آنتی الیگارشی
7.71K subscribers
14.5K photos
5.32K videos
94 files
5.04K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#تلنگر

🔻خانم می پرسد: تخم مرغ خود را چند می‌فروشید؟
فروشنده پاسخ می‌دهد : هر تخم مرغ "۰/۵۰¢" خانم!
خانم می‌گوید : من ۶ تخم مرغ به قیمت ۲/۵۰ دلار می‌گیرم یا می‌روم!
فروشنده پاسخ می‌دهد : همه آنها را به قیمت دلخواه بخرید، خانم!

این شروع خوبی برای من است زیرا امروز حتی یک تخم مرغ هم نفروخته‌ام و برای زنده ماندن به آن نیاز دارم.
خانم تخم مرغ‌هایش را با قیمت مناسب خرید و با احساس برنده شدن سوار ماشین شیک خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفت.

او و دوستش آنچه را که می‌خواستند سفارش دادند. آنها فقط کمی‌ از غذای خود را خوردند و مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند.
آنها قبض را که ۱۵۰ دلار بود ۲۰۰ دلار دادند و به صاحب رستوران شیک گفتند که بقیه آن را به عنوان انعام نگه دارد ...!

این داستان ممکن است برای صاحب رستورانِ شیک کاملاً عادی به نظر برسد،
اما برای فروشنده تخم مرغ بسیار ناعادلانه است ...!
سوالی که مطرح می‌شود این است:
چرا همیشه هنگام خرید از نیازمندان باید نشان دهیم که قدرت داریم؟
و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوت ما ندارند سخاوتمند هستیم؟!
من یکبار این مطلب را در جایی خواندم که می‌گفت پدری از افراد فقیر با قیمت بالا اجناس می‌خرید، هرچند به آن اجناس احتیاج هم نداشت.
گاهی اوقات هزینه بیشتری برای آنها پرداخت می‌کرد. شگفت زده شدم. یک روز از او پرسیدم "چرا این کار را می کنی بابا؟"
پدر پاسخ داد: "این خیریه‌ای است که در عزت پیچیده شده است، پسرم."

#نویسنده_ناشناس

@antioligarchie
#نکته

⭕️ اثر "مومن و ساقی"

گفته می شود در قرن بیستم باپتیست ها و دیگر مسیحیان انجیلی (اونجلیکال) به دلایل مذهبی به شدت مایل به محدود شدن فروش الکل در روزهای یکشنبه بودند. چنین قوانینی علی الظاهر خیلی به سود ساقی‎جماعت نبود، اما از قضا همین محدودیت بر رونق کسب و کار آنها می افزود و آنها به صورت «غیرقانونی» می توانستند پول خوبی به جیب بزنند و کارشان سکه می شد.

این پدیده "مومن و ساقی" را نخستین بار "بروس یاندل" مطرح کرد که طی تنظیم گری دولت همزمان هم گروهی که هوادار قانونگذاری است و هم مخالفان هر دو بهره مند می شوند و البته سیاستمداران هم که از این وضعیت بدشان نمی آید و می توانند دل هر دو گروه را به طریقی به دست آورند و هم از توبره و هم از آخور بخورند.

«تعدادی مقدس‌نما یک نبرد شبه‌مذهبی به اصطلاح «اخلاقی» را آغاز می کنند و خواهان مداخله و سیاستگذاری دولت می شوند که مهمترین پیامد آن منتفع شدن برخی گروه های ذینفع و پر شدن جیب آنهاست» یکی دنبال اهداف متعالی است و به اصطلاح مخالف او هم جیبش را پر می کند؛ انگار که ائتلافی شکل گرفته باشد که هر دو طرف از آن بهره مندند و مشخص است که پایدار هم می ماند، مثال در این زمینه زیاد داریم، این طور نیست؟
#نویسنده_ناشناس



@antioligarchie
#تلنگر

⭕️کاری که اختلاس کرد!

بُرش اول:
منزل یکی از ریش سفیدان فامیل دعوتیم، ناگهان زنگ در به صدا در می آید، همسر صاحبخانه آیفون را خیره خیره می نگرد و رو به شوهرش می گوید مامور کمیته امداد است و آمده صندوق صدقات کوچکی که گوشه حیاط خانه آویزان است را خالی کند، ناگهان صاحبخانه با دست به پیشانی اش می زند که ای وای اون صندوق کاملاً خالیست و در این چند ماه هیچ پولی در آن نریخته ام، یکدفعه پسر مهندس بیکار خانواده می گوید؛ ولش کن بابا برن از ب.ز. بگیرن!!!

برش دوم؛
در صف نانوایی ایستاده ام، نان تافتونی که در چند سال پیش با کمترین قیمت می شد خرید الان به ۱۰۰۰ تومن رسیده ! کارتُون خوابی که دندانهایش را فدای مواد کرده، رو به شاطر کرده و می گوید؛ اوستا یه دونه نون بهم بده چند روزه چیزی نخوردم، دارم می میرم...
شاطر با اکراه نانی را از زیر پیشخوان نانوایی که وسطش سوخته و معلوم است برای نان خشکی کنار گذاشته به مرد ژولیده می دهد!
مرد نگاهی به نان می کند و می گوید؛ حاجی اینو که سگ نمی خوره، خدا خیرت بده یه دونه داغشو بده!
شاطرِ عصبانی فریاد زنان می گوید؛ برو گمشو همینم از سرت زیاده، برو از اونها که دارن مملکتو می برن و می خورن نون بگیر!

بُرش سوم:
در تره باری مشغول جدا کردن خیار و گوجه هستم، مردی وارد می شود و چشمش به سینی باقالی می افتد و رو به صاحب مغازه کرده و می گوید: حاجی ! باقالی دیروز دو تومن بود، حالا شده سه تومن؟!
فروشنده در پاسخ با طعنه می گوید؛ مگه خبر نداری سیل اومده، بار نمیاد، همینم به زور گیر آوردم!
خریدار تعجب کنان پاسخ می دهد: کِی سیل اومده؟ کجا؟ چرا خبردار نشدیم؟ قبلنا که سیلی، زلزله ای میومد همه جا چادر میزدن پول جمع می کردن، اگه سیل اومده پس چرا خبری نیست؟!
فروشنده با لبخند تمسخر آمیزی گفت:ای آقا اونقدر دزدیدن که دیگه روشون نمیشه از ملت گدایی کنن!!!

بله اختلاس فقط به یغما رفتن ثروت ملی نبود، آنچه بیشتر و مخربتر از بُعد اقتصادی رُخ می نماید، نابودی فرهنگ بخشندگی مردم کشور است، شاید شما هم با این تصاویری که گفتم روبرو شده باشید و اکنون باید پرسید که چگونه مردمی که برای کمک به جبهه ها، زلزله های رودبار و بم، حتی برای افغانستان پول جمع می کردن و کامیون کامیون اجناس می فرستادند به جایی از بی تفاوتی رسیده اند که حاضر نیستند سرسوزنی ببخشند؟!
کاری که اختلاس کرد مهمتر و عمیقتر از به تاراج رفتن ثروت است، نابودی فرهنگ بخشیدن در اطراف ماست!
کمی بیشتر دقت کنید سنگدلی بیشتر شده !!
#نویسنده_ناشناس

@antioligarchie