#تصویرجنگ / حسین فرزند ارشد خانواده بود که ۹ خرداد ۱۳۱۵ در شهر سمیرم اصفهان به دنیا آمد، بعد از مدتی، پدر او به همراه برادرش برای کار راهی آبادان شده و در شرکت نفت مشغول به کار میشوند، اما طی حادثهای از بالای تانکر نفت سقوط کرده مصدوم میشود و چون به دلیل مشکلات جسمی قادر به ادامه کار نیست، راهی سمیرم میشود تا بر زمینهای کشاورزی خانوادگی کار کند، بعد از مدتی پدر مریض شده و از دنیا میرود، مادر ازدواج میکند و حسین از ۵ سالگی نزد خانواده عموی خود که در آبادان ماندهاند، زندگی میکند. او پس از اخذ دیپلم وارد دانشکده افسری شد و در ۲۲ سالگی به استخدام نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی درآمد.
دورههای تفنگداری دریایی و رزم آبی_خاکی را در انگلیس گذراند و در نیروی دریایی خدمت کرد،
حسین در سال ۱۳۴۲ و در سن ۲۷ سالگی ازدواج کرد.
حسین سامی مقام به دلیل شغل نظامی در شیراز، خارک، تبریز و سنندج زندگی کرد. او تعصب و عرق ملی عجیبی داشت و آنچه برایش مهم بود اول خاک و نام وطن و بعد ایمان و اعتقاد بود؛ او که با شجاعت تمام، قد علم کرد تا از ایران دفاع کند برایش فقط میهن ارزش داشت.
در ابتدای انقلاب ۵۷ او بدون توضیحی از ارتش اخراج میشود،تا شهریور ۱۳۵۹ و آغاز جنگ ، حسین سامی اعتراضی نداشت و اخراجش را پذیرفته بود اما با آغاز جنگ او بسیار تلاش کرد تا به ارتش بازگردد و بتواند از وطن در برابر متجاوز دفاع کند.
او که یک افسر متخصص و کارآزموده نیروی دریایی بود وقتی مخالفت با بازگشتش به ارتش را میبیند باز در کسوت داوطلب به جبهه های غرب می رود و در همان ماههای ابتدایی جنگ در سردشت، توسط کردهای مسلح احتمالا حزب دموکرات کردستان به شهادت میرسد و پیکر او و ده رزمنده دیگر از نیروی زمینی ارتش تیپ مهاباد پادگان سردشت، لشکر ۶۴، از کوه به پایین پرت میشوند تا اینکه پیکر همه آنها در روزهای گذشته (تیرماه ۱۴۰۳)
تفحص شده ، پیکر سرگرد حسین سامیمقامِ ۴۴ ساله به دو پسر و دختر چشم انتظارش رسید،همسر وی شش سال پیش در انتظار خبری از همسرش فوت نموده است.
#حسین_سامی_مقام نمونهای از وطن دوستان ارتش است که عشقی جز دفاع از میهن نداشتند و درجه و مقام و حتی جایگاه برایشان اهمیتی نداشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دورههای تفنگداری دریایی و رزم آبی_خاکی را در انگلیس گذراند و در نیروی دریایی خدمت کرد،
حسین در سال ۱۳۴۲ و در سن ۲۷ سالگی ازدواج کرد.
حسین سامی مقام به دلیل شغل نظامی در شیراز، خارک، تبریز و سنندج زندگی کرد. او تعصب و عرق ملی عجیبی داشت و آنچه برایش مهم بود اول خاک و نام وطن و بعد ایمان و اعتقاد بود؛ او که با شجاعت تمام، قد علم کرد تا از ایران دفاع کند برایش فقط میهن ارزش داشت.
در ابتدای انقلاب ۵۷ او بدون توضیحی از ارتش اخراج میشود،تا شهریور ۱۳۵۹ و آغاز جنگ ، حسین سامی اعتراضی نداشت و اخراجش را پذیرفته بود اما با آغاز جنگ او بسیار تلاش کرد تا به ارتش بازگردد و بتواند از وطن در برابر متجاوز دفاع کند.
او که یک افسر متخصص و کارآزموده نیروی دریایی بود وقتی مخالفت با بازگشتش به ارتش را میبیند باز در کسوت داوطلب به جبهه های غرب می رود و در همان ماههای ابتدایی جنگ در سردشت، توسط کردهای مسلح احتمالا حزب دموکرات کردستان به شهادت میرسد و پیکر او و ده رزمنده دیگر از نیروی زمینی ارتش تیپ مهاباد پادگان سردشت، لشکر ۶۴، از کوه به پایین پرت میشوند تا اینکه پیکر همه آنها در روزهای گذشته (تیرماه ۱۴۰۳)
تفحص شده ، پیکر سرگرد حسین سامیمقامِ ۴۴ ساله به دو پسر و دختر چشم انتظارش رسید،همسر وی شش سال پیش در انتظار خبری از همسرش فوت نموده است.
#حسین_سامی_مقام نمونهای از وطن دوستان ارتش است که عشقی جز دفاع از میهن نداشتند و درجه و مقام و حتی جایگاه برایشان اهمیتی نداشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing