🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
588 subscribers
1.71K photos
1.07K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
‌‎
📝 28 مرداد؛ کودتايی سیاه در قاب تاریخ
____________
...در خاطره جمعي و روان‌شناسي- اجتماعي ايرانيان، موضعِ افراد در برابر #28_مرداد سال 1332 فراتر از امر سياسي است. در 28 مرداد، دولت دکتر مصدق را ساقط کردند و فضل‌الله زاهدي که مدعي بود طي حکمي بحث‌برانگيز محمدرضاشاه پهلوي وي را منصوب کرده، خود را رسما نخست‌وزير بحق ايران خواند. براي بسياري از ايرانيان، اين روز بيشتر نمادين است و نام کودتاست که بيشتر اهميت پيدا کرده؛ اين روز فرصتي ديگر براي ضجه‌کردن در راه پرخوف و دردناک دموکراسي‌خواهي و تعيين سرنوشت خويش نيست بلکه لکه ننگي است که تا ابد پاک نخواهد شد و تا هميشه جا براي پرداختن به ابعاد مختلف آن وجود دارد. وقايع 28 مرداد تبديل شده به زمان تأمل درباره ارزيابي دولت 28ماهه دکتر مصدق، سياست‌هاي داخلي و خارجي، نقاط قوت و ضعف و دوستان و دشمنان او. اين واقعه را حتي مي‌توان از باب جامعه‌شناسي و روان‌شناسي مردم هم تحليل کرد. چنين تاريخ و واقعه‌اي ناگزير به مسائل اخلاقي خوب و بد، حق و ناحق، شجاعانه يا خائنانه، وفاداري يا خيانت به ايران و ايراني دامن مي‌زند.
چهار ماه پس از براندازي دولت دکتر مصدق، يکي از منابع ديپلماتيک بريتانيا در تهران به آنتوني ايدن (Anthony Eden)، وزير امورخارجه انگليس گزارش داد که «اينجا اظهارات قابل‌توجهي بيان مي‌شود که معتقد است «دکتر مصدق و ساير ملي‌گرايان هنوز از حمايت مردمي بيشتري نسبت به رژيم کنوني برخوردارند.» حتي 6 ماه پس از براندازي دکتر مصدق، ارزيابي منابع انگليس درباره حمايت مردمي از مصدق تغيير نکرد. ايدن دوباره باخبر شد که «جاي اندکي شبهه است که مصدق از «حمايت پنهاني بيشتري» در کشور برخوردار است؛ قاطبه افراد هنوز هوادار دکتر مصدق هستند و دولت زاهدي «فاقد هرگونه حمايت مردمي» است.» با اين همه به ايدن يادآور شدند که «اين امر به‌وضوح به نفع ما و ايرانيان است که دولت کنوني بر سر کار باشد.»
وقايع 28 مرداد تلاش ايرانيان به‌منظور احقاق حق خويش براي تعيين سرنوشت درباره امور سياسي و اقتصادي و نيز آينده‌اش را مختل کرد. اين وقايع کشور را به دو دسته غالب ‌بحق شکست‌خورده و پيروزان خردمندي تقسيم کرد که تا اندازه‌اي اقليتي بودند آلوده به گناه‌. در يک‌سو، اکثريتي قرار دارد مفتخر که معتقد بودند دکتر مصدق، تجسم آرمان‌هاي دموکراتيک، ملي و ضدامپرياليستي ايرانيان است و اينکه تسليم‌شدنش نيز با فخر و مباهات همراه بوده و سقوط وي باعث شد بسياري از هوادارانش در ميان نسل‌هاي مختلف به حقانيت، وطن‌خواهي و شجاعتش اذعان کنند. در سوي ديگر، اقليتي قرار داشتند فاقد وجاهت مردمي که شاه ‌بايد در تعدادشان اغراق مي‌کرد و روحيه‌اي در ميانشان جريان داشت که وي آنان را «مردم من» خطاب مي‌کرد. علايق، حفظِ جايگاه، وفاداري، عقيده يا تمايل ايدئولوژيک به انگليس و آمريکا آنها را بر آن داشت تا از برنامه انگليسي- آمريکايي براي عزل دکتر مصدق حمايت کنند. براي نيل به چنين هدفي، آنان ‌بايد رهبري سياسي و نظامي قدرت‌هاي خارجي و نيز سخاوتمندي مالي انگليسي‌ها و آمريکايي‌ها را قبل و بعد از براندازي دولت دکتر مصدق بي‌چون‌وچرا مي‌پذيرفتند. بااين‌حال، همکاري اين گروه‌ها- گردن‌کلفت‌هاي اجيرشده خُرد يا روحانيان متوسط‌الحال اما از نظر سياسي تأثيرگذار، دلالان کت و شلوارپوش و کراوات‌زده، سياستمداران، نمايندگان مجلس، درباريان، روزنامه‌نگاران جاه‌طلب و دوآتشه، سربازان و افسراني- بود که همه مي‌خواستند نقاب وطن‌پرست واقعي را به صورت بزنند. ازاين‌رو، ‌بايد خود و مهم‌تر از همه، ديگران را متقاعد مي‌کردند که همکاري با قدرت‌هاي خارجي را در برهه‌اي از زمان در طول براندازي دولت دکتر مصدق بپذيرند فقط به‌اين‌دليل که مانع ورود خطري بزر‌گ‌تر به نام کمونيسم شوند و ايران را از خطر نخست‌وزيري که فاقد ثبات رواني بود، برهانند و زمام امور را دوباره به شاه، نماد «اتحاد ملي» بسپارند.
وطن‌پرستي را با غلامي و فرمانبرداري از دولت‌هاي انگليس و آمريکا پيوندزدن، کار دشواري بود اما چيزي بود که عوامل و افراد ذي‌نفع در (کودتاي) 28 مرداد، آن را شدني مي‌دانستند. هرچند، بي‌درنگ پس از براندازي دکتر مصدق، شاه علنا گفت 28 مرداد ثابت کرد مردمش او را دوست دارند و در درون خود باور داشت جايگاهش را مديون «دوستان غربي»‌اش است تا «مردمانش» و لذا بايد تأييد آنان را به‌دست آورد تا وزير دربار جديدي منصوب کند.
17 مارس 1954 (26 اسفند 1332)، حدودا هفت ماه پس از عزل دکتر مصدق، آنتوني ايدن گزارش داد که با وساطت سفير، شاه از او «مستقيما پرسيده که مطامع انگليس براي آينده ايران چيست؟» شاه با پرسيدن اين سؤال، از سلطه انگليس و مقام فرمانبرداري خويش مشکور بود. #تاریخ_ایران - روزنامه وقایع اتفاقیه با دخل و تصرف
---------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA