Forwarded from یادداشت های حسن انصاری
آقای مصطفی ملکيان و تاريخنگاری عاشوراء
الآن دوست دانشمندم مؤرخ برجسته تاريخ صدر اسلام و عصر اموی جناب آقای علی بهراميان برای من فايلی صوتی فرستاد از استاد و حکيم گرامی جناب آقای مصطفی ملکيان در رابطه با تاريخنگاری کربلاء. از گفته های آقای ملکيان خيلی تعجب کردم. ايشان ابراز داشته اند که ما از حادثه کربلا بسيار بسيار کم می دانيم و غالب رواياتی که نقل می شود مربوط به دوران صفوی به اين طرف است و اينکه منابع چندان زيادی برای ثبت روايات تاريخی در قرن نخست وجود نداشته. آنگاه استناد می کنند به فرمان خليفه دوم در رابطه با منع کتابت حديث و اينکه گفت: حسبنا کتاب الله.
من احتمال می دهم کثرت مطالعات استاد ملکيان در رشته های ديگر علوم مانع شده تا آن دانشمند محترم به درستی با تاريخ اسلام و منابع تاريخی و وضعيت تاريخنگاری در صدر اسلام آشنایی يابند. چند نکته را اينجا تذکر می دهم. اميدوارم به نظر شريفشان رسانده شود:
1- سنت نقل روايات به ويژه روايت شعر و "ايام"، سنتی بسيار کهن در ميان عرب بوده و به دوران ماقبل اسلام و عصر جاهليت و تمدن های کهن يمن قديم و شمال جزيرة العرب می رسد. اين نقل ها عموما گرچه مکتوب نمی شد اما سينه به سينه منتقل می شد. در جنگ ها از هر دو سوی جنگ کسانی به عنوان راويان قصص جنگ ها و اشعار و رجزخوانی های مرتبط با جنگ ها شرکت می کرده و به ثبت اشعار و علل سرودن اشعار و نقل حوادثی که منجر به سرودن اشعار جنگ ها می شد مبادرت می کرده اند. اين يکی از مهمترين سنت های قبيلگی در ميان اعراب جاهلی بود. شعر و روايت اخبار قبائل و جنگ ها و حماسه های قبائل بنابراین سنتی نا آشنا برای مسلمانان صدر اول نبود.
2- علاوه بر این با شکلگيری دولت در اسلام و دیوان های اداری ثبت روايات و اخبار تاريخی ابعاد تازه تری گرفت. بخشی از اين مسئله به وجود شماری از مخبرين حکومتی بر می گردد که برای امير و يا خليفه کار می کرده اند و بخشی هم به وظايف کاتبان دولتی بر می گردد که می بايست وقايع جنگ ها و ميزان مشارکت ها و خسارت ها و غنائم و غيره را دقيقا ثبت می کردند. قبائل هم برای خود راويانی معمولا به سنت قديم همراه می داشتند.
3- حادثه کربلا در جایی پنهان و در غياب ناظران آفريده نشد. بر اين واقعه بسياری از مردم منطقه و يا کسانی که به دلائلی در جنگ مشارکت نکردند ناظر بوده اند و برخی از روايات حادثه کربلا به آنها بر می گردد. در ميان قاتلان و کشندگان قساوت پيشه حضرت ابا عبد الله و اهل بيت و اصحاب بزرگوارش کسانی بودند که بعدا به دلائل مختلف بخش هایی از آنچه به چشم خود ديده بودند برای ديگران نقل کرده اند (و از جمله برای عبيد الله بن زياد و به خوشايند او). وانگهی از سوی خود خاندان رسالت هم علاوه بر حضرت زينب کبری (عليه السلام) و سيد الساجدين (عليه السلام) تعدادی ديگر از ميان بازماندگان کربلا بعدها روايت دست اولی از واقعه عاشوراء به دست دادند.
4- در زمان قيام مختار ثقفي تعدادی از کسانی که شاهد واقعه بودند از ميان اهالی کوفه و به دستور او آنچه در کربلا گذشت و به ويژه آنچه قاتلان زشت سيرت انجام داده بودند برای امير نقل کردند. روايات کربلا و مساهمت اشخاص و قبائل به روشنی برای مختار روشن بود و اصولا حادثه عاشوراء برای کوفيان امر پوشيده ای نبود.
5- دست آخر بايد چند کلمه ای هم درباره اين گفته آقای ملکيان بنويسم که عمر خليفه دوم منع از کتابت کرد. باری او منع از کتابت کرد. اما او منع از کتابت حديث کرد و نه کتابت شعر و اخبار تاريخی و يا امور ديوانی و فرامين دولتی. تازه امروزه می دانيم که با وجود منع کتابت حديث بسياری از اصحاب پيامبر (ص) احاديثی که از حضرت شنيده بودند را به انحای مختلفی ثبت می کرده اند. سيره ابن اسحاق و مغازی واقدي و مدونات تاریخی عروه و زهری و زبيريان و بسياری ديگر اخبار زيادی از عصر رسالت و خلفای نخستين به دست داده اند. تاريخنگاری و اخبارنگاری از نخستين سنت هایی بود که مسلمانان بدان خوگر شدند و اخبار جنگ هایی مانند جمل و صفين و نهروان و حادثه کربلا را کسانی مانند ابومخنف بر اساس روايات گاه دست اول نقل کرده اند. بنابراين اين استناد آقای ملکيان به کلی مردود است.
واقعيت اين است که حادثه کربلا از نقطه نظر روايات تاريخی در روشنایی تاريخ قرار دارد و ما درباره بسياری از جزئيات آن اطلاع کافی داريم.
الآن دوست دانشمندم مؤرخ برجسته تاريخ صدر اسلام و عصر اموی جناب آقای علی بهراميان برای من فايلی صوتی فرستاد از استاد و حکيم گرامی جناب آقای مصطفی ملکيان در رابطه با تاريخنگاری کربلاء. از گفته های آقای ملکيان خيلی تعجب کردم. ايشان ابراز داشته اند که ما از حادثه کربلا بسيار بسيار کم می دانيم و غالب رواياتی که نقل می شود مربوط به دوران صفوی به اين طرف است و اينکه منابع چندان زيادی برای ثبت روايات تاريخی در قرن نخست وجود نداشته. آنگاه استناد می کنند به فرمان خليفه دوم در رابطه با منع کتابت حديث و اينکه گفت: حسبنا کتاب الله.
من احتمال می دهم کثرت مطالعات استاد ملکيان در رشته های ديگر علوم مانع شده تا آن دانشمند محترم به درستی با تاريخ اسلام و منابع تاريخی و وضعيت تاريخنگاری در صدر اسلام آشنایی يابند. چند نکته را اينجا تذکر می دهم. اميدوارم به نظر شريفشان رسانده شود:
1- سنت نقل روايات به ويژه روايت شعر و "ايام"، سنتی بسيار کهن در ميان عرب بوده و به دوران ماقبل اسلام و عصر جاهليت و تمدن های کهن يمن قديم و شمال جزيرة العرب می رسد. اين نقل ها عموما گرچه مکتوب نمی شد اما سينه به سينه منتقل می شد. در جنگ ها از هر دو سوی جنگ کسانی به عنوان راويان قصص جنگ ها و اشعار و رجزخوانی های مرتبط با جنگ ها شرکت می کرده و به ثبت اشعار و علل سرودن اشعار و نقل حوادثی که منجر به سرودن اشعار جنگ ها می شد مبادرت می کرده اند. اين يکی از مهمترين سنت های قبيلگی در ميان اعراب جاهلی بود. شعر و روايت اخبار قبائل و جنگ ها و حماسه های قبائل بنابراین سنتی نا آشنا برای مسلمانان صدر اول نبود.
2- علاوه بر این با شکلگيری دولت در اسلام و دیوان های اداری ثبت روايات و اخبار تاريخی ابعاد تازه تری گرفت. بخشی از اين مسئله به وجود شماری از مخبرين حکومتی بر می گردد که برای امير و يا خليفه کار می کرده اند و بخشی هم به وظايف کاتبان دولتی بر می گردد که می بايست وقايع جنگ ها و ميزان مشارکت ها و خسارت ها و غنائم و غيره را دقيقا ثبت می کردند. قبائل هم برای خود راويانی معمولا به سنت قديم همراه می داشتند.
3- حادثه کربلا در جایی پنهان و در غياب ناظران آفريده نشد. بر اين واقعه بسياری از مردم منطقه و يا کسانی که به دلائلی در جنگ مشارکت نکردند ناظر بوده اند و برخی از روايات حادثه کربلا به آنها بر می گردد. در ميان قاتلان و کشندگان قساوت پيشه حضرت ابا عبد الله و اهل بيت و اصحاب بزرگوارش کسانی بودند که بعدا به دلائل مختلف بخش هایی از آنچه به چشم خود ديده بودند برای ديگران نقل کرده اند (و از جمله برای عبيد الله بن زياد و به خوشايند او). وانگهی از سوی خود خاندان رسالت هم علاوه بر حضرت زينب کبری (عليه السلام) و سيد الساجدين (عليه السلام) تعدادی ديگر از ميان بازماندگان کربلا بعدها روايت دست اولی از واقعه عاشوراء به دست دادند.
4- در زمان قيام مختار ثقفي تعدادی از کسانی که شاهد واقعه بودند از ميان اهالی کوفه و به دستور او آنچه در کربلا گذشت و به ويژه آنچه قاتلان زشت سيرت انجام داده بودند برای امير نقل کردند. روايات کربلا و مساهمت اشخاص و قبائل به روشنی برای مختار روشن بود و اصولا حادثه عاشوراء برای کوفيان امر پوشيده ای نبود.
5- دست آخر بايد چند کلمه ای هم درباره اين گفته آقای ملکيان بنويسم که عمر خليفه دوم منع از کتابت کرد. باری او منع از کتابت کرد. اما او منع از کتابت حديث کرد و نه کتابت شعر و اخبار تاريخی و يا امور ديوانی و فرامين دولتی. تازه امروزه می دانيم که با وجود منع کتابت حديث بسياری از اصحاب پيامبر (ص) احاديثی که از حضرت شنيده بودند را به انحای مختلفی ثبت می کرده اند. سيره ابن اسحاق و مغازی واقدي و مدونات تاریخی عروه و زهری و زبيريان و بسياری ديگر اخبار زيادی از عصر رسالت و خلفای نخستين به دست داده اند. تاريخنگاری و اخبارنگاری از نخستين سنت هایی بود که مسلمانان بدان خوگر شدند و اخبار جنگ هایی مانند جمل و صفين و نهروان و حادثه کربلا را کسانی مانند ابومخنف بر اساس روايات گاه دست اول نقل کرده اند. بنابراين اين استناد آقای ملکيان به کلی مردود است.
واقعيت اين است که حادثه کربلا از نقطه نظر روايات تاريخی در روشنایی تاريخ قرار دارد و ما درباره بسياری از جزئيات آن اطلاع کافی داريم.
Forwarded from آهستان (امید حسینی)
آبی یا خاکستری؟!
نوجوانان، جوانان و نسلهای جدید این کشور، همه تربیت شده در سیستم آموزشی و مذهبی همین مملکتند. معیارهای همین کشور را دیده و شنیدهاند و اگر گاهی مسیر دیگری را انتخاب میکنند، باید دنبال دلایل آن باشیم نه اینکه فورا به انواع و اقسام تهمتها و برچسبها متهمشان کنیم.
چرا فکر میکنیم هرکس که منتقد وضع موجود است و یا شیوه دیگری را برای زندگی دنبال میکند حتما منافق و ضدانقلاب است یا بهایی و فاسد و منحرف؟ اخیرا صفت دیوانه و روانی هم اضافه شده! ته این ماجرا کجاست؟ این وضعیت تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ جامعه تا کجا تحمل این چند پاره شدن را دارد؟ مردم تا کجا میتوانند این برچسبها را تحمل کنند؟ تا کی این قبیل توجیهات و سادهسازی مسایل را باور میکنند؟ اصلا مگر همین حالا باور میکنند؟ چه ساده هستند آدمهایی که برای حل مسایل و مشکلات جامعه، به برچسب و تهمت و تهدید و افترا متوسل میشوند و فکر میکنند که با روانی خواندن آدمها، مسأله را حل میکنند.
ما برای سادهترین و طبیعیترین حقوق آدمها، اینقدر راحت داریم قربانی میدهیم ولی درد اینجاست که گروه کثیری از جماعت حزبالله، با بیتفاوتی از کنار آن عبور میکنند. انگار نه انگار که کسی کشته شده است. یا سکوت میکنند، یا تحقیر، و یا میگویند که مگر ما او را کشتهایم؟ خودش مشکل عصبی داشت! بنزین بر سرش ریخت و خودکشی کرد. جایش هم در جهنم است. مگر خودکشی حرام نیست؟!
هست ولی حالا که فلانی را روانی و جهنمی معرفی کردید، بیزحمت دو دقیقه هم به مغزتان فشار بیارید و ببینید که چرا یک دختر جوان به این وضعیت و بنبست میرسد؟ فورا با نگاه حقبهجانب، علایق دیگران را بیارزش تلقی نکنید و مرگش را هم در راه یک علاقهی مسخره نبینید. اولا نه تنها مسخره نیست بلکه یک علاقه ساده و طبیعی برای بخشی از جامعه است که سالهای سال دیده نشدند و روز به روز بیشتر و بیشتر دارند برای رسیدن به حق و حقوق خود تلاش میکنند. ثانیا فرضا هم فلان علاقه، از نظر شما مسخره باشد، آیا راهش خفه کردن آدمها و مجازات آنهاست؟ ثالثا تا امروز چه توجیه عقلی، منطقی، شرعی و قانونی برای ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها آورده شده؟ هیچ. جز تکرار مکررات. و کیست که نداند علت اصلی مخالفتها نه بحث زیرساختهاست و نه امنیت زنان و دختران. مخالفت اصلی از سوی مراجع سنتی است بخاطر نوع نگاهشان به زن...
این جدا ماندن از مردم، و عدم شناخت تغییرات جامعه و نیز نداشتن درک صحیح از نیازها و خواستههای نسلهای جدید، روز به روز دارد وضعیت را بحرانیتر میکند. فعلا که داریم با تحقیر و تکذیب و توجیه و تهدید و تمسخر مردم، قضایا رو جمع و جور میکنیم. از نظر ما، هر حرکتی مغایر و مخالف با معیارهای رسمی، حتما محکوم است و متهمان نیز حتما ریگی به کفش دارند. ولی تا کی؟ تا کی میشود مردم را روانی و فاسد و منحرف و ضدانقلاب معرفی کرد و این همه شکاف و بحران اجتماعی را ندید؟
@ahestan_ir
نوجوانان، جوانان و نسلهای جدید این کشور، همه تربیت شده در سیستم آموزشی و مذهبی همین مملکتند. معیارهای همین کشور را دیده و شنیدهاند و اگر گاهی مسیر دیگری را انتخاب میکنند، باید دنبال دلایل آن باشیم نه اینکه فورا به انواع و اقسام تهمتها و برچسبها متهمشان کنیم.
چرا فکر میکنیم هرکس که منتقد وضع موجود است و یا شیوه دیگری را برای زندگی دنبال میکند حتما منافق و ضدانقلاب است یا بهایی و فاسد و منحرف؟ اخیرا صفت دیوانه و روانی هم اضافه شده! ته این ماجرا کجاست؟ این وضعیت تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ جامعه تا کجا تحمل این چند پاره شدن را دارد؟ مردم تا کجا میتوانند این برچسبها را تحمل کنند؟ تا کی این قبیل توجیهات و سادهسازی مسایل را باور میکنند؟ اصلا مگر همین حالا باور میکنند؟ چه ساده هستند آدمهایی که برای حل مسایل و مشکلات جامعه، به برچسب و تهمت و تهدید و افترا متوسل میشوند و فکر میکنند که با روانی خواندن آدمها، مسأله را حل میکنند.
ما برای سادهترین و طبیعیترین حقوق آدمها، اینقدر راحت داریم قربانی میدهیم ولی درد اینجاست که گروه کثیری از جماعت حزبالله، با بیتفاوتی از کنار آن عبور میکنند. انگار نه انگار که کسی کشته شده است. یا سکوت میکنند، یا تحقیر، و یا میگویند که مگر ما او را کشتهایم؟ خودش مشکل عصبی داشت! بنزین بر سرش ریخت و خودکشی کرد. جایش هم در جهنم است. مگر خودکشی حرام نیست؟!
هست ولی حالا که فلانی را روانی و جهنمی معرفی کردید، بیزحمت دو دقیقه هم به مغزتان فشار بیارید و ببینید که چرا یک دختر جوان به این وضعیت و بنبست میرسد؟ فورا با نگاه حقبهجانب، علایق دیگران را بیارزش تلقی نکنید و مرگش را هم در راه یک علاقهی مسخره نبینید. اولا نه تنها مسخره نیست بلکه یک علاقه ساده و طبیعی برای بخشی از جامعه است که سالهای سال دیده نشدند و روز به روز بیشتر و بیشتر دارند برای رسیدن به حق و حقوق خود تلاش میکنند. ثانیا فرضا هم فلان علاقه، از نظر شما مسخره باشد، آیا راهش خفه کردن آدمها و مجازات آنهاست؟ ثالثا تا امروز چه توجیه عقلی، منطقی، شرعی و قانونی برای ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها آورده شده؟ هیچ. جز تکرار مکررات. و کیست که نداند علت اصلی مخالفتها نه بحث زیرساختهاست و نه امنیت زنان و دختران. مخالفت اصلی از سوی مراجع سنتی است بخاطر نوع نگاهشان به زن...
این جدا ماندن از مردم، و عدم شناخت تغییرات جامعه و نیز نداشتن درک صحیح از نیازها و خواستههای نسلهای جدید، روز به روز دارد وضعیت را بحرانیتر میکند. فعلا که داریم با تحقیر و تکذیب و توجیه و تهدید و تمسخر مردم، قضایا رو جمع و جور میکنیم. از نظر ما، هر حرکتی مغایر و مخالف با معیارهای رسمی، حتما محکوم است و متهمان نیز حتما ریگی به کفش دارند. ولی تا کی؟ تا کی میشود مردم را روانی و فاسد و منحرف و ضدانقلاب معرفی کرد و این همه شکاف و بحران اجتماعی را ندید؟
@ahestan_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 معنای زندگی در قرآن 💢
❇️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
🔺نسخهٔ تفکیکشده و کمحجم سخنرانی دکتر جفری لنگ (Jeffrey Lang) استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا با عنوان «قرآن: دیدگاه یک خداناباور» همراه با متن عربی آیات.
🔻سیر آشنایی یک منکر خدا با قرآن همراه با نکاتی آموزنده که اعجاز و هدایتگر بودن قرآن برای دلهای جویای حقیقت را نشان میدهد.
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
❇️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
🔺نسخهٔ تفکیکشده و کمحجم سخنرانی دکتر جفری لنگ (Jeffrey Lang) استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا با عنوان «قرآن: دیدگاه یک خداناباور» همراه با متن عربی آیات.
🔻سیر آشنایی یک منکر خدا با قرآن همراه با نکاتی آموزنده که اعجاز و هدایتگر بودن قرآن برای دلهای جویای حقیقت را نشان میدهد.
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 معنای زندگی در قرآن 💢
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 معنای زندگی در قرآن 💢
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 معنای زندگی در قرآن 💢
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
🔹دکتر جفری لنگ، استاد ریاضی دانشگاه کانزاس آمریکا
❇️ بخش چهارم: پرسش و پاسخ
⬅️ بخش اول: دلیلی برای بیخدایی
⬅️ بخش دوم: قصهٔ آدم
⬅️ بخش سوم: عقل، رنج، انتخاب
🔸بخشهای بعدی بهزودی در همین کانال
⭕️ @hamidhossaini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 جرأت مخالفت 💢
❇️ امام صادق (علیهالسلام):
🔻لاتَكونَنَّ إمَّعةً، تقولُ: أنا مَع الناسِ وأنا كَواحِدٍ مِن الناس.
📚 معانيالأخبار: ص ۲۶۶.
🔺هرگز همرنگ جماعت نباش كه بگويى من تابع مردم هستم و من هم یکی مثل بقيهٔ مردم.
❇️ #تقلید #تلنگر
⭕️ @hamidhossaini
❇️ امام صادق (علیهالسلام):
🔻لاتَكونَنَّ إمَّعةً، تقولُ: أنا مَع الناسِ وأنا كَواحِدٍ مِن الناس.
📚 معانيالأخبار: ص ۲۶۶.
🔺هرگز همرنگ جماعت نباش كه بگويى من تابع مردم هستم و من هم یکی مثل بقيهٔ مردم.
❇️ #تقلید #تلنگر
⭕️ @hamidhossaini
Forwarded from شین 🤐
.
🔹 «دروغ اینها از صداقتشان مایه می گیرد!»
«با اینها که اعتقاد به قداست دزدی و ضرورت چپاول دارند، نمیتوان با نصیحت و خدا و جهنم حرف زد که به خاطر خدا چپاول میکنند و به خاطر بهشت با علی میجنگند و فرق اسلام را میشکافند. دروغ اینها از صداقتشان مایه میگیرد و این خطرناک است. این ها مغرور صداقت و نیت پاک خویش هستند و نمیفهمند که شیطان چگونه انسان را ذلیل میکند و باطل دیگران باعث میشود که تو از حق و حقیقت و صداقت و قداست خودت دست برداری و به استناد چپاول دیگران و فساد دیگران، خودت را به شیطان بفروشی و قربهالیالله و به خاطر این که دیگران جایزه نگیرند، سر حسین را خودت به توبره بیندازی، با این منطق که اگر من نکنم دیگران میکنند پس بگذار من قشنگتر بِبُرم و با توجه و رو به قبله و با اسم خدا، سر حجت خدا را ببرم و دست او را ببندم.»
📚 درسهایی از انقلاب؛ قیام | زندهیاد علی صفایی حائری
🔶 @mmoeeni1
🔹 «دروغ اینها از صداقتشان مایه می گیرد!»
«با اینها که اعتقاد به قداست دزدی و ضرورت چپاول دارند، نمیتوان با نصیحت و خدا و جهنم حرف زد که به خاطر خدا چپاول میکنند و به خاطر بهشت با علی میجنگند و فرق اسلام را میشکافند. دروغ اینها از صداقتشان مایه میگیرد و این خطرناک است. این ها مغرور صداقت و نیت پاک خویش هستند و نمیفهمند که شیطان چگونه انسان را ذلیل میکند و باطل دیگران باعث میشود که تو از حق و حقیقت و صداقت و قداست خودت دست برداری و به استناد چپاول دیگران و فساد دیگران، خودت را به شیطان بفروشی و قربهالیالله و به خاطر این که دیگران جایزه نگیرند، سر حسین را خودت به توبره بیندازی، با این منطق که اگر من نکنم دیگران میکنند پس بگذار من قشنگتر بِبُرم و با توجه و رو به قبله و با اسم خدا، سر حجت خدا را ببرم و دست او را ببندم.»
📚 درسهایی از انقلاب؛ قیام | زندهیاد علی صفایی حائری
🔶 @mmoeeni1
Forwarded from محمدرضا زائرى
چون واقع نگري و تدبير و هوشمندي و آينده پژوهي نداريم در مقابل پديده ها عاقلانه واكنش نشان نمي دهيم، بلاهت و ناداني مي ورزيم و كلي هزينه بر مردم و كشور تحميل مي كنيم و آخرش هم تسليم مي شويم و تن مي دهيم- ولي از موضع ضعف و انفعال و ذلت- از محدوديت دستگاه فاكس و منع ويدئو در سالهاي دور تا بگيرو ببند شبكه هاي ماهواره اي كه ديگر از آن حرفي نمي زنيم! در مورد حضور بانوان در ورزشگاه هم بالاخره مجبور شديم تسليم فيفا شويم، تلويزيون خصوصي هم اين سرنوشت محتوم را خواهد داشت و...اما زماني كه متأسفانه ديگر نمي توانيم تحولات را مديريت كنيم و زمام امور را به دست داشته باشيم!
به قول دكتر محمدرضا شفيعي كدكني: آنچه آيين خرد مي كند و دانايي، بي خرد نيز كند... ليك پس از رسوايي!
#آينده_نگري #مديريت #ابتكار_عمل
https://telegram.me/morzaeri
نوشته هاي محمدرضا زائرى
اگر قابل دانستيد نگاهي بيندازيد و به دوستانتان نيز معرفي فرماييد!
به قول دكتر محمدرضا شفيعي كدكني: آنچه آيين خرد مي كند و دانايي، بي خرد نيز كند... ليك پس از رسوايي!
#آينده_نگري #مديريت #ابتكار_عمل
https://telegram.me/morzaeri
نوشته هاي محمدرضا زائرى
اگر قابل دانستيد نگاهي بيندازيد و به دوستانتان نيز معرفي فرماييد!
💢 پروندهسازی 💢
❇️ رسول اللَّه (صلى الله عليه و آله):
🔻لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنينَ؛ فإنّ مَن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخيهِ تَتَبّعَ اللَّهُ عَثَراتِهِ، و مَن تَتَبّعَ اللَّهُ عَثَراتِهِ يَفْضَحْهُ و لو في جَوفِ بَيتِهِ.
🔺لغزشهاى مؤمنان را نجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را دنبال کند خداوند در پی لغزشهاى او بر خواهد آمد و هر كه را كه خداوند عيبجويى كند رسوايش مىسازد هر چند در اندرون خانهٔ خود باشد.
❇️ امام صادق (عليه السلام):
🔻أبعَدُ ما يَكونُ العَبدُ مِنَ اللَّهِ أن يَكونَ الرَّجُلُ يُواخي الرَّجُلَ و هُوَ يَحفَظُ (عَلَيهِ) زَلّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوماً ما.
🔺دورترین حالتی که یک بنده به خدا پیدا میکند جایی است که اشتباهات دوست و برادرش را ثبت کند تا یک روزی با آن سرزنشش نماید.
📚 اصول كافي: ج ۲، ص ۳۵۵.
✅ اینها دربارهٔ خطای واقعی است؛ وای بهحال پروندهسازی دروغین!
⭕️ @hamidhossaini
❇️ رسول اللَّه (صلى الله عليه و آله):
🔻لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنينَ؛ فإنّ مَن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخيهِ تَتَبّعَ اللَّهُ عَثَراتِهِ، و مَن تَتَبّعَ اللَّهُ عَثَراتِهِ يَفْضَحْهُ و لو في جَوفِ بَيتِهِ.
🔺لغزشهاى مؤمنان را نجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را دنبال کند خداوند در پی لغزشهاى او بر خواهد آمد و هر كه را كه خداوند عيبجويى كند رسوايش مىسازد هر چند در اندرون خانهٔ خود باشد.
❇️ امام صادق (عليه السلام):
🔻أبعَدُ ما يَكونُ العَبدُ مِنَ اللَّهِ أن يَكونَ الرَّجُلُ يُواخي الرَّجُلَ و هُوَ يَحفَظُ (عَلَيهِ) زَلّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوماً ما.
🔺دورترین حالتی که یک بنده به خدا پیدا میکند جایی است که اشتباهات دوست و برادرش را ثبت کند تا یک روزی با آن سرزنشش نماید.
📚 اصول كافي: ج ۲، ص ۳۵۵.
✅ اینها دربارهٔ خطای واقعی است؛ وای بهحال پروندهسازی دروغین!
⭕️ @hamidhossaini
Forwarded from اتچ بات
زنگ مدارس
✍️علی مرادی مراغه ای
https://t.me/Ali_Moradi_maragheie
💢مهرماه و زنگ مدارس برای همه ما خاطره ماندگاری است امروزه وقتی به زنگ مدارس نگاه میکنیم انواع و اقسامی دارد از شکلهای سنتی و دستی گرفته تا انواع هوشمند آن:زنگ کارگاهی،زنگ بی سیم دایو،زنگ کوانتوم،الکتروپیک...اما شاید کمتر دانش آموزی امروزه بداند که یکصدسال پیش در این سرزمین،خود همین زنگِ مدرسه کفر شمرده میشد و حتی میتوانست به تکفیر مدیر مدرسه و به قیمت جانش تمام گردد! گاهی با خود می گویم این کشور و مردم از چه پیچ و خمهای دردناک و گذرگاههای پر هول و هراس و پرصعوبتی عبور کرده است؟!
💢میرزاحسن رشدیه پدرِ مدارس نوین که در این راه،انواع تهمتها و آزارها را بجان خریده یکی از مشکلات اساسی اش،همین زنگ مدرسه اش بود متشرعین بر علیه وی شایعاتی درست کردند که زنگ مدرسه وی مانند ناقوس کلیساست و در نتیجه،کسانی که فرزند خود را به مدرسه او میفرستند کافرند. رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرسه استفاده نکند و بجای آن یکی از دانش آموزان با صدای بلند شعر زیر را میخواند:
هر آنکه در پی علم و دانایی است/ بداند که وقت صف آرایی است
💢اما سالها بعد از رشدیه، مرحوم مجید تدین که یکی از قدیمترین مدارس جدید را در حوالی 1300ش،در شهر اردبیل بنا نهاده بود مشکلاتش تمامی نداشت اما دو تا مشکل از همه اساسی تر بود که قشریون مذهبی آن دو را مخالف اسلام و ضاله می دانستند:یکی درس جغرافیا بود و دومی زنگ مدرسه!. زنگ مدرسه را تقليدى از كليساى مسيحيت قلمداد كرده و اين عمل را كار مسيحيان و ارامنه میدانستند مرحوم تدين میگويد برای این دو معضل راه حلی پیدا کردم بدينطريق كه بجاى زنگ مدرسه«يكى از شاگردان را كه صداى موزون و مليحى داشت انتخاب كرده مأمور نمودم كه در پايان درس در وسط حياط مدرسه بايستد و با آواز بلند آيۀ مباركۀ «إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ، يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» را بخواند. اين كار جانشين زنگ شد و آغاز و پايان ساعتهاى درس اعلام گرديد...اما در مورد معضل درس جغرافيا نيز يكى از افراد مورد احترام مرحوم آقاميرزا على اكبر را، كه مرد روشن بين و بيغرضى بود، نزد او فرستاديم او در ضمن صحبتهاى خود با ايشان، سوآلاتى را چنين مطرح كرد: كه اگر كسى بخواهد از اردبيل عازم زيارت كربلا شود آيا مىتواند در طول راه، اسامى روستاها و شهرهائى را كه از آن میگذرد ياد بگيرد؟ و رودها و كوهها و دره ها را بشناسد؟ آقا نه تنها اين سوآلات را ردّ نكرد بلكه بعنوان «معرفة الارض» آنها را لازم دانسته اين كار را ستود. ما از اين گفتار او استفاده كرده درس جغرافيا را، نه بنام جغرافيا، بلكه بعنوان معرفة الارض تدريس كرديم. النهايه مطالبى را كه در مقدمۀ اين درس در مورد كرويّت زمين و حركات آن بود بظاهر حذف نموديم ولى به معلمين سپرديم كه آنها را بصورت قصّه و داستان، خارج از درس بشاگردان بگويند»(اردبیل در گذرگاه تاریخ...ج3ص ۲۰۸)
💢اما راه حلِ مرحوم یحیی دولت آبادی در مورد معضل زنگ مدرسه شنیدنی است عبدالله بهرامی در خاطرات خود میگوید«عده ای از آقایان معترض شده بودند که صدای زنگ که در مدارس معمول بود شبیه به زنگ کلیسای عیسویان بوده و استعمال آن حرام و مخالف قوانین شرع است و باید منسوخ گردد اتفاقا در آن زمان حاجی میرزا یحیی دولت آبادی در وزارت فرهنگ انجام وظیفه می نمود ...برای حفظ حیثیت خود مجبور شده بود که فکرهای عجیب و غریب از خود اختراع کند نواختن زنگ را موقوف و بجای آن یک قسم شیپوری تجویز کرده بود که مانند بوق حمامهای قدیم صدا میکرد»(خاطرات عبدلله بهرامی...ص16)اما مشکل در این بود که هروقت که این بوق به صدا درمی آمد چون شبیه بوق گرمابه های قدیمی بود در نتیجه،به محض دمیدن بوق، تمام سگهای محله یک مرتبه شروع میکردند به زوزه کشیدن و اهل محله برای تماشا، دور مدرسه جمع میشدند و قشقرقی به پا می شد که پس از مدتی مجبور شدند زدن بوق را تعطیل کنند!
اما پر واضح است که سعادت و یا بدبختی هر ملتی را همین زنگِ مدارس و کیفیت آن رقم می زند!
✍️علی مرادی مراغه ای
https://t.me/Ali_Moradi_maragheie
💢مهرماه و زنگ مدارس برای همه ما خاطره ماندگاری است امروزه وقتی به زنگ مدارس نگاه میکنیم انواع و اقسامی دارد از شکلهای سنتی و دستی گرفته تا انواع هوشمند آن:زنگ کارگاهی،زنگ بی سیم دایو،زنگ کوانتوم،الکتروپیک...اما شاید کمتر دانش آموزی امروزه بداند که یکصدسال پیش در این سرزمین،خود همین زنگِ مدرسه کفر شمرده میشد و حتی میتوانست به تکفیر مدیر مدرسه و به قیمت جانش تمام گردد! گاهی با خود می گویم این کشور و مردم از چه پیچ و خمهای دردناک و گذرگاههای پر هول و هراس و پرصعوبتی عبور کرده است؟!
💢میرزاحسن رشدیه پدرِ مدارس نوین که در این راه،انواع تهمتها و آزارها را بجان خریده یکی از مشکلات اساسی اش،همین زنگ مدرسه اش بود متشرعین بر علیه وی شایعاتی درست کردند که زنگ مدرسه وی مانند ناقوس کلیساست و در نتیجه،کسانی که فرزند خود را به مدرسه او میفرستند کافرند. رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرسه استفاده نکند و بجای آن یکی از دانش آموزان با صدای بلند شعر زیر را میخواند:
هر آنکه در پی علم و دانایی است/ بداند که وقت صف آرایی است
💢اما سالها بعد از رشدیه، مرحوم مجید تدین که یکی از قدیمترین مدارس جدید را در حوالی 1300ش،در شهر اردبیل بنا نهاده بود مشکلاتش تمامی نداشت اما دو تا مشکل از همه اساسی تر بود که قشریون مذهبی آن دو را مخالف اسلام و ضاله می دانستند:یکی درس جغرافیا بود و دومی زنگ مدرسه!. زنگ مدرسه را تقليدى از كليساى مسيحيت قلمداد كرده و اين عمل را كار مسيحيان و ارامنه میدانستند مرحوم تدين میگويد برای این دو معضل راه حلی پیدا کردم بدينطريق كه بجاى زنگ مدرسه«يكى از شاگردان را كه صداى موزون و مليحى داشت انتخاب كرده مأمور نمودم كه در پايان درس در وسط حياط مدرسه بايستد و با آواز بلند آيۀ مباركۀ «إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ، يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» را بخواند. اين كار جانشين زنگ شد و آغاز و پايان ساعتهاى درس اعلام گرديد...اما در مورد معضل درس جغرافيا نيز يكى از افراد مورد احترام مرحوم آقاميرزا على اكبر را، كه مرد روشن بين و بيغرضى بود، نزد او فرستاديم او در ضمن صحبتهاى خود با ايشان، سوآلاتى را چنين مطرح كرد: كه اگر كسى بخواهد از اردبيل عازم زيارت كربلا شود آيا مىتواند در طول راه، اسامى روستاها و شهرهائى را كه از آن میگذرد ياد بگيرد؟ و رودها و كوهها و دره ها را بشناسد؟ آقا نه تنها اين سوآلات را ردّ نكرد بلكه بعنوان «معرفة الارض» آنها را لازم دانسته اين كار را ستود. ما از اين گفتار او استفاده كرده درس جغرافيا را، نه بنام جغرافيا، بلكه بعنوان معرفة الارض تدريس كرديم. النهايه مطالبى را كه در مقدمۀ اين درس در مورد كرويّت زمين و حركات آن بود بظاهر حذف نموديم ولى به معلمين سپرديم كه آنها را بصورت قصّه و داستان، خارج از درس بشاگردان بگويند»(اردبیل در گذرگاه تاریخ...ج3ص ۲۰۸)
💢اما راه حلِ مرحوم یحیی دولت آبادی در مورد معضل زنگ مدرسه شنیدنی است عبدالله بهرامی در خاطرات خود میگوید«عده ای از آقایان معترض شده بودند که صدای زنگ که در مدارس معمول بود شبیه به زنگ کلیسای عیسویان بوده و استعمال آن حرام و مخالف قوانین شرع است و باید منسوخ گردد اتفاقا در آن زمان حاجی میرزا یحیی دولت آبادی در وزارت فرهنگ انجام وظیفه می نمود ...برای حفظ حیثیت خود مجبور شده بود که فکرهای عجیب و غریب از خود اختراع کند نواختن زنگ را موقوف و بجای آن یک قسم شیپوری تجویز کرده بود که مانند بوق حمامهای قدیم صدا میکرد»(خاطرات عبدلله بهرامی...ص16)اما مشکل در این بود که هروقت که این بوق به صدا درمی آمد چون شبیه بوق گرمابه های قدیمی بود در نتیجه،به محض دمیدن بوق، تمام سگهای محله یک مرتبه شروع میکردند به زوزه کشیدن و اهل محله برای تماشا، دور مدرسه جمع میشدند و قشقرقی به پا می شد که پس از مدتی مجبور شدند زدن بوق را تعطیل کنند!
اما پر واضح است که سعادت و یا بدبختی هر ملتی را همین زنگِ مدارس و کیفیت آن رقم می زند!
Telegram
attach 📎
Forwarded from محمد مساعد
🔵 مقایسهای بین بودجه حوزه علمیه و دانشگاه صنعتی شریف
🔴 روز گذشته مطلبی درباره بودجه «مرکز خدمات حوزههای علمیه» منتشر کردم که واکنشهای گوناگونی بههمراه داشت. به نظر میرسد بخشی از جامعه موافق پرداخت این بودجه و امکانات به حوزههای علمیه و روحانیان نیستند. در مقابل مدافعانی نیز بودند که این بودجه و امکانات را حق روحانیان میدانستند و یا اعتقاد داشتند باید بیشتر شود.
⭕ در این بین برخی روحانیان با نام واقعی یا مستعار از انتشار این مطلب انتقاد کردند. یکی از آنها در همین باره برایم نوشت: «روحانیون دو دسته هستند، یک دسته با حداکثر امکانات و حقوق و دستمزد، که البته در اقلیت هستند و یک عده با حداقل امکانات و شهریه که در اکثریت هستند. شما اگر خیلی مردی و شجاعت داری، برو شکم آن روحانیونی که حداکثر امکانات را دارند و مفت نمیارزند پاره کن نه اینکه یک پست بگذاری و به آن حداکثر در محرومیت طعنه و کنایه بزنی»
⭕ از سوی دیگر حجتالاسلام سید حمید حسینی، عضو هیات علمی دانشگاه قرآن و حدیث هم درخواست کرد مقایسهای بین بودجه حوزه علمیه و مراکز دانشگاهی انجام شود. این درخواست را پذیرفتم و این مقایسه را انجام دادم. برای مقایسه نیز دانشگاه صنعتیشریف را به عنوان یکی از معتبرترین و البته متمولترین دانشگاههای ایران در نظر گرفتم.
⭕ حوزه علمیه در ۴سال گذشته از طریق دو ردیف بودجه «شورای عالی حوزههای علمیه» و «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» بیش از ۱۸۶۰میلیارد تومان بودجه دریافت کرده که ۶۰۰میلیارد تومان بیشتر از بودجه دانشگاه صنعتی شریف در همین مدت است.
⭕ در همین مدت «جامعهالمصطفی» که مرکز تربیت طلاب غیرایرانی است نیز بیش از هزار میلیارد تومان بودجه گرفته است و این ارقام فارغ از بودجه ۳۲۰۰میلیارد تومانی «مرکز خدمات حوزههای علمیه» در همین مدت است.
دقت کنیم که در این محاسبات بودجه حوزههای علمیه خراسان و حوزههای علمیه خواهران لحاظ نشده است که در صورت محاسبه آنها بودجه مستقیم نهادهای مذهبی مرتبط با حوزههای علمیه در ۴سال گذشته به بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان خواهد رسید. علاوه بر این نباید از یاد برد که مراکز دینی در ایران، علاوه بر این بودجههای مستقیم، بودجههای غیرمستقیم متنوعی نیز از طریق قراردادهای مختلف با دستگاههای اجرایی گوناگون دارند که محاسبه دقیق آنها به آسانی ممکن نخواهد بود.
⭕ به نظر میرسد علاوه بر مردم، حتی بسیاری از روحانیان نیز از این بودجهها مطلع نیستند زیرا برخی از آنها در واکنش به مطلب دیروز معتقد بودند حوزههای علمیه هیچ بودجهای از دولت نمیگیرند، این درحالی است که اسناد و مدارک پرداختی خزانه کشور گویای حقیقت دیگریست. اعدادی که در این مطلب ذکر شد را در جدول زیر بخوانید:
https://bit.ly/2kxRXyI
@MohammadMosaed
🔴 روز گذشته مطلبی درباره بودجه «مرکز خدمات حوزههای علمیه» منتشر کردم که واکنشهای گوناگونی بههمراه داشت. به نظر میرسد بخشی از جامعه موافق پرداخت این بودجه و امکانات به حوزههای علمیه و روحانیان نیستند. در مقابل مدافعانی نیز بودند که این بودجه و امکانات را حق روحانیان میدانستند و یا اعتقاد داشتند باید بیشتر شود.
⭕ در این بین برخی روحانیان با نام واقعی یا مستعار از انتشار این مطلب انتقاد کردند. یکی از آنها در همین باره برایم نوشت: «روحانیون دو دسته هستند، یک دسته با حداکثر امکانات و حقوق و دستمزد، که البته در اقلیت هستند و یک عده با حداقل امکانات و شهریه که در اکثریت هستند. شما اگر خیلی مردی و شجاعت داری، برو شکم آن روحانیونی که حداکثر امکانات را دارند و مفت نمیارزند پاره کن نه اینکه یک پست بگذاری و به آن حداکثر در محرومیت طعنه و کنایه بزنی»
⭕ از سوی دیگر حجتالاسلام سید حمید حسینی، عضو هیات علمی دانشگاه قرآن و حدیث هم درخواست کرد مقایسهای بین بودجه حوزه علمیه و مراکز دانشگاهی انجام شود. این درخواست را پذیرفتم و این مقایسه را انجام دادم. برای مقایسه نیز دانشگاه صنعتیشریف را به عنوان یکی از معتبرترین و البته متمولترین دانشگاههای ایران در نظر گرفتم.
⭕ حوزه علمیه در ۴سال گذشته از طریق دو ردیف بودجه «شورای عالی حوزههای علمیه» و «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» بیش از ۱۸۶۰میلیارد تومان بودجه دریافت کرده که ۶۰۰میلیارد تومان بیشتر از بودجه دانشگاه صنعتی شریف در همین مدت است.
⭕ در همین مدت «جامعهالمصطفی» که مرکز تربیت طلاب غیرایرانی است نیز بیش از هزار میلیارد تومان بودجه گرفته است و این ارقام فارغ از بودجه ۳۲۰۰میلیارد تومانی «مرکز خدمات حوزههای علمیه» در همین مدت است.
دقت کنیم که در این محاسبات بودجه حوزههای علمیه خراسان و حوزههای علمیه خواهران لحاظ نشده است که در صورت محاسبه آنها بودجه مستقیم نهادهای مذهبی مرتبط با حوزههای علمیه در ۴سال گذشته به بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان خواهد رسید. علاوه بر این نباید از یاد برد که مراکز دینی در ایران، علاوه بر این بودجههای مستقیم، بودجههای غیرمستقیم متنوعی نیز از طریق قراردادهای مختلف با دستگاههای اجرایی گوناگون دارند که محاسبه دقیق آنها به آسانی ممکن نخواهد بود.
⭕ به نظر میرسد علاوه بر مردم، حتی بسیاری از روحانیان نیز از این بودجهها مطلع نیستند زیرا برخی از آنها در واکنش به مطلب دیروز معتقد بودند حوزههای علمیه هیچ بودجهای از دولت نمیگیرند، این درحالی است که اسناد و مدارک پرداختی خزانه کشور گویای حقیقت دیگریست. اعدادی که در این مطلب ذکر شد را در جدول زیر بخوانید:
https://bit.ly/2kxRXyI
@MohammadMosaed
پیامی که به جناب مساعد دادهام و منتظر پاسخ ایشان هستم:
تشکر بابت انجام این مقایسه.
اما آیا بهنظر شما مقایسهٔ یک دانشگاه با کل حوزههای علمیه کار درستی است؟ تعداد افراد مشمول این بودجهها چند نفر است؟ چه بخشی از بودجه حوزهها صرف امور تبلیغی و فرهنگی میشود؟ و ...
تشکر بابت انجام این مقایسه.
اما آیا بهنظر شما مقایسهٔ یک دانشگاه با کل حوزههای علمیه کار درستی است؟ تعداد افراد مشمول این بودجهها چند نفر است؟ چه بخشی از بودجه حوزهها صرف امور تبلیغی و فرهنگی میشود؟ و ...
💢 دین یعنی اخلاق 💢
❇️ ابومالک میگوید به علی بن الحسین (علیهالسلام) عرض کردم: مرا از کلّ دستورهای دین آگاه کنید. آن حضرت فرمود:
🔻قوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ.
📚 خصال صدوق، ج ۱،ص ۱۱۳.
🔺(کلّ دین این است:) حق گفتن، قضاوت عادلانه و وفای به عهد.
❇️ این یعنی اساس دین اخلاق است و عقاید و احکام به این خاطر اهمیت پیدا میکند که اخلاق، تبعیت از حق را لازم میداند.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
❇️ ابومالک میگوید به علی بن الحسین (علیهالسلام) عرض کردم: مرا از کلّ دستورهای دین آگاه کنید. آن حضرت فرمود:
🔻قوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ.
📚 خصال صدوق، ج ۱،ص ۱۱۳.
🔺(کلّ دین این است:) حق گفتن، قضاوت عادلانه و وفای به عهد.
❇️ این یعنی اساس دین اخلاق است و عقاید و احکام به این خاطر اهمیت پیدا میکند که اخلاق، تبعیت از حق را لازم میداند.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini