وقت نماز
@Panahian_ir
💖 وقت نماز!
به صورت تجربی ببین نماز اول وقت بخونی وقتت باز میشه یا نه❗️
دوره #شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
حاج آقا #پناهیان
پیش بہ سوے خــ❤️ــدا (خودسازی)
به صورت تجربی ببین نماز اول وقت بخونی وقتت باز میشه یا نه❗️
دوره #شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
حاج آقا #پناهیان
پیش بہ سوے خــ❤️ــدا (خودسازی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میخوای وقت اضافه بیاری نماز مفصل بخون❗️
#روز_شانزدهم
دوره #شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
حاج آقا #پناهیان
پیـش بـہ سـوے خــ❤️ــدا
#روز_شانزدهم
دوره #شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
حاج آقا #پناهیان
پیـش بـہ سـوے خــ❤️ــدا
اجازه نده هیچ پیامی هیچ چتی تو رو از نماز دور کنه
خدا غیوره 💞خوشش نمیاد کسی رو به اون ترجیح بدیما😉
#روز_بیست_و_چهارم
#شوق_نماز 😍
#نماز_اول_وقت
خدا غیوره 💞خوشش نمیاد کسی رو به اون ترجیح بدیما😉
#روز_بیست_و_چهارم
#شوق_نماز 😍
#نماز_اول_وقت
همیشه در انتظار هاتفی بود🕊❗️
«آیت الله سبحانی» ازامام خمینی پرسید: «چند سال میرزا جواد آقا را درک کردید؟»
امام فرمودند: «من سه سال ایشان را درقم دیدم. همین قدر می دانم که وقتی او می آمد در فیضیه می نشست، مثل کسی بود که در انتظار یک هاتفی بود 🕊تا او را صدا بزند، برخیزد و نماز بخواند. یک نوع حالت انتظار داشت که وقت لقاءالله فرا برسد و برخیزد و نماز بخواند.»💞
📕 (بی قرار، ص46)
#شوق_نماز 😍
#نماز_اول_وقت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
«آیت الله سبحانی» ازامام خمینی پرسید: «چند سال میرزا جواد آقا را درک کردید؟»
امام فرمودند: «من سه سال ایشان را درقم دیدم. همین قدر می دانم که وقتی او می آمد در فیضیه می نشست، مثل کسی بود که در انتظار یک هاتفی بود 🕊تا او را صدا بزند، برخیزد و نماز بخواند. یک نوع حالت انتظار داشت که وقت لقاءالله فرا برسد و برخیزد و نماز بخواند.»💞
📕 (بی قرار، ص46)
#شوق_نماز 😍
#نماز_اول_وقت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
➕تنگ شدن وقت نماز بهتر است از رنجاندن دل کودکی❓👶🏻
گروهى از كودكان مشغول بازى بودند.
ناگهان با دیدن پیامبر(ص )كه به مسجد مى رفت 🕌 دست از بازى كشیدند و به سوى حضرت دویدند و اطرافش را گرفتند.
آنها دیده بودند پیامبر اكرم (ص ),حسن (ع ) و حسین (ع ) را به دوش خود مى گیرد و با آنها بازى مى كند.
به این امید, هر یك دامن پیامبر را گرفته , مى گفتند: شتر من باش !
پیامبر مى خواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند, اما دوست نداشت دل پاك كودكان را برنجاند.
بلال درجستجوى پیامبر از مسجد بیرون آمد, وقتى جریان را فهمید خواست بچه ها را پراکنده كند تا پیامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتى متوجه منظور بلال شد, به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من از این كه بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است .
پیامبر از بلال خواست برود و از منزل چیزى براى كودكان بیاورد.
بلال رفت و با چند دانه گردو برگشت .
پیامبر(ص ) گردوها را بین بچه ها تقسیم كرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند.
📕نفایس الاخبار ص 286
#شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
#تلنگر
🎯
🍁🌹🍃🌻🍁🍁🌹🍃🌻🍁
گروهى از كودكان مشغول بازى بودند.
ناگهان با دیدن پیامبر(ص )كه به مسجد مى رفت 🕌 دست از بازى كشیدند و به سوى حضرت دویدند و اطرافش را گرفتند.
آنها دیده بودند پیامبر اكرم (ص ),حسن (ع ) و حسین (ع ) را به دوش خود مى گیرد و با آنها بازى مى كند.
به این امید, هر یك دامن پیامبر را گرفته , مى گفتند: شتر من باش !
پیامبر مى خواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند, اما دوست نداشت دل پاك كودكان را برنجاند.
بلال درجستجوى پیامبر از مسجد بیرون آمد, وقتى جریان را فهمید خواست بچه ها را پراکنده كند تا پیامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتى متوجه منظور بلال شد, به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من از این كه بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است .
پیامبر از بلال خواست برود و از منزل چیزى براى كودكان بیاورد.
بلال رفت و با چند دانه گردو برگشت .
پیامبر(ص ) گردوها را بین بچه ها تقسیم كرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند.
📕نفایس الاخبار ص 286
#شوق_نماز
#نماز_اول_وقت
#تلنگر
🎯
🍁🌹🍃🌻🍁🍁🌹🍃🌻🍁