#یک_قسمت_از_یک #کتاب
🍂🍂باز هم از پشت شیشههای دکان کمالی او را دید. از جای برخاست. دوستانش بهتزده ایستادند و صدایش کردند. اما شهریار میان جمعیت گم شد. به دنبال او بود. تا انتهای خیابان لالهزار را به جستجو زیر پا گذاشت اما او نبود. مثل خیال پر کشیده بود. مثل پری که میان کوه یافته بود، گمش کرده بود. مثل نسیم از بغل گوشش گذشته بود.
🍁شهیار نفسنفسزنان جلویش ایستاد و گفت: «دنبال چه میگردی؟»
شهریار جوابی نداشت. غم درونش را انباشت. گفت: «به خانه میروم.»
به خانه رفت. تمام شب را بیدار ماند و غزلهای عاشقانه خواند. صبح که شهیار به دیدنش آمد، او خواب بود. شهیار بیدارش کرد. گفت: «یا میخوابی، یا غزل عاشقانه میگویی.»
گفت: «چه کنم»...
📚«شهریار سرزمین عشق»📚
👈رمان زندگی استاد شهریار👉
🖊نویسنده: میترا بیات🖊
📗ناشر: بهنشر📗
📘قطع: رقعی 📘
📕تعداد صفحات: 260📕
📙شمارگان: 1500 نسخه📙
💰قیمت: 85 هزار ریال💰
👈این کتاب را میتوانید از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.
#بیست_و_هفت_شهریور_روز_شعر_و_ادب_پارسی
🆔 @behnashr
📩30003209
http://www.axgig.com/images/84578067591538962885.jpeg
🍂🍂باز هم از پشت شیشههای دکان کمالی او را دید. از جای برخاست. دوستانش بهتزده ایستادند و صدایش کردند. اما شهریار میان جمعیت گم شد. به دنبال او بود. تا انتهای خیابان لالهزار را به جستجو زیر پا گذاشت اما او نبود. مثل خیال پر کشیده بود. مثل پری که میان کوه یافته بود، گمش کرده بود. مثل نسیم از بغل گوشش گذشته بود.
🍁شهیار نفسنفسزنان جلویش ایستاد و گفت: «دنبال چه میگردی؟»
شهریار جوابی نداشت. غم درونش را انباشت. گفت: «به خانه میروم.»
به خانه رفت. تمام شب را بیدار ماند و غزلهای عاشقانه خواند. صبح که شهیار به دیدنش آمد، او خواب بود. شهیار بیدارش کرد. گفت: «یا میخوابی، یا غزل عاشقانه میگویی.»
گفت: «چه کنم»...
📚«شهریار سرزمین عشق»📚
👈رمان زندگی استاد شهریار👉
🖊نویسنده: میترا بیات🖊
📗ناشر: بهنشر📗
📘قطع: رقعی 📘
📕تعداد صفحات: 260📕
📙شمارگان: 1500 نسخه📙
💰قیمت: 85 هزار ریال💰
👈این کتاب را میتوانید از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.
#بیست_و_هفت_شهریور_روز_شعر_و_ادب_پارسی
🆔 @behnashr
📩30003209
http://www.axgig.com/images/84578067591538962885.jpeg