ادامه از قبل👆
بگذارید سؤال را به صورت دیگری بپرسم؛ چرا استفاده از ایمیل راه بسیار بدی برای ارتباط کلاسی است؟پرسش دشواری است و در واقع من برای پاسخ دادن به آن چندان مطمئن نیستم؛ اما به هر حال شکی نیست که مباحث کلاسی نمیتواند جایگزین ارتباط رو در رو میان استاد و دانشجو شود. دانشجویان در این گفتوگوها بسیار بیش از زمان کلاسی درباره وجوه نامطلوب زندگی دانشگاهی سخن میگویند. نوعی عامل شباهت و یک رنگی [با جمع] در کلاسها وجود دارد که در ملاقات مستقیم از میان میرود. ما انواع گوناگونی از شورش و نارضایتی جوانان را در فرهنگ عمومی شاهد هستیم اما نباید میزان عامل شباهت و ترس [از طرد شدن] را که در این گونه ژستها مستتر است دستکم بگیریم. خالکوبی، صورتآویزها، ترانههای رپ، زبان عامیانه؛ چه چیزی میتواند از این روشها عامیانهتر و احمقانهتر باشد؟
اما در مورد ایمیل، من با دانشجویان بسیاری از این طریق ارتباط دارم و برای من فرآیندی بسیار اساسی و چالشبرانگیز است. هنوز ایمیلهایی را درباره کتاب احمقترین نسل۱۱دریافت میکنم که به تمامی آنها (حتی پیامهای توهینآمیز) پاسخ میدهم. گاهی اوقات دانشجویان اعتراضات قانعکنندهای دارند و من باید آنها را تصدیق کنم؛ که مطلوبترین نوع تعامل از دیدگاه من است. (چراکه میخواهم ثابت کنند که در اشتباه هستم).
اما متاسفانه اکثر ایمیلهایی که دریافت میکنم شامل نکات و تمرینات بیاهمیتی هستند که مانع ارتباط سازنده میشوند. در واقع این خودِ ابزار [ایمیل] است که این نوع ارتباط را تشویق میکند. ایمیل زدن مشوق اطلاعات مختصر و نکات کوتاه است. این یکی از دلایلی است که استفاده از لپتاپ و تبلت را در کلاسها غدغن کردهام. دانشجویان باید در کلاسهای من صفحه نمایشهای خود را بسته نگاه دارند!
*شما به برخی از مشکلات نظام فعلی دانشگاهی اشاره کردید و به همین دلیل شاید افرادی کنجکاو باشند که در مورد راهحلهای ممکن نیز از شما بشنوند. آیا کاهش تکیه دانشگاهها بر استادان حقالتدریسی چارهِ کار است؟
کاهش تعداد دانشجویان کلاسها میتواند به حل مسائل کمک کند؟ کاستن از تکیه بر وجوه حرفهای و شغلی یا دستاوردهای مرتبط در فضای دانشگاهی چطور؟
نهاد دانشگاه به مانند کشتی تایتانیک [غولی بزرگ و در حال غرق شدن] است. پیشنهاد من آن است که مؤسسات علمی هزینههای پولی و انسانی گسترده روی مطالعات بیثمر در علوم انسانی را متوقف کنند و این هزینهها را به مباحث مرتبط با آموزش اختصاص دهند.
میتوان به مربیان حقالتدریسی دستمزد بالاتری پرداخت کرد و آنها را به عنوان مدرس سمینارها و یا ارتباطات عادی استخدام کرد. به علاوه نباید وظایف تحقیقاتی را بر عهده آنها گذاشت. از سوی دیگر در خصوص #استادان پژوهشی، باید از آنها خواسته شود که از سرعت انتشار تحقیقات خود بکاهند و مدل صنعتی۱۲را کنار بگذارند. مدیران مؤسسات باید به ازای ساعاتی که این اساتید برای ارتباط با دانشجویان اختصاص میدهند آنها را مورد تشویق مالی قرار دهند. به علاوه برنامههای تحصیلات تکمیلی که کمتر از هشتاد درصد #فارغالتحصیلان آنها به کار مشغول شده باشند باید متوقف شود. میبیند که پیشنهاد من تا چه میزان عمومی و شناختهشده است.
—---------------
🌟 کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
بگذارید سؤال را به صورت دیگری بپرسم؛ چرا استفاده از ایمیل راه بسیار بدی برای ارتباط کلاسی است؟پرسش دشواری است و در واقع من برای پاسخ دادن به آن چندان مطمئن نیستم؛ اما به هر حال شکی نیست که مباحث کلاسی نمیتواند جایگزین ارتباط رو در رو میان استاد و دانشجو شود. دانشجویان در این گفتوگوها بسیار بیش از زمان کلاسی درباره وجوه نامطلوب زندگی دانشگاهی سخن میگویند. نوعی عامل شباهت و یک رنگی [با جمع] در کلاسها وجود دارد که در ملاقات مستقیم از میان میرود. ما انواع گوناگونی از شورش و نارضایتی جوانان را در فرهنگ عمومی شاهد هستیم اما نباید میزان عامل شباهت و ترس [از طرد شدن] را که در این گونه ژستها مستتر است دستکم بگیریم. خالکوبی، صورتآویزها، ترانههای رپ، زبان عامیانه؛ چه چیزی میتواند از این روشها عامیانهتر و احمقانهتر باشد؟
اما در مورد ایمیل، من با دانشجویان بسیاری از این طریق ارتباط دارم و برای من فرآیندی بسیار اساسی و چالشبرانگیز است. هنوز ایمیلهایی را درباره کتاب احمقترین نسل۱۱دریافت میکنم که به تمامی آنها (حتی پیامهای توهینآمیز) پاسخ میدهم. گاهی اوقات دانشجویان اعتراضات قانعکنندهای دارند و من باید آنها را تصدیق کنم؛ که مطلوبترین نوع تعامل از دیدگاه من است. (چراکه میخواهم ثابت کنند که در اشتباه هستم).
اما متاسفانه اکثر ایمیلهایی که دریافت میکنم شامل نکات و تمرینات بیاهمیتی هستند که مانع ارتباط سازنده میشوند. در واقع این خودِ ابزار [ایمیل] است که این نوع ارتباط را تشویق میکند. ایمیل زدن مشوق اطلاعات مختصر و نکات کوتاه است. این یکی از دلایلی است که استفاده از لپتاپ و تبلت را در کلاسها غدغن کردهام. دانشجویان باید در کلاسهای من صفحه نمایشهای خود را بسته نگاه دارند!
*شما به برخی از مشکلات نظام فعلی دانشگاهی اشاره کردید و به همین دلیل شاید افرادی کنجکاو باشند که در مورد راهحلهای ممکن نیز از شما بشنوند. آیا کاهش تکیه دانشگاهها بر استادان حقالتدریسی چارهِ کار است؟
کاهش تعداد دانشجویان کلاسها میتواند به حل مسائل کمک کند؟ کاستن از تکیه بر وجوه حرفهای و شغلی یا دستاوردهای مرتبط در فضای دانشگاهی چطور؟
نهاد دانشگاه به مانند کشتی تایتانیک [غولی بزرگ و در حال غرق شدن] است. پیشنهاد من آن است که مؤسسات علمی هزینههای پولی و انسانی گسترده روی مطالعات بیثمر در علوم انسانی را متوقف کنند و این هزینهها را به مباحث مرتبط با آموزش اختصاص دهند.
میتوان به مربیان حقالتدریسی دستمزد بالاتری پرداخت کرد و آنها را به عنوان مدرس سمینارها و یا ارتباطات عادی استخدام کرد. به علاوه نباید وظایف تحقیقاتی را بر عهده آنها گذاشت. از سوی دیگر در خصوص #استادان پژوهشی، باید از آنها خواسته شود که از سرعت انتشار تحقیقات خود بکاهند و مدل صنعتی۱۲را کنار بگذارند. مدیران مؤسسات باید به ازای ساعاتی که این اساتید برای ارتباط با دانشجویان اختصاص میدهند آنها را مورد تشویق مالی قرار دهند. به علاوه برنامههای تحصیلات تکمیلی که کمتر از هشتاد درصد #فارغالتحصیلان آنها به کار مشغول شده باشند باید متوقف شود. میبیند که پیشنهاد من تا چه میزان عمومی و شناختهشده است.
—---------------
🌟 کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🎓🎓کاهش توليد ناخالص داخلي با مهاجرت نيروي متخصص دانشگاهي
—---------------------—
نتایج تحقیقات نشان می دهد در صورت افزایش ۲۰درصدی #مهاجرت نیروی متخصص؛ تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری در سطح کلان و تولیدات در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات کاهش می یابد.
مهاجرت افراد تحصیل کرده و متخصص از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای صنعتی پیشرفته همواره آثار زیانبار اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی برای این کشورها به جای گذاشته است. لذا، مسئله مهاجرت این قشر مورد توجه سیاستگذاران است و سیاستگذاری های مختلفی برای جذب و حفظ آنها صورت می گیرد.
جمهوری اسلامی ایران طی دهه های اخیر از این مشکل مستثنا نبوده است. ادامه روند مهاجرت بر خلاف سیاست های دولت است و دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب را با مشکل مواجه می کند.
بنابر آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹تعداد ۶۰هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کرده اند، در زمره مهاجران نخبه دسته بندی می شوند. این افراد غالباً دارای مقام هایی در المپیادهای علمی یا جزو نفرات برتر کنکور یا دانشگاه ها هستند.با وجود آنکه تلاش شده است تا از این روند کاسته شود، اما درصد زیادی از دانش آموختگان علمی هنوز مایل اند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند.
طبق آمار صندوق بین المللی پول هم اکنون بیش از ۲۵۰هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰هزار ایرانی با تحصیلات عالی در کشور آمریکا زندگی می کنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۱۳۸۷روزانه ۱۵نفر با مدرک کارشناسی ارشد، ۲.۳نفر با مدرک دکتری و در مجموع ۵هزار و ۴۷۵نفر با مدرک کارشناسی از کشور مهاجرت کرده اند.
گزارش صندوق بین المللی پول در ادامه افزوده است که بیش از ۱۵درصد سرمایه های انسانی کشور ایران به کشور امریکا و ۲۵درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت می کنند.
صندوق بین المللی پول، بیکاری، سطح پایین درآمد #استادان و نخبگان، نارسایی های مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی- علمی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده است. متن کامل مطلب را در سایت بانک مقاله ها مطالعه کنید 👈 https://eduarticle.me/?p=3053
—------------------------—
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—---------------------—
نتایج تحقیقات نشان می دهد در صورت افزایش ۲۰درصدی #مهاجرت نیروی متخصص؛ تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری در سطح کلان و تولیدات در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات کاهش می یابد.
مهاجرت افراد تحصیل کرده و متخصص از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای صنعتی پیشرفته همواره آثار زیانبار اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی برای این کشورها به جای گذاشته است. لذا، مسئله مهاجرت این قشر مورد توجه سیاستگذاران است و سیاستگذاری های مختلفی برای جذب و حفظ آنها صورت می گیرد.
جمهوری اسلامی ایران طی دهه های اخیر از این مشکل مستثنا نبوده است. ادامه روند مهاجرت بر خلاف سیاست های دولت است و دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب را با مشکل مواجه می کند.
بنابر آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹تعداد ۶۰هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کرده اند، در زمره مهاجران نخبه دسته بندی می شوند. این افراد غالباً دارای مقام هایی در المپیادهای علمی یا جزو نفرات برتر کنکور یا دانشگاه ها هستند.با وجود آنکه تلاش شده است تا از این روند کاسته شود، اما درصد زیادی از دانش آموختگان علمی هنوز مایل اند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند.
طبق آمار صندوق بین المللی پول هم اکنون بیش از ۲۵۰هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰هزار ایرانی با تحصیلات عالی در کشور آمریکا زندگی می کنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۱۳۸۷روزانه ۱۵نفر با مدرک کارشناسی ارشد، ۲.۳نفر با مدرک دکتری و در مجموع ۵هزار و ۴۷۵نفر با مدرک کارشناسی از کشور مهاجرت کرده اند.
گزارش صندوق بین المللی پول در ادامه افزوده است که بیش از ۱۵درصد سرمایه های انسانی کشور ایران به کشور امریکا و ۲۵درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت می کنند.
صندوق بین المللی پول، بیکاری، سطح پایین درآمد #استادان و نخبگان، نارسایی های مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی- علمی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده است. متن کامل مطلب را در سایت بانک مقاله ها مطالعه کنید 👈 https://eduarticle.me/?p=3053
—------------------------—
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA