ایران بریفینگ
مراسم سالگرد کشته شدن پدرام آذرنوش، از کشتهشدگان خیزش سراسری در شامگاه جمعه ۳۱ شهریور، با حضور گروهی از مردم در روستای درهلبک دهدشت برگزار شد. در جریان برگزاری این مراسم، ماموران امنیتی به مردم حاضر در مراسم حمله و چند نفر از آنها را بازداشت کردند. بر اساس…
پدرام آذرنوش، نوجوانی از شهر دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد و متولد ۲۷ خرداد ۸۳ است.
او در میان مردمی بزرگ شد که او را به دلیل قامتی بلند، رشید و ورزیده، قهرمانی کوچک میدانستند.
او ۱۸ ساله بود که در اعتراضات ۱۴۰۱ در مقابل #فرمانداری_دهدشت با شلیک تک تیراندازان از بالای ساختمان فرمانداری جان باخت.
پدرام قهرمان کاراته، بوکسور و فوتبالیست بود و آرزو داشت در آینده در آسیا و جهان بدرخشد.
در شب ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، هنگامی که مردم دهدشت به خیابانها آمدند تا به شهادت مظلومانه مهسا امینی اعتراض کنند، پدرام نیز به صف معترضان پیوست. درگیریهای شدیدی بین جوانان و نیروهای سرکوبگر رخ داد و صدای تیراندازی مداوم شنیده میشد.
در نزدیکی فرمانداری، دختری جوان با مزدوران حکومت درگیر شده بود. پدرام برای کمک به او شتافت و با مزدوران درگیر شد. سرکوبگران ابتدا با گلوله ساچمهای به او شلیک کردند، اما پدرام همچنان سرپا ایستاد. لحظاتی بعد، مزدورانی که بر بالای ساختمان بودند، با گلوله جنگی سر و قلب او را نشانه گرفتند. ساعت ۸ شب، پدرام با سینهای شکافته و غرق خون، در ده متری ساختمان فرمانداری به خاک افتاد.
پدرام از آغاز اعتراضات به قیام پیوسته بود. او در پاسخ به خواهرش که پرسیده بود چرا به تظاهرات میرود، گفته بود:
“مهسا هم برای من پردیس است. فکر کن با او اینطور میکردند، مگر من سکوت میکردم؟”
او در مقابل جنایات این حکومت سکوت نکرد و در این راه جان باخت.
#پدرام_آذرنوش قهرمان شهر شد و در سوگ او همه دهدشت گریست.
پدر دادخواهش به خون نوجوانش سوگند خورده است که انتقام فرزند بیگناهش را خواهد گرفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در میان مردمی بزرگ شد که او را به دلیل قامتی بلند، رشید و ورزیده، قهرمانی کوچک میدانستند.
او ۱۸ ساله بود که در اعتراضات ۱۴۰۱ در مقابل #فرمانداری_دهدشت با شلیک تک تیراندازان از بالای ساختمان فرمانداری جان باخت.
پدرام قهرمان کاراته، بوکسور و فوتبالیست بود و آرزو داشت در آینده در آسیا و جهان بدرخشد.
در شب ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، هنگامی که مردم دهدشت به خیابانها آمدند تا به شهادت مظلومانه مهسا امینی اعتراض کنند، پدرام نیز به صف معترضان پیوست. درگیریهای شدیدی بین جوانان و نیروهای سرکوبگر رخ داد و صدای تیراندازی مداوم شنیده میشد.
در نزدیکی فرمانداری، دختری جوان با مزدوران حکومت درگیر شده بود. پدرام برای کمک به او شتافت و با مزدوران درگیر شد. سرکوبگران ابتدا با گلوله ساچمهای به او شلیک کردند، اما پدرام همچنان سرپا ایستاد. لحظاتی بعد، مزدورانی که بر بالای ساختمان بودند، با گلوله جنگی سر و قلب او را نشانه گرفتند. ساعت ۸ شب، پدرام با سینهای شکافته و غرق خون، در ده متری ساختمان فرمانداری به خاک افتاد.
پدرام از آغاز اعتراضات به قیام پیوسته بود. او در پاسخ به خواهرش که پرسیده بود چرا به تظاهرات میرود، گفته بود:
“مهسا هم برای من پردیس است. فکر کن با او اینطور میکردند، مگر من سکوت میکردم؟”
او در مقابل جنایات این حکومت سکوت نکرد و در این راه جان باخت.
#پدرام_آذرنوش قهرمان شهر شد و در سوگ او همه دهدشت گریست.
پدر دادخواهش به خون نوجوانش سوگند خورده است که انتقام فرزند بیگناهش را خواهد گرفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing