کلام | سید حمید حسینی
3.49K subscribers
508 photos
331 videos
128 files
1.01K links
✳️ یادداشت‌ها، برگزیده‌ها و پیشنهادهایی در مسیر آگاهی

نقد و نظرتان به دیدهٔ منّت

⬅️ آی‌دی شخصی: @hamidhosseiniii

⬇️⬇️⬇️

✳️ https://t.me/hamidhossaini
Download Telegram
💢 اخلاق، وابسته به دین یا بی‌نیاز از آن؟ 💢

❇️ در نشستی برخط که از سوی انجمن اندیشه و قلم با موضوع «دین و چالش‌‌های اخلاقی جامعهٔ امروز» برگزار شد توضیح دادم که یکی از مهم‌ترین عوامل بی‌اخلاقی‌ در جهان معاصر، برداشت نادرست دربارهٔ ارتباط دین و اخلاق است.

زیرا هم نگاه رایج میان دینداران دربارهٔ وابسته بودن اخلاق به دین و هم واکنش نسل جدید در بی‌نیاز دانستن اخلاق از دین، هر دو اشتباه و تضعیف‌کنندهٔ اخلاق مستقل انسانی است.

#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
💢 حقّ مردم مقدّم بر حقّ خدا 💢

✳️ امیرالمؤمنین علی عليه‌السلام:

🔻جعلَ اللَّهُ سبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لحُقوقِهِ، فمَن قامَ بحُقوقِ عِبادِ اللَّهِ كانَ ذلكَ مُؤَدّياً إلى‏ القِيامِ بحُقوقِ اللَّه‏.

📚 غررالحكم: حدیث ۴۷۸۰.

🔺خداوند سبحان حقوق بندگانش را پیشاپیش حقوق خود قرار داده است؛ پس هر کس حقوق بندگان خدا را رعایت کند، این کار به رعایت حقوق خداوند خواهد انجامید.

✳️ #اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
دین و عدالت.pdf
183.3 KB
💢 شریعت عادلانه یا عدالت شرعی؟ 💢

فایل پیوست حاوی متن گفتگویی انتقادی دربارهٔ مطالب کانال است.

🔺پیشنهاد می‌کنم آن را مطالعه کنید تا ضمن آشنایی با دلایل تقدم اخلاق بر ظواهر دینی، به ریشهٔ بسیاری از مشکلات اجتماعی پی ببرید و راز بسیاری از رفتارهای ناروا را بهتر بشناسید.

#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
💢 حجت امروز خدا 💢

❇️ امام هادی (علیه‌السلام) پس از پاسخ به پرسش‌هایی پیرامون معجزات پیامبران و اثبات حجت بودن آنها وقتی در برابر سؤالی دربارهٔ حجت این دوران قرار گرفتند، فرمودند:

🔻الْعَقْلُ؛ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه‏.

📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.

🔺حجت امروز، عقل است؛ با آن، شخص راستگویی که به خدا نسبتی می‌دهد شناخته و تصدیق می‌شود و آن که به خدا دروغ می‌بندد، معلوم و تکذیب می‌گردد.

❇️ این حدیث نورانی علاوه بر ضروری دانستن تعبد در برابر آنچه با روشی درست به حقّانیتش پی برده‌ایم، تکلیف دوران دسترسی نداشتن به حجت‌های آشکار خدا را نیز روشن می‌کند و عقل و وجدان بشری را حجت خدا می‌داند و ما را موظف می‌سازد ادعاها و برداشت‌های دینی را با معیارهای مقبول جامعهٔ انسانی بسنجیم.

#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
💢 عقلانیت نیم‌بند، دینداری سطحی 💢

❇️ مهم‌ترین مانعی که پذیرش ادعای عقلانی بودن شریعت را برای ذهن‌های جستجوگر دشوار جلوه می‌دهد، رواج مشهوراتی چون «نقصان و خطاپذیری عقل» یا «تقسیم امور به عقل‌پذیر، عقل‌ستیز و عقل‌گریز» در میان بسیاری از متشرّعان است. زیرا با این نگاه، تأکید و تمجیدهای دینداران دربارهٔ جایگاه والای عقل را نوعی تعارف و ادعای نیم‌بند تلقی می‌کنند.

🔺ریشهٔ این خطای رایج را باید در تعریف نادرست از «عقل» و خلط آن با «علم» جستجو کرد. بسیاری تصور می‌کنند وظیفه و نقش خرد این است که آگاهی‌های لازم را در اختیار انسان قرار دهد؛ لذا وقتی می‌بینند آدمی بسیاری از امور را نمی‌داند، عقل انسان را ناقص می‌نامند، یا چون از حکمت برخی احکام شرعی آگاهی ندارند، این امور را خردگریز به‌شمار می‌آورند.

🔸این در حالی است که اساساً قرار نیست عقل چنین وظیفه‌ای را بر عهده بگیرد و جز در بدیهیات، ادعایی دربارهٔ در اختیار داشتن آگاهی ندارد. اما ادعا و مأموریت عقل این است که هر نوع آگاهی جدید، از هر منبعی که باشد، صرفاً با نظارت و بررسی دقیق این نیروی درونی قابل پذیرش است و هیچ حد و مرز و محدودیت و نقصی را در این زمینه به‌رسمیت نمی‌شناسد.

🔸آری عقل اعتراف می‌کند که بسیاری از امور را نمی‌داند، ولی هرگز آنها را عقل‌گریز به‌حساب نمی‌آورد و دربارهٔ همان مسائل حکم قطعی صادر می‌کند؛ یعنی می‌گوید اگر در این زمینه به منبع مطمئنی برسم، تبعیت از آن را ضروری می‌دانم و اگر چنین منبعی پیدا نکنم، تا زمانی که آن موضوع با یافته‌های قبلی‌‌ام منافات نداشته باشد، اجازهٔ قبول یا ردّ آن را نمی‌دهم.

🔻کسانی که به‌بهانهٔ خطاپذیر بودن عقل، ظواهر دینیِ ناسازگار با اخلاق و حقوق بشر را توجیه می‌کنند، توجه ندارند که وجدان انسانی پیام‌آور خداست و به همان اندازه که احتمال دارد در تحلیل عقلی دچار خطا شویم، ممکن است در برداشت از وحی نیز ناکام بمانیم. اینجاست که نقش امام معصوم در ارائهٔ درست‌ترین راه و جلوگیری از انحراف، بیشتر روشن می‌شود.

اگر از این منظر به ولایت پیشوایان الهی بنگریم، تصدیق خواهیم کرد که در شرایط دسترسی به تبیین بدون خطای وحی، سرسپردگی مطلق در برابر معصوم، کمال عقلانیت است؛ همان‌گونه که در شرایط محرومیت از حضور معصوم، ترجیح ظواهر متون دینی بر اخلاق و حقوق انسانی با عمق و مقاصد شریعت منافات دارد و برخلاف احتیاط در دینداری است.

#اخلاق_دین

⭕️ @hamidhossaini
💢 حجت دو طرفه 💢

✳️ در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

🔻 حجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ وَ الْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ.

📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.

🔺 حجت خدا بر بندگان پیامبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.

🔸در این روایت علاوه بر معرفی پیامبران و عقل به‌عنوان دو حجت خدا، نکتهٔ ظریف دیگری نیز وجود دارد که حاوی پیامی بسیار مهم است. این مطلب با دقت به تفاوت تعبیر «علی العباد» و «فیما بین العباد و بین الله» که یکی دربارهٔ حجت بودن انبیا و دیگری دربارهٔ حجیت عقل به‌کار رفته است به‌دست می‌آید.

🔸اختلاف این دو عبارت می‌تواند شاهدی باشد بر اینکه حجت بودن انبیای الهی موضوعی یک‌طرفه است؛ یعنی وقتی به حقانیت و صداقت فرستادهٔ خدا پی بردیم، باید مطیع او باشیم؛ ولی حجیت عقل، رابطه‌ای دوطرفه را برای پاسخگویی متقابل بندگان و خداوند پدید می‌آورد. زیرا این تعبیر به همان اندازه که انسان را به تبعیت از عقل موظف می‌داند، نشان می‌دهد رفتار و فرمان خدا نیز در چهارچوب مرزهایی عقلانی است.

🔸حجت بودن عقل، مفهومی جز این ندارد که آدمی باید تنها آنچه را که منطقی و درست می‌داند بپذیرد و حتی مدعیان پیام‌رسانی از سوی خدا را با محک عقل و اخلاق، ارزیابی و شناسایی کند. حق احتجاج بندگان بر خدا و مطالبهٔ عدالت و رفتار عقلانی از او که در آیهٔ ۱۶۵ سورهٔ نساء، ۱۳۴ سورهٔ طه و ۴۷ سورهٔ قصص مطرح شده، مبتنی بر همین نکته است.

وقتی خدا و اولیای معصوم او خود را مقیّد و موظّف به پاسخگویی در چهارچوب عقل انسانی می‌دانند، تکلیف دیگرانی که چیزی جز برداشت‌ از متون دینی در اختیار ندارند، روشن است و خطاپذیر بودن خرد انسانی نیز تغییری در این قاعده ایجاد نمی‌کند؛ زیرا این احتمال در برداشت‌های دینی بیشتر است و جز با عقل جمعی نمی‌توان آن را کاهش داد.

#حدیث #اخلاق_دین

⭕️ t.me/hamidhossaini
💢 نه بپذیرید و نه انکار کنید 💢

❇️ امام باقر (علیه‌السلام):

🔸قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، فَمَا و رَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ و عَرَفْتُمُوهُ، فَاقْبَلُوهُ؛ و مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ و أَنْكَرْتُمُوهُ، فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ و إِلَى الرَّسُولِ و إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدَّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَايَحْتَمِلُهُ، فَيَقُولَ: و اللَّهِ مَا كَانَ هذَا، وَ اللَّهِ مَا كَانَ هذَا؛ و الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.

🔺رسول خدا (که درود خدا بر او خاندانش باد) فرمود: حديث آل‌محمد دشوار و پیچیده است و به آن ايمان نياورد جز فرشته‌‏اى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بنده‌‏اى كه خدا دلش را به ايمان آزموده باشد. پس آنچه از حديث آل‌محمد به شما رسيد و دلتان بر آن نرم شد و آن را فهميديد، پس آن را بپذيريد؛ اما آنچه را که دلتان زشت شمرد و آن را نفهميديد، به خدا و رسولش و به عالم از آل‌محمد برگردانيد. و هلاكت در اين است كه حدیثی براى یکی از شما نقل شود که تحملش را ندارد و او بگويد: به‌خدا اين درست نیست، به‌خدا اين درست نیست. و انكار همان كفر است.

📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۱، کتاب الحجة، باب ۱۰۲.

⬅️ یادداشت مرتبط: t.me/hamidhossaini/779

#باورها #اخلاق_دین
💢 حجت امروز خدا 💢

❇️ امام هادی (علیه‌السلام) پس از پاسخ به پرسش‌هایی پیرامون معجزات پیامبران و اثبات حجت بودن آنها وقتی در برابر سؤالی دربارهٔ حجت این دوران قرار گرفتند، فرمودند:

🔻الْعَقْلُ؛ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه‏.

📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.

🔺حجت امروز، عقل است؛ با آن، شخص راستگویی که به خدا نسبتی می‌دهد شناخته و تصدیق می‌شود و آن که به خدا دروغ می‌بندد، معلوم و تکذیب می‌گردد.

❇️ این حدیث نورانی علاوه بر ضروری دانستن تعبد در برابر آنچه با روشی درست به حقّانیتش پی برده‌ایم، تکلیف دوران دسترسی نداشتن به حجت‌های آشکار خدا را نیز روشن می‌کند و عقل و وجدان بشری را حجت خدا می‌داند و ما را موظف می‌سازد ادعاها و برداشت‌های دینی را با معیارهای مقبول جامعهٔ انسانی بسنجیم.

#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
💢 كتَبَ اللَّـهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي 💢

❇️ جناب پناهیان که مدت‌هاست ترویج قرائتی اقتدارگرا و سیاسی از اسلام را محور فعالیت‌های تبلیغی خود قرار داده، این بار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در رسیدن به اهداف سیاسی خود ناموفق و مشکل اعراب جاهلی را نه در توحید و معنویت، بلکه در رشد سیاسی اعلام کرده است.

🔻وی سه سال پیش نیز با صراحتی عجیب اعلام کرده بود هدف بعثت پیامبر، سیاست است و نه اخلاق! همان زمان در یادداشتی کوتاه با عنوان «سیاست‌زدگی تا کجا؟» ضمن نقد این رویکرد نوشتم:

🔸«در اینکه سیاست‌ورزی عادلانه و مبارزه با زورگویان در برنامهٔ انبیای الهی قرار داشته تردیدی نیست، ولی برجسته کردن موضوعی که خودش مقدمه‌ای برای زندگی اخلاقی‌تر جامعه بوده و انکار آن همه آیات و روایاتی که تزکیهٔ اخلاقی را هدف اصلی پیامبران و اخلاق را زیربنای دین معرفی می‌کند، چه مبنایی جز سیاست‌زدگی و چه نتیجه‌ای جز دورتر شدن جامعه از دین و اخلاق خواهد داشت؟»

🔸اکنون نیز ضمن یادآوری آیهٔ ۲۱ سورهٔ مجادله که از موفقیت و پیروزی همهٔ انبیای الهی در انجام مأموریت و رسیدن آنها به اهدافشان سخن می‌گوید، باید بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که آیا اهمیت قدرت سیاسی تا جایی است که به‌خاطر آن حاضریم برترین پیامبر خدا را فردی شکست‌خورده و ناکام معرفی کنیم؟!

🔸آری اگر هدف انبیا را در حد نزاع‌ها و بازی‌هایی سیاسی و جناحی که به اسم دین انجام می‌گیرد پایین آوریم، ناچاریم آنها را در موفقیت‌هایی که برای خود توهم می‌کنیم ناتوان بدانیم؛ ولی اگر به ده‌ها آیه از قرآن توجه کنیم که با بی‌ارزش شمردن دینی که در سایهٔ قدرت و زور گسترش یابد، وظیفهٔ پیامبران را ابلاغ حقیقت و فراهم ساختن فرصت انتخاب آزادانهٔ ارزش‌های اخلاقی برمی‌شمارد، اذعان خواهیم کرد که فرستادگان خدا مأموریت خود را به بهترین شکل به انجام رسانده‌اند.

🔺اگرچه رسول خدا برای دفاع از مظلومان و مقابله با بی‌اخلاقی ستمگران، شمشیر و قدرت سیاسی را نیز به‌کار گرفته است، ولی آنچه به او قدرتی اعجازآمیز داد تا جامعه‌ای غرق در فساد و جنگ و تعصب را به کانون شکل‌گیری تمدنی بزرگ تبدیل کند، مهربانی، گذشت و صلح‌طلبی او بود و نه اقتدارگرایی و سیاستش.

تحلیل دقیق انحراف بزرگی که پس از ارتحال آن حضرت رخ داد نیز نشان می‌دهد آنچه بیش از هر عاملی به بازگشت جاهلیت دامن زد و فجایعی چون شهادت و اسارت خاندان ایشان را به بار آورد، بهانه‌هایی چون تأکید بر جنبه‌های اجتماعی اسلام و فدا کردن ارزش‌های اخلاقی به پای اقتدار و حفظ نظام سیاسی بود.

#اخلاق_دین

⭕️ @hamidhossaini
💢 کفر یعنی بی‌اخلاقی 💢

معمولاً وقتی از ایمان و کفر سخن به میان می‌آید ذهن‌ها به‌سمت مسائل اعتقادی می‌رود و باور نداشتن به گزاره‌‌های‍ی دینی ملاک تکفیر افراد شمرده می‌شود. این در حالی است که پیشوایان اسلام چنین دیدگاهی نداشتند و در نگاه ایشان بی‌اخلاقی عامل و ملاک کفر شمرده می‌شد.

🔻هر دین‌پژوهی باید احادیث زیبای «کتاب ایمان و کفر» در اصول کافی را مرور کند تا ضمن پی بردن به این نکتهٔ مهم دریابد چرا محدّث ورزیده‌ای چون مرحوم کلینی در تنظیم ابواب مهم‌ترین و معتبرترین کتاب حدیثی شیعه چنین نامی را برای مجموعه احادیث اخلاقی انتخاب کرده است.

به‌عنوان نمونه در حدیث اول باب الشرک این کتاب نقل شده که وقتی از امام باقر (علیه‌السلام) دربارهٔ پایین‌ترین مرتبهٔ شرک سؤال شد، ایشان به‌جای مسائل اعتقادی، موضوعی اخلاقی را مطرح کردند: «اینکه کسی به ریگ بگوید هستهٔ خرما و به هستهٔ خرما بگوید ریگ و به آن ملتزم شود».

🔺در احادیث باب «اصول و ارکان کفر» نیز به‌جای بیان اصول اعتقادی، تنها سخن از بی‌اخلاقی به‌میان آمده و عناوینی چون حرص، حسد و استکبار، به‌عنوان ریشه و رکن کفر اعلام می‌شود. لذا کفر منکران خدا و پیامبران، بی‌اخلاقی آنها در پذیرش این حقایق بزرگ و روشن است.

بر این اساس تنها در صورتی می‌توان منکران باورهای اعتقادی را کافر نامید که حقانیت موضوعی را بفهمند و از سر خودخواهی و بی‌اخلاقی آن را انکار کنند و تنها کسی را می‌توان مؤمن دانست که حقایق دینی را با انگیزه‌های اخلاقی پذیرفته و به آن پایبند باشد.

#اخلاق_دین

⭕️ @hamidhossaini
💢 نفی سبیل مؤمنان بر کافران! 💢

❇️ یکی از بدترین اشتباهات رایج در برداشت از قرآن، فهم وارونهٔ «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» در آیهٔ ۱۴۱ سورهٔ نساء است. زیرا اغلب گمان می‌کنند این آیه می‌گوید غیر مسلمان نباید یا نمی‌تواند بر مسلمان برتری داشته باشد و با استناد به این آیه تبعیض در حقوق طبیعی را روا می‌شمرند.

🔺این در حالی است که برای فهم عبارت باید به آیهٔ ۹۰ این سوره توجه کرد که می‌گوید اگر غیر مؤمنان با شما سر جنگ نداشتند و پیشنهاد صلح دادند، «فما جعل الله لکم علیهم سبیلاً» یعنی دیگر شما حق تعرض به آنها را ندارید و این‌گونه با برتری‌جویی دینی مخالفت و تعرض به دیگران را به ستمگری آنها مشروط می‌کند.

🔻پس نه‌تنها در آیهٔ ۱۴۱ مجوزی برای ستم به دگراندیشان صادر نمی‌شود، بلکه بر عکس، پیام دو آیهٔ یاد شده این است که مؤمنان باید با احترام به حقوق کافران صلح‌طلب، از برتری‌جویی بر آنها بپرهیزند و اینکه کافران هیچ‌گاه چنین حقی را نسبت به مؤمنان پیدا نمی‌کنند به این خاطر است که مؤمن هرگز به کسی ستم روا نمی‌دارد.

❇️ روایاتی که از اهل بیت (علیهم‌السلام) در توضیح این آیه نقل شده است نیز دقیقاً همین برداشت را تأیید می‌کند و در همهٔ آنها با صراحت تأکید می‌شود که منظور آیه این است که خدا هرگز برای کافران «حجتی» بر مؤمن قرار نخواهد داد؛ یعنی آنها دلیلی قانع‌کننده برای تعرض به مؤمن پیدا نخواهند کرد.

#اخلاق_دین

⭕️ @hamidhossaini
💢 حجت دو طرفه 💢

✳️ در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

🔻 حجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ وَ الْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ.

📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.

🔺 حجت خدا بر بندگان پیامبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.

🔸در این روایت علاوه بر معرفی پیامبران و عقل به‌عنوان دو حجت خدا، نکتهٔ ظریف دیگری نیز وجود دارد که حاوی پیامی بسیار مهم است. این مطلب با دقت به تفاوت تعبیر «علی العباد» و «فیما بین العباد و بین الله» که یکی دربارهٔ حجت بودن انبیا و دیگری دربارهٔ حجیت عقل به‌کار رفته است به‌دست می‌آید.

🔸اختلاف این دو عبارت می‌تواند شاهدی باشد بر اینکه حجت بودن انبیای الهی موضوعی یک‌طرفه است؛ یعنی وقتی به حقانیت و صداقت فرستادهٔ خدا پی بردیم، باید مطیع او باشیم؛ ولی حجیت عقل، رابطه‌ای دوطرفه را برای پاسخگویی متقابل بندگان و خداوند پدید می‌آورد. زیرا این تعبیر به همان اندازه که انسان را به تبعیت از عقل موظف می‌داند، نشان می‌دهد رفتار و فرمان خدا نیز در چهارچوب مرزهایی عقلانی است.

🔸حجت بودن عقل، مفهومی جز این ندارد که آدمی باید تنها آنچه را که منطقی و درست می‌داند بپذیرد و حتی مدعیان پیام‌رسانی از سوی خدا را با محک عقل و اخلاق، ارزیابی و شناسایی کند. حق احتجاج بندگان بر خدا و مطالبهٔ عدالت و رفتار عقلانی از او که در آیهٔ ۱۶۵ سورهٔ نساء، ۱۳۴ سورهٔ طه و ۴۷ سورهٔ قصص مطرح شده، مبتنی بر همین نکته است.

وقتی خدا و اولیای معصوم او خود را مقیّد و موظّف به پاسخگویی در چهارچوب عقل انسانی می‌دانند، تکلیف دیگرانی که چیزی جز برداشت‌ از متون دینی در اختیار ندارند، روشن است و خطاپذیر بودن خرد انسانی نیز تغییری در این قاعده ایجاد نمی‌کند؛ زیرا این احتمال در برداشت‌های دینی بیشتر است و جز با عقل جمعی نمی‌توان آن را کاهش داد.

#حدیث #اخلاق_دین

⭕️ t.me/hamidhossaini
💢 بهشت فقط برای مذهبی‌هاست؟ 💢

موضوع پاداش ناباورمندان نیکوکار از گذشته‌های دور در مباحث کلامی مطرح بوده است. ولی در دوران جدید که رفتارهای اخلاقی غیر متدینان بیشتر دیده می‌شود، این مسئله نیز توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند و به بررسی و تحلیل دقیق‌تری نیاز دارد.

پاسخی که معمولاً به این پرسش داده شده، نفی سعادت اخروی و محروم بودن این‌ افراد از بهشت برین است. مستند این دیدگاه مشهور، آیات و روایاتی است که به‌صراحت از حبط و رد شدن اعمال نیک کسانی که ایمان و تقوا ندارند سخن می‌گوید و تأثیر کار خیر آنها را در حد برخورداری دنیایی یا نهایتاً تخفیف در عذاب‌ اخروی می‌داند.

اما به‌نظر می‌رسد این دیدگاه با منطق قرآن منطبق نیست و با نگاه این کتاب به مفاهیمی چون «ایمان» و «تقوا» هماهنگی ندارد. زیرا همان‌گونه که بارها و از جمله اینجا + و اینجا + و اینجا + توضیح داده شد، این واژه‌ها در قرآن و حدیث به حقایقی فراتر از چارچوب‌های مذهبی نظر دارد و گوهر اصلی ایمان را حق‌طلبی و پایبندی به انسانیت و معنای تقوا را پرواداری و اخلاق‌مداری می‌داند.

بر این اساس نباید پاداش اخروی را در دایرهٔ باورمندان به گزاره‌هایی خاص محدود ساخت و اغلب انسان‌ها را به‌خاطر وسع و شرایط متفاوت، یا به جرم ناآگاهی نسبت به حقایقی که بسیاری از باورمندان نیز در آن اختلاف نظر و ابهام دارند، از رحمت گستردهٔ خدا محروم دانست.

البته اغلب مخاطبان متون دینی را کسانی تشکیل می‌دادند که از اموری چون توحید، نبوت و امامت اطلاع پیدا کرده بودند؛ لذا تسلیم نبودن آنها در برابر دلایل روشنی که در اختیار داشتند، نشانهٔ عناد و خروج از دایرهٔ ایمان و تقوا به‌شمار می‌آمد؛ ولی چنین شرایطی برای بسیاری وجود ندارد و سنجش حق‌طلبی افراد، تنها و تنها در محدودهٔ علم و اختیار خداست و ما نمی‌توانیم همفکران خود را اهل بهشت و دگراندیشان را محروم از آن اعلام نماییم.

پس بهتر است در پاسخ به این پرسش بگوییم: کسانی که با نیت خیر و حق‌طلبانه اهل احسان و نیکی باشند، به‌تناسب نیتشان از پاداش الهی بهره‌مند خواهند شد و این قاعده به باور یا فرقه‌ای خاص وابسته نیست. چه‌بسا دگراندیشانی که به‌خاطر حق‌طلبی بیشتر، به درجات بالاتری در آخرت دست پیدا کنند و چه‌بسا باورمندانی که به‌سبب کوتاهی در بهره‌گیری از وسع خود، پاداشی کمتر داشته باشند.

اهمیت و ابعاد این مطلب با دقت به مفهوم «استضعاف فکری» در قرآن و روایات بیشتر روشن می‌شود. به‌ویژه با توجه به این نکته که قصور در درک حقیقت، امری نسبی است و در تمامی درجات ایمان و تقوا مصداق پیدا می‌کند. زیرا هر کس در هر درجه‌ای، نسبت به درجهٔ بالاتر از خود، مستضعف شمرده می‌شود و ما نیز به اعتباری در همین مجموعه قرار گرفته‌ایم.

خدای مهربانی که خود را کریم، آمرزنده و قدردان معرفی کرده، تکلیف مستضعفان را نیز به‌صورت سربسته به رحمت و مغفرت گسترده‌اش موکول ساخته و اجازهٔ قضاوت در این زمینه را به دیگران نداده است. لذا اهل بیت (علیهم‌السلام) به پیروان خود سفارش می‌کردند در چنین موضوعی که خدا پرونده‌اش را مبهم و باز گذاشته، دخالت و اظهار نظر نکنند.

#اخلاق_دین #باورها

⭕️ @hamidhossaini