اصلاح‌وب | islahweb.org
4.4K subscribers
11.3K photos
2.52K videos
309 files
13.6K links
✳️ اصلاح‌وب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح

Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Download Telegram
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

خواهرم اگر روزی فرارسد که ما فکر و اندیشه‌هایمان را قُرُق کنیم و دوست نداشته باشیم که دیگران، خود را صاحب این اندیشه‌ها بدانند و بر‌انحصاری بودن آن‌ها پافشاری نماییم،

آن روز، روزِ ضعف و زبونیِ ما و بی‌اعتمادی به
باورهایمان است و نشانه‌ی این است که
این باورها، جوشیده و نشأت گرفته از اعماقِ قلبِ ما نیستند؛
👈 چون ناآگاهانه و بی‌اختیار، آن‌ها را از جان خویش دوست‌تر می‌داریم!

❗️البته؛ خوشحالی و شادی واقعی، هنگامی است که در زمان حیات خویش دیگران را ببینیم که صاحب افکار و اندیشه‌های ما شده اند؛

👈 چون تنها بازرگانان هستند که اجازه نمی‌دهند کالاهایشان، جز در روابط تجاری و به منظورِ سود بیشتر، به طریقی دیگر و به دست کسانی دیگر، رد و بدل شو،د تا مبادا دیگران، این سود ویژه را از دست آن‌ها بربایند!!

✔️ اما متفکران و صاحبان عقیده، تمام سعادت و خوشبختی خویش را در این می‌بینند که مردم در فکر و اندیشه‌ی آنان شریک و سهیم گردند و آن قدر در تبیین و تفهیم این باورها اصرار می‌ورزند که مردم (صاحبان جدید این افکار) آن‌ها را از خود بدانند و نه از صاحبان اصلی و قدیمی‌شان!!

👈 این اندیشمندان و متفکران، هیچگاه خود را صاحب این اندیشه‌ها و باورها نمی‌دانند؛
👈 بلکه خود را مرکزی برای انتقال و تبیین آن‌ها به حساب می‌آورند و احساس می‌کنند این منبعی که آن‌ها از آن تغذیه و سیراب می‌شوند، ساخته‌ی دست خودشان نیست و در تولید آن، هیچ نقشی برای خود قائل نیستند.

🔻 تنها خوشحالی و سعادت ایشان در پیوند و ارتباطشان با این منبع اصلی و اولیه است...

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

خواهر جان! میان دانستن چیزی و درک و فهم آن، فرق بسیاری است:

♡ اولی: دانش و آگاهی است.
♡ دومی: شناخت است و عرفان.

👈 در اولی، با چند کلمه و مفهومِ بی‌روح و یا چند آزمون جزئی سروکار داریم؛
👈 اما در دومی: سر و کار ما با ناله‌ها و فریادهای زنده و ادرکات کلی است...

♡ در اولی:
دانسته‌هایمان را از بیرون وارد می‌کنیم و سپس در عقل و در ذهن، ظاهر و ماندگار خواهند شد؛

♡ در دومی:
حقایق از درون ما سر بر می‌آورند و همان خونی در آن‌ها جاری است که در رگ‌های ماست و پژواک آن‌ها با تپش قلبمان هم آهنگ و هم آوا است.....

♡ اولی:
آدرس و نام و نشان دیده می‌شود این خانه‌ی دانش است با تمام عناوين و القاب گوناگون آن؛
آن دیگری، خانه‌ی دین است با همه‌ی نام‌ها، مذاهب و فرقه‌هایش!
و این یکی هم، خانه‌ی هنر است با همه‌ی انواع مکاتب و سبک‌های آن....

♡ دومی:
تنها یک نیروی بیکران است که به قدرت عظیم و لایزال هستی، متصل بوده و رود روانی است که از منبع اصلی و اولیه سرچشمه می‌گیرد!

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

عزیزم! ما نیاز بسیار شدیدی به دانشمندان متخصصان تمام بخش‌های علوم و دانش‌های بشری داریم؛
👈 آن‌هایی که آزمایشگاه‌ها و اتاق کار خود را چون پرستشگاه‌ها و کلیساها، می‌پندارند!
👈 و زندگی خویش را فدای تخصص‌شان می‌نمایاند؛ که البته نه فقط به نیت ایثار و فداکاری به خاطر دیگران،
🔻بلکه با انگیزه‌ی چشیدن طعم و مزه‌ی آن و با همان احساسی که خداپرست واقعی به هنگام تقدیم جانش به پروردگار خود دارد.....!

✔️ ولی با همه‌ی این‌ها بدان که چنین افرادی نمی‌توانند راه و رسم زندگی و خط مشی آینده‌ی بشریت را برای او ترسیم کنند.

پیشوایان و رهبران واقعی، آن‌هایی هستند که همیشه دارای نیروی ایمان فوق‌العاده و روحی بسیار والا بوده‌اند و در آینده نیز، چنین خواهند بود.

آنان حامل آن شعله‌ی مقدسی هستند که تمام اجزای علم و دانش در مقابل گرمی‌اش، آب می‌شود و نورش، راه کاروان بشری را روشنی می‌بخشد...

👈 آن شعله‌ی مقدسی که منبع آن، دارای تمام جزئیات علم و دانش و است؛ به کاروان، نیرو و توان می‌دهد و گام‌هایش را در طی این مسیر طولانی و سنگلاخ، استوار و پُرشتاب می‌کند.

پیشوایان واقعی، کسانی هستند که با دیده‌ی دل، آن هماهنگی و اتفاق و اتحاد بین علم و هنر و باور و کردار را درک می‌کنند، که در ظاهر، متفرق و پراکنده می‌نمایند.

✔️ درک و دریافت پیشوایان حقیقی از این امور، به گونه‌ای است که نه هیچ کدام را مورد بی‌توجهی و یا کم توجهی قرار می‌دهند و نه به هیچ یک از آن‌ها، بهای اضافی می‌دهند؛
👈 بلکه همه را با هم و مکمل هم می‌بینند.

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

خواهرم! تسلیمِ محض و ایمانِ بی‌قید و شرط به کارهای خارق العاده و نیروهای ناشناخته، خطرناک است؛
👈 زیرا به خرافات و افکار پوچ و بی‌خاصیت منتهی می‌شود و آن وقت زندگی را به وادی خیالات می‌کشاند.....!

✔️ اما بی‌ایمانیِ مطلق هم به این موضوع، کم اهمیت‌تر از آن نیست؛
🔻 زیرا تمام روزنه‌های نگاه به دنیای مجهولات و اسرار ناشناخته‌ی جهان هستی، مسدود می‌گردند

و این، یعنی انکارِ همه‌ی نیروهای غیبی و قدرت‌های نامرئی؛ تنها به این خاطر که در مرحله‌ای از حیات انسانی فراتر از احساسات و ادراکاتِ او هستند؛
👈 و بعضی‌ها با این اقدامات‌شان، هستی را با همه‌ی عظمت و قدرت و ارزشمندی‌اش، در دایره‌ی تنگ و محدود یک «معلوم» می‌گنجانند که اگر حالا هم، تمام دانسته؟ها و «معلومات» بشر را با «مجهولاتِ» جهانِ هستی مقایسه کنیم، بسیار حقیر و ناچیز می‌نماید.

✔️ بی‌گمان، زندگی انسان بر این کره‌ی خاکی، چیزی جز زنجیره‌ای از حلقه‌های دانایی و شناخت نیروهای جهان و یا جهالت و نادانی به این نیروها نیست و هر بار که حلقه‌ای از این زنجیرها را پاره می‌کند، گامی به پیش بر می‌دارد.

البته هر بار که انسان از این طلسم، رازی را می‌گشاید که چند ساعت پیش، برایش ناشناخته و فراتر از احساس و اندیشه‌ی او بود، همین او، را تحریک و تلاشش را تضمین می‌کند که باز هم، نیروها و اسراری وجود دارند که به آن‌ها پی‌نبرده است، چون هنوز در دوران امتحان و آزمایش است.

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

به راستی، ارج نهادن به اندیشه‌ی انسان، خود به خود این را می‌طلبد که برای اسرار عالم و مجهولات هستی، حساب ویژه‌ای باز کنیم.

ولی نه مثل کسانی که به خرافات و تأثیر نیروهای غیبی اعتقاد دارند تا از این طریق، مشکل گشایی کنند،
👈 بلکه به منظور درکِ عظمتِ هستی و شناختِ مقام و جایگاهِ خودمان در این دنیای بیکران که این هم، موجب فتح باب علوم و دانش‌هایی دیگر و همچنین شناسایی پیوندها و روابط درونی و روحی ما با این هستی می‌گردد.

✔️ این‌که آنچه هنوز کشف نشده، بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از کشفیات و معلومات بشر است، شکی نیست؛
👈 به دلیل این‌که انسان، هر روز مجهول جدیدی را کشف می‌کند و هنوز هم مجهولات و ندانسته‌های بسیاری در انتظار کلیدِ جستجو و پژوهش اوست؛ تا هر دم رازی بگشاید.

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

آمنه عزیز! در این روزگار، عده‌ای چنان می‌پندارند که اعتراف نمودن به کبریاییِ مطلقِ پروردگار، به معنای تحقیر انسان و پایین آوردن ارزش و مقام او در این هستی است.


تو گویی، خدا و انسان در عظمت و قدرت، ضد یکدیگرند و با هم در رقابت‌اند.....!
👈 اما باورِ من این است که
هر اندازه ما انسان‌ها، کبریایی مطلق و عظمتِ پروردگار را احساس و درک کنیم به همان نسبت هم، احساس قدرت و ارزشمندی خواهیم کرد؛ زیرا ساخته‌ی دست این پروردگاریم!

✔️ آن‌هایی که گمان می‌کنند با انکار خداوند و با کوچک شمردن او می‌توانند خود را بالا بکشند، آدم‌های بی‌خاصیت و بی‌عرضه ای هستند که افق دیدشان آن قدر کوتاه و محدود است که به زحمت پیش پای خود را می‌بینند،
👈 و چنین می‌پندارند که انسان به هنگام ضعف و ناتوانی به موجودی ماوراء خود، به نام «خدا» پناه می‌برده است
و اکنون که در اوج قدرت و توانایی است، دیگر به او نیازی ندارد و تو چه می‌دانی؟!

شاید هم، قدرت و مکنت، پرده‌ای است بر دیده و دلِ آنان که به هنگام عجز و ناتوانی برداشته می‌شود!
🔻 اما درست این است و بسیار به جاست که، آدمی‌زاد هر اندازه توان و سلطه‌ی بیشتری داشته باشد، بیشتر هم، کبریایی مطلقِ پروردگار را احساس و درک می‌نماید؛
👈 زیرا آنگاه که نیرو و قدرت بیشتری در خود می‌بیند، بایستی منبع آن را هم فراموش نکند!

آن‌هایی که به کبریایی مطلق خداوند ایمان و باور دارند، نه تنها خود را کوچک و تحقیر شده نمی‌پندارند، بلکه احساس عزت و سربلندی هم می‌کنند؛
👈 چون به نیرویی که بر تمام هستی مسلّط است، تکیه دارند و نیک می‌دانند که میدان جَوَلان و اعتلای آنان در همین کره‌ی خاکی و در میان این مردم است و با عظمتِ بی‌مثالِ ذاتِ ربوبی، هیچ تصادم و تضادی نخواهد داشت
🔻 و همین‌ها با ایمانی عمیق، صاحب تکیه‌گاهی محکم و عظیم، از عزت و کرامت هستند؛
👈 و کسانی که فاقد چنین پایگاه و جایگاهی باشند، آن‌هایی هستند که همچون بادکنکی آن‌قدر باد کرده‌اند که پیش پایشان را نمی‌بینند و تمام افق‌هایِ هستی را گم کرده‌اند.

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

✍️
#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

خواهرم! گاه‌گاهی بردگی، خود را در لباسِ آزادی می‌نمایاند به این صورت که آزادی یعنی:

رهایی از هر قید و بندی، رهایی از هر قانون و عرف و عادتی، و رهایی از هرگونه تعهدات انسانی در این جهان و.....!

شما هم، البته می‌دانی که بین آزاد شدنِ انسان، از زنجیرهای زبونی و ذلت و فشار، و رهایی از تعهدات و پایبندی‌های انسانی و مسؤولیت‌هایش، فرقِ بزرگی وجود دارد؛
👈 چون اولی، رستگاری حقیقی است،
👈 ولی دومی، دست کشیدن از اصول و بنیان‌های است که پایه‌ی انسانیت انسان و مایه‌ی رهایی او از غل و زنجیرهای سنگین حیوانیت‌اند.

این نوع آزادی که آمیخته با شهواتِ حیوانی است یک (آزادی نقاب‌دار) است،
👈 چون در واقع، بردگی در مقابلِ آرزوها و هواهای نفسانی است؛ آرزوها و خواسته‌هایی که انسانیت، عمرِ طولانی‌اش را در راه مبارزه با آن‌ها سپری کرده تا از کویر سوزان و کشنده‌ی جبر شهوات، فرار کند و به قله‌ی بلند آزادی اصیل و انسانی خود برسد...!

راستی چرا انسان از اینکه نیازهایش را آشکار کند، شرم دارد؟ چرا؟
👈 زیرا به طور فطری احساس می‌کند که تعالی یافتن و فراتر رفتن از این نیازها، اولین مرتبه‌ی انسانیت بوده و رها شدن از قید و بندهایِ آن، آزادی حقیقی است و کنترل انگیزه‌هایِ حیوانی و نیز تسلط بر عواملِ ضعف و زبونی، هر دو در کرامت بخشیدن به انسان و تکریم او، مثل هم‌اند!

🖇 ادامه دارد...

T.me/Islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

آمنه من از آن‌هایی نیستم که به فکر و اندیشه‌ی مجرد و بریده از صاحبش باور دارند؛

👈 زیرا اندیشه، بدونِ وجودِ ایمانی زنده و پویا، بی‌معناست و چنین ایمانی نیز، جایی جز قلب و روح یک انسان ندارد و یقین دان.

🔻 که فکر و اندیشه بدون ایمانی پرجوش و خروش تنها یک سخن گزاف و پوچ است و یا حداکثر چند مفهوم مرده و بی‌روح!
👈 و آنچه به این مفاهیم جان می‌دهد، حرارت و گرمیِ ایمانی است، که از دل می جوشد و نور افشانی می‌کند.

مردم به اندیشه‌ای که از ذهنی سرد و خشک و نه از قلبی گرم و نورانی می‌تراود، باور ندارند.

✔️ کافی است که خودت قبل از دیگران تا حد اعلای ایمانی عمیق و پرجوش، به فکر و اندیشه‌ات، باور داشته باشی؛ آنگاه مردم نیز به آن باور خواهند داشت.

در غیر این صورت چیزی جز قالب‌ریزی و ریخته‌گری حروف و کلمات خشک و بی‌روح نخواهد بود!!

هیچ اندیشه‌ای، مادامی که در روح یک انسان، آرام نگیرد، پابرجا نخواهد ماند و به موجودی جاندار که همانند انسان حرکت کند و به راه افتد تبدیل نخواهد شد.

همچنین هر انسانی مادام که قلبش با (ایمانی) گرم و جوشان که خالصانه به آن باور و یقین دارد، آباد نگردیده باشد، زنده نیست و در خیل مردگان است.
✔️ پس بُریدنِ اندیشه از صاحب آن، مانند جداییِ روح از بدن و یا کلمه از معنا، گاهی اوقات غیر ممکن و بی‌معناست! و گاه، سرانجام آن نابودی و فناست...

و هر اندیشه‌ای که زنده و پابرجاست، حیاتش مدیونِ قلبِ یک انسان است؛
👈 اما آن افکار و اندیشه‌هایی که از غذای روح و خوراک دل بی‌بهره‌اند، اصلاً، مرده از مادر متولد شده و حتی یک وجب هم، انسانیت را به پیش نبرده‌اند...!

🖇 ادامه دارد...

T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

آمنه چقدر برایم سخت است حتی اگر به ذهنم هم خطور کند که

آیا می‌توان با استفاده از یک وسیله‌ی نامشروع، به هدفی پاک و مقدس دست یافت؟!
👈 چون اهدافِ پاک، از قلبی نورانی و روحی پاک نشأت می‌گیرند؛
👈 پس چگونه صاحبِ این قلب و این روح، برای رسیدن به مقاصدِ خویش، دست به چنین کاری می‌زند و با حتی به ذهنش هم خطور می‌کند؟!

مگر ممکن است برای رفتن به رودباری، از باتلاق ولجن‌زاری، بگذریم بدون اینکه از آلودگی‌ها و گل‌و‌لای آن لجن زار، بر بدنِ ما باشد!

✔️ بر همین منوال، اگر وسایل نامشروع را بکار گیریم، درون‌مان را آلوده و لکه‌دار کرده‌ایم و آثار این آلودگی بر روح و روان، نیز به هدفی که به آن و نائل گشته‌ایم، آشکار و ماندگار خواهد شد.

• بی‌گمان، در جهان «معنا» و «روح»، وسیله هم، بخشی از «هدف» است؛
• و در جهان روح، هیچ نوع تجزیه شدن و بخشی‌نگری، پذیرفته نمی‌شود تا بتوان هدف را از وسیله جدا تقول نمود.

فطرتِ انسان خود به خود اگر هدفی را عالی و پاک تشخیص داد، دیگر توانِ استفاده از وسیله‌ای ناپاک و نامشروع را برای دست‌یابی به آن نخواهد داشت؛
👈 بلکه به گونه‌ای فطری، حتی به ذهنش هم خطور نمی‌کند که:
هدف وسیله را توجیه می‌کند؛
✔️ و این در حالی است که در غرب، چنین دیدگاهی بسیار حکیمانه و بخردانه است!!
👈 البته جای شگفتی هم نیست، زیرا غرب با عقل و ذهن زندگی می‌کند و در عالم ذهن، هم جزئی‌نگری و بخش کردن امور، ممکن است!!

🖇 ادامه دارد...
T.me/islahweb
📌 نامه سید قطب به خواهرش آمنه

#سید_قطب
🔖مترجم:
#جلال_معروفیان

آمنه! خواهر عزیزم، دیگر از مرگ نمی ترسم و اگر هم اکنون به سراغم بیاید، از آن نمی‌گریزم؛
چون به راستی از زندگی خیلی چیزها گرفته‌ام و شاید بهتر باشد که بگویم بخشیده‌ام....!!
جدایی بین گرفتن و بخشیدن، همیشه هم آسان نیست.

🔻 زیرا در جهانِ «روح» هر دو یک معنا دارند؛ هرگاه چیزی را بخشیده‌ام، همان را نیز گرفته‌ام!!
👈 البته نه به این معنا که کسی به من چیزی داده باشد، بلکه هرگاه چیزی را بخشیده‌ام، چیزی هم گرفته‌ام؛ یعنی من هم به اندازه‌ی کسانی که به آنان چیزی داده‌ام، در خوشحال شده‌ام!!

پس دیگر از مرگ ترسی ندارم اگر هم اکنون به سراغم بیاید؛ چون هر چه که در توان من بود و از دستم بر می‌آمد، انجام داده‌ام و خیلی چیزها هستند که اگر زنده بمانم دوست دارم آن‌ها را نیز به انجام برسانم؛
👈 اما اگر نتوانستم انجامشان دهم، غم و غصه دلم را نمی‌گیرد؛ چون کسان دیگری هستند که این کار را می‌کنند.

اگر این موضوعات، شایستگی بودن و ماندن را داشته باشند، هرگز نمی‌میرند؛
👈 زیرا مطمئنم ناظری که
بر این هستی نظارت می‌کند، اجازه نمی‌دهد هیچ «خیری» و یا فکر مفیدی بمیرد و از بین برود.

✔️ دیگر از مرگ نمی‌ترسم، اگر هم اینک به سراغم بیاید، زیرا در راه خیر و نیکی آنچه در توان من بود و از دست من بر می‌آمد انجام داده‌ام، از خطاها و گناهانم نیز پشیمانم و آن‌ها را به خدای رحمان می‌سپارم. و به رحمت و رأفتش امیدوارم.

تنبیه و سرزنش او، برایم نگران کننده نیست؛
👈 زیرا سرزنش هر گونه که باشد درست و به جاست.
من هم عادت کرده‌ام که عواقب کارهایم را به عهده بگیرم و تحمل کنم و در روز حساب هم نتایج خوب و بد اعمالم را می‌پذیرم...!

🖇 ادامه دارد...
T.me/islahweb