📝#نکته_هایی از کتاب #هنر_بحث و #مناظره – قسمت اول
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
برای آنکه بتوان دیگران را متقاعد کرد در وهله ی اول باید خود فرد بتواند واضح سخن بگوید، دلایل خود را ارائه کند و کلام خود را طوری نظم و ترتیب دهد که منظورش بی دردسر فهمیده شود و در این راستا چند مرحله وجود دارد که ما باید در آن مهارت یابیم:
- شیوه طرح مسئله
- توضیح منظور
- شرح و تفصیل
- مثال زدن
قبل از هر چیز سخن گفتن با دیگران، همان توانایی جلب توجه و رساندن سخن خود به گوش ایشان است. گوش دادن به سخنرانی، کنفرانس یا کلاس درس و چیزهایی از این قبیل، تلاش برای تمرکز حواس را لازم دارد که چنین تلاشی اغلب موجب خستگی تدریجی مخاطب میشود.
پس موقع سخن گفتن برای آسان شدن کار گوش دادن ناچار باید بتوان ارتباط را برقرار و حفظ کرد. راهکار اول اینست که در مسیر کلام خود، شاخصهای معینی قرار دهیم که نشان دهنده ی گذارهای مهم، تغییر جهت بحث و یا دیگر فرآیند استدلالی باشد. استفاده از این گونه عبارات و کلمات شاخص، از لحاظ معنایی ضرورت ندارد اما موفقیت مخاطب را در فهم حرفهای شما ممکن میسازد و از همین لحاظ است که نقش آنها با اهمیت است.
چهارچوب یک نمونه #سخنرانی
1- مقدمه
2- اعلام بحث
3- معرفی چارچوب بحث
4- اعلام بخش اول
5- شروع یک مرحله از ذکر شواهد
6- ادامه ی ذکر شواهد
7- یک نکته ی فرعی
8- یک نکته فرعی دیگر
9- گذر به بخش بعدی
10- شواهد
11- نتیجه گیری درباره این موارد
12- گذارو اعلام بخش دوم
13- نتیجه گیری کلی
نظر خود را میتوان به شکلی کاملا واضح و روشن دسته بندی کرد حتی هنگامی که این موضع به خوبی روشن است، باز هم به دلایل مختلف احتمال بد تفسیر شدن آن وجود دارد. پس برای شما مهم است که حرفهایتان درست درک شود، هم باید منظور خود را به خوبی بیان کنید و هم برای جلوگیری از سوءتفاهم نظرتان را دقیق مشخص کنید.
فهماندن نظر خود به دیگران همیشه هم آسان نیست. دلایل آن را هم توضیح دادیم. یکی از مشکلات در ایجاد ارتباط با دیگران میتواند ناشی از بهکارگیری عبارتهایی باشد که معنایشان برای شما و مخاطبتان یکسان نیست و همین امر است که موجب سوءتفاهمهای شدید میشود. در چنین حالتی باید یکی از دو کار را انجام دهید:
- یا معنای کلمه و عبارت را روشن کنید.
- یا اینکه معنای دقیق نظرتان را توضیح دهید.
شرح و تفصیل
به دنبال استدلالی که ارائه می دهید، یک سری حقایق و ارقام و اعداد را نیز ذکر کنید. اما این آمار و ارقام، اگر متناسب با تجربیات روزمره نباشد، احتمالا برای مخاطب چندان معنادار به نظر نمیآید. در این صورت باید برای آنکه معنایش درست درک شود، به کمک آنچه برای شنونده آشناتر است شرح و تبیینی صورت پذیرد.
مثال زدن
عبارت است از اینکه بعد از مطرح کردن یک ادعای کلی به بررسی یک مورد خاص بپردازیم که برای شرح و تبیین آن مدعا در نظر گرفته ایم. بدین ترتیب توضیحاتی که ممکن است شکل بسیار ذهنی داشته باشد، به کمک این مثالها شکل زنده تر و عینی تری به خود میگیرد.
البته گاهی مثالی که باید ذکر شود، در یکی دو جمله نگنجد. در این حال باید آن را بسط داد و تمام جوانب آن را بررسی کرد.
کسی که برای متقاعد کردن دیگران حرف میزند باید در گفتگو با مخاطب قادر به انجام برخی رفتارهای کلامی باشد که برای فهماندن نظرات او موضعگیری، توجیه مواضع و مخالفت موثر با دلایل طرف مقابل مفید باشد. از این لحاظ لازم است چند نوع کنش یا رفتارهای کلامی را یاد بگیریم.
1- اظهارنظر
2- حق دادن به دیگران
3- کوچک شمردن (کم اهمیت جلوه دادن)
4- حاشا و انکار
5- متقاعد کردن
6- اطمینان دادن
7- توضیح تفاوتها
8- طرح احتمالات
9- مداخله در بحث
🔹ادامه دارد... در پستهای بعدی
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
برای آنکه بتوان دیگران را متقاعد کرد در وهله ی اول باید خود فرد بتواند واضح سخن بگوید، دلایل خود را ارائه کند و کلام خود را طوری نظم و ترتیب دهد که منظورش بی دردسر فهمیده شود و در این راستا چند مرحله وجود دارد که ما باید در آن مهارت یابیم:
- شیوه طرح مسئله
- توضیح منظور
- شرح و تفصیل
- مثال زدن
قبل از هر چیز سخن گفتن با دیگران، همان توانایی جلب توجه و رساندن سخن خود به گوش ایشان است. گوش دادن به سخنرانی، کنفرانس یا کلاس درس و چیزهایی از این قبیل، تلاش برای تمرکز حواس را لازم دارد که چنین تلاشی اغلب موجب خستگی تدریجی مخاطب میشود.
پس موقع سخن گفتن برای آسان شدن کار گوش دادن ناچار باید بتوان ارتباط را برقرار و حفظ کرد. راهکار اول اینست که در مسیر کلام خود، شاخصهای معینی قرار دهیم که نشان دهنده ی گذارهای مهم، تغییر جهت بحث و یا دیگر فرآیند استدلالی باشد. استفاده از این گونه عبارات و کلمات شاخص، از لحاظ معنایی ضرورت ندارد اما موفقیت مخاطب را در فهم حرفهای شما ممکن میسازد و از همین لحاظ است که نقش آنها با اهمیت است.
چهارچوب یک نمونه #سخنرانی
1- مقدمه
2- اعلام بحث
3- معرفی چارچوب بحث
4- اعلام بخش اول
5- شروع یک مرحله از ذکر شواهد
6- ادامه ی ذکر شواهد
7- یک نکته ی فرعی
8- یک نکته فرعی دیگر
9- گذر به بخش بعدی
10- شواهد
11- نتیجه گیری درباره این موارد
12- گذارو اعلام بخش دوم
13- نتیجه گیری کلی
نظر خود را میتوان به شکلی کاملا واضح و روشن دسته بندی کرد حتی هنگامی که این موضع به خوبی روشن است، باز هم به دلایل مختلف احتمال بد تفسیر شدن آن وجود دارد. پس برای شما مهم است که حرفهایتان درست درک شود، هم باید منظور خود را به خوبی بیان کنید و هم برای جلوگیری از سوءتفاهم نظرتان را دقیق مشخص کنید.
فهماندن نظر خود به دیگران همیشه هم آسان نیست. دلایل آن را هم توضیح دادیم. یکی از مشکلات در ایجاد ارتباط با دیگران میتواند ناشی از بهکارگیری عبارتهایی باشد که معنایشان برای شما و مخاطبتان یکسان نیست و همین امر است که موجب سوءتفاهمهای شدید میشود. در چنین حالتی باید یکی از دو کار را انجام دهید:
- یا معنای کلمه و عبارت را روشن کنید.
- یا اینکه معنای دقیق نظرتان را توضیح دهید.
شرح و تفصیل
به دنبال استدلالی که ارائه می دهید، یک سری حقایق و ارقام و اعداد را نیز ذکر کنید. اما این آمار و ارقام، اگر متناسب با تجربیات روزمره نباشد، احتمالا برای مخاطب چندان معنادار به نظر نمیآید. در این صورت باید برای آنکه معنایش درست درک شود، به کمک آنچه برای شنونده آشناتر است شرح و تبیینی صورت پذیرد.
مثال زدن
عبارت است از اینکه بعد از مطرح کردن یک ادعای کلی به بررسی یک مورد خاص بپردازیم که برای شرح و تبیین آن مدعا در نظر گرفته ایم. بدین ترتیب توضیحاتی که ممکن است شکل بسیار ذهنی داشته باشد، به کمک این مثالها شکل زنده تر و عینی تری به خود میگیرد.
البته گاهی مثالی که باید ذکر شود، در یکی دو جمله نگنجد. در این حال باید آن را بسط داد و تمام جوانب آن را بررسی کرد.
کسی که برای متقاعد کردن دیگران حرف میزند باید در گفتگو با مخاطب قادر به انجام برخی رفتارهای کلامی باشد که برای فهماندن نظرات او موضعگیری، توجیه مواضع و مخالفت موثر با دلایل طرف مقابل مفید باشد. از این لحاظ لازم است چند نوع کنش یا رفتارهای کلامی را یاد بگیریم.
1- اظهارنظر
2- حق دادن به دیگران
3- کوچک شمردن (کم اهمیت جلوه دادن)
4- حاشا و انکار
5- متقاعد کردن
6- اطمینان دادن
7- توضیح تفاوتها
8- طرح احتمالات
9- مداخله در بحث
🔹ادامه دارد... در پستهای بعدی
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
✅#نکته_هایی از کتاب #هنر_بحث و #مناظره – قسمت دوم
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
حق دادن به دیگران :
موضوعاتی است که نمیتوان درباره آنها به یک رای قاطع و مشخص رسید. از یک طرف حرفها را رد یا محکوم میکنیم اما از طرف دیگر نمیتوان منکر برخی حقایق و عوامل موجود نیز شد وگرنه ممکن است متهم به جهل و بداندیشی شویم.
پس باید بتوان حقایق را درست توضیح داد و ارزش دلایل خود را به مخاطب فهماند. در این راستا باید به دیگران هم حق داد یعنی پذیرفت که برخی از نکات موردنظر ایشان نیز درست است. اما این حق دادنها زمینهای برای انتقادات بعدی است.
کوچک شمردن (کم اهمیت جلوه دادن)
در گفتگوها مواضع ما به گونهای است که به سختی میتوان از آن دفاع کرد، یعنی حقایق مانند روز روشن است و انکار آنها ناشیانه خواهد بود. از طرف دیگر میدانیم که حاضران هم چندان با ما همرای نیستند. همه سعی میکنند که اهمیت حقایق و شواهد مذکور را بیشتر نشان دهند تا به ما ایراد وارد شود. دیگر امیدی نیست که بتوان دیگران را متقاعد کرد. در این حالت، باید حالت تدافعی اتخاذ کرد، یعنی به آن شواهد و حقایق اقرار کرد اما سعی نمود که اهمیت آنها کوچک جلوه داده شود. البته حالت تدافعی به معنای کم تحرکی نیست، بلکه درست عکس اینست.
حاشا:
همان انکار شدید است. حاشا وقتی است که کسی را سرزنش کنیم که اصلا چرا این طور گفتهاست یا چرا انتظار دارد ما فلان چیز را بگوییم، یعنی اگر افکار و گفتههای شما علنا بد تفسیر شده باشد تا نتایج بدی هم از آن گرفته شود، در آن صورت مجبورید با قدرت تمام موضع خود را مشخص و معنای درست گفته های خود را یادآوری کنید.
گاهی ممکن است به علت نبود دلایل موثق، برای متقاعد کردن طرف مقابل با مشکلاتی مواجه شویم شاید هم خود مخاطب میلی به قانع شدن نداشتهباشد. به هر حال از این موارد پیش میآید. اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید،راهی ندارید جز اینکه با او از در راستی درآیید و با حسن نیت و صداقت خود او را متقاعد کنید. در این صورت میتوان امیدوار بود که در اثر تعامل مستقیم و ارتباط با شنونده همراه ساختن وی با افکار خودتان آسانتر شود.
اطمینان دادن
مردم غالبا، با یک شایعه، یک خبر ناگهانی و یا حرفی که زود بینشان منتشر میشود دچار نگرانی میشوند. اطمینان دادن به افراد، یعنی به آنان نشان دهیم که ترسشان خیلی افراطی بودهاست و واقعیت قضیه آنقدر که ایشان ترسیدهاند، جدی نبودهاست.
توضیح تفاوتها (فرق گذاشتن)
در بعضی مسائل میتوان اظهار نظر قاطع کرد، یعنی نظری داد که جای چون و چرا ندارد، یعنی آدم از نظر خودش بسیار مطمئن است. در مقابل، در مورد بعضی مسائل نمیتوان خیلی رک و دقیق حرف زد. مجبوریم جوانب قضیه را سبک و سنگین کنیم، یعنی نشان دهیم که قضا یا آن قدرها هم ساده نیست و چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید در توضیحات به آن توجه داشت. ناچار باید میان مسائل تفاوت قائل شد. فرق گذاشتن و توضیح تفاوتها تقریبا همان روش حق دادن به دیگران است البته به شیوهای ظریفتر و محتاطانهتر.
طرح احتمالات
در قبال هر اتفاقی که پیش روی ماست یا هر تصمیمی یا هر نتیجهای که از آن حاصل میشود، مواضع مختلفی میتوان اتخاذ کرد. این مواضع درجات متفاوتی دارد، از یقین کامل تا یقین نیمهکامل و همینطور در حد فاصل بین امر قطعی و امر غیرممکن در اینباره، معمولا تمام درجات احتمال وقوع یک مسئله را بررسی میکنیم. این کار به منزلهی نشان دادن کمترین و بیشترین اطمینانی است که به حرفهای خود داریم به این کار مدالیزه یا طرح احتمال میگویند.
جوانب مختلف یک رویداد احتمالی
مداخله در بحث
گاهی ممکن است بعد از هر سخنرانی یا گفتار دیگری، مجبور شویم در مباحث مداخله کنیم تا دیدگاه خود را به دیگران بفهمانیم. در این صورت باید بدانیم که چگونه میتوان سررشته کلام را از دست آنان گرفت.
🔹ادامه دارد .... در پستهای بعدی . روی هشتک کلیک کنید
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
حق دادن به دیگران :
موضوعاتی است که نمیتوان درباره آنها به یک رای قاطع و مشخص رسید. از یک طرف حرفها را رد یا محکوم میکنیم اما از طرف دیگر نمیتوان منکر برخی حقایق و عوامل موجود نیز شد وگرنه ممکن است متهم به جهل و بداندیشی شویم.
پس باید بتوان حقایق را درست توضیح داد و ارزش دلایل خود را به مخاطب فهماند. در این راستا باید به دیگران هم حق داد یعنی پذیرفت که برخی از نکات موردنظر ایشان نیز درست است. اما این حق دادنها زمینهای برای انتقادات بعدی است.
کوچک شمردن (کم اهمیت جلوه دادن)
در گفتگوها مواضع ما به گونهای است که به سختی میتوان از آن دفاع کرد، یعنی حقایق مانند روز روشن است و انکار آنها ناشیانه خواهد بود. از طرف دیگر میدانیم که حاضران هم چندان با ما همرای نیستند. همه سعی میکنند که اهمیت حقایق و شواهد مذکور را بیشتر نشان دهند تا به ما ایراد وارد شود. دیگر امیدی نیست که بتوان دیگران را متقاعد کرد. در این حالت، باید حالت تدافعی اتخاذ کرد، یعنی به آن شواهد و حقایق اقرار کرد اما سعی نمود که اهمیت آنها کوچک جلوه داده شود. البته حالت تدافعی به معنای کم تحرکی نیست، بلکه درست عکس اینست.
حاشا:
همان انکار شدید است. حاشا وقتی است که کسی را سرزنش کنیم که اصلا چرا این طور گفتهاست یا چرا انتظار دارد ما فلان چیز را بگوییم، یعنی اگر افکار و گفتههای شما علنا بد تفسیر شده باشد تا نتایج بدی هم از آن گرفته شود، در آن صورت مجبورید با قدرت تمام موضع خود را مشخص و معنای درست گفته های خود را یادآوری کنید.
گاهی ممکن است به علت نبود دلایل موثق، برای متقاعد کردن طرف مقابل با مشکلاتی مواجه شویم شاید هم خود مخاطب میلی به قانع شدن نداشتهباشد. به هر حال از این موارد پیش میآید. اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید،راهی ندارید جز اینکه با او از در راستی درآیید و با حسن نیت و صداقت خود او را متقاعد کنید. در این صورت میتوان امیدوار بود که در اثر تعامل مستقیم و ارتباط با شنونده همراه ساختن وی با افکار خودتان آسانتر شود.
اطمینان دادن
مردم غالبا، با یک شایعه، یک خبر ناگهانی و یا حرفی که زود بینشان منتشر میشود دچار نگرانی میشوند. اطمینان دادن به افراد، یعنی به آنان نشان دهیم که ترسشان خیلی افراطی بودهاست و واقعیت قضیه آنقدر که ایشان ترسیدهاند، جدی نبودهاست.
توضیح تفاوتها (فرق گذاشتن)
در بعضی مسائل میتوان اظهار نظر قاطع کرد، یعنی نظری داد که جای چون و چرا ندارد، یعنی آدم از نظر خودش بسیار مطمئن است. در مقابل، در مورد بعضی مسائل نمیتوان خیلی رک و دقیق حرف زد. مجبوریم جوانب قضیه را سبک و سنگین کنیم، یعنی نشان دهیم که قضا یا آن قدرها هم ساده نیست و چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید در توضیحات به آن توجه داشت. ناچار باید میان مسائل تفاوت قائل شد. فرق گذاشتن و توضیح تفاوتها تقریبا همان روش حق دادن به دیگران است البته به شیوهای ظریفتر و محتاطانهتر.
طرح احتمالات
در قبال هر اتفاقی که پیش روی ماست یا هر تصمیمی یا هر نتیجهای که از آن حاصل میشود، مواضع مختلفی میتوان اتخاذ کرد. این مواضع درجات متفاوتی دارد، از یقین کامل تا یقین نیمهکامل و همینطور در حد فاصل بین امر قطعی و امر غیرممکن در اینباره، معمولا تمام درجات احتمال وقوع یک مسئله را بررسی میکنیم. این کار به منزلهی نشان دادن کمترین و بیشترین اطمینانی است که به حرفهای خود داریم به این کار مدالیزه یا طرح احتمال میگویند.
جوانب مختلف یک رویداد احتمالی
مداخله در بحث
گاهی ممکن است بعد از هر سخنرانی یا گفتار دیگری، مجبور شویم در مباحث مداخله کنیم تا دیدگاه خود را به دیگران بفهمانیم. در این صورت باید بدانیم که چگونه میتوان سررشته کلام را از دست آنان گرفت.
🔹ادامه دارد .... در پستهای بعدی . روی هشتک کلیک کنید
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚در باره #عطار نیشابوری
⬅️#نکته_هایی از کتاب #صدای_بال_سیمرغ –
—---------------------
صدای بال سیمرغ – دکتر عبدالحسین زرین کوب – انتشارات سخن سال 1383 چاپ چهارم
مطالبی را که مطالعه می فرمایید یادداشتهایی ازمطالعه کتاب می باشد. به عبارت دیگرمطالب به صورت فیش برداری است.لذا از اینکه مطالب به صورت پراکنده وغیر منسجم می باشد عذرخواهی می نمایم. اختصاصی eduarticle@
900 سال پیش عصر و محیط آرمانی او عصر و محیط صحابه، تابعین صحابه و تابعین آنهاست – عصر و محیط زاهدان معرض از دنیا و عصر و محیط صوفیان صدق و صفاست .
در سراسر خراسان که حیات عطار و همگانش در آن می گذشت صاحبان اقطاع در قلمرو خود پادشاهان کوچک اما مستبد و خودکامه بودند خاندانهای بزرگ فقیهان عصر در حوزه ولایت خود نوعی دستگاه خلافت بوجود آورده بودند ص
تولد شاید 540 هجری – پدرش عطار – در اواخر عهد سنجر .دوران کودکی نیشابور مورد هجوم و حمله راهزنان غُز قرار گرفت و بیماری و ویرانی همه جا را فرا گرفته بود در بین این نام آوران عصر ، حکایات اقوال و احوال عباسه طوسی ، مظفر عبادی ، رکن الدین اکاف ، محمد بن یحیی تاثیر پایداری در خاطر فرید الدین محمد باقی گذاشت و در اندیشه وی مجال انعکاس یافت .ص30
شاعر دوره او اوحدالدین انوری – او از سنائی تاثیر داشت .
شیخ عطار با دنیای عصر تقریبا هیچ رابطه ای نداشت . در خلوت انزوای او در مسجد یا خانه چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت . ص 38
فاجعه مغول (618) در هفتاد سالگی عطار آغاز شد و به نیشابور رسید . بنابر مشهور عطار به دست مغول به قتل رسید در 78 سالگی
کتاب تذکرة الاولیا ء باید اولین تجربه شیخ باشد که از ابتدای مطالعاتش سخنان بزرگانی که به نظرش خوب می آمده را جمع اوری نموده است. این کتاب مجموعه ای از گزارش ها در باب حالات و سخنان امامان ، زهاد اولیا و مشایخ قدیم صوفیه است که ظاهرا طی سالها تدوین و تنفیح شده است. ص 51
البته پاره ای شگفت کاریها که به این قهرمانان حماسه عرفان نسبت می دهد چنان با منطق عادت و طبیعت مغایرست که عقل بی اختیار به ساده دلی گوینده لبخند می زند. ص 55
البته زبان عطار در همه این گزارش ها زنده ، ساده و بی پیرایه است. حالت طبیعی زبان عوام را دارد. ص 56
دیوان عطار باید دومین تجربه ادبی او باشد. دیوان عطار بیشترش مجموعه غزلیاتست .
غزلیات عطار شور و سوزی دارد که ان را از غزلیات سنائی و خاقانی که سر مشق اوست و از غزلیات مولانا که از شیوه غزلیات و بی متأثر به نظر می رسد متمایز می کند . ص 62
غزلیات عطار خواه عاشقانه ، خواه عارفانه و خواه قلندرانه از عشقی واقعی که تجربه قلب یا تجربه روح است حاکی است. ص 63
دومین مثنوی عطار به احتمال قوی الهی نامه است ودر واقع جوابی به این سوال است که ارزش تعلقات عالم و آرزوهای دور و دراز انسان چیست ودر دنیایی که پایان آن مرگ و فنا است برای رهایی از این تعلقات چه باید کرد؟ص 81
الهی نامه بر خلاف اسرار نامه صورت قصه در قصه دارد و به مقالات خطابی محدود نیست.ص82
داستان اصلی شامل نقل گفت و شنودی است که بین خلیفه یی پیر و با شش فرزند جوان او جریان دارد .
مصیبت نامه یک نقطه عطف در مثنوی سرایی عطار است از بحر هزج مسدس به بحر رمل مسدس روی می آورد و به کلام عطار تازه گی ویژه ای می بخشد. و بعدا هم منطق الطیر را هم بر همین منوال می سراید. این مثنوی شرح درد و اندوه بی سرانجام سالک فکرت بود که حقیقت را می جست ودر هرگام ماتمی داشت و پایان راه او نیز سرگشتگی و حیرت چیزی نبود.ص86 ساختار داستان بر شیوه قصه در قصه است.
منطق الطیر که ظاهرا آخرین مثنوی عطار باشد نیز مثل مصیبت نامه گزارش یک جستجوست – جستجوی سیمرغ بی نشان. ... که سیر در مقامات و احوال سالک را تصویر می کند و مراتب و مدارج این سلوک را در رمز جستجوی مرغان به بیان می آورد. صورت قصه در قصه دارد و دارای حدود 90 قصه فرعی است.
چهار چوبه قصه و پاره ای از جزییات آن نیز از رسالة الطیر امام غزالی اخذ شده است . بلند ترین و دلکش ترین آنها قصه شیخ صنعان است . این اثر در یک نظام رمزی آنچه را صوفیه در طی سلوک روحانی خویش سیر الی الله می خوانند تمثیل می کند. ص 93
عطار در اسرار نامه بر خلاف خیام تزلزل حیات و این معنی را که حیات انسان هرگز دوباره در این عالم تجدید نخواهد شد ، عطار متضمن اشارت به این نکته می یابد که عمر را نباید به هرزه در عشرت و بی خبری سر کرد . از این هشدار ملحد اغتنام وقت را برای الزام شاد خواری و خوشبا شی نتیجه می گیرد اما زاهد توبه کار که در وجود عطار هست از آن اندیشه به این نتیجه می رسد که لا جرم در فرصت عمر که باقی است باید طالب کمال بود . ص 75
—------------------
↩️ کانال مقاله ها https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚در باره #عطار نیشابوری
⬅️#نکته_هایی از کتاب #صدای_بال_سیمرغ –
—---------------------
صدای بال سیمرغ – دکتر عبدالحسین زرین کوب – انتشارات سخن سال 1383 چاپ چهارم
مطالبی را که مطالعه می فرمایید یادداشتهایی ازمطالعه کتاب می باشد. به عبارت دیگرمطالب به صورت فیش برداری است.لذا از اینکه مطالب به صورت پراکنده وغیر منسجم می باشد عذرخواهی می نمایم. اختصاصی eduarticle@
900 سال پیش عصر و محیط آرمانی او عصر و محیط صحابه، تابعین صحابه و تابعین آنهاست – عصر و محیط زاهدان معرض از دنیا و عصر و محیط صوفیان صدق و صفاست .
در سراسر خراسان که حیات عطار و همگانش در آن می گذشت صاحبان اقطاع در قلمرو خود پادشاهان کوچک اما مستبد و خودکامه بودند خاندانهای بزرگ فقیهان عصر در حوزه ولایت خود نوعی دستگاه خلافت بوجود آورده بودند ص
تولد شاید 540 هجری – پدرش عطار – در اواخر عهد سنجر .دوران کودکی نیشابور مورد هجوم و حمله راهزنان غُز قرار گرفت و بیماری و ویرانی همه جا را فرا گرفته بود در بین این نام آوران عصر ، حکایات اقوال و احوال عباسه طوسی ، مظفر عبادی ، رکن الدین اکاف ، محمد بن یحیی تاثیر پایداری در خاطر فرید الدین محمد باقی گذاشت و در اندیشه وی مجال انعکاس یافت .ص30
شاعر دوره او اوحدالدین انوری – او از سنائی تاثیر داشت .
شیخ عطار با دنیای عصر تقریبا هیچ رابطه ای نداشت . در خلوت انزوای او در مسجد یا خانه چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت . ص 38
فاجعه مغول (618) در هفتاد سالگی عطار آغاز شد و به نیشابور رسید . بنابر مشهور عطار به دست مغول به قتل رسید در 78 سالگی
کتاب تذکرة الاولیا ء باید اولین تجربه شیخ باشد که از ابتدای مطالعاتش سخنان بزرگانی که به نظرش خوب می آمده را جمع اوری نموده است. این کتاب مجموعه ای از گزارش ها در باب حالات و سخنان امامان ، زهاد اولیا و مشایخ قدیم صوفیه است که ظاهرا طی سالها تدوین و تنفیح شده است. ص 51
البته پاره ای شگفت کاریها که به این قهرمانان حماسه عرفان نسبت می دهد چنان با منطق عادت و طبیعت مغایرست که عقل بی اختیار به ساده دلی گوینده لبخند می زند. ص 55
البته زبان عطار در همه این گزارش ها زنده ، ساده و بی پیرایه است. حالت طبیعی زبان عوام را دارد. ص 56
دیوان عطار باید دومین تجربه ادبی او باشد. دیوان عطار بیشترش مجموعه غزلیاتست .
غزلیات عطار شور و سوزی دارد که ان را از غزلیات سنائی و خاقانی که سر مشق اوست و از غزلیات مولانا که از شیوه غزلیات و بی متأثر به نظر می رسد متمایز می کند . ص 62
غزلیات عطار خواه عاشقانه ، خواه عارفانه و خواه قلندرانه از عشقی واقعی که تجربه قلب یا تجربه روح است حاکی است. ص 63
دومین مثنوی عطار به احتمال قوی الهی نامه است ودر واقع جوابی به این سوال است که ارزش تعلقات عالم و آرزوهای دور و دراز انسان چیست ودر دنیایی که پایان آن مرگ و فنا است برای رهایی از این تعلقات چه باید کرد؟ص 81
الهی نامه بر خلاف اسرار نامه صورت قصه در قصه دارد و به مقالات خطابی محدود نیست.ص82
داستان اصلی شامل نقل گفت و شنودی است که بین خلیفه یی پیر و با شش فرزند جوان او جریان دارد .
مصیبت نامه یک نقطه عطف در مثنوی سرایی عطار است از بحر هزج مسدس به بحر رمل مسدس روی می آورد و به کلام عطار تازه گی ویژه ای می بخشد. و بعدا هم منطق الطیر را هم بر همین منوال می سراید. این مثنوی شرح درد و اندوه بی سرانجام سالک فکرت بود که حقیقت را می جست ودر هرگام ماتمی داشت و پایان راه او نیز سرگشتگی و حیرت چیزی نبود.ص86 ساختار داستان بر شیوه قصه در قصه است.
منطق الطیر که ظاهرا آخرین مثنوی عطار باشد نیز مثل مصیبت نامه گزارش یک جستجوست – جستجوی سیمرغ بی نشان. ... که سیر در مقامات و احوال سالک را تصویر می کند و مراتب و مدارج این سلوک را در رمز جستجوی مرغان به بیان می آورد. صورت قصه در قصه دارد و دارای حدود 90 قصه فرعی است.
چهار چوبه قصه و پاره ای از جزییات آن نیز از رسالة الطیر امام غزالی اخذ شده است . بلند ترین و دلکش ترین آنها قصه شیخ صنعان است . این اثر در یک نظام رمزی آنچه را صوفیه در طی سلوک روحانی خویش سیر الی الله می خوانند تمثیل می کند. ص 93
عطار در اسرار نامه بر خلاف خیام تزلزل حیات و این معنی را که حیات انسان هرگز دوباره در این عالم تجدید نخواهد شد ، عطار متضمن اشارت به این نکته می یابد که عمر را نباید به هرزه در عشرت و بی خبری سر کرد . از این هشدار ملحد اغتنام وقت را برای الزام شاد خواری و خوشبا شی نتیجه می گیرد اما زاهد توبه کار که در وجود عطار هست از آن اندیشه به این نتیجه می رسد که لا جرم در فرصت عمر که باقی است باید طالب کمال بود . ص 75
—------------------
↩️ کانال مقاله ها https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
⬅️#نکته_هایی از کتاب #هنر_بحث و #مناظره – قسمت سوم
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
مداخله شامل دو کار است، هم اعلام ورود به بحث و هم مطلع ساختن مخاطبان از آنچه میخواهیم بگوییم. این کار برای آنست که فهم حرفهای ما توسط دیگران آسانتر شود.
چگونگی این مداخله در بحث ممکن است به صورتهای زیر باشد:
1- تایید حرف
2- دامن زدن به بحث
3- درخواست توضیح
4- ایراد و اعتراض
اشکال مختلف ایراد و اعتراض
1- پیدا کردن تناقض در حرفهای طرف مقابل. اما باید کوشید تا توضیحات متفاوتی دادهشود تا به نتیجهای برسیم. به این مرحله جمعبندی مجدد میگویند.
2- عدم فهم کامل
گاهی دلیل ایرادها اینست که شنونده بین موضوع بحث و مطالبی که گوینده به عنوان توضیح آورده است رابطه مشخصی نمیبیند، یعنی چیزی نمیفهمد، پس عدم فهم خود را ابراز میکند.
اختلاف تحلیل: گاهی دلیل ایرادها اینست که شنوند بعضی جزئیات مطرح شده توسط گوینده را قبول ندارد.
اشکال مختلف مداخله در بحث
- برگشت به قبل: گاهی گفتگو جلو رفته، ولی نکتهای جا مانده که به نظر شما مهم است. شما مایلید که به اینها هم توجه شود.
- اگر اجازه میفرمایید مایلم به این موضوع برگردم که ...
- وارد کردن ایراد: مخالفت و تقابل با یک نفر، کاری است که چندان هم خوشایند نیست. پس جای ابراز تاسف و معذرت هم دارد.
- سررشته کلام را به دست گرفتن: باید کمی زودتر درخواست نوبت کنید. بالاخره به شما نوبت میدهند. آنگاه میتوانید چنین شروع کنید: 1- میخواستم این نکته را بگویم
- حفظ رشته کلام. اینکه در بحث میبینیم کسی حرف دیگری را قطع میکند، یعنی حتی قبل از تمام شدن حرف او وارد بحث میشود، مسئله رایجی است.
پس نباید گذاشت چنین شود. توانایی حفظ رشته کلام از ضروریات است.
اگر حرف را قطع کردند سررشته کلام را حفظ کنید و بگویید:
1- یک لحظه اجازه بدهید حرفهایم تمام بشود.
2- لطفا اجازه بدهید حرفهایم تمام نشده است.
- بازگشت به بحث: اغلب اتفاق میافتد که در یک گفتگو، حرف حرف میآورد تا جایی که حتی لحظاتی حتی موضوع گفتگو هم از یاد میرود. در این صورت ضرورت دارد که به شرکتکنندگان تذکر بدهیم تا به بحث اصلی برگردند.
: آقایان فکر نمیکنید بحث به انحراف میرود؟
: مطالبی که میفرمایید جالب است، ولی کمی از موضوع اصلی خارج میکند.
مهارتهای راهبردی
- بحث و مناظره
- تاثیرگذاری، ترغیب و تشویق
- منصرف کردن
مناظره عبارت از مقابله با دیدگاه یک نفر دربارهی مسئلهای خاص، در چارچوب گفتگو و مذاکره است. هدف از این کار، آن است که طرف مقابل را در خصوص برخی نکات متقاعد کنیم یا به او نشان دهیم که مواضعش با برخی واقعیات یا حتی با نظرات خودش در تناقض است.
1- ابتدا طرف مقابل بحث میکند، دیدگاه خود را در قالب یک یا چند گزاره منطقی بیان کند که غالبا به شکل قیاسی سازمان یافتهاند.
2- هم زمان به شما به او گوش میدهید و تلاش میکنید در استدلالهای او یک یا چند نکتهی ضعیف پیدا کنید که بتواند به یکی از موارد منجر شود:
رد کردن تمام استدلالهای او
- بهم ریختن استدلالهای او و متمایز کردن درست از نادرست
3- در وهلهی سوم شما گزارهی مشکل دار او را بهانه قرار میدهید و به طرح ایرادهای خود میپردازید:
- به دو پهلو بودن جملات او اشاره کنید.
- از بابت قسمت درست ادعای او به او حق دهید.
- قسمت دیگری از ادعای او را نیز رد کنید.
- برای اثبات گفتار خود مثالهایی بزنید.
تاثیرگذاری بر شنونده:
یعنی تلاش برای تغییر دادن نظرات او. این کار ممکن است به یکی از اشکال زیر صورت پذیرد:
- ترغیب او به انجام کاری، یعنی متمایل کردن او به آن کار، در حالیکه ابتدا به آن نظر منفی داشت.
- منصرف کردن او از انجام کاری، یعنی ممانعت از انجام آن، در حالیکه مخاطب ابتدا به آن کار نظر مثبت داشت.
🔹برای مطالعه قسمتهای قبلی روی هشتک عنوان کلیک کنید .
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—---------------------—
ژرار وینیه- ترجمه منصور متین –انتشارات مرسل- 1391-
مداخله شامل دو کار است، هم اعلام ورود به بحث و هم مطلع ساختن مخاطبان از آنچه میخواهیم بگوییم. این کار برای آنست که فهم حرفهای ما توسط دیگران آسانتر شود.
چگونگی این مداخله در بحث ممکن است به صورتهای زیر باشد:
1- تایید حرف
2- دامن زدن به بحث
3- درخواست توضیح
4- ایراد و اعتراض
اشکال مختلف ایراد و اعتراض
1- پیدا کردن تناقض در حرفهای طرف مقابل. اما باید کوشید تا توضیحات متفاوتی دادهشود تا به نتیجهای برسیم. به این مرحله جمعبندی مجدد میگویند.
2- عدم فهم کامل
گاهی دلیل ایرادها اینست که شنونده بین موضوع بحث و مطالبی که گوینده به عنوان توضیح آورده است رابطه مشخصی نمیبیند، یعنی چیزی نمیفهمد، پس عدم فهم خود را ابراز میکند.
اختلاف تحلیل: گاهی دلیل ایرادها اینست که شنوند بعضی جزئیات مطرح شده توسط گوینده را قبول ندارد.
اشکال مختلف مداخله در بحث
- برگشت به قبل: گاهی گفتگو جلو رفته، ولی نکتهای جا مانده که به نظر شما مهم است. شما مایلید که به اینها هم توجه شود.
- اگر اجازه میفرمایید مایلم به این موضوع برگردم که ...
- وارد کردن ایراد: مخالفت و تقابل با یک نفر، کاری است که چندان هم خوشایند نیست. پس جای ابراز تاسف و معذرت هم دارد.
- سررشته کلام را به دست گرفتن: باید کمی زودتر درخواست نوبت کنید. بالاخره به شما نوبت میدهند. آنگاه میتوانید چنین شروع کنید: 1- میخواستم این نکته را بگویم
- حفظ رشته کلام. اینکه در بحث میبینیم کسی حرف دیگری را قطع میکند، یعنی حتی قبل از تمام شدن حرف او وارد بحث میشود، مسئله رایجی است.
پس نباید گذاشت چنین شود. توانایی حفظ رشته کلام از ضروریات است.
اگر حرف را قطع کردند سررشته کلام را حفظ کنید و بگویید:
1- یک لحظه اجازه بدهید حرفهایم تمام بشود.
2- لطفا اجازه بدهید حرفهایم تمام نشده است.
- بازگشت به بحث: اغلب اتفاق میافتد که در یک گفتگو، حرف حرف میآورد تا جایی که حتی لحظاتی حتی موضوع گفتگو هم از یاد میرود. در این صورت ضرورت دارد که به شرکتکنندگان تذکر بدهیم تا به بحث اصلی برگردند.
: آقایان فکر نمیکنید بحث به انحراف میرود؟
: مطالبی که میفرمایید جالب است، ولی کمی از موضوع اصلی خارج میکند.
مهارتهای راهبردی
- بحث و مناظره
- تاثیرگذاری، ترغیب و تشویق
- منصرف کردن
مناظره عبارت از مقابله با دیدگاه یک نفر دربارهی مسئلهای خاص، در چارچوب گفتگو و مذاکره است. هدف از این کار، آن است که طرف مقابل را در خصوص برخی نکات متقاعد کنیم یا به او نشان دهیم که مواضعش با برخی واقعیات یا حتی با نظرات خودش در تناقض است.
1- ابتدا طرف مقابل بحث میکند، دیدگاه خود را در قالب یک یا چند گزاره منطقی بیان کند که غالبا به شکل قیاسی سازمان یافتهاند.
2- هم زمان به شما به او گوش میدهید و تلاش میکنید در استدلالهای او یک یا چند نکتهی ضعیف پیدا کنید که بتواند به یکی از موارد منجر شود:
رد کردن تمام استدلالهای او
- بهم ریختن استدلالهای او و متمایز کردن درست از نادرست
3- در وهلهی سوم شما گزارهی مشکل دار او را بهانه قرار میدهید و به طرح ایرادهای خود میپردازید:
- به دو پهلو بودن جملات او اشاره کنید.
- از بابت قسمت درست ادعای او به او حق دهید.
- قسمت دیگری از ادعای او را نیز رد کنید.
- برای اثبات گفتار خود مثالهایی بزنید.
تاثیرگذاری بر شنونده:
یعنی تلاش برای تغییر دادن نظرات او. این کار ممکن است به یکی از اشکال زیر صورت پذیرد:
- ترغیب او به انجام کاری، یعنی متمایل کردن او به آن کار، در حالیکه ابتدا به آن نظر منفی داشت.
- منصرف کردن او از انجام کاری، یعنی ممانعت از انجام آن، در حالیکه مخاطب ابتدا به آن کار نظر مثبت داشت.
🔹برای مطالعه قسمتهای قبلی روی هشتک عنوان کلیک کنید .
—----------------------
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
✔چند نکته پیرامون هوش اخلاقی درکودکان و نوجوانان-قسمتاول
__________
اولین نیکخویی اساسی: همدلی
-احساس و درک علائق و نگرانیهای دیگران
همدلی، نخستین نیکخویی اساسی هوش اخلاقی، توان درک و احیا علائق و نگرانیهای دیگری است. همدلی عاطفه قدرتمندی است که جلوی رفتار خشن و بی رحمانه را می گیرد و ما را تشویق می کند که با مهربانی با دیگران رفتار کنیم.
درباره بحران رشد همدلی چه کنیم؟
- برای آنکه همدلی را به کودکان بیاموزید، باید به کودکان همدلی نشان دهید.
- با پرسیدن مداوم این پرسش که «چه احساسی داری؟» هوش عاطفی
فرزندتان را گسترش دهید.
- بدانید که فرزندانتان چه برنامه هایی را گوش می دهند یا تماشا می کنند. آنها را از تصاویر بی رحمانه، تحقیر آمیز و کاهنده احساسات که در رشد همدلی مخرب هستند، حفظ نمایید.
-اگر کودک بفهمد چرا همدلی مهم است و چه تاثیری بر دیگران دارد بیشتر به همدلی گرایش پیدا می کند. پس تأثیر مثبت همدلی بر دیگران را به او نشان دهید.
-اگر می خواهید فرزندتان نسبت به دیگران احساس داشته باشد، از او بخواهید و انتظار داشته باشید که دیگران را احساس کند.
-رفتارهای همدلانه تان را واضح تر و بیشتر کنید تا فرزندتان مرتب ببیند به «نیازها و آزردگیهای» دیگران توجه نشان می دهید.
-فرصتهایی را برای کودکتان پیش بیاورید تا دیدگاههای گوناگون را در جامعه تان تجربه کند؛ برای نمونه با رفتن به خانه سالمندان، مراکز نابینایان، بخش کودکان بیمارستانها، مراکز خیریه، بیمارستانهای جانبازان و ستادهای انتخاباتی.
#نکته ازکتاب کلیدهای #هوش_اخلاقی در کودکانونوجوانان ، میشل بُربا ص ۶۲و۶۳
(ادامهدارد)
🔸️متنکامل مطلب در سایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=5208
________
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
__________
اولین نیکخویی اساسی: همدلی
-احساس و درک علائق و نگرانیهای دیگران
همدلی، نخستین نیکخویی اساسی هوش اخلاقی، توان درک و احیا علائق و نگرانیهای دیگری است. همدلی عاطفه قدرتمندی است که جلوی رفتار خشن و بی رحمانه را می گیرد و ما را تشویق می کند که با مهربانی با دیگران رفتار کنیم.
درباره بحران رشد همدلی چه کنیم؟
- برای آنکه همدلی را به کودکان بیاموزید، باید به کودکان همدلی نشان دهید.
- با پرسیدن مداوم این پرسش که «چه احساسی داری؟» هوش عاطفی
فرزندتان را گسترش دهید.
- بدانید که فرزندانتان چه برنامه هایی را گوش می دهند یا تماشا می کنند. آنها را از تصاویر بی رحمانه، تحقیر آمیز و کاهنده احساسات که در رشد همدلی مخرب هستند، حفظ نمایید.
-اگر کودک بفهمد چرا همدلی مهم است و چه تاثیری بر دیگران دارد بیشتر به همدلی گرایش پیدا می کند. پس تأثیر مثبت همدلی بر دیگران را به او نشان دهید.
-اگر می خواهید فرزندتان نسبت به دیگران احساس داشته باشد، از او بخواهید و انتظار داشته باشید که دیگران را احساس کند.
-رفتارهای همدلانه تان را واضح تر و بیشتر کنید تا فرزندتان مرتب ببیند به «نیازها و آزردگیهای» دیگران توجه نشان می دهید.
-فرصتهایی را برای کودکتان پیش بیاورید تا دیدگاههای گوناگون را در جامعه تان تجربه کند؛ برای نمونه با رفتن به خانه سالمندان، مراکز نابینایان، بخش کودکان بیمارستانها، مراکز خیریه، بیمارستانهای جانبازان و ستادهای انتخاباتی.
#نکته ازکتاب کلیدهای #هوش_اخلاقی در کودکانونوجوانان ، میشل بُربا ص ۶۲و۶۳
(ادامهدارد)
🔸️متنکامل مطلب در سایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=5208
________
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
هوش اخلاقی درکودکان و نوجوانان قسمت اول همدلی
چند نکته پیرامون هوش اخلاقی درکودکان و نوجوانان قسمتاول اولین نیکخویی اساسی: همدلی احساس و درک علائق و نگرانیهای دیگران همدلی، نخستین نیکخویی اساسی هوش اخلاقی، توان درک و احیا علائق و نگرانیهای دیگر
✔چند نکته پیرامون هوش اخلاقی درکودکان و نوجوانان-قسمتدوم
__________
دومیننیکخویی اساسی: #وجدان
وجدان چیست؟
وجدان قوی - آن صدای درونی با شکوه که به ما کمک می کند درست را از نادرست تشخیص دهیم - شالوده زندگی شایسته، شهروندی پابرجا و رفتار اخلاقی است. وجدان محور اخلاقیات و در کنار همدلی و خویشتن داری یکی از سه زیربنای هوش اخلاقی است. هر والدي می خواهد فرزندش با وجدان باشد. کمک به فرزندانمان در دست یابی به این نیکخویی اساسی، حیاتی است. پرسش این است که آیا ما آگاهانه و به اندازه کافی به فرزندانمان اخلاقیات می آموزیم؟
❓درباره بحران وجدان ضعیف چه کنیم؟
🔸️شما نخستین و قدرتمندترین آموزگار اخلاقی فرزندتان هستید،
پس توجه کنید که رفتارتان سرمشق خوبی برای فرزندتان باشد. و اگر می خواهید فرزندتان رفتار اخلاقی داشته باشد، از او چنین رفتاری را انتظار داشته باشید و بران اصرار بورزید.
🔸️ درباره موارد اخلاقی که پیش می آیند هشیار باشید و حرف بزنید.
فرزندتان می تواند اعتقادات اخلاقی شما را بشنود و شما میتوانید و استدلالهای اخلاقی فرزندتان را بسنجید و آن را ارتقاء بخشید.
🔸️مخالفت خود را با برنامه های تلویزیونی، فیلمها، ترانه ها، بازیهای رایانه ای و شبکه های اینترنتی که تأثیر مهمی بررشد اخلاقی فرزندتان دارند، نشان دهید. نگرانیهایتان را به سادگی برای فرزندتان شرح دهید، معیارهایی تعیین کنید و سپس به آنها وفادار بمانید.
🔸️ با پرسیدن سؤالهایی به کودکتان کمک کنید تا بتواند خودش را جای طرف مقابل بگذارد «اگر کسی با تو آن رفتار را می کرد، چه حسی داشتی؟»
🔸️ وقتی کودکتان رفتاری اخلاقی دارد، توجه کنید و برایش شرح دهید که چه کار درستی انجام داده است و چرا شما از آن رفتار خوشتان می آید.
#نکته ازکتاب کلیدهای #هوش_اخلاقی در کودکانونوجوانان ، میشل بُربا ص ۹۵
(ادامهدارد)
________
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
__________
دومیننیکخویی اساسی: #وجدان
وجدان چیست؟
وجدان قوی - آن صدای درونی با شکوه که به ما کمک می کند درست را از نادرست تشخیص دهیم - شالوده زندگی شایسته، شهروندی پابرجا و رفتار اخلاقی است. وجدان محور اخلاقیات و در کنار همدلی و خویشتن داری یکی از سه زیربنای هوش اخلاقی است. هر والدي می خواهد فرزندش با وجدان باشد. کمک به فرزندانمان در دست یابی به این نیکخویی اساسی، حیاتی است. پرسش این است که آیا ما آگاهانه و به اندازه کافی به فرزندانمان اخلاقیات می آموزیم؟
❓درباره بحران وجدان ضعیف چه کنیم؟
🔸️شما نخستین و قدرتمندترین آموزگار اخلاقی فرزندتان هستید،
پس توجه کنید که رفتارتان سرمشق خوبی برای فرزندتان باشد. و اگر می خواهید فرزندتان رفتار اخلاقی داشته باشد، از او چنین رفتاری را انتظار داشته باشید و بران اصرار بورزید.
🔸️ درباره موارد اخلاقی که پیش می آیند هشیار باشید و حرف بزنید.
فرزندتان می تواند اعتقادات اخلاقی شما را بشنود و شما میتوانید و استدلالهای اخلاقی فرزندتان را بسنجید و آن را ارتقاء بخشید.
🔸️مخالفت خود را با برنامه های تلویزیونی، فیلمها، ترانه ها، بازیهای رایانه ای و شبکه های اینترنتی که تأثیر مهمی بررشد اخلاقی فرزندتان دارند، نشان دهید. نگرانیهایتان را به سادگی برای فرزندتان شرح دهید، معیارهایی تعیین کنید و سپس به آنها وفادار بمانید.
🔸️ با پرسیدن سؤالهایی به کودکتان کمک کنید تا بتواند خودش را جای طرف مقابل بگذارد «اگر کسی با تو آن رفتار را می کرد، چه حسی داشتی؟»
🔸️ وقتی کودکتان رفتاری اخلاقی دارد، توجه کنید و برایش شرح دهید که چه کار درستی انجام داده است و چرا شما از آن رفتار خوشتان می آید.
#نکته ازکتاب کلیدهای #هوش_اخلاقی در کودکانونوجوانان ، میشل بُربا ص ۹۵
(ادامهدارد)
________
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle