🔴 #آشتی_ملی؟
....
....
🔵 دو بار در تاریخ #آشتی_ملی کردیم و هنوز که هنوز است تاوان آن را پس می دهیم.
اولین بارش روز فتح مکه بود. همان روزی که یک لیست دادند به پیامبر .ص. که آقا اینها را بکش.
همینکه پیامبر آمد آن کار را بکند یکی یکی یک مشت محافظه کار آینده نگر، خدمت حضرت رسیدند که آقا امروز روز رحمت است، فلانی را ببخش، امروز روز اتحاد است بهمانی را عفو کن. او مسلمان شده است.
کثیف ترینشان ابوسفیان بود که عباس عموی رسول الله .ص. و عثمان، ضامنش شدند و پیامبر علی رغم میل قلبی و به اصرار همان محافظه کاران انقلابی نما، از خون او گذشت تا بعدها از دین رسول خدا آنطور انتقام بگیرد.
دوم بار روز آخر صفین بود که تا دیدند شکست خورده اند، باز زیر بیرق قرآن و شعار آشتی ملی و وحدت خدعه کردند و آن را به امیرالمومنین تحمیل نمودند.
🔵 بعدش اینکه #آشتی ملی یعنی چه؟ از کی تا به حال ملیت محور آشتی بوده.
ما فقط حول #ایدئولوژی و# عقیده_انقلابی با کسی سر آشتی و اتحاد داریم و برای همین، با بسیاری که جنبش سبزی هم نیستند، اتفاقا ظاهر الصلاح و ریش و پشم دار و ضد اصلاح طلبان هم هستند ولی به #عدالت اسلامی و اجتماعی ایمانی ندارند و در راهش جهاد نمی کنند هم سر آشتی نداریم.
و این جریان دومی که در پیکره انقلاب مخفی اند و با ظاهر و شعار انقلاب چون آفتاب پرست خود را استتار کرده اند، خطر ناک ترند از دسته اول.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
....
....
🔵 دو بار در تاریخ #آشتی_ملی کردیم و هنوز که هنوز است تاوان آن را پس می دهیم.
اولین بارش روز فتح مکه بود. همان روزی که یک لیست دادند به پیامبر .ص. که آقا اینها را بکش.
همینکه پیامبر آمد آن کار را بکند یکی یکی یک مشت محافظه کار آینده نگر، خدمت حضرت رسیدند که آقا امروز روز رحمت است، فلانی را ببخش، امروز روز اتحاد است بهمانی را عفو کن. او مسلمان شده است.
کثیف ترینشان ابوسفیان بود که عباس عموی رسول الله .ص. و عثمان، ضامنش شدند و پیامبر علی رغم میل قلبی و به اصرار همان محافظه کاران انقلابی نما، از خون او گذشت تا بعدها از دین رسول خدا آنطور انتقام بگیرد.
دوم بار روز آخر صفین بود که تا دیدند شکست خورده اند، باز زیر بیرق قرآن و شعار آشتی ملی و وحدت خدعه کردند و آن را به امیرالمومنین تحمیل نمودند.
🔵 بعدش اینکه #آشتی ملی یعنی چه؟ از کی تا به حال ملیت محور آشتی بوده.
ما فقط حول #ایدئولوژی و# عقیده_انقلابی با کسی سر آشتی و اتحاد داریم و برای همین، با بسیاری که جنبش سبزی هم نیستند، اتفاقا ظاهر الصلاح و ریش و پشم دار و ضد اصلاح طلبان هم هستند ولی به #عدالت اسلامی و اجتماعی ایمانی ندارند و در راهش جهاد نمی کنند هم سر آشتی نداریم.
و این جریان دومی که در پیکره انقلاب مخفی اند و با ظاهر و شعار انقلاب چون آفتاب پرست خود را استتار کرده اند، خطر ناک ترند از دسته اول.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴 میادین مین و سربازان عافیت طلب!
....
....
از وقتی #خاتمی بحث #آشتی_ملی را مطرح کرد هر چه خبرگزاری ها را زیر و رو کردم ندیدم یکی از چهره های اصولگرا یا ائمه جمعه علیه آن موضع بگیرند، تا اینکه #رهبری در جمع مردم آذربایجان آن سخنان را گفتند و آن سحر و اسطرلاب را به باد دادند.
و ناگهان پس از آن صحبت ها، تمام بوق های رسانه ای و شخصیت های #اصولگرا و #ائمه_جمعه، چون رعد درخشیدند و به صورت دفعی به سمت محکوم کردن طرح آشتی ملی هجوم آوردند.
اگر خطبه های نماز جمعه اخیر شهرهای مختلف را بخوانید به این نکته پی می برید که این بزرگان، بدون استثنا، همان حرف های حضرت آقا را فقط تکرار کرده و با اضافه کردن پیاز داغ، بر حجم آن افزوده اند.
البته این تنها مورد نیست. تقریبا پیرامون تمام مسائل سیاسی حساس ، از #فتنه و #برجام گرفته تا پاسخ به مقامات خارجی و انتقادات به وضع فساد و مطالبه از دولت ها و ... تا وقتی رهبری موضعی نگرفته، هیچکس از حضرات جای خود نمی جنبد، مبادا اینکه سخنی بگوید که بعدها برایش گران تمام شود و موقعیتش به خطر بیفتد.
ابتدا می گذارند رهبری هزینه ورود به آن موضع حق را پرداخت کنند، بعد مثل فاتحان انقلابی، خودشان به آن ورود می نمایند و سخنرانی می کنند و با هیجان به آن می پردازند.
گاه با خودم فکر میکنم که چه می شد اگر چند ماه، تمام ارتباطات رسانه ای و مخابراتی و ... این مسئولین با رهبری انقلاب قطع می شد، تا روشن شود که در این مدت، حضرات چگونه در خطبه های نماز یا پشت بلندگو، مواضع اسلام و انقلاب و نظام را بنا بر قوه فهم و تحلیل خودشان، تشخصی می هند و آن را اعلام می کردند.
جالب این است که وقتی این گلایه را به آنها می کنیم، با چهره حق به جانب می فرمایند که «ما سرباز رهبری هستیم و نمی خواهیم از ایشان پیشی بگیریم».
البته سربازی که آنقدر تعلل می کند تا فرمانده ناچار شود خودش وارد میدان مین شود و برای او سایر پیاده ها معبر امن باز کند.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
....
....
از وقتی #خاتمی بحث #آشتی_ملی را مطرح کرد هر چه خبرگزاری ها را زیر و رو کردم ندیدم یکی از چهره های اصولگرا یا ائمه جمعه علیه آن موضع بگیرند، تا اینکه #رهبری در جمع مردم آذربایجان آن سخنان را گفتند و آن سحر و اسطرلاب را به باد دادند.
و ناگهان پس از آن صحبت ها، تمام بوق های رسانه ای و شخصیت های #اصولگرا و #ائمه_جمعه، چون رعد درخشیدند و به صورت دفعی به سمت محکوم کردن طرح آشتی ملی هجوم آوردند.
اگر خطبه های نماز جمعه اخیر شهرهای مختلف را بخوانید به این نکته پی می برید که این بزرگان، بدون استثنا، همان حرف های حضرت آقا را فقط تکرار کرده و با اضافه کردن پیاز داغ، بر حجم آن افزوده اند.
البته این تنها مورد نیست. تقریبا پیرامون تمام مسائل سیاسی حساس ، از #فتنه و #برجام گرفته تا پاسخ به مقامات خارجی و انتقادات به وضع فساد و مطالبه از دولت ها و ... تا وقتی رهبری موضعی نگرفته، هیچکس از حضرات جای خود نمی جنبد، مبادا اینکه سخنی بگوید که بعدها برایش گران تمام شود و موقعیتش به خطر بیفتد.
ابتدا می گذارند رهبری هزینه ورود به آن موضع حق را پرداخت کنند، بعد مثل فاتحان انقلابی، خودشان به آن ورود می نمایند و سخنرانی می کنند و با هیجان به آن می پردازند.
گاه با خودم فکر میکنم که چه می شد اگر چند ماه، تمام ارتباطات رسانه ای و مخابراتی و ... این مسئولین با رهبری انقلاب قطع می شد، تا روشن شود که در این مدت، حضرات چگونه در خطبه های نماز یا پشت بلندگو، مواضع اسلام و انقلاب و نظام را بنا بر قوه فهم و تحلیل خودشان، تشخصی می هند و آن را اعلام می کردند.
جالب این است که وقتی این گلایه را به آنها می کنیم، با چهره حق به جانب می فرمایند که «ما سرباز رهبری هستیم و نمی خواهیم از ایشان پیشی بگیریم».
البته سربازی که آنقدر تعلل می کند تا فرمانده ناچار شود خودش وارد میدان مین شود و برای او سایر پیاده ها معبر امن باز کند.
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴فاطمه(س)، مذاکره گر انقلابی!
....
....
🔵 گریه ها و سخنرانی های سیاسی فاطمه کار دستشان داده و از آن فاجعه بارتر ماجرای حمله به خانه او به آن نحو تراژدیک، سبب اعتراضات بسیاری گشته بود به حدی که زمزمه های پشیمانی از بیعت در میان صحابه پبامبر و آغاز شورش های عمومی و به خوبی شنیده می شد.
با یکدیگر که مشورت کردند آن یکی به دیگری گفت:
باید به عیادت فاطمه برویم و از او دلجویی کنیم. وگرنه حکومت نوپایمان نابود خواهد شد.
دیگری گفت: باید از او رضایت بستانیم ... مردم باید ببینند ما با اهل بیت پیامبر مهربان هستیم.
پس تقاضای ملاقات کردند. حضرت مخالفت کرد.
باز اصرار کردند و باز مخالفت شنیدند.
چند روز که روز معطل شدند و خبر درخواست مذاکره که گوش به گوش و دهان به دهان چرخید و بحث روز افکار عمومی شد، با وساطت شوهرش پذیرفت.
در آن روز که تمام مدینه در عطش نتیجه مذاکره لحظه شماری می کرد، آن دو با چهره هایی محزون و مغموم به خانه نیم سوخته داخل شدند و دختر رسول خدا را دیدند که بر بستر بیماری نشسته است.
خجالت زده سلام کردند.
بانو پاسخ نداد.
فکر کردند حضرت نشنیده است، پس دوباره بلندتر سلام دادند، حضرت باز پاسخ نداد و این بار روی خود را برگرداندند.
به خوبی می دانستند که در اسلام پاسخ سلام واجب است، مگر آنکه سلام کننده ستمگر باشد.
این پس از مکان مذاکره، دومین ضربه ای بود که بر آنان وارد شده بود.
چند لحظه ای سکوتی دهشتناک بر سینه شان نشست. انگار دیواری بلند میانشان کشیده باشند.
آخر مِن مِن کنان به سخن آمدند. عذر آوردند، دلیل تراشیدند، #وحدت مسلمین را سند کردند و اینکه #رومیان و #ایرانیان منتظر تفرقه اند تا اسلام را نابود کنند.
آخر امر هم دعوت به #اتحاد و #آشتی_ملی کردند و اینکه #امنیت مسلمین نباید به خطر بیفتد، پس به #مصلحت نیست بیش از این #اعتراض کردن.
خوب که سخنانشان را گفتند و هرچه در مشت داشتند بر زمین ریختند، حضرت فرمود:
آیا شما دو تن شهادت می دهید که من دختر رسول خدایم، آنکه پیامبر او را راستگوترین زن عالم و سرور زنان بهشت می دانست.
گفتند بلی. ما شهادت می دهیم.
فرمود آیا شهادت می دهید که پیامبر، خشم مرا خشم خداوند و رضایت مرا رضایت پروردگار دانسته است؟
گفتند بلی ما شهادت می دهیم که چنین است.
فرمود آیا شهادت می دهید که مراد کتاب خدا در آنجا که فرمود:«اهدنا صراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الضالین»، صراط مستقیم ما هستیم و مغضوبین خداوند، دشمنان ما هستند؟
گفتند، آری ما این را از پیامبر شنیدیم.
حضرت لحظه ای مکث کرد و سپس دستانش را به آسمان برد و گفت: خدایا شاهد باش که من بر اینان و حکومتشان غضب کردم پس تو نیز بر آنان غضب کن و دشمنشان بدار.
ضربه ای اساسی و مهلک بر آنان وارد آمد. فاطمه از آنان اعتراف مهیبی ستانده بود.
اولی که شیخ پیری بود صیحه ای کشید، اشکش جاری شد و آمد از کاری که آغاز کرده عقب بکشد، که دومی، خشمگین و غضب آلود، دستش را گرفت از خانه خارجش کرد.
خبر که در شهر منتشر شد، آشوبی به پا شد.
ناچار شدند #حکومت_نظامی اعلام کنند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
....
....
🔵 گریه ها و سخنرانی های سیاسی فاطمه کار دستشان داده و از آن فاجعه بارتر ماجرای حمله به خانه او به آن نحو تراژدیک، سبب اعتراضات بسیاری گشته بود به حدی که زمزمه های پشیمانی از بیعت در میان صحابه پبامبر و آغاز شورش های عمومی و به خوبی شنیده می شد.
با یکدیگر که مشورت کردند آن یکی به دیگری گفت:
باید به عیادت فاطمه برویم و از او دلجویی کنیم. وگرنه حکومت نوپایمان نابود خواهد شد.
دیگری گفت: باید از او رضایت بستانیم ... مردم باید ببینند ما با اهل بیت پیامبر مهربان هستیم.
پس تقاضای ملاقات کردند. حضرت مخالفت کرد.
باز اصرار کردند و باز مخالفت شنیدند.
چند روز که روز معطل شدند و خبر درخواست مذاکره که گوش به گوش و دهان به دهان چرخید و بحث روز افکار عمومی شد، با وساطت شوهرش پذیرفت.
در آن روز که تمام مدینه در عطش نتیجه مذاکره لحظه شماری می کرد، آن دو با چهره هایی محزون و مغموم به خانه نیم سوخته داخل شدند و دختر رسول خدا را دیدند که بر بستر بیماری نشسته است.
خجالت زده سلام کردند.
بانو پاسخ نداد.
فکر کردند حضرت نشنیده است، پس دوباره بلندتر سلام دادند، حضرت باز پاسخ نداد و این بار روی خود را برگرداندند.
به خوبی می دانستند که در اسلام پاسخ سلام واجب است، مگر آنکه سلام کننده ستمگر باشد.
این پس از مکان مذاکره، دومین ضربه ای بود که بر آنان وارد شده بود.
چند لحظه ای سکوتی دهشتناک بر سینه شان نشست. انگار دیواری بلند میانشان کشیده باشند.
آخر مِن مِن کنان به سخن آمدند. عذر آوردند، دلیل تراشیدند، #وحدت مسلمین را سند کردند و اینکه #رومیان و #ایرانیان منتظر تفرقه اند تا اسلام را نابود کنند.
آخر امر هم دعوت به #اتحاد و #آشتی_ملی کردند و اینکه #امنیت مسلمین نباید به خطر بیفتد، پس به #مصلحت نیست بیش از این #اعتراض کردن.
خوب که سخنانشان را گفتند و هرچه در مشت داشتند بر زمین ریختند، حضرت فرمود:
آیا شما دو تن شهادت می دهید که من دختر رسول خدایم، آنکه پیامبر او را راستگوترین زن عالم و سرور زنان بهشت می دانست.
گفتند بلی. ما شهادت می دهیم.
فرمود آیا شهادت می دهید که پیامبر، خشم مرا خشم خداوند و رضایت مرا رضایت پروردگار دانسته است؟
گفتند بلی ما شهادت می دهیم که چنین است.
فرمود آیا شهادت می دهید که مراد کتاب خدا در آنجا که فرمود:«اهدنا صراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الضالین»، صراط مستقیم ما هستیم و مغضوبین خداوند، دشمنان ما هستند؟
گفتند، آری ما این را از پیامبر شنیدیم.
حضرت لحظه ای مکث کرد و سپس دستانش را به آسمان برد و گفت: خدایا شاهد باش که من بر اینان و حکومتشان غضب کردم پس تو نیز بر آنان غضب کن و دشمنشان بدار.
ضربه ای اساسی و مهلک بر آنان وارد آمد. فاطمه از آنان اعتراف مهیبی ستانده بود.
اولی که شیخ پیری بود صیحه ای کشید، اشکش جاری شد و آمد از کاری که آغاز کرده عقب بکشد، که دومی، خشمگین و غضب آلود، دستش را گرفت از خانه خارجش کرد.
خبر که در شهر منتشر شد، آشوبی به پا شد.
ناچار شدند #حکومت_نظامی اعلام کنند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ