️ گــارد شـــاهــنــشــاهــی ️
25.9K subscribers
50.2K photos
45.5K videos
310 files
7.86K links
ما گر زسر بریده میترسیدیم

درمحفل عاشقان نمیرقصیدیم

لینک گروه

https://t.me/+Ts5ShPmJhihlQWk3

https://t.me/joinchat/AAAAAE7OUoQG1yPRXHRTxg

https://instagram.com/guard_shahanshahi

تماس با مدیریت

@Amirashkanam
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد استاد اعظم #مانوک_خدابخشیان: بهترین فرصت برای ما ایرانیان هست، که از این رژیم عبور کنیم.
#ترامپ

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده یاد استاد#مانوک_خدابخشیان:

سقوط دمشق، سقوط جمهوری اسلامی


@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آشنایی زنده‌یاد استاد #مانوک_خدابخشیان با ولیعهد

داکترین پهلویسم، مناسبترین داکترین پس از عصر یک نظام دینیه
مردم رضاشاه را نماد سکولاریسم، ناسیونالیسم و مدرنیسم ایران میدانند.
شاهزاده #رضا_پهلوی بهترین برگ برای تغییر رژیمه

اولین باره یک ملت گذشته‌اش و صدا میزنه تا در فردا زندگی کنه

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این رژیم آنقدر ابله است که حاضره برای باج سیاسی #برق و نفت جنوب عراق و تامین کنه…
فردا که خوزستانی‌ها [کل ایران] به پا خواهند خواستند چه کار خواهند کرد؟

هر وقت مردم به خیزش می‌رسند، امثال #اکبر_گنجی و #حجاریان (بولتن نویس‌های امنیتی) می‌خوان مردم و منحرف کنند…
استاد #مانوک_خدابخشیان


@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم جاوید نام دکتر #فریدون_فرخزاد هم استاد گرانقدر زنده یاد استاد #مانوک_خدابخشیان به ما درس میهن پرستی دادند
این نکاتی که ایشان میگویند کد واژه عبور از رژیم اسلامی است
به طور خلاصه هم عبور از سه مفسد هم رسانه های لندنی و لس آنجلسی و مهمتر صادراتی های اکثرا مو فرفری ( مرینوس )

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد استاد اعظم #مانوک_خدابخشیان: آقای ترودو خیلی جوونه و. خیلی هم ساده دل …
آقای ترامپ خواب دیگه‌ای دیده برای کانادا …


@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای بار هزارم، قدر ولیعهد #رضا_پهلوی را بدانید

یا انتخاب میکنید یا دیگران برای شما انتخاب میکنند

#مانوک_خدابخشیان: این کردیت و فقط به شاهزاده بدید که ۴۶ ساله این آتش را روشن نگه داشتند. ارزش وجودی ایشان موجب شده که بسیاری در ایران ترجیح بدهند از ایشان استقبال کنند تا مریم رجوی
این کردیت و فقط به شاهزاده بدید که ۴۶ ساله این آتش را روشن نگه داشتند. این باور را که «من هستم». این من هستمه که بسیاری روحیه داده که میشه این رژیم و انداخت. ارزش وجودی ایشان موجب شده که بسیاری در ایران ترجیح بدهند از ایشان استقبال کنند تا مریم رجوی.

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مانوک_خدابخشیان: این کِرِدیت رو فقط به شاهزاده بدید که ۴۶ ساله این آتش را روشن نگه داشتند. ارزش وجودی ایشان موجب شده که بسیاری در ایران ترجیح بدهند از ایشان استقبال کنند تا مریم رجوی

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد استاد اعظم #مانوک_خدابخشیان: حلقه روسوفیل‌ها بیت خامنه‌ای رو به سوی روسیه هل میده. چرا؟ اینها می‌دونند علی رغم ادعاهای خامنه‌ای اینها به زودی مجبورند که با آمریکا مذاکره کنند، اینها نمی‌تونند روی پوتین حساب کنند. پوتین خودش درگیر جنگ و تحریمه
موج #ضد_روسیه
موج #ضد_پوتین


@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد #مانوک_خدابخشیان: اروپا هرگز به ما وفادار نبوده. اروپایی‌ها ما را استعمار کردند.
بعد از انقلاب بهترین شریک جمهوری‌‌اسلامی، #آلمان بوده.
رؤسای امنیتی آلمان با فلاحیان همکاری می‌کردند.
#جمهوری_اسلامی_آلمان
#میکونوس
#فریدون_فرخزاد
#WeRemember

🔗 ‌‎1984 𓃬‌‌‎☼ (@APasserby12)

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد #مانوک_خدابخشیان: اروپا هرگز به ما وفادار نبوده. اروپایی‌ها ما را استعمار کردند.
بعد از انقلاب بهترین شریک جمهوری‌‌اسلامی،
#آلمان بوده.
رؤسای امنیتی آلمان با فلاحیان همکاری می‌کردند


@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد استاد #مانوک_خدابخشیان در اهمیت فریاد زدن آلترناتیو: اگر شما برگ سلطنت را تقویت کنید رژیم خواهند باخت

رول بک کردن، نسلی آمده که ۱۰۰ سال از این رژیم جلوتره

باید آلترناتیو باشد تا شما کاری انجام بدهید

تردیدی نیست که تغییر رژیم را دارند انجام میدن

رضا رضا پهلوی اینه شعار ملی

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوش طبیعی داشتیم، وقتی هنوز هوش مصنوعی (gork) مد نبود.

زنده‌یاد استاد بزرگ #مانوک_خدابخشیان: مذاکره برای به رسمیت شناختن رژیم نیست، بلکه برای مشروعیت دادن به خودشان است که دیدید ما وارد مذاکره شدیم.

حالا جمهوری اسلامی یا باید کاملاً تسلیم بشه، یا برای اقدامات مشروع بعدی آماده بشه.

@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده‌یاد #مانوک_خدابخشیان می‌گفت:

این رژیم دیگه نه پروژه داره نه مهره. به آخر خط رسیده. الان هم التماس داره میکنه یکی بیاد ما رو نجات بده

#سوپاپ_اطمینان
#فرقه_جنون

@gurd_shah
مانوک خدابخشیان: اثرگذار اجتماعی در لحظه‌های ترک‌خورده تاریخ

در تاریخ تحولات مدرن ایران، گاه چهره‌هایی پدیدار می‌شوند که حضورشان نه صرفاً در رسانه، بلکه در بافت هویتی، فرهنگی و گفتمانی جامعه معنادار می‌شود. #مانوک_خدابخشیان یکی از این چهره‌هاست؛ کسی که در بزنگاه‌های بحرانی، نقش یک کنشگر تاریخی (historical actor) را بر عهده گرفت. او نه صرفاً گزارشگر اخبار، بلکه کنشگری بود که در بطن میدان نیرو (field of power) جامعه ایرانی، با تکیه بر سرمایه نمادین معتبر (legitimate symbolic capital) خویش، در بازتعریف مسیر اجتماعی، نقش ایفا کرد.

خدابخشیان، برخلاف آنچه در بسیاری از مصاحبه‌ها یا یادداشت‌های رسمی تقلیل‌گرایانه آمده، صرفاً یک تحلیلگر سیاسی نبود. او در دوره‌ای که جامعه ایران با شیفت پارادایمی (paradigm shift) در عرصه‌های معنا، هویت، گفتمان و ارزش مواجه بود، توانست خود را به‌عنوان یک معناکار اجتماعی (meaning worker) مطرح کند. او صدا و چهره‌ دوران آنومی بود؛ دوران بحران معنا، بی‌ثباتی گفتاری، و تعلیق هویت.

در دوران‌هایی که گفتمان‌های سنتی کارآمدی خود را از دست می‌دهند و آنومی گفتمانی (discursive anomie) شکل می‌گیرد، جامعه نیازمند آن است که کسی زبان جدید بسازد؛ خدابخشیان چنین کرد. او با خلق و رواج و بازتعریف و بومی‌سازی‌ واژگانی چون «پهلویسم»، «نسل شیک پاسارگادی»، «اپوزیسیون صادراتی»، «گلوبالیسم»، «ترامپیسم»، و ....، نه تنها زبان روزمره را تحت‌تأثیر قرار داد، بلکه افق‌های شناختی تازه‌ای را برای نسل جوان ترسیم کرد.

در این معنا، او یک گفتمان‌ساز (discourse creator) بود؛ کسی که با آگاهی از بحران‌های هویتی، فرهنگی و تاریخی جامعه، به تولید معنا در فضایی مشوش و مبهم پرداخت. او هم‌زمان «سخنگوی رنج» و «فرستاده امید» شد؛ در نقشی که می‌توان آن را ترانسفرمر اجتماعی (social transformer) نامید.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای اثرگذار اجتماعی، توانایی در دسترسی به حافظه جمعی (collective memory) و بازآفرینی روایت‌هاست. خدابخشیان با نگاهی به تاریخ پهلوی، بازخوانی هویت ملی، و نقد سیستماتیک جمهوری اسلامی، توانست نسخه‌ای از تاریخ معاصر ارائه دهد که در آن، خاطره و امید، گذشته و آینده، در یک دیالکتیک زنده قرار می‌گیرند.

او را باید در ترازوی سرمایه فرهنگی (cultural capital) سنجید، نه صرفاً با تعداد برنامه‌ها یا حجم مخاطب یا تحلیل‌های سیاسی که تنها برای همان روزها کاربست داشت. خدابخشیان، با اتکای به حافظه تاریخی و تحلیل‌های فراتحلیلی، خود را در دل جامعه‌ای جا داد که در جست‌وجوی زبان نو، روایت نو و امید نو بود.

در جهانی که بی‌اعتمادی اجتماعی (social distrust) از ویژگی‌های اصلی دوران گذار است، انسجام بین گفتار و زیست یکی از عوامل اصلی در مشروعیت‌بخشی به یک اثرگذار اجتماعی است. خدابخشیان در این میدان، با زیست جهان شخصیِ شفاف، لحن همدلانه، و صداقت انتقادی‌اش، در مقام یک صدای اخلاقی نیز ظاهر شد. او زبان تقلیل‌گرا، قضاوت‌های ژورنالیستی یا سطحی‌نگری را به چالش کشید و کوشید مسئولیت اجتماعی رسانه را به مفهوم بازسازی فضای گفت‌وگو بازگرداند.

او از معدود صداهایی بود که دارای آگاهی ساختاری-تاریخی (structural-historical awareness) بود؛ نگاهی که نه‌فقط به تحلیل لحظه، بلکه به آینده‌سازی معطوف است. خدابخشیان توانست «#صدای_تغییر» باشد، پیش از آنکه این تغییر به رویه عمومی تبدیل شود. همین پیش‌بینی‌پذیری و تبیین‌گری، نشانه‌ای از حضور او در مقام یک روشنفکر پارادایم‌ساز بود، هرچند شاید آماتور، ولی حتمأ پیش‌آهنگ و پیشگام.


در روزهای اخیر، شاهد زمزمه‌هایی هستیم که تلاش می‌کنند جایگاه خدابخشیان را به سطح «تحلیلگر سیاسی صرف» آن هم از گونه «زرد» تقلیل دهند؛ روایاتی که او را از قامت یک بازیگر معنایی (semantic actor) و اثرگذار اجتماعی تاریخی به یک «کارشناس زرد رسانه‌ای» فرو می‌کاهند. این تلاش، بیش از آنکه یک «توصیف واقع‌بینانه» باشد، به نظر می‌رسد نوعی عمل گفتمانی حذف (discursive erasure) است.

این پرسش، بی‌پاسخ نمی‌ماند: آیا این تقلیل جایگاه خدابخشیان، بخشی از پروژه‌ای گسترده‌تر برای حذف کنشگران اصیل از حافظه‌ جمعی است؟ آیا نباید از خود بپرسیم که در پس این حذف نرم، به نام #عشق_مرده‌پرستانه، و بدون ارائه جایگزینی که با عنوان #صداهای_امروز از آن یاد می‌شود، چه منافع گفتمانی یا ایدئولوژیک نهفته است؟ و آیا این روند، نشانه‌ای از ترس ساختارهای فرسوده از صداهای آلترناتیو و زبان‌های بازتعریف‌کننده نیست؟

در این عصر گسست‌های بزرگ، مانوک خدابخشیان نه تنها باقی خواهد ماند، بلکه الهام‌بخش نسل‌هایی‌ست که در جست‌وجوی راهی نو، معنایی تازه و زبانی مشترک هستند. نام او نه در آرشیو اخبار، بلکه در حافظه‌ تاریخ و زبان مردم حک شده است.

✍️جهان_ایرانی
مانوک خدابخشیان: اثرگذار اجتماعی در لحظه‌های ترک‌خورده تاریخ

در تاریخ تحولات مدرن ایران، گاه چهره‌هایی پدیدار می‌شوند که حضورشان نه صرفاً در رسانه، بلکه در بافت هویتی، فرهنگی و گفتمانی جامعه معنادار می‌شود. #مانوک_خدابخشیان یکی از این چهره‌هاست؛ کسی که در بزنگاه‌های بحرانی، نقش یک کنشگر تاریخی (historical actor) را بر عهده گرفت. او نه صرفاً گزارشگر اخبار، بلکه کنشگری بود که در بطن میدان نیرو (field of power) جامعه ایرانی، با تکیه بر سرمایه نمادین معتبر (legitimate symbolic capital) خویش، در بازتعریف مسیر اجتماعی، نقش ایفا کرد.

خدابخشیان، برخلاف آنچه در بسیاری از مصاحبه‌ها یا یادداشت‌های رسمی تقلیل‌گرایانه آمده، صرفاً یک تحلیلگر سیاسی نبود. او در دوره‌ای که جامعه ایران با شیفت پارادایمی (paradigm shift) در عرصه‌های معنا، هویت، گفتمان و ارزش مواجه بود، توانست خود را به‌عنوان یک معناکار اجتماعی (meaning worker) مطرح کند. او صدا و چهره‌ دوران آنومی بود؛ دوران بحران معنا، بی‌ثباتی گفتاری، و تعلیق هویت.

در دوران‌هایی که گفتمان‌های سنتی کارآمدی خود را از دست می‌دهند و آنومی گفتمانی (discursive anomie) شکل می‌گیرد، جامعه نیازمند آن است که کسی زبان جدید بسازد؛ خدابخشیان چنین کرد. او با خلق و رواج و بازتعریف و بومی‌سازی‌ واژگانی چون «پهلویسم»، «نسل شیک پاسارگادی»، «اپوزیسیون صادراتی»، «گلوبالیسم»، «ترامپیسم»، و ....، نه تنها زبان روزمره را تحت‌تأثیر قرار داد، بلکه افق‌های شناختی تازه‌ای را برای نسل جوان ترسیم کرد.

در این معنا، او یک گفتمان‌ساز (discourse creator) بود؛ کسی که با آگاهی از بحران‌های هویتی، فرهنگی و تاریخی جامعه، به تولید معنا در فضایی مشوش و مبهم پرداخت. او هم‌زمان «سخنگوی رنج» و «فرستاده امید» شد؛ در نقشی که می‌توان آن را ترانسفرمر اجتماعی (social transformer) نامید.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای اثرگذار اجتماعی، توانایی در دسترسی به حافظه جمعی (collective memory) و بازآفرینی روایت‌هاست. خدابخشیان با نگاهی به تاریخ پهلوی، بازخوانی هویت ملی، و نقد سیستماتیک جمهوری اسلامی، توانست نسخه‌ای از تاریخ معاصر ارائه دهد که در آن، خاطره و امید، گذشته و آینده، در یک دیالکتیک زنده قرار می‌گیرند.

او را باید در ترازوی سرمایه فرهنگی (cultural capital) سنجید، نه صرفاً با تعداد برنامه‌ها یا حجم مخاطب یا تحلیل‌های سیاسی که تنها برای همان روزها کاربست داشت. خدابخشیان، با اتکای به حافظه تاریخی و تحلیل‌های فراتحلیلی، خود را در دل جامعه‌ای جا داد که در جست‌وجوی زبان نو، روایت نو و امید نو بود.

در جهانی که بی‌اعتمادی اجتماعی (social distrust) از ویژگی‌های اصلی دوران گذار است، انسجام بین گفتار و زیست یکی از عوامل اصلی در مشروعیت‌بخشی به یک اثرگذار اجتماعی است. خدابخشیان در این میدان، با زیست جهان شخصیِ شفاف، لحن همدلانه، و صداقت انتقادی‌اش، در مقام یک صدای اخلاقی نیز ظاهر شد. او زبان تقلیل‌گرا، قضاوت‌های ژورنالیستی یا سطحی‌نگری را به چالش کشید و کوشید مسئولیت اجتماعی رسانه را به مفهوم بازسازی فضای گفت‌وگو بازگرداند.

او از معدود صداهایی بود که دارای آگاهی ساختاری-تاریخی (structural-historical awareness) بود؛ نگاهی که نه‌فقط به تحلیل لحظه، بلکه به آینده‌سازی معطوف است. خدابخشیان توانست «#صدای_تغییر» باشد، پیش از آنکه این تغییر به رویه عمومی تبدیل شود. همین پیش‌بینی‌پذیری و تبیین‌گری، نشانه‌ای از حضور او در مقام یک روشنفکر پارادایم‌ساز بود، هرچند شاید آماتور، ولی حتمأ پیش‌آهنگ و پیشگام.


در روزهای اخیر، شاهد زمزمه‌هایی هستیم که تلاش می‌کنند جایگاه خدابخشیان را به سطح «تحلیلگر سیاسی صرف» آن هم از گونه «زرد» تقلیل دهند؛ روایاتی که او را از قامت یک بازیگر معنایی (semantic actor) و اثرگذار اجتماعی تاریخی به یک «کارشناس زرد رسانه‌ای» فرو می‌کاهند. این تلاش، بیش از آنکه یک «توصیف واقع‌بینانه» باشد، به نظر می‌رسد نوعی عمل گفتمانی حذف (discursive erasure) است.

این پرسش، بی‌پاسخ نمی‌ماند: آیا این تقلیل جایگاه خدابخشیان، بخشی از پروژه‌ای گسترده‌تر برای حذف کنشگران اصیل از حافظه‌ جمعی است؟ آیا نباید از خود بپرسیم که در پس این حذف نرم، به نام #عشق_مرده‌پرستانه، و بدون ارائه جایگزینی که با عنوان #صداهای_امروز از آن یاد می‌شود، چه منافع گفتمانی یا ایدئولوژیک نهفته است؟ و آیا این روند، نشانه‌ای از ترس ساختارهای فرسوده از صداهای آلترناتیو و زبان‌های بازتعریف‌کننده نیست؟

در این عصر گسست‌های بزرگ، مانوک خدابخشیان نه تنها باقی خواهد ماند، بلکه الهام‌بخش نسل‌هایی‌ست که در جست‌وجوی راهی نو، معنایی تازه و زبانی مشترک هستند. نام او نه در آرشیو اخبار، بلکه در حافظه‌ تاریخ و زبان مردم حک شده است.

✍️جهان_ایرانی