ایران بریفینگ / فارسی
5.98K subscribers
11.9K photos
22.8K videos
23.5K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
گوشه هایی از دوگانگی ها در جنگ که به جنایت منتهی شده

#ایران_بریفینگ / دوگانگی، تشکیلات موازی، نگاه کدخدامنشانه‌ برای حل اختلاف‌ها و کم‌توجهی به مشکلات، در هنگامه‌ی نبرد می‌تواند کار را به جاهای سخت بکشاند، این ضعفی است به درازای ۴۰ سال جمهوری اسلامی .
در هشت سال جنگ ایران و عراق این دوگانگی و موازی کاری بیشترین لطمه را به جنگ وارد کرده که کوچکترین ماحصلش جان باختن جوانان ایران بوده ، شاید همین نارسایی ها و دوگانگی ها بوده که هیچگاه روایت واقعی و اصیل جنگ عنوان نمی شود، در زیر گوشه های بسیار کوچکی از این دوگانگی ها و به واقع «جنایات جنگی» را بخوانیم:
#صیادشیرازی پس از شکستِ عملیات قادر ناراحت بود؛ «به‌شدت بدبین شده بود و درست یا غلط گمان می‌کرد در عملیات قادر او را تنها گذاشتند تا شکست بخورد.» (در کمین گل سرخ، ص۳۴۵ به نقل از یادداشت‌های روزانه‌ی غلامرضا صالحی، از فرماندهان لشکر ۲۷ #سپاه_پاسداران ) همدلی سپاه و ارتش در پیروزی‌های بزرگِ سال دوم جنگ نقش مهمی داشت؛ اما به‌تدریج با شکست‌ها، اختلاف‌ها هم تشدید شد.
🔹صیاد به ضرورت یک فرمانده واحد برای جنگیدن معتقد بود. #محسن_رضایی می‌گوید: «بعد از والفجر مقدماتی ایشان آمد و نشست و گفت آره اگر شما نپذیرید كه وحدت فرماندهی در جنگ حاصل شود، ما ول می‌كنیم و می‌رویم... ما گفتیم اصلا این حرفْ حرفِ بی‌خودی و بی‌ربطی است.» (گفتگوی رضایی با راویان جنگ، ص۵۷)
🔹اختلاف که بیشتر شد هاشمی برای عملیات بدر(اسفند ۶۳) فرماندهی عملیات را به رضایی داد؛ «مطرح شد که من فرمانده هستم و برادرمان صیاد هم از من تبعیت بکند. منتها قرار شد كه هیچ‌کسی این را نفهمد.»(سطرهای ناخوانده، ص۷۷) بدر به شکستی تلخ تبدیل شد و فرمانده سپاه با افزایش انتقادها در شرایط سختی قرار گرفت.
🔹هاشمی این‌بار(سال۶۴) از طرح‌های صیاد استقبال کرد. رضایی می‌گوید صیاد گفت ۵روزه جنگ را تمام می‌کند و هاشمی «ارتش را مسئول جنگ كرد. ما هم كه شاهد این وضع بودیم، گفتیم حرفی نیست... ما یك نفر را معرفی می‌كنیم تا زیر نظر صیاد شیرازی كه گفته است من در عرض پنج روز جنگ را تمام می‌كنم، عمل كند.» رضایی با اشاره به مشکلات این دوره و شکست عملیات قادر می‌گوید: «برادران ارتش علاوه بر مشكلات بالا وقت زیادی را هم تلف كردند»(گفتگوی محسن رضایی با راویان جنگ، ص۴۴ تا ۴۶)
حالا از طرفی صیاد به تنهاگذاشته‌شدنش در عملیات قادر بدبین بود و از طرف دیگر بخشی از فرماندهان دلیل شکست را ضعف طراحی و فرماندهی او می‌دانستند. گویا بدبینی‌ها به بدنه‌ی نیروها نیز کشیده شده بود. عبدالحسین مفید از فرماندهان ارتش در خاطراتش به یک گردهمایی دوروزه در پاییز ۶۴ با حضور رزمندگان ارتش برای بررسی مشکلات ارتش در جنگ اشاره کرده است. از نتایج این گردهمایی این بود که در ارتش«پیروی کورکورانه از سپاه پاسداران در تعیین هدف، ماموریت و تهیه‌ی طرح و اجرا» وجود دارد.(بازخوانی جنگ تحمیلی، ص۱۵۹)

🔹وقتی بدنه دچار ابهام باشند و اختلاف‌ها ریشه‌دار، توصیه‌های اخلاقی مشکلی را حل نمی‌کند همان‌گونه که توصیه‌های امام و هاشمی و سایر مسئولان اختلاف‌ها را حل نکرد. هاشمی در خاطراتش مشکل جنگ را نظرات دوگانه‌ی ارتش و سپاه معرفی می‌کند هرچند می‌گوید هر دو طرف حسن نیت دارند و آماده‌ی شهادتند؛ اما مفید معتقد است او نمی‌خواهد واقعیت را بیان کند و «مشکل اصلی در ناتوانی فرماندهی کل قواست که قادر به یک‌پارچه کردن نظرات دو‌گانه نیست.» و هاشمی و همکارانش در فرماندهی کل نمی‌توانند مسائل تخصصی نظامی را که توسط دو فرمانده ارائه می‌شود، تحلیل و بهترین گزینه را انتخاب کنند.(‌بازخوانی جنگ تحمیلی، ص۱۵۲)
🔹فرماندهان ارتش سعی کردند روسای دو قوه‌ی دیگر را نیز در جریان مشکلات ارتش قرار دهند. در سمیناری که با حضور رئیس‌جمهور خامنه‌ای در آذر ۶۴ برگزار شد، برخی مشکلات مطرح شد. آن‌ها هنوز در حال طرح مشکلات پشتیبانی و نیروی انسانی بودند که آقای خامنه‌ای گفت: «این‌جا جای این حرف‌ها نیست. همه هستند. بهتر است در جلسه‌ی خصوصی‌تری عنوان کنید.» فردای آن روز موسوی اردبیلی رئیس قوه‌ی قضاییه به سمینار آمد و واکنشش این بود که: «معلم تقصیر را به گردن شاگرد می‌اندازد و شاگرد به گردن معلم. بروید جنگ کنید»(همان، ص‌۱۶۲)
🔹فرمانده سپاه گمان می‌کرد با امکانات ارتش می‌تواند به پیروزی‌های بزرگ برسد. هاشمی در ۱۴اردیبهشت۶۶ نوشته است: « محسن رضایی بعد از ملاقات امام آمد... پیشنهاد داشت که امام به خود ایشان درجه‌ی امیری ارتش بدهد که بتواند بر امکانات ارتش دست داشته باشد و از موضع قدرت همه‌چیز را در خدمت جنگ بگیرد و با ارتشی‌ها برخورد کند.»(دفاع و سیاست، ص۹۴) اما فرمانده سپاه در آخرین ماه‌های جنگ به برآورد واقعی‌تری رسید و نامه‌ای نوشت که در آن درخواستهایی داشت که نه تنها در ارتش موجود نبود که در مقدورات کشور نیز نبود.
@Irbriefing
https://t.me/IBMEDIA/3351
هاشمی رفسنجانی و دیگر اعضای شورای عالی دفاع معتقد بودند چون اسرائیل بر جنوب لبنان تسلط و برتری دارد بنابراین نمی شود از جبهه سوریه نیرو اعزام کرد تا به لبنان و یا اسرائیل بروند و بهتر است در انتظار پاسخ و نظر صدام بمانند تا از خاک عراق نیروهای ایرانی اعزام شوند، بنابراین جواب و موافقت صدام بسیار مهم بود.
جواب نامه صدام به امضای سید احمد خمینی و از طرف روح الله خمینی فردای همان روز ۱۷ خرداد ۱۳۶۱ به پیشکار پادشاه عمان داده شد و او از تهران مستقیم به بغداد رفت.
همان روز روح الله خمینی پیام دیگری هم نوشت که از صداوسیما و رسانه های جمهوری اسلامی منتشر شد، آیت الله خمینی در پیامی ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به جنوب لبنان و سوریه با آوردن کلمه استرجاع در ابتدای پیام، نارضایتی خود را از سکوت و بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی ابراز داشت: «من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می‌گویم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که بدست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی گرچه آن هم استرجاع دارد، بلکه برای بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت های آنها استرجاع می‌کنم و ای‌کاش فقط بی‌تفاوتی بود…»

اما جعبه سیاه و رمزی در این میان است،#اکبر_هاشمی_رفسنجانی در خاطراتش معتقد است #روح_الله_خمینی به او اجازه اعزام نیرو را در آن جلسه نهایی به آنها داده است اما در مقابل بسیاری همچون #صیادشیرازی و همچنین در خاطرات #آیت_الله_منتظری آمده است که هاشمی و رضایی بدون آنکه منتظر اجازه نهایی خمینی بمانند لشکری به سوریه فرستادند و‌خمینی را در مقابل عمل انجام شده قرار داده‌، بهر روی رزمندگان ایرانی عازم سوریه شدند.
کامل مقاله تحلیلی و اختصاصی «چرا جمهوری اسلامی مرگ احمد متوسلیان را مدام تکذیب می کند؟» را می توانید در سایت #ایران_بریفینگ بخوانید.
#کلاف_پیچیده_متوسلیان
Irbr.news
@irbriefing