This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آزاد_مرادیان، دبیر کمیته کردهای مقیم آمریکا در #اینترنشنال اعتراف می کنه که شعار #زن_زندگی_آزادی شعار ملی نیست و همون #ژن_ژیان_ئازادی کردی هست که ملی دونستن این شعار بی انصافیه.
به #شورش57 هم میگه پیروزی #انقلاب اسلامی!!!
اگه بشه فقط عده ای رو پیدا کرد که از فوت جاویدنام #مهسا_امینی خوشحال باشن قطعاً اونا همین #تجزیه_طلب های ضدکُرد هستن.
#پانکرد #اینترآشغال #ایران_اینترنشنال
@gurd_shah
به #شورش57 هم میگه پیروزی #انقلاب اسلامی!!!
اگه بشه فقط عده ای رو پیدا کرد که از فوت جاویدنام #مهسا_امینی خوشحال باشن قطعاً اونا همین #تجزیه_طلب های ضدکُرد هستن.
#پانکرد #اینترآشغال #ایران_اینترنشنال
@gurd_shah
Forwarded from ستاد کل پادشاهی خواهان ايران
سیرک اختلاف قومیتی و ضرورت بازنگری در مدل حکمرانی در ایران
سیرک اخیر اختلافات میان جریانهای #پانترک و #پانکرد که در روزهای گذشته و با انگیزه سیاسی به نمایش درآمد، تجلی بارزی از تقابل نیروهای واگرایانهای است که درصدد بر هم زدن انسجام تاریخی و تمدنی ایراناند. این نمایش پرهیاهو، اگرچه ظاهراً در عرصه منازعات قومی تعریف میشود، اما در بطن خود حامل پیامهایی ژرف برای ملت ایران است؛ پیامهایی که فهم و درک آنها برای حفظ یکپارچگی ملی و تاریخی کشور ضروری است.
1⃣نخست، این رویداد نشان داد که جریانهای پانقومیتی، بهرغم تبلیغات پرطمطراقشان، در بستر فرهنگی و تاریخی این سرزمین ریشهای ندارند. آنها نه امتدادی از موجودیت تمدنی ایران، بلکه در تقابل با آن عمل میکنند. این گروهها، که داعیههای واگرایانهشان مبتنی بر انگارههای وارداتی و سیاستهای تجزیهطلبانه است، در برابر بنیانهای اصیل و ژرف فرهنگی و تاریخی ایران ناتوان و دستخالیاند. ایران، بهعنوان یک کلانهویت تمدنی، همواره توانسته است کثرتهای زبانی، قومی و مذهبی خود را در درون وحدتی فراتاریخی جای دهد و بدینوسیله، هرگونه تهدید هویتی را بیاثر سازد.
2⃣دوم، این رخدادها بار دیگر پرده از سیاستهای تخریبی جمهوری اسلامی در روزهای پایانی خود برداشت. نشانههای قطعی حاکی از آن است که این حکومت، با آگاهی از فرجام محتوم خود، درصدد آن است که ایران را در وضعیت #زمین_سوخته قرار دهد. برنامههایی چون ایجاد بحرانهای داخلی، تضعیف زیرساختهای ملی، تخریب محیطزیست، و تشدید گسلهای قومی، همه در راستای راهبردی است که هدفش نه بقای ایران، بلکه نابودی امکان بازسازی ملی است. این سیاست، که در چارچوب دکترین «اگر ما نباشیم، هیچچیز نباید بماند» اجرا میشود، تهدیدی بنیادین برای آینده ایران است.
3⃣اما مهمترین پیام این وقایع، ضرورت بازاندیشی در بنیاد نظام حکمرانی ایران است. ایران، با همه تنوع شگرف طبیعی، اقلیمی، قومی، مذهبی، زبانی و فرهنگی خود، تنها در صورتی میتواند به حیات تمدنیاش ادامه دهد که یک نیروی وحدتبخش فراگیر و فراتاریخی در رأس آن قرار گیرد. و آن نیروی وحدتبخش، چنانکه به گستردگی در کتاب #فیلسوف_شاه_ایرانشهر نوشتهام، #نهاد_پادشاهی و #سنت_شهریاری است. تجربه تاریخی نشان داده است که در دورههایی که ایران دارای یک پادشاهی مقتدر و مشروع بوده، نظیر دوران هخامنشی، ساسانی و پهلوی، توانسته است به اوج شکوه و اقتدار برسد. در مقابل، هرگاه از این الگوی دیرینه شهریاری فاصله گرفته، بمانند اکثریت مطلق روزگار پساتازش تازیان مسلمان، دچار تفرقه و زوال شده است.
پادشاهی، بهعنوان یک نهاد وحدتبخش، نه خود جزئی از تنوعات و کثرات ایران است، نه در تقابل با آنها، بلکه همانگونه که در «کارنامه اردشیر بابکان» توصیف شده، «سرخدایی» است که تمامی این تنوعات را در درون خود نگاه میدارد، آنها را پرورش میدهد و ضامن بقای آنها میشود، و به آنها تشخصی در گسترده فراخ #هویت_ملی میبخشد. پادشاهی، در این معنا، که ریشه سه هزارساله ایرانی دارد، نه یک نظام شخصمحور بلکه یک اصل ساختاری برای انسجام ملی است. ازین رو بود که شاهنشاه آریامهر، محمدرضاشاه پهلوی، دستهبهدسته و قومبهقوم و زبانبهزبان و دینبهدین و فردبهفرد ایرانیان را شاه خطاب میکردند، و جایگاه حقوقی و معنوی خودشان را شاهنشاه، یعنی شاه شاهان تصور میکردند.
بدین ترتیب، در این دوران سرنوشتساز، فهم این حقیقت که ایران برای حفظ هویت و شکوه خویش نیازمند یک محور ثابت و تاریخی بهنام سامانه پادشاهی و سنت شهریاری است، بیش از پیش اهمیت یافته است. از این رو، بازگشت به سنت شهریاری راستین، که در آن شاه نه یک فرد، بلکه نماد و تجلی وحدت ملی است، راهی است که میتواند ایران را از خطر فروپاشی و انحطاط نجات دهد.
✍️جهان_ایرانی
سیرک اخیر اختلافات میان جریانهای #پانترک و #پانکرد که در روزهای گذشته و با انگیزه سیاسی به نمایش درآمد، تجلی بارزی از تقابل نیروهای واگرایانهای است که درصدد بر هم زدن انسجام تاریخی و تمدنی ایراناند. این نمایش پرهیاهو، اگرچه ظاهراً در عرصه منازعات قومی تعریف میشود، اما در بطن خود حامل پیامهایی ژرف برای ملت ایران است؛ پیامهایی که فهم و درک آنها برای حفظ یکپارچگی ملی و تاریخی کشور ضروری است.
1⃣نخست، این رویداد نشان داد که جریانهای پانقومیتی، بهرغم تبلیغات پرطمطراقشان، در بستر فرهنگی و تاریخی این سرزمین ریشهای ندارند. آنها نه امتدادی از موجودیت تمدنی ایران، بلکه در تقابل با آن عمل میکنند. این گروهها، که داعیههای واگرایانهشان مبتنی بر انگارههای وارداتی و سیاستهای تجزیهطلبانه است، در برابر بنیانهای اصیل و ژرف فرهنگی و تاریخی ایران ناتوان و دستخالیاند. ایران، بهعنوان یک کلانهویت تمدنی، همواره توانسته است کثرتهای زبانی، قومی و مذهبی خود را در درون وحدتی فراتاریخی جای دهد و بدینوسیله، هرگونه تهدید هویتی را بیاثر سازد.
2⃣دوم، این رخدادها بار دیگر پرده از سیاستهای تخریبی جمهوری اسلامی در روزهای پایانی خود برداشت. نشانههای قطعی حاکی از آن است که این حکومت، با آگاهی از فرجام محتوم خود، درصدد آن است که ایران را در وضعیت #زمین_سوخته قرار دهد. برنامههایی چون ایجاد بحرانهای داخلی، تضعیف زیرساختهای ملی، تخریب محیطزیست، و تشدید گسلهای قومی، همه در راستای راهبردی است که هدفش نه بقای ایران، بلکه نابودی امکان بازسازی ملی است. این سیاست، که در چارچوب دکترین «اگر ما نباشیم، هیچچیز نباید بماند» اجرا میشود، تهدیدی بنیادین برای آینده ایران است.
3⃣اما مهمترین پیام این وقایع، ضرورت بازاندیشی در بنیاد نظام حکمرانی ایران است. ایران، با همه تنوع شگرف طبیعی، اقلیمی، قومی، مذهبی، زبانی و فرهنگی خود، تنها در صورتی میتواند به حیات تمدنیاش ادامه دهد که یک نیروی وحدتبخش فراگیر و فراتاریخی در رأس آن قرار گیرد. و آن نیروی وحدتبخش، چنانکه به گستردگی در کتاب #فیلسوف_شاه_ایرانشهر نوشتهام، #نهاد_پادشاهی و #سنت_شهریاری است. تجربه تاریخی نشان داده است که در دورههایی که ایران دارای یک پادشاهی مقتدر و مشروع بوده، نظیر دوران هخامنشی، ساسانی و پهلوی، توانسته است به اوج شکوه و اقتدار برسد. در مقابل، هرگاه از این الگوی دیرینه شهریاری فاصله گرفته، بمانند اکثریت مطلق روزگار پساتازش تازیان مسلمان، دچار تفرقه و زوال شده است.
پادشاهی، بهعنوان یک نهاد وحدتبخش، نه خود جزئی از تنوعات و کثرات ایران است، نه در تقابل با آنها، بلکه همانگونه که در «کارنامه اردشیر بابکان» توصیف شده، «سرخدایی» است که تمامی این تنوعات را در درون خود نگاه میدارد، آنها را پرورش میدهد و ضامن بقای آنها میشود، و به آنها تشخصی در گسترده فراخ #هویت_ملی میبخشد. پادشاهی، در این معنا، که ریشه سه هزارساله ایرانی دارد، نه یک نظام شخصمحور بلکه یک اصل ساختاری برای انسجام ملی است. ازین رو بود که شاهنشاه آریامهر، محمدرضاشاه پهلوی، دستهبهدسته و قومبهقوم و زبانبهزبان و دینبهدین و فردبهفرد ایرانیان را شاه خطاب میکردند، و جایگاه حقوقی و معنوی خودشان را شاهنشاه، یعنی شاه شاهان تصور میکردند.
بدین ترتیب، در این دوران سرنوشتساز، فهم این حقیقت که ایران برای حفظ هویت و شکوه خویش نیازمند یک محور ثابت و تاریخی بهنام سامانه پادشاهی و سنت شهریاری است، بیش از پیش اهمیت یافته است. از این رو، بازگشت به سنت شهریاری راستین، که در آن شاه نه یک فرد، بلکه نماد و تجلی وحدت ملی است، راهی است که میتواند ایران را از خطر فروپاشی و انحطاط نجات دهد.
✍️جهان_ایرانی