#شیخ_غزالی اشتباه استاد #سید_قطب پیرامون #حاکمیت را به دو عامل ارجاع میدهد:
یک. ستمی که بر او از سوی نظام و انقلاب ژوئیه روا داشته شد و باعث گردید «تحت فشار شرایط و گرفتاری، دیدگاهی خاص ارائه دهد... استاد سید قطب پسر خواهری داشت که ظالمانه و خصمانه به زندان افتاد. سید در زندان مصیبتهای بسیاری را تحمل کرد. جلسات محاکمهاش بیهوده و نمایشی بود. بنابراین در نوشتههایش مقداری تندی و #خشونت بر ضد حاکمان دیده میشود. او آیات قرآن را چنین تأویل کرد که بر أساس آن باید با حکّام به صراحت درگیر شد. و این امکانپذیر نیست».
دو. اشتباه در نوع اندیشهی استاد سید است، «زیرا دانش فقهی وی اندک بود و عمق نداشت و از تسلط بر احکام فقهی بیبهره بود. به همین سبب سخنانی میگفت که محال بود فقیهان آن را بپذیرند، مثلا [در تفسیر آیهی اجعلوا بیوتکم قبلة] میگوید: «خانههایتان را قبله قرار دهید تا مسجد شوند و در آن نماز بگزارید». این سخن نمیتواند مقبول قرار گیرد. این بدان علت بود که بر او روحیهی دوری از جامعه و درگیری با نظام حاکم چیرگی داشت».
ادامهی مقالە را در نشانی زیر بخوانید: http://yon.ir/w1Vm
@islahweb
یک. ستمی که بر او از سوی نظام و انقلاب ژوئیه روا داشته شد و باعث گردید «تحت فشار شرایط و گرفتاری، دیدگاهی خاص ارائه دهد... استاد سید قطب پسر خواهری داشت که ظالمانه و خصمانه به زندان افتاد. سید در زندان مصیبتهای بسیاری را تحمل کرد. جلسات محاکمهاش بیهوده و نمایشی بود. بنابراین در نوشتههایش مقداری تندی و #خشونت بر ضد حاکمان دیده میشود. او آیات قرآن را چنین تأویل کرد که بر أساس آن باید با حکّام به صراحت درگیر شد. و این امکانپذیر نیست».
دو. اشتباه در نوع اندیشهی استاد سید است، «زیرا دانش فقهی وی اندک بود و عمق نداشت و از تسلط بر احکام فقهی بیبهره بود. به همین سبب سخنانی میگفت که محال بود فقیهان آن را بپذیرند، مثلا [در تفسیر آیهی اجعلوا بیوتکم قبلة] میگوید: «خانههایتان را قبله قرار دهید تا مسجد شوند و در آن نماز بگزارید». این سخن نمیتواند مقبول قرار گیرد. این بدان علت بود که بر او روحیهی دوری از جامعه و درگیری با نظام حاکم چیرگی داشت».
ادامهی مقالە را در نشانی زیر بخوانید: http://yon.ir/w1Vm
@islahweb
پرهیز از #خشونت
«خشونت»، به عنوان عنصری روانشناختی و جامعهشناختی، نقش تعیین کنندهای در حیات فردی انسانها و تحولات فکری و تاریخی جوامع، در طول زمان داشته است و با ورود انسان به دوران مدرن و تغییرِ بینش او در بارهی هستی، انسان و جایگاه او در هستی و نيز حقوق و تکالیفی که دارد، این موضوع اهمیت مضاعفی یافته است و نظر به این که به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران و فیلسوفان، انسانِ مُدرنِ قرن بیستویکم مَنشی فردگرایانه دارد، و خودخواه، خودمدار و در پي کسب قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی بیشتر است، یکی از معیارهای بسیار مهمّی که با آن، سلامت روانِ افـراد و مشروعیت و مقبولیتِ گروهها و نظامهای سیاسی-اجتماعی را میسنجند، نسبت آنها با خشونت در هر دو حوزهي نظري و عملي است.
مراد ما از خشونت، اِعمال روشهای غیرمسالمتآمیز و غیرقانونی برای تغییر ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جامعه است.
چون پرهیز از خشونت و یا توسل به آن از سوی افراد، گروه ها، سازمانها و نظامهای سیاسی برای نیل به اهداف و یا ایجاد هرگونه تغییر و تحول در جامعه، از نوع نگاه آنان به جهان هستی، طبیعت و ذاتِ انسان و تجارب تاریخی و سرانجام جایگاه، حقوق و تکالیفی که برای خود و دیگران قائلاند، ناشی میشود، ما نیز براساس مبانی اعتقادی خود[با الهام از قرآن و سنّت و با استناد به سیرهی رسولاکرم] پرهیز از خشونت وعدم توسل به آن را در هر حال و در هر شرایطی به عنوان یک اصل غیر قابل اغماض و مشی عملی در تعامل با دیگران و ایجاد تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی در جامعه برگزیدهایم و در راه ایجاد بستر و فضای مناسب روانی، اجتماعی و سیاسی برای عدم توسل به خشونت و پرهیز از آن، از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد و در این راستا، اصلاحِ بینش و نگرشِ افرادِ جامعه به گونهای که خواهد آمد، در اولویت ما قرار دارد.
انسان آزاد آفریده شده است و بارزترین جلوهی آزادیِ او، انتخاب آزادانهي عقیده و باور است. پروردگار مهربان، انسان را در این انتخاب آزاد و مختار گذاشته است و هیچ فردی حق ندارد به بهانهی این که انتخاب او بهترین انتخاب و گزینش است، دیگران را برای قبول باورهای خود تحت فشار و اجبار قرار دهد و كسي هم نباید به دلیل انتخاب نادرستی که داشته است، تحت فشار و اجبار قرار گیرد:
"هيچ اكراهي در دين نيست،..." (بقره/٢٥٦)
"...پس آيا تو مردم را ناگزير ميسازي كه از ايمان آورندگان باشند؟" (يونس/٩٩)
انسان موجودی خردورز و تربیتپذیر است و در شرایط مناسب میتواند بدون تهدید و یا اجبار، انتخابی درست و منطقی داشته باشد و نیازی به توسّل به خشونت نیست و در این مقوله هیچ فرقی بین انسانها از نظرِ نژاد، جنسیت، رنگ، توان اقتصادي و... وجود ندارد.
افراد از نظر روانی، فیزیولوژیکی و تجارب خانوادگی و شخصی با هم متفاوتند و درنتیجه بسیار طبیعی است که در نگاه به پدیدهها و فهم و تحلیل رویدادها دارای اختلاف نظر باشند و مانند هم نیندیشند و به تبعِ آن، فرهنگهای متفاوت و گوناگونی وجود داشته باشند. در نتیجه هیچ کس و هیچ فرهنگی به تنهایی صاحبِ حقیقتِ مطلق نبوده، حتي قادر به ادامهی حیات و رشد و تکامل خویش نخواهد بود. حذف دیگری و توسل به خشونت، نه تنها مذموم و ناپسند است، بلکه خلافِ هدفِ آفرینش و به زیان مصالح افراد و جوامع انسانی است.
#خشونتپرهیزی
@islahweb
«خشونت»، به عنوان عنصری روانشناختی و جامعهشناختی، نقش تعیین کنندهای در حیات فردی انسانها و تحولات فکری و تاریخی جوامع، در طول زمان داشته است و با ورود انسان به دوران مدرن و تغییرِ بینش او در بارهی هستی، انسان و جایگاه او در هستی و نيز حقوق و تکالیفی که دارد، این موضوع اهمیت مضاعفی یافته است و نظر به این که به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران و فیلسوفان، انسانِ مُدرنِ قرن بیستویکم مَنشی فردگرایانه دارد، و خودخواه، خودمدار و در پي کسب قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی بیشتر است، یکی از معیارهای بسیار مهمّی که با آن، سلامت روانِ افـراد و مشروعیت و مقبولیتِ گروهها و نظامهای سیاسی-اجتماعی را میسنجند، نسبت آنها با خشونت در هر دو حوزهي نظري و عملي است.
مراد ما از خشونت، اِعمال روشهای غیرمسالمتآمیز و غیرقانونی برای تغییر ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جامعه است.
چون پرهیز از خشونت و یا توسل به آن از سوی افراد، گروه ها، سازمانها و نظامهای سیاسی برای نیل به اهداف و یا ایجاد هرگونه تغییر و تحول در جامعه، از نوع نگاه آنان به جهان هستی، طبیعت و ذاتِ انسان و تجارب تاریخی و سرانجام جایگاه، حقوق و تکالیفی که برای خود و دیگران قائلاند، ناشی میشود، ما نیز براساس مبانی اعتقادی خود[با الهام از قرآن و سنّت و با استناد به سیرهی رسولاکرم] پرهیز از خشونت وعدم توسل به آن را در هر حال و در هر شرایطی به عنوان یک اصل غیر قابل اغماض و مشی عملی در تعامل با دیگران و ایجاد تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی در جامعه برگزیدهایم و در راه ایجاد بستر و فضای مناسب روانی، اجتماعی و سیاسی برای عدم توسل به خشونت و پرهیز از آن، از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد و در این راستا، اصلاحِ بینش و نگرشِ افرادِ جامعه به گونهای که خواهد آمد، در اولویت ما قرار دارد.
انسان آزاد آفریده شده است و بارزترین جلوهی آزادیِ او، انتخاب آزادانهي عقیده و باور است. پروردگار مهربان، انسان را در این انتخاب آزاد و مختار گذاشته است و هیچ فردی حق ندارد به بهانهی این که انتخاب او بهترین انتخاب و گزینش است، دیگران را برای قبول باورهای خود تحت فشار و اجبار قرار دهد و كسي هم نباید به دلیل انتخاب نادرستی که داشته است، تحت فشار و اجبار قرار گیرد:
"هيچ اكراهي در دين نيست،..." (بقره/٢٥٦)
"...پس آيا تو مردم را ناگزير ميسازي كه از ايمان آورندگان باشند؟" (يونس/٩٩)
انسان موجودی خردورز و تربیتپذیر است و در شرایط مناسب میتواند بدون تهدید و یا اجبار، انتخابی درست و منطقی داشته باشد و نیازی به توسّل به خشونت نیست و در این مقوله هیچ فرقی بین انسانها از نظرِ نژاد، جنسیت، رنگ، توان اقتصادي و... وجود ندارد.
افراد از نظر روانی، فیزیولوژیکی و تجارب خانوادگی و شخصی با هم متفاوتند و درنتیجه بسیار طبیعی است که در نگاه به پدیدهها و فهم و تحلیل رویدادها دارای اختلاف نظر باشند و مانند هم نیندیشند و به تبعِ آن، فرهنگهای متفاوت و گوناگونی وجود داشته باشند. در نتیجه هیچ کس و هیچ فرهنگی به تنهایی صاحبِ حقیقتِ مطلق نبوده، حتي قادر به ادامهی حیات و رشد و تکامل خویش نخواهد بود. حذف دیگری و توسل به خشونت، نه تنها مذموم و ناپسند است، بلکه خلافِ هدفِ آفرینش و به زیان مصالح افراد و جوامع انسانی است.
#خشونتپرهیزی
@islahweb