ایران بریفینگ
قسمت پانزدهم / رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم… #محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید…
قسمت شانزدهم / رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم… #محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل…
رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing