فارس پلاس
40.5K subscribers
55.8K photos
26.5K videos
78 files
17.3K links
حقیقت روشن می‌شود

ارسال سوژه و ارتباط با #فارس_پلاس:
@Farsplus_ad

تبلیغات در #فارس_پلاس:
@Farsnews_ads

Download Telegram
#منزل_دوم

اسب حسین به زمینی هولناک رسید و بایستاد
هرچند شاه‌زاده تازیانه می‌زد گام‌ازگام
برنمی‌گرفت.

حسین (ع) فرمود که هیچ‌کس می‌داند که این چه زمین است؟
یکی گفت: این را ارض ماریه گویند. حسین (ع) فرمود که شاید نامی دیگر داشته باشد.گفتند: آری این موضع را کربلا خوانند.
حسین (ع) گفت: «الله اکبرُ ارضُ کربٍ و بلآءٍ وَ سَفکُ الدّماءِ» این زمین کرب و بلاست این، جای ریختن خون‌های ماست.

علی‌اکبر پیش آمد که ای پدر بزرگوار این چه فال است که می‌گیری و این چه مقال است که می‌گویی؟
گفت: ای جان پدر، با جدّت مرتضی علی (ع) در وقت عزیمت صفین، بدین موضع رسیدیم که کربلا می‌گویند.
امیر فرود آمد و سر در کنار برادرم امام حسن (ع) نهاد و من بر سر بالین وی نشسته بودم،
ناگاه از خواب در آمد، گریان، گریان. برادرم گفت: «یا ابتاه» تو را چه شد؟ گفت: در واقعه دیدم که دریایی از خون در این صحرا بود و حسین من در آن دریا افتاده، دست و پا می‌‌زد و فریاد می‌کرد و هیچ‌کس به فریاد او نمی‌رسید.

آنگه رو به من کرد و گفت: «یا اباعبدالله» تو را در این صحرا واقعۀ هایله دست خواهد داد. چه خواهی کرد؟
گفتم: صبر کنم و جز صبر و شکیبایی چه چاره دارم؟
امیر گفت:
هم‌چنین کن که مزد صبر کنندگان در شمار نمی‌آید، «... انّما یُوَّفَّی الصابِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِسابٍ» (10/الزمر)
خدا یار صابران است و ما را به تمسک به چیزی که فرمود صبر است.


#کتاب_روضه



@Fars_Plus