#نقد_و_نظر
⭕️ پرستویم آرزو است
✍ #سلمان_کدیور
#اسکار_وایلد، در کتاب پرستو و شاهزاده خوشبخت، حکایت مردمی را روایت می کند که در میدان شهرشان مجسمه طلای یک شاهزاده نصب شده است. شاهزاده ای که غمگین بنظر می رسد.
مردمان شهر تهی دست، گرسنه و بی چیزند تا اینکه پرستویی به دیارشان می آید و چون رنج مردمان را می بیند، هر روز با منقار تکه ای از مجسمه را جدا می کرد و میان آنان تقسیم می نمود تا آنان را از فلاکت رهایی داد. و پس از آن بود که مجسمه، لبخند به لب گرفت و احساس خوشبختی کرد.
امشب که خبری شنیدم که در جوار حرم حضرت امام خمینی، زنی بخاطر یک ساندویچ فلافل در یک قبر، خودش را تسلیم سه مرد کرده، یادم به اسکار وایلد افتاد و پرستویش.
آرزو کردم کاش پرستویی می آمد و تکه ای از زینت های آن کاخ را به منقار می کند و آن شب به آن زن می رساند تا او فرط گرسنگی خودش را نفروشد. و مابقی شب ها به دیگر زن ها. آنقدر که حرم تهی شود از هر چه زینت ها و تجمل هاست، آن وقت مطمئنم امام ما هم، لبخند به لبانش خواهد نشست.
* وقتی حاکمان ما در توزیع منابع اینطور بخیل اند و ناکارآمد، چرا آرزوی پرستوی اسکار وایلد را نکنم؟؟!
@antioligarchie
⭕️ پرستویم آرزو است
✍ #سلمان_کدیور
#اسکار_وایلد، در کتاب پرستو و شاهزاده خوشبخت، حکایت مردمی را روایت می کند که در میدان شهرشان مجسمه طلای یک شاهزاده نصب شده است. شاهزاده ای که غمگین بنظر می رسد.
مردمان شهر تهی دست، گرسنه و بی چیزند تا اینکه پرستویی به دیارشان می آید و چون رنج مردمان را می بیند، هر روز با منقار تکه ای از مجسمه را جدا می کرد و میان آنان تقسیم می نمود تا آنان را از فلاکت رهایی داد. و پس از آن بود که مجسمه، لبخند به لب گرفت و احساس خوشبختی کرد.
امشب که خبری شنیدم که در جوار حرم حضرت امام خمینی، زنی بخاطر یک ساندویچ فلافل در یک قبر، خودش را تسلیم سه مرد کرده، یادم به اسکار وایلد افتاد و پرستویش.
آرزو کردم کاش پرستویی می آمد و تکه ای از زینت های آن کاخ را به منقار می کند و آن شب به آن زن می رساند تا او فرط گرسنگی خودش را نفروشد. و مابقی شب ها به دیگر زن ها. آنقدر که حرم تهی شود از هر چه زینت ها و تجمل هاست، آن وقت مطمئنم امام ما هم، لبخند به لبانش خواهد نشست.
* وقتی حاکمان ما در توزیع منابع اینطور بخیل اند و ناکارآمد، چرا آرزوی پرستوی اسکار وایلد را نکنم؟؟!
@antioligarchie