🔺«جامعه عصبی ایران» از دیدگاه جامعه شناسی احساسات/ عاشق ها کمتر عصبانی می شوند
—-------------------
ما در جامعه و نظام آموزشیمان آموزش مهروزی و عشقورزی نداریم که اگر وجود داشته باشد به وضوح تأثیرش را در کمرنگ شدن هیجانات منفی چون #خشم و #عصبانیت خواهیم دید.
دکتر مهرداد ناظری دکترای جامعهشناسی احساسات در ایران نوشت: وقتی قرار است یک جامعه را از نظر «میزان عصبانیت» مورد بررسی قرار دهیم، نمیتوانیم تنها از یک بعد به موضوع نگاه کنیم و لازم است که برای تحلیل درست، جنبههای کمی و کیفی را توأمان بکار گیریم. مؤسسه گالوپ مطالعهای داشته که بر اساس دادههای بدست آمده چنین نتیجهگیری کرده است که «مردم ایران در کنار مردم سودان جنوبی و عراق از عصبانیترین مردم جهان هستند».
ّ«جامعه عصبی ایران» از دیدگاه جامعه شناسی احساسات عاشق ها کمتر عصبانی می شوندمن در خصوص متدهای آماری مؤسسه گالوپ، تحقیقی نداشتهام و نمیتوانم در خصوص صحت آن اظهارنظر کنم اما آنچه را به تجربه دریافتهام، معتقدم که جامعه ایران به لحاظ عصبانیت و خشونت اجتماعی از سطح هنجارهای موجود فراتر است و از حالت «پرسش از چرایی عصبانیت»، به مرحله «مسأله عصبانیت» رسیده است.
واقعیت این است که ما برای شیوههای مهرورزی در جامعه آموزش ندیدهایم. اما در عوض، بطور غیرمستقیم پرخاشگری را در جامعه آموزش و ترویج میدهیم و پیوسته آن را در طول روز تجربه میکنیم. جامعه ما هنوز، در بسیاری از مصداقها ضعفهای ریشهای و عمیق دارد که باعث شده است به جای همدلی و تعامل به شیوههای دیگری مسائلش را حل کند. به این اعتبار، بر این باورم که «جامعه عصبی» یک مسأله اجتماعی است که باید به آن توجه کرد و برای حل آن چارهای اندیشید.
در بحث اینکه چرا به این سطح از جامعه عصبی رسیدهایم، چند جنبه دخیل است؛ نخست آنکه، به نظر میرسد ما در سطح خانواده، عرصهای را برای جامعهپذیری همدلانه، صمیمیت و گفتوگو نداریم. اساسا فرهنگ گفتوگو در جامعه ما ضعیف شده است. این در حالی است که در گذشته مصداقهای تعامل و گفتوگو در جامعه ایرانی (مثلا دهه شصت) به وفور دیده میشد. حتی در سطح #مدارس هم، ما فاقد آموزشهای گفتوگو محور هستیم. و از همه مهمتر اینکه، ما آموزش «فلسفیدن»را در نظامهای آموزشی خود نادیده میگیریم و بیاهمیت میانگاریم.
در این امر، برخوداری از «تفکر فلسفی» از آن رو ضروری است که ذهن را برای منطقی اندیشیدن تربیت میکند تا در مواجهه با مسائل، منطقی رفتار کند. چرا که وقتی منطق در جامعهای تضعیف شود، هیجانات منفی جای آن مینشیند. متأسفانه امروز این هیجانات زودگذر است که روابط اجتماعی ما را میسازد.
ادامه مطلب در سایت بانک مقاله های اموزشی و فرهنگی👈 https://eduarticle.me/?p=3319
___
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA🔺
—-------------------
ما در جامعه و نظام آموزشیمان آموزش مهروزی و عشقورزی نداریم که اگر وجود داشته باشد به وضوح تأثیرش را در کمرنگ شدن هیجانات منفی چون #خشم و #عصبانیت خواهیم دید.
دکتر مهرداد ناظری دکترای جامعهشناسی احساسات در ایران نوشت: وقتی قرار است یک جامعه را از نظر «میزان عصبانیت» مورد بررسی قرار دهیم، نمیتوانیم تنها از یک بعد به موضوع نگاه کنیم و لازم است که برای تحلیل درست، جنبههای کمی و کیفی را توأمان بکار گیریم. مؤسسه گالوپ مطالعهای داشته که بر اساس دادههای بدست آمده چنین نتیجهگیری کرده است که «مردم ایران در کنار مردم سودان جنوبی و عراق از عصبانیترین مردم جهان هستند».
ّ«جامعه عصبی ایران» از دیدگاه جامعه شناسی احساسات عاشق ها کمتر عصبانی می شوندمن در خصوص متدهای آماری مؤسسه گالوپ، تحقیقی نداشتهام و نمیتوانم در خصوص صحت آن اظهارنظر کنم اما آنچه را به تجربه دریافتهام، معتقدم که جامعه ایران به لحاظ عصبانیت و خشونت اجتماعی از سطح هنجارهای موجود فراتر است و از حالت «پرسش از چرایی عصبانیت»، به مرحله «مسأله عصبانیت» رسیده است.
واقعیت این است که ما برای شیوههای مهرورزی در جامعه آموزش ندیدهایم. اما در عوض، بطور غیرمستقیم پرخاشگری را در جامعه آموزش و ترویج میدهیم و پیوسته آن را در طول روز تجربه میکنیم. جامعه ما هنوز، در بسیاری از مصداقها ضعفهای ریشهای و عمیق دارد که باعث شده است به جای همدلی و تعامل به شیوههای دیگری مسائلش را حل کند. به این اعتبار، بر این باورم که «جامعه عصبی» یک مسأله اجتماعی است که باید به آن توجه کرد و برای حل آن چارهای اندیشید.
در بحث اینکه چرا به این سطح از جامعه عصبی رسیدهایم، چند جنبه دخیل است؛ نخست آنکه، به نظر میرسد ما در سطح خانواده، عرصهای را برای جامعهپذیری همدلانه، صمیمیت و گفتوگو نداریم. اساسا فرهنگ گفتوگو در جامعه ما ضعیف شده است. این در حالی است که در گذشته مصداقهای تعامل و گفتوگو در جامعه ایرانی (مثلا دهه شصت) به وفور دیده میشد. حتی در سطح #مدارس هم، ما فاقد آموزشهای گفتوگو محور هستیم. و از همه مهمتر اینکه، ما آموزش «فلسفیدن»را در نظامهای آموزشی خود نادیده میگیریم و بیاهمیت میانگاریم.
در این امر، برخوداری از «تفکر فلسفی» از آن رو ضروری است که ذهن را برای منطقی اندیشیدن تربیت میکند تا در مواجهه با مسائل، منطقی رفتار کند. چرا که وقتی منطق در جامعهای تضعیف شود، هیجانات منفی جای آن مینشیند. متأسفانه امروز این هیجانات زودگذر است که روابط اجتماعی ما را میسازد.
ادامه مطلب در سایت بانک مقاله های اموزشی و فرهنگی👈 https://eduarticle.me/?p=3319
___
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA🔺
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
ّ«جامعه عصبی ایران» از دیدگاه جامعه شناسی احساسات
ّ«جامعه عصبی ایران» از دیدگاه جامعه شناسی احساسات/ عاشق ها کمتر عصبانی می شوند ما در جامعه و نظام آموزشیمان آموزش مهروزی و عشقورزی نداریم که اگر وجود داشته باشد به وضوح تأثیرش را در کمرنگ شدن هیجانا