🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
588 subscribers
1.71K photos
1.07K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
در سلوک و رفتار زن
این محقق است که لابد باید محبت از طرفین کامل باشد و این امر را قیاس به سایر امور نمی توان کرد که کسی که محبت با کسی داشته باشد همین که خلاف محبت دید البته ترک می کند و از ترک او اگر نفع نکند نقصان هم نخواهد کرد...
پس زن را لازم است به نوعی حرکت کند که هرگز کدورت در میان نیاید. سهل است ساعت به ساعت میل مرد بشود، گرچه معاشرت زیاد و طول زمان و مایوس بودن مدتی خودش اسباب بی میلی می شود.
بسا زنان کریه و بد شکل و شمایل پیدا می¬شوند که دیگران را از دیدن او تقرب حاصل می شود اما با حسن سلوک و رفتار خوب چنان حرکت می¬کند که هر عیب او در نظر مرد نمی آید
دلبر آن نیست که مویی و میانی دارد//بنده طلعت آن باش که آنی دارد
خانم! محبت در وجود خودت می باشد و سبب سلب، خودت گشته¬ای. عمده سرّ این کار که زشت¬رویان اغلب سفیدبخت می شدند این است که زشت¬رو از خودش مایوس (است) و زشتی رو را به خلق نیکو معالجه می کند و باعث زیادت محبت می شود.
میوه عشق بسی چیدم از آن نخل مراد //کی دهد شاخ محبت ثمری بهتر از این
اما آن خوبروی بیچاره که استغنای طبع خوبرویی تحویل می دهد به حسن خود خاطر جمع است، خیال می¬کند خوبست. غرور حُسن غالب می¬شود اختیار سلوک از دست می¬دهد.
عزیز من فریب حُسن و جمال را مخور طریق سلوک را از دست مده. در همه حال و احوال مطیع امر و نهی باش و از خود بگذر. باید فنای محض در اطاعت مرد باشد و چون و چرا نداشته باشد و آنچه بگوید اطاعت کند و فرمان¬برداری مرد را واجب داند.
بر آن سرم که جفای تو را ز جان بخرم//در این معامله گر عمر من وفا بکند
و اگر فی¬المثل دستش را گرفته به آتش اندازد آتش را گلستان و باغ و بستان شمارد و تخلف از فرمان مرد به قدر یک نفس کشیدن جایز نداند که یک دم خلاف، به یک سال اثر می¬کند و باعث کدورت کلی می¬شود.
یا مکن با فیل¬بانان دوستی //یا بنا کن خانه¬ای در خورد فیل
یا بکش بر چهره فیل عاشقی// یا فرو بر جامه تقوی به فیل
اما از میان صد هزار زن یک زن به این قسم نمی¬شود. اگرچه این نصایح من حقیر، مهتاب به کز ؟ و آب در غربال نمودن و باد در هاون سودن است.
احتمال می¬رود، ملکه یقین است، همینکه این فقرات را ملاحظه کنند دور هم نشسته با هم بگویند ریشش به خونش تر شود فلان فلان شده.
حافظ وظیفه تو دعا کردن است و بس //در بند آن مباش نشنید یا شنید
#محمود_حسینی
—-------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—

در این قسمت بی بی خانم پاسخ بخش هایی از کتاب #تادیب_النسوان را می دهد که زنان را به فرمانبرداری بی چون و چرا از شوهرانشان دعوت می کند . اشارات بی پرده بی بی خانم به گرایش جنسی رایج برخی از مردان در آن زمان که ایشان آن را بچه بازی می نامند قابل تامل است.

فصل اول مصنف (نویسنده) گفته اگر مردی دست زن خود را بگیرد و بخواهد در آتش اندازد آن ضعیفه باید مطیعه باشد. ساکن و خامش باشد. ابا و امتناع ننماید.
چه بسیار مردان مکار غدار تبه روزگار که پیشه بدکیشه خود را این قرار داده اند که میگردند زن با مال و جهاز پیدا کنند و ببرند پس از آن بهر مکر و حیله و ظلم و ستم با انواع و اقسام خوشی و ناخوشی مال ایشان را بستانند به اصراف و تبذیر(پراکندن مال به اسراف( مانند مال دزدی دیوانه وار سفیهانه خرج های بیمصرف و هرزه گی های بیمعنی مانند کیمیاگری و قمار بازی، …… بازی و بچه بازی یا مهمانی تماماً را تمام کنند. بعد از آن به فقر و فلاکت و تکدی و نکبت افتند و آن ضعیفه بیچاره را با چند طفل یا بی طفل طلاق دهند و پی دیگری بلند شوند.

عجیب تر اینکه این نادان}نویسنده تادیب النسا} خود را تربیت شده به اصطلاح متفرنگین و مستفرنگین سویلیزه(متمدن) میداند و خود را مقلد معلمین اروپ می انگارد. معلوم شد که نیم ویلیزه هم نیست. تمام اهل فرنگ این شعر را مانند کتاب مانی و نقش ارژنگ دانسته نقش کارها و کردارهای خود مینمایند.
اِنٌ النساء رَیاحین خُلقِنَ لِکُم وکُلٌهم تِشتَهی شَم الرَیاحین (از شافعى چنین رسیده که زنى را دید سپس گفت : زنان شیطان هایى هستند که براى ما مردان خلق شده ، خدایا ما از شر شیاطین به تو پناه مى بریم .زن نیز در جواب وى گفت زنان گل و ریحان اند که براى ، شما مردان خلق شده اند ، در حالیکه شما مردان همه عاشق بوى گل و ریحان هستید .)
تمام نسوان را مانند دسته گل دانسته در برابر ایشان کمر خدمت بر میان بسته، کمال اتخاد و اتفاق بدون شایبه و خلاف و نفاق با یکدیگر دارند بلکه اکرام و احترام از زنان بیش از مردان نمایند. مصنف بر خلاف اهل اروپ وحشت خو و زشت جو و درشت گو تماماً در تحقیر زنان میکوشد تمام محاسن ایشان را به معایب موهومه و معجوله خود میپوشد.
اُفٌ لکم و لِما یَصنَعُون.

#محمود_حسینی

—-------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان فصل دوم
در حفظ زبان است.
که زخم زبان بدتر از زخم سنان است.آنچه زخم زبان کند با مرد زخم شمشیر جان ستان نکند. زبان را اثر غریب و زخمش در جگر بدتر از زخم شمشیر است. زیان باید ابدا از سخنان تلخ نگوید چه خوب گفته است شاعر:

گفتار تلخ از لب شیرین نه خور است

خوش کن کلام را که ز هرچه بهتر است

سخنانش باید نمکین و گفتارش شیرین باشد. زخم زبان هرگز التیام­پذیر نیست و تا عمر باقی اثر آن باقی خواهد ماند.

زهی احمقی که هزار ناملایم می­گوید بعد از آن به این عذر معتذر می­شود که میان جنگ نان و حلوا قسمت نمی­کنند توپ است و تفنگ و چوبست و سنگ، اما بعد از جنگ دیگر نان و حلوا از دست آن زن نمی­باید گرفت و متوقع دوستی نباید بود و طمع از محبت باید برید. پس باید ابدا حرف تلخ نگوید و اگر مرد را در حال تغیّر ببیند، به گفتار نرم، چون آبست بر آتش و هر چند گناهی نکرده باشد و در مقابل مرد اِسناد گناه به خود دهد و از روی عذرخواهی برآید به تملق و چاپلوسی پیش آید و به طوری رفتار نماید که مرد را خجل کند و اگر آن ساعت هم خجل نشود لامحاله بعد خجل خواهد شد و باعث ازدیاد محبت می­شود . به یک کلمه بد کردم غلط کردم، بهتر از او هست تا در مقابل صف­آرایی کردن و دست بر هم زدن و تغیّر کردن و سخنان زشت گفتن و شنیدن، و سالها مایه کدورت شدن. قدر و قیمت زن محبت مرد است اگر چه زن ، دختر صاحب دولت باشد و مرد گدای تون تاب.( تون = بدن ) ( “تون” به معنای آتشدان یا گلخن حمام (قدیمی) است و تون تاب به کسی می گویند که آتشدان را روشن می کرده است. و شغل پایینی محسوب می‌شده است).

اگر بر فرض دید که تغیّر حالت مرد نشده به بهانه از مجلس برخیزد و تغییر آن مجلس دهد و به طور قهر نباشد و اما فو را مراجعت نماید و به هر قسم که بتواند رفع تغییر را بنماید.

هیهات هیهات این مقام بزرگی است و همه­کس تحمل نتواند کرد، دو صد من استخوان خواهد که صد من بار بردارد و مردانِ مرد از عهده این بار نیامده­اند و مالک زبان خود نگشته­اند چگونه زنان ضعیف­القلب و خفیف­­العقل می­توانند متحمل این کار گردند. صبر تلخ است ولی میوه شیرین دارد…

که بانگ زن از وی درآید بلند

تهی پای رفتن به از کفش تنگ

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال


فصل دویم در حفظ زبان گفته که زخم زبان بدتر از زخم سنان (سرنیزه) است. حق است این سخن حق نشاید نهفت. چه خوش گفته جراحاتَّ السنان لها التیام و لا یلتیام ما جرح اللسان.

ولی تا به حال دیده و شنیده نشده که کسی در جواب بد خوب و در جواب زشت مرغوب گفته و نوشته باشد خصوصا زنیکه در خانه نشسته و در بروی خود بسته، ممنوع از تمام مراودات و تحصیل محاسنات و ادب و تربیت و معاشر و مباشر ناقصات و ناقصان مانند اطفال و صبیان و دختران و نسوان و گرفتار روزگار و صدمات و زحمات خانه داری و بچه گذاری و نگاه داری اینهمه امورات متواری، با وجود اینها همه تا چندین بار زخم زبان به تکرار نبیند به جواب شتاب ننماید و این خود بر شخص عاقل کامل منصف عادل پوشیده و پنهان نیست. هرچند مصنف کتمان نموده.

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل سوم

در گله­ کردن است.
زن باید هرگز از مرد گله نکند هرچندناملائم از مرد ببیند. گله، گله می­ آورد. و اصل گله خنک است هرچند کمال­ گرمی در میان باشد. گله باعث کدورت می­شود… کم کم به دعوا می­رسد و عاقبت ندارد و بعضی خانم­ها را ملاحظه که از گله­ های مادر قاسمی مخصوصا خوششان می­ آید متصل گله این هستند که یک اسبابی فراهم بیاورند و گله­ گذاری کنند.

زن گفت به خان اگرچه جای گله نیست

اما چه کنم که وسعت حوصله نیست

گفتی تو که نیست فوه منفعله

نی نی غلط است قوه فاعله نیست


حالا اگر باز به ملایمت حرف بزنند و گله کنند نقلی نیست. صدا را العیاذ بالله مثل صدای خر بلند می­کنند و می­گویند که سبک حرف زدنمان همین است. با آنکه صدای بلند که نمونه­ی صدای خر باشد ابدا خوب نیست. اِنّ انکر الاصواتِ لصوتِ الحمیر … کلمات زشت و رکیک نگوید در مقام مقابلی برنیاید و در وقت تکلّم پهلوانی بخواطرش نرسد و یک دست به مغرب و دستی به مشرق نیندازد گاهی بر کمر و گاهی بر سقف خانه آشنا باشد. اگر مرد بیچاره پهلویش نشسته باشد سر و صورت او را خورد کند. دهان کف کرده چشم­ها از حدقه بیرون آمده، دستها متصل گز و نیم گز۱ می نماید به الفاظ ناخوش بدتر از زهر، از این زانو به آن زانو غلطیده [گردد] بر آسمان هفتم بلند می­کند. بلکه لطافت و خوبی زن آن است که هنگام تکلم، به ملایمت داد نازک و ضعیف که گویا تازه از ناخوشی برخواسته [برخاسته] با ناز تمام، و قشنگی … و به ادب شیرین و نمکین ، سخن محبت انگیز و کلمات شوق آمیز و گاهی دست که به همان حرکت و تکلم چنان دلبری و دلربایی کند که همه را چشم و گوش به سوی او باشد. اگر ساعتی خاموش شود همه شوق تکلم او را نمایند و مرد از جان و دل طالب کلام او باشد و اگر هزار غم و اندوه داشته باشد، کلمات زن، رفع ملالتش بشود…

ای وای بر من، ای وای بر من، عبارتی می­نویسم که ابدا به خرج این خانمها نمی­رود ولی محضِ اسقاطِ تکلیف می­نویسم… (خانم) تصور نکند که خلقت من اینطور است من کج­ خُلقم بد زبانم، صدایم کلفت است، خود را نمی توانم نگاه دارم، خدا این قسم خلقتم کرده است، یکی را بیار که بهتر از من باشد. من همین (که) هستم… من آنچه شرط بلاغ است با تو می­ گویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. این تصورات همه از احمقی و خفّت عقل است و الّا جمیع کار انسان کسبی است، خلقتی نیست.

۱-گزمعادل ذرع و هر گز 16 گره است .امروزه گز را معادل «متر» اروپاییان گیرند. دهخدا . و در اینجا احتمالا به معنی بالا و پایین آوردن دست باشد.

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال


فصل سیم در گله کردن زن از مرد گفته و این را عیب بزرگ شمرده که باید هرگز هیچ زنی از مرد خود گله ننماید. دیگر نداند که گله از روی محبت و مودت بر میخیزد و هیچکس از بیگانه و مدعی و دشمن گله ننماید.

اگر مرد}ان{ از روز اول بهمان وضع که در اوان عروسی و زمان دامادی به طور مهربانی رفتار و کردار نمایند و گفتار و اطوارشان را تبدیل و تغییر ندهند بهمان وطیره(وتیره: طریقه، روش )تربیت شده خوی خوش گرفته، بوی ناخوش هرگز به مشامشان نرسیده. زیرا که زن لابد و ناچار است از همه جهت اسیر دست مرد میباشد غیر از مرد خود کسی را نمیداند و نمیبیند و نمیشناسد.

جز آستان توام در جهان پناهی نیست //سِرّ مرا بجز این در حواله گاهی نیست

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل چهارم

در قهر کردن است. زن باید هرگز قهر نکند هرچند صدمات کلی ببیند، اگر خوب باید صابر باشد. شنیدم پیره­ زنی هنگام رفتن به دخترشد وصیت می­ کرد (خداش بیامرزد) که عجب خوب وصیت می­کرد. می­گفت: فرزند از دو چیز هرگز قهر مکن اول از شام و نهار و دویم ازرختخواب. اگر غذا نخوری گرسنه بمانی، صدمه جانی دارد و اگر بی­ بالاپوش بمانی سرما می­ خوری… قهر کم کم بغض و عداوت می ­آورد، پس خوب است هرگز قهر نکنند و روترش نکنند و گره بر ابرو نزند.

به زندان قاضی گرفتار به که در خانه بینی بر ابرو گره . باید گشاده­رو و خندان و بشاش باشد در گشاده­رویی حرف بزند و تبسم کند و ملول نباشد دلتنگ ننشیند و مثل بیوه زنهای ماتم­ زده متصلا دستش در زیر بغل با روی ترش که بدتر از صد هزار زهر قاتل است . همه­ اش آه و ناله که گویا عزیزش مرده­ است. و یا کشتی دودی­ اش غرق شده یا آنکه از صبح تا شام حمّالی کرده نان از برای شوهرش تحصیل کرده… به خدا اگر در حسن و جمال، ماه تابان باشی و در هنر سرآمد دوران، کسی که در حالت نزع (جان کندن) باشد، حب نبات و آب حیات را از دست اونمی توان گرفت… مرد بیچاره از صبح تا شام زحمت کشیده، هزار قسم خفت دیده، هزار حق و ناحق کرده محض اینکه شب به خانه خرابش
می­ آید آسوده باشد اگر چنانچه رسم خانمهای این زمان است وارد خانه نشده دعوا و قهر و اوقات تلخی و نعره باشد وای بر احوال مرد بیچاره زینهار از قرین بد، زنهار وقنا ربنا عذاب النّار

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال
در این قسمت بی بی خانم پاسخ نویسنده تادیب النسا را که زنان را از قهر کردن منع می کند می دهد.

فصل چهارم در قهر کردن زنان گوید و این را عیب دانسته و حال آنکه اگر مابین زن و شوهر مانند پدر و فرزند می بایست باشد نه عداوت بلکه محبت و مودت تمام باشد. ناز کردن و قهر نمودن بهترین ناز معشوقان است و شیرین ترین عشوه محبوبان، خوشترین شیوه مطلوبان است که مرد را اناً فاناً آزمایش در پایه اندازه محبت بنماید. مصنف تمام زنان را کنیز و خدمتکار فرض نموده و تمام مردان را سلطان و خداونده گار. اگر صحبت (همبستری) گاهی روی دهد از قبیل تخلیه بدن باشد اینکه عیش و زنده گانی نخواهد بود.
نه محبت نه مروت نه فتوت داری

من ندانم که تو بدخو چه طبیعت داری

نه چنین است و نه تمام طبایع بر این است پس بهتر آن است که مصنف چون شعوری ندارند دیگر مربی نسوان نشود نعوذ بالله و نستجیر بالله.

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل پنجم

در راه رفتن است و حرکات در مجلس.

زن باید در راه تند نرود و گردن کج نکند قوز بیرون نیاورد و رفتارش نرم باشد. قدم را آهسته بردارد. به­ طوری حرکت کند که در همان حرکت کمال رعنایی و زیبایی را داشته­ باشد.

هر کجا می گذری شعله آه دل ماست

هر طرف می نگری جلوه ی روی مه توست

نه مثل زنان بدکار سرو جنبان باشد. باید کمال ملاحظه را در حرکت و راه رفتن بنماید. خیلی پاکیزه رفتار باشد نمکین، مستانه، دلبرانه و قشنگ حرکت کند. جنبانیدن …(باسن) هم مثل سنگ آسیا لازم نیست و در حرکت ملایم هم خواهد جنبید. طنازی در حرکت لازم است. خوب است قسمی حرکت کند که مناسب این شعر می­باشد.

ماهی ا ست چو با طلعت افروخته بنشست

سروی است چو با قامت افراخته برخاست

پیداست ز نالیدن بالای بلندش

کز بهر هلاک من دلباخته برخاست

هرگز در مجلس آب دهان بیرون نیندازد و دماغ پاک نکند، انگشت به دماغ نبرد و ملتفت دماغ و چشم باشد که قی در گوشه چشم جمع نشود و آب بینی در گوشه­ های دماغ خشکیده نشود و سرازیر نباشد. دستمال کوچک نرمی در دست گیرد که چشم و دماغ را گاهی پاک کند. در وقت آمدن شوهر و نشستن باید یک مرتبه خود را نیندازد که گرد بر آسمان بلند شود. بلکه قسمی وارد شود که مرد عرض کند: جانا هزار آفرین بر جانت، از سر تا قدم هرگز ندیدم در جهان، وصفت نیاید در بیان. نامت نگنجد در قلم. و جا را تنگ نکند و نزدیک مرد ننشیند و در کمال ادب به دو زانو قدری دور نشسته. اگر خسته شود برخیزد و بگردد، باز بیاید یا در جای دیگربرود دراز کشیده، رفع کسالت کرده، برگردد نه آنکه پیش روی مرد بیچاره چادر نماز به سرکشیده خروپف بلند کند… با طرب بنشیند، که گویا در حالت طرب است گاهی دست مرد را به دست گیرد گاهی مرد دست بر کمرش کند گهی بوسه بر چشم مستش دهد، گهی زلف خود را به دستش دهد و به ملایمت و نرم نرم صحبت بدارد و مرد را مشغول کند.

نزدیک بخاری و دود ننشیند، صورت را بر آتش نگیرد اتاق را گرم کرده باشد بهتر است از زیر کرسی نشستن .که زیر کرسی رنگ بشره را زرد می­کند و کسالت می­ آورد. در آفتاب ننشیند. بی­ سرمه هرگز نباشد و سرخاب کمتر بمالد نه آنکه مثل …(باسن ) میمون صورت و لب و چشم و حتی دماغ را رنگین کند که به اعتقاد خودش ماشاالله صورت را طبق گل کرده. در تمام فرنگستان و اروپا سرخاب و سفیداب و بزک زیاد معمول نیست. البته خواهند گفت پس این زمان سفیدآب­ها را در فرنگستان برای چه می­سازند و به ایران می­ آورند جواب عرض می­ کنم اولا از برای خانمهای پیر و اخمو ایران و تحصیل پول ثانیا. وسمه بر ابروی کور حُسن خداداده را حاجت مشاطه نیست،

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال

فصل پنجم در راه رفتن زنان گفته که زن باید قدم ها را آهسته بردارد و سخن را نرم و ضعيف بگوید مثل کسی که تازه
از ناخوشی برخواسته باشد. بلی این زن از برای مردی خوب است که اميرکبير باشد یا خونخوار و شریر. مردم آزار و
نکته گير و کار خانها همه مردانه و بيرون خانه و زن هم عقيم نه کار خانه و نه اولاد و نه امجاد ( بزرگواران، جمع ماجد و مجيد / معين) و نه شغل شبانه و روزانه قطعاً مواظبت مرد نماید و مرد هم یا اهل عيش نباشد یا اگر هم باشد در بيرون خانه عيش نماید. والا زن بيچاره مردم رعيت با اینهمه کارهای بسيار مشکل و دشوار باید طرف ميل مرد هم باشد، چگونه ميتواند این قسم رفتار و مواظبت کند. چون عبد ذليل در خدمت رب جليل. خداوند منان این قسم تکليف ما لایطاق به بندگان نفرموده که این مربی جدید به نسوان ميفرماید. گویا این مرد تمام عالم را مثل خود فرض نموده و به اندازه وضع خيالات خود ترتيب زنده گانی و دستورالعمل به اهل عالم ميدهد. شَکَرالله مساعيکٌم.
مردم مختلفند و رای ها و طبایع متخالفند در سليقه و طبایع متضادند در خلقت و فطرت. همه را به یک چوب نميتوان راند. قانون شرع مکر پيچيده و زاکون (زاکون بمعنی قانون و مأخوذ از روسی است دهخدا) تمدن برچيده انسانيت تمام تربيت بالمرة (تماماً، به یکباره. از همه جهت )در انعدام(معدوم شدن و نيست شدن ) که چه یکنفر پيدا شده و به خيالات موهومه که مخالف تمام قوانين ملل و دول است مهملاتی بر هم بافته و هيچ یک را از مأخذی نيافته اسمش را تأدیب النسوان نهاده و بنای تربيت گذارده.


ذات نایافته از هستی بخش//
کی تواند که شود هستی بخش


اگر بنای ایرادگيری در زنان باشد تمام هنرها عيب گردد.


اگر ناطقی طبل پر یاوه ئی//
وگر ساکنی نقش گرمابه ئی


اگر چون ملک بر پری زآسمان//
به دامن درآویزدت بدگمان ( سعدی )


ولی اگر مقام انصاف و مروت الفت و محبت باشد


یک هنرش بينی و هفتاد عيب //
دوست نبيند به جز آن یک هنر


بيچاره زنان که از هر طرف بدیشان ميتازند. شعرا هجا مينمایند، عقلا و اُدبا نيش زبان ميزنند و اسمش را نصيحت
ميگذارند و راه فضيحت(عيب ، آشکاری عيب کسی) ميسپارند. در همچه زمانی و چنين اوانی که بر هر عاقل واضح است کتاب تأدیب النسوان هم پيدا ميشود و قوز بالای قوز و درد بالای درد ميگردد. با وجود این ميگویند هزار زن به فدای یک مرد. اگر انصاف است بگویند اللهم اتمم یوم الحرج و تجلّی فی الفرج.
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل ششم

در آداب غذا خوردن است.

زن باید بر سر سفره با روی گشاده و خوش بنشیند از بد و خوب هر چه باشد با روی گشاده بخورد. در سر سفره حرف نزند لقمه را کوچک بردارد و با سر انگشتان، بلکه با سر انگشت غذا بخورد. کم کم و نرم لقمه را بخورد که صدای ذهنش یک فرسنگ راه نرود بسیار قشنگ لقمه بردارد بعضی از خانمها چه دیدم و چه شنیدم که تمام اوقات تلخی­هاشان را جمع کرده در سفره بروز می­دهند. بر فرض هم اگر مرد برای بدبو بودن غذا تغیّر کند باید قسمی به زبان خوش رفع تغیّر از مرد کند که این دو لقمه غذا راحت از گلویش پایین برود. نه اینکه در سر سفره کاسه را به کوزه ، و کوزه را به کاسه زند، گاهی دوری( بشقاب ) را بشکند نان را به زمین بزند، گاهی سفره را پاره کند ،کنیز را بیاورید، دَده را بخواهید، لَلَه را ببرید، چوب را بیاورید فراش حاضر کنید گاهی به کله بچه­ های بیچاره بکوبد که درست بخور… اگر فی­ المثل یک بچه چهارساله معصوم چیزی بخواهد نفرین کند و بگرید آتشک (کرم شب تاب -کوفت ) بخوری و کوفت بخوری، چقدر دله و رودار هستی، خدا مرگت بدهد آنقدر گریه و ناملایم و نفرین کند… و به این حالت مرد بی­نوا لقمه در دهن می­ماند برای خلاصی خود آیه­ الکرسی می­ خواند و هزار مرتبه از خدا مرگ می­ خواهد که از گرسنگی بمیرد

حرامت بود نان آنکس چشید

سر سفره ابرو بهم در کشید

بدترین اخلاق اینست که زن در سر سفره بدخلقی کند این صفت از هرکسی مذموم است. زهر قاتل و درد بی­درمان از این غذا بهتر است.

ای دل از نور جان طمع داری

یک زمان لب ببند از گفتار

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال

فصل ششم در غذا خوردن زنان است چنين گفته که باید زن در سر خوان و زیر سفره نان دو زانو نشيند و سه انگشتی غذا بخورد و حرف نزند و صدا نکند و جواب کسی را نگوید یعنی لال بازی درآورد. از روی مروت و انصاف بنگرید زنانی که با چندین طفل کوچک و بزرگ بر سر خوان و سفره نان این قسم رفتار عيان نمایند دیگر آن اطفال بر سر آن سفره ظرفی باقی ميگذارند یا فرصت به کسی در غذا خوردن ميدهند. اگر زن ساکت باشد آن بچه گان کاسه خورش را در افشره ریزند و یا افشره را بر سر پلو نثار کنند زن هيچ نگوید یا برود پيش سر را بگذارد در گوش بچه بگوید بابایت به قربانت آرام بنشين و حرف مزن، اطفال زندگانی را بر او و مرد او حرام و طعام را تمام ميکنند. باید زن و مرد با بعضی اطفال خورد گرسنه بمانند و ظروف شکسته. بلی اگر یکمرد با یک زن به رسم فرنگ بروند در مهمانخانه شاید بتوانند به دستورالعمل او رفتار نمایند اما فرنگ از قرار جغرافيای تاریخی و سياحتنامه های امم مختلفه تمام زن های نجيب تربيت شده عالم به چندین علم در سر ميز با مردان اجنبی مينشينند و وقت رقص دست مردان اجنبی را گرفته ميرقصند. اما آداب دین اسلام دیگر است. زن های ایران گرفتار خانه داری و خدمتگذاری ميباشند. علی الخصوص زن های رعيت. مصنف سليقه شخصی خود را دستور العمل داده. چنانچه گفته زن باید ازشوهر دور بنشيند. این هم همان فرض خدمتکاریست که پيش خود خيال کرده و سابقاً کمينه عرض نموده والا الفت و محبت عاشقی و معشوقی با این رسم و این قسم اختلاف کليه دارد که به هيچ قسم تصور نميتوان نمود. خداوند هوش کرامت فرماید.
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل هفتم :

در پاکیزه داشتن بدن و استعمال بعضی از عطریات است.

زن باید ابدا دست و صورت را چرب نکند. ابدا چربی به خود نزدیک نکند اگرچه موم و روغن باشد و هزار من گلاب داشته باشد همینکه چرب شد کثیف می­شود انسان. خود نمی­ داند چه بوی کثیف می­ دهد وقتی که چربی به کار می­برد.. هرگز به سرش چیزی که چرب باشد ننمالد از اصل، موی سر دراز (بلند) خصوصا موی کسانیکه کم پشت باشد خوب نیست، موی دراز، مثل دم اسب می­ ماند اگر گیس پرپشت باشد خوب است والا موی دراز باریک از آن طرف به آن طرف بافته و انداخته، خوبی ندارد و چرا سر موی را نزند؟ که گر کم باشد بهتر است و عیب ندارد که از روی بیفتد، و هر تارش دلی را در بند کند چناچه شاعر گفته

زلف را رها مکن که چنین در هم افتد

که آشوب حسن روی تو در عالم افتد

مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد

کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد

ولی عطریات بجا مرغوب است باید زن همیشه اوقات، رختهای خود را معطر نماید، بوی خوش دائم استعمال کند و اصل بوی خوش برای زیادتی میل محبت بالاترین جمیع زینت­هاست اما نه مثل عرب­ها که مشک میان رختهایشان می­کنند. بوی مشک صداع ( درد سر) می­ آورد و بوی عطر گل بهترین بوهاست بخصوص فتنه که فی­ الواقع فتنه می­ کند. حنا به سر بستن هم خیلی خوب است. گاهی، بی­ لذت نیست ولی به دست بستن بسیار بد است بعضی از مردان از سر انگشت و ناخن قرمز خوششان می­آید و بعضی برعکس میل ندارند، سلیقه­ ها مختلف (است) خوب است زن ملاحظه میل شوهر را نموده به هریک میل دارد رفتار نماید ولی به اعتقاد بنده هیچ رنگی بهتر از سفیدی دست و پا نیست. اگر دست قرمز خوب بود خداوند قرمز خلق می­کرد… حُکما روزی یک مرتبه دستها را به آب صابون بشوید صابون عطری، نه همه صابونی بدبو… همیشه باید دست را چنان نگاه دارد که جای بوسه باشد نه اینکه دست به چیزهایی زند که کسی رغبت نکند به او نگاه کند لامحاله دستکش ابریشمی به دست کند گرچه زیر کرسی نشسته باشد دست که ظاهر کثیف و چرب شد معلوم است که (قلب) را نفرتی حاصل می شود.

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

عارفان را همه در شرب مدام اندازد
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت نهم
فصل هفتم در پاکیز ه گی و آرایش و زینت و نظافت و خو شبویی و خو شخویی و خوش رویی زنان گفته تمام مطابق سلیقه راوی خواص و عوام است اما به شرط آنکه اسبابهم از همه جهت فراهم بوده باشد. فقر و فلاکت که اسباب کثافت است مفقود باشد. غنا و ثروت که موجب انواع طهارت و نظافت موجود و مرد هم خوش خو و زن دوست نه اِمردباز، بهانه جو و خش نپوست که آنچه را زن در کمال دقت و معشوقیت بنماید و بجا بیارد مرد بدخوی بهانه جو به زبان حال گوید:

ملک الموتم از لقای تو // به عقربم گو بزن تو دست مَنِه

بسیار دیده و شنیده شده که زنان وجیهه معقوله دارند بدیشان میلی ندارند و فکر هرز ه گی خود هستند چنانچه یکی از اقوام که در انجام کتاب ممد و معین (کمک کننده و یاری رسان) بود این حکایت را به مناسبت خواهش نموده و خود نوشته است ربطی به این کمینه ندارد. حکایت کرد هاند که مردی زنی بسیار وجیهه داشت که به او هیچ میلی نداشت. هر روز بر آن بینوا ایرادی و بهانه میگرفت و از اندرونی خانه به بیرونی قهرکنان و جامه خواب کشان میرفت. شبی به ملازمی در نیمه شب امر فرمود که برو از هر جایی که است اِمردی حاضرنما. بیچاره نوکر در پی اِمرد آواره و دربدر شد. هرچه تفحص نمود نیافت. به خانه یکی از فواحش که برادری زیبا و قدی چون سرو رعنا داشت فرود آمد. جستجوی نمود.
خواهرش گفت برادرم به سفر رفته خودم حاضرم. نوکر بیچاره گفت آقای من اِمرد بازست تو را نخواهد. زن گفت لباس اِمردان پوشم و خود را مانند ایشان آرایش و نمایش دهم شاید نفهمد و میل نماید. به تو جایزه و انعام دهد.
نوکر از بیچاره گی و طمع راضی شد. زن خود را مانند پسران ساخته روانه گردیدند تا به خانه رسیده آقا صدای درشنیده سراسیمه و پا برهنه دوید، آن زن امردنما را چون جان شیرین در برگرفته بگمان اینکه او غلمانی از بهشت برین است از شور شوق و گرمی و وجد و ذوق رخت ناکنده بر روی تخت دمرش انداخت. چون زن عادی نبود راه
….. تنگ مینمود. آقا حکم به تر کردن فرمود. زن به جهت اشتباه کاری تر کردن را بهانه خوبی دید دست از اسافل نمی کشید. آقا چنان فشرد که نوکر پس در از حسرت بمرد. در حین زد و خورد و آور و برد، دست آقا فراز دست زن اِمردنما رسید به پس بردن دست او و مشت فشردن او آغاز نمود و جستجوی آلت رجولیت میفرمود. با دقت و زحمت معلوم کرد که مرد نیست و زن است و محل فشردن از پیش است نه از پس. تغیّری به شدت نمود که ذکر پکر شد
و بیت المال بیحال و از کمر بالمرّه گیر برفت. فریاد برآورد که ای نوکر مزوّر این تدبیر چیست و اینکه آورد ه ئی کیست.
نوکر متحیر و مضطرب گشته از روی اضطرار به گفتار آمد. عرض کرد که مقصود از هر دو به عمل می آید خود را رنجه مدار و اینهمه تغیر و تشدد به کار نیار. فرمود اینکه زن است. عرض کرد آنچه اِمرد دارد این نیز دارد چه فرق میکند. آقا فرمود اِمرد ذکر دارد اینکه ندارد. نوکر عرض کرد که در همچه وقتی ذکر را چه خواهی. گفت میخواهم وقتیکه به دٌبٌرش ۶٣ مینهم با ذکرش بازی کنم. نوکر عرض کرد که ذکر ذکر است و دبر دبر. دبر به دبر او نه و با ذکر این نوکر بازی فرما. آقا بی اختیار چنان خندان شد که دیگر طاقت اقامت نماند. از روی تخت بزیر یک درخت افتاد. از میخ تخت ذکرش برید و از شاخ درخت ….. درید. صیحه ای زد و بیهوش افتاد. فاحشه با نوکر بیچاره ترسان و لرزان
مصلحت در فرار دیدند آنچه از وزن سبک و از قیمت سنگین در آن خانه بود برداشتند بدر رفتند. خانه شاگردی از اندرون بیرون آمد. آقا را به این حالت دید. فریادکنان دوید و خانم را خبر کرد. خانم مضطربانه دوید تا بر سر شوهررسید. جامه درید و فریاد کشید. اشک بارید. همسایه ها جمع شدند طبیب و جراح آوردند تا آقا را بهوش آوردند بیچاره
آقا که از گه خوردن خود پشیمان با این صدمات و زحمات چنان رسوا گردید که دیگر جای و روی در وطن ماندن ندید.
لابداً سفر دور و درازی اختیار کرد. این است عاقبت حالات اکثر اِمردبازان و فاحشه بازان و قماربازان و کیمیاگران و
رفتارشان با زنان و رفتار زنانشان با ایشان. فاعتبرو یا اولی الابصار.
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل هشتم :

در آداب لباس پوشیدن است.

زن باید همیشه لباس پاکیزه بپوشد وبا لباس چرب و کهنه به نظر مرد نیاید. دائم خود را مثل طاووس مست آرایش داده باشد. این نصیحت در صورتی مقبول است که مرد متمول باشد و صاحب دولت نه اینکه مرد اسباب خانه گرو گذاشته جهت زن رخت بگیرد. زن باید روزی یک مرتبه عوض کند، خاصه پیراهنی را ،که حکما روزی دوبار، و اگر نشود یک بار عوض کند. و به تقلید هرگز کار نکند که فلان خانم چنین کرد و من هم لامحاله باید چنین کنم. حق است تقلید. جایز است هرچه از هرکس می­بیند اخذ کند اگر به نظر مرد خوش آید آن را ترک نکند و اگر بد آمد به ترک آن خود را بکوشد. … منظور از خوبی و بدی رضای مرد است و تحصیل محبت. بعد از اینکه به نظر مرد نیاید هزار خوب باشد به دست بعضی خانمها دور از جان احمق دیدم که شوهر بیچاره­شان به زحمت رخت می­گیرد یراق (ساز و سامان و پوشاک و آلت و ابزار و زیور. (ناظم الاطباء ) درست می­کند و مادام­ العمر به تن زن نمی­بیند رختها یا بزک بقچه (دستمال بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر از جنس پارچه می‌پیچند؛ سارغ. ) است یا بزک مهمانی رفتن. آخر بی­ انصاف این بیچاره که به زحمت زیاد این لباس را درست می­کند لامحاله سالی دوبار برای خاطر شوهر بپوش که لذتی ببرد. … می­بینی مردی از لباس کوتاه خوشش می­آید مردی دیگر از لباس بلند زن این ، باید کوتاه بپوشد زن آن به هر لباس که در نظر مرد (خوش) بیاید، به همان لباس خود را آراسته کند…

اغلب مردان را دیده­ایم که در ظاهر چاره نداشته باشد از بیچارگی، بلی بلی گفته و تعریف و تصدیق حرکات خانم را کرده، ماشاالله به آسمان بلند کرده و اسفند به جهت چشم زخم خانم خواسته . و کهنه بند زیر جامه را چنانکه رسم است در آتش سوزانید.

در تعریف خانم اشعارهای خوب مناسب خوانده

یا چهره بپوش یا بسوزان

بر روی چو آتشت سپندی

خانم دور از مسئله که اینها همه اسباب استخلاص از دست خانم. اما از آن طرف که هر دو روگردان صورت شد شکرها می­کند که خوب خانم را گیس خند کردم و از شر خانم خلاص شدم و هزار ناملایم بر زبان می­ آورد و عیوبات ظاهری و باطنی خانم می ­شمارد. پس صرف ظاهر چه اعتبار دارد قلب باید تصدیق کند. و اگر کسی گوید من از زن نمی­ترسم، یا کم­عقل است، یا دروغ می­گوید. چرا که اولا آدم عاقل از خلقت

خفیف­العقل باید بترسد. ثانیا چگونه ملاحظه نکند که عصمت انسان، مال انسان، جان انسان، اولاد انسان، عیال انسان در دست زن است. هر ساعت هم که نمی­توان مثل پیراهن و زیرجامه عوض کرد لایه مونس عمر انسان است. پس باید از خداوند مسألت کرد که وضع حالشان و سلوکشان خوب باشد.

بیهوده لب ببند کین قیل و قال محض خیال است و حرف و وهم.

اللّهم اَصلح کُل فاسِدٍ مِن امور المسلمین.

زن خوش سلوک آنست که اگر یک مرتبه مرد اظهار سلامت و کراهت از چیزی یا لباس یا غیرلباسی کرد خود را رفع کند و شاد باشد، نه اینکه گره بر ابرو زند و چون برج زهرمار بنشیند و اگر کلامی ذکر شود که مثلا خانم زیر جامه شما قدری کوتاه است، فورا قهر و طرح کند کاسه به کوزه، کوزه به کاسه بزند، جواب ندهد یا جواب هم بدهد به هزار تندی که برو از جان من چه می­خواهی، زنی بگیر که خوب باشد من همین­ام، من بدم، خدا مرا بد کرده تو که نمی­توانی خوبی کنی. هزار مزخرف می­گوید که مرد بیچاره را از … (شکر) خوردن پشیمان می­کند. مرد پیش خود تصور می­کند که این چه … (شکری) بود خوردم رفتم که خوب کنم بدتر شد. ای وای که به نشد بدتر شد. خواستم که اصلاح زیرجامه خانم را بکنم فساد در کار خود نمودم و به توبه و استغفار مشغول می­شود. دریغ تغییر خانم را می­کند که خانم بد کردم، غلط کردم، نفهمیدم من زیرجامه شما را نمی­گفتم شما بد فهمیدید… البته حرارت خانم نمی­نشیند لابد یک مجلس تملقی از روی بی­میلی باید بکند آن وقت اطفاء حرارت خانم بلکه بشود اگر … واقع نشود نعوذبالله باید فرار کند.. خوشا دو دوست با هم دوست باشند چو دو بادام در یک پوست باشند حالا اگر حماقت در میان نباشد دوستی باشد و بفمد. البته باید بداند که مرد اگر عیبی برای زنش بگیرد از برای دوستی است نه دشمنی.

دوست آن کس بدان که عیب ترا (همچو) آینه روبرو گوید اگر شعور باشد. و آنچه رضای مرد است زن طالب باشد طرفین را هیچ وقت کدورتی و ملالی نسبت سالهای سال اگر گرسنه و تشنه هم باشد با نان جو و کوزه سفالین با محبت طرفین را پهار صباح عمر به خوبی و خوشی می­گذرد

که دنیا محفلش سودی ندارد

کشیدم باده­اش شوری ندارد

… اینها از بداخلاقی زن برخواسته می­شود زن باید مثل آهن ربا مرد را در محبت بسوی خود کشیده چنان تسخیر کند که ساعتی آرام نداشته باشد.

صد ملک دل به نیم­نظر می­توان خرید

خوبان در این معامله تقصیر می کنند. ادامه👇
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال
معایب الرجال .قسمت دهم

فصل هشتم در لباس پوشیدن زنان گفته اگر زنها شلوار گشاد و بلند و عرقچین کلچه وار خوش آیند بپا کنند و به سر نهند خیلی خوبست. باز طریقه عناد و لجاج پیش نهاد خود نموده و سلیقه کج خویش را میزان قرار داده گویا این ابیات زشت از برای زن این مرد بی سلیقه گفته شده.

عرقچین سرت ترمهء رارا // زیرجامه چین چینت بلند بالا

تو همسر منی مثل عنی بی سر و بی پا// اگر کسی نخواد من میخوامت بفرما بالا.

حاصل اینکه هر زنی باید به طریقه و سلیقه مرد خود رفتار نماید و کردار خود را از قرار میل شوهر بنماید. بسیار از زنان که بفرموده مرد عمل نمایند از لباس و اساس باز طرف میل مرد نگردند به جهت خوی بد آن ناسپاس خدانشناس. و بسیار از زنان انواع لبا سهای قیمتی ظریف و لطیف از مال خود برای خود و شوهر خود میخرند و میدوزند میپوشند و میپوشانند، با وجود این هیچ در نظر مرد بدبخت نمیاید و آن زن بیچاره همیشه تباه کردار و سیاه روزگار در انظار ایشان خوار و زار است. پس هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست بخصوص در این زمان که هیچ نظم و
نظامی در کار نیست. کارها همه به بخت و اتفاق است پس تکالیف غیرمعلوم و تألیف معدوم. نفاق و شقاق موجود و الفت و اتفاق مفقود.


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان /فصل نهم
در آداب خوابیدن است که عمده مطالب و این همه شرح و بسط ، در همین است. شب که بنای خواب شد، این باب، معظم ابواب است. همه مقدمات و هنگامه برای استراحت شب است. شب را خداوند عالم برای سکون و راحت آفریده اگر شب آن مثل روز باشد زهی بدبختی/
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز

دل چو آینه در زنگ ظلام اندازد

آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب

گرد خرگاه افق پرده شام اندازد

شب باید مشغول باشد هر کس به هر عالمی که دارد و راحت خود را در آن می­داند، اشتغال داشته باشد و راحت کند. اجماع دوستان در شب می­شود، لذت عمر را شخص با معشوقه در شب می­برد. بهترین لذتهای دنیا خوابیدن است.
زنها که مایه محبت را در رختخواب خوابیدن دانسته­ اند. و ابتدای این امر قطعا از آن پیرزن­های منحوس شده ­است که چون نهنگ و اژدها مرد را فرو برده­اند. و به تقلیدی چنین مانده­ است، اگر زنی دور از شوهر بخوابد صبح خاله ها و سبزی پاک کن ها همه روبرو دو زانو نشسته اند و دستی به زیر زنخ (زنخدان-چانه ) نهاده آه­های سوزناک می­کشند و افسوسهای دردناک می­خورند که بمیرم برای دخترم که سیاه­بخت و سیاه­روز است. شبها تنها می­خوابد. خانه پدر و مادرش مگر لقمه نان قحط بود. و به این افسانه ها خانه بیچاره را خراب و ملک محبت را ویران می­ سازد. این غلط محض و خبط (اشتباه ) بزرگست اگر زن و مرد در محبت لیلی و مجنون باشند، یکجا خوابیدن را به موافق اقوال حکما و اطبا و تجربه مجربین و گفته اهل ذوق ، محبت را می­برد . و سبب عداوت می­شود . حکما در کتاب نوشته­ اند که از حکیمی سوال کردم که شخصی به کسی عشق دارد، و از همه امورات دست کشیده و امر معیشت او مختل مانده و پریشان گشته هرچه می کنم علاج پذیر نیست و ساعت به ساعت شوقش زیادتر می­شود، حکیم گفت هر دو را در یک رختخواب بخوابانید که نفسشان بهم بخورد و شوق کم بشود و آتش محبت خاموش گردد و سبب تنفر از هم بشود از قرار دستورالعمل حکیم رفتار کردند محبت طرفین زایل شد بخصوص نفس انسان که به هم رسید سبب نفرت می­شود و علاوه بر آن طبع انسانی را خداوند بر یک نهج خلق نکرده که با هم در یک آن بخوایند و یک آن بیدار شوند. هر دو یک مزاج باشند، یکی می­بینی خوابش می­گیرد، یکی بیدار می­شود. به آن بیدار، لامحاله بد می­گذرد. و یکی سردش می­شود یکی گرمش می­شود، یکی نفس می­زند، یکی دماغش می­گیرد یکی زود بیدار می­شود، یکی دیر، یکی سرفه می­کند یکی نمی­کند، … یک جا خوابیدن سبب اذیت و نفرت می­ شود.
اگر زن زنی است از آن زن­های کریه پیر بدشکل و قابل معشوقیت و محبوبیت ندارد بزور و اصرار و فحش و کتره (سخنان بی معنی و بی ترتیب که با هم ربطی ندارند ) و بدخلقی خود را به شوهر می­چسباند و همین قرار می­خواهد مرد مطیع امر و نهی او بلکه نوکر و زرخرید باشد، خواهد بخواهد، خواهد نخواهد، اگر مرد رو از خانم بگرداند که مشت به کله اش زند و سقلمه( ترکی : ضربتی که با مشت به پهلوی کسی زنند.) به پهلویش می­زند و از رختخواب بلکه از خانه بیرونش می­ کند.
…اگر از جانب مرد بیچاره فی­الجمله کرامتی بروز کند با تغیرات می­فرماید که اگر یک خشک گندیده باشد، از شب تا صبح بغل می­کردی به ما که می­رسد افاده می­کنی اصلا شما مردها پست فطرت هستید و از آدم با نجیب خوشتان می­ آید، با اینکه ندانسته­اند آن خشک گندیده­ ها به قول ایشان، صیغه باشند اگر شخص بگوید بخواب، می­ خوابند اگر بگوید برو، می ­روند و محض اینکه اطاعت می­ کنند.
.. قاعده اینست که رختخواب جداگانه پهلوی مرد نیندازد و لباس خود را عوض کرده زیاده از یک زیرجامه نپوشد پیرهن نرم نازک لطیف بپوشد ارخالق ) نیم تنه ای که مردان و زنان می پوشیدند و لای رویه و آستر آن پنبه قرار می دادند. ) نپوشد بهتر است اگر هم باید بپوشد ارخالق نرم و تنگ باشد و در جیبش چیزی نباشد.
خود را انبان ملاقطب قرار ندهد که هرچه بخواهی دست در جیب کرده درآورد. چارقد سر نکند سنجاق و سوزن و چیزهائیکه مثل این­هاست همراه نداشته باشد… نه آنکه روز بنشیند، تعریف شب را بکند… چنانکه رسم زنان این زمان است که گاهی گردن را نشان می­دهد و گاهی شکم را که یعنی من سفیدبختم. لعنت بر تو و بختت بیاید. بعضی از خانم­های نانجیب بدفطرت دیده شد که از این محله به آن محله می­نویسد امشب آقا همچه گفت یا… یا در حمام جمع می­شوند، با زنهای بیگانه و آشنا، قدری نان، ترشی بادمجان زهرمار کرده و می­گویند و دیشب شوهرفلان کار کرده و به قول خودشان حمام سرافرازی تشریف آورده­ اند.
صبح که از خواب برخواستند چنانچه در فصل دیگر عوض می­شود خانم قبل از بیداری مرد برود جای دیگر و رجوع به کار مرد نداشته باشد مرد را به خدمتکاران وا بگذارد تا خود سر و صورت را صفا داده تشریف شریف بیاورد
سعدیا بسیار گفتن عمر ضایع کردن است. #محمود_حسینی
@eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال -۱۰
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت یازدهم
فصل نهم در آداب خواب گفته. الحق درست و راست بدون کم و کاست گفته؛ باز به شرط غنا و عدم فقر و فراهم بودن اسباب زنده گانی از همه جهات. نه مثل ما مردم ایران فقیر و محتاج بنحویکه سی سال یک مرد و زن در زیر یک لحاف کرباس از سر شب تا به صبح از دو طرف بو کنند روایح کثیفه و عفینه با اصوات زیر و بم عجیب و غریب در زمستان و تابستان. تمام معایب از فقر و جهل است و جهل است و بس. والا هر ذی شعوری بد از خوب فرق کند و مرغوب از غیرمرغوب تمیز دهد. محتاج به این همه روده درازی نیست.

آنکه شیران را کند روبه مزاج // احتیاج است احتیاج است احتیاج

دیگر در سایر آداب و حرکات و تغمزات(احتمالا به معنای غمزه است) در جامه خواب که زن از برای شوهر باید بیاورد و بکند شرحی مخصوص و تفصیلی مفصل که تمام از روی سلیقه شخصیه خود مصنف میباشد بدون دلیل و حال آنکه اکثر و اغلب مردم برخلاف سلیقه او قسم دیگر حرکات و تغمزات می پسندند و به نحو دیگر از زنان طالبان و مایلانند که بر شخص منصف با شعور اظهر من الشمس و ابین من الامس است. اینکه شرط تأدیب و تربیت نیست چون انواع و اقسام از خواص و عوام زن و مرد خوب و بد هر دو می باشند. صفات حمیده و رذیله از همه به همه قسم مشاهده می شود. اگر باید تربیت بشوند باید همه بشوند. تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن و تدین ملیته و دولتیه شرعیه و عرفیه کشوریه و لشکریه می باشد با این دو کلمه ها مردم به هیچ وجه من الوجوه تربیت نمی شوند. جناب مصنف کتاب تأدیب النسوان که اینهمه زحمت کشید ه اند، رنج بیهوده برده اند.


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
در آداب صبح از خواب بیدار شدن


زن باید صبح از خواب بلند می­شود بعد از نماز، تلاوت قرآن و دعا را زیاد طول ندهد و بی­ تأمل و درنگ سر را شانه کرده و سرمه کشیده تغییر لباس دهد، گلابی بر رو و صورت زده با روی شکفته و خندان چون کبک خرامان و ماه تابان نزد مرد بیاید نه اینکه صبح برخواسته، سیاهی سرمه دور چشم را گرفته و کثافت سرخابی رو را نجس کرده، چرک دندان را فرو گرفته، بخار دهن یک فرسنگ راه را متعفن کرده، با لباس کثیف از رختخواب یک طرف افتاده، اوطاق جاروب نزده زانو به زانوی شوهر نشسته خمیازه­ های پیاپی کثافت منظر ،کسالت خواب، فِرط فِرط قلیان بوی سیر کند. شوهر بی­نوای فقیر باید صبح روشن شب تارش شود، همه این­ها متحمل و مشغول استعاذه و استغفار می­شود و در دل هزار لعنت بر آن صورت می­کند و به تعجیل اَین المَفر گویان راه بیرون و خلاصی از آن عین السقر (احتمالا عین الصقر= پرنده شاهین ) جویان می­ شود. خانم چنان تصور می­کند که مرد را احیا نموده، ، چه خوب کرده ساعتی از شوهر جدا نگشته و متوقع هم می­شود که مرد مرا نبویید و نبوسید. بارک الله ! خانم درست می­گویی جای آن دارد که مرد به آن احوال چرک گوشه لبت را عوض نبات و شیرینی صبح با زبان بلیسد و مثل سگ چرک کثافت تو را پاک کند و از تو ساعتی جدا نشود اگر دقیقه]ای[ جدا شود هیهات ! هیهات ! نفهمید به دست خود، به پای خود ، تیشه زده است و چنان مرد را ؟ نماید که صد سال ملاغفّار و شیخ موسی رفع آن را نتواند کرد.


… مجالست خانم نبایست مثل نشستن سر خلا (مستراح- توالت) ، و تحمل بوی دهنش مثل تحمل بوی خلا باشد بلکه باید به­ طوری باشد که مرد به شوق و ذوق و بدون اکراه مثل دسته گل زن خود را ببوید و ببوسد و هرچه زیاد ببوید شوقش زیادتر شود و میلش افزون­تر کرد…


به یک شستن رو و کشیدن مسواک و پوشیدن لباس و آرایش کردن رفع همه می­شود خود نداری کردن بی­ انصافی و عین حماقت است . هیچ عذری برای این کار نمی­ شود مگر از شدت احقی و نفهمی … اگر بخواهند که آداب و سلوک خانمها را عرض دهم کتابی مفصل. و این رساله گنجایش این فقرات را ندارد. و یکی از هزار و اندکی از بسیار آن را در این مختصر رساله معروض داشته می­دانم هر کدام از خوانین محترمه ملاحظه بفرمایند جز فحش چیزی دیگر نمی­ گویند،… حق را نزد عقلای قوم نمی توان زد چه رسد در این محل که نصف انسان عقل دارند. و الله خواهند گفت که برو مرتیکه احمق که بیکار هستی خدا روزیت را جای دیگر حواله کند تو اگر راست می­گویی برای مرد هم کتاب بنویس یا برو این نصیحت­ها را به زنهای خود کن. اگر خداوند بخواهد قدری انصاف بدهد این رساله را درست از روی بصیرت ملاحظه فرمایند ازاین قرار رفتار نمایند آن وقت می­دانند که درست عرض کردم و هیچ وقت بد نخواهید دید.. من آنچه شرط بلاغ است با تو می­گوید تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. تمام شد کتاب تأدیب­ النسوان در روز یکشنبه دویم ماه شعبان المعظم .


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال -۱۱
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت دوازدهم
فصل دهم در آداب صبح از خواب برخواستن زنان گفته که باید زن صبح از خواب برخواست فوراً از اطاق برود بیرون و مرد را بگذارد به کنیزان و خدمتکاران. معلوم است که این نصیحت را برای چه کرده است. برای اینکه خانم که رفت آقا انگشتی به کنیزان و خدمتکاران برساند و این را برای خود عیشی قرار دهد. حال از روی انصاف و مروت بنگرید بعد از آنکه آقا با خدمه این قسم رفتار نماید آن خانم بیچاره دیگر چگونه میتواند با آن جماعت وحشی بیشعور ریاست و تحکم و خانه داری نماید. رسوم خانه داری برچیده و اوراق زند ه گی پیچیده یوم خراب البلاد و عذاب العباد هویدا و دیده خواهد گردید. اگر خانم بگوید خدمه فرمان نمیبرد یا اسباب دزدیده آقا گوید از غرض است. این همه عیب از یک شوخی با خدمه پیدا خواهد شد. اینها که عرض شد کار مردان خوبست افسانه مردان بد زیاد و بی حساب است. نعوذ بالله من غضب الله. همچه معلوم میشود که زنان بد این زمان بهتر از مردان بد این زمان هستند زیرا که ایشان محجوب و ممنوع از مراوده و مخالطه می باشند کمتر صفات رذیله و قساوت قلب دارند چون ضعیف الحسّ و الجسم و ضعیف اُلعقلند چندان شرارت از ایشان بروز نمی نماید. اگر هم بروز نماید تقصیر از مردان ایشان است بدلیل اینکه مردان تربیت کننده زنانند و زنان اسیر دست ایشان. از آنجاست که اینهمه معایب پیدا شده. خداوند صاحب ایشان را برساند. اللهم عجل فی الفرج مولانا و صاحبنا صاحب العصر و الزمان و خلیفته الرحمن و مروج القران.

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle