📚 انتشارات به‌نشــر 📖
464 subscribers
4.89K photos
512 videos
292 files
2.51K links
🔹اخبار و تازه‌های نشر
🔹مسابقات کتابخوانی
🔹برنامه‌های ترویجی کتاب محور
🔹پیشنهاد مطالعه بهترین کتاب‌ها
🔽
پیامگیر تلگرام
@behnashr_pr
اینستاگرام
https://www.instagram.com/behtarinhaye_nashr
☎️۰۵۱۳۷٦۵۲۰۰۸
📩۳۰۰۰۳۲۰۹
خرید آنلاین
🌐 www.behnashr.com
Download Telegram
📌 ثبت روایت‌هایی واقعی و دور از کلیشه در کتاب‌ قــرار با خورشیــد
به قلم ۲۰ نویسنده مطرح همچون رضا امیرخانی، بهرام عظیمی، حامد عسکری و ...
که هر کدامشان بدون الزام به چارچوبی از پیش‌تعیین‌شده، تجربه‌ای شخصی و زیسته را به زبان و نگاه خود روایت کرده‌اند.

📖 از نظر قالب، کتاب در دسته ناداستان قرار می‌گیره؛ جایی میان خاطره‌نویسی، روایت شخصی و مستندنگاری ادبی
داستان‌ها با کنار هم قرار دادن صداهای مختلف، تصویری چندوجهی از زیارت و معنویت در زندگی انسان امروز ارائه می‌دهد و مخاطب را با شکل‌های گوناگون این مواجهه آشنا می‌سازد.

🟢 برای کتاب "قرار با خورشید" ۲۰ درصد تخفیف در نظر گرفتیم
بعد از خوندن این کتاب تا(۳۰آذر۱۴۰۴) وارد(سایت مسابقه) شوید
https://survey.porsline.ir/s/R4rN4rYZ
به سوالات پاسخ بدید و در قرعه کشی جوایز ارزنده مسابقه کتابخوانی ارمغان بهشت شرکت کنید.

www.behnashr.ir

#قرار_با_خورشید
@behnashr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 کلیپی کوتاه و اثرگذار،
ساخته‌شده با صدا و تصویر حاج شیرعلی سلطانی و به کمک هوش مصنوعی،
که در مراسم رونمایی متن تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خانوم ماه» پخش شد.


«این کتاب یکسره عشق و ایمان است…
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن»

📖 «خانوم ماه» را با چشم دل باید خواند! روایت زندگی شهیدی که بی‌سر تشییع شد؛ و سال‌هاست مزارش، پناه دلتنگان و زیارتگاه عاشقان شده است…

🎁 این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنید و در مسابقه کتاب‌خوانی راوی‌بوک با صدها جایزه ارزنده شرکت کنید 🎉

🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin

🔗 لینک شرکت در مسابقه:
♨️ www.ravibook.ir

#خانوم_ماه
@behnashr
♦️رونمایی و انتشار نسخه صوتی فاخر دو كتاب گویای «تب ناتمام» و «خانوم ماه» با هنرمندی صداپیشگان مطرح كشور
در مراسمی كه با حضور معاون صدای رسانه ملی، مدیركل ایران صدا، جمعی از هنرمندان، ناشران، نویسندگان، اهالی رسانه ها و خانواده‌ معظم شهدا در ساختمان شهدای رادیو برگزار شد، از نسخه صوتی دو كتاب «تب ناتمام» و «خانوم ماه» كه اخیراً توسط رهبر معظم انقلاب تقریظ شده بود، رونمایی گردید و عوامل و دست اندركاران تولید آن مورد تقدیر قرار گرفتند.

🗞خبرگزاری کیهان

🗞خبرگزاری صدا و سیما

🗞خبرگزاری مهر

🗞خبرگزاری ایبنا

🗞خبرگزاری ایسنا

🗞خبرگزاری ایکنا

🗞خبرگزاری فارس

🗞خبرگزاری جام جم

🗞خبرگزاری رادیو

🗞باشگاه خبرنگاران جوان

🗞گزارش خبر

🗞خبر سینما پرس

@behnashr
📚 مجموعه ۵ جلدی قصه های مامان جونی و زیارت» به چاپ نهم رسید!

این کتاب، قصه سفر پرماجرای یک خانواده به مشهد است؛
سفری که بعد از مدت‌ها دلتنگی، به زیارت امام مهربانی‌ها ختم می‌شود.
و بچه‌ها قدم‌به‌قدم با حال‌وهوای زیارت، آداب حرم و معنای مهمان امام بودن آشنا می‌شوند.

عناوین این مجموعه رضوی:

1⃣ دلتنگ امام رضا(ع)
2⃣ در مهمانی امام رضا(ع)
3⃣ ما گم شده‌ایم
4⃣ سلام کردن ممنوع
5⃣ کبوتری که حرف می‌زد

قصه‌ها ساده، شیرین و کودکانه‌اند؛
پر از اتفاق‌های کوچک اما دلنشین،
تا کودک با زبان قصه بفهمد
⁉️زیارت یعنی چه، چرا باید زیارت نامه بخوانیم، تبرک به چه معناست، پنجره فولاد و نقاره‌خانه کجاست، خادم کیه، اصلا چرا زیارت حرم امام های عزیز اهمیت دارد. 🕊️

برای تهیه این قصه های امام‌رضایی به سایت و کتابفروشی‌های به‌نشر مراجعه کنید و یا به ادمین پیام دهید
🌐www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin

@behnashr
📖 جرعه ای از دریای نور

قالَ الرِّضا عليه السلام : عَـلَيْكُمْ بِصَـلاةِ اللَّيْلِ فَما مِنْ عَـبْدٍ يَقُومُ آخِرَ اللَّيْلِ فَيُصَـلِّى ثَمانَ رَكَعاتٍ وَ رَكْعَـتَىِ الشَّفْـعِ وَ رَكْعَةَ الْـوَتْرِ وَاسْتَغْـفَرَ اللّهَ فـى قُنُوتِهِ سَبْـعينَ مَرَّةً اِلاّ، اُجيرُ مِنْ عَـذابِ الْقَـبْرِ، وَمِنْ عَـذابِ النّارِ، وَمُـدَّلَهُ فِى عُمْرِهِ، وَوُسِّعَ عَلَيْهِ فِى مَعِيْشَتِهِ، ثُمَّ قالَ عليه السلام:اِنَّ الْبَيَـوتَ الَّتى يُصَـلّى فِيـها بِاللَّيْلِ يَـزْهَرُنُورُها لاَِهْلِ السَّماءِ كَما يَزْهَرُ نُورُ الْكَواكِبِ لاَِهْلِ اْلاَرْضِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:
بر شما باد به نماز شب، هيچ بنده اى نيست كه آخر شب بيدار شود و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن هفتاد بار استغفار كند مگر اينكه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه داده و عمر او را طولانى كرده، به زندگى او گشايش خواهد داد. سپس امام عليه السلام فرمود: خانه هایى كه در آنها نماز شب خوانده مى شود نورش براى اهل آسمان مى درخشد همانطور كه نور ستارگان براى مردم زمين مى درخشد.
@behnashr
📚 انتشارات به‌نشــر 📖
📚 روایت های سریالی عنایات امام رضا(ع) به روایت عالمان ✍️غلامحسین حیدری- فتح الله درخشان دیدم کنار هر زائر، یک امام رضا(ع) تشریف دارند 🎙 راوی: مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیّدعبداللّه فاطمی نیا استاد ما مرحوم آیت‌اللّه بهاءالدینی از ضریح مطهر امام رضا(ع)…
📚 روایت های سریالی

چنارها مرا به خاطر می سپارند

✍️ عابدین زارع

نام داستان: گنگ خواب دیده

📍 قسمت اول


لطف الله رو به قدمگاه نشسته و پاهایش را از لبه پشت‌بام آویزان کرده پایین. دست راستش را از آرنج خم کرده روی پیشانی‌اش و با دست چپ، تسبیح دانه درشت یاقوتی را گرفته جلو چشمش و با دهان باز از پشت دانه‌های تسبیح، گنبد طلایی قدمگاه را نگاه می کند.
... به هر حال، اگر واجد شرایطی باشه که شما عرض می کنید، می‌تونید فرم مشخصات رو پر کنی تا ترتیب اثر داده بشه. در ضمن، یادتون نره که هر ماه باید هزینه رو سر موعد مقرر به صندوق واریز کنید.

کشاورزان، داس به دست مشغول درو هستند و بچه‌های کوچکتر بافه‌های گندم را کول کرده‌اند و می آورند تا وسط زمین و دور هم می‌چینند. نرمه دودی از چند صد متر آن طرف تر بلند می‌شود. صدای داد و قالی می‌آید. الله‌بخش سرش را بلند می کند و تا چشمش می افتد به دود، پا می گذارد به دو و بقیه هم از پشت سرش.

عین الله پیرهنش را درآورده و شلاقی می‌کوبد روی تاله‌های گندم تا آتش خاموش شود. عرق از سرورویش می‌ریزد و نفسش پشت افتاده از بس داد و فریاد زد.
با دست، خاک زمین را چنگ می‌زند و می‌ریزد روی آتش که زبانه کشیده و دارد ساقه‌های خشک گندم را می‌بلعد و خاکستر می‌کند.

الله‌بخش زودتر از دیگران می‌رسد و کت کهنه و ژولیده‌اش را در می‌آورد و می افتد به جان آتش بقیه هم سر می‌رسند و آتش را خاموش می‌کنند.

همه چیز از زمانی شروع شد که پای قباد به خانه‌شان باز شد و خواهرش را به زنی گرفت. چند سال اول حرمت می‌گذاشت و چیزی نمی گفت. کم کم طاقتش طاق شد و پشت سر حرف می‌زد. انقدر گفت و گفت تا رسید به گوش عین الله.
مدتی قهر و غیظ کردند و رفت و آمدشان برید.

یعنی قباد نمی‌آمد و روی خودش نمی‌گذاشت پا تو خانه عین الله بگذارد؛ اما زیور می‌آمد. سر می‌زد، اگر چه قباد مانع میشد. یکی دوبار هم زیور از سر اجبار آمد خانه پدری و بست نشست وردستِ برادر و مادرش و گفت که دیگر پای توی آن خانه نمی‌گذارد.
چند روزی می‌ماند و با وساطت دروهمسایه و ریش سفیدها برمی‌گشت سر خانه و زندگی اش.

دلش برای دوتا بچه‌هایش می‌سوخت وگرنه دل و دماغ زخم و زبان‌های قباد را نداشت که دم به دقیقه سرکوفتش بزند و جان به سرش بگذارد و برای یک تکه نان که با خون دل سق می‌زند، منت سرش بگذارد و هرجا که می‌نشیند و پا می شود، کلفت بار برادرش کند و آبرویش را توی محل ببرد.

لطف الله زیر درخت توت بزرگ قدمگاه، ...

🖇 قسمت دوم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات به‌نشر بخوانید.

@behnashr
📚 انتشارات به‌نشــر 📖
📚 روایت های سریالی چنارها مرا به خاطر می سپارند ✍️ عابدین زارع نام داستان: گنگ خواب دیده 📍 قسمت اول لطف الله رو به قدمگاه نشسته و پاهایش را از لبه پشت‌بام آویزان کرده پایین. دست راستش را از آرنج خم کرده روی پیشانی‌اش و با دست چپ، تسبیح دانه درشت یاقوتی…
📚 روایت های سریالی

چنارها مرا به خاطر می سپارند
✍️
عابدین زارع

نام داستان: گنگ خواب دیده

📍 قسمت دوم


لطف‌الله زیر درخت توت بزرگ قدمگاه، کنار سنگ قبر پدرش دراز کشیده و یک طرف صورتش را گذاشته وی سنگ قبر و دهانش را مدام باز و بسته می کند و اصواتی از دهانش بیرون می آید که قابل فهم نیست.

هرازگاهی سرش را از روی سنگ قبر بر می‌دارد و چشم می‌دوزد به گنبد طلایی قدمگاه و باز سرش را می چسباند به سنگ قبر که زیر سایه توت، حسابی خنک شده است.
چند تا بچه قد و نیم قد از راه می‌رسند و از درخت توت بالا می روند و شروع می‌کنند به خوردن توت‌های قرمز.
لطف‌الله زیر لب چیزی نجوا می‌کند. بچه‌ها که سیر توت می‌شوند، نگاهی به هم می‌اندازند و نگاهی هم به لطف‌الله که چشم‌هایش را بسته و روی قبر خوابش برده. یکی از آنها که لاغر و تروفرزتر است، خودش را می‌کشاند روی شاخه بالای قبر و چند تا توت می‌چیند و از بالا می‌اندازد پشت گردن لطف‌الله.
لطف‌الله از خواب می‌پرد و به اطرافش نگاه می‌کند. بچه‌ها آرام می‌خندند تا لطف‌الله متوجه نشود. پسرک چند تا توت دیگر می‌چیند و توی مشتش فشار می‌دهد و آب قرمز رنگ توت از لای انگشتانش می‌چکد روی سروکله لطف‌الله و چند قطره هم پشنگه می‌زند روی سنگ قبر.
پسرک نمی‌تواند جلوی خنده‌اش را بگیرد.
لطف الله سرش را می‌چرخاند به سمت درخت و بچه‌ها را که می‌بیند، از روی قبر بلند می‌شود و هرچه زور دارد، می‌دهد توی صدایش که فقط«آ آ آ» شنیده می‌شود. بچه‌ها هول ورشان می‌دارد و با ترس و لرز از درخت می‌پرند پایین و پا می‌گذارند به فرار و لطف‌الله هم از پشت سرشان.

زیور، بچه کوچکش را با چادر پشت کمرش بسته و لباس های لطف‌الله را می‌شورد. چنگ‌های زیور مثل ننو عمل کرده و بچه به خواب رفته است.
ننه خاور هم توی ایوان نشسته و با تسبیح زیر لب ذکر می‌گوید. عین‌الله قطیفه‌ای گرفته روی سر لطف‌الله و از توی حمام بیرون می‌آید.
ننه خاور با دیدن لطف‌الله تبسمی می‌زند و قربات صدقه‌اش می‌رود: «ها قربون گل پسر! چه تروتمیز شده! دستت درد نکنه!

خدا خیرت بده ننه به حق امام هشتم!

معلوم نیست کدوم از خدا بی خبری ای بچه بی زبون رو اذیت کرده. انگاری آزار دارن.»
-مقصر خودشه که دم به دقیقه قدمگاه رو ول نمی‌کنه. چقد گفتم نذار بره اونجا. به حرف که نمی کنین.

زیور با دست کف مالی‌اش، عرق پیشانی‌اش را می‌گیرد و رو به عین‌الله می‌گوید:
«کاکا، ای بچه معصوم خودشه و قدمگاه و قبر بوآی خدا بیامرزمون.»
از وقتی اون خدا بیامرز مرده، ای بچه جاومکونش شده اونجا.
جایی نداره که بره.

-ها ننه. اگه قدمگاه نره که تو خونه دق می‌کنه بچه‌م.

- از ما گفتن بود. نذارین بره که این جوری بلا سرش بیارن.

زیور، بچه را از پشت کمرش باز می کند ...

🖇 قسمت سوم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات به‌نشر بخوانید.

@behnashr
#معرفی_کتاب ۲۸۰
#تازه_های_کتاب_به_نشر

📖 هشت بهشت(۹)_ نامه به حاکم ناشناس
مسلم ناصری


هشت داستان دلنشین و الهام بخش از لحظات زندگی امام کاظم(ع) براساس روایات مستند به نقل از بزرگان دین و یاران اهل بیت(ع) نوشته شده است. در این مجموعه داستانی خاطراتی از زندگی، سیره رفتاری و کرامات امام کاظم(ع) همراه با تصاویر ساده و زیبا، برای کودکان و نوجوانان ۱۰ تا ۱۵ ساله چاپ شده است.

🔻«نامه به حاکم ناشناس» جلد نهم مجموعه هشت بهشت است. هر کتاب از این مجموعه به بیان داستان گونه زندگی چهارده معصوم(ع) پرداخته است.

📝 مشخصات کتاب
۸۰صفحه، مصور
قطع وزیری
چاپ اول
قیمت ۲۰۰ هزار تومان

🌐www.behnashr.ir
🆔@behnashr_admin
☎️۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸

#نامه_به_حاکم_ناشناس
#داستان
#امام_کاظم (ع)

@behnashr
📚 کتاب «پیک نیک ننه خرگوشه» به چاپ سوم رسید!

این کتاب، داستانی درباره «خوش قولی»، دارد که بر اساس یکی از سخنان حضرت محمد(ص) نوشته شد.

✏️مجموعه کتابهای (ماجراهای جنگل بلوط) نوشته خانم کلر ژوبرت است که داستان های ساده و آموزنده در حیطه اخلاق دارد این قصه ها با تصاویر هماهنگ و زیبایی همراه شدند.

داستان هر کتاب براساس حدیثی از ائمه معصوم(ع) نوشته شده است. در پایان داستان متن حدیث نوشته شده است که کودکان می خوانند و یاد می گیرند.😃

عناوین این مجموعه:
1⃣ یک فکر باحال
2⃣ بلوط دوم

3⃣ راه سوم
4⃣ پیک نیک ننه خرگوشه
5⃣ عنکبوت های عجیب غریب


📬ثبت سفارش
🌐www.behnashr.ir
🆔@behnashr_admin
☎️۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸
#داستان_کودک
@behnashr
📖 جرعه ای از دریای نور

قالَ الأمام الرِّضا عليه السلام: طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ

امام رضا عليه السلام :
مزه آب، مزه زندگى است.

@behnashr
📚 انتشارات به‌نشــر 📖
📚 روایت های سریالی چنارها مرا به خاطر می سپارند ✍️ عابدین زارع نام داستان: گنگ خواب دیده 📍 قسمت دوم لطف‌الله زیر درخت توت بزرگ قدمگاه، کنار سنگ قبر پدرش دراز کشیده و یک طرف صورتش را گذاشته وی سنگ قبر و دهانش را مدام باز و بسته می کند و اصواتی از دهانش…
📚 روایت های سریالی

چنارها مرا به خاطر می سپارند

✍️ عابدین زارع

نام داستان: گنگ خواب دیده


📍 قسمت سوم

زیور، بچه را از پشت کمرش باز می کند و می گذارد کنار دست ننه خاور و لباس ها را آب می کشد و اندازد روی طناب.
لطف الله به سروصورتش صفایی داده و لباس تروتمیزتر پوشیده است. دورتا دورش آدم وول می خورد. جمعیت موج بر می دارد و به پیش می رود؛ اما لطف الله، استوار و محکم، سرجایش ایستاده است و کسی تکانش نمی دهد.
به جایی وسط زمین و آسمان زل زده است.
نور کمرنگی روی صورتش تابیدن گرفته و دهانش از فرط شادی باز و بازتر می شود. از میان شلوغی، دست راستش را دراز می‌کند به سمت آسمان. لحظه به لحظه شعاع نور بیشتر می شود و سراسر وجودش را فرا می گیرد و لطف الله، یکپارچه غرق نور می شود میان آن همه آدم.
یک آن دستی در لباس سفید جلو می آید و روی سر لطف الله کشیده می شود. و چیزی در دست لطف الله می گذارد.
لطف الله دستش را پیش می‌آورد و با دیدن تسبیح دانه درشت سرخ رنگی، گل از گلش می شکفد. دهان باز می کند با صدای نامفهوم تشکر می‌کند:«آآ...ما ...با ...آآ...» از صدای لطف الله ننه خاور از خواب می پرد. شانه لطف الله را تکانی می دهد و بیدارش می کند دهان لطف الله هنوز نیمه باز است.
- *خواب دیدی ننه؟!*
بیا این لیوان آب رو بخور. چیزی نیست بخور ننه جون.
لطف الله آب را یک نفسه هورت می‌کشد بالا و آب از گوشه لب‌هایش شره می‌کند روی چانه‌اش و توی ریشش گم می شود.
- حالا بگو ببینم چه خواب دیدی گل پسر؟
لطف الله از پهلو خم می‌شود روی زانوی مادر شروع می کند با دست و زبان بی زبانی‌اش، خواب را تعریف کردن.
ننه خاور با اشتیاق گوش می سپارد به روایت پسرش.
ننه خاور دست می کشد روی موهای لطف الله و نازش می‌کند.
لطف الله مدام«آآآ» می کند و دست هاش را سمت آسمان می برد و نزدیک می‌کند و توی هوا چیزی را برای مادر ترسیم می کند.
حین روایت، چانه‌اش را بالا می آورد و چشم می دوزد به صورت مهربان مادر تا کلامش بیشتر نفوذ کند در دل و جان ننه خاور...
عین الله دست لطف الله را گرفته و وارد سلمانی می‌شوند. اوستا رضای سلمانی با فرچه صورت عباسقلی را کف مالی می‌کند. اسدالله و مش عیسی هم نشسته‌اند توی نوبت.
مش عیسی حین صحبت با اوستا و اسدالله، تسبیح می اندازد. لطف الله تا چشمش می افتد به تسبیح، ناخودآگاه از جایش بلند می‌شود و دست می اندازد توی بند تسبیح و می کشد.
مش عیسی مقاومت می کند و تسبیح را از دست لطف الله در می آورد و چشم غره‌ای می رود که لطف الله سرجایش میخ کوب می‌شود.

عین الله از برخورد او دلخور می‌شود و سر لطف الله داد می‌کشد:« بشین سر جات بچه! ای همه تسبیح داری بست نیس که هر چی دست این و اون می بینی خاطرخواش میشی؟!»
عباسقلی از توی آینه روبرو ماجرا را می‌بیند و پا‌ در میانی می‌کند: «ولش کن بچه بی زبون رو. چی کارش داری؟ بیا باباجون، تسبیح من رو بگیر.»
دست می‌کند توی جیب شلوارش و از زیر کاور سلمانی، تسبیح را می‌گیرد جلوی لطف الله...

🖇 قسمت چهارم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات به‌نشر بخوانید.

@behnashr
#اخبار_به_نشر
♦️مجموعه ۱۵ جلدی «شهرزاد؛ دختر شرقی» برای نوجوانان منتشر شد
این داستان بلند، ماجرای یک خانواده ایرانی (شهرزاد) را روایت می‌کند که پس از یک اتفاق مرموز، در سفر دریایی خود، کشتی‌شان را از دست می‌دهند، و در «جزیره ماهی» که از بالا شبیه یک ماهی است گرفتار می‌شوند. جزیره‌ای که مردمانی از ملیت‌ها و قاره‌های گوناگون اروپایی، آمریکایی، سرخپوست، ژاپنی، پاکستانی، عرب و.. در آن ساکن هستند و راه گریزی از آن وجود ندارد.(ادامه دارد)
🗞خبرگزاری قدس
🗞خبرگزاری مهر
🗞خبرگزاری ایبنا
🗞خبرگزاری شهر آرا
🗞خبرگزاری تسنیم
🗞خبرگزاری صدا و سیما
🗞خبرگزاری آنا

♦️ «شهرزاد، دختر شرقی» فیلمنامه‌ای که کتاب شد/ تولید پویانمایی اثر برای عرضه بین‌المللی
🗞خبرگزاری ایبنا


@behnashr