آنتی الیگارشی
7.7K subscribers
14.5K photos
5.31K videos
94 files
5.04K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#خاطرات_انقلاب

🔻[ علی اکبر ناطق نوری : ] آقای ستوه کلام روزی به من خبر داد که منزل محمود رضا را گرفته ایم. برای تحویل آن بیایید. به همین منظور به الهیه، محل آن خانه رفتم. در این خانه چند بلیزر و بنز دیدم. این آدم با این ثروت بسیار بی رحم بود؛ چون دیدم سرایه دار خانه اش در وضعیت رقت باری زندگی می کند، به گونه ای که با دیدن من شروع به گریه کردن کرد.

این پیر مرد گفت: این آقا این قدر خسیس است که برای اینکه پول خرج نکند، هیچ موقع در خانه اش نمی ماند، همیشه این طرف و آن طرف می رود.
محمود رضا پهلوی تا آخر مجرد بود. داخل خانه اش تابلوها و اجناس عتیقه و لباس های مختلف بود. همه ی این اموال را به ستوده کلام سپردیم.

یکی از پیشکارهای محمود رضا که اهل امامزاده قاسم دربند بود، به اعتبار آقای رسولی که اهل امامزاده قاسم بود، مرا می شناخت. یک ساک پر از سند و چک های محمود رضا را آورد و به من تحویل داد و من چون با خودم تعهد کرده بودم که در چنین اموری دخالت نکنم، لذا همه را تحویل بنیاد مستضعفان که تازه تشکیل شده بود دادم، رئیس بنیاد آن موقع شخصی بود به نام هویدا که اصفهانی بود. آقای بهشتی ایشان را مسئول بنیاد گذاشته بود.


[ محمود رضا پهلوی سومین فرزند رضاشاه از عصمت دولتشاهی بود که پس از انقلاب، ایران را ترک کرد و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ در کالیفرنیا از دنیا رفت.]

خاطرات علی اکبر ناطق نوری، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹


@antioligarchie
#خاطرات_انقلاب

⭕️[علی اکبر ناطق نوری : ] در بند شماره ی چهار زندان قصر که وارد شدم، دیدم چه جای خوبی است، همه جمع هستند. مرحوم طالقانی و بازرگان و بقیه ی آقایان نهضت آزادی، آقای حجتی کرمانی، مرحوم اکبر پوراستاد و آقای امیر حسینی آنجا بودند و دکتر شیبانی نیز در بند چهار بود. از دستگیر شدگان پانزده خرداد و میدانی ها آقایان حاجی احمدی، حاج جعفری و حاج محمد که به او می گفتند محمد عروس و حسین شمشاد نیز بودند و چند نفر توده ای به نام عمویی، شلتوکی و سرهنگ کیمنش هم بودند.

به آقای طالقانی گفتم: قربان موسی بن جعفر بروم، اگر این زندان است جای به این خوبی، پس به موسی بن جعفر علیه السلام چه گذشت؟ اگر آن زندان بود، پس این چیست؟

مرحوم طالقانی درس تفسیر می گفت. گفتم: چرا محمد منتظری سر این درس نمی آید؟
گفتند که: ایشان را بایکوت کردند و حق ندارد شرکت کند.
گفتم: چرا؟
گفتند: خیلی اشکال می کند.

ایشان طلبه ای باسواد بود و آقای طالقانی نمی توانست اشکال هایش را جواب بدهد؛ لذا ایشان را بایکوت کرده بودند.

در زندان مناظره ای بین شهید محمد منتظری و بازرگان صورت گرفت. یک طرف مناظره، مهندس بازرگان و یک طرف محمد منتظری که کتاب راه طی شده ی بازرگان را نقد می کرد و اشکالات اساسی وارد می کرد. بنده هم در کنار محمد آقا بودم.

احمد علی بابایی که ناظر این مناظره بود، خیلی عصبانی شد و به شهید محمد منتظری گفت: بچه چه می گویی؟ حضرت آیت الله طالقانی اینجا نشسته و اشکال نمی کند، تو اشکال می کنی؟

محمد هم آدمی رُک بود، یک دفعه برگشت و گفت: برو بابا دنبال کارت، مگر به هر کسی می شود گفت آیت الله؟

یک مرتبه فضا به هم ریخت و جلسه تعطیل شد. فردایش علی بابایی به من گفت: به این رفیقت بگو اگر بیرون برود نظرش راجع به ما چیست؟

به محمد منتظری گفتم: اینها می گویند تو اگر بیرون بروی نظرت راجع به ما چیست؟

گفت : می گویم اسلام ما با اسلام اینها فرق می کند، مذهب ما با مذهب اینها فرق می کند، امام زمان ما با امام زمان اینها فرق می کند.

بنده دیدگاه های شهید محمد منتظری را به علی بابایی انتقال دادم. خلاصه بعد از سه ماه در زندان، پرونده ی مرا به دادگاه تجدید نظر فرستادند که مصادف شد با چهارم آبان، که در چهارم آبان از زندان آزاد شدم.

📚خاطرات علی اکبر ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۸۸ -۹۰

@antioligarchie
#بازخوانی

#خاطرات_انقلاب

حسین قاسمی

⭕️ غلامعلی امیدیان که دریک خانواده نظامی متولد ورشد نموده است، درباره چگونگی ورودش به ارتش و مامورشدن به کمیته مشترک ضدخرابکاری می گوید:

"سال ۱۳۵۰ وارد دانشکده افسری شدم وبعد ازطی دوره دانشکده افسری با رسته پیاده ، رفتم دوره مقدماتی پیاده را درشیراز طی کردم وباتوجه به علاقه ای که داشتم تیپ نیرو مخصوص کلاه سبزها را انتخاب کردم.
اعلام کردند پنج افسر و سی تا درجه دار مقررشده که بروند به کمیته مشترک ضدخرابکاری وباتوجه به این مطلب که نیرو مخصوص، افسران ودرجه داران ورزیده ودوره دیده وکارامدی ازهرنظر دارد به همین خاطر ما (پنج افسر وسی درجه دار ) را مامور به خدمت در کمیته مشترک ضدخرابکاری کردند"

امیدیان در عملیات دستگیری #سید_علی_اندرزگو که منجر به شهادت او در دوم شهریور ۱۳۵۷ گردید سرتیم این عملیات بوده است.

[ در این باره می گوید: ] "من درمعیت چند اکیپ دیگه روانه شدیم به سمت میدان ژاله، هم چنین به من اعلام شد که سعی بکنید که این متهم زنده دستگیرشود چون حاوی اطلاعات خیلی مهمی هست وبرای سیستم خیلی مهم است که ایشان را زنده دستگیرکند واعلام کردن چند نفری هم از کمیته اوین باشما همکاری خواهند کرد ، منتهی مسولیت عملیات باشما خواهد بود... عواملی که از کمیته اوین امده بودند رگبار مسلسل را به این فرد بستند ."

براساس گزارش مؤسسه راهبردی دیده بان، غلامعلی امیدیان پس از پیروزی انقلاب در دادگاه‌های انقلاب تبرئه شد. براساس انچه امیدیان بیان کرده است نه تنها تبرئه شده است بلکه دستور استخدام مجدد وی نیز صادرشده است:
"موقعی که جنگ شروع شد من داوطلبانه رفتم خدمت جناب ری شهری که اون موقع دادستان انقلاب ارتش بودن شرفیاب شدم حضورشون التماس کردم که من به عنوان یک افسردوره دیده حاضرم درجنگ شرکت کنم وایشون از ان مهر و عطوفت اسلامی واون بارگاه علمی خودشون به عنوان یک مجتهد یک نامه ای مرقوم فرمودن به ارتش که با استخدام مجدد افسریاد شده موافقت می شود"...


▪️آن چه برای من جای سوال دارد این است چگونه غلامعلی امیدیان مسول عملیات علیه شهید اندرزگو که منجر به شهادت ایشان شد، نه تنهاپس از انقلاب تبرئه بلکه با دستور آقای ری شهری مجددا استخدام می شود؟ هم اکنون سرتیم عملیات منجر به شهادت سید علی اندرزگو، در تهران سکونت دارد. آقای ری شهری ‌و مسولین امنیتی در این خصوص چه توضیح و توجیهی دارند؟
ابهاماتی چون بکارگیری عبدالجلیل لباف مسئول ایستگاه ساواک در عراق در زمان شهادت حاج اقا مصطفی خمینی و رهبر عملیات پیمان مشترک موساد و ساواک تحت عنوان کریستال و تبرئه و دستور استخدام مجدد سرتیم عملیات علیه شهید اندرزگو و...چه زمانی رفع خواهد شد؟


@antioligarchie