🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
586 subscribers
1.71K photos
1.07K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
📚 بازخواني بخشي از زندگينامه خودنوشت #مهدي_آذر_يزدي در سالمرگ او 📚
—------------------------------—
🔹مادرم مي‌گفت نوشتن هم شد کار؟
اولين‌بار که به فکر تدارک کتاب براي #کودکان افتادم، سال 1335، يعني در سن 35 سالگي‌ام بود. بعضي از کودکي شروع به نوشتن مي‌کنند ولي من تا 18 سالگي، خواندن درست و حسابي هم بلد نبودم. در سال 1335، در «عکاسي يادگار» يا «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» کار مي‌کردم و ضمنا کار غلط‌گيري نمونه‌هاي چاپي را هم از «انتشارات اميرکبير» گرفته بودم و شب‌ها آن را انجام مي‌دادم. قصه‌اي از «انوار سهيلي» را در چاپخانه مي‌خواندم که خيلي جالب بود. فکر کردم اگر ساده‌تر نوشته شود، براي بچه‌ها خيلي مناسب است. جلد اول «قصه‌هاي خوب براي بچه‌هاي خوب» خودبه‌خود، از اينجا پيدا شد. آن را در شب‌ها درحالي مي‌نوشتم که توي يک اتاق 4×3 يا 12 متري زير شيرواني، با يک لامپاي نمره 10 ديوارکوب، زندگي مي‌کردم. نگران بودم #کتاب خوبي نشود و مرا مسخره کنند. آن را اول بار به «کتابخانه ابن سينا» که سر «چهارراه مخبر الدوله» بود، دادم. آن را بعد از مدتي پس دادند و رد کردند. گريه کنان آن را پيش آقاي «جعفري»-مدير انتشارات اميرکبير که در خيابان ناصر خسرو بود- بردم. ايشان حاضر شد آن را چاپ کند. وقتي يک سال بعد، کتاب از چاپ در آمد، ديگران که اهل مطبوعات و کار کتاب بودند، گفته بودند که خوب است. به همين خاطر، آقاي جعفري، پيوسته جلد دوم آن را مطالبه مي‌کرد.کم‌کم اين کتاب‌ها به هشت جلد رسيد؛ البته قرار بود 10 جلد بشود ولي من مجال نوشتن آن را پيدا نکردم. بيشتر اوقاتم صرف اسباب کشي و تغيير منزل و تغيير شغل و کار شده است. تنهايي هم براي خودش مشکلاتي دارد؛ بايد براي خود سبزي بخري؛ بنشيني پاک کني؛ بعد يک جوري آن را بپزي و بخوري و ظرف آن را بشويي؛ پيراهنت را وصله کني و اتاقت را جارو کني و رخت بشويي و از اين قبيل کار‌ها. روز‌ها هم اگر براي مردم کار نکني، خرجي نداري. اگر اختيار دست من بود، براي خودم يک پدر ميليونر که مدير يک کتابخانه هم باشد، انتخاب مي‌کردم ولي انتخاب در دست من نبود. پدر و مادرم، هر دو در سن 80 سالگي مردند؛ درحالي‌که کار و کتاب مرا مسخره مي‌کردند. براي کارهايي که در زمينه کتاب کرده ام، «جايزه يونسکو» گرفتم و همين‌طور «جايزه سلطنتي کتاب سال». سه تا از کتاب هايم را هم «شوراي کتاب کودک»، به‌عنوان کتاب برگزيده سال انتخاب کرد. دو سال پيش، مادرم با سرزنش به من مي‌گفت: «اين همه که شب و روز مي‌خواني و مي‌خواني، پول‌هايش کو؟ اين هم شد کار که تو پيش گرفته‌اي!؟» مادرم تقريباً درست مي‌گفت. اگر از همان اول به همان کار رعيتي چسبيده بودم يا به سبزي فروشي يا بقالي و چقالي، خيلي بهتر زندگي مي‌کردم ولي نمي‌خواستم. «خودکرده را تدبير نيست؛» پشيمان هم نيستم.
#مشاهیر_تعلیم_تربیت

ادامه مطلب در https://eduarticle.me/?p=2350
—---------------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA