🖌🖌تيغ دولبه مشق شب
--------------
«مشق شب» ابزاري ارتباطي بين دانشآموز، والدين و اولياي مدرسه بوده است. اگر بخواهيم بدون پيشداوري و قضاوت فلسفه وجودي «مشق شب» را بررسي و تحليل كنيم اين توصيف بهترين است كه بگوييم وسيله ارتباطي است بنابراين چه عنوان آن «مشق شب» باشد چه عنوان ديگري به آن بدهيم بايد وسيله ارتباط بين دانشآموز، والدين و اولياي مدرسه را حفظ كنيم. بنده نيز تا اين اندازه كه «مشق شب» وسيله ارتباط والدين با مدرسه است با وجود و انجام آن موافق هستم. اما پرسش اين است كه چه زماني «مشق شب» موجب بروز بحران شده و حالتي خطرناك به خود ميگيرد كه سيستم آموزشي ما تصميم به حذف يا كاهش آن ميگيرد. در پاسخ به اين پرسش بايد گفت آن زماني «مشق شب» حالت خطرناك به خود ميگيرد كه ابزاري آسيبزننده در دست والدين داراي وسواسهاي خاص نظير «كاملطلبي» ميشود. والديني كه گاه ممكن است حتي تحصيلات كافي نداشته باشند يا درك درستي از وضعيت آموزش و شيوه يادگيري يا استعدادهاي فرزند خود ندارند. به عبارت ديگر وزير آموزش و پرورش نيز كه مدتي قبل خواهان حذف «مشق شب» از مدارس شد متوجه آن بخش خطرناك و بحرانزاي اين ابزار شده بود. بخشي كه با آن والدين تصور ميكنند اين «مشق شب» است كه فرزندشان را به موجودي خارقالعاده در جامعه تبديل ميكند يا از او يك نابغه ميسازد. بنابراين «مشق شب» از اين منظر آسيبهاي بسيار زيادي دارد و نقاط منفي آن بيش از تاثيرات مثبت آن ارزيابي ميشود. اگر از اين زاويه به موضوع بنگريم ميبينيم كه والدين با #مشق_شب به دستيار آموزشي تبديل شدهاند در حالي كه آنها بايد رابطه عاطفي با فرزند خود را در دستور كار داشته باشند. به بياني ساده بايد بر اين نكته تاكيد كنم كه آسيبهاي «مشق شب» طيف متنوعي است ازجمله بروز رفتارهاي «شبهبيشفعالانه» در كودكان و دانشآموزان يا بروز اختلالات يادگيري كه به سبب مداخله والديني رخ داده است كه به زبان عاميانه بايد گفت كاربلد نيستند و موجب ايجاد فشارهاي رواني به فرزند خود شدهاند. اين تحليلي فارغ از جانبداري است.
اما آنچه نبايد از آن غافل شد اين است كه با حذف «مشق شب» ارتباط والدين با فرزند و اولياي مدرسه چگونه حفظ ميشود؟ حفظ اين ارتباط نبايد به قيمتي تمام شود كه در آن مادر عاطفي دانشآموز ما به يك معلم يا دستيار آموزشي تبديل شود. اما فارغ از اين بحث نيز بايد مراقب آسيبي ديگر باشيم.البته بايد دغدغه علما را جدي گرفت و انتقاد آنها را از منظري ديگر مورد توجه قرارداد، اما جداي از آن والدين بايد به اين نكته حساس باشند كه چه سازمانها و موسساتي از وسواسها و نگرانيهاي آنها سود ميبرند؟ وقتي والديني داشته باشيم كه به كودك و استعداد او نگاهي خاص دارند و ميخواهند از او يك نابغه يا موجود خارقالعاده بيافرينند طبعا از اين فرصت عدهاي سوءاستفاده ميكنند و براي عملي كردن چنين خواستهاي نقشه طراحي ميكنند و مبالغ آنچناني مطالبه ميكنند. ما بايد اين دو مبحث را از هم تفكيك كنيم يعني موضوع «مشق شب» به عنوان يك وسيله ارتباطي بين مثلث دانشآموز، والدين و مدرسه و موضوع «مشق شب» به عنوان يك وسيله درآمدزايي براي گروههايي خاص. ما بايد بتوانيم به راهحل بينابين برسيم. تلاش ما در گام نخست بايد حفظ رابطه والدين با اولياي مدرسه باشد و بايد از آنها مراقبت كنيم تا از نقش خود يعني پدر و مادر بودن فاصله نگيرند و به دستياران آموزشي تبديل نشوند. #تکلیف / اعتماد
---------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
--------------
«مشق شب» ابزاري ارتباطي بين دانشآموز، والدين و اولياي مدرسه بوده است. اگر بخواهيم بدون پيشداوري و قضاوت فلسفه وجودي «مشق شب» را بررسي و تحليل كنيم اين توصيف بهترين است كه بگوييم وسيله ارتباطي است بنابراين چه عنوان آن «مشق شب» باشد چه عنوان ديگري به آن بدهيم بايد وسيله ارتباط بين دانشآموز، والدين و اولياي مدرسه را حفظ كنيم. بنده نيز تا اين اندازه كه «مشق شب» وسيله ارتباط والدين با مدرسه است با وجود و انجام آن موافق هستم. اما پرسش اين است كه چه زماني «مشق شب» موجب بروز بحران شده و حالتي خطرناك به خود ميگيرد كه سيستم آموزشي ما تصميم به حذف يا كاهش آن ميگيرد. در پاسخ به اين پرسش بايد گفت آن زماني «مشق شب» حالت خطرناك به خود ميگيرد كه ابزاري آسيبزننده در دست والدين داراي وسواسهاي خاص نظير «كاملطلبي» ميشود. والديني كه گاه ممكن است حتي تحصيلات كافي نداشته باشند يا درك درستي از وضعيت آموزش و شيوه يادگيري يا استعدادهاي فرزند خود ندارند. به عبارت ديگر وزير آموزش و پرورش نيز كه مدتي قبل خواهان حذف «مشق شب» از مدارس شد متوجه آن بخش خطرناك و بحرانزاي اين ابزار شده بود. بخشي كه با آن والدين تصور ميكنند اين «مشق شب» است كه فرزندشان را به موجودي خارقالعاده در جامعه تبديل ميكند يا از او يك نابغه ميسازد. بنابراين «مشق شب» از اين منظر آسيبهاي بسيار زيادي دارد و نقاط منفي آن بيش از تاثيرات مثبت آن ارزيابي ميشود. اگر از اين زاويه به موضوع بنگريم ميبينيم كه والدين با #مشق_شب به دستيار آموزشي تبديل شدهاند در حالي كه آنها بايد رابطه عاطفي با فرزند خود را در دستور كار داشته باشند. به بياني ساده بايد بر اين نكته تاكيد كنم كه آسيبهاي «مشق شب» طيف متنوعي است ازجمله بروز رفتارهاي «شبهبيشفعالانه» در كودكان و دانشآموزان يا بروز اختلالات يادگيري كه به سبب مداخله والديني رخ داده است كه به زبان عاميانه بايد گفت كاربلد نيستند و موجب ايجاد فشارهاي رواني به فرزند خود شدهاند. اين تحليلي فارغ از جانبداري است.
اما آنچه نبايد از آن غافل شد اين است كه با حذف «مشق شب» ارتباط والدين با فرزند و اولياي مدرسه چگونه حفظ ميشود؟ حفظ اين ارتباط نبايد به قيمتي تمام شود كه در آن مادر عاطفي دانشآموز ما به يك معلم يا دستيار آموزشي تبديل شود. اما فارغ از اين بحث نيز بايد مراقب آسيبي ديگر باشيم.البته بايد دغدغه علما را جدي گرفت و انتقاد آنها را از منظري ديگر مورد توجه قرارداد، اما جداي از آن والدين بايد به اين نكته حساس باشند كه چه سازمانها و موسساتي از وسواسها و نگرانيهاي آنها سود ميبرند؟ وقتي والديني داشته باشيم كه به كودك و استعداد او نگاهي خاص دارند و ميخواهند از او يك نابغه يا موجود خارقالعاده بيافرينند طبعا از اين فرصت عدهاي سوءاستفاده ميكنند و براي عملي كردن چنين خواستهاي نقشه طراحي ميكنند و مبالغ آنچناني مطالبه ميكنند. ما بايد اين دو مبحث را از هم تفكيك كنيم يعني موضوع «مشق شب» به عنوان يك وسيله ارتباطي بين مثلث دانشآموز، والدين و مدرسه و موضوع «مشق شب» به عنوان يك وسيله درآمدزايي براي گروههايي خاص. ما بايد بتوانيم به راهحل بينابين برسيم. تلاش ما در گام نخست بايد حفظ رابطه والدين با اولياي مدرسه باشد و بايد از آنها مراقبت كنيم تا از نقش خود يعني پدر و مادر بودن فاصله نگيرند و به دستياران آموزشي تبديل نشوند. #تکلیف / اعتماد
---------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle