✅ 📚کارکرد فلسفه براي کودکان چيست؟
—---------------------
«فلسفه براي کودکان» درصدد آموزش عميقتر نگاه کردن به مسايل عادي زندگي است و با تحليل و توجه دادن به پارادوکس هاي عادي زندگي، کودک را به انديشيدن وادار ميکند.
به گزارش مهر،دکتر روح الله کريمي نويسنده و پژوهشگر تصريح کرد: پژوهشگاه علوم انساني با ايجاد کارگاههايي تلاش کرده تا ماهيت کتابهاي فلسفه براي کودکان را از حالت ترجمه اي صرف به تاليف بدل کند و براي اين منظور طي نشستهايي کتابهاي مختلفي مثل «تفکر انتقادي »،«پژوهش اخلاقي » و...را در دست تاليف دارد تا بتواند کار مربيان علاقه مند به اين موضوع را تسهيل کند.
اين نويسنده و پژوهشگر تاکيد کرد:آموزش و پرورش اين برنامه را از پايه ششم شروع کرده است. ولي کتابها و مربيان اين کار را ندارد و نحوه اجراي آن بسيارضعيف است. در «کتابهاي کار» اين درس، رويکردي دنبال مي شود که متاسفانه عين رويکرد کتابهاي کمک درسي است و جوابهاي اين درس در کتابهاي کمک آموزشي موجود است. يعني ناآگاهي آموزش وپرورش ما نسبت به اين موضوع که مي تواند تفکر انتقادي را سامان دهد و آينده نظام آموزشي ما را متحول کند علنا مشهود است.
دکتر حسين شيخ رضايي نويسنده کتاب «علم ورزي در حلقه کند و کاو» نيزبا تاکيد براينکه برنامه فبک (فلسفه براي کودکان) از اولين برنامه ها براي آموزش فلسفه براي کودکان به شکل تاليفي است ، گفت:در جامعه ما و در همين نمايشگاه توجه زيادي به موضوعات به اصطلاح علمي اختصاص داده مي شود که اين ذهنيت را در بيننده ايجاد مي کند که جايگاه علم در جامعه ما رفيع است اما يکي از مهمترين کارهاي کتابهاي فبک و تاثير آن در مخاطب اين است که به جاي تمرکز بر محفوظات در او ايجاد شگفتي و تعجب نسبت به طبيعت مي کند .
اين نويسنده تصريح کرد: در کتابهاي داستاني فبک همه امور بايد مبهم ،خاکستري و در حاشيه باشند تا بتوانند در مخاطب قوه تفکر و تصميم گيري را ايجاد کنند. براين اساس نويسنده اين داستانها بايد در موضع آدمهايي که در محدوده خاکستري زندگي، زندگي مي کنند قرار گيرند و گفتگوي اصيل طرفين خوب و بد داستان براي استدلال انتخابهاي شان،در هنگام تاليف اين آثار توجه داشته باشد.يعني در اين داستانها الزاما آدمهاي خوب هميشه مبتکر و خلاق نيستند و آدمهاي متوسط هم مي توانند طراح ايده هاي بکر و نو باشند.
دکتر سعيد ناجي نويسنده و پژوهشگر ديگر اين حوزه تاکيد کرد: در بحث فلسفه براي کودکان کتاب ارزش چنداني ندارد. سقراط مي گويد:کتابهاي فلسفي در بهترين شرايط نمايي از موضوع را به ما مي دهند و در بدترين شرايط موجب گمراهي ما مي شوند.چون کتاب با ما وارد ديالوگ و گفت و گو نمي شود.در حالي که گفت و گو نقش مهمي در اين زمينه دارد.کتابهاي «فلسفه براي کودکان »الزاما بايد در مربي مهارتهايي را ايجاد کند تا او بداند در کلاس چگونه به گفتگو دامن زند تا هم بياموزد و هم بياموزاند.
اين نويسنده گفت: کتاب هاي فلسفه براي کودکان به عنوان سکوي پرش براي گفت وگوي کلاسي مطرح است چون در کلاس گفتگوهايي را ساماندهي و هدايت مي کند که بعضا سوالات اساسي معرفتي بچه ها هستند. با اين اوصاف اين مساله پيش مي آيد که اين کتاب ها بايد چه ويژگي هايي را داشته باشند؟
اين پژوهشگر تصريح کرد: سه ويژگي کتاب هاي فلسفه براي کودکان غناي فلسفي،غناي ادبي و غناي روانشناختي آنهاست. مباني فلسفه براي کودکان بايد با اقتضائات سني و روانشناختي بچه ها تطابق داشته باشد. اين علاقه شديد به تاليف کتاب با موضوع فلسفه براي کودکان و استقبال ناشران به آن که عمدتا توجيه اقتصادي هم دارد براي فلسفه براي کودکان مخاطره انگيز است
مهرنوش هدايتي نويسنده کتاب « روانشناسي #فلسفه_براي_کودک» نيز در اين نشست گفت: هر مفهوم فلسفي را نمي توان به کودکان منتقل کرد و اين موضوع و بيان آن از خطاي شناختي ما نشات مي گيرد.
کساني که به اين باورمعتقدند اين مفاهيم را با ساختارهاي زندگي و آموزههاي ملموس کودکان در آميخته اند. البته رسالت هر داستاني در اين است که مفاهيم بزرگ را در قالب مفاهيم قابل فهم به کودک منتقل کند.
—-------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
✅ 📚کارکرد فلسفه براي کودکان چيست؟
—---------------------
«فلسفه براي کودکان» درصدد آموزش عميقتر نگاه کردن به مسايل عادي زندگي است و با تحليل و توجه دادن به پارادوکس هاي عادي زندگي، کودک را به انديشيدن وادار ميکند.
به گزارش مهر،دکتر روح الله کريمي نويسنده و پژوهشگر تصريح کرد: پژوهشگاه علوم انساني با ايجاد کارگاههايي تلاش کرده تا ماهيت کتابهاي فلسفه براي کودکان را از حالت ترجمه اي صرف به تاليف بدل کند و براي اين منظور طي نشستهايي کتابهاي مختلفي مثل «تفکر انتقادي »،«پژوهش اخلاقي » و...را در دست تاليف دارد تا بتواند کار مربيان علاقه مند به اين موضوع را تسهيل کند.
اين نويسنده و پژوهشگر تاکيد کرد:آموزش و پرورش اين برنامه را از پايه ششم شروع کرده است. ولي کتابها و مربيان اين کار را ندارد و نحوه اجراي آن بسيارضعيف است. در «کتابهاي کار» اين درس، رويکردي دنبال مي شود که متاسفانه عين رويکرد کتابهاي کمک درسي است و جوابهاي اين درس در کتابهاي کمک آموزشي موجود است. يعني ناآگاهي آموزش وپرورش ما نسبت به اين موضوع که مي تواند تفکر انتقادي را سامان دهد و آينده نظام آموزشي ما را متحول کند علنا مشهود است.
دکتر حسين شيخ رضايي نويسنده کتاب «علم ورزي در حلقه کند و کاو» نيزبا تاکيد براينکه برنامه فبک (فلسفه براي کودکان) از اولين برنامه ها براي آموزش فلسفه براي کودکان به شکل تاليفي است ، گفت:در جامعه ما و در همين نمايشگاه توجه زيادي به موضوعات به اصطلاح علمي اختصاص داده مي شود که اين ذهنيت را در بيننده ايجاد مي کند که جايگاه علم در جامعه ما رفيع است اما يکي از مهمترين کارهاي کتابهاي فبک و تاثير آن در مخاطب اين است که به جاي تمرکز بر محفوظات در او ايجاد شگفتي و تعجب نسبت به طبيعت مي کند .
اين نويسنده تصريح کرد: در کتابهاي داستاني فبک همه امور بايد مبهم ،خاکستري و در حاشيه باشند تا بتوانند در مخاطب قوه تفکر و تصميم گيري را ايجاد کنند. براين اساس نويسنده اين داستانها بايد در موضع آدمهايي که در محدوده خاکستري زندگي، زندگي مي کنند قرار گيرند و گفتگوي اصيل طرفين خوب و بد داستان براي استدلال انتخابهاي شان،در هنگام تاليف اين آثار توجه داشته باشد.يعني در اين داستانها الزاما آدمهاي خوب هميشه مبتکر و خلاق نيستند و آدمهاي متوسط هم مي توانند طراح ايده هاي بکر و نو باشند.
دکتر سعيد ناجي نويسنده و پژوهشگر ديگر اين حوزه تاکيد کرد: در بحث فلسفه براي کودکان کتاب ارزش چنداني ندارد. سقراط مي گويد:کتابهاي فلسفي در بهترين شرايط نمايي از موضوع را به ما مي دهند و در بدترين شرايط موجب گمراهي ما مي شوند.چون کتاب با ما وارد ديالوگ و گفت و گو نمي شود.در حالي که گفت و گو نقش مهمي در اين زمينه دارد.کتابهاي «فلسفه براي کودکان »الزاما بايد در مربي مهارتهايي را ايجاد کند تا او بداند در کلاس چگونه به گفتگو دامن زند تا هم بياموزد و هم بياموزاند.
اين نويسنده گفت: کتاب هاي فلسفه براي کودکان به عنوان سکوي پرش براي گفت وگوي کلاسي مطرح است چون در کلاس گفتگوهايي را ساماندهي و هدايت مي کند که بعضا سوالات اساسي معرفتي بچه ها هستند. با اين اوصاف اين مساله پيش مي آيد که اين کتاب ها بايد چه ويژگي هايي را داشته باشند؟
اين پژوهشگر تصريح کرد: سه ويژگي کتاب هاي فلسفه براي کودکان غناي فلسفي،غناي ادبي و غناي روانشناختي آنهاست. مباني فلسفه براي کودکان بايد با اقتضائات سني و روانشناختي بچه ها تطابق داشته باشد. اين علاقه شديد به تاليف کتاب با موضوع فلسفه براي کودکان و استقبال ناشران به آن که عمدتا توجيه اقتصادي هم دارد براي فلسفه براي کودکان مخاطره انگيز است
مهرنوش هدايتي نويسنده کتاب « روانشناسي #فلسفه_براي_کودک» نيز در اين نشست گفت: هر مفهوم فلسفي را نمي توان به کودکان منتقل کرد و اين موضوع و بيان آن از خطاي شناختي ما نشات مي گيرد.
کساني که به اين باورمعتقدند اين مفاهيم را با ساختارهاي زندگي و آموزههاي ملموس کودکان در آميخته اند. البته رسالت هر داستاني در اين است که مفاهيم بزرگ را در قالب مفاهيم قابل فهم به کودک منتقل کند.
—-------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🤔🤔#سقراط : من این دو ویژگی را تا آخر عمرم حفظ می کنم: یکی اینکه در باب واقعیتها و حقیقتها بی تفاوت نباشم بلکه به دنبال کشف واقع بروم ودیگر اینکه هر کس دهانش را برای سخن گفتن باز کرد احتمال بدهم که شاید در سخن او چیزی برای من فهم بشود...در عین حال که باید درپی کشف حقیقت باشیم، باید ببینیم مهمترین امر واقعی که باید بشناسیم چیست؟ اول باید به سراغ آن برویم و آن «شناخت خود» ماست. لذا این شعار معروف «خود را بشناس» از سقراط است.
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-----------------------------
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی ↩️
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🤔🤔#سقراط : من این دو ویژگی را تا آخر عمرم حفظ می کنم: یکی اینکه در باب واقعیتها و حقیقتها بی تفاوت نباشم بلکه به دنبال کشف واقع بروم ودیگر اینکه هر کس دهانش را برای سخن گفتن باز کرد احتمال بدهم که شاید در سخن او چیزی برای من فهم بشود...در عین حال که باید درپی کشف حقیقت باشیم، باید ببینیم مهمترین امر واقعی که باید بشناسیم چیست؟ اول باید به سراغ آن برویم و آن «شناخت خود» ماست. لذا این شعار معروف «خود را بشناس» از سقراط است.
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-----------------------------
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی ↩️
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔹 #آموزش_پرورش از دید #یونگ
ضمیر ناخودآگاه و #یادگیری
—-------------------------------
منیژه اسدی
کارل گوستاویونگ،روانپزشک و روانشناس بزرگ که همان کم و بیش،او را در چهارچوب عقاید و تئوریهای خاص خود می شناسند،در زمینه ی آموزش و پرورش،نظریات جالبی دارد که آگاهی از آنها،برای ما (معلمان)خالی از لطف نخواهد بود.
یکی از مهمترین نظریات او،مسئله ی ضمیر ناخودآگاه است؛اگر از این مسئله،تحت عنوان«نظریه»یاد میکنیم،از آن روست که چهارچوب بحث،آنچنان وسیع و گسترده میشود که هر روانشناس نظریه پرداز،در بستن محدودهی آن،به تردید افتاده است.
روانشناسان تجربه گرا،ناخودآگاه را انکار نمیکنند؛بلکه در حد و حدودی،که از سوی دیگر روانشناسان برای آن تعیین شده،ابراز تردید میکنند.بدیهی است که عرفا،به ویژه عرفای شرق،از منظر دیگری آن را میبینند؛البته این را ناگفته نگذاریم که عرفا،در صف مقابل روانشناسان تجربه گرا قرار نمیگیرند.آنها حدود «ناخودآگاه»را کاویده اند و چهارچوب آن را سنجیده اند؛اما با ابزار«این جهانی»قادر به توصیف آن نبوده اند!
روان شناسان تجربه گرا میگویند که حدود ناخودآگاه برای هر فرد،به صورت جداگانه تعیین میشود.دقیقا مانند غواصی که ۲۰ یا ۳۰ متر از عمق آب را تجربه میکند.غواصی که فشار ۱۰۰ متری عمق آب را احساس کرده است،نمیتواند تجارب خود را به دیگران منتقل سازد؛اگر از ماجرای سیر و سلوک خود را کنار بکشیم،درک یک تجربه ی خاص ولی غیرقابل انتقال برای عرفا،همیشه به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده است.
وقتی سعدی میگوید:«آن را که خبر شد خبری باز نیاورد»،منظور وی صرفا پیش کشیدن مسئله ای به نام مرگ نبوده است؛بلکه کسب تجاربی است که انتقال آنها برای دیگران،غیرممکن به نظر میرسیده است.منظور از طرح این موضوعات،ورود به مبحث ناخودآگاه نیست؛فقط خواستیم اشاره ای به اصل محدوده ی ناخودآگاه داشته باشیم.
باید اعتراف کنیم که ناخودآگاه،محدودیت ندارد؛اگر از محدوده،صحبت میکنیم،قصد این است که میزان آگاهی خود را از ناخودآگاه،ابراز داریم.
به راستی آگاهی ما از محدودهی ناخودآگاه چه قدر است؟به زبان ساده تر، بر چه محدوده ای از ناخودآگاه میتوانیم اشراف داشته باشیم.
***
آموزش در نگاه یونگ
یونگ،تعریف بسیار ساده و در عین حال بسیار حکیمانه ای از «آموزش»ارائه میدهد.او میگوید:«همه،همه چیز را میدانند؛آنان فقط نیاز به یادآوری دارند.»
این تعریف،براساس یافته های یونگ از«ضمیر ناخودآگاه»ارائه شده است.در چنین شرایطی(به نظر نگارنده)بسیاری از تعاریفی که در آموزش و پرورش وجود دارد،باید مورد بازبینی قرار گیرد.
متأسفانه،چون صرفا قصد نگارش یک مقاله ی کوتاه را داریم، نمیتوانیم تمام مفاهیم را روشن سازیم؛مگر مواردی که یکراست به محور اصلی بحث ما،یعنی آموزش،مربوط میشود.
یونگ با طرح مسئله ی«ضمیر ناخودآگاه»،توانست انقلابی بزرگ در امر آموزش و پرورش به وجود آورد.
براساس نظریه ی یونگ،معلم، عاملی است برای انگیزش ذهنی که از پیش،خیلی چیزها را میدانسته است.در این میان وظیفه ی معلم، یادآوری آنها به اوست؛
البته این،یک اصل کهن عرفانی است.شاهکار یونگ،ارائه ی آنها به زبان علمی بوده است.
انتقال اطلاعات از حوزه ی ناخودآگاه،به حوزه ی خودآگاه، وظیفه ای است که باید معلم بر دوش گیرد.
براساس این تعریف ناچاریم خیلی از مفاهیم را تغییر دهیم.
آموزش و پرورش(به خصوص آموزش و پرورش ایران)،نسبت به تئوریهای یونگ،بسیار کم لطف بوده است؛اگر خواستار ایجاد یک تحول اساسی در ذهنیت افراد باشیم،باید این اقدام از آموزش و پرورش آغاز شود.
به عنوان حسن ختام،به جاست گفته ای از یونگ را در این زمینه مرور کنیم:
«عامل اصلی و منبع جوشان خلاقیت و ابتکار آدمی،در بخش ناخودآگاه ذهن جریان دارد،نه در آموزشهای آگاهانه».
پینوشت
(*) Carl Gustav yung
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
ضمیر ناخودآگاه و #یادگیری
—-------------------------------
منیژه اسدی
کارل گوستاویونگ،روانپزشک و روانشناس بزرگ که همان کم و بیش،او را در چهارچوب عقاید و تئوریهای خاص خود می شناسند،در زمینه ی آموزش و پرورش،نظریات جالبی دارد که آگاهی از آنها،برای ما (معلمان)خالی از لطف نخواهد بود.
یکی از مهمترین نظریات او،مسئله ی ضمیر ناخودآگاه است؛اگر از این مسئله،تحت عنوان«نظریه»یاد میکنیم،از آن روست که چهارچوب بحث،آنچنان وسیع و گسترده میشود که هر روانشناس نظریه پرداز،در بستن محدودهی آن،به تردید افتاده است.
روانشناسان تجربه گرا،ناخودآگاه را انکار نمیکنند؛بلکه در حد و حدودی،که از سوی دیگر روانشناسان برای آن تعیین شده،ابراز تردید میکنند.بدیهی است که عرفا،به ویژه عرفای شرق،از منظر دیگری آن را میبینند؛البته این را ناگفته نگذاریم که عرفا،در صف مقابل روانشناسان تجربه گرا قرار نمیگیرند.آنها حدود «ناخودآگاه»را کاویده اند و چهارچوب آن را سنجیده اند؛اما با ابزار«این جهانی»قادر به توصیف آن نبوده اند!
روان شناسان تجربه گرا میگویند که حدود ناخودآگاه برای هر فرد،به صورت جداگانه تعیین میشود.دقیقا مانند غواصی که ۲۰ یا ۳۰ متر از عمق آب را تجربه میکند.غواصی که فشار ۱۰۰ متری عمق آب را احساس کرده است،نمیتواند تجارب خود را به دیگران منتقل سازد؛اگر از ماجرای سیر و سلوک خود را کنار بکشیم،درک یک تجربه ی خاص ولی غیرقابل انتقال برای عرفا،همیشه به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده است.
وقتی سعدی میگوید:«آن را که خبر شد خبری باز نیاورد»،منظور وی صرفا پیش کشیدن مسئله ای به نام مرگ نبوده است؛بلکه کسب تجاربی است که انتقال آنها برای دیگران،غیرممکن به نظر میرسیده است.منظور از طرح این موضوعات،ورود به مبحث ناخودآگاه نیست؛فقط خواستیم اشاره ای به اصل محدوده ی ناخودآگاه داشته باشیم.
باید اعتراف کنیم که ناخودآگاه،محدودیت ندارد؛اگر از محدوده،صحبت میکنیم،قصد این است که میزان آگاهی خود را از ناخودآگاه،ابراز داریم.
به راستی آگاهی ما از محدودهی ناخودآگاه چه قدر است؟به زبان ساده تر، بر چه محدوده ای از ناخودآگاه میتوانیم اشراف داشته باشیم.
***
آموزش در نگاه یونگ
یونگ،تعریف بسیار ساده و در عین حال بسیار حکیمانه ای از «آموزش»ارائه میدهد.او میگوید:«همه،همه چیز را میدانند؛آنان فقط نیاز به یادآوری دارند.»
این تعریف،براساس یافته های یونگ از«ضمیر ناخودآگاه»ارائه شده است.در چنین شرایطی(به نظر نگارنده)بسیاری از تعاریفی که در آموزش و پرورش وجود دارد،باید مورد بازبینی قرار گیرد.
متأسفانه،چون صرفا قصد نگارش یک مقاله ی کوتاه را داریم، نمیتوانیم تمام مفاهیم را روشن سازیم؛مگر مواردی که یکراست به محور اصلی بحث ما،یعنی آموزش،مربوط میشود.
یونگ با طرح مسئله ی«ضمیر ناخودآگاه»،توانست انقلابی بزرگ در امر آموزش و پرورش به وجود آورد.
براساس نظریه ی یونگ،معلم، عاملی است برای انگیزش ذهنی که از پیش،خیلی چیزها را میدانسته است.در این میان وظیفه ی معلم، یادآوری آنها به اوست؛
البته این،یک اصل کهن عرفانی است.شاهکار یونگ،ارائه ی آنها به زبان علمی بوده است.
انتقال اطلاعات از حوزه ی ناخودآگاه،به حوزه ی خودآگاه، وظیفه ای است که باید معلم بر دوش گیرد.
براساس این تعریف ناچاریم خیلی از مفاهیم را تغییر دهیم.
آموزش و پرورش(به خصوص آموزش و پرورش ایران)،نسبت به تئوریهای یونگ،بسیار کم لطف بوده است؛اگر خواستار ایجاد یک تحول اساسی در ذهنیت افراد باشیم،باید این اقدام از آموزش و پرورش آغاز شود.
به عنوان حسن ختام،به جاست گفته ای از یونگ را در این زمینه مرور کنیم:
«عامل اصلی و منبع جوشان خلاقیت و ابتکار آدمی،در بخش ناخودآگاه ذهن جریان دارد،نه در آموزشهای آگاهانه».
پینوشت
(*) Carl Gustav yung
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Telegram
🖌مقاله،ویدیو آموزشی
مجموعهای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me
تماس با ما :
@mh1342
تماس با ما :
@mh1342
🤔 روش سقراط
____________
#سقراط : «زندگی ناآزموده، ارزش زیستن ندارد»: این شعار او در زندگی بوده است. شارحان سخنان او، این جمله را به این معنا گرفته اند که اگر کسی در افعال و کردار زندگی خویش چنان زیست کند که تدقیق و تأملی نداشته باشد و همواره در حالت تقلید به سر ببرد و دلیل حقانیت و صحت یا سقم فعلی را خود نیافته باشد، چنین فردی در یک زندگی ناآزموده به سر می برد و به اعتقاد سقراط چنین زندگی، ارزش زیستن ندارد. به نظر او، ما باید تحت تأثیر هیچ کس نباشیم و بر همه اعمال خویش دلیل داشته باشیم ولو دلیل ناقص، دلیل ناقص داشتن در نظر او بر بی دلیلی رجحان دارد. سقراط خطاب به آتنیها می گوید: من اگر از ساده ترین مطالب از شما بپرسم، شما هیچ دلیلی بر کار خویش ندارید. شما مدت مدیدی است که برای عدالت، خونریزی می کنید ولی نمی دانید عدالت یعنی چه؟ دائماً می گوید: فلانی زیباست، شجاع است یا ترسو است و بهمانی پرهیزگار است (هر کدام از این اوصاف، عنوان یکی از کتابهای سقراط است)، ولی نمی دانید زیبایی، شجاعت، پرهیزگاری اصولا به چه معناست. تاریخ فلسفه غرب جلد 1 ، #مصطفی_ملکیان
#فلسفه_تعلیم_تربیت
---------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🤔 روش سقراط
____________
#سقراط : «زندگی ناآزموده، ارزش زیستن ندارد»: این شعار او در زندگی بوده است. شارحان سخنان او، این جمله را به این معنا گرفته اند که اگر کسی در افعال و کردار زندگی خویش چنان زیست کند که تدقیق و تأملی نداشته باشد و همواره در حالت تقلید به سر ببرد و دلیل حقانیت و صحت یا سقم فعلی را خود نیافته باشد، چنین فردی در یک زندگی ناآزموده به سر می برد و به اعتقاد سقراط چنین زندگی، ارزش زیستن ندارد. به نظر او، ما باید تحت تأثیر هیچ کس نباشیم و بر همه اعمال خویش دلیل داشته باشیم ولو دلیل ناقص، دلیل ناقص داشتن در نظر او بر بی دلیلی رجحان دارد. سقراط خطاب به آتنیها می گوید: من اگر از ساده ترین مطالب از شما بپرسم، شما هیچ دلیلی بر کار خویش ندارید. شما مدت مدیدی است که برای عدالت، خونریزی می کنید ولی نمی دانید عدالت یعنی چه؟ دائماً می گوید: فلانی زیباست، شجاع است یا ترسو است و بهمانی پرهیزگار است (هر کدام از این اوصاف، عنوان یکی از کتابهای سقراط است)، ولی نمی دانید زیبایی، شجاعت، پرهیزگاری اصولا به چه معناست. تاریخ فلسفه غرب جلد 1 ، #مصطفی_ملکیان
#فلسفه_تعلیم_تربیت
---------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🎓 سرنوشت فلسفه در بيرون از دانشگاه 🤔
—----------------------------
عقيل يوسف عيدان - ترجمه: سيدمحمدحسين ميرفخرائي
مرجع: العربي
یکی از معضلاتی که دانشآموختگان دانشگاهیِ #فلسفه چه در دانشگاههای عربی و چه غربی با آن مواجهاند، این است که فرصتهای شغلی مرتبط با این رشته اندکاند؛ خواه فرصتهای شغلیِ بالفعل و خواه بالقوه. در همین راستا میخواهم خاطرهای از دکتر مراد وهبه ذکر کنم. او از استادان فلسفه در دانشگاه عین شمس مصر است. وهبه در گفتوگویی تلویزیونی گفت که در سال ۱۹۴۴، وقتی میخواسته به بخش فلسفۀ دانشگاه فؤاد اول(1) بپیوندد، رئیس وقتِ بخش، جملهای بهیادماندنی به او گفته است. لامونت، استاد مدعو فلسفۀ یونانی از اسکاتلند، به وهبه گفته است که دانشآموختگان رشتۀ فلسفه، پس از پایان تحصیلاتشان، هیچ کاری پیدا نخواهند کرد یا بهقول او: «بیکار میمانی!»
مشاغل ویژۀ دانشآموختگان فلسفه، در بهترین حالت، محدود میشود به تدریس در دبیرستانها یا برخی آموزشگاهها و دانشگاهها. باوجود چنین محدودیتی، همین که «فیلسوف» یا دانشآموختۀ فلسفه در مؤسسهای تربیتی به تدریس بپردازد، پیشرفت تقریباً جدیدی در تاریخ فلسفه به شمار میرود.
تاآنجاکه من دریافتم، فلسفه که در حدود قرن شانزدهمِ پیش از میلاد و در یونان متولد شد، در آن زمان هیچگاه بهشکل مادۀ درسی دانشگاهی درنیامد؛ بلکه در اصل، نوعی زندگی یا روش زندگی بوده یا ابزاری که میتوان با آن مردمان را یاری کرد تا زندگی بهتری داشته باشند. در اینجا بسیار شایسته است که به فیلسوف «بزرگ»، سقراط (399تا469 قم) مراجعه کنیم. هر چه باشد او در این زمینه، گواه ما است. سقراط معتقد بود که معرفت(۲) انواعی دارد که برخی از آنها مهم و برخی دیگر کماهمیتاند. او میگوید بیشترِ مردم بسیاری از «کماهمیتها» را از بَرند؛ مثلاً «پیشهوران»(۳)، معرفت مهمی در اختیار دارند و آن چگونگی فعالیت در حرفهشان است؛ اما چنین معرفتی تنها برای آنان سودمند است، نه برای دیگران. این، آن چیزی نیست که مدنظر سقراط بوده و وی به آن اشاره میکند. او مهمترین معرفت را، «شناخت بهترین راه برای زندگی» میداند.
سنکا(۴)، فیلسوف رومی، با آغاز عصر مسیحیت، در نامههایی به لوسیلیوس میگوید: «به شما خواهم گفت که فلسفه برای انسانها چه همراه دارد: راهنمایی. اگر کسی رویاروی مرگ قرار گیرد و دیگری بهعلت فقر از زندگانی خود ناراضی گردد، زندگی بر او ناگوار خواهد شد؛ گو اینکه در راه ویرانی قرار گرفته و نیازمند کمک میشود. در اینجا است که فلسفه به جستوجوی امید و یاری برمیخیزد.» ادامه مقاله 👈 https://eduarticle.me/?p=2597
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—----------------------------
عقيل يوسف عيدان - ترجمه: سيدمحمدحسين ميرفخرائي
مرجع: العربي
یکی از معضلاتی که دانشآموختگان دانشگاهیِ #فلسفه چه در دانشگاههای عربی و چه غربی با آن مواجهاند، این است که فرصتهای شغلی مرتبط با این رشته اندکاند؛ خواه فرصتهای شغلیِ بالفعل و خواه بالقوه. در همین راستا میخواهم خاطرهای از دکتر مراد وهبه ذکر کنم. او از استادان فلسفه در دانشگاه عین شمس مصر است. وهبه در گفتوگویی تلویزیونی گفت که در سال ۱۹۴۴، وقتی میخواسته به بخش فلسفۀ دانشگاه فؤاد اول(1) بپیوندد، رئیس وقتِ بخش، جملهای بهیادماندنی به او گفته است. لامونت، استاد مدعو فلسفۀ یونانی از اسکاتلند، به وهبه گفته است که دانشآموختگان رشتۀ فلسفه، پس از پایان تحصیلاتشان، هیچ کاری پیدا نخواهند کرد یا بهقول او: «بیکار میمانی!»
مشاغل ویژۀ دانشآموختگان فلسفه، در بهترین حالت، محدود میشود به تدریس در دبیرستانها یا برخی آموزشگاهها و دانشگاهها. باوجود چنین محدودیتی، همین که «فیلسوف» یا دانشآموختۀ فلسفه در مؤسسهای تربیتی به تدریس بپردازد، پیشرفت تقریباً جدیدی در تاریخ فلسفه به شمار میرود.
تاآنجاکه من دریافتم، فلسفه که در حدود قرن شانزدهمِ پیش از میلاد و در یونان متولد شد، در آن زمان هیچگاه بهشکل مادۀ درسی دانشگاهی درنیامد؛ بلکه در اصل، نوعی زندگی یا روش زندگی بوده یا ابزاری که میتوان با آن مردمان را یاری کرد تا زندگی بهتری داشته باشند. در اینجا بسیار شایسته است که به فیلسوف «بزرگ»، سقراط (399تا469 قم) مراجعه کنیم. هر چه باشد او در این زمینه، گواه ما است. سقراط معتقد بود که معرفت(۲) انواعی دارد که برخی از آنها مهم و برخی دیگر کماهمیتاند. او میگوید بیشترِ مردم بسیاری از «کماهمیتها» را از بَرند؛ مثلاً «پیشهوران»(۳)، معرفت مهمی در اختیار دارند و آن چگونگی فعالیت در حرفهشان است؛ اما چنین معرفتی تنها برای آنان سودمند است، نه برای دیگران. این، آن چیزی نیست که مدنظر سقراط بوده و وی به آن اشاره میکند. او مهمترین معرفت را، «شناخت بهترین راه برای زندگی» میداند.
سنکا(۴)، فیلسوف رومی، با آغاز عصر مسیحیت، در نامههایی به لوسیلیوس میگوید: «به شما خواهم گفت که فلسفه برای انسانها چه همراه دارد: راهنمایی. اگر کسی رویاروی مرگ قرار گیرد و دیگری بهعلت فقر از زندگانی خود ناراضی گردد، زندگی بر او ناگوار خواهد شد؛ گو اینکه در راه ویرانی قرار گرفته و نیازمند کمک میشود. در اینجا است که فلسفه به جستوجوی امید و یاری برمیخیزد.» ادامه مقاله 👈 https://eduarticle.me/?p=2597
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سرنوشت فلسفه در بيرون از دانشگاه
عقيل يوسف عيدان - ترجمه: سيدمحمدحسين ميرفخرائي مرجع: العربي یکی از معضلاتی که دانشآموختگان دانشگاهیِ فلسفه چه در دانشگاههای عربی و چه غربی با آن مواجهاند، این است که فرصتهای شغلی مرتبط با این رشته
✅ معلمان فیلسوف: دیدگاه ها و نظریات فارابی
—------------------------
سید رضا بلاغت کارشناس ارشد تعلیم و تربیت
#فارابی،به عنوان یک معلم،به علاقهی انسان در یادگیری،بسیار اهمیت میدهد.او میگوید:«پس هـرگاه[انسان]به واسـطهی قوت نظری،علم به سعادت حاصل کرد و آن را غایت و نتیجهی کار خود قرار داد و بـه واسـطه قـوت نزوعیه(نیروی علاقه و اشتیاق)، اشتیاقی بدان حاصل کرد و به واسطه قوتاندیشه،آنچه باید مورد عـمل قرار گیرد،تا به واسطه آن(عمل بدان)و به کمک متخیله و حواس،نـیل بدان حاصل شود،اسـتباط کـرد و سپس به وسیله آلات قوهی نزوعیه،اقدام به انجام آنگونه افعال نمود،آنگاه است که افعال آدمی همه خیر و زیبا بود...».همانگونه که ملاحظه میشود،فارابی مرحلی را برای انجام یک عمل ذکـر میکند که یکی از آنها فهمیدن و استنباط موضوع است و لازمهی آن،علاقه و اشتیاق به موضوع.بنابراین،علاقهی افراد،مبنای یادگیری و فهم امور و مطالب است و باید با آن اهمیت خاص داد.
فارابی در کتاب«التنبیه علی السـعاده»،بـه انگیزه و رغبت، به عنوان محرک درک و انجام امور،توجه دارد و میگوید:«باید وسیلهای را بشناسیم که با بهکارگیری آن،انجذاب از یک طرف به طرف دیگر،یا به واسطه،بر ما آسان شود،زیرا تـفکر بـه تنهایی، بدون این وسیله،چه بسا کافی نباشد».وی همچنین تأکید میکند که بهتر است انگیزه،درونی باشد و فرد با توجه به عواقب فعلی که میخواهد انجام دهد،به سـوی آن گـرایش پیدا کند و یا از آن دوری کند:«اگر ما به کار ناشایستی،به گمان اینکه منجر به لذت میشود،میل کردیم.این لذت را با رنجی که در نهایت،دامنگیر ما میشود،مقابله بـیاندازیم.بـه ایـن سنجش،لذتی که ما را بـه فـعل قـبیح وامیدارد،قلع و قمع خواهیم کرد و در نتیجه،ترک قبیح برای ما آسان خواهد شد.اگر کار نیکو را به سبب رنج فوریای کـه در پی دارد،بـا لذتـی که در نهایت در پی دارد،مقابله بیاندازیم،بدین وسیله،رنـجی کـه ما را از انجام آن باز میدارد.از بین خواهیم برد و در نتیجه،کار نیک برای ما آسان میشود».
توجه به استعداد و توانایی دانـشآموزان
دانـشآموز بـاید طبق استعداد خود به تحصیل بپردازد و معلم در آموزش،باید بـه استعداد و توانایی وی توجه داشته باشد.این امر را میتوان از وظایفی که فارابی در کتاب«سیاست مدینه» برای رئیس مدینه قـائل مـیشود،اسـتنباط کرد.وی در این زمینه میگوید:«رئیس مدینه،همهی طرق و تربیت و ایجاد فـضائل را بـه کار میبرد و به تناسب قوه و استعداد اصناف مختلف اهل مدینه،به تعلیم و تأدیب آنها میپردازد». متن کامل مطلب 👈 https://eduarticle.me/?p=2659
#بزرگان_تعلیم_تربیت
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—---------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
✅ معلمان فیلسوف: دیدگاه ها و نظریات فارابی
—------------------------
سید رضا بلاغت کارشناس ارشد تعلیم و تربیت
#فارابی،به عنوان یک معلم،به علاقهی انسان در یادگیری،بسیار اهمیت میدهد.او میگوید:«پس هـرگاه[انسان]به واسـطهی قوت نظری،علم به سعادت حاصل کرد و آن را غایت و نتیجهی کار خود قرار داد و بـه واسـطه قـوت نزوعیه(نیروی علاقه و اشتیاق)، اشتیاقی بدان حاصل کرد و به واسطه قوتاندیشه،آنچه باید مورد عـمل قرار گیرد،تا به واسطه آن(عمل بدان)و به کمک متخیله و حواس،نـیل بدان حاصل شود،اسـتباط کـرد و سپس به وسیله آلات قوهی نزوعیه،اقدام به انجام آنگونه افعال نمود،آنگاه است که افعال آدمی همه خیر و زیبا بود...».همانگونه که ملاحظه میشود،فارابی مرحلی را برای انجام یک عمل ذکـر میکند که یکی از آنها فهمیدن و استنباط موضوع است و لازمهی آن،علاقه و اشتیاق به موضوع.بنابراین،علاقهی افراد،مبنای یادگیری و فهم امور و مطالب است و باید با آن اهمیت خاص داد.
فارابی در کتاب«التنبیه علی السـعاده»،بـه انگیزه و رغبت، به عنوان محرک درک و انجام امور،توجه دارد و میگوید:«باید وسیلهای را بشناسیم که با بهکارگیری آن،انجذاب از یک طرف به طرف دیگر،یا به واسطه،بر ما آسان شود،زیرا تـفکر بـه تنهایی، بدون این وسیله،چه بسا کافی نباشد».وی همچنین تأکید میکند که بهتر است انگیزه،درونی باشد و فرد با توجه به عواقب فعلی که میخواهد انجام دهد،به سـوی آن گـرایش پیدا کند و یا از آن دوری کند:«اگر ما به کار ناشایستی،به گمان اینکه منجر به لذت میشود،میل کردیم.این لذت را با رنجی که در نهایت،دامنگیر ما میشود،مقابله بـیاندازیم.بـه ایـن سنجش،لذتی که ما را بـه فـعل قـبیح وامیدارد،قلع و قمع خواهیم کرد و در نتیجه،ترک قبیح برای ما آسان خواهد شد.اگر کار نیکو را به سبب رنج فوریای کـه در پی دارد،بـا لذتـی که در نهایت در پی دارد،مقابله بیاندازیم،بدین وسیله،رنـجی کـه ما را از انجام آن باز میدارد.از بین خواهیم برد و در نتیجه،کار نیک برای ما آسان میشود».
توجه به استعداد و توانایی دانـشآموزان
دانـشآموز بـاید طبق استعداد خود به تحصیل بپردازد و معلم در آموزش،باید بـه استعداد و توانایی وی توجه داشته باشد.این امر را میتوان از وظایفی که فارابی در کتاب«سیاست مدینه» برای رئیس مدینه قـائل مـیشود،اسـتنباط کرد.وی در این زمینه میگوید:«رئیس مدینه،همهی طرق و تربیت و ایجاد فـضائل را بـه کار میبرد و به تناسب قوه و استعداد اصناف مختلف اهل مدینه،به تعلیم و تأدیب آنها میپردازد». متن کامل مطلب 👈 https://eduarticle.me/?p=2659
#بزرگان_تعلیم_تربیت
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—---------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🤔کودکان؛ از تفکر منطقي تا تجارب فلسفي 🌀
—---------------
احد فرامرز قراملکی
#فلسفه برای کودکان گرایش نوپایی است که در دهه هفتم سده بیستم میلادی ظهور کرد و در چهار دهه اخیر مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان یافت. رایج ترین روی آورد در فلسفه برای کودکان، رهیافت لیپمن است. متیولیپمن را مؤسس فلسفه برای کودکان دانستهاند. روی آورد وی امروزه با سبک ها، ابزارها و برنامههای متنوعی به کار می رود (به عنوان نمونه، مقایسه دو سبک لیپمن و برنی فیر را مراجعه کنید به: (امی و قراملکی، ۱۳۸۴، ص ۹-۲۲.)
در تحلیل هویت معرفتی فلسفه برای کودکان میتوان از تمایز یا نسبت آن با فلسفه، منطق و روش تحقیق پرسید. آیا فلسفه برای کودکان هویتاً فلسفه است یا منطق یا روش تحقیق؟ جهت گیری عمده فلسفه برای کودکان چیست؟
اگر بخواهیم فلسفه برای کودکان را بطریق بیان هدف و تعریف غایی، بشناسانیم، آنرا چگونه میتوان تعریف کرد؟
جهت گیری عمده فلسفه برای کودکان درروی آورد رایج آن (یعنی رهیافت لیپمن و پیروانش)، افزایش مهارت تفکر منطقی است. تحقیق حاضر با به چالش خواندن این روی آورد، نشان میدهد که حصر توجه به تفکر منطقی در فلسفه برای کودکان موجب تحویل نگری (تحویل فلسفه به منطق) است. در این مقاله علاوه بر نقد روی آورد لیپمن، الگویی پیشنهاد میشود که میتواند رخنه تحویلی نگری آن را رفع کند و فراتر از افزایش مهارت تفکر منطقی کودکان، تسهیل تجارب فلسفی آنان را نیز به منزله یکی از اهداف مهم فلسفه برای کودکان، وجهه همت خود سازد.
*فلسفه برای کودکان به منزله تفکر منطقی
۲-۱) روی آورد لیپمن برغم تأکید لیپمن بر اینکه روی آورد وی در فلسفه برای کودکان، حقیقتاً فلسفه است، به دلایل فراوان میتوان آن را برنامهای برای افزایش مهارت تفکر منطقی (تفکر انتقادی و خلاق) خواند. به برخی از این دلایل اشاره میکنیم. ادامه مقاله در سایت بانک مقاله ها👈 https://eduarticle.me/?p=3492
_______
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—---------------
احد فرامرز قراملکی
#فلسفه برای کودکان گرایش نوپایی است که در دهه هفتم سده بیستم میلادی ظهور کرد و در چهار دهه اخیر مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان یافت. رایج ترین روی آورد در فلسفه برای کودکان، رهیافت لیپمن است. متیولیپمن را مؤسس فلسفه برای کودکان دانستهاند. روی آورد وی امروزه با سبک ها، ابزارها و برنامههای متنوعی به کار می رود (به عنوان نمونه، مقایسه دو سبک لیپمن و برنی فیر را مراجعه کنید به: (امی و قراملکی، ۱۳۸۴، ص ۹-۲۲.)
در تحلیل هویت معرفتی فلسفه برای کودکان میتوان از تمایز یا نسبت آن با فلسفه، منطق و روش تحقیق پرسید. آیا فلسفه برای کودکان هویتاً فلسفه است یا منطق یا روش تحقیق؟ جهت گیری عمده فلسفه برای کودکان چیست؟
اگر بخواهیم فلسفه برای کودکان را بطریق بیان هدف و تعریف غایی، بشناسانیم، آنرا چگونه میتوان تعریف کرد؟
جهت گیری عمده فلسفه برای کودکان درروی آورد رایج آن (یعنی رهیافت لیپمن و پیروانش)، افزایش مهارت تفکر منطقی است. تحقیق حاضر با به چالش خواندن این روی آورد، نشان میدهد که حصر توجه به تفکر منطقی در فلسفه برای کودکان موجب تحویل نگری (تحویل فلسفه به منطق) است. در این مقاله علاوه بر نقد روی آورد لیپمن، الگویی پیشنهاد میشود که میتواند رخنه تحویلی نگری آن را رفع کند و فراتر از افزایش مهارت تفکر منطقی کودکان، تسهیل تجارب فلسفی آنان را نیز به منزله یکی از اهداف مهم فلسفه برای کودکان، وجهه همت خود سازد.
*فلسفه برای کودکان به منزله تفکر منطقی
۲-۱) روی آورد لیپمن برغم تأکید لیپمن بر اینکه روی آورد وی در فلسفه برای کودکان، حقیقتاً فلسفه است، به دلایل فراوان میتوان آن را برنامهای برای افزایش مهارت تفکر منطقی (تفکر انتقادی و خلاق) خواند. به برخی از این دلایل اشاره میکنیم. ادامه مقاله در سایت بانک مقاله ها👈 https://eduarticle.me/?p=3492
_______
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA