📌 تجربه دینی و عارفان اسلامی
🔗 [مطالعه کامل مطلب در وبسایت اصلاحوب]
✍️ عرفان حکمتی
تجربهی دینی به حالتها، احساسات یا درکهایی اطلاق میشود که فرد آنها را نوعی ارتباط یا مواجهه با امر مقدس، الهی یا نیروهای ماوراء طبیعی میداند.
این تجربهها طیف گستردهای از احساسات و درکها را در برمیگیرند و در سنت عرفانی اسلامی جایگاهی ویژه دارند.
📖 ادامهٔ مطلب را اینجا بخوانید:
#گزیده #دین #اندیشه #تجربه_دینی #عرفان_اسلامی
📲 همراه ما در شبکههای اجتماعی باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
🔗 [مطالعه کامل مطلب در وبسایت اصلاحوب]
✍️ عرفان حکمتی
تجربهی دینی به حالتها، احساسات یا درکهایی اطلاق میشود که فرد آنها را نوعی ارتباط یا مواجهه با امر مقدس، الهی یا نیروهای ماوراء طبیعی میداند.
این تجربهها طیف گستردهای از احساسات و درکها را در برمیگیرند و در سنت عرفانی اسلامی جایگاهی ویژه دارند.
📖 ادامهٔ مطلب را اینجا بخوانید:
#گزیده #دین #اندیشه #تجربه_دینی #عرفان_اسلامی
📲 همراه ما در شبکههای اجتماعی باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
🍀 یاد مرگ
بدان که یاد مرگ بر سه گونه است:
1️⃣ یاد غافلان:
کسی که دلبستهی دنیاست و از مرگ یاد کند، اما از آن بیزار باشد؛ چون میترسد لذتهای دنیا را از دست بدهد. این یاد مرگ، او را از خدا دورتر میکند. با این حال، اگر دنیا بر او تلخ شود و دلش از آن بگسلد، این یاد نیز بیثمر نخواهد بود.
2️⃣ یاد تائب:
کسی که توبه کرده و از یاد مرگ بهره میبرد تا بر خوف و پایداریاش افزوده شود، گذشته را جبران کند و شکرگزار باشد. او از اصل مرگ بیزار نیست، اما از تعجیل آن میترسد تا مبادا ناتمام برود. این یاد، پاداشی بزرگ دارد.
3️⃣ یاد عارف:
عارف، مرگ را وعدهگاه دیدار دوست میبیند. همچون حذیفه که در دم واپسین گفت: «حبیب آمد، آن هم به وقت حاجت.» و با خدای خود چنین گفت: «اگر دانی، فقر را بر توانگری، بیماری را بر تندرستی، و مرگ را بر زندگی دوستتر دارم. مرگ را بر من آسان گردان تا به دیدار تو آرام گیرم.»
ورای این مقام، مقامی بالاتر است؛ کسی که نه مشتاق مرگ است و نه گریزپا از آن. تنها آنچه را خدا خواهد، دوست دارد. به مقام رضا رسیده، دلش آکنده از یاد خداست و در همه حال، مرگ و زندگی نزد او یکی است...
✍ امام محمد غزالی
#یاد_مرگ
#عرفان
#امام_غزالی
#توبه
#مرگ_و_زندگی
#فلسفه_مرگ
#سلوک
#عرفان_اسلامی
#ذکر_مرگ
#معنویت
#رضا_به_تقدیر
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
بدان که یاد مرگ بر سه گونه است:
1️⃣ یاد غافلان:
کسی که دلبستهی دنیاست و از مرگ یاد کند، اما از آن بیزار باشد؛ چون میترسد لذتهای دنیا را از دست بدهد. این یاد مرگ، او را از خدا دورتر میکند. با این حال، اگر دنیا بر او تلخ شود و دلش از آن بگسلد، این یاد نیز بیثمر نخواهد بود.
2️⃣ یاد تائب:
کسی که توبه کرده و از یاد مرگ بهره میبرد تا بر خوف و پایداریاش افزوده شود، گذشته را جبران کند و شکرگزار باشد. او از اصل مرگ بیزار نیست، اما از تعجیل آن میترسد تا مبادا ناتمام برود. این یاد، پاداشی بزرگ دارد.
3️⃣ یاد عارف:
عارف، مرگ را وعدهگاه دیدار دوست میبیند. همچون حذیفه که در دم واپسین گفت: «حبیب آمد، آن هم به وقت حاجت.» و با خدای خود چنین گفت: «اگر دانی، فقر را بر توانگری، بیماری را بر تندرستی، و مرگ را بر زندگی دوستتر دارم. مرگ را بر من آسان گردان تا به دیدار تو آرام گیرم.»
ورای این مقام، مقامی بالاتر است؛ کسی که نه مشتاق مرگ است و نه گریزپا از آن. تنها آنچه را خدا خواهد، دوست دارد. به مقام رضا رسیده، دلش آکنده از یاد خداست و در همه حال، مرگ و زندگی نزد او یکی است...
✍ امام محمد غزالی
#یاد_مرگ
#عرفان
#امام_غزالی
#توبه
#مرگ_و_زندگی
#فلسفه_مرگ
#سلوک
#عرفان_اسلامی
#ذکر_مرگ
#معنویت
#رضا_به_تقدیر
📲 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وبسایت 🔸 آپارات
📖 قرآن، باران اشک اقبال لاهوری
اقبال لاهوری از همان دوران جوانی، عادت داشت قرآن را با صدای بلند بخواند.
روزی پدرش از کنارش گذشت و آرام گفت:
ـ «اقبال! روزی نکتهای مهم درباره قرآن به تو خواهم گفت.»
مدتی گذشت... تا اینکه روزی دیگر، هنگامی که اقبال طبق معمول مشغول تلاوت بود، پدرش گفت:
ـ «قرآن را چنان بخوان که گویی همین الآن از جانب خدا بر تو نازل میشود.»
این جمله، چون نوری بر دل اقبال نشست و تأثیری ژرف در جانش گذاشت. از آن پس، قرآن را با حالی دیگر، لحنی دیگر و دلی اشکآلود میخواند؛ چنانکه صفحات قرآن از اشکهایش خیس میشد...
پس از وفاتش، هنگامی که اتاقش را جمع میکردند، نسخهای از قرآن یافتند که برگهایش از شدت خیسشدن با اشک و خشکشدنهای پیاپی، چروکیده و مچاله شده بودند.
امروز، آن قرآنِ اشکخورده، در کتابخانه اسلامی کالج لاهور نگهداری میشود؛ یادگار قلبی که با وحی خدا میتپید...
🖋 هادی محمودی- تهران
#اقبال_لاهوری #قرآن_و_اشک #تلاوت_با_دل #یادگار_ایمان #کتابخانه_لاهور #قرآن_زنده #پدرانه #عرفان_اسلامی #ادب_وحی
🌐اصلاحوب را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗آپارات | 🔗تلگرام
اقبال لاهوری از همان دوران جوانی، عادت داشت قرآن را با صدای بلند بخواند.
روزی پدرش از کنارش گذشت و آرام گفت:
ـ «اقبال! روزی نکتهای مهم درباره قرآن به تو خواهم گفت.»
مدتی گذشت... تا اینکه روزی دیگر، هنگامی که اقبال طبق معمول مشغول تلاوت بود، پدرش گفت:
ـ «قرآن را چنان بخوان که گویی همین الآن از جانب خدا بر تو نازل میشود.»
این جمله، چون نوری بر دل اقبال نشست و تأثیری ژرف در جانش گذاشت. از آن پس، قرآن را با حالی دیگر، لحنی دیگر و دلی اشکآلود میخواند؛ چنانکه صفحات قرآن از اشکهایش خیس میشد...
پس از وفاتش، هنگامی که اتاقش را جمع میکردند، نسخهای از قرآن یافتند که برگهایش از شدت خیسشدن با اشک و خشکشدنهای پیاپی، چروکیده و مچاله شده بودند.
امروز، آن قرآنِ اشکخورده، در کتابخانه اسلامی کالج لاهور نگهداری میشود؛ یادگار قلبی که با وحی خدا میتپید...
🖋 هادی محمودی- تهران
#اقبال_لاهوری #قرآن_و_اشک #تلاوت_با_دل #یادگار_ایمان #کتابخانه_لاهور #قرآن_زنده #پدرانه #عرفان_اسلامی #ادب_وحی
🌐اصلاحوب را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗آپارات | 🔗تلگرام