دروغ‌ها و خرافات اسلام
19.9K subscribers
3.68K photos
1.08K videos
71 files
1.72K links
✍️ اِفشاءِ دروغ‌ها و اِحصاءِ خرافاتِ اسلام! 👊

گروه دینی:
@Islie_Group

گروه سیاسی:
t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg

Channels:
@KHOD2 | @KTYAB | @ARKIV
Download Telegram
ویکتور هوگو می‌گوید: «هر کس دهلیزهایی که اعمال انسان از آن می‌گذرد را بشناسد، هرگز قاضی نمی‌شود! چون قاضی فقط به مقطع می‌نگرد، اما اگر دهلیزها را بشناسیم ممکن است حکم کنیم به اینکه این طبیعی‌ترین عملی بوده که شخص می‌توانست انجام دهد!» #مصطفی_ملکیان

خیلی سال پیش این نقل قول هوگو را از ملکیان شنیدم؛ از همان سال‌ها تا امروز نبوده وقتی که من در قضاوت دیگران، حتی خونی‌ترین دشمنانم، به یاد این قول هوگو نیفتاده باشم. با خودم فکر می‌کنم، شاید کسی که روبه‌رویم بود - هر چقدر هم منفور و بی‌اخلاق - مجبور بوده. شاید چاره‌ای نداشته، شاید در تنگنای انتخاب‌هایی بوده که از بیرونش دیده نمی‌شد. بعد شرمنده‌ی خودم می‌شوم، که چرا با یک انسان مجبور - خیلی مجبور - تندی کردم؟ چرا تحقیرش کردم؟ چرا توهین؟ چرا دلش را شکستم؟ چرا آبرویش را بردم؟ من چه می‌دانستم از دردهای پنهانش، از راه‌هایی که از سر گذرانده بود، از ناگفته‌ها و ظلم‌ها و کاستی‌هایی که از کودکی تا آن لحظه، در حقش شده بود؟ چه می‌دانستم؟

اما وقتی بیشتر فکر می‌کنم، می‌بینم خودم هم «مجبور» بودم. مجبور لحظه‌ای خاص، مجبور زخم‌هایی قدیمی، مجبور خستگی و خیلی چیزهای دیگر. خب آن واکنش هم، طبیعی‌ترین چیزی بود که از من برمی‌آمد. حالا کسی باید خود من را ببخشد. سعی می‌کنم خودم را هم ببخشم، چون منم مجبور بودم، درست به همان اندازه که بقیه مجبور بوده‌اند. اصلاً اگر آدم خودش را نبخشد، چطور می‌تواند دیگران را ببخشد؟ برای اینکه بتوانم بقیه‌ی مجبورها را ببخشم، قبلش باید نزدیک‌ترین مجبور را ببخشم، یعنی خودم را!

البته گمان نکنید این عقیده، به معنای آنارشی اخلاقی است. این‌طور نیست که هر کس هر کاری دلش خواست بکند و بعد با این جملات خودش را توجیه کند! نه، هرگز. اتفاقاً فهم همین نکته که «ما انسان‌ها مجبوریم» باعث می‌شود از خیلی اجبارها آگاه شویم، باعث می‌شود خیلی رفتارها را تکرار نکنیم، باعث می‌شود به‌جای فرار از مسئولیت، عمیق‌تر به مسئولیت‌هامان نگاه کنیم و در نهایت باعث می‌شود کمتر غیراخلاقی باشیم.

مگر آن جمله‌ی معروف که می‌گوید: «هر چقدر توبه شکستی، باز آی...»
به معنای بی‌قیدی و آنارشیسم اخلاقی‌ بود؟! نه.

بخشش خود، همیشه توجیه نیست، همیشه خودفریبی‌‌ نیست. اگر انسان خودش را نبخشد یعنی پذیرفته که به ته خط رسیده است و از انسانی که خودش، خودش را ته خط می‌بیند، هیچ موجودی خطرناک‌تر نیست.
@islie
شاید بپرسید چرا امشب مانند گذشته، خیلی درباره‌ی «حمله‌ی هوایی اسرائیل به تهران» چیزی ننوشته‌ایم. ساده‌ترین پاسخ: تجربه!

سال ۹۸، وقتی قاسم سلیمانی به دستور مستقیم ترامپ ترور شد، گروه را کاملاً آزاد گذاشته بودیم، همه‌ی کانال‌ها شلوغ شده بود و همان هیجانی که اکثر شما می‌خواستید را منتقل می‌کردیم. آن شب واقعاً معنای آنارشی را به نحو عینی فهمیدیم. از شدت هیجان، گروه تبدیل شده بود به میدان فحش و تحلیل‌های آتشین و رؤیاپردازی‌ها آنچنانی! آیا در تاریخ ج‌اا، اتفاقی بزرگ‌تر از ترور سلیمانی داریم؟ نه. از آن شب، حدود ۵-۶ سال گذشته است. تغییری دیدید؟ اصلاحی؟ حرکتی؟ نتیجه‌ای؟ چیزی که بشود اسمش را یک تغییر اساسی گذاشت!

برای همین، حالا که دوباره فضای رسانه‌ایِ ایران ناگهان پر شده از «حمله‌ی بزرگ»، ترجیح می‌دهیم هیجانی نشویم. این نه اولین بار است، نه آخرین بار. در این چند دهه، بارها شاهد چنین شب‌هایی بوده‌ایم. اگر هم تأثیری گذاشته‌اند، به مرور و با تدریج و تحلیل بوده؛ نه با هیجان و به نحو آنی؛ اگر تغییری هم بوده، همیشه کمتر و ضعیف‌تر از یک‌صدم تصورات و توقعات اکثر ما بوده است.

پس امشب هم چیزی نشده، خیلی جدی نگیریم و به زندگیِ معمول‌مان برسیم. اگر روزی اتفاقی واقعی افتاد که ارزش اسمش را داشته باشد، همه خواهیم فهمید و به وقتش جشن خواهیم گرفت. غیر از آن، بقیه‌اش فقط سروصدای بی‌حاصل و جوک‌های موقت و زودگذر است. انسانیت انسان، به درس‌گرفتنش از تجربه‌هاست.
@islie
دروغ‌ها و خرافات اسلام
شاید بپرسید چرا امشب مانند گذشته، خیلی درباره‌ی «حمله‌ی هوایی اسرائیل به تهران» چیزی ننوشته‌ایم. ساده‌ترین پاسخ: تجربه! سال ۹۸، وقتی قاسم سلیمانی به دستور مستقیم ترامپ ترور شد، گروه را کاملاً آزاد گذاشته بودیم، همه‌ی کانال‌ها شلوغ شده بود و همان هیجانی که…
یکی از دوستانم برایم نوشت:
«از تجربه‌های تکراریِ گذشته نباید آینده را نتیجه گرفت! منطقی نیست. ضمناً موتور محرکه‌ی انقلاب‌ها و تغییرات، همین هیجانات توده‌هاست، ولو منطقی نباشد!»

پاسخم ساده است:
این هیجان‌ها، از اولش هم نابه‌جا و اشتباه بوده، نیازی به استدلال قوی برای ردشان نیست. هیجان بی‌دلیل و بی‌محور، خودش به‌تنهایی مردود است. از آن گذشته، فرق اساسیِ این شب با سایر شب‌ها چیست؟ شاید قوی‌تر و جدی‌تر به‌نظر بیاید اما چه توفیری در یک تغییر اساسی دارد؟ مخصوصاً که بدون هماهنگیِ امریکا بوده! هنوز که توفیر و نشانه‌ی کافی‌ای دیده نمی‌شود! کماً هر چقدر بزرگتر باشد، حداقل تا الان کیفاً همان است که همیشه بوده و برای ما کیفیت مهم است نه کمیت.

در مورد توده‌ها هم، شاید درست همین‌طور باشد، اما این هیجان، مثل پول است. اگر بی‌حساب خرجش کنی و ولخرجی، به ته می‌رسد، بی‌نهایت نیست!

هیجانِ بی‌پشتوانه، مثل داستان چوپان دروغگوست: آن‌قدر تکرار می‌شود که اگر روزی واقعاً گرگی آمد، کسی دیگر باور نمی‌کند.

#ابتذال_هیجان یعنی همین.
وقتی شور و التهاب را بی‌محابا خرج کنیم، دیگر ارزشی برایش نمی‌ماند. نباید گذاشت این انرژیِ گران‌قیمت هر شب و سر هر موجی مصروف و هدر شود. باید نگهش داشت؛ ذخیره‌اش کرد؛ برای روزی که واقعاً به آن نیاز است، روز مبادا!

و مبادا روزی برسد که آن «روز مبادا» فرا برسد، و ما بمانیم با مردمی که هیجان‌شان دیگر ته کشیده و اعتمادی که دیگر نیست. این هیجان یک نیروی عظیم اجتماعی است، عجیب نیست که چنین نیروی عظیمی ته نداشته و بی‌نهایت باشد؟!
@islie
در حالت طبیعی هر شهروندی با خواندن این بیانیه از دولتش، سرشار از عشق و امنیت می‌شود، اما شما کاری با ما کردید که از این بیانیه جز نفرت و تمسخر هیچ احساس دیگری نمی‌گیریم. ما هم می‌خواستیم مثل همه‌ی دنیا پشت حکام و مسئولان وطن‌مان باشیم اما شما با پافشاری بر شریعت اجباری و بقیه‌ی ظلم و دزدی‌هایتان، این فرصت را گرفتید، هم از ما و هم از خودتان. طوری بر ما حکومت کردید که الان از موفقیت‌های نظامیِ بیگانگان و شکست نظامیِ «ایران مغصوب» مشعوف و امیدوارم می‌شویم. یکی از بسیار حقوقی که شما از ما سلب کردید، حق حب وطن بود. هر انسانی بالفطره توفیقات نظامیِ وطنش را دوست دارد اما شما ما را به جان فطرت‌مان هم انداختید. همیشه از وطن می‌گفتیم و شما از دین، حالا ما از شکست یک دین متوهم می‌گوییم و شما دست به دامان وطن‌پرستیِ ما شوید، وطن‌پرستی‌ای که خودتان آن را به ابتذال کشانده و آنقدر چاقوچاقویش کرده‌اید که دیگر خونیش نمانده که در راه شما اهداء کند. پارادوکس دردناکی است که از عمق جان موفقیت کشورت را بخواهی اما از هر موفقیتش احساس ناامنی و وحشت کنی، چون می‌دانی موفقیت یک کشور غصب‌شده یعنی تقویت غاصبان آن.
@islie
مسلمانان بدانید که نمازهایتان در هر گوشه‌ی این کشور باطل بوده و هست چون ذره به ذره خاکش غصبی است. در اثبات حماقت و توهم شما همین بس که بخش اعظم نیروی ذهنی و جسمیِ این جامعه را از دست دادید و علیه خود کردید. با این توهم که الله شما را کافی است و به هیچ احد دیگری نیاز ندارید. گلوی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی پاره شد که اجبار حجاب و بقیه‌ی شریعت، جامعه و دین را نابود می‌کند، کثیری از اصولیون و رجالیون و فقهاء و مورخان خودتان گفتند که اصلاً این اجبار و این حجاب در منابع دینی نیامده و دستور خدا نیست، مردم هم با هر زبانی که می‌شد خواستند دست بردارید اما توهمات شما از همه‌ی این‌ها قوی‌تر بود. شما که سر یک موضوع فرعیِ فرعیِ فرعی دشمن خونیِ این ملت شدید حالا با همان توهمی که الله را کافی می‌دید با دست و پشت خالی به جنگ ابرغول‌های تکنولوژیِ نظامیِ عالم بروید. تنها لطفی که می‌توانیم در حق‌تان بکنیم این است که از مرگ و میر ذلیلانه‌یتان پارتی نگیریم. حالا هم پای همه‌ی شعارهای ویران‌گرتان بمانید: أَلیس الله بكافٍ عبده؟! آدم شکاکی هستم اما در یک حقیقت هیچ شکی ندارم آن هم اینکه یک شب از همین شب‌ها بالاخره خبر قطعیِ مرگ همیشگیِ شما موجبات بساط بزرگترین جشن عمرمان را فراهم خواهد آورد. تمام مرگ‌هایی که در این چند دهه علیه دیگران سر دادید نثار قلب جان‌تان.
@islie