🌼 روز جهاني زن و برخي مشکلات کاري خانممعلمها
—-------------
مهدي بهلولي: روز جهاني #زن، فرصتي است براي پرداختن به سختيها و دشواريهاي کهنه و نويي که زنان با آن روبهرو هستند و بخش چشمگيري از زنان جامعه و بهويژه جامعه زنان شاغل ما را زنان آموزگار تشکيل ميدهند. بخشي از مشکلات آموزگاران زن آموزشوپرورش ما، مشکلات عام همه آموزگاران زن جهان- و حتي همه زنان شاغل- است. در زندگي ما انسانها، زن در تربيت کودک، نقش خيلي زيادي دارد؛ بنابراين کارکردن در بيرون، براي زنان شاغل، دشواريها و سختيهاي زيادي بههمراه ميآورد اما بخشي از مشکلات هم، به روحيه و روانشناسي خود زنان برميگردد که نسبت به خيلي چيزها حساستر هستند و از اين نظر آسيبپذيرتر به نظر ميرسند.
مردها نسبتا کار را راحتتر ميگيرند و خيلي به خودشان سخت نميگيرند اما زنان اغلب به کارشان اهميت بيشتري ميدهند و درنتیجه بر خودشان هم سختتر ميگيرند؛ البته درزمينه روانشناسي زن، حرفهاي زيادي ميتوان زد اما به گمان من، ما در اينجا نبايد عاملهاي جامعهشناسانه را فراموش کنيم. ساختار فرهنگي جامعه ما مردسالارانه است و خيلي سخت، فرادستي زنان را بر مردان ميپذيرد و از همين نظر است که زنان شايسته ما در آموزشوپرورش، کمتر به پستهاي مهم و ارشد مديريتي ميرسند؛ البته تفکيک جنسيتي آموزش ما در ايران، باعث شده شمار مديران زن مدرسهها، شايد حتي از شمار مديران زن برخي از کشورهاي جهان توسعهيافته بيشتر باشد اما وقتي از سطح مدرسه بالاتر ميرويم، اين نسبت بهشدت بههم ميخورد.
مشکلات زنان در محيط کار به طبيعت کار هم برميگردد؛ براي نمونه، مشکلات يک #آموزگار_زن با مشکل زني که در بانک کار ميکند تا اندازهاي متفاوت است. در خود آموزشوپرورش هم، آموزگار زني که در مدرسه دولتي کار ميکند و رسمي آموزشوپرورش است، با آموزگار زني که رسمي نيست و در مدرسههاي پولي درس ميدهد، از يک موقعيت برخوردار نيست. تا آنجا که من ميدانم، آموزگاران زن در مدرسههاي پولي، بسيار مورد تبعيض زيادتري قرار ميگيرند. دو، سه سال پيش بحث آموزگاران آزاد شهرهاي اطراف تهران، رسانهاي شد که اغلب زن بودند و با مدرکهاي ليسانس و فوقليسانس با حقوق 300 هزار توماني و بدون بيمه درس ميدادند اما در سالهاي گذشته و در جهت رفع برخي مشکلات آموزگاران زن، اقداماتي انجام گرفته است و در برهههايي به اين موضوع اهميت بيشتري داده شده اما به باور من و با توجه به شمار بالاي آموزگاران زن، آموزشوپرورش بايد از مديران ارشد بيشتري بهره بگيرد تا هم براي ديگر آموزگاران زن و هم براي دانشآموزان دختر ما و هم در کل، براي همه جامعه زنان ما بهعنوان «نقش- مدل» عمل کنند. بايد پذيرفت که اگر ميخواهيم آموزشوپرورش ما به مشکلات زنان ما توجه بيشتري نشان دهد بايد مديراني داشته باشيم که مشکلات آموزگاران زن را از همه نظر با پوست و گوشت خود احساس کرده باشند.
فکر نميکنم بشود در جايي که بيشتر مديران ارشد و تصميمگيرنده آن مرد هستند، حکم داد که دغدغه مشکلات خاص زنان را دارد. شايد آموزشوپرورش از اين نظر که درصد بالايي از نيروهاي آن زن هستند- که در برخي از منطقهها به نزديک 80 درصد ميرسد- يکي از مناسبترين وزارتخانههايي باشد که بايد وزير زن داشته باشد اما اين سخن در اين شرايطي که ما هستيم، چندان واقعبينانه نمينمايد ولي بيگمان در ميان آموزگاران زن کنوني ما، کساني هستند که شايستگي نشستن بر مسند اين وزارتخانه را دارند؛ البته در پيش از انقلاب، وزير زن آموزشوپرورش هم داشتهايم.
در راستاي بهبود اين وضعيت و ارتقاي جايگاه #زنان در آموزشوپرورش، بيش از هر چيز بايد بر آگاهيرساني تأکيد کنيم و نقد زاويههاي گوناگون فرهنگ مردسالارانه را در اولويت بگذاريم.
دوم پشتيباني مردان از زنان و بهويژه زنان توانمند است- در هر جايي که با همديگر همکاري ميکنند. زنان توانمند ما «نقش- مدل»هاي زنان جامعه ما هستند که ميتوانند پيشگام توسعه ما باشند- البته هر پشتيباني مفيد و سازندهاي بايد همراه با نقد باشد. راهکار سوم، پشتيبانيهاي قانوني و کاري از آنان است و زدودن تبعيضها. آموزگاران نبايد فراموش کنند که کارشان با روشنفکري، پيوندي سفت و سخت دارد و روشنفکر جهان کنوني، نميتواند نسبت به تبعضها بيتفاوت باشد. وقایع اتفاقیه
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🌼 روز جهاني زن و برخي مشکلات کاري خانممعلمها
—-------------
مهدي بهلولي: روز جهاني #زن، فرصتي است براي پرداختن به سختيها و دشواريهاي کهنه و نويي که زنان با آن روبهرو هستند و بخش چشمگيري از زنان جامعه و بهويژه جامعه زنان شاغل ما را زنان آموزگار تشکيل ميدهند. بخشي از مشکلات آموزگاران زن آموزشوپرورش ما، مشکلات عام همه آموزگاران زن جهان- و حتي همه زنان شاغل- است. در زندگي ما انسانها، زن در تربيت کودک، نقش خيلي زيادي دارد؛ بنابراين کارکردن در بيرون، براي زنان شاغل، دشواريها و سختيهاي زيادي بههمراه ميآورد اما بخشي از مشکلات هم، به روحيه و روانشناسي خود زنان برميگردد که نسبت به خيلي چيزها حساستر هستند و از اين نظر آسيبپذيرتر به نظر ميرسند.
مردها نسبتا کار را راحتتر ميگيرند و خيلي به خودشان سخت نميگيرند اما زنان اغلب به کارشان اهميت بيشتري ميدهند و درنتیجه بر خودشان هم سختتر ميگيرند؛ البته درزمينه روانشناسي زن، حرفهاي زيادي ميتوان زد اما به گمان من، ما در اينجا نبايد عاملهاي جامعهشناسانه را فراموش کنيم. ساختار فرهنگي جامعه ما مردسالارانه است و خيلي سخت، فرادستي زنان را بر مردان ميپذيرد و از همين نظر است که زنان شايسته ما در آموزشوپرورش، کمتر به پستهاي مهم و ارشد مديريتي ميرسند؛ البته تفکيک جنسيتي آموزش ما در ايران، باعث شده شمار مديران زن مدرسهها، شايد حتي از شمار مديران زن برخي از کشورهاي جهان توسعهيافته بيشتر باشد اما وقتي از سطح مدرسه بالاتر ميرويم، اين نسبت بهشدت بههم ميخورد.
مشکلات زنان در محيط کار به طبيعت کار هم برميگردد؛ براي نمونه، مشکلات يک #آموزگار_زن با مشکل زني که در بانک کار ميکند تا اندازهاي متفاوت است. در خود آموزشوپرورش هم، آموزگار زني که در مدرسه دولتي کار ميکند و رسمي آموزشوپرورش است، با آموزگار زني که رسمي نيست و در مدرسههاي پولي درس ميدهد، از يک موقعيت برخوردار نيست. تا آنجا که من ميدانم، آموزگاران زن در مدرسههاي پولي، بسيار مورد تبعيض زيادتري قرار ميگيرند. دو، سه سال پيش بحث آموزگاران آزاد شهرهاي اطراف تهران، رسانهاي شد که اغلب زن بودند و با مدرکهاي ليسانس و فوقليسانس با حقوق 300 هزار توماني و بدون بيمه درس ميدادند اما در سالهاي گذشته و در جهت رفع برخي مشکلات آموزگاران زن، اقداماتي انجام گرفته است و در برهههايي به اين موضوع اهميت بيشتري داده شده اما به باور من و با توجه به شمار بالاي آموزگاران زن، آموزشوپرورش بايد از مديران ارشد بيشتري بهره بگيرد تا هم براي ديگر آموزگاران زن و هم براي دانشآموزان دختر ما و هم در کل، براي همه جامعه زنان ما بهعنوان «نقش- مدل» عمل کنند. بايد پذيرفت که اگر ميخواهيم آموزشوپرورش ما به مشکلات زنان ما توجه بيشتري نشان دهد بايد مديراني داشته باشيم که مشکلات آموزگاران زن را از همه نظر با پوست و گوشت خود احساس کرده باشند.
فکر نميکنم بشود در جايي که بيشتر مديران ارشد و تصميمگيرنده آن مرد هستند، حکم داد که دغدغه مشکلات خاص زنان را دارد. شايد آموزشوپرورش از اين نظر که درصد بالايي از نيروهاي آن زن هستند- که در برخي از منطقهها به نزديک 80 درصد ميرسد- يکي از مناسبترين وزارتخانههايي باشد که بايد وزير زن داشته باشد اما اين سخن در اين شرايطي که ما هستيم، چندان واقعبينانه نمينمايد ولي بيگمان در ميان آموزگاران زن کنوني ما، کساني هستند که شايستگي نشستن بر مسند اين وزارتخانه را دارند؛ البته در پيش از انقلاب، وزير زن آموزشوپرورش هم داشتهايم.
در راستاي بهبود اين وضعيت و ارتقاي جايگاه #زنان در آموزشوپرورش، بيش از هر چيز بايد بر آگاهيرساني تأکيد کنيم و نقد زاويههاي گوناگون فرهنگ مردسالارانه را در اولويت بگذاريم.
دوم پشتيباني مردان از زنان و بهويژه زنان توانمند است- در هر جايي که با همديگر همکاري ميکنند. زنان توانمند ما «نقش- مدل»هاي زنان جامعه ما هستند که ميتوانند پيشگام توسعه ما باشند- البته هر پشتيباني مفيد و سازندهاي بايد همراه با نقد باشد. راهکار سوم، پشتيبانيهاي قانوني و کاري از آنان است و زدودن تبعيضها. آموزگاران نبايد فراموش کنند که کارشان با روشنفکري، پيوندي سفت و سخت دارد و روشنفکر جهان کنوني، نميتواند نسبت به تبعضها بيتفاوت باشد. وقایع اتفاقیه
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA