📚 انتشارات به‌نشــر 📖
429 subscribers
3.37K photos
360 videos
188 files
1.74K links
🔹اخبار و تازه‌های نشر
🔹مسابقات کتابخوانی
🔹برنامه‌های ترویجی کتاب محور
🔹پیشنهاد مطالعه بهترین کتاب‌ها
🔽
پیامگیر تلگرام
@behnashr_pr
اینستاگرام
https://www.instagram.com/behtarinhaye_nashr
☎️۰۵۱۳۷٦۵۲۰۰۸
📩۳۰۰۰۳۲۰۹
خرید آنلاین
🌐 www.behnashr.com
Download Telegram
#یک_قسمت_از_یک #کتاب

🐵میمون کوچولو، جیغ بکش!
نه نه؛ من نمی‌توانم! سرم درد می‌گیرد.
روی شاخه‌ها بپر و از آن‌ها آویزان شو، تاب بخور.
نه نه؛ من دوست دارم روی همین شاخه بنشینم و به آن درخت آبی کوچک نگاه کنم. راستی، اسم آن درخت چیست؟
آن درخت نیست، پسر کوچولو! آسمان است.


🐒میمون کوچک، ساعت‌ها می‌نشست و به درخت آبی‌اش نگاه می‌کرد که از لابه‌لای شاخه‌ها پیدا بود. میمون‌ها جیغ می‌زدند و میمون کوچک ساکت بود. میمون‌ها روی درخت از این شاخه به آن شاخه می‌پریدند و میمون کوچک، روی یک شاخه نشسته بود. میمون‌ها بازی می‌کردند و میمون کوچک، آن‌ها را تماشا می‌کرد...


📣ادامه داستان در👇
📚 #آغوشت_را_باز_کن 📚
👈از مجموعه #چهل_کتاب_کوچک_قصه_و_شعر_کودک 👉
🖊نویسنده: #عذرا_جوزدانی 🖊
🎨تصویرگر: عليرضا گلدوزيان🎨
📕ناشر: #به_نشر 📕
📘قطع: خشتی📘
📗تعداد صفحات: 24📗
💰قیمت: 10 هزار ریال💰

👈این کتاب را می‌توانید از www.Behnashr.com و فروشگاه‌های کتاب به‌نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.

🆔 @behnashr
📩30003209


http://www.axgig.com/images/26241408215805654988.jpg
#یک_قسمت_از_یک #کتاب

📖ای مونس خوبم
ای همدم دلسوز
تنهایی من را
پُر می‌کنی هر روز

📓در سینه‌ات داری
صد قصه شیرین
یک قصه‌ات شاد است
یک قصه‌ات غمگین

📖در برگ برگ تو
خوش‌بویی گل‌هاست
بی‌تابی موج است
زیبایی دریاست

📔پس ای کتاب، ای دوست!
امشب که بیدارم
صحبت بکن با من
چون دوستت دارم


📚 #وقتی_شنیدم_آن_خبر_را
👈از مجموعه #چهل_کتاب_کوچک_قصه_و_شعر_کودک
🦋از مجموعه #کتاب_های_پروانه 🦋
🖊شاعر: #سید_احمد_میرزاده 🖊
🎨تصویرگر: #الهام_کاظمی 🎨
📕ناشر: #به_‌نشر 📕
📘قطع: خشتی📘
📗تعداد صفحات: 12📗
💰قیمت: 10 هزار ریال💰


👈این کتاب را می‌توانید از www.Behnashr.com و فروشگاه‌های کتاب #به_‌نشر ( #انتشارات_آستان_قدس_رضوی ) تهیه کنید.
🆔 @behnashr
📩30003209


http://uupload.ir/files/4wu4_وقتی_شنیدم_آن_خبر_را.jpg
#یک_قسمت_از_یک #کتاب



👂تق...
این صدای بغض بلوری کلّه سیاه بود که به قلوه سنگ کنار برکه خورد و شکست بعد هم، هق هق گریه‌اش بلند شد. وزغ پیر، لای علف‌های خیس نشسته بود. صدای او را شنید، نزدیک آمد و گفت: «گریه می‌کنی؟ انگار باز هم تما مشب را نخوابیدی. چشم‌های شده قد دو تا فندق.»


🐢کلّه سیاه گفت: «مهم نیست. من می‎خواهم توی آسمان باشم. کنار ماه و ستاره‌ها.»
وزغ حرف هر روزش را تکرار کرد: «لاک پشت کلّه شق! تو با این لاک سنگین و دست و پای کوتاه، این پایین پایینی. روی زمینی؛ ولی آسمان آن بالا بالاهاست.»


🐢کلُه سیاه این دفعه حرف تازه‌ای داشت: «اگر آسمان، همین پایین، روی زمین باشد، آن وقت...»



👈ادامه داستان در👇
📙#بابابزرگ_پنبه_ای 📙
👈از مجموعه #چهل_کتاب_کوچک_قصه_و_شعر_کودک 👉
🦋از سری #کتاب_های_پروانه 🦋
🖊نویسنده: #مهری_ماهوتی 🖊
🎨تصویرگر: #شیلا_خزانه_داری 🎨
📕ناشر: #به‌_نشر 📕
📘قطع: خشتی📘
📗تعداد صفحات: 24📗
💰قیمت: 10 هزار ریال💰
#ادبيات_كودك



👈این #کتاب را می‌توانید از www.Behnashr.com و فروشگاه‌های #کتاب #به‌_نشر #انتشارات_آستان_قدس_رضوی تهیه کنید.


🆔 @behnashr
📩30003209




http://uupload.ir/files/7eg_1.jpg