Forwarded from #شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد
میهن پرستان سکوت دیگر بس است
#سلمان_فارسی_ها ....!!
چو گیتی بود تنگ بر شهریار
تو جان و تن خود گرامی مدار...
به اندیشه گر سر بپیچی زوی
همانگه بپیچد ز تو بخت روی...
#فرزانه_توس
این گفته از جنس ارش است و آتش
از خامه خون می چکد چونان از زخم سیاوش
(( مگر جز شاهنامه و گات و چند سنگ نگاره برایمان از ریشه چه مانده است که ابلیسان در پوشش نیک خواهی
به ریشه و آیین کاویانی و سیمرغی ترین اندیشه می تازند!!!
چرا سکوت کنم !!!
چهارده قرن ابلیس فریب در نقش خوالیگر و پزشک هرآنچه خواست از پلشتی به بهانه تقدیر و اینک ایرانگرایی نوشت
شما گمان می کنید چه کسانی ماران مغز خوار شدند؟ چه کسانی مزدکی و سلمانی و آسیابان تبار شدند ؟چگونه بر هیونان مست قادسی سوار شدند مگر مزدک چگونه آرمان و شکوه ابان را نشانه رفت مگر چوبینه چگونه ؟
مدعی آیین اهریمنی ( سامی ) از داد بگوید!!! با ابلیسی ترین فریاد
و اندیگری آیین میلاد !! را برایم تازه کند
گمان می کنید سلمان که بود !؟در قادسی دوم چه کسانی از هندوی جادو شعبده امام در ماه را تصویر تزویر کردند و خرد را زنجیر!!! همانها که ز قادسی نخست تا اینک بلغور می کنند
حسین نصرها و شایگان ها و حداد عادل و باهنرها یادتان رفت پنهان در اسب تراوا تا کجا امدند
از فردوسی بزرگ بپرسیم وقتی می گفتی چو ایران نباشد تن من مباد و اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
چه در سر داشتی ؟؟؟ کدامین باور ؟؟؟
به کدامین آرمان نظر!!!
با کدامین مرتو و باشنده تا خانه خورشید و تخت گاه جمشید جاوید نمودی سفر !!!؟؟؟ ...
گفت بگو
به هزاران گفتگو وخبر
آهای مردمان ،جمشیدیان، فریدونیان
من حماسه ارش و آتش ام
من خون سرخ سیاوش ام
وقتی که رخش اندیشه را در ایلخی چوپان زین کردم .
رستم دستان را گزین و با شغاد مرز بندی داشتم
تفو بر او گفتم و نفرین..بخوان بخوان ببین ببین
چگونه از مهر و پیوند منیژه گفتم و بیژن و تا شیرین
وقتی حماسه کاویان را سرودم و فریدونیان را
دشمن ابلیس و ضحاک بودم
من از قادسی تا اینک دمی نخفته و نیاسودم
در سوگ خسرو با ساز باربد سرودم
که من ابانی ام .ایرانی ام ..ساسانی ام
از قادسی تا اینک خونی ام
مگر نخواندی کنون خواب را پاسخ آمد پدید؟؟؟
مگر نخواندی ازین مار خوار اهرمن چهره گان ز دانایی و شرم بی بهره گان همی داد خواهند گیتی بباد نه شرم و نه دانش نه نام و نژاد...
آهای فرنگ رفته و فرنگ نشین
دکتر پرفسور مدعی با سواد
دشمن هخا و دارا و کسری و تا یزدگرد و قباد!!!
آهای خانه ات آباد!!!
دشمن ترین با فرهاد !!!
کدامین حیله و کیله و خدعه را ابلیس بد نهاد
یاد تو داد ..!!! که به نوروز پیروز تا رستم دستان و رستم فراخ زاد تاختی
با آویزان شدن به بزرگان برای خود نردبانی از جنس ضحاک زده گی زمستانی !!! ( بهمن نکبت و کثافت پنجاه و هفت و جنگ نفت ) ساختی !!!
بخوان بخوان با توام ای فرزند میهن
فرزند ایران
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
به چرخ زحل بر شدی تیره دود
که از قادسی تا لب رودبار
زمین را ببخشیم با شهریار!!!!
به ایران و بابل ز کشت و درود
نماندی خود از بوم و بر تار و پود!!!
هم آتش بمردی در اتشکده
شده تیره نوروز و جشن سده
آنچه امروز بر میهن دربند می رود پیوند ابلیس و ضحاک است و دشمنان این اهورایی خاک ،
که بهمن را بر سر مردم میهن اوار کردند و
قادسی دوم را تکرار و
امام الاهندی را در ماه توهم پدیدار
چونان هیونان مست و پست گشاده افسار و زاغسار!!!
سرزمینم بوی ارش می دهد
بوی خون سرخ رادمان و پاپکان ، بوی سیاوش می دهد
بوی کوره .چرمی از جنس کیان
بوی رزم مردمان
این چنین است ایرانیان
پند فردوسی ست
شاهنامه بخوان
چند باره بخوان تا فهمش کنی
تا پهلوانی کنی
#دهگان
#بازپخش
#افراشته_باد_درفش_ضحاک_ستیز_کاویان
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
میهن پرستان سکوت دیگر بس است
#سلمان_فارسی_ها ....!!
چو گیتی بود تنگ بر شهریار
تو جان و تن خود گرامی مدار...
به اندیشه گر سر بپیچی زوی
همانگه بپیچد ز تو بخت روی...
#فرزانه_توس
این گفته از جنس ارش است و آتش
از خامه خون می چکد چونان از زخم سیاوش
(( مگر جز شاهنامه و گات و چند سنگ نگاره برایمان از ریشه چه مانده است که ابلیسان در پوشش نیک خواهی
به ریشه و آیین کاویانی و سیمرغی ترین اندیشه می تازند!!!
چرا سکوت کنم !!!
چهارده قرن ابلیس فریب در نقش خوالیگر و پزشک هرآنچه خواست از پلشتی به بهانه تقدیر و اینک ایرانگرایی نوشت
شما گمان می کنید چه کسانی ماران مغز خوار شدند؟ چه کسانی مزدکی و سلمانی و آسیابان تبار شدند ؟چگونه بر هیونان مست قادسی سوار شدند مگر مزدک چگونه آرمان و شکوه ابان را نشانه رفت مگر چوبینه چگونه ؟
مدعی آیین اهریمنی ( سامی ) از داد بگوید!!! با ابلیسی ترین فریاد
و اندیگری آیین میلاد !! را برایم تازه کند
گمان می کنید سلمان که بود !؟در قادسی دوم چه کسانی از هندوی جادو شعبده امام در ماه را تصویر تزویر کردند و خرد را زنجیر!!! همانها که ز قادسی نخست تا اینک بلغور می کنند
حسین نصرها و شایگان ها و حداد عادل و باهنرها یادتان رفت پنهان در اسب تراوا تا کجا امدند
از فردوسی بزرگ بپرسیم وقتی می گفتی چو ایران نباشد تن من مباد و اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
چه در سر داشتی ؟؟؟ کدامین باور ؟؟؟
به کدامین آرمان نظر!!!
با کدامین مرتو و باشنده تا خانه خورشید و تخت گاه جمشید جاوید نمودی سفر !!!؟؟؟ ...
گفت بگو
به هزاران گفتگو وخبر
آهای مردمان ،جمشیدیان، فریدونیان
من حماسه ارش و آتش ام
من خون سرخ سیاوش ام
وقتی که رخش اندیشه را در ایلخی چوپان زین کردم .
رستم دستان را گزین و با شغاد مرز بندی داشتم
تفو بر او گفتم و نفرین..بخوان بخوان ببین ببین
چگونه از مهر و پیوند منیژه گفتم و بیژن و تا شیرین
وقتی حماسه کاویان را سرودم و فریدونیان را
دشمن ابلیس و ضحاک بودم
من از قادسی تا اینک دمی نخفته و نیاسودم
در سوگ خسرو با ساز باربد سرودم
که من ابانی ام .ایرانی ام ..ساسانی ام
از قادسی تا اینک خونی ام
مگر نخواندی کنون خواب را پاسخ آمد پدید؟؟؟
مگر نخواندی ازین مار خوار اهرمن چهره گان ز دانایی و شرم بی بهره گان همی داد خواهند گیتی بباد نه شرم و نه دانش نه نام و نژاد...
آهای فرنگ رفته و فرنگ نشین
دکتر پرفسور مدعی با سواد
دشمن هخا و دارا و کسری و تا یزدگرد و قباد!!!
آهای خانه ات آباد!!!
دشمن ترین با فرهاد !!!
کدامین حیله و کیله و خدعه را ابلیس بد نهاد
یاد تو داد ..!!! که به نوروز پیروز تا رستم دستان و رستم فراخ زاد تاختی
با آویزان شدن به بزرگان برای خود نردبانی از جنس ضحاک زده گی زمستانی !!! ( بهمن نکبت و کثافت پنجاه و هفت و جنگ نفت ) ساختی !!!
بخوان بخوان با توام ای فرزند میهن
فرزند ایران
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
به چرخ زحل بر شدی تیره دود
که از قادسی تا لب رودبار
زمین را ببخشیم با شهریار!!!!
به ایران و بابل ز کشت و درود
نماندی خود از بوم و بر تار و پود!!!
هم آتش بمردی در اتشکده
شده تیره نوروز و جشن سده
آنچه امروز بر میهن دربند می رود پیوند ابلیس و ضحاک است و دشمنان این اهورایی خاک ،
که بهمن را بر سر مردم میهن اوار کردند و
قادسی دوم را تکرار و
امام الاهندی را در ماه توهم پدیدار
چونان هیونان مست و پست گشاده افسار و زاغسار!!!
سرزمینم بوی ارش می دهد
بوی خون سرخ رادمان و پاپکان ، بوی سیاوش می دهد
بوی کوره .چرمی از جنس کیان
بوی رزم مردمان
این چنین است ایرانیان
پند فردوسی ست
شاهنامه بخوان
چند باره بخوان تا فهمش کنی
تا پهلوانی کنی
#دهگان
#بازپخش
#افراشته_باد_درفش_ضحاک_ستیز_کاویان
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
استوری #شهبانو_یاسمین_پهلوی 🩵
خطاب به #ملت_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#جاوید_رضاشاه_دوم_امید_میهن_پرستان
این استوری های بانو یاسمین خیلی معنا و مفهوم دارن با شعارش واسه اینه در پی تخریبش هستن خیلی باهوش هستش ملکه و مادر آینده ایران خواهشا دوستدارانش قلب بزارن💙💙💙🌹🌹🌹
پاینده ایران،جاوید شاه💚🤍❤️✌️✌️✌️
@gurd_shah
خطاب به #ملت_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#جاوید_رضاشاه_دوم_امید_میهن_پرستان
این استوری های بانو یاسمین خیلی معنا و مفهوم دارن با شعارش واسه اینه در پی تخریبش هستن خیلی باهوش هستش ملکه و مادر آینده ایران خواهشا دوستدارانش قلب بزارن💙💙💙🌹🌹🌹
پاینده ایران،جاوید شاه💚🤍❤️✌️✌️✌️
@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای #یزید_خراسانی!!
این بخت با تو یار نمیماند ای یزید
این چرخ بر مدار نمیماند ای یزید
گیرم که شاهی، از سر زین بر زمین زدی
آن اسب بیسوار نمیماند ای یزید
این شهر بیخدا که در آن پرسه میزنی
خالی ز شهریار نمیماند ای یزید
ما خاندان نورو، تو ابلیس زادهای
ابلیس برقرار نمیماند ای یزید
کافر شدی به عدل و مسلمان شدی به ظلم
این ظلم پایدار نمیماند ای یزید
✍ #بیداد_خراسانی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#به_وسعت_ایران_فریاد_بر_بیداد_ضحاک
این بخت با تو یار نمیماند ای یزید
این چرخ بر مدار نمیماند ای یزید
گیرم که شاهی، از سر زین بر زمین زدی
آن اسب بیسوار نمیماند ای یزید
این شهر بیخدا که در آن پرسه میزنی
خالی ز شهریار نمیماند ای یزید
ما خاندان نورو، تو ابلیس زادهای
ابلیس برقرار نمیماند ای یزید
کافر شدی به عدل و مسلمان شدی به ظلم
این ظلم پایدار نمیماند ای یزید
✍ #بیداد_خراسانی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#به_وسعت_ایران_فریاد_بر_بیداد_ضحاک
#بیشرف_۵۷تی
مدتی بود به دنبال متنی میگشتم که بتواند عصاره گرایش پنجاه و هفتی در اپوزیسیون را به خوبی بازنمایی کند که خوشبختانه #علی_افشاری زحمتش را کشید!
شرط میبندم که اگر این متن را جلوی حامد اسماعیلیون، مریم رجوی، فرخ نگهدار و عبدالله مهتدی بگذارند، کلمه به کلمهاش را بی کم و کاست تایید میکنند.
حیرت آور است که تجربه تکان دهنده این چند دهه، به هیچ وجه نتوانسته تغییری در این جماعت پدید آورد و به محض اینکه کمی ملاحظات موج سواری و تقیه سیاسی را کمرنگ کنند، فقط همین نوع اباطیل است که بیرون میریزد.
جانمایهی متن هیچ تفاوتی با ایدههای شریعتی، آل احمد، مرتضی آوینی و میشل عفلق ندارد.
فکر میکنید در سالهای پس از پنجاه و هفت با کدام ایدهها به روستاییان و حاشیهنشینان شهری مجوز بی حد و حصر حفر چاه و خرده فروشی منابع طبیعی دادند؟
صنعت را تعطیل کردند و جهاد سازندگی به راه انداختند تا به خیال خودشان "توسعه نامتوازن، غیر بومی و وابسته به امپریالیسم عصر پهلوی" را اصلاح کنند.
فکر میکنید پیکار انقلابی با مارچوبه از کجا آمد؟
از لابهلای همین نوع متنها.
اینکه برنامه توسعه و به عبارت دیگر دولت باید "باید انسان را بطور همهجانبه رشد دهد"، "رشد فرهنگی را ساماندهی کند" و "فضائل اخلاقی و کرامت انسانی" تولید نماید، به همان فرهنگ سیاسی تعلق دارد که وزارت ارشاد میسازد و روشنفکر چپگرای فدایی خلقش در کانون پرورش فکری، مانتو را با سوزن به پوست بدن دختر کم حجاب میدوزد.
خواننده گرامی فکر میکنم با چشیدن زندگی سالهای اخیر در ایران باید دیگر برایت کاملا روشن شده باشد که وقتی یک نیروی سیاسی "مصرف" را به عنوان ضد ارزش یا دشنام به کار میبرد، یا با گولاک سر و کار داری یا سید قطب و یا قرارگاه اشرف... و آنگاه که یک نیروی سیاسی "زرق و برق و کالای لوکس" را به طعن و تحقیر میخواند، دارد مکانیسم تولید تمام دردها و رنجهای امروزت را زمزمه میکند.
ولی حیرتآور است که سالها زندگی در آمریکا و کار در اندیشکده آمریکایی و ... نتوانسته سرسوزنی ذهنیت یک حمال انجمنی را تغییر دهد که این اراجیف مضحک را پیرامون هوش مصنوعی و سیلیکونولی به هم نبافد. الان بخشی از به اصطلاح "ارزشیهای" داخلی هم دیگر این نوع حرفها را نمیزنند.
واقعا تصورش دشوار است که ایرانی باشی، سی سال اخیر را تجربه کرده باشی، ناسلامتی اپوزیسیون و پناهنده و آمریکا نشین هم شده باشی ولی باز هم نفهمیده باشی که توسعه، پیشرفت یا انقلابهای علمی و صنعتی ذاتا و ضرورتا پلکانی و مرحلهایاند و ضرورتا در آغاز نابرابری را تشدید میکنند و بعد به تدریج و
مرحله به مرحله سطح زندگی همگان را بالا برده و دگرگون میکنند و چیزی به نام توسعه متوازن و همگانی در یک بازه زمانی کوتاه مطلقاً وجود ندارد.
در تاریخ بشر هرجا که توسعه و پیشرفتی از یک جای کوچک یا یک بعد آغاز شده و به تدریج به عرصههای دیگر گسترش یافته است.
توسعه، توسعه است.
اباطیلی نظیر توسعه متوازن یا همه جانبه خیالهای شبانه مشتی رمانتیک خرافاتی است.
نمیتوان پیش تغییر مادی بستر زندگی آدمی، ذهنیت او را تغییر داد و آدمی تا در زمینه مادی زندگیاش با بستری جدید درگیر نشود، ذهنیت متناسب با آن بستر را کسب نمیکند.
نمیتوان ابتدا خیاطی را به کسی یاد بدهید و بعد چرخ خیاطی به او بدهید.
امثال علی افشاری در دهه هفتاد میلادی در آمریکا ریش خود را بلند کرده و دقیقاً با تحولاتی که منجر به ساخت همین موبایل و اینترنتی شد که علی افشاری این متن را با ان نوشت، حمله میکردند و آنها را زمینه ساز انحطاط بشر میخواندند.
امروز هم در آستانه یک تحول مافوق تصور علمی زیستی در تاریخ بشر نظایر آنها به تمامی کورند و این مزخرفات را میگویند.
خواننده گرامی صحنه کاملاً واضح است.
انتخاب با شما است.
#توس_تهماسبی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
مدتی بود به دنبال متنی میگشتم که بتواند عصاره گرایش پنجاه و هفتی در اپوزیسیون را به خوبی بازنمایی کند که خوشبختانه #علی_افشاری زحمتش را کشید!
شرط میبندم که اگر این متن را جلوی حامد اسماعیلیون، مریم رجوی، فرخ نگهدار و عبدالله مهتدی بگذارند، کلمه به کلمهاش را بی کم و کاست تایید میکنند.
حیرت آور است که تجربه تکان دهنده این چند دهه، به هیچ وجه نتوانسته تغییری در این جماعت پدید آورد و به محض اینکه کمی ملاحظات موج سواری و تقیه سیاسی را کمرنگ کنند، فقط همین نوع اباطیل است که بیرون میریزد.
جانمایهی متن هیچ تفاوتی با ایدههای شریعتی، آل احمد، مرتضی آوینی و میشل عفلق ندارد.
فکر میکنید در سالهای پس از پنجاه و هفت با کدام ایدهها به روستاییان و حاشیهنشینان شهری مجوز بی حد و حصر حفر چاه و خرده فروشی منابع طبیعی دادند؟
صنعت را تعطیل کردند و جهاد سازندگی به راه انداختند تا به خیال خودشان "توسعه نامتوازن، غیر بومی و وابسته به امپریالیسم عصر پهلوی" را اصلاح کنند.
فکر میکنید پیکار انقلابی با مارچوبه از کجا آمد؟
از لابهلای همین نوع متنها.
اینکه برنامه توسعه و به عبارت دیگر دولت باید "باید انسان را بطور همهجانبه رشد دهد"، "رشد فرهنگی را ساماندهی کند" و "فضائل اخلاقی و کرامت انسانی" تولید نماید، به همان فرهنگ سیاسی تعلق دارد که وزارت ارشاد میسازد و روشنفکر چپگرای فدایی خلقش در کانون پرورش فکری، مانتو را با سوزن به پوست بدن دختر کم حجاب میدوزد.
خواننده گرامی فکر میکنم با چشیدن زندگی سالهای اخیر در ایران باید دیگر برایت کاملا روشن شده باشد که وقتی یک نیروی سیاسی "مصرف" را به عنوان ضد ارزش یا دشنام به کار میبرد، یا با گولاک سر و کار داری یا سید قطب و یا قرارگاه اشرف... و آنگاه که یک نیروی سیاسی "زرق و برق و کالای لوکس" را به طعن و تحقیر میخواند، دارد مکانیسم تولید تمام دردها و رنجهای امروزت را زمزمه میکند.
ولی حیرتآور است که سالها زندگی در آمریکا و کار در اندیشکده آمریکایی و ... نتوانسته سرسوزنی ذهنیت یک حمال انجمنی را تغییر دهد که این اراجیف مضحک را پیرامون هوش مصنوعی و سیلیکونولی به هم نبافد. الان بخشی از به اصطلاح "ارزشیهای" داخلی هم دیگر این نوع حرفها را نمیزنند.
واقعا تصورش دشوار است که ایرانی باشی، سی سال اخیر را تجربه کرده باشی، ناسلامتی اپوزیسیون و پناهنده و آمریکا نشین هم شده باشی ولی باز هم نفهمیده باشی که توسعه، پیشرفت یا انقلابهای علمی و صنعتی ذاتا و ضرورتا پلکانی و مرحلهایاند و ضرورتا در آغاز نابرابری را تشدید میکنند و بعد به تدریج و
مرحله به مرحله سطح زندگی همگان را بالا برده و دگرگون میکنند و چیزی به نام توسعه متوازن و همگانی در یک بازه زمانی کوتاه مطلقاً وجود ندارد.
در تاریخ بشر هرجا که توسعه و پیشرفتی از یک جای کوچک یا یک بعد آغاز شده و به تدریج به عرصههای دیگر گسترش یافته است.
توسعه، توسعه است.
اباطیلی نظیر توسعه متوازن یا همه جانبه خیالهای شبانه مشتی رمانتیک خرافاتی است.
نمیتوان پیش تغییر مادی بستر زندگی آدمی، ذهنیت او را تغییر داد و آدمی تا در زمینه مادی زندگیاش با بستری جدید درگیر نشود، ذهنیت متناسب با آن بستر را کسب نمیکند.
نمیتوان ابتدا خیاطی را به کسی یاد بدهید و بعد چرخ خیاطی به او بدهید.
امثال علی افشاری در دهه هفتاد میلادی در آمریکا ریش خود را بلند کرده و دقیقاً با تحولاتی که منجر به ساخت همین موبایل و اینترنتی شد که علی افشاری این متن را با ان نوشت، حمله میکردند و آنها را زمینه ساز انحطاط بشر میخواندند.
امروز هم در آستانه یک تحول مافوق تصور علمی زیستی در تاریخ بشر نظایر آنها به تمامی کورند و این مزخرفات را میگویند.
خواننده گرامی صحنه کاملاً واضح است.
انتخاب با شما است.
#توس_تهماسبی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران