جماعت دعوت و اصلاح

✒️ادهم شرقاوی

سلام دوست من،
از من می‌پرسی یک مرد اول به سوی چه کسی می‌شتابد و نزد چه کسی می‌رود؟!
در پاسخ به تو می‌گویم: «به سوی آن که دوستش دارد.»

مگر ندیدی وقتی به سبب نزول وحی بر پیامبر خدا ﷺ، ایشان احساس سرما کرد و لرزید، نزد دوست واقعی‌اش رفت، نزد عموی رشید، شجاع، حضرت حمزه رفت و نه نزد عموی بادرایت و داناییش ابی طالب، بلکه همه را گذاشت و نزد خدیجه رفت! ﷺ

دوست من،

کسی را که پیش از همه دوست داشته باشی، قبل از همه نزد او می‌روی.
محبت پناهگاه امن ماست. آغوش تنگ دوست وسیع‌ترین مکان در کره زمین است.

تو به‌جز دو جا معنای واقعی امنیت و آرامش را نمی‌فهمی؛ یکی سجده‌گاه نماز و دیگری سینه و آغوش دوست و محبوبت.
زنی را چنان دوست داشتم که مانند او کسی دیگر را قبلاً دوست نداشته بودم و بعد از آن هم کسی را دوست نخواهم داشت.

به شوخی به او گفتم: «تو زیباترین تکه وجود من هستی، درست مثل حجرالاسود در کعبه!»

و من هرگاه غمگین می‌شدم پیش او می‌رفتم تا با انگشتانش موهایم را نوازش کند.
آن لحظه تمام رنج‌هایم را از یاد می‌بردم گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
باور کن پنج انگشت برای شفا و علاج تو کافی ست. دوست و محبوب تو با دستانش سرتو را لمس نمی‌کند، بلکه با دل و وجودش این کار را می‌کند.

و من هرگاه حالم خوب بود نزد او می‌رفتم، احساس نمی‌کردم که خوشی و خرسندی معنای واقعی داشته باشد مگر اینکه با او تقسیمش کنم.

و من وقتی او را غمگین می‌دیدم هر حیله‌ای به کار می‌گرفتم تا او بخندد.

وقتی می‌خندید به او می‌گفتم:
«آن فرو رفتگی و پیچ و خم‌های کوچک که هنگام خنده بر گونه‌هایت می‌افتد درست مانند علامت گیومه یا نشانه‌های نقل قول است («...»)، و این زیباترین نقل در جهان است.

فراموش کردم که به او بگویم این فرو رفتگی چروک سطحی و یک لحظه‌ای نیست، بلکه دو تکه از مهتاب است!

و سلام بر قلبت.

📲 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:

🔸 اینستاگرام 🔸 تلگرام 🔸 وب‌سایت 🔸 آپارات

❤18

1.41K viewsedited 09:28