Forwarded from اتچ بات
❌ ماشه را بتکانی کار تمام است!
🔻ترورِ دکتر #فاطمی به روایتِ #عبدخدایی! عامل ترور:
« آقای اصغر شالچی به من گفت: بیا برویم آقای واحدی با تو کار دارد.
من را از انتهای بازار عباسآباد برد خانه خودشان. واحدی آنجا مخفی شده بود.
قبل از اینکه من به آن خانه بروم رفتم زندان قصر ملاقات نواب صفوی، مرحوم نواب صفوی به من گفت: ماموریتی به شما داده خواهد شد امیدوارم از این ماموریت پیروز بیرون بیایی.من آن زمان ۱۵ سالم بود.
واحدی من را خواست و گفت تو چقدر آماده شهادت هستی؟ گفتم من همین الان آماده شهادت هستم، به خاطر اسلام میمیرم. گفت میدانی بین دربار و مصدق توافق به وجود آمده، قربانی این توافق ماییم و رابط این توافق آقای دکتر فاطمی است؟ گفتم «من نمیدانم»
گفت: مرد مورد وثوق دکتر مصدق، دکتر فاطمی است، ثقه شاه هم دکتر فاطمی است، دکتر فاطمی اگر در این درگیری نباشد این توافق به هم میخورد و اگر این توافق به هم بخورد عقاید ما پیروز میشود. شما اگر فاطمی را بزنی، این کار درست میشود.
[علت انتخاب عبد خدایی برای ترور دکتر فاطمی ؟!] چون من در جلسات خوب صحبت میکردم و هم خوب" استدلال " میکردم!! یک اسلحه کُلت به من داد گفت فقط ماشه را بچکان!
اسلحه در جیب من جا نمیشد، فرستادند یک مقدار پارچه آوردند، یک جیب بزرگتر دوختند اسلحه جا شد.
شب در روزنامهها خواندیم آقای دکتر فاطمی سر قبر محمد مسعود به خاطر سالگرد او سخنرانی خواهد کرد.
جمعه اتوبوس سوار شدیم رفتیم ظهیرالدوله. آقای دکتر فاطمی شروع به سخنرانی کرد من رفتم روی قبر، نیکپور نائینی رئیس بانک پارس بود، گفت بچه بیا پایین. من آمدم پایین اسلحه را کشیدم، ماشه را کشیدم یک گلوله انداختم. اسلحه را هم انداختم روی قبر، آمدم کنار. یک عباس گودرزی بود، سر تجریش جگر میفروخت، خم شد برود اسلحه را بردارد،"مردم" شروع کردند به زدن او.
من گفتم «اللهاکبر، اللهاکبر دکتر فاطمی را من زدم.» "مردم" او را رها کردند شروع کردند من را زدن؛
من نمیخواستم فرار کنم.پاسبانها ریختند "مردم" را متفرق کردند.
من را سوار یک ماشین سواری کردند و آوردند کلانتری تجریش، آنجا شلوغ بود آوردند شهربانی.در جریان ملاقات سید عبدالحسین واحدی و دکتر فاطمی، دکتر فاطمی میگوید: "من شکایتم را از شما پس میگیرم."
دکتر فاطمی آن سه روز ۲۵ الی ۲۸ مرداد "افراط" نشان داد.به تمام سفارتخانهها تلگراف داد: شاه فراری است از او پذیرایی نکنید.آمد در بهارستان گفت: این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه ملکفاروق را سفید کرد... »
💢 کانال تالار فرهنگ و هنر (بخشهایی از گفتوگوی #عبدخدایی با روزنامه ابتکار)
@antioligarchie
▪️ویدئو : ماجرای ترور ناموفق دکتر فاطمی، سخنگوی دولت مصدق و چهره اصلی ملی شدن نفت به روایت مهدی عبدخدایی
🔻ترورِ دکتر #فاطمی به روایتِ #عبدخدایی! عامل ترور:
« آقای اصغر شالچی به من گفت: بیا برویم آقای واحدی با تو کار دارد.
من را از انتهای بازار عباسآباد برد خانه خودشان. واحدی آنجا مخفی شده بود.
قبل از اینکه من به آن خانه بروم رفتم زندان قصر ملاقات نواب صفوی، مرحوم نواب صفوی به من گفت: ماموریتی به شما داده خواهد شد امیدوارم از این ماموریت پیروز بیرون بیایی.من آن زمان ۱۵ سالم بود.
واحدی من را خواست و گفت تو چقدر آماده شهادت هستی؟ گفتم من همین الان آماده شهادت هستم، به خاطر اسلام میمیرم. گفت میدانی بین دربار و مصدق توافق به وجود آمده، قربانی این توافق ماییم و رابط این توافق آقای دکتر فاطمی است؟ گفتم «من نمیدانم»
گفت: مرد مورد وثوق دکتر مصدق، دکتر فاطمی است، ثقه شاه هم دکتر فاطمی است، دکتر فاطمی اگر در این درگیری نباشد این توافق به هم میخورد و اگر این توافق به هم بخورد عقاید ما پیروز میشود. شما اگر فاطمی را بزنی، این کار درست میشود.
[علت انتخاب عبد خدایی برای ترور دکتر فاطمی ؟!] چون من در جلسات خوب صحبت میکردم و هم خوب" استدلال " میکردم!! یک اسلحه کُلت به من داد گفت فقط ماشه را بچکان!
اسلحه در جیب من جا نمیشد، فرستادند یک مقدار پارچه آوردند، یک جیب بزرگتر دوختند اسلحه جا شد.
شب در روزنامهها خواندیم آقای دکتر فاطمی سر قبر محمد مسعود به خاطر سالگرد او سخنرانی خواهد کرد.
جمعه اتوبوس سوار شدیم رفتیم ظهیرالدوله. آقای دکتر فاطمی شروع به سخنرانی کرد من رفتم روی قبر، نیکپور نائینی رئیس بانک پارس بود، گفت بچه بیا پایین. من آمدم پایین اسلحه را کشیدم، ماشه را کشیدم یک گلوله انداختم. اسلحه را هم انداختم روی قبر، آمدم کنار. یک عباس گودرزی بود، سر تجریش جگر میفروخت، خم شد برود اسلحه را بردارد،"مردم" شروع کردند به زدن او.
من گفتم «اللهاکبر، اللهاکبر دکتر فاطمی را من زدم.» "مردم" او را رها کردند شروع کردند من را زدن؛
من نمیخواستم فرار کنم.پاسبانها ریختند "مردم" را متفرق کردند.
من را سوار یک ماشین سواری کردند و آوردند کلانتری تجریش، آنجا شلوغ بود آوردند شهربانی.در جریان ملاقات سید عبدالحسین واحدی و دکتر فاطمی، دکتر فاطمی میگوید: "من شکایتم را از شما پس میگیرم."
دکتر فاطمی آن سه روز ۲۵ الی ۲۸ مرداد "افراط" نشان داد.به تمام سفارتخانهها تلگراف داد: شاه فراری است از او پذیرایی نکنید.آمد در بهارستان گفت: این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه ملکفاروق را سفید کرد... »
💢 کانال تالار فرهنگ و هنر (بخشهایی از گفتوگوی #عبدخدایی با روزنامه ابتکار)
@antioligarchie
▪️ویدئو : ماجرای ترور ناموفق دکتر فاطمی، سخنگوی دولت مصدق و چهره اصلی ملی شدن نفت به روایت مهدی عبدخدایی
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
❌ ماشه را بتکانی کار تمام است!
🔻ترورِ دکتر #فاطمی به روایتِ #عبدخدایی! عامل ترور:
« آقای اصغر شالچی به من گفت: بیا برویم آقای واحدی با تو کار دارد.
من را از انتهای بازار عباسآباد برد خانه خودشان. واحدی آنجا مخفی شده بود.
قبل از اینکه من به آن خانه بروم رفتم زندان قصر ملاقات نواب صفوی، مرحوم نواب صفوی به من گفت: ماموریتی به شما داده خواهد شد امیدوارم از این ماموریت پیروز بیرون بیایی.من آن زمان ۱۵ سالم بود.
واحدی من را خواست و گفت تو چقدر آماده شهادت هستی؟ گفتم من همین الان آماده شهادت هستم، به خاطر اسلام میمیرم. گفت میدانی بین دربار و مصدق توافق به وجود آمده، قربانی این توافق ماییم و رابط این توافق آقای دکتر فاطمی است؟ گفتم «من نمیدانم»
گفت: مرد مورد وثوق دکتر مصدق، دکتر فاطمی است، ثقه شاه هم دکتر فاطمی است، دکتر فاطمی اگر در این درگیری نباشد این توافق به هم میخورد و اگر این توافق به هم بخورد عقاید ما پیروز میشود. شما اگر فاطمی را بزنی، این کار درست میشود.
[علت انتخاب عبد خدایی برای ترور دکتر فاطمی ؟!] چون من در جلسات خوب صحبت میکردم و هم خوب" استدلال " میکردم!! یک اسلحه کُلت به من داد گفت فقط ماشه را بچکان!
اسلحه در جیب من جا نمیشد، فرستادند یک مقدار پارچه آوردند، یک جیب بزرگتر دوختند اسلحه جا شد.
شب در روزنامهها خواندیم آقای دکتر فاطمی سر قبر محمد مسعود به خاطر سالگرد او سخنرانی خواهد کرد.
جمعه اتوبوس سوار شدیم رفتیم ظهیرالدوله. آقای دکتر فاطمی شروع به سخنرانی کرد من رفتم روی قبر، نیکپور نائینی رئیس بانک پارس بود، گفت بچه بیا پایین. من آمدم پایین اسلحه را کشیدم، ماشه را کشیدم یک گلوله انداختم. اسلحه را هم انداختم روی قبر، آمدم کنار. یک عباس گودرزی بود، سر تجریش جگر میفروخت، خم شد برود اسلحه را بردارد،"مردم" شروع کردند به زدن او.
من گفتم «اللهاکبر، اللهاکبر دکتر فاطمی را من زدم.» "مردم" او را رها کردند شروع کردند من را زدن؛
من نمیخواستم فرار کنم.پاسبانها ریختند "مردم" را متفرق کردند.
من را سوار یک ماشین سواری کردند و آوردند کلانتری تجریش، آنجا شلوغ بود آوردند شهربانی.در جریان ملاقات سید عبدالحسین واحدی و دکتر فاطمی، دکتر فاطمی میگوید: "من شکایتم را از شما پس میگیرم."
دکتر فاطمی آن سه روز ۲۵ الی ۲۸ مرداد "افراط" نشان داد.به تمام سفارتخانهها تلگراف داد: شاه فراری است از او پذیرایی نکنید.آمد در بهارستان گفت: این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه ملکفاروق را سفید کرد... »
💢 کانال تالار فرهنگ و هنر (بخشهایی از گفتوگوی #عبدخدایی با روزنامه ابتکار)
@antioligarchie
▪️ویدئو : ماجرای ترور ناموفق دکتر فاطمی، سخنگوی دولت مصدق و چهره اصلی ملی شدن نفت به روایت مهدی عبدخدایی
🔻ترورِ دکتر #فاطمی به روایتِ #عبدخدایی! عامل ترور:
« آقای اصغر شالچی به من گفت: بیا برویم آقای واحدی با تو کار دارد.
من را از انتهای بازار عباسآباد برد خانه خودشان. واحدی آنجا مخفی شده بود.
قبل از اینکه من به آن خانه بروم رفتم زندان قصر ملاقات نواب صفوی، مرحوم نواب صفوی به من گفت: ماموریتی به شما داده خواهد شد امیدوارم از این ماموریت پیروز بیرون بیایی.من آن زمان ۱۵ سالم بود.
واحدی من را خواست و گفت تو چقدر آماده شهادت هستی؟ گفتم من همین الان آماده شهادت هستم، به خاطر اسلام میمیرم. گفت میدانی بین دربار و مصدق توافق به وجود آمده، قربانی این توافق ماییم و رابط این توافق آقای دکتر فاطمی است؟ گفتم «من نمیدانم»
گفت: مرد مورد وثوق دکتر مصدق، دکتر فاطمی است، ثقه شاه هم دکتر فاطمی است، دکتر فاطمی اگر در این درگیری نباشد این توافق به هم میخورد و اگر این توافق به هم بخورد عقاید ما پیروز میشود. شما اگر فاطمی را بزنی، این کار درست میشود.
[علت انتخاب عبد خدایی برای ترور دکتر فاطمی ؟!] چون من در جلسات خوب صحبت میکردم و هم خوب" استدلال " میکردم!! یک اسلحه کُلت به من داد گفت فقط ماشه را بچکان!
اسلحه در جیب من جا نمیشد، فرستادند یک مقدار پارچه آوردند، یک جیب بزرگتر دوختند اسلحه جا شد.
شب در روزنامهها خواندیم آقای دکتر فاطمی سر قبر محمد مسعود به خاطر سالگرد او سخنرانی خواهد کرد.
جمعه اتوبوس سوار شدیم رفتیم ظهیرالدوله. آقای دکتر فاطمی شروع به سخنرانی کرد من رفتم روی قبر، نیکپور نائینی رئیس بانک پارس بود، گفت بچه بیا پایین. من آمدم پایین اسلحه را کشیدم، ماشه را کشیدم یک گلوله انداختم. اسلحه را هم انداختم روی قبر، آمدم کنار. یک عباس گودرزی بود، سر تجریش جگر میفروخت، خم شد برود اسلحه را بردارد،"مردم" شروع کردند به زدن او.
من گفتم «اللهاکبر، اللهاکبر دکتر فاطمی را من زدم.» "مردم" او را رها کردند شروع کردند من را زدن؛
من نمیخواستم فرار کنم.پاسبانها ریختند "مردم" را متفرق کردند.
من را سوار یک ماشین سواری کردند و آوردند کلانتری تجریش، آنجا شلوغ بود آوردند شهربانی.در جریان ملاقات سید عبدالحسین واحدی و دکتر فاطمی، دکتر فاطمی میگوید: "من شکایتم را از شما پس میگیرم."
دکتر فاطمی آن سه روز ۲۵ الی ۲۸ مرداد "افراط" نشان داد.به تمام سفارتخانهها تلگراف داد: شاه فراری است از او پذیرایی نکنید.آمد در بهارستان گفت: این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه ملکفاروق را سفید کرد... »
💢 کانال تالار فرهنگ و هنر (بخشهایی از گفتوگوی #عبدخدایی با روزنامه ابتکار)
@antioligarchie
▪️ویدئو : ماجرای ترور ناموفق دکتر فاطمی، سخنگوی دولت مصدق و چهره اصلی ملی شدن نفت به روایت مهدی عبدخدایی
Telegram
attach 📎
⭕️ ۱۹ آبان سالگرد اعدام دکتر #حسین_فاطمی است. دکتر مصدق بعد از مرگ وی چنین گفت :
"اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است، از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر #حسین_فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد."
#فاطمي در دادگاه نظامي وغير علني محكوم و ۱۹ آبان در حالیکه در تب می سوخت، تيرباران شد او پیش از این دوبار ترور شده بود نخست توسط محمد مهدی #عبدخدایی از اعضای جمعیت #فدائیان_اسلام و بار دیگر
در ابتدای دستگیری اش و در حین دادرسی توسط حرکتی به ظاهر خودجوش و مردمی به دست #شعبان_جعفری و مریدانش که منجر به مجروح شدن #فاطمی و خواهرش شد .
... ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺟﻮﺧﻪ ﺍٓﺗﺶ ﻧﯿﺰ ﺑه اﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻨﺪ .
#ﻓﺎﻃﻤﯽ ﮔﻔﺖ ": ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ، ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﻭ ﺻﺤﺒﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ". ﺍٓﺯﻣﻮﺩﻩ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺑﺪﻭ ﺗﺎﺧﺖ ﮐﻪ : " ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﯼ؟ ." ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺎﯾﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ . ﺩﮐﺘﺮ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﮑﻦ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﻬﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ؛ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ : “ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺩ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ . ﺍٓﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺳﺖ . ﻣﺎ ﺍﺯ ﻧﻬﻀﺘﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻮﺍﯾﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﺼﺪ ﻭ ﻏﺮﺿﯽ ﺟﺰ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻭ ﻋﺰﺕ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻗﺪﺍﻣﻢ ﺩﺭ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﺴﺘﻦ ﺳﻔﺎﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ . ﻫﯿﭻ ﻣﺎﯾﻮﺱ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ﺍﺯ ﻫﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻬﺎﻝ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺖ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ."
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺎﯾﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﮔﺎﻥ ﺍﺷﮑﺒﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﭼﺸﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﺛﺮ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺩﮐﺘﺮ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ . ﺍٓﻥ ﺩﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﺍﻧﮑﺎﺭﺩ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﺴﺘﻨﺪ.
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ در بامداد چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﻨﯽ ﺗﺐ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﺍﺯ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺷﺘﺎﻓﺖ. ﻫﺸﺖ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﯾﮏ ﺗﯿﺮ ﺧﻼﺹ ﺩﺭ ﺷﻘﯿﻘﻪ دکتر #فاطمی ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮐﺶ ﺭﺍ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻧﻤﻮﺩ.
@antioligarchie
"اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است، از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر #حسین_فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد."
#فاطمي در دادگاه نظامي وغير علني محكوم و ۱۹ آبان در حالیکه در تب می سوخت، تيرباران شد او پیش از این دوبار ترور شده بود نخست توسط محمد مهدی #عبدخدایی از اعضای جمعیت #فدائیان_اسلام و بار دیگر
در ابتدای دستگیری اش و در حین دادرسی توسط حرکتی به ظاهر خودجوش و مردمی به دست #شعبان_جعفری و مریدانش که منجر به مجروح شدن #فاطمی و خواهرش شد .
... ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺟﻮﺧﻪ ﺍٓﺗﺶ ﻧﯿﺰ ﺑه اﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻨﺪ .
#ﻓﺎﻃﻤﯽ ﮔﻔﺖ ": ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ، ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﻭ ﺻﺤﺒﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ". ﺍٓﺯﻣﻮﺩﻩ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺑﺪﻭ ﺗﺎﺧﺖ ﮐﻪ : " ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﯼ؟ ." ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺎﯾﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ . ﺩﮐﺘﺮ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﮑﻦ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﻬﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ؛ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ : “ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺩ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ . ﺍٓﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺳﺖ . ﻣﺎ ﺍﺯ ﻧﻬﻀﺘﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻮﺍﯾﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﺼﺪ ﻭ ﻏﺮﺿﯽ ﺟﺰ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻭ ﻋﺰﺕ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻗﺪﺍﻣﻢ ﺩﺭ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﺴﺘﻦ ﺳﻔﺎﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ . ﻫﯿﭻ ﻣﺎﯾﻮﺱ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ﺍﺯ ﻫﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻬﺎﻝ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺖ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ."
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺎﯾﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﮔﺎﻥ ﺍﺷﮑﺒﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﭼﺸﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﺛﺮ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺩﮐﺘﺮ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ . ﺍٓﻥ ﺩﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﺍﻧﮑﺎﺭﺩ #ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﺴﺘﻨﺪ.
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ در بامداد چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﻨﯽ ﺗﺐ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﺍﺯ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺷﺘﺎﻓﺖ. ﻫﺸﺖ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﯾﮏ ﺗﯿﺮ ﺧﻼﺹ ﺩﺭ ﺷﻘﯿﻘﻪ دکتر #فاطمی ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮐﺶ ﺭﺍ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻧﻤﻮﺩ.
@antioligarchie