🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
588 subscribers
1.71K photos
1.07K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
Forwarded from جامعه‌شناسی
📝گالیه در غم انگیز ترین لحظه شکست ، سنت دیرین قهرمان سازی را درهم می شکند . هنگامی که شاگردان خشمگین و بی تابش به طعنه می گویند : " بدبخت ملتی که قهرمان ندارد "
گالیله ، درهم شکسته و بی توان ، تنها و بی یاور ، جوابی بی نظیر می دهد : " بدبخت ملتی که به قهرمان احتیاج دارد "
همین است . اگر ملتی بدبخت و درمانده نباشد چه حاجتی به قهرمان دارد ؟
چه بدبختی از این بالاتر که مردمی بنشینند و منتظر ظهور قهرمانی باشند ؟
اصلا رؤیای ظهور منجی قادر ، زاده ی ضعف و نادانی آدم هاست .
برشت در بسیاری از آثارش با این رؤیای فریبگر در افتاده است .
@IranSociology

" بدبخت ملتی که به قهرمان احتیاج دارد " ، به دو معنی :
یکی اینکه مردمی که بار ستم و بدی را به دوش می کشند و چشم به راه ظهور منجی یا قهرمانی هستند تا رهایی یابند ، بدبختند . چه بدبختی از این بالاتر که آدمیزاده نیروها و امکانات خویش را به حساب نیاورد و منتظر ظهور موجودی برتر باشد ؟
دیگر اینکه ملتی به قهرمان احتیاج دارد که بدبخت است . وگرنه در جامعه ای عادل و خوشبخت قهرمانی به چه کار می آید ؟

جامعه‌ای که منتظر قهرمان و نجات‌دهنده است، جامعه‌ای با اکثریت هشیار و بیدار نیست.

" مقدمه زندگی گالیله / #برتولت_برشت "
گفتاری در آثار و اندیشه های برشت عبدالرحیم احمدی / #ادبیات

کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
‌‎
📚 میرجلال‌الدین #کزازی چهره ماندگار زبان و #ادبیات_فارسی
در گفتگویی خودمانی با مجله چمدان / گزیده ⬇️
—---------------------
زندگی مثل چیست؟
زندگی در چشم من اگر بخواهم نگاره و انگاره‌ای کهن را که هم‌اکنون از ذهنم گذشت و بر زبان بیاورم، «رود» است. رودی که همواره روان است و در پویه؛ اگر نرود، نیست. جان رود، روانی است. ما در کنار رود می‌نشینیم یک‌بار یا چند بار رود را می‌نگریم و همواره از آن پس، رود را از یاد می‌بریم. ما نشسته‌ایم، اما رود دم به دم روان است. این نگاره و انگاره‌ای است باستانی و در بیتی از خواجه شیراز نیز بازتاب یافته است: بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین/ کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس.
عشق؟
این لَخت‌ها (مصراع) که هم‌اکنون از ذهنم گذشت، لَخت‌هایی است از مولانا؛ چون به عشق آمد قلم در خود شکافت... عشق اسطرلاب اسرار خداست. لختی دیگر؛ چون به عشق آیم، خجل گردم از آن.
پاسخی روشن و سنجیده برای آن ندارم. می‌انگارم پیوند نسل امروز با ادب به کمترین رسیده است. نه از آن روی که جوانان کنونی می‌خواهند بیگانه باشند با ادب. از آن روی که ما در روزگاری به‌سر می‌بریم که من آن را روزگار گذار می‌نامم. روزگار گذار، روزگار برهنگی و سرگشتگی و بی‌سویی است. در این روزگار، ما لغزانیم و درواییم در میان دیروز و امروز ایران نازشخیز کهن و ایران نو که هنوز بدان دست نیافته‌ایم. جامه کهن را از تن به درآورده‌ایم، اما هنوز جامه‌ای نو نبافته‌ایم یا نیافته‌ایم که برتن ما ایرانیان برازنده باشد. برای ما ایرانیان یافتن این جامه، کاری باریک و دشوار است؛ زیرا ما تاریخی دیر یاز و پیشینه‌ای دیرینه داریم. هزاران سال با فرهنگی گرانسنگ و درخشان در جهان زیسته‌ایم. پس جامه نو ما می‌باید اگر فزون‌تر و فراتر از جامه کهن نیست، دست‌کم با این جامه همسنگ و همساز و همتراز باشد.
شبکه‌های اجتماعی؟
با آنها خو نگرفته‌ام و هنوز خواندن رسانه کاغذی در چشم من گرامی‌ترین است. فرزندان من بویژه یکی از آنها در این دانش و فن توانا و کارآمد است و نیازهای مرا برمی‌آورد به گونه‌ای که من تاکنون در تنگنا و دشواری نیفتاده‌ام، اما روزگاری باید چنین کنم و بدانم.
کدام داستان‌های ایرانی؟
از داستان‌های در پیوسته (منظوم) پیداست همه شاهکارهای داستانی ادب پارسی گنجینه‌هایی هستند بی‌مانند. چه داستان‌های رزمی مانند شاهنامه فردوسی و چه بزمی مانند خسرو و شیرین نظامی. چه داستان‌های راز مانند مثنوی مولانا. از بین داستان‌های نوشته (منثور) داستان‌هایی را می‌پسندم که از گفتار به نوشتار درآمده است از گونه سَمَک عیار یا داراب‌نامه. واپسین این داستان‌ها، داستان امیر ارسلان نامدار است. این داستان را نقیب‌الممالک شب هنگام بر بالین ناصرالدین‌شاه می‌گفته است و دختر شاه در پس پرده آن را می‌نوشته است.
همنشینی با حافظ؟
فراخ‌نگری و آزاداندیشی و ناپروایی را به من آموخت به همان سان دریا دلی، فراخ سینگی؛ در یک سخن؛ رندی را.
به مولانا چه می‌گویید؟
مولانا مرا به مینوی درونم راه نمود. جهان راز را در من گشود. رهایی از خویشتن را به من آموخت. مولانا مرا با شور شگرفی شیفتگی آشنایی داد. مولانا مرا به خم خانه مستی‌ها برد.
همراه سعدی؟
سعدی مرا با زیبایی‌ها و دل آرایی‌های جهان آشنا کرد. اگر مولانا شیفتگی به دوست را در من دمید سعدی شیفتگی به زیبایی‌های دوست را در من آفرید. هرکس با جهان سعدی آشنا باشد جهان هستی را زیباتر، فریباتر و دلرباتر خواهد دید.
نشانی هفت شهر عشق؟
راه رهایی از خویشتن را کسی می‌تواند که فرجام بیاورد که از چیرگی من و تن برهد؛ به او دست بیابد و گیتی را فرو بگذارد؛ به مینو راه ببرد که از این شهرهای هفتگانه بگذرد. چرا این شهرها را هفت شهر عشق خوانده‌اند؟ زیرا تنها با نیروی شگرف و چیره و ایستادگی‌ناپذیر عشق است که این راه دشوار را می‌توان پیمود. از این شهرها می‌توان گذشت از من به او می‌توان رسید.
شاهنامه و ملاقات با فردوسی؟
فردوسی بزرگ‌ترین آموزه را به من داد. آموزه‌ای که آنچنان فراخ و فراگیر، آنچنان سرشار و مایه‌ور است که همه آن آموزه‌های دیگر را در بر بگیرد. او به من آموخت که ایران را چگونه بشناسم ایران را چگونه دوست بدارم. فردوسی چگونگی ایرانی بودن و ایرانی‌ماندن را به من آموخت. او به من این دانش و آگاهی را داد که بدان بنازم و سربرفرازم که ایرانی‌ام. فردوسی کلید جهانی شگرف و شگفت، هوش ربای، فسونکار، جاودانه را در دست من نهاد و به من داد.
—----------------------
کانال مقاله ها لینک عضویت 👇
https://telegram.me/joinchat/BLf0qT5oqnlU7BbDAeE3WA

محمد رضاپور - روزنامه نگار
‌‎
🔴روایت کوتاه زندگی یک برنده نوبل که جایزه اش را نگرفت
___________
#کتاب #دکتر_ژیواگو را اغلب دوستداران ادبیات خوانده اند حتی بسیاری از افرادی که علاقه ای به #ادبیات ندارند دستکم نام کتاب یا فیلمی را که براساس آن ساخته شد، شنیده اند. کتاب دکتر ژیواگو جایزه نوبل ادبیات را برای نویسنده اش به ارمغان آورد اما وی اجازه نیافت تا جایزه اش را بگیرد.
بوریس پاسترناک شاعر و نویسنده نامدار روسیه و خالق رمان جاودانی دکتر ژیواگو 127 سال پیش در روز 10 فوریه سال 1890 میلادی در شهر مسکو متولد شد.
بوریس لئونیدوویچ #پاسترناک درخانواده ای هنرمند و هنرشناس متولد شده بود. پدرش لئونید پاسترناک یک نقاش و مادرش روزا کافمن نوازنده مشهور پیانو بود.

بوریس ابتدا به تحصیل موسیقی پرداخت و سپس در دانشگاه سنت پترزبورگ در رشته حقوق فارغ التحصیل شد.اما سرانجام رشته مورد علاقه اش ادبیات را برگزید.او در سال 1912 به ایتالیا رفت.سپس در دانشگاه ماربورگ آلمان به تحصیل فلسفه پرداخت.
سال‌های نخست فعالیت ادبی بوریس پاسترناک با تنش‌ها و دگرگونی‌های عمیق اجتماعی در روسیه، انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 و ناآرامی‌های داخلی پس از آن هم زمان بود. پاسترناک جوان کار ادبی خود را با انتشار چند شعر در سال 1914 آغاز کرد. انتشار ده مجموعه شعردر 20 سال بعد او را در جایگاه بزرگترین شاعران کشورش قرار داد.
پاسترناک گرچه هنرمند مورد نظر حکومت بلشویکی شوروی نبود اما به دلیل اقبال عمومی از شعرهایش در نخستین کنگره‌ نویسندگان شوروی در سال 1931 به عنوان بزرگترین شاعر معاصر تحسین شده بود. او تا دو سال قبل از مرگش که رمان دکتر ژیواگو را منتشر کرد، تقریبا چیزی جز شعر در کارنامه‌ ادبی‌اش نداشت.
پاسترناک در جوانی شاهد فروپاشی امپراتوری تزاری بود و پس از آن شکل گیری رژیمی توتالیتر و ایدئولوژیک را نیز تجربه کرد.؛ حکومتی که ادبیات و هنری را می‌پسندید و قبول داشت که فقط ایده‌ها و تفکر رسمی حزب حاکم را تبلیغ کند.
پاسترناک کتاب دکتر ژیواگو را در سال 1955 نوشته بود ، اما هیچ ناشری در روسیه حاضر به چاپ آن نشد. تا این که ناشر ایتالیایی فلترینلی در سال 1957 این کتاب را در ایتالیا منتشر کرد.
در سال 1958 میلادی کتاب دکتر ژیواگو جایزه نوبل ادبیات را نصیب بوریس پاسترناک کرد. کتابی که در آن زمان در روسیه منتشر نشده بود.
اما حکومت اتحاد جماهیر شوروی پاسترناک را به شدت تحت فشار قرار داد تا این جایزه را نپذیرد.
مقامات شوروی عقیده داشتند شاهکار پاسترناک دکتر ژیواگو یک کتاب ضد انقلابی است. انجمن نویسندگان شوروی ، بوریس پاسترناک را در سال 1958 از جمع خود اخراج کرد.
دکتر ژیواگو داستان زندگی پزشک شاعری را روایت می‌کند که در بحبوحه‌ انقلاب اکتبر و جنگ‌های داخلی در کشور تازه تاسیس اتحاد جماهیر شوروی، حوادث اجتماعی مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهند.
برخلاف ایدئولوژی حاکم که انقلاب بلشویکی را مبدا و منشاء پدیدار شدن دورانی نو می‌دانست، در این رمان اضمحلال حکومت تزاری به مفهوم سرآغاز فروپاشی زندگی بسیاری از انسان‌ها است.
در همان دورانی که حکومت بلشویکی نادیده گرفتن منافع فردی برای سعادت جامعه را تبلیغ می‌کند، رمان دکتر ژیواگو به تشریح عواطف و زندگی شخصی افرادی می‌پردازد که حوادث پس از انقلاب بلشویکی سرنوشت هر یک را به نوعی تغییر می‌دهد.
بوریس پاسترناک دو سال بعد و در حالی که از همه طرف تحت فشار قرار داشت در روز 30 مه سال 1960 به علت ابتلا به سرطان درگذشت.
پس از مرگ پاسترناک ، رژیم شوروی در اقدامی انتقامجویانه الگا ایوینسکایا ، همسر و ایرینا امیلیانووا دخترش را به بهانه واهی قاچاق ارز دستگیر کرد.
در سال 1965 فیلم داستان دکتر ژیواگو به کارگردانی دیوید لینز و نقش آفرینی بازیگران بزرگی از جمله عمر شریف ، جولی کریستی ، جرالدین چاپلین ، الک گینس و... روی پرده سینما جاودان شد. این فیلم پنج جایزه اسکار را به خود اختصاص داد. موسیقی به یاد ماندنی فیلم ساخته‌ موسیقیدان برجسته‌ فرانسوی موریس ژار بود که به خاطر آن دومین جایزه اسکار خود را دریافت کرد.
بهرام افتخاری / جام جم آنلاین
_____________
↩️ کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚 ادبیات کودک و نوجوان؛ بستر شکوفایی نسل ها
__________
#ادبیات_کودک و نوجوان، نقشی موثر در تعلیم و تربیت نسل ها دارد. این ادبیات هر اندازه شکوفاتر شود، زمینه آموزش و پرورش کودکان مهیاتر و بالندگی آتیه سازان محقق خواهد شد.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، به نگارش در آوردن کلیه مفاهیم مورد نیاز برای رشد فکری، روحی و اجتماعی کودکان و #نوجوانان،‌ در قالب‌ های مختلف ادبی چون داستان، شعر، دل ‌نوشته و خاطره، ادبیات کودک و نوجوان محسوب می ‌شود.
از آنجا که این گونه ادبی با گسترش شناخت و رشد فکری و شخصیتی کودکان و نوجوانان ارتباط مستقیم دارد، تاثیرگذاری و کارآمد بودن آن همواره باید مورد توجه فعالان این عرصه از جمله پژوهشگران، نویسندگان، شاعران و تصویرگران کتاب کودک قرار گیرد.
[عنوانهای مطلب در ادامه ]👇

📚 اهمیت شناخت مرزها در ادبیات کودک و نوجوان


📚
نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات کودک و نوجوان در ایران


📚** چالش ها و راهکارهای ادبیات معاصر کودک و نوجوان

بی شک توجه هر چه بیشتر به حوزه ادبیات کودک و نوجوان و حمایت از فعالان و نویسندگان ماهر و متخصص در این حوزه امری است که راهگشای نسل ها بوده و با بیدار کردن خلاقیت و افزایش دانش، بینش و اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان مسیر زندگی را آنگونه که شایسته است به آنان می اموزد.
ادبیات کودک و نوجوان برای نیل به این هدف، باید بتواند ضمن برخورداری از حمایت بیشتر مسوولان و متولیان، به عنوان یک رسانه تاثیرگذار بیش از پیش وارد عرصه شود. #مطالعه
متن کامل مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=4476
____________
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
✔️سقوط آزاد موسیقی و #ادبیات در معنای پایکوبی و دورهمی
---------------
گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا در مصاحبه با «حسن رضایی بحرآباد» جامعه شناس و پژوهشگر موسیقی به چیستی و چگونگی این وضعیت پرداخته است. او عدم آشنایی با موسیقی در مدارس و ارایه موسیقی‌های مبتذل در رسانه‌ها را مهم‌ترین عامل می‌داند. همچنین معتقد است سیاست‌گذاری‌های این حوزه بیشتر سلبی بوده و نتیجه عکس داشته‌است.

🔹 باید گفت تمایل به ابتذال بیش از آنکه در تولید موسیقی باشد، در مصرف آن است. یعنی این نوع موسیقی‌ها بیشتر مورد اقبال قرار می‌گیرد.

🔹فارغ از موسیقی، کلام این ترانه‌ها به لحاظ فرهنگی عموماً چیزی برای عرضه ندارند. برای مثال بر زبان تمرکز کنیم؛ کلام شکسته، آن هم سست و پر از غلط از یک طرف و بی توجهی به غنای زبان و دستور زبان فارسی از طرف دیگر.

🔹به تناسب فرم، محتوای ترانه‌ها نیز سطحی است. محتوای متعالی و اصولی‌ای در این ترانه‌ها عرضه نمی‌شود.

🔹نسل حاضر معیارهای هنر فاخر را نمی‌شناسد و قوه تمییز ندارد. این موضوع در مصرف کل کالاهای هنری خود را نشان می‌دهد.


🔹ریشه مساله در نوع مواجهه وآشنایی کودکان و نوجوانان با موسیقی است، که به درستی انجام نمی‌شود.

🔹رسانه ها هم در این ماجرا شریک جرم اند. رسانه های داخلی یا اساساً موسیقی را نادیده می گیرند یا نوعی از موسیقی را عرضه می‌کنند که صرفا جلب مخاطب کند،

🔹عامل اجتماعی سوم را می‌شود خود خانواده‌ها و نوع مصرف کالاهای فرهنگی شان ذکر کرد که دغدغه چندانی در معیارهای انتخاب برخی کالاهای فرهنگی مثل موسیقی ندارند

🔹در عرصه سیاستی یک نگاه کلان به موسیقی و هنر وجود دارد که بیشتر مبتنی بر نادیده گرفتن #موسیقی یا استفاده ابزاری از آن است.

🔹بهترین کاری که حاکمیت می‌تواند انجام دهد فراهم آوردن زمینه عرضه انواع کالاهای فرهنگی است. دولت باید به جای رویکرد سلبی، رویکرد ایجابی داشته‌باشد و بستر عرضه کالاهای فرهنگی متنوع و ارزان را فراهم کند و در برابر ذائقه مردم جبهه نگیرد.

🔸متن کامل مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=5153
---------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚تاثیر محتوای #کتاب‌های #کودکان نامهربانی‌های یار مهربان
----------------
...«گل پسرم رو قربون/ تاج سرم رو قربون/ می‌خواد بره مدرسه/ بخونه حساب و هندسه/ بزرگ بشه زن بگیره/ عروس برای من بگیره/ خودش کنارم می‌شینه/ زنش برام میز می‌چینه/ آب میاره/ نون میاره/ پلو و فسنجون میاره» شاید اگر این کلمات را از در میانه یک ترانه قدیمی از زبان یک قصه‌گوی خانگی می‌شنیدیم کمی عادی به نظرمان می‌رسید، اما دیدن این شعر در یک کتاب چاپ شده، کمی عجیب است. این شعر، متعلق است به کتابی اثر مصطفی رحماندوست که با نام «ترانه‌های نوازش» که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال 1385 منتشر کرده است، اما با انتشار این صفحه از کتاب در چند روز اخیر در شبکه‌های اجتماعی، انتقادهای بسیاری شاعر این #کتاب را نشانه گرفته است. بسیاری از کاربران معتقدند این #ادبیات، ادبیاتی زن‌ستیزانه‌ و جنسیت‌زده است.
مصطفی رحماندوست اما در واکنش به انتقادهای اخیر، در گفت‌وگویی عنوان کرده است: من این شعر را ۲۱ سال پیش سرودم و برای نخستین بار در مجله دوست چاپ شد.

🔸ادامه مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=5445
----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📊 #داده_نما

مروری بر زندگینامه امید #ادبیات ایران، مهدی اخوان ثالث

مقاله،‌ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
📜بیانیه انتقادی انجمن زبان فارسی درباره اقدام آموزش و پرورش

⁉️در دفترچه آزمون استخدامی کشوری برای احراز شغل دبیری رشته زبان و ادبیات فارسی، دارندگان مدارک سطح ۲ و ۳ حوزه با دانش‌آموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از نظر تخصص در حوزه زبان و ادبیات فارسی برابر دانسته شده‌اند .

🔻بخشهایی از این بیانیه :

انجمن علمی (استادان) زبان و ادبیات فارسی به نمایندگی از استادان زبان و #ادبیات_فارسی دانشگاه‌های کشور ضمن محکوم کردن قاطع این اقدام، از وزارت آموزش و پرورش می‌خواهد نسبت به اصلاح بند مذکور، اقدام مقتضی و عاجل انجام دهد.

ای کاش این کارگزاران دلسوز، پاسخ خردپسندی برای این پرسش می‌آوردند که چگونه می‌شود برای احراز سمت دبیری ادبیات فارسی، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ادبیات فارسی که نزدیک به ۲۰۰ واحد درسی مرتبط با رشته را گذرانده و پایان‌نامه نوشته است، با عزیزانی که درس‌های تخصصی رشته زبان و ادبیات فارسی را نخوانده‌اند، برابر دانست؟

بدون شک ادامه چنین اقداماتی نه تنها موجب کم‌رنگ شدن زبان و ادبیات فارسی در مدراس خواهد شد که انگیزه و اشتیاق جوانان را برای تحصیل دانشگاهی و کسب تخصص علمی در رشته‌ای که مبنای هویت ملی، زبانی و فرهنگی ایرانیان است بر باد خواهد داد.

این تصمیم نسنجیده موجب شده در این وانفسای نبود شغل مناسب، همین کورسوی امید هم از دانش‌آموختگان پرشمار و مظلوم رشته زبان و ادبیات فارسی دریغ شود و موجی از یاس و اندوه و حرمان وجودشان را فراگیرد.

وقتی معنای تخصصی بودن رشته‌های دانشگاهی با تصمیم نامعقول و غیرکارشناسانه جماعتی همه‌چیزدان، از معنا و اعتبار می‌افتد، دیگر این همه آموزش و تتبع و پژوهش به چه کار می‌آید؟ استادان این رشته که متاع‌شان به ثمن بخس در چهار سوق منفعت‌طلبی و بی‌تمییزی عده‌ای کارناشناس کارنابلد حراج ‌شده، دیگر با چه استدلالی دانشجویان‌شان را به ضرورت خواندن ده‌ها درس تخصصی برای آماده شدن در تدریس درس‌های زبان و ادبیات فارسی ترغیب و تشویق کنند؟

انجمن (استادان) زبان و ادبیات فارسی بار دیگر در پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و در دفاع از منافع دانش‌آموختگان این رشته، این تصمیم نسنجیده را محکوم کرده، از وزارت آموزش و پرورش مصرانه می‌خواهد با در نظر گرفتن مصالح عالی نظام آموزشی و در دفاع از جایگاه زبان و ادبیات فارسی، با صدور اطلاعیه‌ای نسبت به لغو تصمیم مذکور اقدام کند و از تداوم تبعات و اعتراض‌های بیشتر استادان، معلمان، دانشجویان و دوستداران زبان و ادب فارسی به این تصمیم ناروا جلوگیری کند.»


مقاله،‌ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
📊 #داده_نما

نگاهی گذرا به زندگینامه #شهریار / #ادبیات

مقاله،‌ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
📚خفگی ادبیات در فضای کتاب‌های‌درسی

احمد اکبرپور که معتقد است فضای تربیتی و آموزشی #کتاب‌های_درسی ادبیات، ذات ادبیات را خفه کرده است، از ضرورت وجود طنز در این‌ها کتاب‌ها می‌گوید.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره کیفیت کتاب‌های درسی ادبیات در انتقال غنای ادبیات فارسی و کمک به آموزش زبان و رسم‌الخط صحیح فارسی به کودکان و نوجوانان اظهار کرد: از طرف موسسه‌ای مسئولیت داشتم تا کتاب‌های درسی چند پایه را بخوانم و نظر بدهم؛ وقتی آن‌ها را خواندم، چنگی به دل نمی‌زد.

او افزود: ما درسی به نام ادبیات داریم تا دانش‌آموز کمی احساس راحتی و با آن کیف کند، اما فضای تربیتی و آموزشی کتاب‌های درسی ادبیات، ذات ادبیات را خفه کرده است؛ یعنی به شعر یا داستانی که بچه باید از آن لذت ببرد، آن‌قدر چیزهای تعلیم و تربیتی چسبانده‌اند که بچه آن لذت خاص خودش را از آن نمی‌برد.

اکبرپور در پاسخ به سوالی درباره میزان مشارکت نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان در تدوین کتاب‌های درسی ادبیات گفت: الزامی ندارد که حتما خود شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان معاصر دخالت داشته باشند ولی حداقل آثارشان باید دخالت داشته باشد؛ یعنی این‌که یک ملاک باید برای ورود به کتاب درسی وجود داشته باشد؛ مثلا کتاب برگزیده سال، کتاب‌های برگزیده کانون، کتاب‌های برگزیده شورای کتاب کودک و ... .

این نویسنده کودکان و نوجوانان ادامه داد: منظورم این است که باید ملاک‌های مشخص‌تری برای ورود مطالب به کتاب‌های درسی وجود داشته باشد. در غیر این صورت مثل آن‌چه تا حالا بوده از نویسنده‌ها و شاعران خاصی استفاده می‌شود نه همه طیف‌هایی که برای کودکان و نوجوانان می‌نویسند.

احمد اکبرپور با اشاره به جای خالی مطالب طنز بیشتر در کتاب‌های درسی #ادبیات بیان کرد: من فکر می‌کنم با این شرایط ما خیلی بیشتر از این‌ها به طنز نیاز داریم، حتی طنزهایی که در ادبیات کهن ما وجود داشته‌اند، همیشه در افسانه‌های ما حرکات بازی‌گونه بوده؛ «منم منم بزک زنگوله‌پا، می‌پرم دوپا دوپا...». چیزهایی که حس همراهی، شعف و شادی به بچه‌ها بدهد. نه این‌که این‌ها در کتاب‌های ادبیات نباشد، اما کم است. طنز باید خیلی بیشتر از این‌ها باشد؛ چون در ذات طنز خیلی تعلیم و تربیت نیست و در خودش رهایی دارد.

"پاسخ وزارت آموزش و پرورش به مطلب فوق 👈اینجا

مقاله،‌ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
📚نتیجه حذف داستان از #کتاب‌های_درسی

محمدرضا شمس با اشاره به خارج شدن داستان از کتاب‌های درسی #ادبیات، بچه‌هایی را که چیزی از ادبیات این مملکت نمی‌دانند و نویسندگان تازه‌کاری را که رسم‌الخط درست بلد نیستند، حاصل ضعف سیستم مدرسه‌ها می‌داند.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره کیفیت کتاب‌های درسی ادبیات در انتقال غنای ادبیات فارسی و کمک به آموزش زبان و رسم‌الخط صحیح فارسی به کودکان و نوجوانان اظهار کرد: با توجه به کتاب‌های فارسی که من با آن‌ها مواجه بوده‌ام، کم‌کم داستان را از کتاب درسی ادبیات خارج کرده‌اند. در صورتی که یکی از چیزهایی که به بچه‌ها کمک می‌کند، داستان است. حتی من که ۶۳ سال از عمرم می‌گذرد هنوز «حسنک کجایی»، «زاغ و روباه» و ... را یادم است چون وقتی مطلبی به صورت داستان گفته شود، تاثیرگذاری خیلی بیشتری دارد.
بازخوردی که از جامعه می‌بینیم این است که بچه‌هایی که از دبیرستان بیرون می‌آیند، آشنایی زیادی با ادبیات این مملکت ندارند ادامه داد: با بازخوردی که از بچه‌ها و دانش‌آموزان می‌بینم، چیزی از ادبیات این مملکت نمی‌دانند. حتی شاید ویرایش ساده را هم بلد نباشند. حتی هیچ‌کدام از نویسندگان تازه‌کار رسم‌الخط درست بلد نیستند و کارهای‌شان به ویرایش از منظر صحیح‌ نوشتن احتیاج دارد. من فکر می‌کنم این از ضعف سیستم مدرسه‌های ما است.

محمدرضا شمس در پایان با اشاره به اهمیت استفاده از ادبیات داستانی ایرانی در کتاب‌های درسی ادبیات اظهار کرد: نه این‌که از ادبیات جنگ استفاده نکنند، آن هم یک نوع ادبی است، حتما از آن هم استفاده کنند اما از نمونه‌های خوب آن. آن‌هایی که نویسندگان خوب نوشته‌ و قابل تجزیه و تحلیل هستند تا بچه‌ها از آن‌ها چیز یاد بگیرند.

🔸متن کامل مطلب در سایت بانک مقاله ها 👈اینجا

مقاله،‌ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle