🔺ترامپیسم ترامپ را برگرداند!
ترامپ به قدرت بازگشت. برد او و باخت هریس در سپهر داخلی آمریکا حاوی دلالتهای فراحزبی مهمی در جامعه آمریکاست؛ هم برونداد فربهتر شدن ترامپیسم و راست هویتطلب و نیز لاغرتر شدن لیبرالیسم که از نوعی قبیلهگرایی درونی رنج میبرد.
سال ۲۰۲۰ پس از پیروزی بایدن نیز طی یادداشتی با عنوان "باخت ترامپ و برد ترامپیسم" تاکید شد که این باخت به معنای پایان ترامپیسم نیست و این پدیده در حال رشد است. نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ انعکاسی از همین واقعیت است.
البته ترامپ خالق این مکتب نیست، بلکه خود مولود آن است که گمشده خود را در ۲۰۱۶ در او دید و دوباره او را در ۲۰۲۴ به قدرت بازگرداند.
در سایه رشد ترامپیسم و هویتطلبی در جامعه آمریکا بعید نیست که دموکراتها برای پیروزی در آینده ناچار به چرخش گفتمانی شوند.
پیروزی ترامپ بار دیگر نشان داد که در مواجهه با نظرسنجیها باید وسواس و دقت نظر بیشتری داشت و نمیتوان هر نوع نظرسنجی را و لو این که روزنامه معروفی چون نیویورک تایمز انجام داده باشد، به عنوان سنجه دقیقی در نظر گرفت.
نگارنده چند روز قبل ضمن اشاره به نظرسنجی «اطلس اینتل» شانس پیروزی ترامپ را بیشتر دانست؛ اما با سیلی اعتراضگونه از پیامها و فوروارد نظرسنجیها مواجه شد که ارسال کنندگان با استناد به آنها بر پیروزی هریس تاکید داشتند.
هنوز میزان دقیق مشارکت در انتخابات مشخص نیست، اما منابعی آن را بیشتر از ۶۶.۸ درصد ۲۰۲۰ برآورد میکنند. اگر همین میزان هم باشد، باز صرف نظر از شکاف اجتماعی کنونی در آمریکا، این سطح مشارکت در یک نظام سیاسی حدودا ۲۵۰ ساله اتفاقی نیست که به توان به سادگی از کنار آن گذشت و همین نشان میدهد که ساختار قدرت در آمریکا هنوز میتواند در چارچوبی متعارف این شکافها و تناقضات را مدیریت کند.
نظر به تاثیرات انتخابات آمریکا بر سیاست و اقتصاد جهان، پس از پیروزی ترامپ بازار تحلیلها درباره سیاستهای پیشروی او داغ خواهد بود.
نه متحدان و نه رقبا و مخالفان آمریکا نگاه واحدی نسبت به پیروزی او ندارند. در حالی متحدان آمریکا در اروپا ناخرسند به نظر میرسند که بیشتر متحدان خاورمیانهای همچون اسرائیل، عربستان، امارات از این بازگشت خرسند هستند.
اما در میان مخالفان و منتقدان آمریکا نیز روسیه که خوشحال است و چین و ایران احتمالا ناخرسند باشند.
در هر صورت ترامپ چهار سال در قدرت خواهد بود و بر اساس متمم بیست و دوم قانون اساسی آمریکا مصوب ۱۹۵۱ نمیتواند بیش از دو دوره رئیس جمهور باشد. اکنون هم بیشتر بازیگران منطقه و جهان، سیاستهای خود را متناسب با بازگشت ترامپ به قدرت در این چهار سال تنظیم میکنند.
در این میان، پرسش کانونی درباره سیاست ترامپ در قبال ایران و نوع مواجهه مطلوب تهران با اوست.
واقعیت این است که ترامپ هر چند همچنان کاملا پیشبینی پذیر نیست؛ اما اکنون شناخت خوبی درباره او وجود دارد و همین خود میتواند محمل مناسبی برای تعیین نوع مواجهه واقعبینانه با دوره او باشد.
غیر از متغیرهای کلان آمریکا، چهار عامل پیشران سیاست خاورمیانهای ترامپ است؛ نخست ماهیت شخصیت منحصر به فرد او، دوم نزدیکانش چون جی دی ونس معاون تندرویش با دیدگاه آخر الزمانی، سوم بدنه اجتماعی اوانجلیستی (مسیحیان طرفدار اسرائیل)، چهارم قرابت خاصش با برخی طرفهای منطقهای مانند بنسلمان، بنزاید و نتانیاهو که فورا به عنوان اولین مقام خارجی به ترامپ تبریک گفت و آن را آغاز دوره جدیدی دانست.
چهار مولفه بالا، چشمانداز تیره و تاری برای سیاست او در قبال ایران ترسیم میکند، اما ارائه تصویری آخر الزمانی نیز از سیاست خاورمیانهای او هم شاید چندان واقعبینانه نباشد.
در این میان اگر بایدن همچنان در دو ماه و نیم آینده اقدامی جدی برای پایان جنگ غزه و به ویژه لبنان نکند، چه بسا ترامپ بر خلاف انتظارات بخواهد چنین کاری انجام دهد و وعده خود به برخی فعالان مسلمان در آمریکا را عملی کند.
اقتصاد اولویت نخست ترامپ است و این میتواند تا حدودی کنترل کننده سیاست خارجی او به ویژه در خاورمیانه و عدم همراهی کامل با نتانیاهو باشد.
در کنار آن هم حال که تابوی ارتباط و مذاکره با آمریکا سالهاست شکسته شده و ایران هم تاکید میکند تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا نیست، چه بسا کاربست نوعی روانشناسی شناختی، زدن پلی ارتباطی و شروع مذاکره با ترامپ (همانند مذاکره با بایدن) به مدیریت شرایط کمک کند.
همچنین «آشتی» ایران و عربستان دستکم در ظاهر از شدت لابیگری قبلی ریاض علیه تهران کاست و تحکیم روابط نیز میتواند کمک بیشتری به مدیریت شرایط پس از بازگشت ترامپ کند.
اما بیتوجهی و بیمحلی صرف، هم موجب تحریک بیشتر شخصیت خودشیفته ترامپ میشود و هم راه را برای تاثیرگذاری نزدیکان و طرفهای منطقهای هموارتر میکند که از او ترامپی خطرناکتر از ۴ سال قبل بسازند.
✍️#صابر_گلعنبری
t.me/islahweb
ترامپ به قدرت بازگشت. برد او و باخت هریس در سپهر داخلی آمریکا حاوی دلالتهای فراحزبی مهمی در جامعه آمریکاست؛ هم برونداد فربهتر شدن ترامپیسم و راست هویتطلب و نیز لاغرتر شدن لیبرالیسم که از نوعی قبیلهگرایی درونی رنج میبرد.
سال ۲۰۲۰ پس از پیروزی بایدن نیز طی یادداشتی با عنوان "باخت ترامپ و برد ترامپیسم" تاکید شد که این باخت به معنای پایان ترامپیسم نیست و این پدیده در حال رشد است. نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ انعکاسی از همین واقعیت است.
البته ترامپ خالق این مکتب نیست، بلکه خود مولود آن است که گمشده خود را در ۲۰۱۶ در او دید و دوباره او را در ۲۰۲۴ به قدرت بازگرداند.
در سایه رشد ترامپیسم و هویتطلبی در جامعه آمریکا بعید نیست که دموکراتها برای پیروزی در آینده ناچار به چرخش گفتمانی شوند.
پیروزی ترامپ بار دیگر نشان داد که در مواجهه با نظرسنجیها باید وسواس و دقت نظر بیشتری داشت و نمیتوان هر نوع نظرسنجی را و لو این که روزنامه معروفی چون نیویورک تایمز انجام داده باشد، به عنوان سنجه دقیقی در نظر گرفت.
نگارنده چند روز قبل ضمن اشاره به نظرسنجی «اطلس اینتل» شانس پیروزی ترامپ را بیشتر دانست؛ اما با سیلی اعتراضگونه از پیامها و فوروارد نظرسنجیها مواجه شد که ارسال کنندگان با استناد به آنها بر پیروزی هریس تاکید داشتند.
هنوز میزان دقیق مشارکت در انتخابات مشخص نیست، اما منابعی آن را بیشتر از ۶۶.۸ درصد ۲۰۲۰ برآورد میکنند. اگر همین میزان هم باشد، باز صرف نظر از شکاف اجتماعی کنونی در آمریکا، این سطح مشارکت در یک نظام سیاسی حدودا ۲۵۰ ساله اتفاقی نیست که به توان به سادگی از کنار آن گذشت و همین نشان میدهد که ساختار قدرت در آمریکا هنوز میتواند در چارچوبی متعارف این شکافها و تناقضات را مدیریت کند.
نظر به تاثیرات انتخابات آمریکا بر سیاست و اقتصاد جهان، پس از پیروزی ترامپ بازار تحلیلها درباره سیاستهای پیشروی او داغ خواهد بود.
نه متحدان و نه رقبا و مخالفان آمریکا نگاه واحدی نسبت به پیروزی او ندارند. در حالی متحدان آمریکا در اروپا ناخرسند به نظر میرسند که بیشتر متحدان خاورمیانهای همچون اسرائیل، عربستان، امارات از این بازگشت خرسند هستند.
اما در میان مخالفان و منتقدان آمریکا نیز روسیه که خوشحال است و چین و ایران احتمالا ناخرسند باشند.
در هر صورت ترامپ چهار سال در قدرت خواهد بود و بر اساس متمم بیست و دوم قانون اساسی آمریکا مصوب ۱۹۵۱ نمیتواند بیش از دو دوره رئیس جمهور باشد. اکنون هم بیشتر بازیگران منطقه و جهان، سیاستهای خود را متناسب با بازگشت ترامپ به قدرت در این چهار سال تنظیم میکنند.
در این میان، پرسش کانونی درباره سیاست ترامپ در قبال ایران و نوع مواجهه مطلوب تهران با اوست.
واقعیت این است که ترامپ هر چند همچنان کاملا پیشبینی پذیر نیست؛ اما اکنون شناخت خوبی درباره او وجود دارد و همین خود میتواند محمل مناسبی برای تعیین نوع مواجهه واقعبینانه با دوره او باشد.
غیر از متغیرهای کلان آمریکا، چهار عامل پیشران سیاست خاورمیانهای ترامپ است؛ نخست ماهیت شخصیت منحصر به فرد او، دوم نزدیکانش چون جی دی ونس معاون تندرویش با دیدگاه آخر الزمانی، سوم بدنه اجتماعی اوانجلیستی (مسیحیان طرفدار اسرائیل)، چهارم قرابت خاصش با برخی طرفهای منطقهای مانند بنسلمان، بنزاید و نتانیاهو که فورا به عنوان اولین مقام خارجی به ترامپ تبریک گفت و آن را آغاز دوره جدیدی دانست.
چهار مولفه بالا، چشمانداز تیره و تاری برای سیاست او در قبال ایران ترسیم میکند، اما ارائه تصویری آخر الزمانی نیز از سیاست خاورمیانهای او هم شاید چندان واقعبینانه نباشد.
در این میان اگر بایدن همچنان در دو ماه و نیم آینده اقدامی جدی برای پایان جنگ غزه و به ویژه لبنان نکند، چه بسا ترامپ بر خلاف انتظارات بخواهد چنین کاری انجام دهد و وعده خود به برخی فعالان مسلمان در آمریکا را عملی کند.
اقتصاد اولویت نخست ترامپ است و این میتواند تا حدودی کنترل کننده سیاست خارجی او به ویژه در خاورمیانه و عدم همراهی کامل با نتانیاهو باشد.
در کنار آن هم حال که تابوی ارتباط و مذاکره با آمریکا سالهاست شکسته شده و ایران هم تاکید میکند تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا نیست، چه بسا کاربست نوعی روانشناسی شناختی، زدن پلی ارتباطی و شروع مذاکره با ترامپ (همانند مذاکره با بایدن) به مدیریت شرایط کمک کند.
همچنین «آشتی» ایران و عربستان دستکم در ظاهر از شدت لابیگری قبلی ریاض علیه تهران کاست و تحکیم روابط نیز میتواند کمک بیشتری به مدیریت شرایط پس از بازگشت ترامپ کند.
اما بیتوجهی و بیمحلی صرف، هم موجب تحریک بیشتر شخصیت خودشیفته ترامپ میشود و هم راه را برای تاثیرگذاری نزدیکان و طرفهای منطقهای هموارتر میکند که از او ترامپی خطرناکتر از ۴ سال قبل بسازند.
✍️#صابر_گلعنبری
t.me/islahweb
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
🔺سربازان ترکیه در جنگ غزه؟!
با انتشار پستی در فضای مجازی تحت عنوان گزارش شبکه الجزیره درباره حضور سربازان ترکیه در ارتش اسرائیل از دیروز 47 پیام و چندین تماس داشتهام و درباره صحت و سقم آن پرسیدهاند.
گزارش شبکه الجزیره مربوط به سه ماه پیش است و درباره حضور «یهودیان ترکیه» در ارتش اسرائیل و جنگ است، نه «سربازان ترکیه» و کاربرد نادرست این اصطلاح عملا به معنای «ورود ارتش ترکیه به نفع اسرائیل» است که صحت ندارد.
پس از تشکیل اسرائیل در سال 1948 یهودیان از جوامع مختلف از جمله خاورمیانه و از ملیتها و قومیتهای مختلفی چون ترک، فارس، عرب و کُرد به اسرائیل مهاجرت کرده و جمعیت قابل توجهی هم در آن دارند و تعداد زیادی از آنها در ارتش حضور دارند و در جنگ غزه هم شرکت داشتند.
در ماههای گذشته با انتشار تصاویری از حضور یهودیان ترکیه در جنگ غزه، رسانهها و افکار عمومی ترکیه نسبت به آن حساس شده و این مساله جنجال بزرگی به پا کرد. معترضان همچنین خواستار محاکمه این نظامیان یهودی شرکت کننده در جنگ غزه شدند و متعاقب آن پارلمان قانونی برای لغو تابعیت آنها تصویب کرد.
در طول جنگ غزه، اردوغان و دولت ترکیه که روابط خوبی با حماس دارد، برای قطع روابط سیاسی و تجاری با اسرائیل تحت فشار افکار عمومی داخلی، عربی و اسلامی بود؛ تا این که بالاخره در اردیبهشت گذشته روابط اقتصادی را رسما قطع کرد. با این حال، برخی گزارشها حاکی از تداوم تجارت و صادرات برخی شرکتهای ترک از کشورهای دیگر به اسرائیل است.
در این یک سال، ترکیه جزو معدود کشورهای اسلامی بوده است که در آن تظاهرات گسترده از استانبول تا دیاربکر برگزار شده اما سیاست اعمالی دولت ترکیه در این مدت برآورد کننده انتظارات و خواستههای بخش بزرگی از افکار عمومی داخلی و شرکت کنندگان در این تظاهراتها نبوده است و حتی هواداران عدالت و توسعه و احزاب دیگر نیز همواره به آن معترض بوده و هستند.
در واقع یکی از عوامل مهم شکست حزب حاکم در ترکیه در انتخابات شهرداریها در بهار گذشته نیز ناخرسندی گسترده حامیان این حزب بود که بعضا حتی خواستار مداخله نظامی ترکیه به نفع غزه بودند. همین مساله باعث ریزشی در پایگاه اجتماعی آک پارتی و گرایش برخی به احزاب دیگری به ویژه حزب اسلامگرای "رفاه دوباره" شد.
البته در این یک سال به موازات بحثهای داخلی، جدال و دعوای سیاسی و رسانهای میان آنکارا و تلآویو و اردوغان و نتانیاهو و اتهامات دو طرفه نیز داغ بوده است. در این میان آنکارا اخیرا کمپین دیپلماتیک تحریم تسلیحاتی اسرائیل را به راه انداخته است که نخستین اقدام از نوع خود بوده و تاکنون بیش از 50 کشور در آن عضو شدهاند.
✍️#صابر_گلعنبری
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
با انتشار پستی در فضای مجازی تحت عنوان گزارش شبکه الجزیره درباره حضور سربازان ترکیه در ارتش اسرائیل از دیروز 47 پیام و چندین تماس داشتهام و درباره صحت و سقم آن پرسیدهاند.
گزارش شبکه الجزیره مربوط به سه ماه پیش است و درباره حضور «یهودیان ترکیه» در ارتش اسرائیل و جنگ است، نه «سربازان ترکیه» و کاربرد نادرست این اصطلاح عملا به معنای «ورود ارتش ترکیه به نفع اسرائیل» است که صحت ندارد.
پس از تشکیل اسرائیل در سال 1948 یهودیان از جوامع مختلف از جمله خاورمیانه و از ملیتها و قومیتهای مختلفی چون ترک، فارس، عرب و کُرد به اسرائیل مهاجرت کرده و جمعیت قابل توجهی هم در آن دارند و تعداد زیادی از آنها در ارتش حضور دارند و در جنگ غزه هم شرکت داشتند.
در ماههای گذشته با انتشار تصاویری از حضور یهودیان ترکیه در جنگ غزه، رسانهها و افکار عمومی ترکیه نسبت به آن حساس شده و این مساله جنجال بزرگی به پا کرد. معترضان همچنین خواستار محاکمه این نظامیان یهودی شرکت کننده در جنگ غزه شدند و متعاقب آن پارلمان قانونی برای لغو تابعیت آنها تصویب کرد.
در طول جنگ غزه، اردوغان و دولت ترکیه که روابط خوبی با حماس دارد، برای قطع روابط سیاسی و تجاری با اسرائیل تحت فشار افکار عمومی داخلی، عربی و اسلامی بود؛ تا این که بالاخره در اردیبهشت گذشته روابط اقتصادی را رسما قطع کرد. با این حال، برخی گزارشها حاکی از تداوم تجارت و صادرات برخی شرکتهای ترک از کشورهای دیگر به اسرائیل است.
در این یک سال، ترکیه جزو معدود کشورهای اسلامی بوده است که در آن تظاهرات گسترده از استانبول تا دیاربکر برگزار شده اما سیاست اعمالی دولت ترکیه در این مدت برآورد کننده انتظارات و خواستههای بخش بزرگی از افکار عمومی داخلی و شرکت کنندگان در این تظاهراتها نبوده است و حتی هواداران عدالت و توسعه و احزاب دیگر نیز همواره به آن معترض بوده و هستند.
در واقع یکی از عوامل مهم شکست حزب حاکم در ترکیه در انتخابات شهرداریها در بهار گذشته نیز ناخرسندی گسترده حامیان این حزب بود که بعضا حتی خواستار مداخله نظامی ترکیه به نفع غزه بودند. همین مساله باعث ریزشی در پایگاه اجتماعی آک پارتی و گرایش برخی به احزاب دیگری به ویژه حزب اسلامگرای "رفاه دوباره" شد.
البته در این یک سال به موازات بحثهای داخلی، جدال و دعوای سیاسی و رسانهای میان آنکارا و تلآویو و اردوغان و نتانیاهو و اتهامات دو طرفه نیز داغ بوده است. در این میان آنکارا اخیرا کمپین دیپلماتیک تحریم تسلیحاتی اسرائیل را به راه انداخته است که نخستین اقدام از نوع خود بوده و تاکنون بیش از 50 کشور در آن عضو شدهاند.
✍️#صابر_گلعنبری
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79