✳️ تاملی در یک نزاع تقلیل گرایانه
.....
.....
🔶آنچه در دعوی آقایان #جلیلی و #حسین_محمدی بیش از اصل موضوع بنظرم اهمیت دارد، یادداشت هایی است که طرفداران هرکدام از اینها در اثبات حقانیت خود و خبط دیگری منتشر کرده اند.
🔶این یاداشت ها از این جهت مهم است که از سوی افراد تاثیر گذاری نگاشته می شود که به نحوی به حاکمیت قرابت سازمانی و فکری بسیاری دارند و به قول معروف از پس توهای سازمانی و تصمیم گیری، بیش از دیگران مطلع هستند.
🔶به عنوان مثال، آقای گنجی، که خود از مرتبطین و شخصیت های تاثیر گذار رسانه ای اصولگرایان است، آقای جلیلی را به عدم فهم مسائل اداره سازمانی متهم کرده و با ابراز اینکه نقد مسئول دفتران رهبری با بقیه مسئولین متفاوت است، چرا که آنها حق دخل و تصرف در دستوراتی که رهبری به آنها می دهد را ندارند در کانال تلگرامی شان می نویسند:
🔷"اعضای دفتر باید سعه صدر بالایی داشته باشند تا بتوانند بهصورت «ضربهگیر» عمل نمایند. ناراحتیهای آنی را از بیرون به مسئول منتقل نکنند و ناراحتی مسئول از معاونین و... را تعدیل شده منتقل نمایند تا مجموعه دچار تنش، بدبینی و فرسایش مدیریتی نشود."
🔶در حقیقت ایشان خلاف نظر اولشان اعلام می کنند که این اشخاص نه تنها مجری صرف فرامین نیستند، بلکه گزارش ها و مسائل را تعدیل شده از رهبری به مسئولین و بالعکس منتقل می کنند تا به قول خودشان مجموعه دچار فرسایش نشود. و از این به عنوان هنر #ضربه_گیری یاد می نمایند. هر چند از آن به عنوان ناراحتی آنی یاد می کنند.
🔶خب با این اوصاف، وقتی رهبری پیرامون امری نظر صریح و قاطع می دهند، این مدیران مبانی، با تئوری تعدیل و ضربه گیری، اگر بخواهند آن دستور را به چند حلقه منتقل کنند، ته حلقه، آن دستور، چقدر از اصلش منحرف شده است؟
🔶 این افراد چقدر نظرات خود را تحت لوای این عرف ادعایی، در امر اصلی می گنجانند و به نام امر رهبری، منتقل می نمایند؟
🔶و برعکس اگر اتفاق یا گزارش یا خبر و بحرانی در جامعه باشد، تحت لوای تعدیل، چگونه و با چه کیفیتی به سمع رهبری می رسد؟
🔶و حالا فکر کنید این شان ضربه گیری مسئولان بیت، که قطعا امری سلیقگی است که تشخیص آنها بستگی دارد، در مدیریت خرد و کلان کشور می تواند چه اثراتی خلق نماید؟
🔶یادداشت دیگری که در حمایت آقای محمدی نوشته شده، اما بیشتر به دفاع خیلی بد شبیه است، از سوی آقای #جبرائیلی است، ایشان می نویسند:
🔷"زحمت بخش قابل توجهی از گزارشهای کارشناسی از عملکرد دستگاهها گرفته تا بررسیهای موضوعی که خدمت رهبر انقلاب ارائه میشود، با ایشان(حسین محمدی) است. بسیاری از گزارشها و نامههایی که خدمت رهبری تقدیم میشود، برای بررسی و پیگیری به ایشان ارجاع میشود."
🔶از این یادداشت آنچه مستفاد می شود، اعتماد و جایگاه آقای محمدی و تاثیرگذاری ایشان نزد رهبری است . حال اگر این آقای محمدی، همین کسی باشد که آقای جلیلی تحت عنوان #گروه_خشن، مدیریتش را فاجعه بار قلمداد کرده، تکلیف آن گزارش ها و نامه ها و ارجاعات رهبری به ایشان چیست؟
🔶وقتی آقای محمدی اینچنین صلاحیتش رد می شود، آیا اصولا می تواند معتمد و مشاور خوبی برای رهبری بوده باشد؟ پس دایره تاثیر ایشان بر مدیریت خرد و کلان کشور، با توجه به اعتماد رهبری به ایشان، طی این همه سال، بیش از آنی است که آقای جلیلی اشاره کرده است.
⭕️ از سوی دیگر یادداشت های مدافعان آقای جلیلی نیز حاوی نکاتی مهم است.
🔶این دوستان در وهله اول سعی نموده اند با تفکیک رهبری از مسئولین دفترشان، تحت عنوان بیت و صاحب بیت، خود را از اتهام ضدیت یا تضعیف رهبری مبرا کنند. در حالی که بین همین رفقا، کسانی بوده و هستند، که انگ ضدیت با رهبری، یا بیماران روانی را به افرادی داده اند که سابقا برخی منسوبان رهبری را نقد کرده بودند.
🔶این دوستان اما سعی در تقلیل مسئله به شخص آقای محمدی را نیز دارند، در حالی که طی این سالها نقد و ابهامات بسیاری به امثال آقای حجازی، شمخانی، ولایتی، علی اکبری و .... پیرامون حواشی فرزندان برخی از این افراد و همچنین نحوه عملکرد و تاثیر آنها در ماجراهایی چون تصویب #برجام، پیش برد قراردادهای نفتی موسوم به IPC, عدم تغییر در روند نمایندگان رهبری در استان ها و .... همواره طرح شده و بی پاسخ باقی مانده است.
🔶همچنین در اصل موضوع صدا و سیما، مشکل را حول گروه فیلم و سریال دیده اند در حالی که آنچه رسانه ملی را از اعتبار ملی انداخته، نه بحث سریال ها، که مباحث سانسور شدید واقعیات جامعه، گاها فریب افکار عمومی، تاثیر نهادهای امنیتی بر ساخت مستندات غیر دقیق، رواج قمار بازی اسلامی، فعالیت اسپانسرهای مشکوک که جیب مردم را با فریب خالی می کنند و ... است و این نگاه تقلیلگرایانه خود ظلم مضاعف دیگری است.
#سلمان_کدیور
.....
.....
@Falaakhon
.....
.....
🔶آنچه در دعوی آقایان #جلیلی و #حسین_محمدی بیش از اصل موضوع بنظرم اهمیت دارد، یادداشت هایی است که طرفداران هرکدام از اینها در اثبات حقانیت خود و خبط دیگری منتشر کرده اند.
🔶این یاداشت ها از این جهت مهم است که از سوی افراد تاثیر گذاری نگاشته می شود که به نحوی به حاکمیت قرابت سازمانی و فکری بسیاری دارند و به قول معروف از پس توهای سازمانی و تصمیم گیری، بیش از دیگران مطلع هستند.
🔶به عنوان مثال، آقای گنجی، که خود از مرتبطین و شخصیت های تاثیر گذار رسانه ای اصولگرایان است، آقای جلیلی را به عدم فهم مسائل اداره سازمانی متهم کرده و با ابراز اینکه نقد مسئول دفتران رهبری با بقیه مسئولین متفاوت است، چرا که آنها حق دخل و تصرف در دستوراتی که رهبری به آنها می دهد را ندارند در کانال تلگرامی شان می نویسند:
🔷"اعضای دفتر باید سعه صدر بالایی داشته باشند تا بتوانند بهصورت «ضربهگیر» عمل نمایند. ناراحتیهای آنی را از بیرون به مسئول منتقل نکنند و ناراحتی مسئول از معاونین و... را تعدیل شده منتقل نمایند تا مجموعه دچار تنش، بدبینی و فرسایش مدیریتی نشود."
🔶در حقیقت ایشان خلاف نظر اولشان اعلام می کنند که این اشخاص نه تنها مجری صرف فرامین نیستند، بلکه گزارش ها و مسائل را تعدیل شده از رهبری به مسئولین و بالعکس منتقل می کنند تا به قول خودشان مجموعه دچار فرسایش نشود. و از این به عنوان هنر #ضربه_گیری یاد می نمایند. هر چند از آن به عنوان ناراحتی آنی یاد می کنند.
🔶خب با این اوصاف، وقتی رهبری پیرامون امری نظر صریح و قاطع می دهند، این مدیران مبانی، با تئوری تعدیل و ضربه گیری، اگر بخواهند آن دستور را به چند حلقه منتقل کنند، ته حلقه، آن دستور، چقدر از اصلش منحرف شده است؟
🔶 این افراد چقدر نظرات خود را تحت لوای این عرف ادعایی، در امر اصلی می گنجانند و به نام امر رهبری، منتقل می نمایند؟
🔶و برعکس اگر اتفاق یا گزارش یا خبر و بحرانی در جامعه باشد، تحت لوای تعدیل، چگونه و با چه کیفیتی به سمع رهبری می رسد؟
🔶و حالا فکر کنید این شان ضربه گیری مسئولان بیت، که قطعا امری سلیقگی است که تشخیص آنها بستگی دارد، در مدیریت خرد و کلان کشور می تواند چه اثراتی خلق نماید؟
🔶یادداشت دیگری که در حمایت آقای محمدی نوشته شده، اما بیشتر به دفاع خیلی بد شبیه است، از سوی آقای #جبرائیلی است، ایشان می نویسند:
🔷"زحمت بخش قابل توجهی از گزارشهای کارشناسی از عملکرد دستگاهها گرفته تا بررسیهای موضوعی که خدمت رهبر انقلاب ارائه میشود، با ایشان(حسین محمدی) است. بسیاری از گزارشها و نامههایی که خدمت رهبری تقدیم میشود، برای بررسی و پیگیری به ایشان ارجاع میشود."
🔶از این یادداشت آنچه مستفاد می شود، اعتماد و جایگاه آقای محمدی و تاثیرگذاری ایشان نزد رهبری است . حال اگر این آقای محمدی، همین کسی باشد که آقای جلیلی تحت عنوان #گروه_خشن، مدیریتش را فاجعه بار قلمداد کرده، تکلیف آن گزارش ها و نامه ها و ارجاعات رهبری به ایشان چیست؟
🔶وقتی آقای محمدی اینچنین صلاحیتش رد می شود، آیا اصولا می تواند معتمد و مشاور خوبی برای رهبری بوده باشد؟ پس دایره تاثیر ایشان بر مدیریت خرد و کلان کشور، با توجه به اعتماد رهبری به ایشان، طی این همه سال، بیش از آنی است که آقای جلیلی اشاره کرده است.
⭕️ از سوی دیگر یادداشت های مدافعان آقای جلیلی نیز حاوی نکاتی مهم است.
🔶این دوستان در وهله اول سعی نموده اند با تفکیک رهبری از مسئولین دفترشان، تحت عنوان بیت و صاحب بیت، خود را از اتهام ضدیت یا تضعیف رهبری مبرا کنند. در حالی که بین همین رفقا، کسانی بوده و هستند، که انگ ضدیت با رهبری، یا بیماران روانی را به افرادی داده اند که سابقا برخی منسوبان رهبری را نقد کرده بودند.
🔶این دوستان اما سعی در تقلیل مسئله به شخص آقای محمدی را نیز دارند، در حالی که طی این سالها نقد و ابهامات بسیاری به امثال آقای حجازی، شمخانی، ولایتی، علی اکبری و .... پیرامون حواشی فرزندان برخی از این افراد و همچنین نحوه عملکرد و تاثیر آنها در ماجراهایی چون تصویب #برجام، پیش برد قراردادهای نفتی موسوم به IPC, عدم تغییر در روند نمایندگان رهبری در استان ها و .... همواره طرح شده و بی پاسخ باقی مانده است.
🔶همچنین در اصل موضوع صدا و سیما، مشکل را حول گروه فیلم و سریال دیده اند در حالی که آنچه رسانه ملی را از اعتبار ملی انداخته، نه بحث سریال ها، که مباحث سانسور شدید واقعیات جامعه، گاها فریب افکار عمومی، تاثیر نهادهای امنیتی بر ساخت مستندات غیر دقیق، رواج قمار بازی اسلامی، فعالیت اسپانسرهای مشکوک که جیب مردم را با فریب خالی می کنند و ... است و این نگاه تقلیلگرایانه خود ظلم مضاعف دیگری است.
#سلمان_کدیور
.....
.....
@Falaakhon