ایران بریفینگ / فارسی
5.95K subscribers
12K photos
22.8K videos
23.6K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
ایران بریفینگ / فارسی
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت. نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب…
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد.
«هفته ها بعد، در جریان بازجویی رسمی از صدام، از او پرسیدم آیا اصلا از بدل استفاده می‌کرد؟
گفت از کجا می دانید الان با یکی از آن ها حرف نمی‌زنید؟شاید من بدل او باشم و خود صدام جایی قایم شده.
استسپس سرش را عقب برد و از ته دل خندید.
اما واقعیت این است که فقط یک صدام حسین وجود داشت، هرگز بدلی نبود و‌آزمایش‌های دی ان ای برای ما آشکار ساخته بود که او خود صدام و تنها صدامی است که حالا در دستان ماست.
از کتاب بازجویی از صدام ، تخلیه اطلاعاتی رییس جمهور
#بازجویی_از_صدام #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت. نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب…
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«عاشق حرف زدن بود، به ویژه در جاهایی که به خودش مربوط می شد. ولی هنگامی که درباره مسئولیتش در قبال بدبختی عراق می‌پرسیدیم ، در لاک خودش می‌رفت و نگاه‌هایی غضبناک به ما می انداخت.
در موضوعاتی که پای متهم سازی یا مسئولیت شخصی‌اش در میان نبود، حافظه اش می توانست مثل تیغ تیز بُرا باشد»
از کتاب بازجویی از صدام ، تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
#بازجویی_از_صدام #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت. نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب…
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«چیزی که برایم بسیار جالب آمد این بود که بسیاری از کارهای صدام فی البداهه بوده است. این بر خلاف تصور تحلیلگران واشنگتن درباره رژیم صدام بود.
اغلب در عراق،بحث چندانی درباره‌ی سود و زیان یک اقدام خاص یا جمع آوری اطلاعات و تحلیل ، یا بحث‌های پشت درهای بسته شوراهای عالی صورت نمی‌گرفت، همه بر اساس تصمیمات شخص«آقای رئیس جمهور» بود، در واقع یک صدام بود و یک رژیم اجراکننده تصمیمات او.
وقتی سرانجام قصایا شکل بدی پیدا می‌کرد،هیچ برنامه‌ای برای رفع و رجوع خرابکاری‌ها وجود نداشت و معمولا با سکوت و یادحتی انکار از آن می‌گذشتند»
از کتاب بازجویی از صدام ، تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
#بازجویی_از_صدام #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ بود. او علاوه بر همکاری با سیا در رابطه با تحولات سیاسی #خاورمیانه، به تدریس تخصص خود به نسل جوان تحلیلگران سیاسی نیز می پرداخت. نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب…
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«تخلیه اطلاعاتی صدام حسین کاری چالش برانگیز ،بود به ویژه برای نخستین گروهی که این کار را می کرد.
او به وضوح از تنگنایی که در آن گیر افتاده بود خوشنود نبود و دائماً می کوشید کنترل برنامه تخلیه اطلاعاتی را از دست ما بیرون بیاورد پس از چند هفته توانستیم با صدام به تفاهم برسیم و او کم کم با شرایط اطرافش و همین طور با زندان کنار آمد این قضیه به تیمهای تخلیه اطلاعاتی امکان داد تا کار را بعداً شروع کنند. هنگامی که خواسته‌هایش تأمین میشد به شکلی فوق العاده آدمی صاف و صادق بود وقتی حس میکرد که همه چیز معلوم است یا چیزی برای پنهان کردن ندارد خیلی راحت حرف میزد به عنوان مثال او بینش جالبی دربارهٔ حزب بعث و سالهای ابتدایی شکل گیری آن به دست داد ولی ما بیشتر وقتمان را صرف شکافتن لایه‌های دفاعی او میکردیم که هدفش ایجاد مانع یا فریب ما بود؛ مثلاً اگر بخواهم اسم ببرم بیشتر در حوزه‌هایی چون تاریخچۀ زندگی‌اش نقض حقوق بشر و سلاح های کشتار جمعی صدام آدمی ،سرسخت زیرک و دغل باز بود او با تیزبینی دربارهٔ طرفهای صحبتش قضاوت میکرد و مدام به دنبال پیدا کردن نقطه ضعف حریف بود تا از پاسخ دادن طفره برود همۀ هم و غماش کنترل کردن -بود نه فقط هنگام تخلیه ،اطلاعاتی بلکه همچنین زمانی که پای محافظانش غذا چکاپهای پزشکی و شرایط بازداشتش به میان می‌آمد چون میخواست هر نوع تلاشی را برای مدیریت کردن خود یا به چالش کشیدن حس کنترلش پس ،بزند بدون شرمساری به غرورش احترام می‌گذاشتیم و سؤال‌ها را از راه‌های غیر مستقیم می‌پرسیدیم»
از کتاب بازجویی از صدام ، تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
#بازجویی_از_صدام #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود. نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست. بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛ «تخلیه اطلاعاتی صدام حسین کاری چالش برانگیز…
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«روز بیست دسامبر یک هفته پس از دستگیری صدام تیم ما به فرودگاه رفت تا جایی را که قرار بود صدام تخلیه اطلاعاتی شود .ببیند وارد ساختمان بازجویی جنگی شدیم و آنجا خود را به افراد ارتش ایالات متحده معرفی کردیم. یادم می‌آید داشتم با خودم فکر میکردم که اگر چنین چیزی را در یک فیلم هالیوودی میساختند باید یک محل زیرزمینی براق و لیز با راهروهای عبور و مرور چراغهای سقفی و اتاقهای شیک بازجویی میبود ،درواقع بازجویی در اتاقی خالی با تعدادی صندلی پلاستیکی در بازداشتگاهی کثیف انجام شد ارتش یک میکروفون و دوربین در روزنهای تعبیه کرده بود که روند بازجویی برای دیگران در اتاق بغلی پخش میشد تعدادی از افراد ساده لوح نیز میخواستند که شاهد بازجویی باشند ولی درخواست‌هاشان رد شد بعد از اینکه نگاهی به اطراف انداختیم چارلی مسئول تیم ما از من خواست که تلفن همراهم را به او بدهم میخواست به رییس پایگاه تلفن -بزند و بعد رفت بیرون. چارلی مسئول نظارت بر کل روند تخلیۀ اطلاعاتی بود؛ از گزارش روزانه اوضاع گرفته تا گزارش‌های اطلاعاتی تکمیل شده معروف به (TD) که از پرسش و پاسخها جمع آوری می‌شد.
ولی او ترتیبات لازم را در اتاق دادیم و مهیای ورود صدام شدیم یک صندلی خالی برای دیکتاتور سابق بود. ناگهان در باز شد و صدام وارد شد پارچه ای روی سرش بود و بازوی سربازی را گرفته بود که او را به داخل اتاق هدایت میکرد پارچه از روی سرش برداشته شد و خیلی سریع نگاهی به اتاق انداخت و همه را از نظر گذراند نگاهش همان طور بود که در شب دستگیری .دیدم بادگیر و دشداشه پوشیده بود موهایش بلند بود و باید اصلاح میشد با هر کدام ما تماس چشمی برقرار کرد خودش را جلو کشید و لبخندی دوستانه زد. دستانمان را فشار داد.
جای انکار نبود که صدام فارغ از قساوت هایش کاریزمایی قوی داشت. مردی با جثه ای ،بزرگ با یک متر و هشتاد و پنج سانتی متر قد و در کل درشت اندام من خودم یک متر و نود و پنج سانتی متری هستم ولی صدام به نظر می‌رسید که توجهی به این تفاوت ندارد»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا از سال و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«وقتی که به یو اس اس استارک ایالات متحده آمریکا اشاره کردم صدام ناگهان سکوت کرد. تا آن موقع به نظر می‌رسید که در حال لذت بردن از بحث است ولی حالا بی‌رغبت شده بود و ترجیح میداد چیزی نگوید به بحث ادامه دادم.
در ماه مه ،۱۹۸۷ ، دوران جنگ ایران و عراق عراقیها به اشتباه با موشکهای اگزوسه ناو یو اس اس استارک آمریکا را هدف قرار دادند که از حمل و نقل بین المللی در خلیج فارس پشتیبانی میکرد به صدام گفتم این احساس به برخی از تحلیلگران آمریکایی دست داده بود که حمله به این کشتی عامدانه ،بود تلاشی از سوی صدام برای انتقام گرفتن از قضیهٔ مک فارلین و ایران کنتراست که آمریکا محرمانه و از طریق اسرائیل به ایران سلاح فروخت،صدام حاضر نشد به چشمهایم نگاه کند. مضطربانه با چشم بندش بازی میکرد پرزهای نامرئی آن را میکند و آنها را میفشرد و باز میفشرد این نوع رفتار غیر معمول بود و هر وقت موضوعی ناراحت کننده پیش می‌آمد این کار را تکرار میکرد در ادبیات بازجویان و روان شناسان حرفهای این یک سرنخ غیر کلامی بود صدام تلاش کرده بود طوری عمل کند که گویی قضیۀ ایران کنترا خللی در نظرش نسبت به ایالات متحده به وجود نیاورده است. معهذا معلوم بود که عمیقاً به خاطر آنچه رفتار دوگانه آمریکایی ها با دشمنش در جنگی خونین میدانست ناخرسند است.
صدام در جریان مک فارلین فهمیده بود که یکی از شروط ایران برای مذاکره این بود که واشنگتن برای سقوط رژیم عراق به تهران کمک کند این نخستین اشاره به تغییر رژیم در عراق بود پانزده سال پیش از آنکه جرج دبلیو بوش آن را به عنوان سیاست رسمی ایالات متحده اعلام کند.
بعدها ما در اسناد شامل یادداشتهای جزئی جلسات شورای فرماندهی انقلاب بود که فهمیدیم صدام قضیه ایران کنترا را به بحث گذاشته بود.
ثابت شد که ایران کنترا به طور خاصی برای صدام حسین و دستیارانش تلخ بود و آنها هفته ها تقلا میکردند تا آن را هضم کنند»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور #مک_فارلین #ایران_کنترا
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌ مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«در یکی از جلسات وقتی که دربارۀ هیئت حاکمۀ ایران پرسیدیم صدام تلاش کرد مانند یک سیاستمدار برخورد کند. لحنی بزرگوارمنشانه به خود گرفت هرچند که ته مایه ای از خودپسندی در آن بود - ولی نمی توانست نفرتش را از ایرانیها پنهان کند گاهی اوقات صرف حرف زدن دربارۀ ایرانی ها او را پریشان می کرد در موردی اشاره کردم که ایالات متحده آمریکا و ایران مشترکات زیادی دارند. از او پرسیدم آیا خبر دارد که برخی‌ها از لس آنجلس به عنوان تهرانجلس» نام میبرند چون جمعیت زیادی از ایرانی‌ها آنجا زندگی میکنند؟ صدام شروع کرد به خندیدن گفتم که مردم ایران حتی برای قربانیان یازدهم سپتامبر شمع روشن کردند در این موقع صدام ناراحت شد با خندهای تمسخرآمیز گفت «این نفاق است. اوه هه برو پیش دوستان ایرانی‌ات ،بله با هم رفیق شوید ببین که این رفاقت چقدر طول میکشد! صدام بعد گفت دولتش با فرستادن نامه‌ای علنی که طارق عزیز به رمزی کلارک برای ۱۱ سپتامبر تسلیت گفته بود و پرسید نامۀ طارق عزیز به رمزی کلارک را نخوانده ای؟
کدام یک مهم ترند؟ طارق عزیز یا شهردار تهران؟ صدام حقیقتاً خود را سردمدار اعراب در برابر خطر ایران میدانست به همین علت گفت کل جهان عراقی ها را به عنوان مردمانی بسیار «شرافتمند تحسین می‌کردند او سپس نطق آتشین خود را علیه ایرانی‌ها را از سر گرفت ایرانی‌ها مردمانی غیر قابل اعتمادند،دروغگویند،ابتدا یک چیزی میگویند و بعد خلاف آن رفتار میکنند روحیۀ ایرانی این طوری است بعد در آن جلسه اضافه کرد: «ایران» به اسم اسلام همچنان به دنبال توسعه طلبی در جهان عرب .است آنها فکر میکنند اگر زمانه اجازه می،داد رهبری آزادسازی قدس را به عهده میگرفتند و فکر میکنند وقتی آن را به تصرف خود درآورند میتوانند امپراتوری اسلامی را تأسیس کنند ،آنها [ایرانیها] فکر میکنند که میتوانند ملت عرب را رهبری کنند. صدام همچنین ایران را متهم کرد که در ترور پسرش عدی در سال ۱۹۹۶ دست داشته است»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«در بحث ما دربارۀ ایران اتفاق خنده‌داری افتاد عامدانه نکته‌ای غلط را درباره یکی از اعضای کابینه صدام ،گفتم تا دربارۀ دیگران بیشتر حرف بزند. صدام ترفند مرا حمل بر نادانی کرد و گفت که اطلاعات خیلی کمی دارم در این لحظه بروس:گفت «اوه، پس شما فکر میکنید دوست من احمق است احمق درست مثل وقتی که کل نیروی هوای‌تان را برای جلوگیری از نابودی در اختیار دشمن خونی‌تان ایران ،گذاشتید؟ رنگ صدام پرید و هاج و واج نگاه کرد باورش نمیشد کسی به خودش جرئت بدهد تصمیم گیری‌اش را آن هم با این لحن غیر محترمانه زیر سوال ببرد.
صدام در جریان جنگ خلیج فارس هواپیماهای خود را به ایران فرستاد تا از حملات مصون بمانند او ساده لوحانه فکر می کرد که ایران آنها را به عراق پس می‌دهد اما این هواپیماها هنوز قرار است به بغداد بازگردانده شوند برخی حتی گمانه‌زنی کردند که او این کار را انجام داد تا ایران را وارد جنگ عراق با آمریکا کند.
صدام ناگهان لبخندی زد شانه هایش شروع کرد به لرزیدن و بعد خنده سر داد و گفت صحیح است. همه زدیم زیر خنده.
صدام مدام سعی داشت چهرهٔ بسیار مثبتی از خود ارائه کند، گفت به خمینی بی احترامی نکرده است و حتی مدعی شد که پا پیش گذاشت تا از جشن و سرور بیجا در عراق پس از مرگ او جلوگیری کند او به شدت ما را احمق فرض کرده بود.
از او درباره تبعید خمینی در عراق پرسیدم گفت که دو کشور پذیرفته بودنددر امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند،خمینی اما با خبرنگاران صحبت میکرد و نوارهایی بیرون می‌داد،یکی از اعضای شورای فرماندهی انقلاب را پیش او فرستادیم تا درباره توافق بین ما و شاه به وی توضیح بدهد به نمایندۀ خودمان گفتیم اگر خمینی به این توافق احترام گذاشت اوضاع کمافی السابق خواهد بود ولی اگر از گردن نهادن به این توافق خودداری کرد حضورش خاتمه یافته تلقی میشود،خمینی اعلام کرد به مبارزه علیه شاه ادامه می‌دهد و عراق را ترک می‌کند.
به نظرم صدام با اخراج خمینی از عراق میخواست این طور جلوه کند که از شاه فرمان نمی‌برد.
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«صدام به وراجی کردن بسیار علاقمند بود،به ما گفت که کردها را دوست دارد نمیدانم چه چیز آنهاست که مرا شیفته خود کرده است. شاید این حقیقت باشد که آنها افرادی صاف و ساده هستند. من عاشق مردم صاف و ساده روستایی هستم با آنها راحت ترم روستاییان افرادی بی شیله پیله.اند کردها تا پیش از سال ۱۹۶۱ مردمانی صاف و ساده بودند هر چیز با ارزشی در بغداد را میشد به یک کرد مورد اطمینان سپرد. بعد از سال ۱۹۶۱، خصومتهای قدیمی در شمال سر باز کردند و حکومت ناچار شد که به آن واکنش نشان دهد تا پیش از آن آنها آدمهایی صادق بودند ولی بعد از حلبچه اسم ما پیش کردها بد در رفت. کردها ایمان و اعتمادشان را به ما از دست دادند»
آنچه این اظهار نظر را عجیب و غریب کرد این نکته بود که صدام با حالتی مویه کنان چنین حرفی به زبان آورد گویی اصلاً نمیتواند درک کند چرا کردها از او دلگیر هستند. ارتش صدام در اواخر جنگ ایران و عراق با سلاح‌های شیمیایی به شهر کردنشین حلبچه حمله کرد. در جریان این حمله هزاران نفر کشته و هزاران نفر نیز مجروح شدند که بیشتر آنها افراد غیر نظامی بودند حمله ای که رسماً در ردۀ جنایت علیه کردها به تلافی حمایتشان از ایران شناخته شده است.
به گفته صدام حمله به حلبچه و استفاده از سلاح‌های شیمیایی کار ژنرال نزار الخزرجی، رئیس ستاد کل ارتش عراق بود. هنگامی که صدام از جریان حمله خبردار شد خشم سراسر وجودش را گرفت؛ نه به دلیل اینکه با حمله به افراد غیر نظامی بیگناه حقوق بشر نقض شده بود بلکه این حمله به بخشی از جامعه هوادار ایران در عراق صورت گرفته بود و صدام به درستی نگران بود که ایرانیها با در بوق و کرنا کردن اخبار استفاده از سلاح های شیمیایی خشم بین‌المللی را متوجه بغداد کنند.
گفته های صدام درباره عاشق کردها ،بودن شامل رهبرانشان نمیشد او هم #مسعود_بارزانی را که #اقلیم_کردستان_عراق است و هم جلال طالبانی را که بین سالهای ۲۰۰۵ تا ژوئیهٔ ۲۰۱۴ رییس جمهوری این کشور ،بود سیاستمدارانی دروغگو و غیرقابل اعتماد میدانست »
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«عدنان خیرالله برادر زن صدام و وزیر پیشین ،دفاع سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) در حادثۀ مشکوک سقوط بالگرد کشته شد گمانه زنی بسیاری از تحلیلگران امور عراق این بود که صدام او را کشته است زیرا محبوبیتش در ارتش رو به افزایش بود و احتمال میرفت که در پایان جنگ ایران و عراق چالشی برای زمامداری صدام باشد.
در واقع او مغز متفکر عراق در جنگ هشت ساله ایران بود، صدام اصرار داشت که عاشق عدنان خیرالله بوده است و هنگامی که از او حرف میزد علاقه اش به نظر واقعی می‌آمد صدام در زمان جنگ ایران و عراق همراه با عدنان خیرالله به خط مقدم جبهه رفت و ظاهراً روی مشورت با او تکیه زیادی داشت صدام فقدان وی را سوگوارانه چنین توصیف کرد: همچون تیری در قلبم بود همۀ مشکلات از آن زمان شروع شد پرسیدم منظورش چیست که حاضر به ارائهٔ جزئیات نشد اما فهمیدم که از کشتن او سخت پشیمان است و همه مشکلاتش را به نبودن او مربوط می داند.
صدام به ما گفت لحظه سرنوشت ساز زندگی‌اش در سنین کودکی رخ داد: «من دومین بچه در بین برادران و خواهرانم بودم بزرگترین ،ما انور بود خدا او را بعد از چهار یا شش ماه از ما گرفت بعد من به دنیا آمدم مادرم مرا شش ماهه حامله بود که پدرم درگذشت وقتی پدرم فوت کرد مادرم به خانه پدرش رفت خیرالله طلفاح دایی ام بود او زراعت میکرد در تکریت بود همان طور که رسم است وقتی مردی فوت میکند عموهایم ادارۀ خانواده را به دست گرفتند،سه عمو داشتم آدمهایی نازنین بودند و مرا از پدر بزرگم جدا نکردند بعد پدربزرگم فوت کرد و دایی‌ام تصمیم گرفت خانواده را به بغداد ببرد دو ساله بودم کمی بعد یک نفر که عمویم بود از مادرم خواستگاری کرد او ابراهیم حسن بود ما به تکریت بازگشتیم »
عدنان کوچکتر از من بود ولی پسر عموی مادرم عمر مسلط همسن من بود ۹ یا ده ساله بودم در رودخانه با هم شنا می کردیم آب سرد بود و برای همین روی ماسه ها دراز میکشیدیم تا گرم شویم. او شروع کرد به نوشتن اعداد و حروف روی ماسه هابعد دیدم عدنان هم بلد است و به دنبالش می نویسد و می خواند، پرسیدم اینها چیه؟ گفت «الف، ب ت ث» گفتم: «چطور یاد گرفتی؟» گفت: «در مدرسه» گفتم بابتش پول دادی؟ گفت نه مجانی است گفتم: «من را هم‌ راه می‌دهند؟ گفت «بله» این قضیه را با مادر و عمویم در میان گذاشتم مرا به تکریت برد و در مدرسه نام نویسی کرد.»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«وقتی دربارۀ محمد باقر صدر پرسیدم صدام خود را به کوچه علی چپ زد. گفت «کی؟»، طوری که انگار نمیتوانست اسمش را به خاطر بیاورد دوباره تکرار کردم و صدام گفت: «این اسم برایم آشنا نیست عراقی است؟ چرا توضیح بیشتری دربارۀ او نمی دهی شاید یادم بیاید» او دقیقاً میدانست دربارۀ چه کسی حرف میزنم ولی کلامی به زبان نیاورد تا زمانی که به او گفتم چه چیزهایی میدانم صدام در مکالمه هامان اغلب این بازی را از خودش در می آورد. او خود را بی اطلاع جلوه میداد و از من میخواست که برایش یادآوری کنم این راهی بود که از طریق آن میتوانست دریابد ما چقدر از یک موضوع خبر داریم صدام پرسید پیرمرد بود یا جوان؟ گفتم من دارم درباره یک پیرمرد حرف میزنم ناگهان چشمانش برقی زد و گفت: «آره. الان یادم آمد که درباره کی حرف میزنید بله افراد حکومتم با این آدم حرف زدند و به او گفتند دست از تحریک مردم بردارد موضوع دیگری که خبردار شدم این بود که او به قتل رسیده است
صادق صدر در سال ۱۹۹۱ به همدستی با رژیم روی آورد او قیام شیعیان پس از جنگ خلیج فارس را محکوم کرد و صدام سخاوتمندانه تلاشهایش را ارج نهاد و او را به عنوان رئیس اوقاف مذهبی منصوب کرد

هنگامی که از صدام درباره مرگ صدر پرسیدم او گفت نمایندگان دولت مکرر با وی دیدار کرده و از او میخواستند تا از منبر رفتن علیه رژیم خودداری کند آخرین بار یکی از اعضای سازمان امنیت ویژه به دیدار او .رفت او به صدر گفت که اگر اقداماتش را متوقف نکند ظرف یک ماه کشته میشود طارق عزیز مسئول این عملیات بود شاید به این دلیل که مسیحی بود. صادق صدر کفن سفید به تن کرد نمادی برای پیروانش که یعنی او غسل شهادت کرده است یک عامل امنیتی به نام طاهر جليل حبوش مأمور شد تا وی را ترور ،کند و او به نحو احسن این کار را انجام داد، موفقیت حبوش در خاموش کردن صدر شاید دلیلی بود بر اینکه صدام او را به عنوان رئیس سرویس اطلاعاتی عراق منصوب کرد.
او در دستۀ ورق افراد مهم تحت تعقیب یکی از خشت‌ها بود و تا امروز همچنان تحت تعقیب است»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«تصمیم گرفتم مکالمه به موضوعی برگردد که صدام در ابتدا از صحبت کردن دربارۀ جزئیاتش خودداری کرده بود؛ حملهٔ شیمیایی به حلبچه در مارس سال ۱۹۸۸؛ اقدامی تلافی جویانه علیه کردها به دلیل حمایتشان از ایران که نزدیک به پنج هزار کشته برجا گذاشت این عملیات زیر نظر على حسن المجید، پسرعموی صدام بود. افرائیم کرش و ایناری رائوتسی نویسندگان یکی از زندگینامه‌های اولیه خوب درباره صدام نوشته اند نزدیک به پایان #جنگ_ایران_عراق ... بیش از نیمی از روستاها و شهرهای مختلف کردستان پاکسازی و جمعیتشان اخراج شدند جمعیتی حدود نیم میلیون نفر در مناطقی با کنترل آسان تر یا اردوگاه هایی در جنوب غرب صحرای عراق اسکان داده شدند شبح پیشروی گسترده ایرانیها در کردستان صدام حسین را بر آن داشت تا در سطحی غیر قابل تصور علیه کردهای شهر حلبچه از #سلاح_شیمیایی استفاده کند.
«همزمان که ابری غلیظ از گاز توسط هواپیماهای عراقی در آسمان شفاف پخش می شد خبرنگاران ایرانی با شتاب خود را به شهر رساندند و جهان از دامنه گسترده این کشتار وحشتناک خبردار شد»
صدام نمیخواست دربارهٔ حلبچه حرف بزند نه فقط به دلیل اینکه این حمله به عنوان نسل کشی به رسمیت شناخته شده بود بلکه همچنین به دلیل عشقی که به کردها ابراز کرده بود وقتی این موضوع را دوباره مطرح کردم عصبانیت از صورتش می.بارید .گفت برو از نزار الخزرجی بپرس افسر فرمانده در منطقه #حلبچه وقتی به صدام گفتم که الخزرجی اینجا نیست ولی شما هستید و به همین دلیل است میپرسم زبان به شکایت گشود که این بازجویی است و من زیر بار آن نمیروم.
ناامید شدم چون بحث دربارۀ حلبچه میتوانست چیزهای زیادی دربارهٔ صدام به ما بگوید؛ دو مورد آن این بود که او امید داشت چه چیزی به دست بیاورد و آیا کاملاً از عمق چنین اقدامی خبر داشت؟ قصد داشتم او را به حرف بیاورم به کارگیری سلاح شیمیایی علیه کردها جنایت علیه بشریت اعلام شد و این نکته را به اثبات رساند که صدام سلاح کشتار جمعی در اختیار دارد و در استفاده از آن ابایی ندارد حتی علیه مردم خودش»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«به واشنگتن بازگشتم و قرار بود به کاخ سفید بروم، به محض ورودم بوش از من پرسید از مقتدی صدر چه خبر؟ و به من نگاه کرد صدر یکی از موضوعات مورد علاقه این روزهای کاخ سفید بوش بود با وجود اینکه دو ماه پیش هم دربارۀ قضیه صدر به رییس جمهوری گزارش داده بودم ولی خواستار به روزرسانی اطلاعات دربارۀ این روحانی بود و از من گزارشی تر و تمیز در کمتر از سی ثانیه می خواست ، کار ساده ای نبود هر وقت که کارشناسان سیا برای بررسی عمیق درباره موضوعی خاص به کاخ سفید میرفتند ما گزارشی تهیه میکردیم که به چارچوب بحث کمک می کرد این مسئله مهمی بود چون بوش تمایل داشت شروع به پرسشهای رگباری از گزارش دهنده کند که موضوعات مختلفی را شامل میشد.
در مارس ،۲۰۰۸ نوری المالکی نخست وزیر [وقت] ،عراق، به صدری ها در بصره حمله کرد و به رغم اینکه نیروهایش تقریباً از سوی شبه نظامیان صدر محاصره شده بود توانست ضربه ای سهمگین به مردان مسلح وی وارد کند.
برای ارائه جزئیات دربارهٔ صدر آمادگی نداشتم چون بیشتر وقتم را صرف کار روی موضوع تروریسم و ایران کرده بودم آب دهانم را به سختی قورت دادم و دربارهٔ تلاشهای احتمالی ایران برای محاکمه صدر به اتهام قتل یک روحانی رقیب در سال ۲۰۰۳ گفتم که به نظر میرسید که بوش خیلی از این نکته خوش اش آمده است خنده سر داد و گفت کی فکر میکرد که ایرانیها بخواهند سر صدر کلاه بگذارند از من پرسید چرا این کار را میکنند و به او جواب دادم که ایرانیها میخواهند از صدر به عنوان اهرم فشار استفاده کنند و او را در مسیر خواسته های خودشان حفظ کنند. این نکته رییس جمهوری را به اینجا کشاند که بپرسد قرار است این قضایا به کجا ختم شود؟ گفتم که صدر ممکن است ما را غافلگیر کند و اینکه او همچنان پیروانی سرسخت دارد و امکان دارد برخلاف تصورات، انعطاف پذیری بیشتری به خرج بدهد بوش با حالتی بامزه به من نگریست و پرسید، آیا به نظرت صدر میتواند نقشی سازنده در عراق ایفا کند یا با دولت مالکی آشتی کند؟ گفتم احتمال آن وجود دارد.
بوش به من گفت که صدر آدمی لات و تبهکار است و ایالات متحده دیگر با او کاری ندارد. پاسخ دادم که صدر دیدگاه‌های بخش بزرگی از عراقی‌ها را نمایندگی میکند و هر زمان که اراده کرده جمعیت زیادی را گرد آورده است رییس جمهوری پرسید که برای این حرفم چه سندی دارم؟ گفتم، صدر اخیراً به دلیل نگرانی از بروز خشونت از طرفدارانش خواسته که دست به تظاهرات نزنند بوش از موضع مخالفت ،گفت گزارش‌هایی دیده است دال بر اینکه صدر به این علت چنین حرفی زده است که میدانسته هیچ کس در تظاهرات حاضر نمی شود این خبر جدیدی بود نمیتوانستم تصور لاطائلاتی از کجا درآمده است ولی این بحث را دنبال نکردم صادقانه بگویم شگفت زده شدم از اینکه رئیس جمهوری داشت با من بحث می‌کرد.
کاندولیزا رایس به من :گفت آیا فکر نمیکنی که صدر فقط آدمی خل وضع است؟ چرا باید او را جدی گرفت؟ گفتم در کمال احترام خانم ،وزیر من از پنج سال پیش دارم این حرف را میشنوم و با انگ خل وضع زدن به صدر به نظرم او را دست کم گرفته ایم و به خودمان آسیب میزنیم» بوش دخالت کرد و علناً سرم داد زد عه راستی؟ خب من فکر میکنم ما او را دست کم گرفته ایم او آدمی تبهکار و قاتل است و مردم عراق او را نمی خواهند.

ودر پایان ملاقات ، رییس جمهوری گفت آینده از آن آزادی است مردم عراق خواهان امنیت برای خانواده هاشان هستند و اینکه بتوانند امرار معاش کنند گفت آنها از کشتارهای صدر خسته شده اند. سپس از من پرسید که نظرم چیست من با این حقیقت موافق بودم که ارتش مهدی صدر با رفتارهای خشونت آمیز به خودش آسیب زده است ولی مسئلۀ اصلی برای هواداران صدر، مذهب بود. اضافه کردم که مقتدا همراه با پدر مورد احترامش محمد صادق جایگاهی شمایل گونه در میان شیعیان عراقی دارند که در نهایت اکثریت مردم عراق را تشکیل میدهند یادم هست آن موقع به این فکر میکردم که چقدر طنزآمیز است که دارم دربارۀ فردی مذهبی به رییس جمهوری توضیح میدهم و اینکه مذهب چقدر در عراق مهم است»
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سازمان سیا و‌مدیر تیم بازجویی از صدام بود.
نیکسون اکنون به نوشتن خاطرات خود مشغول است، «بازجویی از صدام»، اولین کتاب اوست.
بخش‌هایی از این کتاب هر روز در ایران بریفینگ منتشر خواهد شد؛
«آمریکا اصلاً آمادگی آن را نداشت که صدام را زنده گیر بیاورد مقامهای آمریکایی به این نتیجه قطعی رسیده بودند که صدام برای اینکه اسیر نشود دست به خودکشی میزند یا در حین فرار کشته خواهد شد. هنگامی که او زنده دستگیر شد کسی نمی دانست باید چکار کرد در طول نخستین هفته دستگیری صدام همزمان که سیاستگذاران این دست و آن دست میکردند که چطور باید با این بازداشتی جدید برخورد کرد و زمان با ارزش برای کسب اطلاعات از دیکتاتور از دست میرفت ما منتظر دستورالعمل بودیم تقریباً هر کسی با تجربه بازجویی از زندانیان به شما خواهد گفت که ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت اول پس از دستگیری اهمیت بالایی دارد در این فاصله شوک ناشی از دستگیری تازه است و تغییر وضعیت اطراف زندانی و موقعیت جدیدش به عنوان بازداشتی میتواند او را به فاش کردن اطلاعات ارزشمند و ادارد هنگامی که این شوک تخفیف پیدا کرد زندانی نسبت به محیط اطرافش احساس راحتی و اطمینان کرده کار بازجو دشوارتر می‌شود.
من به عنوان تحلیلگر سیاددر تلاش بودم تا سرنخی از صدام پیدا کنم. سیا به ما گفته بود که خود را برای بازجویی از یکی از بدنام ترین دیکتاتورهای قرن بیستم آماده کنیم ولی نمیدانستیم که چقدر برای این کار وقت داریم یا چه زمانی تخلیۀ اطلاعاتی صدام آغاز یا پایان خواهد یافت.
وقتی آیشمن در سال ۱۹۶۰ از سوی موساد ربوده و برای محاکمه به اورشلیم برده شد.
تخلیه اطلاعاتی او بیش از ۳۵۰۰ صفحه گزارش شد به علاوه ۱۲۷ صفحه یادداشت که خود آیشمن نوشته بود من چنین روندی دربارهٔ صدام مدنظرم بود ولی محافظان او در ارتش نوشت افزار در اختیارش نمی‌گذاشتند چون میترسیدند با استفاده از آنها به خودش آسیب بزند.
سرتیم ما میخواست که رویکردی تهاجمی در پیش بگیریم او را لخت کنیم و رویش آب سرد بریزیم تاکتیکی که روی برخی زندانیان القاعده تا حدودی کارساز بود این ایده بدی بود به این فکر کردم که این روش برای صدام توهین آمیز خواهد بود و در نتیجه مصمم میشود چیزی به ما نگوید خوشبختانه طبقۀ هفتم لانگلی با این روش مخالفت کرد و گفت در بازجویی آزادش بگذارید.
از کتاب #بازجویی_از_صدام ، #تخلیه_اطلاعاتی_رئیس_جمهور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing