Forwarded from اتچ بات
#علی_محمد_مودب در شعر بلند #دست_خون به خوبی خیلی از ماجراهای انقلاب و جنگ را با تکیه بر عصمت و معصومیت روستایی روایت میکند و تصاویری بسیار پویا و زیبا از حال و هوای دهه شصت در جلوی چشم خواننده نقاشی میکند.
این #منظومه خوشخوان و درخشان را بخوانید چون شعرش بقدری آمیخته با شور و شعور است که میتواند جان شما را به فطرت و معصومیت طبیعتگرایانه رهنمون سازد.
#دست_خون
#علی_محمد_مودب
#شهرستان_ادب
....
....
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
این #منظومه خوشخوان و درخشان را بخوانید چون شعرش بقدری آمیخته با شور و شعور است که میتواند جان شما را به فطرت و معصومیت طبیعتگرایانه رهنمون سازد.
#دست_خون
#علی_محمد_مودب
#شهرستان_ادب
....
....
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
Telegram
attach 📎
#معرفی_کتاب
....
...
#رمان #سال_گرگ
نوشته #جواد_افهمی
🔴نامزد بهترین کتاب سال انقلاب اسلامی
انتشارات #شهرستان_ادب
...
...
" سال گرگ" قرار است روایت تصفیه درون گروهی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دههٔ پنجاه باشد.
محمدتقی شهرام (در اینجا با نام شهرام) که یکی از اعضای سازمان است همراه یکی دیگر از اعضا، به زندانی در ساری تبعید شدهاند. شهرام با کار فکری بر زندانبان خود او را تحت تأثیر قرار میدهد تا موجبات فرار آنها را فراهم کند. در پیفراز و نشیبهای گوناگون، این گریز بالاخره با موفقیت انجام میشود. شهرام که جزء تئوریسینهای سازمان است، مشی سیاسی و خط مذهبی گروه را نفی میکند
و با مطرح کردن این موضوع که در جهان امروز روشهای مبارزه مکتبی با استفاده از قرآن، دیگر پاسخگوی نیازهای زمانه نیست، مشی مارکسیست- لنینیستی را برگزید. او با یارگیری و نفوذ فکری، به اعمال فشار بر نیروهای مذهبی اقدام میکند و موفق به حذف و به انزوا کشاندن آنها میشود.تصفیهٔ درون گروهی یعنی پاکسازی سازمان از نیروهای مذهبی، حتا رهبران سازمان را نیز شامل میشود و مجید شریف واقفی یکی از همین شهیدان است.
"سال گرگ" با نگاهی که ملغمهای از تاریخ و تخیل است، این ماجرای خونین را به تصویر میکشد.
http://l1l.ir/q53
🔴بعد نوشت: چرا حزب الهی ها از جبهه فرهنگی انقلاب غافلند؟
کمی سیاست بازی را کنار بگذارید و به فرهنگ انقلاب بپردازید.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
....
...
#رمان #سال_گرگ
نوشته #جواد_افهمی
🔴نامزد بهترین کتاب سال انقلاب اسلامی
انتشارات #شهرستان_ادب
...
...
" سال گرگ" قرار است روایت تصفیه درون گروهی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دههٔ پنجاه باشد.
محمدتقی شهرام (در اینجا با نام شهرام) که یکی از اعضای سازمان است همراه یکی دیگر از اعضا، به زندانی در ساری تبعید شدهاند. شهرام با کار فکری بر زندانبان خود او را تحت تأثیر قرار میدهد تا موجبات فرار آنها را فراهم کند. در پیفراز و نشیبهای گوناگون، این گریز بالاخره با موفقیت انجام میشود. شهرام که جزء تئوریسینهای سازمان است، مشی سیاسی و خط مذهبی گروه را نفی میکند
و با مطرح کردن این موضوع که در جهان امروز روشهای مبارزه مکتبی با استفاده از قرآن، دیگر پاسخگوی نیازهای زمانه نیست، مشی مارکسیست- لنینیستی را برگزید. او با یارگیری و نفوذ فکری، به اعمال فشار بر نیروهای مذهبی اقدام میکند و موفق به حذف و به انزوا کشاندن آنها میشود.تصفیهٔ درون گروهی یعنی پاکسازی سازمان از نیروهای مذهبی، حتا رهبران سازمان را نیز شامل میشود و مجید شریف واقفی یکی از همین شهیدان است.
"سال گرگ" با نگاهی که ملغمهای از تاریخ و تخیل است، این ماجرای خونین را به تصویر میکشد.
http://l1l.ir/q53
🔴بعد نوشت: چرا حزب الهی ها از جبهه فرهنگی انقلاب غافلند؟
کمی سیاست بازی را کنار بگذارید و به فرهنگ انقلاب بپردازید.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴 انقلاب و دستاوردهای تکنوکراتیک!
.....
.....
🔵نکته ای مرا طی سالها آزار داده مباحثی است که در دهه فجر به عنوان دستاوردهای انقلاب از آن یاد می کنند.
و از آن بیشتر ان چه مرا رنج داده است، قیاس این دستاوردها با وضعیت پیش از انقلاب است.
🔵جمهوری اسلامی الان فلان متر جاده آسفالته چهار بانده دارد که در مقایسه با پیش از انقلاب، سیصد چهار صد درصد افزایش را نشان می دهد.
ما بهمان تعداد دانش آموز و دانشجو داریم در حالی که محمد رضا عرضه اش را نداشت.
فن آوری نانو یکی از دستاوردهای انقلاب است که پیش از انقلاب خوابش را هم نمی دیدیم.
در موشک فلانیم
در فلان چیز بهمانیم
🔵هر چند این امور و اسباب مفید و مثبت اند ولی کسی نیست که بپرسد آیا ما برای این امور و این دستاوردها انقلاب کردیم؟
کدام ملتی آنقدر کم فکر است که برای این امور صدها هزار شهید و اسیر و مجروح بدهد؟
مگر نه اینکه اگر محمد رضا بود، ما به این میمنت که در نظم نوین جهانی هضم شده بودیم، الان مثل کره جنوبی لازم نبود سوار ابوطیاره های وطنی شویم و سالانه بیست و چند هزار نفر کشته دسته کنیم.
مگر جز این بود که نه تنها بر سر مسئله هسته ای تحریم نمی شدیم بلکه کنار دهها نیروگاه هسته ای، بمب اتم هم داشتیم؟
مگر نه اینکه دانشگاه های ما بنا به اتصال به معتبرترین دانشگاههای جهان، ارزش کیفی بیشتری داشت؟
پس چرا دهه فجر که می شود، از این امور فنی و تکنولوژیک مادی، به عنوان دستاورد نظام یاد می کنند و کسی نمی خواهد پاسخ بدهد که چرا بعد از نزدیک به چهار دهه، حداقل های عدالت اجتماعی را عملی نساخته ایم؟
چرا از تعداد زاغه نشینان و حلبی ابادهایی که محصول مدیریت مسئولین کشور است و نه عملکرد محمد رضا، چیزی نمی گوییم.
از رشد فساد سیاسی و حکومتی و عدم توانایی در مهار آن سخن و آماری نمی دهیم و نمی گوییم درصد فساد قبل از انقلاب 100 بود ما آن را 99 درصد کردیم؟
چرا میزان عدالت را، توزیع عادلانه ثروت را با زمان طاغوت قیاس نمی کنیم.
چرا در آرمان های الهی وضعیت دینداری امروز را با قبل به قیاس نمی نشینیم؟
این آمار ها است که مایه افتخار و مباهات می تواند باشد، وگرنه اگر با عینک تکنوکرات ها به ماجرا نگاه کنیم، و انقلاب را با امور روزمره مادی که در جمهوری اسلامی پاکستان هم بهتر از آن یافت می شود بسنجیم، انقلاب عملی بیهوده بوده است.
چرا که ما برای چیزی غیر از حکومت اسلامی و عدالت انقلاب نکردیم.
ما برای نان و مسکن و آزادی های نا مشروع قیام نکردیم.
ما خواستیم حکومتی را تشکیل دهیم تا به همه عالم نشان دهیم، بجز لیبرال سرمایه داری، تصور دیگری از حیات انسانی در زمین خاکی وجود دارد.
ما قیام کردیم تا فریاد بزنیم که حکومت متقین و مومنان و صالحان که قرآن شعارش را می دهد نه تنها توهم و اتوپیای مذهبی نیست، بلکه امری قابل ظهور است.
ما انقلاب کردیم تا حاکمانش از طبقه های پایین ، از گودنشینان و مستضعفان باشند تا طلسم تسلط طبقه اشراف و بورژوا را باطل کرده باشیم.
🔵 من اگرچه به نظریه تناسخ در علوم نظری معتقد نیستم اما به حقیقت تناسخ در منحرف کردن انقلاب ها ایمان دارم و میدانم روح ابولهب و ابوسفیان و ابن عاص ها در طلحه و زبیر و و سعد ابن ابی وقاص ها حلول می کند و تا سر حسین زمانه را بر نیزه نکند از پا نخواهند نشست.
همانند روح محمد رضا و علم و هویدا که این روزها در دادگاه ها و شهرداری ها و بانک ها و مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بازار و ... سرگردان شده است و در جسم برخی از مسئولین و کالبد برخی سازمان ها حلول کرده است تا همانطور که لباس خمینی را به تن دارند، منطق اشرف پهلوی و برادرش را شانتاژ کنند.
کسانی که عکس امامنا خامنه ای را در اتاق کارشان گذاشته اند، اما با منطق پهلوی ها کشور را مدیریت می کنند و خدا می داند که محمد رضا و پیشینیانش نزد خداوند گرامی تر از این قوم هرزه پشیمان اند.
کسانی که روی اظهار ندارند اما اگر فضایش مهیا شود، می گویند ما غلط کردیم انقلاب کردیم.
ما غلط خوردیم که بر علیه آمریکا شعار دادیم.
آیا نمی بینیم آنانی را که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و حال، فرزندانشان را برای اقامت، آنجا فرستاده اند؟
و نمی بینیم آنان که علیه کاخ نشینی قیام کرده و حال خودشان در کاخ به سر می برند؟
🔵 اگر به من بگویند دستاورد انقلاب چه بوده می گویم، آن کودک آفریقایی لاغر و ژولیده که عکس روح الله کبیر و حضرت آقا را به آغوش گرفته است.
آن ملتی که با پای برهنه و شکم گرسنه به شوق اسلام در یمن و منامه و کشمیر می جنگند.
دستاورد انقلاب اسلامی #منصور_نظری و #میثم_صفائیان است، #جشنواره_عمار و #ثریا و #شهرستان_ادب است، عدالتخواهان غریبی که حنجره بیدار خمینی اند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
.....
.....
🔵نکته ای مرا طی سالها آزار داده مباحثی است که در دهه فجر به عنوان دستاوردهای انقلاب از آن یاد می کنند.
و از آن بیشتر ان چه مرا رنج داده است، قیاس این دستاوردها با وضعیت پیش از انقلاب است.
🔵جمهوری اسلامی الان فلان متر جاده آسفالته چهار بانده دارد که در مقایسه با پیش از انقلاب، سیصد چهار صد درصد افزایش را نشان می دهد.
ما بهمان تعداد دانش آموز و دانشجو داریم در حالی که محمد رضا عرضه اش را نداشت.
فن آوری نانو یکی از دستاوردهای انقلاب است که پیش از انقلاب خوابش را هم نمی دیدیم.
در موشک فلانیم
در فلان چیز بهمانیم
🔵هر چند این امور و اسباب مفید و مثبت اند ولی کسی نیست که بپرسد آیا ما برای این امور و این دستاوردها انقلاب کردیم؟
کدام ملتی آنقدر کم فکر است که برای این امور صدها هزار شهید و اسیر و مجروح بدهد؟
مگر نه اینکه اگر محمد رضا بود، ما به این میمنت که در نظم نوین جهانی هضم شده بودیم، الان مثل کره جنوبی لازم نبود سوار ابوطیاره های وطنی شویم و سالانه بیست و چند هزار نفر کشته دسته کنیم.
مگر جز این بود که نه تنها بر سر مسئله هسته ای تحریم نمی شدیم بلکه کنار دهها نیروگاه هسته ای، بمب اتم هم داشتیم؟
مگر نه اینکه دانشگاه های ما بنا به اتصال به معتبرترین دانشگاههای جهان، ارزش کیفی بیشتری داشت؟
پس چرا دهه فجر که می شود، از این امور فنی و تکنولوژیک مادی، به عنوان دستاورد نظام یاد می کنند و کسی نمی خواهد پاسخ بدهد که چرا بعد از نزدیک به چهار دهه، حداقل های عدالت اجتماعی را عملی نساخته ایم؟
چرا از تعداد زاغه نشینان و حلبی ابادهایی که محصول مدیریت مسئولین کشور است و نه عملکرد محمد رضا، چیزی نمی گوییم.
از رشد فساد سیاسی و حکومتی و عدم توانایی در مهار آن سخن و آماری نمی دهیم و نمی گوییم درصد فساد قبل از انقلاب 100 بود ما آن را 99 درصد کردیم؟
چرا میزان عدالت را، توزیع عادلانه ثروت را با زمان طاغوت قیاس نمی کنیم.
چرا در آرمان های الهی وضعیت دینداری امروز را با قبل به قیاس نمی نشینیم؟
این آمار ها است که مایه افتخار و مباهات می تواند باشد، وگرنه اگر با عینک تکنوکرات ها به ماجرا نگاه کنیم، و انقلاب را با امور روزمره مادی که در جمهوری اسلامی پاکستان هم بهتر از آن یافت می شود بسنجیم، انقلاب عملی بیهوده بوده است.
چرا که ما برای چیزی غیر از حکومت اسلامی و عدالت انقلاب نکردیم.
ما برای نان و مسکن و آزادی های نا مشروع قیام نکردیم.
ما خواستیم حکومتی را تشکیل دهیم تا به همه عالم نشان دهیم، بجز لیبرال سرمایه داری، تصور دیگری از حیات انسانی در زمین خاکی وجود دارد.
ما قیام کردیم تا فریاد بزنیم که حکومت متقین و مومنان و صالحان که قرآن شعارش را می دهد نه تنها توهم و اتوپیای مذهبی نیست، بلکه امری قابل ظهور است.
ما انقلاب کردیم تا حاکمانش از طبقه های پایین ، از گودنشینان و مستضعفان باشند تا طلسم تسلط طبقه اشراف و بورژوا را باطل کرده باشیم.
🔵 من اگرچه به نظریه تناسخ در علوم نظری معتقد نیستم اما به حقیقت تناسخ در منحرف کردن انقلاب ها ایمان دارم و میدانم روح ابولهب و ابوسفیان و ابن عاص ها در طلحه و زبیر و و سعد ابن ابی وقاص ها حلول می کند و تا سر حسین زمانه را بر نیزه نکند از پا نخواهند نشست.
همانند روح محمد رضا و علم و هویدا که این روزها در دادگاه ها و شهرداری ها و بانک ها و مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بازار و ... سرگردان شده است و در جسم برخی از مسئولین و کالبد برخی سازمان ها حلول کرده است تا همانطور که لباس خمینی را به تن دارند، منطق اشرف پهلوی و برادرش را شانتاژ کنند.
کسانی که عکس امامنا خامنه ای را در اتاق کارشان گذاشته اند، اما با منطق پهلوی ها کشور را مدیریت می کنند و خدا می داند که محمد رضا و پیشینیانش نزد خداوند گرامی تر از این قوم هرزه پشیمان اند.
کسانی که روی اظهار ندارند اما اگر فضایش مهیا شود، می گویند ما غلط کردیم انقلاب کردیم.
ما غلط خوردیم که بر علیه آمریکا شعار دادیم.
آیا نمی بینیم آنانی را که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و حال، فرزندانشان را برای اقامت، آنجا فرستاده اند؟
و نمی بینیم آنان که علیه کاخ نشینی قیام کرده و حال خودشان در کاخ به سر می برند؟
🔵 اگر به من بگویند دستاورد انقلاب چه بوده می گویم، آن کودک آفریقایی لاغر و ژولیده که عکس روح الله کبیر و حضرت آقا را به آغوش گرفته است.
آن ملتی که با پای برهنه و شکم گرسنه به شوق اسلام در یمن و منامه و کشمیر می جنگند.
دستاورد انقلاب اسلامی #منصور_نظری و #میثم_صفائیان است، #جشنواره_عمار و #ثریا و #شهرستان_ادب است، عدالتخواهان غریبی که حنجره بیدار خمینی اند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴 #معرفی_دو_کتاب
یکی از شیرین ترین مجموعه داستان کوتاه هایی که در کتابخانه ام دارم، #تخران نوشته #مجید_اسطیری است. یک مجموعه داستان چهارده تایی است که هم داستان پیراهن عبدالله اش می گریاند و هم میگوئیل اش می خنداند.
شخصیتهای داستانی تخران عموماً از مردمان دور و اطراف خودمان انتخاب شدهاند که با گویش و زایش فکری نزدیک به ما پرورش یافتهاند. غمها و شادی هایشان دستیافتنی و ملموس است و از هر قشر و بستری در آنها دیده میشود؛ از دهاتی و سرباز و دانشآموز گرفته تا معتاد و کارمند و دختر چادری و عقبمانده و جذامی.
آنچه همین آدمها را شخصیتمدار و البته ساختارشکن مطرح کرده است واکنش زیرکانۀ نویسنده برای تحلیل و ارزیابی وجودیشان است. در واقع انعکاس شفاف و تعمدی از همۀ جنبههای زندگی در داستانها جریان دارد و عموماً دچار چالشهای اخلاقی، دینی و فرهنگی میشوند.
🔆 مجید اسطیری از نویسندگان جوان و خوش آتیه انقلاب است که مشتاقانه منتظر رمان تازه اش #از_امجدیه_تا_ویلا هستم که قرار است توسط انتشارات #شهرستان_ادب راهی کتابفروشیها شود ان شاءالله.
کتابی که پیرامونش چنین گفته است:
رمان «از امجدیه تا ویلا» در بستر زمانی مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا 1347 میگذرد. این مسابقات که در تهران و ورزشگاه امجدیه برگزار شد نقطه عطفی در تاریخ فوتبال ما و نگرش اجتماعی مردم به فوتبال بود.
همانطور که میدانیم در بازی فینال، تیم ملی ایران در برابر تیم رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت و این رویارویی مجال بروز احساسات ضدصهیونیستی را نیز فراهم آورد. برای اولین بار شادی گسترده از برد ورزشی با احساسات ملی گره خورد و شهر را تکان داد.
🔴 این هم آدرس کانال تلگرامی اش که در باب ادبیات انقلاب می نویسد:
@asaatiri
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
http://yon.ir/3rovP
....
...
@khamenism
یکی از شیرین ترین مجموعه داستان کوتاه هایی که در کتابخانه ام دارم، #تخران نوشته #مجید_اسطیری است. یک مجموعه داستان چهارده تایی است که هم داستان پیراهن عبدالله اش می گریاند و هم میگوئیل اش می خنداند.
شخصیتهای داستانی تخران عموماً از مردمان دور و اطراف خودمان انتخاب شدهاند که با گویش و زایش فکری نزدیک به ما پرورش یافتهاند. غمها و شادی هایشان دستیافتنی و ملموس است و از هر قشر و بستری در آنها دیده میشود؛ از دهاتی و سرباز و دانشآموز گرفته تا معتاد و کارمند و دختر چادری و عقبمانده و جذامی.
آنچه همین آدمها را شخصیتمدار و البته ساختارشکن مطرح کرده است واکنش زیرکانۀ نویسنده برای تحلیل و ارزیابی وجودیشان است. در واقع انعکاس شفاف و تعمدی از همۀ جنبههای زندگی در داستانها جریان دارد و عموماً دچار چالشهای اخلاقی، دینی و فرهنگی میشوند.
🔆 مجید اسطیری از نویسندگان جوان و خوش آتیه انقلاب است که مشتاقانه منتظر رمان تازه اش #از_امجدیه_تا_ویلا هستم که قرار است توسط انتشارات #شهرستان_ادب راهی کتابفروشیها شود ان شاءالله.
کتابی که پیرامونش چنین گفته است:
رمان «از امجدیه تا ویلا» در بستر زمانی مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا 1347 میگذرد. این مسابقات که در تهران و ورزشگاه امجدیه برگزار شد نقطه عطفی در تاریخ فوتبال ما و نگرش اجتماعی مردم به فوتبال بود.
همانطور که میدانیم در بازی فینال، تیم ملی ایران در برابر تیم رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت و این رویارویی مجال بروز احساسات ضدصهیونیستی را نیز فراهم آورد. برای اولین بار شادی گسترده از برد ورزشی با احساسات ملی گره خورد و شهر را تکان داد.
🔴 این هم آدرس کانال تلگرامی اش که در باب ادبیات انقلاب می نویسد:
@asaatiri
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
http://yon.ir/3rovP
....
...
@khamenism
Forwarded from رادیو شعر و داستان
🎧 پادکست ویژه زادروز پیامبر اکرم (ص)
گزارشِ نیمشبی را میشنوید که در آن آخرین پیامبر جهان به دنیا میآید و صبح میشود.
این گزارش، در عین آنکه مستند به اخبار و اسنادِ وثیق است، سخت داستانواره و جزءپرداز است ــ چندان که حوادث را نمیشنوید؛ میبینید.
نویسندگانش امّا، دست کم هشت قرن پیشتر از صبح امروز کتابهاشان را نوشتهاند:
#تفسیرسورابادی قرن پنجم،
#شرف_النبی قرن ششم،
#سیرت_رسول_الله قرن هفت.
آنها «تصویرِ داستانی» را خوش میساختند
و تأثیرِ «دیالوگ» را میدانستند
و «زاویهدید» را بلد بودند.
#کتاب_قاف (بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متن کهن فارسی، اثر #یاسین_حجازی، انتشارات #شهرستان_ادب):
صص ۱۲۱-۱۰۴
https://t.me/poemstoryradio/3832
💎 21 دقیقه ناب با پیامبر 💎
با اجرای خاص #یاسین_حجازی و تدوین #مجید_اسطیری
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
➡️ @poemstoryradio
➡️ poemstoryradio.com
گزارشِ نیمشبی را میشنوید که در آن آخرین پیامبر جهان به دنیا میآید و صبح میشود.
این گزارش، در عین آنکه مستند به اخبار و اسنادِ وثیق است، سخت داستانواره و جزءپرداز است ــ چندان که حوادث را نمیشنوید؛ میبینید.
نویسندگانش امّا، دست کم هشت قرن پیشتر از صبح امروز کتابهاشان را نوشتهاند:
#تفسیرسورابادی قرن پنجم،
#شرف_النبی قرن ششم،
#سیرت_رسول_الله قرن هفت.
آنها «تصویرِ داستانی» را خوش میساختند
و تأثیرِ «دیالوگ» را میدانستند
و «زاویهدید» را بلد بودند.
#کتاب_قاف (بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متن کهن فارسی، اثر #یاسین_حجازی، انتشارات #شهرستان_ادب):
صص ۱۲۱-۱۰۴
https://t.me/poemstoryradio/3832
💎 21 دقیقه ناب با پیامبر 💎
با اجرای خاص #یاسین_حجازی و تدوین #مجید_اسطیری
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
➡️ @poemstoryradio
➡️ poemstoryradio.com
Telegram
رادیو شعر و داستان
🎧 آمنه گفت: من وضع حمل کرده ام آسان تر وضعی...
پادکست ویژه زادروز پیامبر اکرم (ص)
فرازهایی از کتاب #قاف
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
➡️ @poemstoryradio
➡️ poemstoryradio.com
پادکست ویژه زادروز پیامبر اکرم (ص)
فرازهایی از کتاب #قاف
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
➡️ @poemstoryradio
➡️ poemstoryradio.com
Forwarded from قبل انقلاب
📝"پس از بیست سال مثل ابوذر"
♦من هنوز هم بعد از سالها و بارها وقتی "ابوذر" #دکتر_شریعتی را میخوانم ضربان قلبم بالا میگیرد. تعابیر و تفاسیر عجیبی دارد. واقعا آدمیزاد را به وجد میآورد.
♦خودش جایی نوشته بود کار من در تجلیل از شخصیت فراموش شده ابوذر مثل یک باستان شناس است که بعد از قرنها مینشیند از لای خروارها خاک یک گنج با ارزش را پیدا میکند.
♦سالهاست دنبال گمشدهای هستم. یقین داشتم بعد از ابوذر دیگر هیچ متنی من را به آن حال و هوا نخواهد برد. از آن کتابهایی که قبل از خواب به نیت خواندن چند صفحه دست بگیری و چنان به وجدت بیاورد که خواب را از سرت بپراند.
♦حالا چند وقتی هست دوباره بیخواب شدهام. درگیر "پس از بیست سال" برادر عزیزم، #سلمان_کدیور هستم. بدون اغراق، رمان عجیبی است.
♦پر از شخصیتپردازیهای هنرمندانه، پر از فکتهای تاریخی و البته پر از تجلیلهای بزرگ دقیقا سر بزنگاه، از قهرمانان عدالتخواه صدر اسلام. من به جرات بعد از ابوذر دکتر شریعتی متنی به این شیرینی در مورد ابوذر نخوانده بودم.
🔹پینوشت:
ناشر کتاب #شهرستان_ادب است. نمایشگاه کتاب، بخش ناشران عمومی، راهروی ۱۹، غرفه ۳۴
🔴 @ghabl_enghelab
♦من هنوز هم بعد از سالها و بارها وقتی "ابوذر" #دکتر_شریعتی را میخوانم ضربان قلبم بالا میگیرد. تعابیر و تفاسیر عجیبی دارد. واقعا آدمیزاد را به وجد میآورد.
♦خودش جایی نوشته بود کار من در تجلیل از شخصیت فراموش شده ابوذر مثل یک باستان شناس است که بعد از قرنها مینشیند از لای خروارها خاک یک گنج با ارزش را پیدا میکند.
♦سالهاست دنبال گمشدهای هستم. یقین داشتم بعد از ابوذر دیگر هیچ متنی من را به آن حال و هوا نخواهد برد. از آن کتابهایی که قبل از خواب به نیت خواندن چند صفحه دست بگیری و چنان به وجدت بیاورد که خواب را از سرت بپراند.
♦حالا چند وقتی هست دوباره بیخواب شدهام. درگیر "پس از بیست سال" برادر عزیزم، #سلمان_کدیور هستم. بدون اغراق، رمان عجیبی است.
♦پر از شخصیتپردازیهای هنرمندانه، پر از فکتهای تاریخی و البته پر از تجلیلهای بزرگ دقیقا سر بزنگاه، از قهرمانان عدالتخواه صدر اسلام. من به جرات بعد از ابوذر دکتر شریعتی متنی به این شیرینی در مورد ابوذر نخوانده بودم.
🔹پینوشت:
ناشر کتاب #شهرستان_ادب است. نمایشگاه کتاب، بخش ناشران عمومی، راهروی ۱۹، غرفه ۳۴
🔴 @ghabl_enghelab
گزیده اشعار #واعظ_قزوینی
#رعشه_بر_دریا
به گزینش: #محمد_حسین_انصاری_نژاد
انتشارات:
#شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
@delnakhahi
#رعشه_بر_دریا
به گزینش: #محمد_حسین_انصاری_نژاد
انتشارات:
#شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
@delnakhahi
✳️ رمان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور در لیست پرفروش های اردیبهشت ماه
🔶 پس از بیست سال، یک عاشقانه تاریخی، مربوط به صدر اسلام است که در زمان حکومت خلیفه سوم، معاویه در شام و امیرالمؤمنین .ع. روایت می شود و پس از واقعه #عاشورا خاتمه می یابد.
🔶نویسنده با شکافتن جریان های سیاسی اجتماعی آن عصر، در پی یافتن علت انحراف #انقلاب_اسلامی_پیامبر .ص. است تا به الگویی متناسب با امروز دست یابد.
📚انتشارات #شهرستان_ادب
🔷 چاپ: اسفند 97
📖 تعداد صفحه: 751
....
...
@Falaakhon
🔶 پس از بیست سال، یک عاشقانه تاریخی، مربوط به صدر اسلام است که در زمان حکومت خلیفه سوم، معاویه در شام و امیرالمؤمنین .ع. روایت می شود و پس از واقعه #عاشورا خاتمه می یابد.
🔶نویسنده با شکافتن جریان های سیاسی اجتماعی آن عصر، در پی یافتن علت انحراف #انقلاب_اسلامی_پیامبر .ص. است تا به الگویی متناسب با امروز دست یابد.
📚انتشارات #شهرستان_ادب
🔷 چاپ: اسفند 97
📖 تعداد صفحه: 751
....
...
@Falaakhon
فلاخن||سلمان کدیور
🎉 ادب بوک برگزار می کند: 📚جشن امضای اینترنتی رمان #پس_از_بیست_سال📚 #ارسال_رایگان به سراسر کشور این کتاب را با امضای #سلمان_کدیور به یادگار داشته باشید. 📅 17 الی 19 تیر 🛍 ثبت سفارش در سایت #ادب_بوک از آدرس: https://adabbook.com/پس-از-بیست-سال @AdabBookOfficial…
✳️ سلیم مکثی کرد و با صدایی گرفته و آرام گفت:
« #علی یک شخص نیست پیرمرد! او چون انسانهایی نیست که در جسمانیت خویش خلاصه میشوند.
علی نوعی #ایمان، نوعی #اسلام و نوعی #حیات است، همانگونه که #معاویه چنین است.
نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقف نمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است.
علی در قلب هر آن کس که در برابر ستمگران نعره میکشد و در مقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است.
علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
🔷 بریده ای از رمان #پس_از_بیست_سال
🔆نوشته: #سلمان_کدیور
📚انتشارات #شهرستان_ادب
....
....
@Falaakhon
« #علی یک شخص نیست پیرمرد! او چون انسانهایی نیست که در جسمانیت خویش خلاصه میشوند.
علی نوعی #ایمان، نوعی #اسلام و نوعی #حیات است، همانگونه که #معاویه چنین است.
نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقف نمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است.
علی در قلب هر آن کس که در برابر ستمگران نعره میکشد و در مقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است.
علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
🔷 بریده ای از رمان #پس_از_بیست_سال
🔆نوشته: #سلمان_کدیور
📚انتشارات #شهرستان_ادب
....
....
@Falaakhon
✳️«پس از بیست سال»؛ روایتی تازه از مذهب علیه مذهب!
🖌نویسنده: #صادق_فرامرزی
....
....
🔶رمان #پس_از_بیست_سال نوشته سلمان کدیور از تازهترین آثار منتشر شده توسط موسسه فرهنگی #شهرستان_ادب است. داستانی بلند که به نوعی بخشی از تاریخ اسلام از زمان پیامبر اکرم(ص) تا واقعه عاشورا را در خود روایت میکند. «صادق فرامزی» به بهانه انتشار این اثر نگاهی کوتاه به آن انداخته است که در ادامه میخوانیم:
🔶دست تخیل را درون گیسوی تاریخی دینی بردن و جسم و روح آن تاریخ را سالم نگاه داشتن از سخت کارهایی است که یک نویسنده میتواند شهامت انجامش را به جان بخرد. بر همین منطق و مقدمه رمان «پس از بیست سال» را میتوان از آثار موفق اخیر در زمینه ادبیات داستانی دانست. رمانی تاریخی که در بستر زمانی دوران خلافت معاویه و مبارزات ابوذر با وی آغاز میشود و تا دوره جنگ صفین نیز ادامه میابد و مرحله به مرحله بر مدار توصیف یک اسلام به یغما رفته ایده پردازی میکند. زمانیکه اثری رو به توصیف بازه تاریخی از دوران صدر اسلام می آورد با چند مشکل ثابت مواجه میگردد که آشنایی نسبی مخاطب با سرانجام وقایع، علم به حق و باطل بودن اشخاص و جریانات از جمله آنها میباشد، در چنین وضعیتی به کارگیری قوه تخیل برای خلق شخصیتهایی که در این میان روایت های داستانی خلق کنند و به اصل آن دستبرد نزنند سخت میشود، از همین جهت نیز در عمده موارد چنین آثار رو به خلق اشخاصی بعنوان شاهد تاریخی نه عامل در تاریخ میآورند. اما پس از بیست سال این شهامت را داشته که به خلق شخصیت هایی جدید که نه تنها شاهد صرف نیستند که در میدان حوادث تعیین کنندگی نیز دارند بپردازد.
🔶پس از بیست سال شرح روایی شخصیتی به نام «سلیم بن هشام» است که بعنوان آقازاده ای مشهور و معتبر در جوار معاویه زیست میکند و کنجکاو «عدالتخواهی» ابوذر میگردد و همین نهیبها به روند اتفاقات جاری در داستان کمک میکند. نقش کلیدی ابوذر در چنین فضایی باعث میگردد تا عمده حوادث آن برهه از دریچه استانداردهای این صحابی پیامبر به چشم آید و کمتر حادثهای باشد که حتی پس از مرگ ابوذر نیز به بازخوانی هشدارهای او نپردازد.
🔶همچنین روایت «پس از بیست سال» از شخصیت حضرت امیر(ع) نیز نه روایتی بر مبنای کرامات که دامنه مخاطب شیعه را صرفا جذب خود نماید که روایتی شکل گرفته بر مبنای استانداردهای یک حاکم عادل بوده است که میتواند برای هر انسانی با هر اندیشه و مذهبی جذاب به نظر آید. ذات پرسشگر و مردد «سلیم بن هشام» خود باعث میشود تا معرفی حضرت در میان فضای غبارآلود ایام صفین صورت گیرد و همین امر کمک میکند تا روایت ها و توصیفات آسمانی از امیرالمومنین(ع) جای خود را به شرحی زمینی از حاکمی دهد که دو عنصر عدالت و آگاهی بخشی به تصمیمات فردی او جهت میدهد.
🔶اختصارا میتوان «پس از بیست سال» را نسخه ای داستانی شده از «مذهب علیه مذهب» مرحوم شریعتی دانست، آن چنان که در جای جای این داستان نیز میتوان شاهد بود تلاش نویسنده بر تاکید آسیب پذیری مذهب از عالمان و حاکمان گمراه در زمانی بوده است که اسلام بزرگترین دشمن خارجی خود را نیز شکست داده است. ویژگی این تقابل درون مذهبی باعث میشود تا به رغم تاریخی بودن بستر اتفاقات، تقابل ها و تضادهای موجود در آن هنوز برای مخاطب دارای ما به ازای خارجی و ملموس باشد.
🔶تضاد حقیقت و واقعیت اسلام مهمترین خط محتوایی اثر را شکل میدهد، به گونه ای که چالش اصلی میان حقیقت امر دینی در بستر واقعیت یک جامعه مسلمان است و دوگانه شخصیت های حاضر در داستان همگی بر اساس این تضاد شکل میگیرد، از همین رو میتوان «پس از بیست سال» را رمانی تاریخ دانست که از ظرف زمانی خود نیز فراتر میرود و روحی از تاریخ بشریت را در بر میگیرد.
http://yon.ir/Fbvhz
....
....
@Falaakhon
سلیم: شب ها بی خواب شده ام ... من نمی توانم با شامیان بجنگم؟ آه ... آیا دستم به خون مسلمین آلوده شود؟
عمار با مهربانی دستان جوان را فشرد و گفت : «اگر در سرزمینی از مسلمین مسجدی نباشد، صدای اذانی بلند نگردد، مردم عبادات خویش را در پستوها بگزارند، به نام پیامبر سکهای نکوبند و نام خداوند و رسولش را از در و دیوار و زبان مردم شهر بردارند و سپس غریبهای به آن داخل شود، آیا نشانهای هست که با آن پی برد به بلاد مسلمین داخل شده است؟
جوان به فکر فرو رفت. تا به حال به چنین چیزی نیاندیشیده بود. لحظاتی بعد پاسخ داد: اگر آن شهر شام باشد نه، به خدا سوگند در نخواهند یافت، چرا که اسلام همان است که محو گشته است.
پیرمرد لبخندی زد و گفت: پس از چه روی میگویی جنگ با شام، جنگ با مسلمین است؟ آیا اسلامی که بر در و دیوار و هیبت مساجد و روی سکه و لقلقهی زبانهاست، اسلام حقیقی است یا پوستینی از آن؟
در لحظهای انگار آب سردی به سر جوان ریخته باشند. چشمانش گشاد شد و ذهن و روحش مبهوت گشت.
✳️رمان #پس_از_بیست_سال
🔷نویسنده: #سلمان_کدیور
🔶انتشارات #شهرستان_ادب
عمار با مهربانی دستان جوان را فشرد و گفت : «اگر در سرزمینی از مسلمین مسجدی نباشد، صدای اذانی بلند نگردد، مردم عبادات خویش را در پستوها بگزارند، به نام پیامبر سکهای نکوبند و نام خداوند و رسولش را از در و دیوار و زبان مردم شهر بردارند و سپس غریبهای به آن داخل شود، آیا نشانهای هست که با آن پی برد به بلاد مسلمین داخل شده است؟
جوان به فکر فرو رفت. تا به حال به چنین چیزی نیاندیشیده بود. لحظاتی بعد پاسخ داد: اگر آن شهر شام باشد نه، به خدا سوگند در نخواهند یافت، چرا که اسلام همان است که محو گشته است.
پیرمرد لبخندی زد و گفت: پس از چه روی میگویی جنگ با شام، جنگ با مسلمین است؟ آیا اسلامی که بر در و دیوار و هیبت مساجد و روی سکه و لقلقهی زبانهاست، اسلام حقیقی است یا پوستینی از آن؟
در لحظهای انگار آب سردی به سر جوان ریخته باشند. چشمانش گشاد شد و ذهن و روحش مبهوت گشت.
✳️رمان #پس_از_بیست_سال
🔷نویسنده: #سلمان_کدیور
🔶انتشارات #شهرستان_ادب
فلاخن||سلمان کدیور
✳️ «پس از بیست سال» به چاپ دوم رسید. «پس از بیست سال» رمانی تاریخی مذهبی است که وقایع مهم تاریخ اسلام از به خلافت رسیدن امام علی(ع) تا قیام عاشورا را روایت میکند. اتفاقات جنگ صفین از درخشانترین فرازهای کتاب هستند و همچنین یاران امام علی (ع) از جمله ابوذر…
✳️ چند نکته در باب چاپ دوم پس از بیست سال
....
....
🔶راستش را بخواهید هیچوقت فکر نمی کردم #پس_از_بیست_سال به چاپ دوم برسد، به علل مختلف از جمله وضعیت ناامید کننده نشر و قیمت کتاب و قطر و عدم حوصله خوانندگان و البته نخستین تجربه من بودن. اما به لطف امیرالمؤمنین این اتفاق افتاد و خب خداوند را شاکرم.
🔶در این مدت چند ماهه پیگیر نظرات خوانندگان عزیز بودم و بسیار شرمنده کارگری می شدم که می گفت دستمزدش را بدهند، کتاب را می خرد، یا عزیزی که پیام می داد منتظر واریز یارانه است. می خواهم بدانید بیش از شما من نویسنده معذب هستم بخاطر این وضعیت، که ناشر را هم سخت تحت فشار گذاشته است.
🔶دوستان بسیاری هم که کتاب را خواندند و نظرات لطف و محبت خودشان را منتشر کردند از آنها نیز سپاسگزارم. که بسیار قدردان اعتماد شما هستم.
🔶پس از بیست سال برای من یک جهان بینی و یک #فلسفه_حیات است، نه صرفا یک #رمان . سعی کردم دست شمای مخاطب را بگیرم، سوار بر مرغ خیال کنم و به هزار و چند صد سال پیش ببرم تا جهانی را که صرفا از آن شنیده بودید، حالا شهود کنید که شهود فرای دیدن است.
🔶 نویسنده وقتی از تاریخ می گوید، هدفش ابدا ذکر گذشته ای که تمام شده نیست، بلکه هدف او ساخت آینده است.
🔶تلاش کردم در حد وسع اندک و روح کوچکم، به روحی عظیم و اقیانوسی متلاطم به نام علی ابن ابی طالب نزدیک شوم، تا با رویت او، آینده را طرح کنیم، همانند شبنمی که امیدوار است، به ملاقات و شرح جمال آفتاب. و این ریشه نقایصی است که در کار موجود است. که قطره شبنم کجا و هیبت آفتاب کجا؟ بحر کجا و کوزه کجا ؟
🔶از سال 93 که کار را شروع کردم و یکبار آن را دور ریختم و 94 که با عزیزانم در #شهرستان_ادب و #مدرسه_رمان دوباره آغاز کردم، تا اواخر 97 که کار بیرون آمد، خود من نیز تحت تاثیر قصه، تطورات بسیاری را تجربه کردم، و همیشه احساس میکنم خواننده نیز همان احساس مرا خواهد داشت.
🔶احساس میکنم هرجا خشمگین شده ام، خواننده نیز چنین می شود و هر گاه سطوری را با چشمان اشکبار نوشته ام، خواننده هم حین خواندنش بغض می کند، و هر گاه نعره کشیده و غمگین به کنجی خزیده ام، خواننده نیز مغموم می شود. نمیدانم شاید اشتباه کنم، اما این حس همواره حین نوشتن، با من بود.
🔶 امید که این قلیل، مقبول مولای ما علی ابن ابی طالب افتد. ان شاءالله
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
....
....
🔶راستش را بخواهید هیچوقت فکر نمی کردم #پس_از_بیست_سال به چاپ دوم برسد، به علل مختلف از جمله وضعیت ناامید کننده نشر و قیمت کتاب و قطر و عدم حوصله خوانندگان و البته نخستین تجربه من بودن. اما به لطف امیرالمؤمنین این اتفاق افتاد و خب خداوند را شاکرم.
🔶در این مدت چند ماهه پیگیر نظرات خوانندگان عزیز بودم و بسیار شرمنده کارگری می شدم که می گفت دستمزدش را بدهند، کتاب را می خرد، یا عزیزی که پیام می داد منتظر واریز یارانه است. می خواهم بدانید بیش از شما من نویسنده معذب هستم بخاطر این وضعیت، که ناشر را هم سخت تحت فشار گذاشته است.
🔶دوستان بسیاری هم که کتاب را خواندند و نظرات لطف و محبت خودشان را منتشر کردند از آنها نیز سپاسگزارم. که بسیار قدردان اعتماد شما هستم.
🔶پس از بیست سال برای من یک جهان بینی و یک #فلسفه_حیات است، نه صرفا یک #رمان . سعی کردم دست شمای مخاطب را بگیرم، سوار بر مرغ خیال کنم و به هزار و چند صد سال پیش ببرم تا جهانی را که صرفا از آن شنیده بودید، حالا شهود کنید که شهود فرای دیدن است.
🔶 نویسنده وقتی از تاریخ می گوید، هدفش ابدا ذکر گذشته ای که تمام شده نیست، بلکه هدف او ساخت آینده است.
🔶تلاش کردم در حد وسع اندک و روح کوچکم، به روحی عظیم و اقیانوسی متلاطم به نام علی ابن ابی طالب نزدیک شوم، تا با رویت او، آینده را طرح کنیم، همانند شبنمی که امیدوار است، به ملاقات و شرح جمال آفتاب. و این ریشه نقایصی است که در کار موجود است. که قطره شبنم کجا و هیبت آفتاب کجا؟ بحر کجا و کوزه کجا ؟
🔶از سال 93 که کار را شروع کردم و یکبار آن را دور ریختم و 94 که با عزیزانم در #شهرستان_ادب و #مدرسه_رمان دوباره آغاز کردم، تا اواخر 97 که کار بیرون آمد، خود من نیز تحت تاثیر قصه، تطورات بسیاری را تجربه کردم، و همیشه احساس میکنم خواننده نیز همان احساس مرا خواهد داشت.
🔶احساس میکنم هرجا خشمگین شده ام، خواننده نیز چنین می شود و هر گاه سطوری را با چشمان اشکبار نوشته ام، خواننده هم حین خواندنش بغض می کند، و هر گاه نعره کشیده و غمگین به کنجی خزیده ام، خواننده نیز مغموم می شود. نمیدانم شاید اشتباه کنم، اما این حس همواره حین نوشتن، با من بود.
🔶 امید که این قلیل، مقبول مولای ما علی ابن ابی طالب افتد. ان شاءالله
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
Forwarded from شهرستان ادب
در نشست خبری پانزدهمین جایزۀ ادبی «جلال» اعلام شد که دو اثر شهرستان ادب یعنی «صور سکوت» نوشتۀ محمدقائم خانی در بخش رمان و «رانندۀ رئیسجمهور» نوشتۀ سلمان کدیور در بخش داستان کوتاه، نامزد دریافت جایزه شدهاند.
شهرستان ادب ضمن آرزوی کسب جایزۀ نهایی توسط محمدقائم خانی و سلمان کدیور، این موفقیت را به این دو نویسندۀ توانمند تبریک میگوید.
#شهرستان_ادب
#صور_سکوت
#راننده_رییسجمهور
#محمدقائم_خانی
#سلمان_کدیور
@shahrestanadab
شهرستان ادب ضمن آرزوی کسب جایزۀ نهایی توسط محمدقائم خانی و سلمان کدیور، این موفقیت را به این دو نویسندۀ توانمند تبریک میگوید.
#شهرستان_ادب
#صور_سکوت
#راننده_رییسجمهور
#محمدقائم_خانی
#سلمان_کدیور
@shahrestanadab