[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
اعتصاب آخوندها! این طلبه میگه اگه روحانیون یه چند دههای نباشن، کمکم عدم حضورشون احساس و معضل میشه! بیایید این مدعای باطلش رو بررسی کنیم... طلبه کیست؟ کسی که در حوزهها، بعضی علوم نظری رو میآموزه. مثل چی؟ کلام، منطق، تاریخ، صرف و نحو و... . در متدولوژی،…
در این بین اما، جایگاه «طلبگی» کجاست؟! یه طلبه معمولاً با چندین علم نظری مثل کلام، منطق، اصول، تفسیر، حدیث، رجال، اخلاق، تاریخ، صرف و نحو و... آشنا میشه، اما سؤال اینجاست که در مقام طلبگی، چه امتیازی، چه نوآوریای نسبت به متخصصان این علوم داره؟! در عمل، چه چیزی اضافه میکنه به این علوم و متخصصان این علوم؟
یه طلبه اگه کارش تعلیم باشه، ارزشش به طلبگی نیست، به معلمی هست! اگه کارش تفسیر باشه، ارزشش به مفسری هست و نه طلبگی. اگه کارش تصریف باشه، مقامش به آشنایی با علم صرف هست نه طلبگی. میخوام بگم طلبه بماهی طلبه، هیچ ارزش مازادی نداره، هیچ فایدهای نداره، هیچ کارکردی نداره! طلبه بماهی معلم یا بماهی مفسر، شاید کارکردی داشته باشه، اما بماهی طلبه، خیر! هرگز.
منطق خونده ولی مثل یه متخصص منطق قدرت تعریف و استدلال نداره! تفسیر خونده ولی مثل یه متخصص قدرت تأویل و تبیین نداره، اخلاق خونده ولی نسبت به یه عالم اخلاق، بیسواد محسوب میشه، کلام خونده ولی مثل یه متکلم قدرت تکلم نداره، صرف و نحو خونده اما نسبت به یه متخصص زبان عربی قدرت علمی نداره! یعنی اگه عمرش رو مصروف تعمیق در یکی از این علوم میکرد، حداقل به لحاظ نظری یه کارکردی میداشت! الان یه ناخنک به اینجا زده یه ناخنک به اونجا، تهش چی دراومده؟! پزشک یه بخشهایی از فیزیولوژی و آناتومی و بیوشیمی و بیوفیزیک و... رو میخونه ولی نوآوریِ فنی و عملی داره، طلبه چی؟ هیچی! حتی اینم نیست که بگی یه دایرةالمعارف شده که میتونه مثل یه پزشک عمومی به پرسشهای عمومی و عوام پاسخ بده، حتی اینم نیست! چون بهقدری در این علوم مختلف، سطحی و کمعمق پیش رفته که حتی شبهات رو هم نمیتونه جواب بده، حتی یه بحث منسجم و دقیق نمیتونه داشته باشه. برای اینکه بتونی مشاورهی علمی بدی - حتی به عوام - باید در اون علم عمیق و متخصص شده باشی، یه طلبه در کدوم یک از این علوم نظری متخصص شده؟! وقتی متخصصان عمیق این علوم هستن، چرا باید به یه طلبهی سطحی رجوع کرد؟ میگم طلبه و منظورم فقط این جوجههاشون نیست، مجتهدینشون هم مشمول طلبگیاند. یه فقیه بهجای اینکه وقتش رو با این علوم مختلف و پراکنده و سطحی تلف کنه باید بره روی تفسیر و تأویل و هرمنوتیک تمرکز کنه و در این علوم به تخصص و عمق برسه؛ ولی در این علوم متخصصه؟ نه! عمیقه؟ نه! از بزرگترین مفسران تاریخ اسلام، چند نفر بودن که به هرمنوتیک تخصص و تسلط کافی داشتن؟!
کسی از بین طلاب و روحانیون هم اگه بخواد به سطح علمیِ قابل قبولی برسه، باید مطالعات آزاد و خارج از برنامهی حوزه داشته باشه، یعنی راهی رو بره که متخصصان همین علوم نظریِ مذکور رفتن.
ایشون میگه ما نباشیم ببینین چه بلایی سر جامعه میاد، سر خانواده میاد، سر اخلاق میاد! اینها چه ربطی به شما داره؟ ما رو به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اگه خیلی کوتاه بیاییم و بگیم بر فرض که در طی تاریخ به این ساحات حساس گند نزدین، حداقل این رو با اطمینان میگم کمکی هم به ارتقاء و پیشرفتش نکردین! اگه نباشن متخصصان فلسفه و تفکر انتقادی و جامعهشناسی و روانشناسی و اقتصاد و تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و... اگه اینها نباشن اونوقت میشه گفت جامعه میره به سمت فناء! چنانکه الان در این علوم با کمبود متخصص لایق مواجهیم و جامعه داره به همون سمت میره! شما چرا اینها رو به خودت میچسبونی؟ حتی اگه خمیر به شیشه بچسبه، این کارکردهای اجتماعی به طلبگیِ شما نمیچسبه. دیگه با نهایت ارفاق و تخفیف میتونیم ازت بپذیریم که اگه شما نباشین نهایت تبلیغ دین و توسعهی فقه شاید - شاید - بازارش از رونق بیوفته، که اونم پاسخ میدیم: خب بیوفته! فقه لنگ و مبهم و عقیم شما چه دردی رو دوا میکنه؟ بذار جمع بشه بساط و دکان این اباطیل. چه بهتر! در ایران بهجای اینکه در هر رشتهی دانشگاهی - مثل ملل نوین - به دانشجویان تفکر انتقادی آموزش بدن، تحصیل معارف اسلامی رو اجباری و جا کردن! شما نباشین بساط اینها جمع میشه؟ بذار بشه! بهتر و زودتر. باور کنین نباشین همهچیز بهتره.
@islie
یه طلبه اگه کارش تعلیم باشه، ارزشش به طلبگی نیست، به معلمی هست! اگه کارش تفسیر باشه، ارزشش به مفسری هست و نه طلبگی. اگه کارش تصریف باشه، مقامش به آشنایی با علم صرف هست نه طلبگی. میخوام بگم طلبه بماهی طلبه، هیچ ارزش مازادی نداره، هیچ فایدهای نداره، هیچ کارکردی نداره! طلبه بماهی معلم یا بماهی مفسر، شاید کارکردی داشته باشه، اما بماهی طلبه، خیر! هرگز.
منطق خونده ولی مثل یه متخصص منطق قدرت تعریف و استدلال نداره! تفسیر خونده ولی مثل یه متخصص قدرت تأویل و تبیین نداره، اخلاق خونده ولی نسبت به یه عالم اخلاق، بیسواد محسوب میشه، کلام خونده ولی مثل یه متکلم قدرت تکلم نداره، صرف و نحو خونده اما نسبت به یه متخصص زبان عربی قدرت علمی نداره! یعنی اگه عمرش رو مصروف تعمیق در یکی از این علوم میکرد، حداقل به لحاظ نظری یه کارکردی میداشت! الان یه ناخنک به اینجا زده یه ناخنک به اونجا، تهش چی دراومده؟! پزشک یه بخشهایی از فیزیولوژی و آناتومی و بیوشیمی و بیوفیزیک و... رو میخونه ولی نوآوریِ فنی و عملی داره، طلبه چی؟ هیچی! حتی اینم نیست که بگی یه دایرةالمعارف شده که میتونه مثل یه پزشک عمومی به پرسشهای عمومی و عوام پاسخ بده، حتی اینم نیست! چون بهقدری در این علوم مختلف، سطحی و کمعمق پیش رفته که حتی شبهات رو هم نمیتونه جواب بده، حتی یه بحث منسجم و دقیق نمیتونه داشته باشه. برای اینکه بتونی مشاورهی علمی بدی - حتی به عوام - باید در اون علم عمیق و متخصص شده باشی، یه طلبه در کدوم یک از این علوم نظری متخصص شده؟! وقتی متخصصان عمیق این علوم هستن، چرا باید به یه طلبهی سطحی رجوع کرد؟ میگم طلبه و منظورم فقط این جوجههاشون نیست، مجتهدینشون هم مشمول طلبگیاند. یه فقیه بهجای اینکه وقتش رو با این علوم مختلف و پراکنده و سطحی تلف کنه باید بره روی تفسیر و تأویل و هرمنوتیک تمرکز کنه و در این علوم به تخصص و عمق برسه؛ ولی در این علوم متخصصه؟ نه! عمیقه؟ نه! از بزرگترین مفسران تاریخ اسلام، چند نفر بودن که به هرمنوتیک تخصص و تسلط کافی داشتن؟!
کسی از بین طلاب و روحانیون هم اگه بخواد به سطح علمیِ قابل قبولی برسه، باید مطالعات آزاد و خارج از برنامهی حوزه داشته باشه، یعنی راهی رو بره که متخصصان همین علوم نظریِ مذکور رفتن.
ایشون میگه ما نباشیم ببینین چه بلایی سر جامعه میاد، سر خانواده میاد، سر اخلاق میاد! اینها چه ربطی به شما داره؟ ما رو به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اگه خیلی کوتاه بیاییم و بگیم بر فرض که در طی تاریخ به این ساحات حساس گند نزدین، حداقل این رو با اطمینان میگم کمکی هم به ارتقاء و پیشرفتش نکردین! اگه نباشن متخصصان فلسفه و تفکر انتقادی و جامعهشناسی و روانشناسی و اقتصاد و تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و... اگه اینها نباشن اونوقت میشه گفت جامعه میره به سمت فناء! چنانکه الان در این علوم با کمبود متخصص لایق مواجهیم و جامعه داره به همون سمت میره! شما چرا اینها رو به خودت میچسبونی؟ حتی اگه خمیر به شیشه بچسبه، این کارکردهای اجتماعی به طلبگیِ شما نمیچسبه. دیگه با نهایت ارفاق و تخفیف میتونیم ازت بپذیریم که اگه شما نباشین نهایت تبلیغ دین و توسعهی فقه شاید - شاید - بازارش از رونق بیوفته، که اونم پاسخ میدیم: خب بیوفته! فقه لنگ و مبهم و عقیم شما چه دردی رو دوا میکنه؟ بذار جمع بشه بساط و دکان این اباطیل. چه بهتر! در ایران بهجای اینکه در هر رشتهی دانشگاهی - مثل ملل نوین - به دانشجویان تفکر انتقادی آموزش بدن، تحصیل معارف اسلامی رو اجباری و جا کردن! شما نباشین بساط اینها جمع میشه؟ بذار بشه! بهتر و زودتر. باور کنین نباشین همهچیز بهتره.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
اینجا چی داریم؟ 😍 سرعت دقیق نور در آیین هندو! ☀️ سایانا (SAYANA)، یه دانشمند ودیک از قرن چهاردهم، جایی گفته: «با احترام عمیق، به خورشید تعظیم میکنم، که در نصف یه نیمشا (NIMESHA)، ۲۲۰۲ یوجانا (YOJANA) را طی میکند.» خب محاسبهی سرعت نور بر پایهی قول…
قصد دارم رقبای جدی و قَدَر مسلمانان معجزهتراش، در آیین هندو را به شما معرفی کنم!
تقریباً همهی ما در جریان ادعای بعضی مسلمانان، مربوط به پیشگوییهای علمیِ قرآن - یا حتی سنت - هستیم، ولی از نظایر آنها در سایر ادیان و آیینها نامطلعایم.
چنین سوءاستفادههای بیشرفانه و ناشیانهای از هژمونیِ علوم تجربی، مختص به جهان اسلام نیست و در بقیه و مخصوصاً هندوها هم دیده میشود. بسیاری از هندوها هم جداً معتقدند که در کتب مقدس آنها، هزاران سال پیش - حتی هزاران سال پیش از اسلام و میلاد مسیح - پیشگوییهای بسیار دقیق و عجیبی آورده شده و به آن افتخار میکنند! مسلمانان این متون و کتب و آیینها را الهی و ماورائی نمیدانند، از جانب خدا و نبیِ خدا نمیدانند، نسخههای منسوخ و پیشین دین نمیدانند. پس باید روشن کنند که منشأ این پیشگوییها، کجاست؟!
@islie
تقریباً همهی ما در جریان ادعای بعضی مسلمانان، مربوط به پیشگوییهای علمیِ قرآن - یا حتی سنت - هستیم، ولی از نظایر آنها در سایر ادیان و آیینها نامطلعایم.
چنین سوءاستفادههای بیشرفانه و ناشیانهای از هژمونیِ علوم تجربی، مختص به جهان اسلام نیست و در بقیه و مخصوصاً هندوها هم دیده میشود. بسیاری از هندوها هم جداً معتقدند که در کتب مقدس آنها، هزاران سال پیش - حتی هزاران سال پیش از اسلام و میلاد مسیح - پیشگوییهای بسیار دقیق و عجیبی آورده شده و به آن افتخار میکنند! مسلمانان این متون و کتب و آیینها را الهی و ماورائی نمیدانند، از جانب خدا و نبیِ خدا نمیدانند، نسخههای منسوخ و پیشین دین نمیدانند. پس باید روشن کنند که منشأ این پیشگوییها، کجاست؟!
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
قصد دارم رقبای جدی و قَدَر مسلمانان معجزهتراش، در آیین هندو را به شما معرفی کنم! تقریباً همهی ما در جریان ادعای بعضی مسلمانان، مربوط به پیشگوییهای علمیِ قرآن - یا حتی سنت - هستیم، ولی از نظایر آنها در سایر ادیان و آیینها نامطلعایم. چنین سوءاستفادههای…
چنانکه ذکر شد، بسیاری از پیروان آیین هندو هم، بهجد معتقدند که در متون باستانیِ چندهزارسالهی این آیین، دادهها و پیشگوییهای علمیِ بسیار دقیق و مهمی آورده شده است و از این موضوع چنین نتیجه میگیرند که این متون زمینی و بشری نیست و باید به دستورات و احکام آن عمل کرد! مثلاً Chhabra و Puri Das در این کتابی که عکسش را در بالا میبینید مدعی شدهاند که:
«ما این کتاب را به تبعیت از بدعتگذاران شجاعی نوشتهایم که علم را متحول کردهاند! ما پیشنهادی رادیکال ارائه میدهیم که متون باستانیِ سانسکریت، معروف به پوراناها، توصیفی جامع از تاریخ جهان ارائه میدهند. ما کشف کردیم که پوراناها شامل تاریخهایی فوقالعاده دقیق برای بیگبنگ، شکلگیری خورشید و انقراضهای بزرگ هستند. اگر شواهد این کتاب شما را قانع کند که پوراناها توصیفی دقیق از تاریخ و آیندهی جهان ارائه میدهند، میخواهیم توجه شما را به این نکته جلب کنیم که پوراناها راهحلی جامع برای معضلات اجتماعی و زیستمحیطیِ کنونی نیز ارائه کردهاند. با وجود آنکه هزاران سال پیش نوشته شدهاند، پوراناها بهدقت بیماریهای زیستمحیطی و روانی دوران ما را توصیف میکنند. راهحل پورانایی، یک سبک زندگیِ پایدار مبتنی بر تمرین مدیتیشن است، که در فصل ۹ مورد بحث قرار گرفته است. ما شخصاً از این روش عملیِ پورانایی بهرهمند شدهایم و مایلیم آن را با تمام محققان به اشتراک بگذاریم.
در گفتوگوی دین و علم، تاکنون علم جایگاه برتر را داشته است، اما شواهد تجربیِ دقیق، که پیشتر در انحصار علوم تجربی بود، اکنون در پوراناهای باستانیِ ما یافت میشود. کار ما نشان میدهد که دههها پیشرفت سختکوشانهی فناوری، نهایتاً علم را به آستانهی پوراناها رسانده است، متونی که هزاران سال بدون تغییر باقی ماندهاند. افزون بر این، پیشگوییهای پورانایی دربارهی اکتشافات علمیِ آینده چنان پیشرفته هستند که دانشمندان تازه به سطحی از تخصص رسیدهاند که میتوانند آنها را تأیید کنند.
برخی افراد کار علمی را تنها زمانی جدی میگیرند که در مجلات تخصصی داوریشده منتشر شده باشد. ما با خوشحالی اعلام میکنیم که مقالهای حاویِ یافتههای کلیدیِ ما برای انتشار در شمارهی فوریهی ۲۰۲۱ مجلهی European Journal of Science and Theology پذیرفته شده است».
حال، لطفاً مسلمانان عزیز موضعگیری کنند! بهنظر شما پوراناها و سایر متون باستانیِ هندوها، بشری و زمینی نیست؟ الهی و ماورائی است؟ لطفاً موضع خودتان را بهنحو شفاف و دقیق روشن کنید!
@islie
«ما این کتاب را به تبعیت از بدعتگذاران شجاعی نوشتهایم که علم را متحول کردهاند! ما پیشنهادی رادیکال ارائه میدهیم که متون باستانیِ سانسکریت، معروف به پوراناها، توصیفی جامع از تاریخ جهان ارائه میدهند. ما کشف کردیم که پوراناها شامل تاریخهایی فوقالعاده دقیق برای بیگبنگ، شکلگیری خورشید و انقراضهای بزرگ هستند. اگر شواهد این کتاب شما را قانع کند که پوراناها توصیفی دقیق از تاریخ و آیندهی جهان ارائه میدهند، میخواهیم توجه شما را به این نکته جلب کنیم که پوراناها راهحلی جامع برای معضلات اجتماعی و زیستمحیطیِ کنونی نیز ارائه کردهاند. با وجود آنکه هزاران سال پیش نوشته شدهاند، پوراناها بهدقت بیماریهای زیستمحیطی و روانی دوران ما را توصیف میکنند. راهحل پورانایی، یک سبک زندگیِ پایدار مبتنی بر تمرین مدیتیشن است، که در فصل ۹ مورد بحث قرار گرفته است. ما شخصاً از این روش عملیِ پورانایی بهرهمند شدهایم و مایلیم آن را با تمام محققان به اشتراک بگذاریم.
در گفتوگوی دین و علم، تاکنون علم جایگاه برتر را داشته است، اما شواهد تجربیِ دقیق، که پیشتر در انحصار علوم تجربی بود، اکنون در پوراناهای باستانیِ ما یافت میشود. کار ما نشان میدهد که دههها پیشرفت سختکوشانهی فناوری، نهایتاً علم را به آستانهی پوراناها رسانده است، متونی که هزاران سال بدون تغییر باقی ماندهاند. افزون بر این، پیشگوییهای پورانایی دربارهی اکتشافات علمیِ آینده چنان پیشرفته هستند که دانشمندان تازه به سطحی از تخصص رسیدهاند که میتوانند آنها را تأیید کنند.
برخی افراد کار علمی را تنها زمانی جدی میگیرند که در مجلات تخصصی داوریشده منتشر شده باشد. ما با خوشحالی اعلام میکنیم که مقالهای حاویِ یافتههای کلیدیِ ما برای انتشار در شمارهی فوریهی ۲۰۲۱ مجلهی European Journal of Science and Theology پذیرفته شده است».
حال، لطفاً مسلمانان عزیز موضعگیری کنند! بهنظر شما پوراناها و سایر متون باستانیِ هندوها، بشری و زمینی نیست؟ الهی و ماورائی است؟ لطفاً موضع خودتان را بهنحو شفاف و دقیق روشن کنید!
@islie
اگه بتونی دو ساعت بدون اکسیژن زنده بمونی، عمر بینهایت پیدا میکنی،
فقط یادت باشه که اگه ده دقیقه به بدنت اکسیژن نرسه، خواهی مرد!
خب، بهنظرت چطوری میتونی عمر بینهایت رو از آن خودت کنی؟
بعضی از بزرگترین فیلسوفان هم، میگن اگه بتونی از چهارچوب ذهن بشریات خارج بشی، میتونی به پاسخ خیلی از پرسشهات برسی و واقعیت رو لخت و عور، همونطور که هست، درک و مشاهده کنی،
ولی یادت باشه، ممکن نیست بدون این چهارچوب بشریِ ذهنت، چیزی رو بتونی درک و مشاهده کنی!
خب، بهنظرت چطوری میتونی واقعیت رو لخت و عور ببینی؟!
این مسئله و پرسشِ معرفتشناسیِ کانته! میگه تو میتونی مسائلی مثل آغاز جهان، بعد از مرگ، جهانها و پدیدههایی بدون علت و خالق و... رو حل کنی و خیلی از واقعیتها رو ببینی، اما به این شرط که بتونی از چهارچوب ذهنت خارج بشی،
اما متأسفانه بدون این چهارچوب، دیگه ذهنی وجود نداره و نمیتونی چیزی رو درک و مشاهده کنی!
وقتی فلسفهی کانت رو بخونی متوجه میشی تلاشهای بعضی از خداباوران در اثبات وجود خدا و خالق و ادیان و مذاهب، چقدر سادهلوحانه و سطحی بوده و هست!
@islie
فقط یادت باشه که اگه ده دقیقه به بدنت اکسیژن نرسه، خواهی مرد!
خب، بهنظرت چطوری میتونی عمر بینهایت رو از آن خودت کنی؟
بعضی از بزرگترین فیلسوفان هم، میگن اگه بتونی از چهارچوب ذهن بشریات خارج بشی، میتونی به پاسخ خیلی از پرسشهات برسی و واقعیت رو لخت و عور، همونطور که هست، درک و مشاهده کنی،
ولی یادت باشه، ممکن نیست بدون این چهارچوب بشریِ ذهنت، چیزی رو بتونی درک و مشاهده کنی!
خب، بهنظرت چطوری میتونی واقعیت رو لخت و عور ببینی؟!
این مسئله و پرسشِ معرفتشناسیِ کانته! میگه تو میتونی مسائلی مثل آغاز جهان، بعد از مرگ، جهانها و پدیدههایی بدون علت و خالق و... رو حل کنی و خیلی از واقعیتها رو ببینی، اما به این شرط که بتونی از چهارچوب ذهنت خارج بشی،
اما متأسفانه بدون این چهارچوب، دیگه ذهنی وجود نداره و نمیتونی چیزی رو درک و مشاهده کنی!
وقتی فلسفهی کانت رو بخونی متوجه میشی تلاشهای بعضی از خداباوران در اثبات وجود خدا و خالق و ادیان و مذاهب، چقدر سادهلوحانه و سطحی بوده و هست!
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
اگه بتونی دو ساعت بدون اکسیژن زنده بمونی، عمر بینهایت پیدا میکنی، فقط یادت باشه که اگه ده دقیقه به بدنت اکسیژن نرسه، خواهی مرد! خب، بهنظرت چطوری میتونی عمر بینهایت رو از آن خودت کنی؟ بعضی از بزرگترین فیلسوفان هم، میگن اگه بتونی از چهارچوب ذهن بشریات…
برای همین کانت اثبات وجود خدا رو ممکن نمیدونست و هیچکدوم از براهین اثبات وجود خدا رو هم معتبر نمیدید. کانت سعی کرد برای نجات اخلاق و غلبه بر شکاکیت، از طریق عقل عملی دربارهی خدا حرفهایی بزنه اما شکست خورد و برهان اخلاقیِ کانت یکی از ضعیفترین و سطحیترین براهین تاریخه. بهطور کلی نقصها و عیبهای فلسفهی اون دوران، توجه و دقت فلاسفهی تیزی مثل دکارت و کانت رو جلب کرده بود، اما چون شکاکیت اون زمان چهرهی ناخوشایند و ترسناک و مطرودی داشت، معمولاً هیچ فیلسوفی نمیخواست شکاک محسوب بشه، برای همین، وقتی در چیزی شک میکرد و عمارت پوسیدهی گذشتگان رو پایین میکشید، دلش میخواست بلافاصله خودش راهی برای عبور از این شکها پیدا کنه و این شهوت قوی باعث میشد بعد از اون دقتهای تاریخی و عمیق، دچار سطحیات و شطحیات بیارزشی بشه. خیلی از کسانی که شک رو تقویت کردن خواستن بعدش اون رو نابود کنن اما موفق نشدن و زورشون نرسید!
@islie
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
برای همین کانت اثبات وجود خدا رو ممکن نمیدونست و هیچکدوم از براهین اثبات وجود خدا رو هم معتبر نمیدید. کانت سعی کرد برای نجات اخلاق و غلبه بر شکاکیت، از طریق عقل عملی دربارهی خدا حرفهایی بزنه اما شکست خورد و برهان اخلاقیِ کانت یکی از ضعیفترین و سطحیترین…
اما نیچه کار ناتمام دکارت و کانت و بقیهی فلاسفهی قبل از خودش رو، به اتمام رسوند. نیچه مثل اونها از شکاکیت و نابودی نمیترسید، جسور بود، چیزهایی که قبلاً ساخته شده بود رو بیرحمانه نابود کرد و وقتی دید قدرت و توان بازسازیِ دوبارهی اون رو نداره، تلاش بیجا و بیهوده نکرد و متافیزیکی که با تمدن باشکوه یونان باستان ظهور کرده بود رو، بهطور کامل نابود کرد و دیگه اون رو نساخت. برای همینه که میگن، متافیزیک یونان، با نیچه به انتهای خودش رسید و بعد از نیچه، ما چیزی به نام متافیزیک نداریم.
نیچه:
«خدا دیگر مرده است و مرده باقی میماند و ما او را کشتهایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد؟ خود را؟ یعنی جنایتکارترین همهی جانیان را؟ آنچه مقدسترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خودش دیده، بر اثر خونریزی بسیار حاصل از چاقوهای ما دیگر مرده است. چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ چه آبی برای ما موجود است تا خود را بشوییم؟ چه اعیادی بهر کفاره، چه مناسک مقدسی را از خود ابداع خواهیم کرد؟ آیا عظمت این عمل بیش از اندازه برای ما عظیم نیست؟ آیا نبایستی تنها خود خدایانی دیگر شویم تا شایستهی این کار باشیم؟»
@islie
نیچه:
«خدا دیگر مرده است و مرده باقی میماند و ما او را کشتهایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد؟ خود را؟ یعنی جنایتکارترین همهی جانیان را؟ آنچه مقدسترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خودش دیده، بر اثر خونریزی بسیار حاصل از چاقوهای ما دیگر مرده است. چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ چه آبی برای ما موجود است تا خود را بشوییم؟ چه اعیادی بهر کفاره، چه مناسک مقدسی را از خود ابداع خواهیم کرد؟ آیا عظمت این عمل بیش از اندازه برای ما عظیم نیست؟ آیا نبایستی تنها خود خدایانی دیگر شویم تا شایستهی این کار باشیم؟»
@islie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینکه عقاید شخصی و مذهبیِ نیوتن چه بود، اهمیت و وجههی علمیای ندارد. آنچه در صفحهی تاریخ رسم شده، این است که نیوتن مسیر تاریخ را به نحو جدی و عملی عوض کرد و از آسمان و ماوراء به زمین، سکولاریسم، فیزیک و ماده کشید. با سیب سقوطکردهای، اسطورهها و افسانههای آسمانی را به زمین فیزیک و ماده آورد و بعد زمین را به کهشکان پیوند زد. در جهانی که پر از افسانه و خرافه بود، او با نور تجربه، مسیر فیزیک را روشن کرد و آنچنان فیزیک و شیمی را بر تخت سلطنت نشاند که جهان، از آن پس، با زبان نیرو و جرم سخن گفت. آرزو و افتخار بسیاری از متدینان امروز این است که یک لایک و تأییدی خیلی کوچک از همین علوم تجربی بگیرند. بهنظرم ناسا باید در اولین فتح ماه یک تندیس از سیبی سرخ را با خود میبرد و روی سطحش قرار میداد. تاریخ دین میگوید انسان با یک سیب، مثل زباله از آسمان به زمین پرتاب شد؛ اما تاریخ علم میگوید انسان با یک سیب، مقتدرانه و باافتخار، از زمین به آسمان پرواز کرد و به کهشکان رسید. دکارت، نیوتن، کانت و... شاید خودشان نمیخواستند، اما در عمل، جدیتر و قویتر از هر کس دیگری در تاریخ، جهان ما را از ماوراء مستقل کردند.
@islie
@islie
آخرین پادشاه ایران:
«طولی نخواهد کشید که مملکت ما از هر حیث با مترقیترین و خوشبختترین ملل عالم برابری کند، عدالت قضائی و اجتماعی و انصاف و مساوات در این مملکت کاملاً حکمفرما شود، و ایرانی بعد از مدتها زحمت و محنت، به آتیهی سعادتمندی برسد.»
در هیئت رئیسهی دانشگاه تهران
«هیچ کشوری در دنیا نمیتواند بیشتر از ایرانِ امروز به وضع آیندهی خویش خوشبین باشد. البته سالها تجاوز خارجی و وضع ناگوار داخلی و خیانتهای گوناگون، ایجاد روحیهی یأس کرده است، ولی یقین دارم که با فداکاریِ ما و با کارهای مثبت، روز به روز مردم به آیندهی خود امیدوارتر خواهند شد و به همین نسبت نیز روز به روز ایران رو به ترقی خواهد رفت.»
در جمع نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی
@islie
«طولی نخواهد کشید که مملکت ما از هر حیث با مترقیترین و خوشبختترین ملل عالم برابری کند، عدالت قضائی و اجتماعی و انصاف و مساوات در این مملکت کاملاً حکمفرما شود، و ایرانی بعد از مدتها زحمت و محنت، به آتیهی سعادتمندی برسد.»
در هیئت رئیسهی دانشگاه تهران
«هیچ کشوری در دنیا نمیتواند بیشتر از ایرانِ امروز به وضع آیندهی خویش خوشبین باشد. البته سالها تجاوز خارجی و وضع ناگوار داخلی و خیانتهای گوناگون، ایجاد روحیهی یأس کرده است، ولی یقین دارم که با فداکاریِ ما و با کارهای مثبت، روز به روز مردم به آیندهی خود امیدوارتر خواهند شد و به همین نسبت نیز روز به روز ایران رو به ترقی خواهد رفت.»
در جمع نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی
@islie
مهمترین اثر کانت «نقد عقل محض» با این پاراگراف شروع میشه و داره میگه این عقل ما انسانها گاهی پرسشهایی از خودش داره که نه میتونه نادیدهشون بگیره (چون از دل ذات و طبیعت خود عقل میجوشن) و نه میتونه جوابی براشون پیدا کنه (چون کلاً از توان و ظرفیت عقل خارجاند، نه اینکه امروز خارج باشن و فردایی وارد بشن، نه، کلاً خارج هستن و خارج میمونن).
نه اینکه بشر ندونه ولی خدا بدونه، نه، حتی خود «خدا» هم یه مفهوم در همین عقل محدود ماست. این خدا هم بیرون از عقل ما نیست، چون اصلاً ما نمیدونیم بیرون از عقل ما اصلاً یعنی چی؟ حتی نمیتونیم تصور کنیم چه رسد به ادعاء! وقتی از خدا و دین حرف میزنی، هنوز درون محدودهی همین عقل هستی و خارج نشدی، پس چیزی که کانت میگه شامل خدا و دین هم میشه.
فرض کن من بگم چیزی هست که هم وجود داره هم وجود نداره، در یه زمان! میتونی تصورش کنی؟ نه! فرض کن بگم جهان بدون هیچ علتی ایجاد شده، میتونی تصور کنی؟ نه! فرض کن بگم جهان بهطور مطلق هم بینظمه و هم نظم و قانون داره، همزمان! میتونی درکش کنی؟ نه. چرا؟ چون عقلت نمیتونه از محدودهاش خارج بشه و محدودهاش هم همین چیزهاست...
@islie
نه اینکه بشر ندونه ولی خدا بدونه، نه، حتی خود «خدا» هم یه مفهوم در همین عقل محدود ماست. این خدا هم بیرون از عقل ما نیست، چون اصلاً ما نمیدونیم بیرون از عقل ما اصلاً یعنی چی؟ حتی نمیتونیم تصور کنیم چه رسد به ادعاء! وقتی از خدا و دین حرف میزنی، هنوز درون محدودهی همین عقل هستی و خارج نشدی، پس چیزی که کانت میگه شامل خدا و دین هم میشه.
فرض کن من بگم چیزی هست که هم وجود داره هم وجود نداره، در یه زمان! میتونی تصورش کنی؟ نه! فرض کن بگم جهان بدون هیچ علتی ایجاد شده، میتونی تصور کنی؟ نه! فرض کن بگم جهان بهطور مطلق هم بینظمه و هم نظم و قانون داره، همزمان! میتونی درکش کنی؟ نه. چرا؟ چون عقلت نمیتونه از محدودهاش خارج بشه و محدودهاش هم همین چیزهاست...
@islie
اسلامگرایان کجا هستند؟ دعوتشان میکنیم به دفاع از اسلام در برابر ندانمگراییِ ما. به دفاع نظری از اسلام در بیستویکمین قرن میلادی. دفاع از اسلام در فلسفهی پساکانتی و پسانیچهای!
اگر اسلام را قابل دفاع نمیدانید که بحثی نداریم اما اگر فکر میکنید قابلیت دفاع دارد و شما هم توان دفاع، دعوت صمیمانهی ما را بپذیرید.✌️🤝
✍ از طرف نامی آشنا: دروغها و خرافات اسلام!
@islie
اگر اسلام را قابل دفاع نمیدانید که بحثی نداریم اما اگر فکر میکنید قابلیت دفاع دارد و شما هم توان دفاع، دعوت صمیمانهی ما را بپذیرید.✌️🤝
✍ از طرف نامی آشنا: دروغها و خرافات اسلام!
@islie
اینها اولین اصول قانون اساسیِ این کشور مغصوب، ایران است! در فقه اسلامی استحاله را داریم و استحاله یعنی چه؟ یعنی تبدیلشدن چیز نجس، به چیزی پاک. یعنی اگر شیء نجس تغییر ماهیت (ذات) دهد، پاک میشود. برای مثال اگر سگ بمیرد و تبدیل به خاک شود، آن خاک پاک است. همچنین خاکستر چوب نجس پاک است. چیزی که نجس است هر چقدر هم آن را بشویید، پاک نمیشود! مدفوع و ادرار را هر چقدر با آب بشویی، پاک نخواهد شد، مگر از ماهیت و ذات خودش استحاله شود، آنوقت پاک میشود.
جمهوریِ اسلامی هم یک امر نجس است، از نجاسات کبیره، نجسترین نجاسات! این نظام را هر چقدر بشویی و خشک کنی و صابون بزنی، پاک نمیشود و تنها راه طهارت ایران از این نجاست، استحالهی آن است. یعنی باید از ذات و ماهیتش استحاله شود تا بتوان آن را پاک کرد، درست مثل مدفوع. این حکومت نجس که در اصل دوازدهم قانون اساسیاش آمده «مذهب رسمیِ ایران، اسلام شیعی است و این اصل الیالابد تغییر نمیکند» را چگونه میخواهید اصلاح و پاک کنید؟ کدام آب قدرت طهارت این نجاست را دارد؟ فقط آتش میتواند این نجاست را پاک کند. قانون اساسیِ این نجاست دارد فریاد میزند با صوتی بلند که تنها راه اصلاح و تغییر من، نابودی و ریشهکنیِ من است. آب بهترین مطهِر است، آب پوست یا لباسی که به نجاسات آغشته شده را میتواند پاک کند اما عین نجاست، چیزی که ذاتاً نجس است را، نه. برای تطهیر چیزی مانند جمهوریِ اسلامی و ولایت فقیه که ذاتاً نجساند، فقط باید از آتش کمک گرفت.
@islie
جمهوریِ اسلامی هم یک امر نجس است، از نجاسات کبیره، نجسترین نجاسات! این نظام را هر چقدر بشویی و خشک کنی و صابون بزنی، پاک نمیشود و تنها راه طهارت ایران از این نجاست، استحالهی آن است. یعنی باید از ذات و ماهیتش استحاله شود تا بتوان آن را پاک کرد، درست مثل مدفوع. این حکومت نجس که در اصل دوازدهم قانون اساسیاش آمده «مذهب رسمیِ ایران، اسلام شیعی است و این اصل الیالابد تغییر نمیکند» را چگونه میخواهید اصلاح و پاک کنید؟ کدام آب قدرت طهارت این نجاست را دارد؟ فقط آتش میتواند این نجاست را پاک کند. قانون اساسیِ این نجاست دارد فریاد میزند با صوتی بلند که تنها راه اصلاح و تغییر من، نابودی و ریشهکنیِ من است. آب بهترین مطهِر است، آب پوست یا لباسی که به نجاسات آغشته شده را میتواند پاک کند اما عین نجاست، چیزی که ذاتاً نجس است را، نه. برای تطهیر چیزی مانند جمهوریِ اسلامی و ولایت فقیه که ذاتاً نجساند، فقط باید از آتش کمک گرفت.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
مقایسهی مواجههی مسلمانان با معجزات (شبه) علمیِ آیین هندو vs اسلام! 😂🤡 #معجزات_علمی_قرآن #شبهعلم #بیشرفی #میم #meme @islie
هژمونیِ علوم تجربی!
در این ضیافت باشکوه، ساینس بر تخت عظمتش مقتدرانه تکیه زده. نه نیازی به اثبات و تأیید و ایمان کسی دارد و نه کفر و شرک برایش مهم است. ساکت است، اما سنگینی و وزن نگاه سرزنشکنندهاش بیشتر از هزاران جلد کتاب قدیمی با چرم حیوانات است.
این زائران دعوتنشده، که قبل از تولد مبارک ساینس، بر اذهان و افعال، حاکمیت بیرقیب و بیبدیلی داشتند، و سابقهای مملو از جهل و جنایت دارند، حالا یکبهیک برای عرض ارادت و تملق آمدهاند!
اسلام، مسیحیت، یهودیت، هندوئیسم و بقیه، همه با نظم و ترتیب برای تعظیم، صف کشیدند. همه آمدهاند که تأییدی بگیرند، مهر مشروعیت، یک سر تکان دادن، یک لایک زوری.
اما نزدیکشدن آسان نیست، ساینس حتی آنها را نمیبیند. منطق و هرمنوتیک، مثل دو ستون مرمرین، سرد و بیرحم، اجازه نمیدهند ادیان خیلی نزدیک شوند، آماده ایستادهاند تا هر کدام خواست قدمی فراتر از گلیم خودش بردارد، او را به عقب پرتاب کنند.
ساینس اما نه خنده میکند، نه سرزنش؛ گویا اصلاً آنها را نمیبیند، آنها پایینتر از محدودهی نگاه او قرار دارند.
ساینس حتی تکذیب هم نمیکند، همان دو نگهبان برای این زائران ناطلبیده، کافیاند.
@islie
در این ضیافت باشکوه، ساینس بر تخت عظمتش مقتدرانه تکیه زده. نه نیازی به اثبات و تأیید و ایمان کسی دارد و نه کفر و شرک برایش مهم است. ساکت است، اما سنگینی و وزن نگاه سرزنشکنندهاش بیشتر از هزاران جلد کتاب قدیمی با چرم حیوانات است.
این زائران دعوتنشده، که قبل از تولد مبارک ساینس، بر اذهان و افعال، حاکمیت بیرقیب و بیبدیلی داشتند، و سابقهای مملو از جهل و جنایت دارند، حالا یکبهیک برای عرض ارادت و تملق آمدهاند!
اسلام، مسیحیت، یهودیت، هندوئیسم و بقیه، همه با نظم و ترتیب برای تعظیم، صف کشیدند. همه آمدهاند که تأییدی بگیرند، مهر مشروعیت، یک سر تکان دادن، یک لایک زوری.
اما نزدیکشدن آسان نیست، ساینس حتی آنها را نمیبیند. منطق و هرمنوتیک، مثل دو ستون مرمرین، سرد و بیرحم، اجازه نمیدهند ادیان خیلی نزدیک شوند، آماده ایستادهاند تا هر کدام خواست قدمی فراتر از گلیم خودش بردارد، او را به عقب پرتاب کنند.
ساینس اما نه خنده میکند، نه سرزنش؛ گویا اصلاً آنها را نمیبیند، آنها پایینتر از محدودهی نگاه او قرار دارند.
ساینس حتی تکذیب هم نمیکند، همان دو نگهبان برای این زائران ناطلبیده، کافیاند.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
هژمونیِ علوم تجربی! در این ضیافت باشکوه، ساینس بر تخت عظمتش مقتدرانه تکیه زده. نه نیازی به اثبات و تأیید و ایمان کسی دارد و نه کفر و شرک برایش مهم است. ساکت است، اما سنگینی و وزن نگاه سرزنشکنندهاش بیشتر از هزاران جلد کتاب قدیمی با چرم حیوانات است. این…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماری کوری:
«هیچچیز در زندگی برای ترسیدن نیست، همهچیز برای فهمیدن است، و اکنون زمان آن است که بیشتر بفهمیم تا کمتر بترسیم»
#علوم_تجربی
#science
@islie
«هیچچیز در زندگی برای ترسیدن نیست، همهچیز برای فهمیدن است، و اکنون زمان آن است که بیشتر بفهمیم تا کمتر بترسیم»
#علوم_تجربی
#science
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
اگه فکر میکنین که فقط مسلمونها هستن که از قرآن معجزات علمی بیرون میکشن، دارید اشتباه میکنین! 😁 هر چند که منتقدان تقریباً همهی این معجزات Fake رو رد کردن، ولی جالبه اگه اینبار از یه جنبهی دیگه این موضوع رو مورد انتقاد قرار بدیم. با یه پرسش از خود مسلمونها…
فقط مسلمونها هستن که از غربیها قولهایی در تمجید اسلام نقل میکنن؟ 🤔 خیر! 😄
و دوباره هندوها:
جی رابرت اوپنهایمر (پدر بمب اتم - همون بمبی که جاا دهههاست در خماریاش مونده) و یکی از بزرگترین فیزیکدانان نظری، بسیار تحت تأثیر بهاگاواد گیتا، مهابهاراتا و سایر متون مقدس هندوها بود. حتی زبان سانسکریت رو هم یاد گرفت تا بهاگاواد گیتا و بقیهی متون رو به زبان اصلی بخونه!
در تمجید از متون مقدس آیین هندو چنین مواضعی داشته:
«بزرگترین امتیاز این قرن نسبت به همهی قرون گذشته، که باید بهش افتخار کرد، اینه که وداها (متون مقدس هندوئیسم) امروز به راحتی در دسترس همهی ماست»
«یافتهها و برداشتهای کلی دربارهی فهم انسان، که با کشفیات فیزیک اتمی آشکار شده و میشه، ذاتاً چیزهایی کاملاً ناآشنا یا نوظهور نیستن، در فرهنگ خودمون هم سابقه دارن و البته در اندیشهی بودایی و هندو، جایگاهی بسیار مهمتر و مرکزیتر دارن. آنچه در فیزیک مدرن مییابیم، در واقع تجلی و پالایش همان خردهای کهنه (یعنی هندوئیسم)»
«مقایسهی بزرگترین دستاوردهای علمیِ ترسناک تمدن غرب (مثلاً بمب اتم)، با درخشانترین توصیفات تجربههای عرفانی ـ که بهاگاواد گیتا، بزرگترین اثر ادبی هند، به ما ارزانی داشته ـ واقعاً جای تأمل داره»
«بهاگاواد گیتا، زیباترین سرود فلسفیای هست که در هر زبان شناختهشدهای وجود داره!»
«هندوئیسم تنها دینی در جهانه که مقیاسهای زمانی در متون مقدسش با کیهانشناسیِ علمیِ مدرن مطابقت داره»
اوپنهایمر در اولین آزمایشهای موفق مربوط به بمب اتم، بخشی از بهاگاواد گیتا رو قرائت کرد: «حالا من مرگ شدم، نابودکنندهی دنیاها!»
اوپنهایمر بهعنوان یکی از مهمترین و بزرگترین فیزیکدانان تاریخ، بهشدت تحت تأثیر آیین هندو بود. اوپنهایمر، وقتی که به گوی آتشین آزمایش هستهای Trinity (اولین آزمایش بمب هستهای در تاریخ) نگاه میکرد، به آیین هندو روی آورد. البته نه در معنای نیایشی و پرستشی، ولی آیین هندو رو فلسفهای بسیار مفید میدونست تا جایی که میخواست زندگیاش رو بر پایهی آموزههای اون، تنظیم کنه. استیون تامپسون، که بیش از ۳۰ سال رو صرف مطالعه و آموزش زبان سانسکریت کرده، میگه: «اوپنهایمر خیلی واضح جذب این دین شده بود» و تصریح میکرد که علاقهی اوپنهایمر به آیین هندو بیش از یه جملهی تأثیرگذار بود، بلکه این علاقه راهی بود برای معنا بخشیدن به زندگیاش!
https://www.wired.com/story/manhattan-project-robert-oppenheimer/
https://www.pgurus.com/6-famous-international-physicists-who-were-influenced-by-hindu-dharma/
@islie
و دوباره هندوها:
جی رابرت اوپنهایمر (پدر بمب اتم - همون بمبی که جاا دهههاست در خماریاش مونده) و یکی از بزرگترین فیزیکدانان نظری، بسیار تحت تأثیر بهاگاواد گیتا، مهابهاراتا و سایر متون مقدس هندوها بود. حتی زبان سانسکریت رو هم یاد گرفت تا بهاگاواد گیتا و بقیهی متون رو به زبان اصلی بخونه!
در تمجید از متون مقدس آیین هندو چنین مواضعی داشته:
«بزرگترین امتیاز این قرن نسبت به همهی قرون گذشته، که باید بهش افتخار کرد، اینه که وداها (متون مقدس هندوئیسم) امروز به راحتی در دسترس همهی ماست»
«یافتهها و برداشتهای کلی دربارهی فهم انسان، که با کشفیات فیزیک اتمی آشکار شده و میشه، ذاتاً چیزهایی کاملاً ناآشنا یا نوظهور نیستن، در فرهنگ خودمون هم سابقه دارن و البته در اندیشهی بودایی و هندو، جایگاهی بسیار مهمتر و مرکزیتر دارن. آنچه در فیزیک مدرن مییابیم، در واقع تجلی و پالایش همان خردهای کهنه (یعنی هندوئیسم)»
«مقایسهی بزرگترین دستاوردهای علمیِ ترسناک تمدن غرب (مثلاً بمب اتم)، با درخشانترین توصیفات تجربههای عرفانی ـ که بهاگاواد گیتا، بزرگترین اثر ادبی هند، به ما ارزانی داشته ـ واقعاً جای تأمل داره»
«بهاگاواد گیتا، زیباترین سرود فلسفیای هست که در هر زبان شناختهشدهای وجود داره!»
«هندوئیسم تنها دینی در جهانه که مقیاسهای زمانی در متون مقدسش با کیهانشناسیِ علمیِ مدرن مطابقت داره»
اوپنهایمر در اولین آزمایشهای موفق مربوط به بمب اتم، بخشی از بهاگاواد گیتا رو قرائت کرد: «حالا من مرگ شدم، نابودکنندهی دنیاها!»
اوپنهایمر بهعنوان یکی از مهمترین و بزرگترین فیزیکدانان تاریخ، بهشدت تحت تأثیر آیین هندو بود. اوپنهایمر، وقتی که به گوی آتشین آزمایش هستهای Trinity (اولین آزمایش بمب هستهای در تاریخ) نگاه میکرد، به آیین هندو روی آورد. البته نه در معنای نیایشی و پرستشی، ولی آیین هندو رو فلسفهای بسیار مفید میدونست تا جایی که میخواست زندگیاش رو بر پایهی آموزههای اون، تنظیم کنه. استیون تامپسون، که بیش از ۳۰ سال رو صرف مطالعه و آموزش زبان سانسکریت کرده، میگه: «اوپنهایمر خیلی واضح جذب این دین شده بود» و تصریح میکرد که علاقهی اوپنهایمر به آیین هندو بیش از یه جملهی تأثیرگذار بود، بلکه این علاقه راهی بود برای معنا بخشیدن به زندگیاش!
https://www.wired.com/story/manhattan-project-robert-oppenheimer/
https://www.pgurus.com/6-famous-international-physicists-who-were-influenced-by-hindu-dharma/
@islie