🖌 #حکایتها ، تاریخی ۱۵۱
در خوش رقصیِ چاکران و .....!
اعلیحضرت [محمدرضاشاه پهلوی] شروع کردند به فرمایشات حکیمانه که:
«انقلابی که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین و کاسترو در کوبا نکردند. در ایران ما زمین را به روستاییان دادیم. فئودالها را خلع ید کردیم بیآنکه از دماغ کسی خون بیاید...»
رو کرد به دکتر [پرویز ناتل]خانلری که:
«من شنیدهام شما علاوه بر استادی در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی صاحب نظریات و افکاری در زمینهٔ مسائل اجتماعی ایران هستید. بهنظرِ شما نباید این افکار ما تئوریزه شود و در دانشگاههای ایران و جهان تدریس شود؟»
دکتر خانلری درماند که چه بگوید. گفت:
«بهگمان این خدمتگزار این افکار باید در کمیتههای تخصصی بررسی شود و صاحبنظران اقدام کنند.»
ظاهراً اعلیحضرت از این حرف خوشش نیامد. رو کرد به من که: «آقای [دکتر محمود] صناعی من شنیدهام که شما علاوه بر دانش تخصصی خود، در دانشگاه لندن، شاگرد هارولد لسکی بودهاید. اینکاری که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین، کاسترو در کوبا... بهنظرِ شما نباید این افکار تئوریزه و تدریس شود؟»
گفتم: «همانطور که آقای خانلری به عرض مبارک رساندند این افکار باید در کمیتههای تخصصی بررسی شود و تصمیم گرفته شود.»
شاه ظاهراً از این جوابها خوشش نمیآمد. منتظر جواب مقدر و در انتظار تأیید و تکریم بود.
نوبت که به دکتر باهری رسید گفت: «چاکر از دوستان خود در عجبم که چرا فرمایشات مبارک را موکول به کمیته و کمیسیون میکنند. اَظهر مِنالشمس است که همهٔ نظریات اعلیحضرت هرچه زودتر باید به زبانهای مختلف ترجمه شود و در دانشگاههای جهان تدریس شود.»
اعلیحضرت از پاسخ باهری بسیار خوشحال و خشنود شد. با لبخند قهوهاش را نوشید و گفت:
«بله، من هم اینجور خیال میکنم. آقایان مرخصاند.»
موقع خروج از کاخ، باهری ملامتکنان به دکتر خانلری گفت: «مگر سرت به تنت سنگینی میکند؟ باید بررسی شود یعنی چه؟ باید همین جواب را میدادی که من دادم.»
و جواب دکتر خانلری این بود که: «همین خوشرقصیها را میکنید که دیوانهاش کردهاید...»
🖋 ایرج پارسی نژاد (۱۴۰۰). 📚 یادها و دیدارها. چاپ اول. تهران: فرهنگ نشر نو. صص ۲۱۰-۲۱۱.
منبع: کانال ایران بوم با حذفیات
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
در خوش رقصیِ چاکران و .....!
اعلیحضرت [محمدرضاشاه پهلوی] شروع کردند به فرمایشات حکیمانه که:
«انقلابی که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین و کاسترو در کوبا نکردند. در ایران ما زمین را به روستاییان دادیم. فئودالها را خلع ید کردیم بیآنکه از دماغ کسی خون بیاید...»
رو کرد به دکتر [پرویز ناتل]خانلری که:
«من شنیدهام شما علاوه بر استادی در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی صاحب نظریات و افکاری در زمینهٔ مسائل اجتماعی ایران هستید. بهنظرِ شما نباید این افکار ما تئوریزه شود و در دانشگاههای ایران و جهان تدریس شود؟»
دکتر خانلری درماند که چه بگوید. گفت:
«بهگمان این خدمتگزار این افکار باید در کمیتههای تخصصی بررسی شود و صاحبنظران اقدام کنند.»
ظاهراً اعلیحضرت از این حرف خوشش نیامد. رو کرد به من که: «آقای [دکتر محمود] صناعی من شنیدهام که شما علاوه بر دانش تخصصی خود، در دانشگاه لندن، شاگرد هارولد لسکی بودهاید. اینکاری که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین، کاسترو در کوبا... بهنظرِ شما نباید این افکار تئوریزه و تدریس شود؟»
گفتم: «همانطور که آقای خانلری به عرض مبارک رساندند این افکار باید در کمیتههای تخصصی بررسی شود و تصمیم گرفته شود.»
شاه ظاهراً از این جوابها خوشش نمیآمد. منتظر جواب مقدر و در انتظار تأیید و تکریم بود.
نوبت که به دکتر باهری رسید گفت: «چاکر از دوستان خود در عجبم که چرا فرمایشات مبارک را موکول به کمیته و کمیسیون میکنند. اَظهر مِنالشمس است که همهٔ نظریات اعلیحضرت هرچه زودتر باید به زبانهای مختلف ترجمه شود و در دانشگاههای جهان تدریس شود.»
اعلیحضرت از پاسخ باهری بسیار خوشحال و خشنود شد. با لبخند قهوهاش را نوشید و گفت:
«بله، من هم اینجور خیال میکنم. آقایان مرخصاند.»
موقع خروج از کاخ، باهری ملامتکنان به دکتر خانلری گفت: «مگر سرت به تنت سنگینی میکند؟ باید بررسی شود یعنی چه؟ باید همین جواب را میدادی که من دادم.»
و جواب دکتر خانلری این بود که: «همین خوشرقصیها را میکنید که دیوانهاش کردهاید...»
🖋 ایرج پارسی نژاد (۱۴۰۰). 📚 یادها و دیدارها. چاپ اول. تهران: فرهنگ نشر نو. صص ۲۱۰-۲۱۱.
منبع: کانال ایران بوم با حذفیات
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حکایتها ، تاریخی ۱۵۲
#ویدیو_آموزشی
✅🎥 اقناع تودهای به روش گوبلز: آیا جنگ تمام عیار میخواهید؟ / اعتمادآنلاین
ترجمه: شهاب غدیری
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#ویدیو_آموزشی
✅🎥 اقناع تودهای به روش گوبلز: آیا جنگ تمام عیار میخواهید؟ / اعتمادآنلاین
ترجمه: شهاب غدیری
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، تاریخی ۱۵۳
جریمه سنگین امیرکبیر علیه واکسن نزنها
172 سال قبل، به دستور میرزاتقیخان جریمه سنگین 5 تومان طلا از امتناع کنندگان دریافت واکسن آبله اخذ میشد که مبلغ امروزی آن بالغ بر 19 میلیون تومان است.
برخی از افراد، به بهانههای مختلف، از واکسنزدن کودکان جلوگیری میکردند و موج مخالف سهمگینی به راه میانداختند. تقابل امیر با خودداری کنندگان از دریافت واکسن، چنانکه از او انتظار میرفت، تقابلی جدی و بدون رودربایستی بود. وی میدانست که کوتاه آمدن بر سر این موضوع، چه عواقب سهمگینی برای مملکت در پی خواهد داشت. | خراسان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
جریمه سنگین امیرکبیر علیه واکسن نزنها
172 سال قبل، به دستور میرزاتقیخان جریمه سنگین 5 تومان طلا از امتناع کنندگان دریافت واکسن آبله اخذ میشد که مبلغ امروزی آن بالغ بر 19 میلیون تومان است.
برخی از افراد، به بهانههای مختلف، از واکسنزدن کودکان جلوگیری میکردند و موج مخالف سهمگینی به راه میانداختند. تقابل امیر با خودداری کنندگان از دریافت واکسن، چنانکه از او انتظار میرفت، تقابلی جدی و بدون رودربایستی بود. وی میدانست که کوتاه آمدن بر سر این موضوع، چه عواقب سهمگینی برای مملکت در پی خواهد داشت. | خراسان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🖌 #حکایتها ، تاریخی ۱۵۴
در زمان نمایندگی مدرس در مجلس شورای ملی، یکی از نمایندگان بهمناسبتی مذهبی اقدام به روضهخوانی میکند.
مدرس به او میگوید:
«ای شیخ، سپهسالار دو عمارت بنا کرده؛ یکی مجلس، یکی مسجد؛ شما اشتباه اینجا آمدهاید؛ اینجا جای قانونگذاری است؛ برو روضهات را در مسجد سپهسالار بخوان!»
در صورت مذاکرات مجلس شورای ملی نیز آمده است: زمانی مجلس در دهه اول محرم روضهخوانی داشت. مدرس در این باره اینطور اظهارنظر میکند:
«مجلس روضهخوانی را وکلا میتوانند با پول خودشان تشکیل دهند. این پول بیتالمال است و باید صرف محرومین شود.»
منبع: رحمتاله بیگدلی به نقل از یادنامه شهید مدرس، جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، ص ۷۶، بهنقل از صورت مذاکرات مجلس شورای ملی
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
در زمان نمایندگی مدرس در مجلس شورای ملی، یکی از نمایندگان بهمناسبتی مذهبی اقدام به روضهخوانی میکند.
مدرس به او میگوید:
«ای شیخ، سپهسالار دو عمارت بنا کرده؛ یکی مجلس، یکی مسجد؛ شما اشتباه اینجا آمدهاید؛ اینجا جای قانونگذاری است؛ برو روضهات را در مسجد سپهسالار بخوان!»
در صورت مذاکرات مجلس شورای ملی نیز آمده است: زمانی مجلس در دهه اول محرم روضهخوانی داشت. مدرس در این باره اینطور اظهارنظر میکند:
«مجلس روضهخوانی را وکلا میتوانند با پول خودشان تشکیل دهند. این پول بیتالمال است و باید صرف محرومین شود.»
منبع: رحمتاله بیگدلی به نقل از یادنامه شهید مدرس، جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، ص ۷۶، بهنقل از صورت مذاکرات مجلس شورای ملی
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
🖌 #حکایتها ، تاریخی ۱۵۵
ابوالمشاغل حکومت قاجار و پهلوی
مهدی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالسلطنه در دو دوره تسلط پادشاهان قاجار و پهلوی مشاغل متعددی را بر عهده داشت. تعدد مشاغل و پستهای او به حدی بود که او را ابوالمشاغل شاهان قاجار و پهلوی خواندند. او شش سال صدراعظم رضاشاه، پنج بار وزیر فوائد عامه و تجارت، چهار بار وزیر علوم و دادگستری، سه بار استاندار آذربایجان، وزیر دارایی و داخله، استاندار فارس، نمایندگی چهارمین دوره مجلس شورای ملی و ریاست دیوان تمیز بود.
مهدی قلی در سال ۱۲۴۳ در تهران به دنیا آمد. او پسر علی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالدوله، وزیر پست و تلگراف ناصرالدین شاه و وزیر داخلی مظفرالدین شاه و نواده رضا قلیخان ادیب، محقق، شاعر، تذکره نویس، سفیر خوازم، رییس مدرسه دارالفنون در تهران بود.
به زبانهای فارسی و عربی مسلط بود، رشته موسیقی را به صورت آکادمیک آموخته بود و کتاب معروفی در باب آموزش نت نوشت، در ریاضیات، هیات و فلسفه صاحبنظر بود، در علم حقوق، فیزیک، شیمی و علوم طبیعی هم به دلیل علاقمندی مطالعه داشت و تا حدودی در این علوم هم صاحب نظر بود.
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
ابوالمشاغل حکومت قاجار و پهلوی
مهدی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالسلطنه در دو دوره تسلط پادشاهان قاجار و پهلوی مشاغل متعددی را بر عهده داشت. تعدد مشاغل و پستهای او به حدی بود که او را ابوالمشاغل شاهان قاجار و پهلوی خواندند. او شش سال صدراعظم رضاشاه، پنج بار وزیر فوائد عامه و تجارت، چهار بار وزیر علوم و دادگستری، سه بار استاندار آذربایجان، وزیر دارایی و داخله، استاندار فارس، نمایندگی چهارمین دوره مجلس شورای ملی و ریاست دیوان تمیز بود.
مهدی قلی در سال ۱۲۴۳ در تهران به دنیا آمد. او پسر علی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالدوله، وزیر پست و تلگراف ناصرالدین شاه و وزیر داخلی مظفرالدین شاه و نواده رضا قلیخان ادیب، محقق، شاعر، تذکره نویس، سفیر خوازم، رییس مدرسه دارالفنون در تهران بود.
به زبانهای فارسی و عربی مسلط بود، رشته موسیقی را به صورت آکادمیک آموخته بود و کتاب معروفی در باب آموزش نت نوشت، در ریاضیات، هیات و فلسفه صاحبنظر بود، در علم حقوق، فیزیک، شیمی و علوم طبیعی هم به دلیل علاقمندی مطالعه داشت و تا حدودی در این علوم هم صاحب نظر بود.
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
🖌 #حکایتها ، ۱۵۶
آمده است که کنفسیوس وقتی مغضوب امپراطور چین و محکوم به اعدام شد، شب قبل ازاعدام که در زندان بود، به همبندی خود گفت ببین این پروانه وقتی بالهایش را باز میکند چه رنگی پیدا میکند و وقتی بالهایش را میبندد چه رنگی! همبندی او گفت: من گمان میکردم تو آدم فرزانهای باشی اما میبینم ابلهی بیش نیستی. توچگونه با اطلاع از اینکه فردا اعدام میشوی میتوانی به این دل خوش کنی؟ کنفوسیوس گفت من نمیگذارم مُردن فردایم مانع لذت بُردن از اکنونم شود. ضمن اینکه اگر میدانستم این لذت نبُردن، موجب تخفیف مجازات و مرگ من میشود از آن چشمپوشی میکردم، اما وقتی میدانم تأثیری ندارد، چرا از همین مقدار لذت، خودم را محروم کنم.
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
آمده است که کنفسیوس وقتی مغضوب امپراطور چین و محکوم به اعدام شد، شب قبل ازاعدام که در زندان بود، به همبندی خود گفت ببین این پروانه وقتی بالهایش را باز میکند چه رنگی پیدا میکند و وقتی بالهایش را میبندد چه رنگی! همبندی او گفت: من گمان میکردم تو آدم فرزانهای باشی اما میبینم ابلهی بیش نیستی. توچگونه با اطلاع از اینکه فردا اعدام میشوی میتوانی به این دل خوش کنی؟ کنفوسیوس گفت من نمیگذارم مُردن فردایم مانع لذت بُردن از اکنونم شود. ضمن اینکه اگر میدانستم این لذت نبُردن، موجب تخفیف مجازات و مرگ من میشود از آن چشمپوشی میکردم، اما وقتی میدانم تأثیری ندارد، چرا از همین مقدار لذت، خودم را محروم کنم.
مقاله، ویدیو آموزشی🌺 @eduartcle
🖌 #حکایتها ، ۱۵۷
💵ثروتمندترین انسان جهان کیست؟
اولین پاسخ به این پرسش، احتمالا «ایلان ماسک»، بنیانگذار «تسلا» و «اسپیسایکس» است. اما بگذارید خیالتان را راحت کنم، این پاسخ اشتباه است و ثروتمندترین انسان در جهان، حالا قرنهاست که مرده است.
ثروت«ایلان ماسک» تا این تاریخ حدود ۲۷۴ میلیارد دلار بوده است .نفر دوم «جف بزوس»، بنیانگذار «آمازون» است که ثروت خالص او ۱۹۷ میلیارد دلار برآورد شده است. نفر سوم، «برنارد آرنو» فرانسوی است، که البته ثروتش در کنار ثروت خانوادگیاش محاسبه شده و این رقم به ۱۹۵ میلیارد دلار میرسد.
«بیل گیتس» افسانهای هم با ۱۳۷ میلیارد دلار ثروت، در جایگاه چهارم این فهرست قرار دارد. جایگاه افراد در این این فهرست البته ممکن است هر هفته یا هر روز تغییر کند، اما ظاهرا هنوز هم میزان ثروت این ابرثروتمندان جهانی، با میزان ثروتِ ثروتمندترین انسانی که در این سیاره زیسته، فاصله زیادی دارد.
ثروتمندترین انسان جهان کیست؟
باورش شاید سخت باشد، اما ثروتمندترین انسانی که ثروتش تا به حال در برآوردهای اینچنینی گنجانده شده، یک مسلمان آفریقایی بوده است. البته طبیعی است که خیلیها چیزی در مورد او نشنیده باشند، چرا که او حدود ۷۰۰ سال پیش مرده است.
«مانسا موسی» (Mansa Musa)، پادشاه «امپراتوری مالی» (Mali Empire)، بر اساس تخمینهای امروزی، بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار ثروت داشته است، ثروتی که عمده آن در قالب طلا ذخیره شده بود.
این ثروت، بنا به اسناد تاریخی، ثروت شخص شاه بود و نه ثروت خزانه حکومتی یا چیزی شبیه به آن، چرا که شخص شاه میتوانست در مورد شکل هزینهها تصمیم بگیرد. این را هم اضافه کنیم که «مانسا»، در واقع لقبی بود که به پادشاهان ناحیه غرب آفریقا داده میشد.| تجارت نیوز
#دانستنیها
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
💵ثروتمندترین انسان جهان کیست؟
اولین پاسخ به این پرسش، احتمالا «ایلان ماسک»، بنیانگذار «تسلا» و «اسپیسایکس» است. اما بگذارید خیالتان را راحت کنم، این پاسخ اشتباه است و ثروتمندترین انسان در جهان، حالا قرنهاست که مرده است.
ثروت«ایلان ماسک» تا این تاریخ حدود ۲۷۴ میلیارد دلار بوده است .نفر دوم «جف بزوس»، بنیانگذار «آمازون» است که ثروت خالص او ۱۹۷ میلیارد دلار برآورد شده است. نفر سوم، «برنارد آرنو» فرانسوی است، که البته ثروتش در کنار ثروت خانوادگیاش محاسبه شده و این رقم به ۱۹۵ میلیارد دلار میرسد.
«بیل گیتس» افسانهای هم با ۱۳۷ میلیارد دلار ثروت، در جایگاه چهارم این فهرست قرار دارد. جایگاه افراد در این این فهرست البته ممکن است هر هفته یا هر روز تغییر کند، اما ظاهرا هنوز هم میزان ثروت این ابرثروتمندان جهانی، با میزان ثروتِ ثروتمندترین انسانی که در این سیاره زیسته، فاصله زیادی دارد.
ثروتمندترین انسان جهان کیست؟
باورش شاید سخت باشد، اما ثروتمندترین انسانی که ثروتش تا به حال در برآوردهای اینچنینی گنجانده شده، یک مسلمان آفریقایی بوده است. البته طبیعی است که خیلیها چیزی در مورد او نشنیده باشند، چرا که او حدود ۷۰۰ سال پیش مرده است.
«مانسا موسی» (Mansa Musa)، پادشاه «امپراتوری مالی» (Mali Empire)، بر اساس تخمینهای امروزی، بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار ثروت داشته است، ثروتی که عمده آن در قالب طلا ذخیره شده بود.
این ثروت، بنا به اسناد تاریخی، ثروت شخص شاه بود و نه ثروت خزانه حکومتی یا چیزی شبیه به آن، چرا که شخص شاه میتوانست در مورد شکل هزینهها تصمیم بگیرد. این را هم اضافه کنیم که «مانسا»، در واقع لقبی بود که به پادشاهان ناحیه غرب آفریقا داده میشد.| تجارت نیوز
#دانستنیها
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🖌 #حکایتها ، ۱۵۸
ملاقات تاریخی ابوسعید ابوالخیر و ابوعلی سینا
داستان دیدار ابوعلی سینا که استاد منطق و حکمت بود و از طریقه مشاء که پایه اش به دلیل عقلی است بحث می کرد ، و شیخ ابوسعید ابوالخیر که ذوق اشراق داشت و معتقد بود که علم باید به مقام شهود رسد ، در کتاب اسرارالتوحید این گونه آمده است :
( خواجه بوعلی با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند به خلوت و سخن می گفتند که کس ندانست ، و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند .
بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت ، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند : که شیخ را چگونه یافتی ؟ گفت : هر چه من می دانم ، او می بیند ، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ در آمدند . از شیخ سؤال کردند : که ای شیخ بوعلی را چون یافتی ؟ گفت : هر چه ما می بینیم او می داند ) .
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
ملاقات تاریخی ابوسعید ابوالخیر و ابوعلی سینا
داستان دیدار ابوعلی سینا که استاد منطق و حکمت بود و از طریقه مشاء که پایه اش به دلیل عقلی است بحث می کرد ، و شیخ ابوسعید ابوالخیر که ذوق اشراق داشت و معتقد بود که علم باید به مقام شهود رسد ، در کتاب اسرارالتوحید این گونه آمده است :
( خواجه بوعلی با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند به خلوت و سخن می گفتند که کس ندانست ، و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند .
بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت ، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند : که شیخ را چگونه یافتی ؟ گفت : هر چه من می دانم ، او می بیند ، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ در آمدند . از شیخ سؤال کردند : که ای شیخ بوعلی را چون یافتی ؟ گفت : هر چه ما می بینیم او می داند ) .
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🖌#حکایتها، تاریخی ۱۵۹
داستان زندگی مریم مجدلیه، زنی که حضرت عیسی(ع) او را نجات داد
«در این هنگام، علمای دین و فَریسیان، زنی را که در حین زنا گرفتار شدهبود آوردند، و او را در میان مردم بهپا داشته، به عیسی گفتند: «استاد، این زن در حین زنا گرفتار شدهاست. موسی در شریعت به ما حکمکرده که اینگونه زنان سنگسار شوند. حال، تو چه میگویی؟» این را گفتند تا او را بیازمایند و موردی برای متهمکردن او بیابند. امّا عیسی سر به زیر افکنده، با انگشت خود بر زمین مینوشت. ولی چون آنها همچنان از او سؤال میکردند، عیسی سر بلند کرد و بدیشان گفت: «از میان شما، هر آن کس که بیگناه است، نخستین سنگ را به او بزند.» و باز سر به زیر افکنده، بر زمین مینوشت. با شنیدن این سخن، آنها یکایک، از بزرگترین شروع کرده، آنجا را ترک گفتند و عیسی تنها به جا ماند، با آن زن که در میان ایستاده بود. آنگاه سر بلند کرد و به او گفت: «ای زن، ایشان کجایند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟» پاسخ داد: «هیچکس، ای سرورم.» عیسی به او گفت: من هم تو را محکوم نمیکنم.» [یوحنا ۸: ۳-۱۱]
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
داستان زندگی مریم مجدلیه، زنی که حضرت عیسی(ع) او را نجات داد
«در این هنگام، علمای دین و فَریسیان، زنی را که در حین زنا گرفتار شدهبود آوردند، و او را در میان مردم بهپا داشته، به عیسی گفتند: «استاد، این زن در حین زنا گرفتار شدهاست. موسی در شریعت به ما حکمکرده که اینگونه زنان سنگسار شوند. حال، تو چه میگویی؟» این را گفتند تا او را بیازمایند و موردی برای متهمکردن او بیابند. امّا عیسی سر به زیر افکنده، با انگشت خود بر زمین مینوشت. ولی چون آنها همچنان از او سؤال میکردند، عیسی سر بلند کرد و بدیشان گفت: «از میان شما، هر آن کس که بیگناه است، نخستین سنگ را به او بزند.» و باز سر به زیر افکنده، بر زمین مینوشت. با شنیدن این سخن، آنها یکایک، از بزرگترین شروع کرده، آنجا را ترک گفتند و عیسی تنها به جا ماند، با آن زن که در میان ایستاده بود. آنگاه سر بلند کرد و به او گفت: «ای زن، ایشان کجایند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟» پاسخ داد: «هیچکس، ای سرورم.» عیسی به او گفت: من هم تو را محکوم نمیکنم.» [یوحنا ۸: ۳-۱۱]
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
🖌#حکایتها، ۱۶۰
نقل است که شیخ [ بایزید بسطامی ] بسیار در گورستان میگشت. یک شب از گورستان میآمد، جوانی، از بزرگزادگان، بربطی در دست، میزد. چون به «بایزید» رسید، «بایزید» لاحول کرد.
جوان، بربط بر سر «بایزید» زد؛ بربط و سر «بایزید»، هر دو شکست.
«بایزید» به زاویه [محل خاص دراویش] خویش باز آمد؛ توقف کرد و بامداد، یکی از اصحاب را خواند و گفت: «بربطی به چند دهند؟» بهای آن معلوم کرد، در خرقهای بست، پارهای حلوا با آن یار کرد و به آن جوان فرستاد و گفت: «آن جوان را بگوی که «بایزید» عذر میخواهد و میگوید: دوش، آن بربط را بر ما زدی و شکست. این زر، در بهای آن صرف کن و با این حلوا، غصهی شکستن آن را از دلت بردار!»
✍️تذکره الاولیا – عطار نیشابوری
یکی بربطی در بغل داشت مست
به شب بر سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیک مرد سلیم
بر سنگ دل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست
ترا و مرا بربط و سر شکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
ترا به نخواهد شد الا به سیم
از آن دوستان خدا بر سرند
که از خلق بسیار بر سر خورند
✍️سعدی
منبع سهند ایرانمهر
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
نقل است که شیخ [ بایزید بسطامی ] بسیار در گورستان میگشت. یک شب از گورستان میآمد، جوانی، از بزرگزادگان، بربطی در دست، میزد. چون به «بایزید» رسید، «بایزید» لاحول کرد.
جوان، بربط بر سر «بایزید» زد؛ بربط و سر «بایزید»، هر دو شکست.
«بایزید» به زاویه [محل خاص دراویش] خویش باز آمد؛ توقف کرد و بامداد، یکی از اصحاب را خواند و گفت: «بربطی به چند دهند؟» بهای آن معلوم کرد، در خرقهای بست، پارهای حلوا با آن یار کرد و به آن جوان فرستاد و گفت: «آن جوان را بگوی که «بایزید» عذر میخواهد و میگوید: دوش، آن بربط را بر ما زدی و شکست. این زر، در بهای آن صرف کن و با این حلوا، غصهی شکستن آن را از دلت بردار!»
✍️تذکره الاولیا – عطار نیشابوری
یکی بربطی در بغل داشت مست
به شب بر سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیک مرد سلیم
بر سنگ دل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست
ترا و مرا بربط و سر شکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
ترا به نخواهد شد الا به سیم
از آن دوستان خدا بر سرند
که از خلق بسیار بر سر خورند
✍️سعدی
منبع سهند ایرانمهر
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🖌#حکایتها، ۱۶۱
شیخ ادهبالی (۱۲۴۶تا ۱۳۲۶ میلادی)، که از او به عنوان بالیشیخ نیز یاد میشود، شیخی ترک صوفی بسیار تأثیرگذار بود که به تشکیل و توسعه سیاستهای دولت رو به رشد عثمانی کمک کرد. او از خاندان بلخار بود، او در محافل مذهبی احترام زیادی داشت.
در یک اعلامیه معروف، ادهبالی به عثمان بنیانگذار سلسله عثمانی گفت:
ای پسرم! حالا تو شاه هستی!
از این پس، خشم از ما است. از تو، آرامش!
بر ماست که مورد اهانت قرار بدهیم؛ بر توست که لطف کنی!
بر ما اینکه متهم کنیم؛ بر تو تحمل!
بر ما، ناتوانی و خطا. بر تو، شکیبایی!
بر ما، نزاع؛ برای تو، عدالت!
بر ما، حسادت، شایعه، تهمت؛ بر تو، بخشش!
ای پسرم!
از این پس، بر ما جدایی است؛ بر تو اتحاد!
بر ما تنبلی، بر تو، هشدار و تشویق!
ای پسرم!
صبور باش، یک گل قبل از زمان خود شکوفا نمیشود. هرگز فراموش نکن: بگذار انسان شکوفا شود و دولت نیز شکوفا خواهد شد!
ای پسرم!
بار تو سنگین است، وظیفه تو سخت است، قدرت تو به مویی آویزان است! باشد که خداوند یاور تو باشد!
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
شیخ ادهبالی (۱۲۴۶تا ۱۳۲۶ میلادی)، که از او به عنوان بالیشیخ نیز یاد میشود، شیخی ترک صوفی بسیار تأثیرگذار بود که به تشکیل و توسعه سیاستهای دولت رو به رشد عثمانی کمک کرد. او از خاندان بلخار بود، او در محافل مذهبی احترام زیادی داشت.
در یک اعلامیه معروف، ادهبالی به عثمان بنیانگذار سلسله عثمانی گفت:
ای پسرم! حالا تو شاه هستی!
از این پس، خشم از ما است. از تو، آرامش!
بر ماست که مورد اهانت قرار بدهیم؛ بر توست که لطف کنی!
بر ما اینکه متهم کنیم؛ بر تو تحمل!
بر ما، ناتوانی و خطا. بر تو، شکیبایی!
بر ما، نزاع؛ برای تو، عدالت!
بر ما، حسادت، شایعه، تهمت؛ بر تو، بخشش!
ای پسرم!
از این پس، بر ما جدایی است؛ بر تو اتحاد!
بر ما تنبلی، بر تو، هشدار و تشویق!
ای پسرم!
صبور باش، یک گل قبل از زمان خود شکوفا نمیشود. هرگز فراموش نکن: بگذار انسان شکوفا شود و دولت نیز شکوفا خواهد شد!
ای پسرم!
بار تو سنگین است، وظیفه تو سخت است، قدرت تو به مویی آویزان است! باشد که خداوند یاور تو باشد!
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، تاریخی ۱۶۲
در تاریخ نقلشده است (صحت آن را نمیدانم) هنگامی که ابرهه برای ویران کردن خانه کعبه به مکه رفته بود، محاصره مکه زمانی طولانی طول کشید و سپاه ابرهه نمیتوانست وارد شهر مکه شود. عبدالمطلب جد پیامبر اسلام، رئیس شهر مکه بود و تقاضای ملاقات با ابرهه را نمود و ابرهه درخواست او را پذیرفت. در این ملاقات عبدالمطلب از ابرهه خواست سپاهیان او تعدادی از شترهای او را که تصرف کرده بودند، به او برگردانند. ابرهه از این تقاضای عبدالمطلب متعجب شد و به عبدالمطلب گفت: تو رئیس این شهر هستی و به فرزانگی شناخته شدهای، گمان میکردم به دنبال مذاکره برای صلح یا راه نجات قوم خود باشی اما تو دنبال شتران خود هستی؟ عبدالمطلب جملهای بیان کرد که علیالظاهر سنگدلانه است اما بسیار حکیمانه است؛ او گفت: أنا ربُّ الِابل و لَلبیت رَب، بدین مفهوم که من صاحب شتران هستم و باید از شترانم دفاع کنم و کعبه نیز خدایی دارد که باید او از کعبه دفاع کند.
❓نتیجهگیری از این حکایت
🔹 درواقع مفهوم جمله عبدالمطلب این است که حدود مسئولیتهای ما به اندازه اختیارات ما است، نه کمتر و نه بیشتر و نه حتی بهتناسب بلکه بهتساوی
به نقل از دکتر #ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
در تاریخ نقلشده است (صحت آن را نمیدانم) هنگامی که ابرهه برای ویران کردن خانه کعبه به مکه رفته بود، محاصره مکه زمانی طولانی طول کشید و سپاه ابرهه نمیتوانست وارد شهر مکه شود. عبدالمطلب جد پیامبر اسلام، رئیس شهر مکه بود و تقاضای ملاقات با ابرهه را نمود و ابرهه درخواست او را پذیرفت. در این ملاقات عبدالمطلب از ابرهه خواست سپاهیان او تعدادی از شترهای او را که تصرف کرده بودند، به او برگردانند. ابرهه از این تقاضای عبدالمطلب متعجب شد و به عبدالمطلب گفت: تو رئیس این شهر هستی و به فرزانگی شناخته شدهای، گمان میکردم به دنبال مذاکره برای صلح یا راه نجات قوم خود باشی اما تو دنبال شتران خود هستی؟ عبدالمطلب جملهای بیان کرد که علیالظاهر سنگدلانه است اما بسیار حکیمانه است؛ او گفت: أنا ربُّ الِابل و لَلبیت رَب، بدین مفهوم که من صاحب شتران هستم و باید از شترانم دفاع کنم و کعبه نیز خدایی دارد که باید او از کعبه دفاع کند.
❓نتیجهگیری از این حکایت
🔹 درواقع مفهوم جمله عبدالمطلب این است که حدود مسئولیتهای ما به اندازه اختیارات ما است، نه کمتر و نه بیشتر و نه حتی بهتناسب بلکه بهتساوی
به نقل از دکتر #ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، تاریخی۱۶۳
آغاز جنگ
سلطان محمود از طلحک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته،
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد،
طلحک خندید و گفت:
جنگ اینگونه آغاز میشود،
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد،
(عبید زاکانی)
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
آغاز جنگ
سلطان محمود از طلحک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته،
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد،
طلحک خندید و گفت:
جنگ اینگونه آغاز میشود،
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد،
(عبید زاکانی)
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، شعر ۱۶۴
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نامِ مِهینِ ذوالجلال
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بِنَتوان گفت لیک
مرد گفتش احمقی و بی قرار
کِی بود نام مِهین نان ، شرم دار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
من بدانستم که نان، نام مهینست
نقطهٔ جمعیت و بنیاد دینست
منبع: مصیبتنامه عطار
« مهین »
(مِ): بزرگتر، بزرگترین
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نامِ مِهینِ ذوالجلال
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بِنَتوان گفت لیک
مرد گفتش احمقی و بی قرار
کِی بود نام مِهین نان ، شرم دار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
من بدانستم که نان، نام مهینست
نقطهٔ جمعیت و بنیاد دینست
منبع: مصیبتنامه عطار
« مهین »
(مِ): بزرگتر، بزرگترین
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، ۱۶۵
قدیس توماس آکویناس معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی و مسیحی خیلی چاق بود به طوری که در کلاس دستههای نیمکت او را بریده بودند تا راحت بنشیند و به او میگفتند "فیلسوف گاو مانند" او باهوش و مبتکر امّا زود باور بود و این زودباوری اسباب این شده بود که او را دست بیاندازند.
روزی که در یکی از رواقهای بزرگ کلیسای رم نشسته بود و برای راهبان مسیحی تدریس میکرد یکبار راهبی داخل کلاس شد و گفت: همین الان بیرون خری در حال پرواز است. توماس با عجله و با زحمت فراوان بیرون رفت تا ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند و شاگردان به او گفتند: استاد شما با آن نبوغ، علم و قدرت تفکر برایتان اصلا عجیب نبود که یک الاغ در آسمان پرواز کند؟توماس گفت: این که خری پرواز کند برای من باورپذیرتر از این است که کشیشی دروغ بگوید. کلاس در سکوت فرو رفت.
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
قدیس توماس آکویناس معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی و مسیحی خیلی چاق بود به طوری که در کلاس دستههای نیمکت او را بریده بودند تا راحت بنشیند و به او میگفتند "فیلسوف گاو مانند" او باهوش و مبتکر امّا زود باور بود و این زودباوری اسباب این شده بود که او را دست بیاندازند.
روزی که در یکی از رواقهای بزرگ کلیسای رم نشسته بود و برای راهبان مسیحی تدریس میکرد یکبار راهبی داخل کلاس شد و گفت: همین الان بیرون خری در حال پرواز است. توماس با عجله و با زحمت فراوان بیرون رفت تا ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند و شاگردان به او گفتند: استاد شما با آن نبوغ، علم و قدرت تفکر برایتان اصلا عجیب نبود که یک الاغ در آسمان پرواز کند؟توماس گفت: این که خری پرواز کند برای من باورپذیرتر از این است که کشیشی دروغ بگوید. کلاس در سکوت فرو رفت.
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، ۱۶۶
میدانی اولین بوسه ی جهان چهطور کشف شد؟
... زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
📕 #سال_بلوا
✍🏻 #عباس_معروفی
به یاد عباس معروفی نویسنده شناخته شده معاصر
BookTop
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
میدانی اولین بوسه ی جهان چهطور کشف شد؟
... زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
📕 #سال_بلوا
✍🏻 #عباس_معروفی
به یاد عباس معروفی نویسنده شناخته شده معاصر
BookTop
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#حکایتها ، 167
مولانا در فیه مافیه:
دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش نشود، نه بخفتن نه بگشتن و نه بخوردن الّا بدیدار دوست !
و نیز می فرماید:
سخن بیپایان است اما به قدرِ طالب فرود میآید.
حکمت همچون باران است؛ در معدنِ خویش بیپایان است، اما به قدرِ مصلحت فرود آید. در زمستان و در بهار و در تابستان و در پاییز به قدرِ او، و در بهار همچنین، بیشتر و کمتر. اما از آنجا که میآید بیحدّ است.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
مولانا در فیه مافیه:
دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش نشود، نه بخفتن نه بگشتن و نه بخوردن الّا بدیدار دوست !
و نیز می فرماید:
سخن بیپایان است اما به قدرِ طالب فرود میآید.
حکمت همچون باران است؛ در معدنِ خویش بیپایان است، اما به قدرِ مصلحت فرود آید. در زمستان و در بهار و در تابستان و در پاییز به قدرِ او، و در بهار همچنین، بیشتر و کمتر. اما از آنجا که میآید بیحدّ است.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
در عروسی مهدعلیای ثانی همه طبقات، اوقات خود را به شادمانی گذرانیدند؛ خاقان مرحوم(فتحعلیشاه)، در این جشن بزرگ، به میرزا شفیع صدراعظم فرمودند یا یک پیاله شراب بخور و با این اشخاص سرخوش باش یا جريمه بزرگی از تو خواهم گرفت.
صدراعظم دادن جریمه را بر گرفتن ساغر ترجيح داد، و حسبالأمر پنجهزارتومان ترجمان را فورا تسلیم نمود، و خود را از خوردن آنچه نخورده بود معاف داشت و چون میخواست تقدس خود را بر علمای آن عصر معلوم نماید، تفصیل این فرمایش شاه... را به میرزا ابوالقاسم قمی نوشت.
آن مرحوم، میرزا را، در جواب نوشته بود: «بسیار غلط کردی که یک پیاله شراب که به اجبار شاه و عسر نفس؛ حلال بود، نخوردی. میخواستی آن پیاله را صرف کنی و پنجهزارتومان را برای فقرا و ضعفا مبذول داری».
دکتر مهدی ملکزاده
تاریخ انقلاب مشروطیت/ص ۹۹
منبع : سهند ایرانمهر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روزهخواران ناصری
کسانی که روزه میخوردند: اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم. مجدالدّوله هم ناخوش است، میخورد. اکبرخان هم ناخوش بود و میخورد. دو روزی هم روزه گرفتند؛ ولی اذیت کرده، ناچار خوردند. باشی برادر اکبرخان هم ناخوش بود، میخورد. امینالملک، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتاً خیلی ضعیف و لاغر بود، نمیتوانست روزه بگیرد؛ میخورد. میرزاحسینخان مشرفِ بنّائی هم ناخوش نبود، میخورد و راه میرفت؛ خودش میگفت ناخوشم. صنیعالملک معمارباشی ابداً عیبی نداشت و روزه میخورد؛ ولی میگفتند دُنبل دارد.
آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضیخان و شمع قهوهخانه هم روزه میخوردند. اعتمادالسّلطنه هم گویا روزه میخورد. زیندارباشی هم گویا روزه میخورد. اقبالالدّوله هم به جهت خوردن روزه، به محمّدآباد رفته بود که تماماً را بخورد. معیّرالممالکِ قدیم هم روزه میخورد. ناصرالملک هم روزه نبود. حاجبالدّوله و کالسکهچیباشی هم روزه میخوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امیناقدس هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه خانم میخورد. بدرالدّوله هم روزه نبود. گلینخانم هم روزه نمیگرفت. زاغی هم روزه نبود. امینالسّلطان هم به واسطۀ دردِ چشم که ناخوش شد، ده دوازده روزه خورد. میرزامحمودخانِ وزیر مختار هم، چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه میخورد. حکیمالممالک چون میخواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امینلشکر هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود.
ایلخانی ریشسفید که هیچ وقت روزه نبوده است. میرزاسیدعبدالله برادر میرزاعیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند. [اواخر] رمضان سال ۱۳۰۸ قمری= اواسط اردیبهشت سال ۱۲۷۰ شمسی
به نقل از کانال سهند ایرانمهر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پس از حمله ی مغول به ایران
پس از حملهی مغول به ایران، در اثر در هم ریختن تمام مبانی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هیچ فرد آگاه و خردمند و با شخصیتی تن به همکاری با مغولها نمیداد و مغولان جز مردان مطیع، پست و فرومایه که تابع آنان باشد، کسی را به همکاری و خدمت دعوت نمیکردند.
عطاملک جوینی این وضعیت را در کتاب خود به خوبی نقل کرده است:
«امروزه دروغ و ریا را پند و ذکر پندارند و حرامزادگی و سخن چینی را دلیری و شهامت نام کنند.زبان و خط ایغوری (خط مغولان) را هنر و دانش بزرگ دانند.اکنون هر تبهکاری امیر، هر مزدوری صدرنشین، هر ریاکاری وزیر، هر اِدباری دبیر، هر فاسدی مستوفی، هر ولخرجی ناظر هزینه، هر ابلیسی معاون دیوان، هر شاگرد آخوری صاحب حرمت و جاه، هر فراشی صاحب منصب، هر ستمگری پیشکار، هر خَسی کَسی، هر خسیسی رئیسی، هر خیانت پیشهای قدرتمند و…»
به نقل از کانال اهل قلم و فرهنگ
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM