آنتی الیگارشی
7.65K subscribers
14.8K photos
5.47K videos
95 files
5.11K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#یادداشت

⭕️آیا پروژه مصادره ایران و بعثی‌سازی حکومت خنثی شد یا ادامه خواهد داشت؟

حزب بعث سوریه یک ویژگی خاص دارد که باعث ماندگاری‌اش شده است. علوی‌های سوریه یک اقلیت مذهبی (فرقه) در سوریه هستند که تمام ارکان حاکمیت بخصوص ارتش و امنیت در انحصار مطلق آنهاست. این در اقلیت بودن همان ویژگی خاصی است که باعث شده تمام عناصر و ارکان ساختار از پایین تا بالا چاره‌ای جز وفاداری به ساختار حاکم تا آخرین قطره خون نداشته باشند زیرا خوب می‌دانند که اگر ساختار سرنگون شود مخالفان، هیچکدام‌شان را زنده نمی‌گذارند و این عاملی بود که بشار اسد را با کمک خارجی حفظ کرد.

نمونه خفیف‌تر این نوع از حکومت، صدام حسین و قذافی بودند که یا در عراق توسط خارجی برافتادند یا در لیبی تا آخرین قطره خون جنگیدند و تمام شدند اما تسلیم نه. حکومت صدام از جنس اقلیت ایدئولوژیک بود و حکومت قدافی از جنس اقلیت قبیله‌ای.

اما در تاریخ معاصر ایران بعد از قاجار که آخرین حکومت قبیله‌ای بود هیچگاه چنین دیکتاتوری بر اساس اقلیت چه از نوع مذهب و چه از نوع قوم و قبیله شکل نگرفت.

اما نکته اینجاست که اگرچه یک جریان سیاسی در جمهوری اسلامی از گذشته در تلاش برای چیدن چنین ساختاری بود و حتی هاشمی رفسنجانی رسما این ایده را با عنوان حکومت یک اقلیت ۲۰ درصدی مطرح کرد اما هیچگاه جامه عمل نپوشید و پیروزی خاتمی در سال ۷۶ (که بنظرم با طراحی آقای خامنه‌ای شکل گرفت) این خط را بکلی محو کرد و هاشمی رفسنجانی هم بعدها بشدت از آن فاصله گرفت و هرگز آن را دوباره به زبان نیاورد.

اما طی چند سال اخیر یک جریان خاص و عجیب که اصلا ماهیتش معلوم نیست و هم رنگ و بوی اصلاح‌طلبی دارد و هم فرم اصولگرایی، دقیقا در چنین مسیری گام‌های عملی و علنی برداشته و مشخصا سعی کرده تا یک اقلیت شناسنامه‌دار (فرقه) همانند بعثی‌ها به وجود آورد. ایده آنها این بوده که نه تنها نیازی به همراهی اکثریت نیست بلکه چه بهتر تا با کنار زدن اکثریت، مرزهای اقلیت خودی و اکثریت مردم را چنان شفاف کنیم که هیچکدام نتوانند از آن عبور کنند.

استدلال این بوده که با یک اقلیت وفادار منسجم ۲۰درصدی می‌توان قدرت برتر را تشکیل داد زیرا در طرف مقابل (اکثریت خاموش)، امکان تشکیل اجماعی از وفاداران و جان‌برکفان در حد حتی ۵ درصد در هیچ موضوعی وجود ندارد و نخواهد داشت.

اما نشانه‌های این پروژه چیست؟
۱.مصادره ایدئولوژیک؛ شامل آیین‌ها و نمادهای مذهبی همچون دهه محرم و ماه رمضان و…
اگر دقت کنید طی یکی دو سال گذشته هیات‌های مذهبی و محرم بشدت افت‌ کرده و ماه رمضان رنگ باخته؛
برخی اینها را به حساب پیروزی برای اپوزیسیون‌ می‌گذارند که کاملا اشتباه است زیرا این اتفاق تحت همین پروژه به وقوع پیوسته و این آیین‌ها را به اجماعی حداقلی اما خالص و غیرقابل نفوذ تبدیل کرده که قطعا تا مدتها در هر منازعه‌ای بی رقیب است.

۲.مصادره امنیت و تبدیل اعتراضات به اغتشاش و درگیری خشن و کشته‌سازی که باعث رادیکال شدن هر دو طرف و ایجاد کینه و نتیجتا باعث شفافیت مرزبندی بین اکثریت خاموش و اقلیت وفادار می‌شود که این مطلوب‌ترین حالت ممکن برای چنین ساختاری است.

۳.مصادره همه نمادهای اتحاد که اکثریت مردم در مورد آنها اشتراک نظر دارند همچون شخصیت‌ها، برندها و تیم‌های ملی و جریان‌سازی برای القای تقابل بین اکثریت مردم و اقلیت ملی‌پوشان و طرفداران‌ خودی‌شان.

۴.مصادره انتخابات و اینکه فقط اقلیت وفادار در انتخابات شرکت کنند و بقیه مردم را هم با کد امنیتی «در خانه بمانید» که در روز انتخابات توسط براندازهای وابسته ترند می‌شد از صحنه خارج کردند تا اقلیت وفادار در یک صحنه بی‌دردسر، افراد خودی را به مجلس و دولت بفرستند.

۵.مصادره ارز و انرژی با شعار فیک دلارزدایی و تثبیت قیمت انرژی که در عمل به معنای حفظ و تشدید انحصار اقلیتی از تجار و صنعتگران اصلاح‌طلب و اصولگرا بر ارز و انرژی بود تا همین حضور اندک مردم مستقل در اقتصاد را هم محو کنند....این پروژه که در ابتدای مسیر قرار داشت (دارد) در بلند مدت بشدت نسبت جامعه و حاکمیت را به نوع سوریه‌ای آن تبدیل می‌کرد (می‌کند).

بنظرم انتخابات پیش رو فرصت مهمی برای بهم زدن بازی آنهاست و باید منتظر شورای نگهبان ماند.

💢کفش های آهنی



@antioligarchie
#یادداشت

⭕️بالاتر از سیاهی: نماز سرخ

سایه اقتصادی نیا

یکی از بدیع‌ترین و بعیدترین جلوه‌های "اتحاد" در تاریخ معاصر ایرانیان "نماز سرخ" است: پرفورمنسی تمام‌عیار از نماز خواندن کمونیست‌ها پشت سر ممد رینگو!
تصاویر باقی مانده از این اجرا هرگز به شایستگی به چشم نیامده و تشریح نشده... بازخوانی آنها بیننده را با مصداق کامل کمدی‌ـ تراژدی‌هایی آشنا می‌کند که  تنها در وضعیت‌های انقلابی بر روح آشفتۀ افراد و روان گسیخته از رنج جوامع مستولی می‌شود.
در مهر ۱۳۵۶ کلیسای سن‌ماری در پاریس محل اجرای اعتراضی عجیبی بود: در نماز جماعتی به تدارک محمد منتظری، پسر آیت‌الله منتظری، مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها پشت سر روحانیون مبارز قامت بستند، با لب‌های تشنه و دهان‌های گرسنه از اعتصاب غذا تکبیر گفتند و نماز خواندند. این نمایش اثرگذار و غریب از "اتحاد" از هر حیث شایستگی مطالعه‌ای نقادانه دارد: از حیث دینی، تاریخی، اجتماعی، ژورنالیستی و بالاخص از جنبۀ هنری :
در فیلم آسوشیتد پرس، ابتدا نمای بیرونی کلیسا نشان داده می‌شود: در و دیوار کلیسای مسیحیان با عکس‌هایی از روحانیون (طالقانی، مدرس، خمینی و ...)، مخالفان رژیم شاه و زندانیان سیاسی چپ، علامت «ستارۀ سرخ» و نوشته‌هایی از علی شریعتی و آیات قرآن پوشانده شده است. آیۀ ۵۸ سورۀ حج با نظر به مبارزات ایرانیان و احتمالاً شخص آیت‌الله خمینی انتخاب شده که آن زمان در عراق بود: وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ.
صدای ارگ کلیسا می‌آید و دوربین آرام‌آرام پایین می‌کشد تا جماعت را نشان دهد: عده‌ای با نقاب سرخ زیر پتوی پلنگی نشسته‌اند. نقاب عبارت است از بریده‌پارچه‌ای سرخ که بی‌عمامه‌ها با کش بسته‌اند پس کلّه‌ و آخوندها بندَش کرده‌اند به عمامه. جای چشم‌ها و دهان‌ها سوراخ است و بعضی عینکشان را روی نقاب سوار کرده‌اند. لختی شعار می‌دهند، پس به نماز می‌ایستند. پیش‌نماز، در فضایی مطلقاً آبزورد، روی پوست ببر، می‌ایستد و صدای الله اکبرش به نوای سحرانگیز ارگ کلیسا می‌آمیزد.
شاید کمتر اعلان "اتحاد سیاسی"ای را بتوان یافت که، چنین جنبۀ بصری و مفهومیِ ارگانیکی داشته باشد‌_ اجرایی رئال که قرار است معناآفرینی کند، اما چنان روی صحنه معصوم و برهنه می‌گردد که خود به مصداقی بدل می‌شود برای اشاره به معناباختگی مطلق.

https://t.me/antioligarchie/39340

@antioligarchie