‍‍ ‍‍ 🔴یادی از مادر«شهید» #محمد_جهان‌آرا که فرزند دیگرش، حسن در سال ۶۷ اعدام شد .
مادری در فیلم «شب‌های زاینده رود» #محسن_مخملباف ( #محسن_چریک ) که در همان زمان توقیف شد سخنی به این مضمون می گوید که یکی از فرزندانم در جنگ شهید شد و فرزند دیگرم در زندان جمهوری‌اسلامی به جرم «منافق»‌بودن #اعدام شد.
حالا یکی به من بگوید که من مادر شهیدم یا مادر منافق.

شاید این حکایت داستان مادر «محمد جهان‌آرا» باشد. محمد جهان‌آرا یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بود.
او زاده‌ی #خرمشهر بود و در آزادسازی خرمشهر جان باخت.
برادرش «حسن جهان‌آرا» برادر کوچکتر محمد جهان‌آرا بود که در سال ۶۷، پس از تحمل هفت سال زندان اعدام شد.

ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه‌نگار از دیدارش با مادر جهان‌آراها می‌گوید و مادری که بیش از این‌که از فرزند شهیدش بگوید از پسر اعدام‌اش می‌گوید: «به دیوار روبرو که نگاه کردم نه عکس سه نفر که عکس چهار نفر را دیدم. مادرش تا دید به عکس‌ها نگاه می‌کنم، آهی بلند کشید و گفت: «آن‌یکی حسن است، دانشجوی پزشکی بود. سال شصت در تظاهرات سازمان بازداشت شد، همان روز که بازداشت شد محمد آمد خانه و به من گفت توی یک ساک برایش لباس و وسایل ضروری بگذارم. گفت که نگران نباش. ما همه می‌دانیم حسن هیچ کاری نکرده جز خواندن روزنامه و شرکت در چند تظاهرات. زود آزاد می‌شود.» مادر جهان آراها تند و تند از حسن می‌گفت، از حسن که تابستان ۶۷ اعدام شد. من از محمد و بقیه پسرهای شهیدش می‌پرسیدم و او از حسن می‌گفت. انگار دلش می‌خواست بیشتر از پسری حرف بزند که حرف زدن از او ممنوع بود: «همه بچه هام خوب بودند اما حسن از همه خوب‌تر و باتقواتر بود.» با خودم گفتم شاید این ممنوع بودن نامش او را در چشم مادر این‌همه عزیزتر کرده» به چهار تابلوی کنار هم نگاه کرد و گفت: «هر بار از بنیاد شهید می‌آیند و می‌گویند عکس حسن را بردارید. بنیاد شهید زیاد مهمان ایرانی و خارجی به خانه ما می‌آورد. به مهمانان می‌گویند این‌ها خانواده سه شهید هستند. به ما می‌گویند اگر عکس حسن هم باشد درباره او چه می‌خواهید بگویید؟

@gurd_shah

بريده روزنامه اطلاعات. چهارشنبه ١٨ اسفند ١٣٥٥

#سؤال_اینجاست که چرا مخلمباف برای خامنه‌ای، #محسن_چریک نشده تا حالا!؟

وقتي محسن چروك و رفيقهاش در راه أرمان هاي امام محبوبش خميني دجال و ارزوهاي بزرگوارش كرميلين و استعمار كه اجيرشون بود. براي بدست يك قبضه اسلحه براي اجراي كاراي تروريستي چريكي اش. قصد قتل پاسبان سأده كه پست خياباني ميداده با قمه و چاقو بهش حمله ميكنند ، و بعد از شورش ٥٧ يكي از شكنجه گران كنار لاجوردي و نقش تواب در زندان داشته و بعد از ٤٠ سال. قتل و جنايت و نابودي سرمايه هاي انساني و اقتصادي و فرهنگي كه خودش هم سهيم بوده. نه تنها پشيمان نيست از كاراي كثيفش ، بلكه افتخار هم ميكنه و جالبه فرياد دمكراسي ميده و فرمان رفراندوم با رفيق هاي ارسالي اش سر ميده و اگر مردم به ساختار مورد علاقه اش و رفقاش راي ندن بازم #چريك_ميشه

‍ ‍ ⚫️ روش‌عن‌فکر پنجاه و هفتی ، هرچند در پوسته ایرانی می‌نماید؛ اما در بطن آن‌چنان هیچ‌انگار و پوچ است که در هر نوبت به محض آنکه دهان کثیفش را برای لجن پراکنی می‌گشاید میتوان روبرویش نشست و مچش را گرفت و آن کت‌وشلوار و کراواتی را که بر پیکره‌ی اندیشه‌ی متعفنش پوشانیده تا جهل مرکبش را در ورای آن پنهان کند، از قامت کج‌ومعوجش بیرون کشید دوباره و به قعر چاه خلای پنجاه‌وهفت سرنگون کرد‌ که دیگر زار نزند .

او ملیت نمی‌فهمد و از درک الزامات ملی عاجز است. هنوز پس از گذشت قریب به پنج دهه نمی‌تواند هیچ تصوری از توسعه در آن ذهن پوچ‌گرا، حتی‌ به خودش ارائه دهد ...
هیچ تصوری از روند توسعه و توسعه گرایی ندارد ؛ میگوید: اگر اعلیحضرت کشور را مثل آدم اداره میکرد لابد ما که مدعی آدمیت بودیم با تحریک بیگانگان عنغللاب نکرده ؛ دولت و ملت را از ریل توسعه خارج و سرنگون نمی‌کردیم.

بازمانده‌ی شغالهای پنجاه‌وهفتی آن‌چنان میگوید: اعلیحضرت ایران را مثل قفس اداره میکرد تو گویی این‌ها شاید انسان بوده‌اند و طالب آزادی سیاسی و اگر اعلیحضرت شاهنشاه به ایشان آزادی سیاسی اعطا میکرد خفه‌خون میگرفتند ...
یک نفر نیست بپرسد:
شما اگر آزادی سیاسی می‌خواستید چرا آن‌زمان که آزادی داشتید اسلحه برداشتید و ترور کردید !؟
چرا دوبار اقدام به ترور شخص شاه کردید؟
چرا نخست وزیر کشتید ؟
چرا نظامی کشتید ؟
چرا مأمور دولت را کشتید ؟
چرا مردم را قتل‌عام کردید ؟
جایگاه تروریست زندان است. شما تروریست بودید. آدم نبودید که با شما شبیه آدم رفتار شود.
فعال سیاسی نبودید. قلم به دست نداشتید؛ نقل، نقلِ همان گوه است که گفت اگر رضا پهلوی شاه شود من هم میشوم #محسن_چریک ...
شما پنجاه‌وهفتیها بر همین منوال که پیش از این تروریست بودید، هنوز هم هستید؛ چرا اینقدر زر میزنی لومپن؟

چهارچوب ذهنی این به اصطلاح استاد دانشگاه، آنچنان مشوش و دگم است که وضع توسعه‌ی مملکت را پیش و پس از عنغللاب خلقی_جهان‌وطنی‌اش، همسان با بند اوین بررسی می‌کند.
او می‌گوید: اوین در زمان محمد رضاشاه مسافرخانه بود، امروز هتل است.
👈 اوین امروز برای تو امروز هتل است #مزدور، چرا که همکار جمهوری اسلامی هستی؛ برای دیگران آنجا قتلگاه است؛ مسافرخانه‌ی آخرت است.

آدم، اگر آدم باشد که روند توسعه‌ی ملی را پس از چهل و پنج سال با توسعه‌ی زندان اوین مقایسه نمی‌کند و تازه طلبکار هم باشد و بنشیند و گوه‌خوری زیاده از اندازه بکند؛ #کودن.

#پاینده_ایران
#جاوید_شاه 
#جاوید_جایگاه_شاهنشاه_ایران
#جاوید_شاهنشاهی_ایران
#خسرو