🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
557 subscribers
1.72K photos
1.08K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
🎬 #معرفی_فیلم

💥‍ فیلم چهارصد ضربه؛ ساخته فرانسوا تروفو 1959.
The 400 Blows 1959
فیلمی برای والدین، معلمان، مربیان و مدیران و تمامی اشخاصی که با نظام تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی درگیرند....


فیلم چهارصد ضربه شرح معضل اساسی انسان عصر جدید است. دغدغه ای که با ظهور و گسترش جوامع صنعتی و فراصنعتی روزبروز بر ابعاد و جوانب آن افزوده شده و آدمی از حل پیچیدگی آن ناتوان تر گشته است.
و آن مراقبت و یا تیمارداشت فرزندان است. براستی که بشر با تمام دستاوردهای فرهنگی و علمی و ..... قرون جدید، در تامین امنیت روانی و یا حتی ساده تر امنیت جسمی نسل بعدی درمانده است و گسستی که از مواجه ای ناآشنا بین نظام اموزشی، والدین و نوجوانان رخ داده داستانی دردناک است، که امروز بیش از دیروز و فردا بیش از امروز ضرورت نگاهی دیگر را می طلبد.

تروفو در چهارصد ضربه، توامان نظام تعلیم و تربیت رسمی و خانواده بویژه مادر را عامل اساسی و قدرتمند سرکوب مداوم حقیقت آنتوان می داند. مادری که آرامش را در نبودن آنتوان جستجو می کند. مادری که هست، اما نیست. خشونت گفتار و رفتار، خستگی، بیگانگی با نقش مادر و تعهد همسری، رهاورد زندگی مدرنیته ای است که در نهایت پروسه جداسازی آنتوان از خانه؛ مدرسه و جامعه را رقم می زند. آنتوان براحتی مرگ مادر را بهانه غیبت از مدرسه عنوان می کند. چون درک و دریافتی از مهر مادر و مادری ندارد. برای او مادر مرده است.

اما فردی که نام معلم و مربی را بر خود حمل می کند، ناتوان تر و رنجورتر از آن است که بتواند حتی با یک کودک یا نوجوان ارتباطی انسانی برقرار کند. او خود در سنت آموزشی بالیده شده که قُلدری و مرجعیتِ مطلق معلم و مافوق، برجسته ترین پیام آشکار و نهان آن است. جزئی ترین رفتار خارج از انضباط شاگرد را با سخت ترین عکس العمل پاسخ می دهد. سیستمی که در دروغ و دورویی به پیش میرود، فقط خطای کودکان را برنمی تابد و می خواهد آن را اصلاح کند. اما در این جامعه فقط آنتوان است که باید اصلاح شود؟ مادر، پدر ناتنی یا معلم نیاز به بهبود افکار خود ندارند؟

در واقع فیلم هشداری به تمامی ساحات جامعه است. آنتوان و آنتوان ها نتیجه تربیت ماست. بنا به نقد قابل تامل (میشل فوکو) از جامعه مدرن، ظهور نهادهای جدید مانند مدرسه، ظهور انضباطی جدید و بی سابقه بر آدمی را هدف قرار داده است. این انضباط جدید تمام وجود آدمی را متصرف می شود و تلاش می کند تا تک تک عملکردها و حرکات را از کودکی کنترل و تنظیم کند. ترادف انضباط و قدرت با معیارها و اختیاراتی که تمدن جدید اِعمال کرده نقش بندگی را
برای کودکان و نوجوانان قانونی و عادی ساخته است. آنتوان بنا به خلقیات سنین خود گاهی از مدار تنظیمات اِعمال شده سیستم خارج می شود و دست به اعمالی می زند که ممکن است برای هر انسانی بارها روی داده است، اما هرگز انعطافی از سوی مدرسه و خانه دریافت نمی کند. هرگاه راست می گوید شرایط برای او وخیم تر می شود. از این‌رو دروغپردازی را راه حل بهتری می یابد.

او شیفته ادبیات بالزاک است و بگونه ای در درون با او پیوندی مبهم دارد. معلم می توانست ارتباط با بالزاک را به بستر بهبود ارزنده ای در آنتوان تبدیل کند. اما معلم ترجیح می دهد، توانایی خود را بیشتر بر مچگیری شاگردان متمرکز کند. تمرکزی که همه دیکتاتورها برای آن راهبردها و شگردهایی دارند. حتی با فرض سرقت ادبی آنتوان از بالزاک، معلم از امکان پرورندان جنبشی اصیل در درون آنتوان برخوردار بود.

در صحنه های کلاس، مدرسه، تأدیب خانه، زندان و حتی خانه، شاخص پذیرفته شده از سوی متولیان فقط تأدیب، نهی، تنبیه و جریمه است. این بزرگسالان هستند که کودکان یا نوجوانان باید جهان را از لنز عینک آنها تماشا کنند. هشدار فوکو این است که تمامی این نهادها، رفتار معقول را از طریق فرایند قدرت در دستگاه‌های انضباطی پی می گیرند.

در نهایت، فیلم چهارصد ضربه درونمایه یک جامعه تنبیهی و یک نشانه تکنیک ِ عمومی تنبیه است که تمایل شدیدی برای پنهان کردن تنبیه از طریق تغییر مکانِ خاطی دارد.

دکتر #فریده_بهرامی

#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت


کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle