🔶 قدرت ريسک خود را با ترستان اندازه نگيريد/ برگزیده از متن
—---------------------—
... آنطور که امي مورين، روانشناس رسانه خبري اينديپندنت مينويسد، سطح ترس آدمها هيچ ارتباطي به سطح موقعيتهاي مخاطرهآميز ندارد. بسياري از مواقع، آدمها زمانيکه قرار است کار مهمي را انجام دهند، اين دو را به اشتباه با هم مخلوط کرده و نتيجهگيري غلطي از دل آن بيرون ميآورند. براي مثال، ترس از سخنراني در جمع، يکي از موضوعاتي است که تقريبا بين همه آدمها مشترک است. خيليها از قرارگرفتن در اين شرايط ميترسند و به اشتباه با خودشان فکر ميکنند که آن موقعيت آنقدر مخاطرهآميز است و اتفاقات بدي بههمراه دارد که بههمان دليل، ترس به دلشان راه پيدا کرده است. در طرف ديگر، در موقعيتهاي ديگري مانند سفرهاي ناگهاني يا گشتزدنهاي شبانه در خيابان که بدونشک، احتمال تصادف در آن وجود دارد، به اين دليل که ترسي از قرارگرفتن در آن شرايط ندارند، موقعيت را امن و بدون خطر ميدانند. نتيجه آماری، نشان ميدهند، در عينحالي که احتمال تصادف در سفرهاي ناگهاني بسيار زياد است اما شانس مرگ هر آدمي در اثر تصادف در طول عمرش فقط یک در 606 مورد است. هرچند، اين آمار فقط مختص ايالتهاي مختلف آمريکاست و در بسياري از کشورهاي ديگر، ممکن است ارقام ديگري وجود داشته باشند اما مسئله مهم اين است که بهدليل همان احتمال اندک، آن موقعيت ميتواند مخاطرهآميز باشد. وقتي نوبت به ريسککردن يا پذيرش خطرهاي احتمالي ميرسد، بسياري از مردم، حرف #ترس را بهميان ميآورند؛ اين درحالي است که ترس در مقايسه با قدرت ريسک، موضوع کاملا مجزايي است. براي هر آدمي در طول عمرش ممکن است بارها موقعيتهاي گوناگوني براي تغيير شغل يا استفاده از فرصتهاي متفاوت، پيش آمده باشد. بسياري از مردم در اين شرايط، ترس خود براي قدمگذاشتن در آن موقعيت جديد را دليل محکمي براي مخاطرهآميزبودن آن شرايط ميدانند و احساس ميکنند که اين ترسشان، نشانهاي براي نه گفتن به پذيرش آن شرايط است. اين درحالي است که مسئله تغيير، به خودي خود، ترسي بههمراه دارد که نبايد به هيچ عنوان، آن را با قدرت ريسک و پذيرش خطر اشتباه گرفت. بسياري از مردم در شرايط مواجهه با يک فرصت جديد سعي ميکنند با استفاده از ترس خود، ميزان خطر را محاسبه کنند. آنها فکر ميکنند اگر در مورد چيزي احساس ترس دارند، پس واقعا ممکن است خطرناک باشد اما حقيقت اين است که اين راه دقيقي براي اندازهگيري ريسک نيست. وقتي که شما در مواجهه با موقعيتها و فرصتهاي جديد تلاش کنيد که ترس خودتان را کنار بگذاريد و براساس منطق، ميزان خطر را بسنجيد، بدون شک احتمال اشتباهکردن شما تا حد بسيار زيادي کم ميشود. آنوقت است که شما با منطقتان به اين نتيجه ميرسيد که بدترين اتفاقي که ممکن است در مراسم #سخنراني براي شما بيفتد، اين است که بخشي از صحبتها را فراموش کنيد اما در ازاي آن، جانتان را از دست نميدهيد و آنطرف، سفرکردن در يک نيمهشب زمستاني، امکان مرگ شما را بههمراه دارد؛ بنابراين بهجاي حرکتکردن، به نوشيدن ليوان چاي داغتان ادامه ميدهيد.
صدف فاطمی، وقایع اتفاقیه
—---------------—
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔶 قدرت ريسک خود را با ترستان اندازه نگيريد/ برگزیده از متن
—---------------------—
... آنطور که امي مورين، روانشناس رسانه خبري اينديپندنت مينويسد، سطح ترس آدمها هيچ ارتباطي به سطح موقعيتهاي مخاطرهآميز ندارد. بسياري از مواقع، آدمها زمانيکه قرار است کار مهمي را انجام دهند، اين دو را به اشتباه با هم مخلوط کرده و نتيجهگيري غلطي از دل آن بيرون ميآورند. براي مثال، ترس از سخنراني در جمع، يکي از موضوعاتي است که تقريبا بين همه آدمها مشترک است. خيليها از قرارگرفتن در اين شرايط ميترسند و به اشتباه با خودشان فکر ميکنند که آن موقعيت آنقدر مخاطرهآميز است و اتفاقات بدي بههمراه دارد که بههمان دليل، ترس به دلشان راه پيدا کرده است. در طرف ديگر، در موقعيتهاي ديگري مانند سفرهاي ناگهاني يا گشتزدنهاي شبانه در خيابان که بدونشک، احتمال تصادف در آن وجود دارد، به اين دليل که ترسي از قرارگرفتن در آن شرايط ندارند، موقعيت را امن و بدون خطر ميدانند. نتيجه آماری، نشان ميدهند، در عينحالي که احتمال تصادف در سفرهاي ناگهاني بسيار زياد است اما شانس مرگ هر آدمي در اثر تصادف در طول عمرش فقط یک در 606 مورد است. هرچند، اين آمار فقط مختص ايالتهاي مختلف آمريکاست و در بسياري از کشورهاي ديگر، ممکن است ارقام ديگري وجود داشته باشند اما مسئله مهم اين است که بهدليل همان احتمال اندک، آن موقعيت ميتواند مخاطرهآميز باشد. وقتي نوبت به ريسککردن يا پذيرش خطرهاي احتمالي ميرسد، بسياري از مردم، حرف #ترس را بهميان ميآورند؛ اين درحالي است که ترس در مقايسه با قدرت ريسک، موضوع کاملا مجزايي است. براي هر آدمي در طول عمرش ممکن است بارها موقعيتهاي گوناگوني براي تغيير شغل يا استفاده از فرصتهاي متفاوت، پيش آمده باشد. بسياري از مردم در اين شرايط، ترس خود براي قدمگذاشتن در آن موقعيت جديد را دليل محکمي براي مخاطرهآميزبودن آن شرايط ميدانند و احساس ميکنند که اين ترسشان، نشانهاي براي نه گفتن به پذيرش آن شرايط است. اين درحالي است که مسئله تغيير، به خودي خود، ترسي بههمراه دارد که نبايد به هيچ عنوان، آن را با قدرت ريسک و پذيرش خطر اشتباه گرفت. بسياري از مردم در شرايط مواجهه با يک فرصت جديد سعي ميکنند با استفاده از ترس خود، ميزان خطر را محاسبه کنند. آنها فکر ميکنند اگر در مورد چيزي احساس ترس دارند، پس واقعا ممکن است خطرناک باشد اما حقيقت اين است که اين راه دقيقي براي اندازهگيري ريسک نيست. وقتي که شما در مواجهه با موقعيتها و فرصتهاي جديد تلاش کنيد که ترس خودتان را کنار بگذاريد و براساس منطق، ميزان خطر را بسنجيد، بدون شک احتمال اشتباهکردن شما تا حد بسيار زيادي کم ميشود. آنوقت است که شما با منطقتان به اين نتيجه ميرسيد که بدترين اتفاقي که ممکن است در مراسم #سخنراني براي شما بيفتد، اين است که بخشي از صحبتها را فراموش کنيد اما در ازاي آن، جانتان را از دست نميدهيد و آنطرف، سفرکردن در يک نيمهشب زمستاني، امکان مرگ شما را بههمراه دارد؛ بنابراين بهجاي حرکتکردن، به نوشيدن ليوان چاي داغتان ادامه ميدهيد.
صدف فاطمی، وقایع اتفاقیه
—---------------—
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA