₍ #موانع_عدالت_در_قران ₎
₍ #بخش_دوم ₎ ②
⚠️⇐ برتري مسلمان بر غير مسلمان
↬┆ @ISLIE ┆↫
🔰يكي از طبقه بندي های مردم در قرآن, تقسيم انسانها به دو طبقه عقيدتی مسلمان و غير مسلمان (كافر) است. در قرآن لغت كافر در مورد تمام غير مسلمانان بكار برده شده كه شامل بی خدايان, مشركان , بت پرستان , منافقان و ( اهل كتاب يهودی ومسيحی) می شود . البته در احكام تفاوتهائی بين اهل كتاب و ديگر كفار وجود دارد. در حدود % 60از آيات قرآن در موردكفار بحث شده است. اين آيات پر است از تحقير و توهين و دستور كشتار و وعده ی مرگ و عذاب براي كفار. در حاليكه مسلمانان از همه ی حقوق و مزايا برخوردارند كفار از بيشتر حقوق انساني محرومند كفار پليدند, و از حيوانات پست ترند
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴿۲۸ توبه﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد, حقيقت اين است كه مشركان نجسند.
➖إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۵۵ انفال﴾
ترجمه: بى ترديد بدترين حيوانات نزد خدا كسانى اند كه كفر ورزيدند و ايمان نمى آورند
➖أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴ فرقان﴾
ترجمه: يا گمان دارى كه بيشترشان (كفار) مى شنوند؟ يا مى انديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند بلكه گمراه ترند.
🔻كفار حق حيات ندارند
كفار غير اهل كتاب، حق حيات ندارند و مسلمانان بايد آنان را قتل عام كنند مگر اينكه مسلمان شوند. بنابراين هيچ انسان كافري بر روي كره ي زمين نبايد وجود داشته باشد. وقتي كفار حق حيات ندارند جاي بحث از حقوق ديگر نمي ماند.
اهل كتاب: يا مرگ يا اسلام و يا زيستن با ذلت تحت قيمومت حكومت اسلامی و پرداختن جزيه
🌀بنابراين اسلام با سلب حقوق انساني كفار، بنيان بي عدالتي بين انسانها را گذاشته است كه به هيچ روی قابل اصلح نيست.
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
₍ #بخش_دوم ₎ ②
⚠️⇐ برتري مسلمان بر غير مسلمان
↬┆ @ISLIE ┆↫
🔰يكي از طبقه بندي های مردم در قرآن, تقسيم انسانها به دو طبقه عقيدتی مسلمان و غير مسلمان (كافر) است. در قرآن لغت كافر در مورد تمام غير مسلمانان بكار برده شده كه شامل بی خدايان, مشركان , بت پرستان , منافقان و ( اهل كتاب يهودی ومسيحی) می شود . البته در احكام تفاوتهائی بين اهل كتاب و ديگر كفار وجود دارد. در حدود % 60از آيات قرآن در موردكفار بحث شده است. اين آيات پر است از تحقير و توهين و دستور كشتار و وعده ی مرگ و عذاب براي كفار. در حاليكه مسلمانان از همه ی حقوق و مزايا برخوردارند كفار از بيشتر حقوق انساني محرومند كفار پليدند, و از حيوانات پست ترند
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴿۲۸ توبه﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد, حقيقت اين است كه مشركان نجسند.
➖إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۵۵ انفال﴾
ترجمه: بى ترديد بدترين حيوانات نزد خدا كسانى اند كه كفر ورزيدند و ايمان نمى آورند
➖أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴ فرقان﴾
ترجمه: يا گمان دارى كه بيشترشان (كفار) مى شنوند؟ يا مى انديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند بلكه گمراه ترند.
🔻كفار حق حيات ندارند
كفار غير اهل كتاب، حق حيات ندارند و مسلمانان بايد آنان را قتل عام كنند مگر اينكه مسلمان شوند. بنابراين هيچ انسان كافري بر روي كره ي زمين نبايد وجود داشته باشد. وقتي كفار حق حيات ندارند جاي بحث از حقوق ديگر نمي ماند.
اهل كتاب: يا مرگ يا اسلام و يا زيستن با ذلت تحت قيمومت حكومت اسلامی و پرداختن جزيه
🌀بنابراين اسلام با سلب حقوق انساني كفار، بنيان بي عدالتي بين انسانها را گذاشته است كه به هيچ روی قابل اصلح نيست.
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
₍ #ظلم_به_غیر_مسلمانان ₎
₍ #بخش_دوم ₎②
⚠️⇐سختگیری و كشتار در مدينه
↬┆ @ISLIE ┆↫
🔻دستور به دشمنی دائمی با غير مسلمانان حتی اگر پدر و مادر باشند🔻
🔰درمدینه که #محمد کمی قدرت گرفت هرگونه دوستی بين مسلمانان و غيرمسلمانان تحريم مي شود و كينه و نفرت ابدی با غيرمسلمانان بنيانگذاری می شود:
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۱ مائده﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راهنمایی نمى كند (51)
🌀آيات ديگری از قرآن، كينه توزی را به درون خانواده ها می آورد. برادر و خواهر و پدر و مادر نيز شامل اين كينه توزی و نهايتا كشتار می شوند، مثل: 👇🏽👇🏽
➖لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ﴿۲۲ مجادله﴾
ترجمه: قومى را نيابى كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند دوست بدارند (22)
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳ توبه﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستى مگيريد و هر كس از ميان شما آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمكارانند (23)
➖قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُُ ﴿۴ ممتحنه﴾
ترجمه: قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا میپرستيد بيزاريم به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد (4)
🔹👆🏿در آيه ی فوق گفته شده كه دشمني با كافر ادامه دارد مگر اينكه كافر مسلمان شود. يعني بايد بين مسلمان و كافر بطور مطلق كينه و دشمنی جاودانه باشد. 🚫
❎ چنانچه گفته شد دستور خوش رفتاري با كفاري كه در جنگ با مسلمانان نيستند توسط مجموعه آيات نازل شده در سوره فتح (مثل 16و 29) و مخصوصا در سوره توبه كه كشتار كفار را تا قبول اسلام اجباری كرده، نسخ شده اند
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
₍ #بخش_دوم ₎②
⚠️⇐سختگیری و كشتار در مدينه
↬┆ @ISLIE ┆↫
🔻دستور به دشمنی دائمی با غير مسلمانان حتی اگر پدر و مادر باشند🔻
🔰درمدینه که #محمد کمی قدرت گرفت هرگونه دوستی بين مسلمانان و غيرمسلمانان تحريم مي شود و كينه و نفرت ابدی با غيرمسلمانان بنيانگذاری می شود:
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۱ مائده﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راهنمایی نمى كند (51)
🌀آيات ديگری از قرآن، كينه توزی را به درون خانواده ها می آورد. برادر و خواهر و پدر و مادر نيز شامل اين كينه توزی و نهايتا كشتار می شوند، مثل: 👇🏽👇🏽
➖لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ﴿۲۲ مجادله﴾
ترجمه: قومى را نيابى كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند دوست بدارند (22)
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳ توبه﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستى مگيريد و هر كس از ميان شما آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمكارانند (23)
➖قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُُ ﴿۴ ممتحنه﴾
ترجمه: قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا میپرستيد بيزاريم به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد (4)
🔹👆🏿در آيه ی فوق گفته شده كه دشمني با كافر ادامه دارد مگر اينكه كافر مسلمان شود. يعني بايد بين مسلمان و كافر بطور مطلق كينه و دشمنی جاودانه باشد. 🚫
❎ چنانچه گفته شد دستور خوش رفتاري با كفاري كه در جنگ با مسلمانان نيستند توسط مجموعه آيات نازل شده در سوره فتح (مثل 16و 29) و مخصوصا در سوره توبه كه كشتار كفار را تا قبول اسلام اجباری كرده، نسخ شده اند
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
₍ #محمد_در_قران ₎
₍ #بخش_دوم ₎②
⚠️ایات تامین جاه برای محمد⚠️
↬┆ @ISLIE ┆↫
⭕️آيه نازل می كند كه با او با صدای بلند صحبت نكنند👇🏽
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۲﴾إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۳﴾إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴ حجرات﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد و همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن میگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد مبادا بی آنكه بدانيد اعمالتان نابود شود (2) كسانى كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو میكشند خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است (3) كسانى كه تو را از پشت حجره ها به فرياد میخوانند بيشترشان تعقل
نمي كنند (4)
💠👆🏼اين آيات بوضوح مي گويند كه مردم بايد در مقابل محمد خضوع و افتادگی داشته باشند كه اين امر نشانگر برتری طلبی فوق العاده محمد است.
⭐️اصولا چرا مردم نبايد همانگونه كه باهم صحبت می كنند با رهبران دينی و سياسی شان صحبت كنند؟ آيا اين همان برتري طلبی فوق العاده ديكتاتورها نيست؟ علاوه بر آن، سه اشكال ديگر نيز در اين آيات وجود دارد
اول🔹اينكه بلند صحبت كردن با محمد موجب حبط اعمال می شود (در مورد حبط اعمال در پستی با عنوان "انتساب رفتارها و #صفات_ناروا_به_خدا " مفصل بحث شد.)
☠يعنی خطائی به اين كوچكی موجب نابود كردن اعمال نيك افراد می شود كه كاملا غير عادلانه است. چون بين خطا و مجازات تناسبی نيست
دوم🔸 در آيه 3به كسانيكه صدايشان را در مقابل محمد پائين نگه مي دارند مغفرت و اجر عظيم وعده داده شده است. كه اينهم غير عادلانه و غير معقول است يعنی برای كاری به اين بی اهميتی و كوچكی پاداشهائی بس عظيم در نظر گرفته شده است.
🌀 اين دو نكته يعنی جزای بيش اندازه سنگين براي بلند صحبت كنندگان و پاداش بس عظيم برای آهسته صحبت كنندگان، نشانگر آنست كه محمد می خواهد برتری خود را نسبت به مردم، بطور فوق العاده مورد تأكيد قرار دهد، در حدي كه می تواند فردی را جهنمی (حبط) و يا بهشتی (مغفرت و اجر عظيم) كند.
سوم 🔹انتساب بی عقلی به بلند صحبت كنندگان است. آيا واقعا كاری به اين كوچكی نشانگر بی عقلی است؟
⭕️آيه نازل مي كند كه مردم براي گفتگوي خصوصي با محمد، بايد پول بپردازند.👇🏽
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲ مجادله﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد هرگاه با پيامبر گفتگوى خصوصی میكنيد پيش از گفتگوى خصوصی خود، صدقهاى تقديم بداريد اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است (12)
💠👆🏼اين آيه هم نشانگر آنست كه محمد مي خواسته موقعيت كامل متفاوت و برجسته خود را به كرسی بنشاند. البته اين آيه را بدون اجراء نسخ كرد. چون متوجه شد كه غيرقابل اجراست و سر وصدای مردم را در می آورد.
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
₍ #بخش_دوم ₎②
⚠️ایات تامین جاه برای محمد⚠️
↬┆ @ISLIE ┆↫
⭕️آيه نازل می كند كه با او با صدای بلند صحبت نكنند👇🏽
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۲﴾إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۳﴾إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴ حجرات﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد و همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن میگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد مبادا بی آنكه بدانيد اعمالتان نابود شود (2) كسانى كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو میكشند خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است (3) كسانى كه تو را از پشت حجره ها به فرياد میخوانند بيشترشان تعقل
نمي كنند (4)
💠👆🏼اين آيات بوضوح مي گويند كه مردم بايد در مقابل محمد خضوع و افتادگی داشته باشند كه اين امر نشانگر برتری طلبی فوق العاده محمد است.
⭐️اصولا چرا مردم نبايد همانگونه كه باهم صحبت می كنند با رهبران دينی و سياسی شان صحبت كنند؟ آيا اين همان برتري طلبی فوق العاده ديكتاتورها نيست؟ علاوه بر آن، سه اشكال ديگر نيز در اين آيات وجود دارد
اول🔹اينكه بلند صحبت كردن با محمد موجب حبط اعمال می شود (در مورد حبط اعمال در پستی با عنوان "انتساب رفتارها و #صفات_ناروا_به_خدا " مفصل بحث شد.)
☠يعنی خطائی به اين كوچكی موجب نابود كردن اعمال نيك افراد می شود كه كاملا غير عادلانه است. چون بين خطا و مجازات تناسبی نيست
دوم🔸 در آيه 3به كسانيكه صدايشان را در مقابل محمد پائين نگه مي دارند مغفرت و اجر عظيم وعده داده شده است. كه اينهم غير عادلانه و غير معقول است يعنی برای كاری به اين بی اهميتی و كوچكی پاداشهائی بس عظيم در نظر گرفته شده است.
🌀 اين دو نكته يعنی جزای بيش اندازه سنگين براي بلند صحبت كنندگان و پاداش بس عظيم برای آهسته صحبت كنندگان، نشانگر آنست كه محمد می خواهد برتری خود را نسبت به مردم، بطور فوق العاده مورد تأكيد قرار دهد، در حدي كه می تواند فردی را جهنمی (حبط) و يا بهشتی (مغفرت و اجر عظيم) كند.
سوم 🔹انتساب بی عقلی به بلند صحبت كنندگان است. آيا واقعا كاری به اين كوچكی نشانگر بی عقلی است؟
⭕️آيه نازل مي كند كه مردم براي گفتگوي خصوصي با محمد، بايد پول بپردازند.👇🏽
➖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲ مجادله﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد هرگاه با پيامبر گفتگوى خصوصی میكنيد پيش از گفتگوى خصوصی خود، صدقهاى تقديم بداريد اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است (12)
💠👆🏼اين آيه هم نشانگر آنست كه محمد مي خواسته موقعيت كامل متفاوت و برجسته خود را به كرسی بنشاند. البته اين آيه را بدون اجراء نسخ كرد. چون متوجه شد كه غيرقابل اجراست و سر وصدای مردم را در می آورد.
↬┆ @ISLIE ┆↫
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆↜
#تناقضات_قران
#بخش_دوم 【➋】
➬➬ ▒░ @islie ░▒
🔰آيا خدا به كار زشت امر مي كند؟
🌀يكي از تناقضات ديگر قرآن اينست كه هم گفته شده كه خدا امر به كار زشت نمي كند و هم گفته شده كه خدا امر به كار زشت مي كند.
🔻خدا به كار زشت امر نمي كند
➖وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸ اعراف﴾
ترجمه: و چون كار زشتى كنند میگويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمیدهد آيا چيزى را كه نمیدانيد به خدا نسبت مىدهيد
🔻خدا به كار زشت امر مي كند.
➖وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ﴿۱۶ اسرا﴾
ترجمه:و چون اراده كنيم كه شهرى را هلاك كنيم به ثروتمندانش امر ميكنيم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر]لازم گردد پس آن را [يكسره]زير و رو ميکنیم
➬➬ ▒░ @islie ░▒
ادامه دارد ....
#بخش_دوم 【➋】
➬➬ ▒░ @islie ░▒
🔰آيا خدا به كار زشت امر مي كند؟
🌀يكي از تناقضات ديگر قرآن اينست كه هم گفته شده كه خدا امر به كار زشت نمي كند و هم گفته شده كه خدا امر به كار زشت مي كند.
🔻خدا به كار زشت امر نمي كند
➖وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸ اعراف﴾
ترجمه: و چون كار زشتى كنند میگويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمیدهد آيا چيزى را كه نمیدانيد به خدا نسبت مىدهيد
🔻خدا به كار زشت امر مي كند.
➖وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ﴿۱۶ اسرا﴾
ترجمه:و چون اراده كنيم كه شهرى را هلاك كنيم به ثروتمندانش امر ميكنيم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر]لازم گردد پس آن را [يكسره]زير و رو ميکنیم
➬➬ ▒░ @islie ░▒
ادامه دارد ....
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
👤 FM god ⚜ پاسخگویی به ادعای کانال اسلامگرا درباره آناکساگوراس: 🔅 ابتدایی ترین دروغِ اسلامگرایان این است که برای اثبات ادعای واهی خود محمد را انسانی بیسواد معرفی میکنند که دروغی بیش نیست؛ توجه فرمایید: ⬇️ ➖ أَبِي (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ…
🔅 مسئله بعدی بیان شده توسط اسلامگرایان درباره نظریه آناکساگوراس است که در مورد "بازتابش نور ماه" صحبت میکند و ادعا میکنند آناکساگوراس اصلا مورد قبول و دارای شهرت نبوده است؛ حال توجه کنید:
➖ آناکساگوراس یا آناکساغورث فیلسوف اهل ایونی[ترکیه] که در سالهای 428 تا 500 پیش از میلاد میزیست، که مهمترین رویداد زندگی وی آمدن به آتن بود.
سدهی پنجم پیش از میلاد، به ویژه نیمهی دوم آن دوران شکوفایی زندگی اقتصادی و اجتماعی آتن به شمار میرود؛ در این دوران دموکراسی بردهوار آتن به استوارترین شکل خود رسیده بود و درخشان ترین مرحلهی آن دوره فرمانروایی پریکلس [حدود 428-495 پ.م] به شمار میرود. آتن در این دوره توانست پس از پیروزی بر ارتش ایران، دامنهی فعالیت اقتصادی و اجتماعی خود را گسترش دهد و پیشرفتهترین دولتشهر یونانی گردد.
پس آناکساگوراس در دوران اوج شکوفایی دولتشهر آتن میزیست اما این نابخران وی را نامقبول شمردهاند !
حال اگر بگوییم وی آموزگار و استادِ حاکم آتن یعنی پریکلس بوده است چه ؟!
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
➖ آناکساگوراس یا آناکساغورث فیلسوف اهل ایونی[ترکیه] که در سالهای 428 تا 500 پیش از میلاد میزیست، که مهمترین رویداد زندگی وی آمدن به آتن بود.
سدهی پنجم پیش از میلاد، به ویژه نیمهی دوم آن دوران شکوفایی زندگی اقتصادی و اجتماعی آتن به شمار میرود؛ در این دوران دموکراسی بردهوار آتن به استوارترین شکل خود رسیده بود و درخشان ترین مرحلهی آن دوره فرمانروایی پریکلس [حدود 428-495 پ.م] به شمار میرود. آتن در این دوره توانست پس از پیروزی بر ارتش ایران، دامنهی فعالیت اقتصادی و اجتماعی خود را گسترش دهد و پیشرفتهترین دولتشهر یونانی گردد.
پس آناکساگوراس در دوران اوج شکوفایی دولتشهر آتن میزیست اما این نابخران وی را نامقبول شمردهاند !
حال اگر بگوییم وی آموزگار و استادِ حاکم آتن یعنی پریکلس بوده است چه ؟!
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
👤 Asad ⚜ شک همسران محمد به نبوت وی ! 🔅 پیامبر اسلام با زنی از "بنیعامر" ازدواج میکند که از زیباترین زنان زمان خویش بوده است، شدت تنفر این زن از محمد به حدیست که زمانی که پیامبر اسلام دست او را در دست میگیرد او میگوید: "به خدا پناه میبرم !" 🔅 موردِ بعدی…
🔅 حال نگاهی به روایت بیاندازیم:
➖ 3 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن عمر بن أذينة قال: حدثني سعد بن أبي عروة، عن قتادة، عن الحسن البصري أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) تزوج امرأة من بني عامر بن صعصعة يقال لها: سنى وكانت من أجمل أهل زمانها فلما نظرت إليها عائشة وحفصة قالتا: لتغلبنا هذه على رسول الله (صلى الله عليه وآله) بجمالها فقالتا لها: لا يرى منك رسول الله (صلى الله عليه وآله) حرصا فلما دخلت على رسول الله (صلى الله عليه وآله) تناولها بيده فقالت: أعوذ بالله فانقبضت يد رسول الله (صلى الله عليه وآله) عنها فطلقها وألحقها بأهلها وتزوج رسول الله (صلى الله عليه وآله) امرأة من كندة بنت أبي الجون فلما مات إبراهيم بن رسول الله (صلى الله عليه وآله) ابن مارية القبطية قالت: لو كاننبيا ما مات ابنه فألحقها رسول الله (صلى الله عليه وآله) بأهلها قبل أن يدخل بها فلما قبض رسول الله (صلى الله عليه وآله) وولى الناس أبو بكر أتته العامرية والكندية وقد خطبتا فاجتمع أبو بكر وعمر فقالا لهما: اختارا إن شئتما الحجاب وإن شئتما الباه فاختارتا الباه فتزوجتا فجذم أحد الرجلين وجن الآخر قال عمر ابن أذينة: فحدثت بهذا الحديث زرارة والفضيل فرويا عن أبي جعفر (عليه السلام) أنه قال: ما نهى الله عز وجل عن شئ إلا وقد عصى فيه حتى لقد نكحوا أزواج النبي (صلى الله عليه وآله) من بعده وذكر هاتين العامرية والكندية، ثم قال أبو جعفر (عليه السلام): لو سألتهم عن رجل تزوج امرأة فطلقها قبل أن يدخل بها أتحل لابنه؟ لقالوا: لا فرسول الله (صلى الله عليه وآله) أعظم حرمة من آبائهم.
➖ پیامبر اسلام با زنی از بنی عامر ازدواج کرد به نام سَنا که از زیباترین زنان زمان خویش بود. وقتی نگاه عایشه و حفصه به او افتاد، گفتند: این زن با این زیباییش حتما جای ما را در دل پیامبر اسلام خواهد گرفت. پس به او گفتند: مبادا پیامبر اسلام از تو حرصی به نکاح ببیند.
هنگامی که پیامبر اسلام بر او وارد شد و دست او را در دست گرفت، او گفت: به خدا پناه میبرم و دست پیامبر اسلام را با شدت از دست خود جدا کرد. نهایتاً پیامبر اسلام او را طلاق داد و سپس او را به خانوادهاش برگرداند.
همچنین پیامبر اسلام با زنی از قبیله کِنده، دختر ابیالجون ازدواج کرد؛ وقتی ابراهیم (پسر پیامبر اسلام از ماریه قبطیه)از دنیا رفت، این زن گفت: اگر این واقعا پیامبر بود، پسرش نمیمرد! و پیامبر اسلام پیش از اینکه با او آمیزشی داشته باشد او را به خانوادهاش برگرداند. وقتی پیامبر اسلام از دنیا رفت و ابوبکر زمام کار را به دست گرفت؛ این دو زن عامری و کِندی نزد ابوبکر آمدند و گفتند از ما خواستگاری شده است. ابوبکر و عمر با هم مشورت کردند و به آنها گفتند: به اختیار خودتان است: اگر خواستید در پرده ماندن را انتخاب کنید و اگر خواستید غریزه جنسی را؛ و آنها غریزه جنسی را انتخاب کردند و ازدواج کردند، یکی از آن دو مردی که با آنان ازدواج کرد به جذام مبتلا شد و دیگری دیوانه شد.
عمر بن اذینه میگوید: این مطلب را نزد زراره و فضیل تعریف کردم؛ آنها از امام باقر روایت کردند که او گفت: الله از هیچ چیزی نهی نکرد مگر اینکه در آن مورد عصیان قرار گرفت؛ حتی با زنان پیامبر بعد از ایشان ازدواج کردند؛ و امام همین حکایت دو زن عامری و کندی را تعریف کردند و سپس گفت: اگر از آنها سوال میشد که مردی با زنی ازدواج کرد و قبل از آمیزش طلاقش داد، آیا جایز است که پسر آن مرد با این زن ازدواج کند، حتما میگفتند که خیر؛ در حالی که حرمت پیامبر اسلام بیش از پدرانشان بود.
و زراره در نقلی دیگر این را هم افزود که امام باقر در ادامه گفت: و همچنین آنها، اگر مومن باشند، حلال نمیدانند که با مادرانشان ازدواج کنند، در حالی که به لحاظ حرمت، همسران پیامبر مانند مادرانشان بودند.
📚 منابع:
الکافی، شیخ کلینی، جلد5، صفحه253
البرهان فی التفسیر القرآن، سید هاشم البحرانی، جلد4، صفحه303
جامع احادیث الشیعة، سید حسن البروجردی، جلد20، صفحه390
التفسیر الصافی، فیض الکاشانی، جلد4، صفحه200
الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، شیخ یوسف البحرانی، جلد23، صفحه103
بحارالانوار[ط دارالاحیاء]، مجلسی، جلد101، صفحه23
تفسیر نور الثقلین، شیخ عبدعلی عروسی، جلد4، صفحه299
مستدرک الوسائل، محدث نوری، جلد14، صفحه378
مسند الامام الباقر ابی جعفر محمد بن علی(ع)، العطاری، جلد4، صفحه514
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
➖ 3 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن عمر بن أذينة قال: حدثني سعد بن أبي عروة، عن قتادة، عن الحسن البصري أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) تزوج امرأة من بني عامر بن صعصعة يقال لها: سنى وكانت من أجمل أهل زمانها فلما نظرت إليها عائشة وحفصة قالتا: لتغلبنا هذه على رسول الله (صلى الله عليه وآله) بجمالها فقالتا لها: لا يرى منك رسول الله (صلى الله عليه وآله) حرصا فلما دخلت على رسول الله (صلى الله عليه وآله) تناولها بيده فقالت: أعوذ بالله فانقبضت يد رسول الله (صلى الله عليه وآله) عنها فطلقها وألحقها بأهلها وتزوج رسول الله (صلى الله عليه وآله) امرأة من كندة بنت أبي الجون فلما مات إبراهيم بن رسول الله (صلى الله عليه وآله) ابن مارية القبطية قالت: لو كاننبيا ما مات ابنه فألحقها رسول الله (صلى الله عليه وآله) بأهلها قبل أن يدخل بها فلما قبض رسول الله (صلى الله عليه وآله) وولى الناس أبو بكر أتته العامرية والكندية وقد خطبتا فاجتمع أبو بكر وعمر فقالا لهما: اختارا إن شئتما الحجاب وإن شئتما الباه فاختارتا الباه فتزوجتا فجذم أحد الرجلين وجن الآخر قال عمر ابن أذينة: فحدثت بهذا الحديث زرارة والفضيل فرويا عن أبي جعفر (عليه السلام) أنه قال: ما نهى الله عز وجل عن شئ إلا وقد عصى فيه حتى لقد نكحوا أزواج النبي (صلى الله عليه وآله) من بعده وذكر هاتين العامرية والكندية، ثم قال أبو جعفر (عليه السلام): لو سألتهم عن رجل تزوج امرأة فطلقها قبل أن يدخل بها أتحل لابنه؟ لقالوا: لا فرسول الله (صلى الله عليه وآله) أعظم حرمة من آبائهم.
➖ پیامبر اسلام با زنی از بنی عامر ازدواج کرد به نام سَنا که از زیباترین زنان زمان خویش بود. وقتی نگاه عایشه و حفصه به او افتاد، گفتند: این زن با این زیباییش حتما جای ما را در دل پیامبر اسلام خواهد گرفت. پس به او گفتند: مبادا پیامبر اسلام از تو حرصی به نکاح ببیند.
هنگامی که پیامبر اسلام بر او وارد شد و دست او را در دست گرفت، او گفت: به خدا پناه میبرم و دست پیامبر اسلام را با شدت از دست خود جدا کرد. نهایتاً پیامبر اسلام او را طلاق داد و سپس او را به خانوادهاش برگرداند.
همچنین پیامبر اسلام با زنی از قبیله کِنده، دختر ابیالجون ازدواج کرد؛ وقتی ابراهیم (پسر پیامبر اسلام از ماریه قبطیه)از دنیا رفت، این زن گفت: اگر این واقعا پیامبر بود، پسرش نمیمرد! و پیامبر اسلام پیش از اینکه با او آمیزشی داشته باشد او را به خانوادهاش برگرداند. وقتی پیامبر اسلام از دنیا رفت و ابوبکر زمام کار را به دست گرفت؛ این دو زن عامری و کِندی نزد ابوبکر آمدند و گفتند از ما خواستگاری شده است. ابوبکر و عمر با هم مشورت کردند و به آنها گفتند: به اختیار خودتان است: اگر خواستید در پرده ماندن را انتخاب کنید و اگر خواستید غریزه جنسی را؛ و آنها غریزه جنسی را انتخاب کردند و ازدواج کردند، یکی از آن دو مردی که با آنان ازدواج کرد به جذام مبتلا شد و دیگری دیوانه شد.
عمر بن اذینه میگوید: این مطلب را نزد زراره و فضیل تعریف کردم؛ آنها از امام باقر روایت کردند که او گفت: الله از هیچ چیزی نهی نکرد مگر اینکه در آن مورد عصیان قرار گرفت؛ حتی با زنان پیامبر بعد از ایشان ازدواج کردند؛ و امام همین حکایت دو زن عامری و کندی را تعریف کردند و سپس گفت: اگر از آنها سوال میشد که مردی با زنی ازدواج کرد و قبل از آمیزش طلاقش داد، آیا جایز است که پسر آن مرد با این زن ازدواج کند، حتما میگفتند که خیر؛ در حالی که حرمت پیامبر اسلام بیش از پدرانشان بود.
و زراره در نقلی دیگر این را هم افزود که امام باقر در ادامه گفت: و همچنین آنها، اگر مومن باشند، حلال نمیدانند که با مادرانشان ازدواج کنند، در حالی که به لحاظ حرمت، همسران پیامبر مانند مادرانشان بودند.
📚 منابع:
الکافی، شیخ کلینی، جلد5، صفحه253
البرهان فی التفسیر القرآن، سید هاشم البحرانی، جلد4، صفحه303
جامع احادیث الشیعة، سید حسن البروجردی، جلد20، صفحه390
التفسیر الصافی، فیض الکاشانی، جلد4، صفحه200
الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، شیخ یوسف البحرانی، جلد23، صفحه103
بحارالانوار[ط دارالاحیاء]، مجلسی، جلد101، صفحه23
تفسیر نور الثقلین، شیخ عبدعلی عروسی، جلد4، صفحه299
مستدرک الوسائل، محدث نوری، جلد14، صفحه378
مسند الامام الباقر ابی جعفر محمد بن علی(ع)، العطاری، جلد4، صفحه514
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
👤 kampfer ⚜️ پاسخگویی به ادعای کانال اسلامگرا درباره سوره مسد: 🔅نویسنده ی مقاله مدعی شده است که مراد از {دو دست} در آیه ی«تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ»، این است که از دو دست ثروت و قدرت – مکر و حیله – کفر و عناد ... ابولهب، کاری بر نیامد! و منتقدی…
✒️پس اگر داشتن چنین برداشتی از آیه نشانه ی جهل و بیسوادیست، این جهل و بیسوادی متوجه علمای اسلام است! نه منتقدان اسلام!
جالب اینکه اکثر مفسران قرآن حتی اشاره کرده اند که مراد از این آیه،نفرین و دعای بد برای هلاکت و نابودی ابولهب است!
علامه طباطبایی در این رابطه می گوید:
➖فقوله : « تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَ » أي أبو لهب ، دعاء عليه بهلاك نفسه وبطلان ما كان يأتيه من الأعمال لإطفاء نور النبوة أو قضاء منه تعالى بذلك.
ترجمه:پس اینکه فرمود: ((تبت یدا ابى لهب و تب )) معنایش در حقیقت ((تب ابو لهب )) است ، و این نفرینى به او به هلاکت خودش و بطلان و بى اثر گشتن توطئه هایى است که به منظور خاموش کردن نور نبوت مى کرد، و یا اینکه این قضایى است از جانب الله.
📚نام کتاب : الميزان في تفسير القرآن نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 20 صفحه : 384
http://lib.eshia.ir/12016/20/384
✒️ این مایه ی تعجب است که نویسنده ی مقاله کوچکترین اشاره ای بدان نکرده! چه بسا مایل نبوده مخاطبین پی به آن ببرند که این آیه چیزی جز آرزوی بد کردن الله(محمد) برای ابولهب نیست! تا جایی که حتی در مورد این سوره روایت شده است که پس از خواندن آن می بایست ابولهب را لعن و نفرین کنید!👇🏻👇🏻👇🏻
أبي عبد الله (عليه السلام) قال إذا قرأتم تبت يدا أبي لهب فادعوا على أبي لهب فإنه كان من المكذبين الذين يكذبون بالنبي صلى الله عليه وآله وبما جاء به من عند الله
ترجمه:
امام صادق فرمود: هر گاه سوره تبّت را خوانديد بر ابو لهب نفرين و لعن نمائيد چون او از تكذيب كنندگان پيامبر و قرآني كه از نزد خدا آمده است بود.
📚نام کتاب : وسائل الشيعة - ط الإسلامية نویسنده : الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر جلد : 4 صفحه : 756
http://lib.eshia.ir/11024/4/756
🔅نویسنده در ادامه مدعی می شود که مراد از آیه ی « مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ - هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید! » تکمیل و تایید معنای آیهی پیشین است (که مدعی شده بود منظور از «یَد – دست»، همان دستان قدرت است که یا مال و ثروت است و یا سایر امکاناتی که انسان برای خود فراهم مینماید و سبب اشتهار و قدرت او میشود؛)
در حالی که در شان نزول این آیه چنین ذکر شده است:
➖عبد اللّه مسعود گفت:چون رسول-عليه السّلام-ابو لهب را دعوت كرد و تهديد كرد به دوزخ،گفت:اگر چنان كه تو مىگويى و اين حديث راست است، من خويشتن را از دوزخ به مال بازخرم،و خداى تعالى به اين آيت رد كرد بر او و گفت:مال از او هيچ غنا نكند.
📚نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 456
http://lib.eshia.ir/10514/20/456
✒️پس این آیه هم مستقیما مربوط به نزاع های لفظی بین محمد و ابولهب است و با توجه به توضیحاتی که در مورد آیه ی اول داده شد، این آیه صرفا بیانیست از محمد(به نقل از الله) در جهت عقده گشایی از بابت طعن و کنایه های ابولهب.
🔅نویسنده باز هم طبق روال همیشگی برداشت منتقدین از آیه را دلیل بر جهل و عناد داشتن آنان قلمداد کرده و می گوید مراد از هیزم کش جهنم بودن زن ابولهب در جهنم در آیه ی «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ » اشاره به «آتش بیار معرکه شدن = هیزمآوری» برای شعلهورتر ساختن آتش کینه و فتنه و نفاق است!! در حالی که می بینیم شیخ طبرسی،مفسر بزرگ قرآن در این رابطه تصریح می کند که اصلا مراد این آیه تحقیر کردن زن ابولهب است!!👇🏻👇🏻👇🏻
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
جالب اینکه اکثر مفسران قرآن حتی اشاره کرده اند که مراد از این آیه،نفرین و دعای بد برای هلاکت و نابودی ابولهب است!
علامه طباطبایی در این رابطه می گوید:
➖فقوله : « تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَ » أي أبو لهب ، دعاء عليه بهلاك نفسه وبطلان ما كان يأتيه من الأعمال لإطفاء نور النبوة أو قضاء منه تعالى بذلك.
ترجمه:پس اینکه فرمود: ((تبت یدا ابى لهب و تب )) معنایش در حقیقت ((تب ابو لهب )) است ، و این نفرینى به او به هلاکت خودش و بطلان و بى اثر گشتن توطئه هایى است که به منظور خاموش کردن نور نبوت مى کرد، و یا اینکه این قضایى است از جانب الله.
📚نام کتاب : الميزان في تفسير القرآن نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 20 صفحه : 384
http://lib.eshia.ir/12016/20/384
✒️ این مایه ی تعجب است که نویسنده ی مقاله کوچکترین اشاره ای بدان نکرده! چه بسا مایل نبوده مخاطبین پی به آن ببرند که این آیه چیزی جز آرزوی بد کردن الله(محمد) برای ابولهب نیست! تا جایی که حتی در مورد این سوره روایت شده است که پس از خواندن آن می بایست ابولهب را لعن و نفرین کنید!👇🏻👇🏻👇🏻
أبي عبد الله (عليه السلام) قال إذا قرأتم تبت يدا أبي لهب فادعوا على أبي لهب فإنه كان من المكذبين الذين يكذبون بالنبي صلى الله عليه وآله وبما جاء به من عند الله
ترجمه:
امام صادق فرمود: هر گاه سوره تبّت را خوانديد بر ابو لهب نفرين و لعن نمائيد چون او از تكذيب كنندگان پيامبر و قرآني كه از نزد خدا آمده است بود.
📚نام کتاب : وسائل الشيعة - ط الإسلامية نویسنده : الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر جلد : 4 صفحه : 756
http://lib.eshia.ir/11024/4/756
🔅نویسنده در ادامه مدعی می شود که مراد از آیه ی « مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ - هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید! » تکمیل و تایید معنای آیهی پیشین است (که مدعی شده بود منظور از «یَد – دست»، همان دستان قدرت است که یا مال و ثروت است و یا سایر امکاناتی که انسان برای خود فراهم مینماید و سبب اشتهار و قدرت او میشود؛)
در حالی که در شان نزول این آیه چنین ذکر شده است:
➖عبد اللّه مسعود گفت:چون رسول-عليه السّلام-ابو لهب را دعوت كرد و تهديد كرد به دوزخ،گفت:اگر چنان كه تو مىگويى و اين حديث راست است، من خويشتن را از دوزخ به مال بازخرم،و خداى تعالى به اين آيت رد كرد بر او و گفت:مال از او هيچ غنا نكند.
📚نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 456
http://lib.eshia.ir/10514/20/456
✒️پس این آیه هم مستقیما مربوط به نزاع های لفظی بین محمد و ابولهب است و با توجه به توضیحاتی که در مورد آیه ی اول داده شد، این آیه صرفا بیانیست از محمد(به نقل از الله) در جهت عقده گشایی از بابت طعن و کنایه های ابولهب.
🔅نویسنده باز هم طبق روال همیشگی برداشت منتقدین از آیه را دلیل بر جهل و عناد داشتن آنان قلمداد کرده و می گوید مراد از هیزم کش جهنم بودن زن ابولهب در جهنم در آیه ی «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ » اشاره به «آتش بیار معرکه شدن = هیزمآوری» برای شعلهورتر ساختن آتش کینه و فتنه و نفاق است!! در حالی که می بینیم شیخ طبرسی،مفسر بزرگ قرآن در این رابطه تصریح می کند که اصلا مراد این آیه تحقیر کردن زن ابولهب است!!👇🏻👇🏻👇🏻
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
👤 شیرشاه دانشمند کانالهای اسلامگرا به قصدِ تحریف، تخریب و مبالغه در تاریخِ ایران اقدام به نشرِ کلیپی با موضوعِ "چگونگی برخورد هخامنشیان با سران فتنه و لیدرهای اغتشاش" کردهاند تا به نوعی رفتار و تاریخ خشونتبارِ اسلام به حاشیه کشانده شود که حال ما بدان…
نکته بعد کانالِ اسلامگرا مدعی شده است که داریوش جنایات بسیاری داشته است، حال ببینیم داریوش چه گفته است !
ابتدا باید برای ترجمه صحیح، از طریق آوانویسی متن کتیبه بیستون اقدام کنیم؛ متاسفانه این افراد آنقدر بیسوادند که حتی تفاوتِ کتیبه آشوری و بیستون را متوجه نمیشوند و حتی فرقِ متنِ آکدی با آشوری را نمیفهمند !
1_a-na-ku da-ri-ia-muš legal a-šú-šá -uta-as-pi a-ha-ma-ni-iš-ši legal legal. meš lú par-sa-a-a legal kur par-su
2 da-ri-ia-muš lugal ki-a-am i-qab-bi at-tu-u-a ad-u-a uš-ta-as-pi ad šu uš-ta-as-pi ar-ša-am-ma ad šu ar-ša-am-ma ar-ša-am-ma-a ar-ia-ra-ma-na ad šu ar-ia-ra-ama ši-iš-pi-iš ad šu ši-iš-pi-iš a-ha-ma-ni-iš-ši
1_ من داریوش،شاه،پسر ویشتاسپ، هخامنشی،شاه شاهان،پارسی،شاه پارس هستم.
2_ داریوش شاه چنین میگوید؛
ویشتاسپ پدر من است،آرشامه پدر ویشتاسپ،آریارمنه پدر آرشامه،جیش پیش پدر اریارمنه،هخامنش پدر جیش پیش ...
توجه داشته باشید بازسازی اورشلیم و معابد مصر باستان و معابد بابل و نداشتن دین رسمی در زمان هخامنشیان گوشه ای از متمدن بودن ایرانیان باستان است !
در اسناد باقی مانده از دوران داریوش بزرگ و در سندی که در خود بابل و برای مخاطب بابلی تنظیم شده است، "بِل" جای "اهورامزدا" را گرفته است؛ میدانیم که در کتیبه بیستون اهورامزدا رهنمای داریوش است اما در قطعهای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است.
📚 منبع:
استالپر[١۳۹۴]، صفحه94
درون مایه متن و بررسی اندیشه درونی کتیبه های هخامنشی که مانند استوانه کوروش به زبان های غیر ایرانی نگاشته شدند قابل توجه می باشند. اگر به جای آنکه با ظاهر نگری، درگیر واژهها شویم، به صورت کلی به درون مایه متن نگاه کنیم، متن استوانه کاملا یادآور اندیشههای ایرانی میباشد اما با نمادها و نگرشهای زبان دیگر بیان شده است. این موضوع در دیگر متون از جمله متنهای یهودیان هم مورد توجه قرار میگیرد.
دکتر تورج دریایی با بررسی منابع یهودی در کنار استوانه کوروش و با تحلیلی شایسته مینویسد:
در کتاب عزرا هم موضوع بازسازی پرستشگاه خدایان را می بینیم که در اسناد میانرودانی که در بالا ارائه شد دیده میشود ...
این دیدگاه دارای اهمیت است، اما نه فقط برای اهداف تبلیغانی که کوروش میتوانست با سنتهای متعددی به آن دست یابد، بلکه به دلیل یک اندیشه کاملا ایرانی که من به آن معتقد هستم. مضمون "درست کردن هر آنچه که خراب شده بود" دیدگاهی است که با اهورهمزدا ارتباط دارد. اهورهمزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره مینو نماینده بی نظمی-دروغ است. اگر این متنها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی-مزدایی روشنی از پادشاه دست مییابیم که به عنوان نماینده اهورهمزدا، نظم اوستا، اشه/ فارسی باستان، اَرته را به زمین باز میگرداند
📚 منبع:
دریایی[1393]، صفحات 23 و 24
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
ابتدا باید برای ترجمه صحیح، از طریق آوانویسی متن کتیبه بیستون اقدام کنیم؛ متاسفانه این افراد آنقدر بیسوادند که حتی تفاوتِ کتیبه آشوری و بیستون را متوجه نمیشوند و حتی فرقِ متنِ آکدی با آشوری را نمیفهمند !
1_a-na-ku da-ri-ia-muš legal a-šú-šá -uta-as-pi a-ha-ma-ni-iš-ši legal legal. meš lú par-sa-a-a legal kur par-su
2 da-ri-ia-muš lugal ki-a-am i-qab-bi at-tu-u-a ad-u-a uš-ta-as-pi ad šu uš-ta-as-pi ar-ša-am-ma ad šu ar-ša-am-ma ar-ša-am-ma-a ar-ia-ra-ma-na ad šu ar-ia-ra-ama ši-iš-pi-iš ad šu ši-iš-pi-iš a-ha-ma-ni-iš-ši
1_ من داریوش،شاه،پسر ویشتاسپ، هخامنشی،شاه شاهان،پارسی،شاه پارس هستم.
2_ داریوش شاه چنین میگوید؛
ویشتاسپ پدر من است،آرشامه پدر ویشتاسپ،آریارمنه پدر آرشامه،جیش پیش پدر اریارمنه،هخامنش پدر جیش پیش ...
توجه داشته باشید بازسازی اورشلیم و معابد مصر باستان و معابد بابل و نداشتن دین رسمی در زمان هخامنشیان گوشه ای از متمدن بودن ایرانیان باستان است !
در اسناد باقی مانده از دوران داریوش بزرگ و در سندی که در خود بابل و برای مخاطب بابلی تنظیم شده است، "بِل" جای "اهورامزدا" را گرفته است؛ میدانیم که در کتیبه بیستون اهورامزدا رهنمای داریوش است اما در قطعهای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است.
📚 منبع:
استالپر[١۳۹۴]، صفحه94
درون مایه متن و بررسی اندیشه درونی کتیبه های هخامنشی که مانند استوانه کوروش به زبان های غیر ایرانی نگاشته شدند قابل توجه می باشند. اگر به جای آنکه با ظاهر نگری، درگیر واژهها شویم، به صورت کلی به درون مایه متن نگاه کنیم، متن استوانه کاملا یادآور اندیشههای ایرانی میباشد اما با نمادها و نگرشهای زبان دیگر بیان شده است. این موضوع در دیگر متون از جمله متنهای یهودیان هم مورد توجه قرار میگیرد.
دکتر تورج دریایی با بررسی منابع یهودی در کنار استوانه کوروش و با تحلیلی شایسته مینویسد:
در کتاب عزرا هم موضوع بازسازی پرستشگاه خدایان را می بینیم که در اسناد میانرودانی که در بالا ارائه شد دیده میشود ...
این دیدگاه دارای اهمیت است، اما نه فقط برای اهداف تبلیغانی که کوروش میتوانست با سنتهای متعددی به آن دست یابد، بلکه به دلیل یک اندیشه کاملا ایرانی که من به آن معتقد هستم. مضمون "درست کردن هر آنچه که خراب شده بود" دیدگاهی است که با اهورهمزدا ارتباط دارد. اهورهمزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره مینو نماینده بی نظمی-دروغ است. اگر این متنها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی-مزدایی روشنی از پادشاه دست مییابیم که به عنوان نماینده اهورهمزدا، نظم اوستا، اشه/ فارسی باستان، اَرته را به زمین باز میگرداند
📚 منبع:
دریایی[1393]، صفحات 23 و 24
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
Kämpfer ⚜پاسخگویی به ادعای کانال اسلامگرا مبنی بر توصیه ی اسلام به علم آموزی و ترویج آن: 🔆کانال اسلامگرا مدعیست که اهمیت دادن به علم و دانش و توصیه به ترویج آن، از اصلی ترین آموزه های دین اسلام است.سپس در اثبات ادعای خود به آیات و روایاتی استناد میکنند که…
2⃣)سوره آل عمران ۱۹۰ و ۱۹۱:
إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَ ٱلنَّهَارِ لَأَيَٰتٍ لِّأُوۡلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز خردمندان را نشانه هاست؛
ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمًا وَ قُعُودًا وَ عَلَیٰ جُنُوبِهِمۡ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلاً سُبۡحَٰنَكَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ
همان كسان كه ايستاده و نشسته و بر پهلوها خفته خداى را ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند[و گويند:] پروردگارا، اين را به گزاف و بيهوده نيافريدى، تو پاكى از اينكه كارى به گزاف و بيهوده كنى پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار
🔴در این دو آیه نیز مسئله خردمندی به موازات مسئله عبادت الله بیان شده است.به عبارتی،خردگرا بودن در منهج اسلامی،عبارت است از "عبادت کردن الله!"
آنچنان که شیخ طبرسی در مورد آن می گوید:
📄(ويتفكرون في خلق السماوات والأرض) أي: ومن صفة أولي الألباب أن يتفكروا في خلق السماوات والأرض، ويتدبروا في ذلك، ليستدلوا به على وحدانية الله تعالى، وكمال قدرته، وعلمه وحكمته
ترجمه:وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ : يعنى عاقلان در خلقت زمين و آسمانها مى انديشند تا بر يگانگى خدا و كمال قدرت و علم او استدلال كنند و ميگويند: رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً : يعنى خدايا اينهمه را عبث و بى هدف نيافريدى بلكه براى هدفى صحيح و مصلحتى آفريده اى كه دليل علم و وحدانيت تو باشد
📓نام کتاب : مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 473
http://lib.eshia.ir/12023/2/473
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَ ٱلنَّهَارِ لَأَيَٰتٍ لِّأُوۡلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز خردمندان را نشانه هاست؛
ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمًا وَ قُعُودًا وَ عَلَیٰ جُنُوبِهِمۡ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلاً سُبۡحَٰنَكَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ
همان كسان كه ايستاده و نشسته و بر پهلوها خفته خداى را ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند[و گويند:] پروردگارا، اين را به گزاف و بيهوده نيافريدى، تو پاكى از اينكه كارى به گزاف و بيهوده كنى پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار
🔴در این دو آیه نیز مسئله خردمندی به موازات مسئله عبادت الله بیان شده است.به عبارتی،خردگرا بودن در منهج اسلامی،عبارت است از "عبادت کردن الله!"
آنچنان که شیخ طبرسی در مورد آن می گوید:
📄(ويتفكرون في خلق السماوات والأرض) أي: ومن صفة أولي الألباب أن يتفكروا في خلق السماوات والأرض، ويتدبروا في ذلك، ليستدلوا به على وحدانية الله تعالى، وكمال قدرته، وعلمه وحكمته
ترجمه:وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ : يعنى عاقلان در خلقت زمين و آسمانها مى انديشند تا بر يگانگى خدا و كمال قدرت و علم او استدلال كنند و ميگويند: رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً : يعنى خدايا اينهمه را عبث و بى هدف نيافريدى بلكه براى هدفى صحيح و مصلحتى آفريده اى كه دليل علم و وحدانيت تو باشد
📓نام کتاب : مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 473
http://lib.eshia.ir/12023/2/473
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚯 @ISLIE
🔴پیمان شکنی های محمد
#بخش_دوم
🖋یکی دیگر از مصادیق پیمان شکنی های محمد،مربوط به ماجرای صلح حدیبیه می شود.بر طبق این پیمان،پیامبر موظف بود هر مسلمان مکی را که بی اذن ولی، از مکه متواری شده و به مدینه آمده است به قریش بازگرداند.👇
📄هَذَا مَا صَالَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سُهَيْلَ بْنَ عَمْرٍو، اصْطَلَحَا عَلَى وَضْعِ الْحَرْبِ عَنْ النَّاسِ عَشْرَ سِنِينَ يَأْمَنُ فِيهِنَّ النَّاسُ وَيَكُفُّ بَعْضُهُمْ عَنْ بَعْضٍ، عَلَى أَنَّهُ 👈مَنْ أَتَى مُحَمَّدًا مِنْ قُرَيْشٍ بِغَيْرِ إذْنِ وَلِيِّهِ رَدَّهُ عَلَيْهِمْ،👉 وَمَنْ جَاءَ قُرَيْشًا مِمَّنْ مَعَ مُحَمَّدٍ لَمْ يَرُدُّوهُ عَلَيْهِ
ترجمه:
این پیمان صلحی است که محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو بسته اند و صلح کردند که جنگ تا ده سال متوقف باشد و در آن مدت مردم در امان باشند و مزاحم یکدیگر نباشند و 👈هر کس از قریش که بدون اجازه ی ولی خود پیش محمد بیاید،محمد او را برگرداند👉 و اگر کسی از اصحاب محمد به قریش پناهنده شود او را برنگردانند.
📓سيره ابن هشام(ابن هشام الحميري)-ج۲-ص۳۱۷
🌐 http://lib.eshia.ir/44821/2/317
🖋اندکی پس از انعقاد صلح حدیبیه، مسلمانی به نام ابوبصیر از مکه به مدینه متواری شد؛پیامبر بر طبق صلحنامه به وی دستور بازگشت به مدینه را داد اما وی در میان راه با کشتن یکی از قاصدان قریش،مجدداً فرار کرده و به مدینه برگشت. علی القاعده پیامبر باید مجدداً او را به مکه باز میگرداند،اما این بار بر خلاف مفاد صلح حدیبیه عمل میکند و به جای بازگرداندن ابوبصیر به مکه،تنها به او میگوید که در مدینه نمان!
ابوبصیر هم به مکانی به نام العیص رفته و در آنجا که محل رفت و آمد کاروان های تجاری قریش بوده مستقر می شود و به همراه سایر مسلمینی که از مکه گریخته و به او ملحق شده بودند دست به کشتار و غارت کاروان های قریش میزند!
بنابراین میتوان گفت محمد به صورت غیر مستقیم و زیرکانه، دو بند مهم از مفاد صلح حدیبیه را زیر پا گذاشت:
۱)عدم تخاصم و آزار و اذیت قریش
۲)بازگرداندن مسلمین فراری به مکه
🚯 @ISLIE
🔖پانوشت ۱: برای مطالعه ی بخش اول از سلسله مقالات با موضوع [پیمان شکنی های محمد] به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 https://t.me/islie/16160
🔖پانوشت ۲: شرح ماجرای ابوبصیر از کتاب سیره ی ابن هشام،ضمیمه ی پست شده است.👇
#بخش_دوم
🖋یکی دیگر از مصادیق پیمان شکنی های محمد،مربوط به ماجرای صلح حدیبیه می شود.بر طبق این پیمان،پیامبر موظف بود هر مسلمان مکی را که بی اذن ولی، از مکه متواری شده و به مدینه آمده است به قریش بازگرداند.👇
📄هَذَا مَا صَالَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سُهَيْلَ بْنَ عَمْرٍو، اصْطَلَحَا عَلَى وَضْعِ الْحَرْبِ عَنْ النَّاسِ عَشْرَ سِنِينَ يَأْمَنُ فِيهِنَّ النَّاسُ وَيَكُفُّ بَعْضُهُمْ عَنْ بَعْضٍ، عَلَى أَنَّهُ 👈مَنْ أَتَى مُحَمَّدًا مِنْ قُرَيْشٍ بِغَيْرِ إذْنِ وَلِيِّهِ رَدَّهُ عَلَيْهِمْ،👉 وَمَنْ جَاءَ قُرَيْشًا مِمَّنْ مَعَ مُحَمَّدٍ لَمْ يَرُدُّوهُ عَلَيْهِ
ترجمه:
این پیمان صلحی است که محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو بسته اند و صلح کردند که جنگ تا ده سال متوقف باشد و در آن مدت مردم در امان باشند و مزاحم یکدیگر نباشند و 👈هر کس از قریش که بدون اجازه ی ولی خود پیش محمد بیاید،محمد او را برگرداند👉 و اگر کسی از اصحاب محمد به قریش پناهنده شود او را برنگردانند.
📓سيره ابن هشام(ابن هشام الحميري)-ج۲-ص۳۱۷
🌐 http://lib.eshia.ir/44821/2/317
🖋اندکی پس از انعقاد صلح حدیبیه، مسلمانی به نام ابوبصیر از مکه به مدینه متواری شد؛پیامبر بر طبق صلحنامه به وی دستور بازگشت به مدینه را داد اما وی در میان راه با کشتن یکی از قاصدان قریش،مجدداً فرار کرده و به مدینه برگشت. علی القاعده پیامبر باید مجدداً او را به مکه باز میگرداند،اما این بار بر خلاف مفاد صلح حدیبیه عمل میکند و به جای بازگرداندن ابوبصیر به مکه،تنها به او میگوید که در مدینه نمان!
ابوبصیر هم به مکانی به نام العیص رفته و در آنجا که محل رفت و آمد کاروان های تجاری قریش بوده مستقر می شود و به همراه سایر مسلمینی که از مکه گریخته و به او ملحق شده بودند دست به کشتار و غارت کاروان های قریش میزند!
بنابراین میتوان گفت محمد به صورت غیر مستقیم و زیرکانه، دو بند مهم از مفاد صلح حدیبیه را زیر پا گذاشت:
۱)عدم تخاصم و آزار و اذیت قریش
۲)بازگرداندن مسلمین فراری به مکه
🚯 @ISLIE
🔖پانوشت ۱: برای مطالعه ی بخش اول از سلسله مقالات با موضوع [پیمان شکنی های محمد] به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 https://t.me/islie/16160
🔖پانوشت ۲: شرح ماجرای ابوبصیر از کتاب سیره ی ابن هشام،ضمیمه ی پست شده است.👇
Telegram
attach 📎
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
🔴بهتان زدن به مخالفان، آموزه ای از پیامبر اسلام و اهل بیت معصوم و مظلوم! #بخش_اول 🖋یکی از آموزه های ضد اخلاقی پیامبر اسلام،تجویز بدگویی و دروغ بستن نسبت به مخالفان است که متاسفانه امروزه هم توسط برخی از اسلامگرایان نسبت به منتقدین اعمال می شود.در این مقاله…
🔴بهتان زدن به مخالفان، آموزه ای از پیامبر اسلام و اهل بیت معصوم و مظلوم!
#بخش_دوم
⚫️جواز افترا زدن به مخالفین در سنت نبوی و مکتب اهل بیت:
📄 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ ضُرَيْسٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَ تَدْرِي مِنْ أَيْنَ دَخَلَ عَلَى اَلنَّاسِ اَلزِّنَا» فَقُلْتُ لاَ أَدْرِي فَقَالَ «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ لِشِيعَتِنَااَلْأَطْيَبِينَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ وَ لِمِيلاَدِهِمْ»
ترجمه:
ضريس كناسى گويد: امام صادق فرمود: از چه راهى مردم گرفتار زنا ميشوند؟ گفتم: نميدانم، قربانت گردم. فرمود: از راه خمس ما اهل بيت (كه نميپردازند) مگر شيعيان پاكزاده ما كه خمس براى آنها حلال گشت تا حلال زاده بدنيا آيند.
📓تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۴-ص۱۳۶
🌐 http://lib.eshia.ir/10083/4/136
👈حکم حدیث:صحیح👉
📓ملاذ الأخيار(العلامة المجلسي)-ج۶-ص۳۸۹
🌐 http://lib.eshia.ir/71769/6/389
👇👇👇
🖋توضیح:بر طبق این روایت،امام صادق می گوید کسانی که قائل به پرداخت خمس نباشند،حلال زاده نیستند!
📄 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَفْتَرُونَ وَ يَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِي اَلْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلاَدُ بَغَايَا مَا خَلاَ شِيعَتَنَا
ترجمه:
ابو حمزه مىگويد:به امام باقر عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما.
📓 الكافي(الشيخ الكليني)-ج۸-ص۲۸۵
🌐 http://ar.lib.eshia.ir/11005/8/285
👇👇👇
🖋امام خمینی ضمن استناد به این حدیث می گوید:
📄 فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم.فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم لكن الكف احسن واجمل لكنه مشكل الا في بعض الاحيان، مع ان السيرة ايضا قائمة على غيبتهم فنعم ما قال المحقق صاحب الجواهر ان طول الكلام في ذلك كما فعله في الحدائق من تضييع العمر في الواضحات.
ترجمه:
هیچ شک و شبهه ای در عدم احترام کردن به آنان نیست، بلکه همانطور که محققان گفته اند احترام نکردن به آنان از ضروریات مذهب است و کسی که روایات وارد شده در باب های مختلف را بنگرد کوچکترین شکی در جواز بی احترامی و بدگویی در حق آنان نمی کند،چرا که ائمه ی معصوم نیز به آنان بسیار طعن زده و لعن می کردند و نیز بدی هایشان را ذکر می کردند.همچنان که از ابو حمزه روایت شده است: 《به امام باقر عليه السّلام عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر عليه السّلام فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما....》 ظاهر بر جواز دروغ بستن و نسبت دادن زنا به آنهاست،هرچند که صرف نظر از اینکار بهتر است،چون با وجود اینکه سیره ی ائمه بر جواز غیبت و بدگویی از آنان استوار است(و صاحب جواهر در مورد آن گفته است که اطاله ی کلام در رابطه با این موضوع چیزی جز هدر دادن عمر در مسائل واضح و بدیهی نیست)، در بعضی مواقع این کار اشکال دارد.
📓 المكاسب المحرمة(روح الله الخميني)-ج۱-ص۲۵۱
🌐 http://lib.eshia.ir/10051/1/251
ادامه دارد...
🚯 @ISLIE
#بخش_دوم
⚫️جواز افترا زدن به مخالفین در سنت نبوی و مکتب اهل بیت:
📄 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ ضُرَيْسٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَ تَدْرِي مِنْ أَيْنَ دَخَلَ عَلَى اَلنَّاسِ اَلزِّنَا» فَقُلْتُ لاَ أَدْرِي فَقَالَ «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ لِشِيعَتِنَااَلْأَطْيَبِينَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ وَ لِمِيلاَدِهِمْ»
ترجمه:
ضريس كناسى گويد: امام صادق فرمود: از چه راهى مردم گرفتار زنا ميشوند؟ گفتم: نميدانم، قربانت گردم. فرمود: از راه خمس ما اهل بيت (كه نميپردازند) مگر شيعيان پاكزاده ما كه خمس براى آنها حلال گشت تا حلال زاده بدنيا آيند.
📓تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۴-ص۱۳۶
🌐 http://lib.eshia.ir/10083/4/136
👈حکم حدیث:صحیح👉
📓ملاذ الأخيار(العلامة المجلسي)-ج۶-ص۳۸۹
🌐 http://lib.eshia.ir/71769/6/389
👇👇👇
🖋توضیح:بر طبق این روایت،امام صادق می گوید کسانی که قائل به پرداخت خمس نباشند،حلال زاده نیستند!
📄 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَفْتَرُونَ وَ يَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِي اَلْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلاَدُ بَغَايَا مَا خَلاَ شِيعَتَنَا
ترجمه:
ابو حمزه مىگويد:به امام باقر عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما.
📓 الكافي(الشيخ الكليني)-ج۸-ص۲۸۵
🌐 http://ar.lib.eshia.ir/11005/8/285
👇👇👇
🖋امام خمینی ضمن استناد به این حدیث می گوید:
📄 فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم.فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم لكن الكف احسن واجمل لكنه مشكل الا في بعض الاحيان، مع ان السيرة ايضا قائمة على غيبتهم فنعم ما قال المحقق صاحب الجواهر ان طول الكلام في ذلك كما فعله في الحدائق من تضييع العمر في الواضحات.
ترجمه:
هیچ شک و شبهه ای در عدم احترام کردن به آنان نیست، بلکه همانطور که محققان گفته اند احترام نکردن به آنان از ضروریات مذهب است و کسی که روایات وارد شده در باب های مختلف را بنگرد کوچکترین شکی در جواز بی احترامی و بدگویی در حق آنان نمی کند،چرا که ائمه ی معصوم نیز به آنان بسیار طعن زده و لعن می کردند و نیز بدی هایشان را ذکر می کردند.همچنان که از ابو حمزه روایت شده است: 《به امام باقر عليه السّلام عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر عليه السّلام فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما....》 ظاهر بر جواز دروغ بستن و نسبت دادن زنا به آنهاست،هرچند که صرف نظر از اینکار بهتر است،چون با وجود اینکه سیره ی ائمه بر جواز غیبت و بدگویی از آنان استوار است(و صاحب جواهر در مورد آن گفته است که اطاله ی کلام در رابطه با این موضوع چیزی جز هدر دادن عمر در مسائل واضح و بدیهی نیست)، در بعضی مواقع این کار اشکال دارد.
📓 المكاسب المحرمة(روح الله الخميني)-ج۱-ص۲۵۱
🌐 http://lib.eshia.ir/10051/1/251
ادامه دارد...
🚯 @ISLIE
Forwarded from [دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
🔴بهتان زدن به مخالفان، آموزه ای از پیامبر اسلام و اهل بیت معصوم و مظلوم!
#بخش_دوم
⚫️جواز افترا زدن به مخالفین در سنت نبوی و مکتب اهل بیت:
📄 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ ضُرَيْسٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَ تَدْرِي مِنْ أَيْنَ دَخَلَ عَلَى اَلنَّاسِ اَلزِّنَا» فَقُلْتُ لاَ أَدْرِي فَقَالَ «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ لِشِيعَتِنَااَلْأَطْيَبِينَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ وَ لِمِيلاَدِهِمْ»
ترجمه:
ضريس كناسى گويد: امام صادق فرمود: از چه راهى مردم گرفتار زنا ميشوند؟ گفتم: نميدانم، قربانت گردم. فرمود: از راه خمس ما اهل بيت (كه نميپردازند) مگر شيعيان پاكزاده ما كه خمس براى آنها حلال گشت تا حلال زاده بدنيا آيند.
📓تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۴-ص۱۳۶
🌐 http://lib.eshia.ir/10083/4/136
👈حکم حدیث:صحیح👉
📓ملاذ الأخيار(العلامة المجلسي)-ج۶-ص۳۸۹
🌐 http://lib.eshia.ir/71769/6/389
👇👇👇
🖋توضیح:بر طبق این روایت،امام صادق می گوید کسانی که قائل به پرداخت خمس نباشند،حلال زاده نیستند!
📄 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَفْتَرُونَ وَ يَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِي اَلْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلاَدُ بَغَايَا مَا خَلاَ شِيعَتَنَا
ترجمه:
ابو حمزه مىگويد:به امام باقر عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما.
📓 الكافي(الشيخ الكليني)-ج۸-ص۲۸۵
🌐 http://ar.lib.eshia.ir/11005/8/285
👇👇👇
🖋امام خمینی ضمن استناد به این حدیث می گوید:
📄 فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم.فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم لكن الكف احسن واجمل لكنه مشكل الا في بعض الاحيان، مع ان السيرة ايضا قائمة على غيبتهم فنعم ما قال المحقق صاحب الجواهر ان طول الكلام في ذلك كما فعله في الحدائق من تضييع العمر في الواضحات.
ترجمه:
هیچ شک و شبهه ای در عدم احترام کردن به آنان نیست، بلکه همانطور که محققان گفته اند احترام نکردن به آنان از ضروریات مذهب است و کسی که روایات وارد شده در باب های مختلف را بنگرد کوچکترین شکی در جواز بی احترامی و بدگویی در حق آنان نمی کند،چرا که ائمه ی معصوم نیز به آنان بسیار طعن زده و لعن می کردند و نیز بدی هایشان را ذکر می کردند.همچنان که از ابو حمزه روایت شده است: 《به امام باقر عليه السّلام عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر عليه السّلام فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما....》 ظاهر بر جواز دروغ بستن و نسبت دادن زنا به آنهاست،هرچند که صرف نظر از اینکار بهتر است،چون با وجود اینکه سیره ی ائمه بر جواز غیبت و بدگویی از آنان استوار است(و صاحب جواهر در مورد آن گفته است که اطاله ی کلام در رابطه با این موضوع چیزی جز هدر دادن عمر در مسائل واضح و بدیهی نیست)، در بعضی مواقع این کار اشکال دارد.
📓 المكاسب المحرمة(روح الله الخميني)-ج۱-ص۲۵۱
🌐 http://lib.eshia.ir/10051/1/251
ادامه دارد...
🚯 @ISLIE
#بخش_دوم
⚫️جواز افترا زدن به مخالفین در سنت نبوی و مکتب اهل بیت:
📄 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ ضُرَيْسٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَ تَدْرِي مِنْ أَيْنَ دَخَلَ عَلَى اَلنَّاسِ اَلزِّنَا» فَقُلْتُ لاَ أَدْرِي فَقَالَ «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ لِشِيعَتِنَااَلْأَطْيَبِينَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ وَ لِمِيلاَدِهِمْ»
ترجمه:
ضريس كناسى گويد: امام صادق فرمود: از چه راهى مردم گرفتار زنا ميشوند؟ گفتم: نميدانم، قربانت گردم. فرمود: از راه خمس ما اهل بيت (كه نميپردازند) مگر شيعيان پاكزاده ما كه خمس براى آنها حلال گشت تا حلال زاده بدنيا آيند.
📓تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۴-ص۱۳۶
🌐 http://lib.eshia.ir/10083/4/136
👈حکم حدیث:صحیح👉
📓ملاذ الأخيار(العلامة المجلسي)-ج۶-ص۳۸۹
🌐 http://lib.eshia.ir/71769/6/389
👇👇👇
🖋توضیح:بر طبق این روایت،امام صادق می گوید کسانی که قائل به پرداخت خمس نباشند،حلال زاده نیستند!
📄 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَفْتَرُونَ وَ يَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِي اَلْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلاَدُ بَغَايَا مَا خَلاَ شِيعَتَنَا
ترجمه:
ابو حمزه مىگويد:به امام باقر عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما.
📓 الكافي(الشيخ الكليني)-ج۸-ص۲۸۵
🌐 http://ar.lib.eshia.ir/11005/8/285
👇👇👇
🖋امام خمینی ضمن استناد به این حدیث می گوید:
📄 فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم.فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم لكن الكف احسن واجمل لكنه مشكل الا في بعض الاحيان، مع ان السيرة ايضا قائمة على غيبتهم فنعم ما قال المحقق صاحب الجواهر ان طول الكلام في ذلك كما فعله في الحدائق من تضييع العمر في الواضحات.
ترجمه:
هیچ شک و شبهه ای در عدم احترام کردن به آنان نیست، بلکه همانطور که محققان گفته اند احترام نکردن به آنان از ضروریات مذهب است و کسی که روایات وارد شده در باب های مختلف را بنگرد کوچکترین شکی در جواز بی احترامی و بدگویی در حق آنان نمی کند،چرا که ائمه ی معصوم نیز به آنان بسیار طعن زده و لعن می کردند و نیز بدی هایشان را ذکر می کردند.همچنان که از ابو حمزه روایت شده است: 《به امام باقر عليه السّلام عرض كردم:برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند.امام باقر عليه السّلام فرمود: دست شستن از اين كار نيكوتر است،و سپس فرمود:اى ابا حمزه!بخدا سوگند همۀ مردم زادۀ فحشايند جز شيعۀ ما....》 ظاهر بر جواز دروغ بستن و نسبت دادن زنا به آنهاست،هرچند که صرف نظر از اینکار بهتر است،چون با وجود اینکه سیره ی ائمه بر جواز غیبت و بدگویی از آنان استوار است(و صاحب جواهر در مورد آن گفته است که اطاله ی کلام در رابطه با این موضوع چیزی جز هدر دادن عمر در مسائل واضح و بدیهی نیست)، در بعضی مواقع این کار اشکال دارد.
📓 المكاسب المحرمة(روح الله الخميني)-ج۱-ص۲۵۱
🌐 http://lib.eshia.ir/10051/1/251
ادامه دارد...
🚯 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
🔴 پاسخ به جوابیه کانال اسلامگرا در مورد گاف علمی پیامبر اسلام (صدور جواز عمل مطلقاً مضر ختنه زنان) - #بخش_اول کانال اسلامگرای موسوم به «دروغها و خرافات ملحدین» در پاسخ به پست اخیر کانال در باب «گاف علمی پیامبر اسلام در صدور جواز عمل مضر ختنه زنان» جوابیه…
🔴 پاسخ به جوابیه کانال اسلامگرا در مورد گاف علمی پیامبر اسلام (صدور جواز عمل مطلقاً مضر ختنه زنان) - #بخش_دوم
در قسمت پیشین اشاره کردیم که برخلاف ادعای آخوند فریبکار حوزه، مستحب بودن ختنه زنان در اسلام هیچ منافاتی با عدم وجوب آن ندارد بلکه اساساً تعریف فعل مستحب همین است که در عین توصیه به انجام آن، واجب نباشد! در این قسمت به نقد و بررسی ادعای دوم ایشان میپردازیم:
۲) آخوند پرمدعا به اقوال چند تن از فقهای معاصر در نفی جواز شرعی ختنه زنان اشاره میکند!
در حالی که اقوال این فقها از دو جهت فاقد وجاهت است:
الف) این اقوال بعد از یافتههای علمی دانشمندان مبنی بر مطلقاً مضر بودن ختنه زنان صادر شده است (معما چون حل شود آسان شود!)
ب) این اقوال نظر شخصی ایشان است و ربطی به گاف علمی پیامبر اسلام و ائمه معصومشان ندارد! چرا که حتی یک روایت صحیح هم مؤید سخن ایشان نیست.
بر این اساس به تمامی کانالها و اساتید اسلامگرا تحدی میدهیم که:
➖اولاً اگر روایات پیامبر اسلام و ائمه دلالت بر نهی از ختنه زنان میکند، پس قول یک عالم شیعی از متقدمین را ذکر کنید که قائل بر تحریم ختنه زنان بوده باشد!
در غیر اینصورت ثابت میشود که یا علمای اسلام آنچنان که ادمین این کانال در پست خود اشاره کرد #کله_پوک هستند و مسلمین احکام دینشان را از مشتی کلهپوک میآموزند!
یا اینکه شریعت اسلام آن چنان گنگ و گمراه کننده و ناکارآمد است که تا قرنها بعد از ظهور محمد حتی یک عالم شیعی متوجه نشد که ختنه زنان در دین نهی شده است! تا اینکه علم کافران با کشف مضرات این عمل موجبات هدایت اسلامگرایان را فراهم کرد! به عبارتی دین اسلام به جای اینکه مسلمین را به راه و روش درست هدایت کند به راه و روش غلط هدایت کرد!
➖ثانیاً تنها یک روایت صحیح از پیامبر یا ائمه به اصطلاح معصومتان ذکر کنید که در آن صراحتاً به حرام بودن ختنه زنان اشاره شده باشد!
بدیهیست که روایات نفی وجوب ختنه زنان به هیچ وجه افاده نهی یا رد استحباب نمیکند و اساساً با روایات استحباب ختنه زنان (که در ادامه آنها را ارائه میکنیم) هیچ تعارضی ندارد! همچنان که روایات استحباب روزه گرفتن در روزهای عادی از سال، هیچ منافاتی با عدم وجوب آن ندارد و برخلاف ادعای ادمین این کانال اسلامگرا به هیچ وجه نقطه مقابل هم نیستند!
▪️روایات دال بر جواز و استحباب ختنه زنان:
الف) امام صادق: دختر تا زمانی که به سن هفت سالگی نرسیده ختنه نمیشود
📓 وسائل الشيعة / ج۱۷ / ص۱۳۰
ب) امام صادق: سوراخ كردن گوش پسر سنت است،و ختنۀ او تا روز هفتم سنت است،و ختنه زنان مكرمت آنهاست و سنت نيست،و بهتر از مكرمت چيست؟
📓مکارم الأخلاق/ ج۱ / ص۴۴۰
ج) در روایتی #صحیح از امام صادق نقل شده است که فرمود: هنگامى كه زنان مسلمان به سوى پيامبر خدا (كه در مدينه بود) هجرت كردند، زنى به نام «امّ حبيب» نيز كه دختران را ختنه مىنمود، همراهشان هجرت نمود. زمانى كه پيامبر خدا او را ديد به او فرمود: اى امّ حبيب! آن كارى كه پيشتر انجام مىدادى، اكنون نيز انجام مىدهى؟ عرض كرد: آرى، اى پيامبر خدا! مگر اينكه حرام باشد و شما مرا از اين عمل نهى كنى. فرمود: نه، بلكه حلال است؛ نزديك من بيا تا به تو بياموزم. امّ حبيب گويد: نزديك پيامبر رفتم، آن حضرت فرمود: اى امّ حبيب! هنگامى كه اين كار را انجام مىدهى، در آن مبالغه نكن بلكه به مقدار اندكى ببُر؛ زيرا اين، صورت را روشنتر مىكند و نزد شوهر مطلوبتر است.
📓روضة المتقین / ج۸ / ص۶۱۷
د) در روایتی #قوی از امام صادق نقل شده است: زنى به نام «امّ طيّبه» دختران نوزاد را ختنه مىكرد. روزى پيامبر خدا او را به نزد فراخواند و به او فرمود: اى امّ طيّبه! هنگامى كه زنى را ختنه مىكنى، به مقدار اندك ببر و زياد نبر؛ زيرا اين، رنگ پوست را تميزتر مىكند و نزد شوهر مطلوبتر است.
📓روضة المتقین / ج۸ / ص۶۱۷
ه) امام رضا: ختنه کردن سنتی است واجب از برای مردان، و خیر است یعنی مستحب است برای زنان
📓عیون الأخبار / ج۲ / ص۳۶۲
ی) اول زنی را که ختنه کردند، هاجر مادر حضرت اسماعیل(ع) بود که ساره مادر اسحاق(ع) از روی غضب او را ختنه کرد و باعث زیاد شدن خوبی او شد و از آن روز سنت جاری شد که زنان را ختنه کنند.
📓حلیه المتقین / ص ۹۰
نکته:
روایات استحباب ختنه زنان به حد استفاضه یا تواتر رسیده است و طبق قواعد حدیث شناسی خود اسلامگرایان، در اعتبار این احادیث شکی وجود ندارد! چنانکه صاحب جواهر میگوید:
«خفض الجواري فمستحب بلا خلاف، بل الاجماع بقسميه عليه، والنصوص مستفيضة فيه أو متواترة».
ترجمه: استحباب ختنه زنان بدون خلاف است، بلکه اجماع محصل و منقول بر این وجود دارد و روایاتی مستفیضه و یا متواتره در این باب وجود دارد.
📓جواهر الكلام / شیخ محمد حسن النجفي الجواهري / جلد ۳۱ / صفحه ۲۶۲
ادامه دارد...
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
در قسمت پیشین اشاره کردیم که برخلاف ادعای آخوند فریبکار حوزه، مستحب بودن ختنه زنان در اسلام هیچ منافاتی با عدم وجوب آن ندارد بلکه اساساً تعریف فعل مستحب همین است که در عین توصیه به انجام آن، واجب نباشد! در این قسمت به نقد و بررسی ادعای دوم ایشان میپردازیم:
۲) آخوند پرمدعا به اقوال چند تن از فقهای معاصر در نفی جواز شرعی ختنه زنان اشاره میکند!
در حالی که اقوال این فقها از دو جهت فاقد وجاهت است:
الف) این اقوال بعد از یافتههای علمی دانشمندان مبنی بر مطلقاً مضر بودن ختنه زنان صادر شده است (معما چون حل شود آسان شود!)
ب) این اقوال نظر شخصی ایشان است و ربطی به گاف علمی پیامبر اسلام و ائمه معصومشان ندارد! چرا که حتی یک روایت صحیح هم مؤید سخن ایشان نیست.
بر این اساس به تمامی کانالها و اساتید اسلامگرا تحدی میدهیم که:
➖اولاً اگر روایات پیامبر اسلام و ائمه دلالت بر نهی از ختنه زنان میکند، پس قول یک عالم شیعی از متقدمین را ذکر کنید که قائل بر تحریم ختنه زنان بوده باشد!
در غیر اینصورت ثابت میشود که یا علمای اسلام آنچنان که ادمین این کانال در پست خود اشاره کرد #کله_پوک هستند و مسلمین احکام دینشان را از مشتی کلهپوک میآموزند!
یا اینکه شریعت اسلام آن چنان گنگ و گمراه کننده و ناکارآمد است که تا قرنها بعد از ظهور محمد حتی یک عالم شیعی متوجه نشد که ختنه زنان در دین نهی شده است! تا اینکه علم کافران با کشف مضرات این عمل موجبات هدایت اسلامگرایان را فراهم کرد! به عبارتی دین اسلام به جای اینکه مسلمین را به راه و روش درست هدایت کند به راه و روش غلط هدایت کرد!
➖ثانیاً تنها یک روایت صحیح از پیامبر یا ائمه به اصطلاح معصومتان ذکر کنید که در آن صراحتاً به حرام بودن ختنه زنان اشاره شده باشد!
بدیهیست که روایات نفی وجوب ختنه زنان به هیچ وجه افاده نهی یا رد استحباب نمیکند و اساساً با روایات استحباب ختنه زنان (که در ادامه آنها را ارائه میکنیم) هیچ تعارضی ندارد! همچنان که روایات استحباب روزه گرفتن در روزهای عادی از سال، هیچ منافاتی با عدم وجوب آن ندارد و برخلاف ادعای ادمین این کانال اسلامگرا به هیچ وجه نقطه مقابل هم نیستند!
▪️روایات دال بر جواز و استحباب ختنه زنان:
الف) امام صادق: دختر تا زمانی که به سن هفت سالگی نرسیده ختنه نمیشود
📓 وسائل الشيعة / ج۱۷ / ص۱۳۰
ب) امام صادق: سوراخ كردن گوش پسر سنت است،و ختنۀ او تا روز هفتم سنت است،و ختنه زنان مكرمت آنهاست و سنت نيست،و بهتر از مكرمت چيست؟
📓مکارم الأخلاق/ ج۱ / ص۴۴۰
ج) در روایتی #صحیح از امام صادق نقل شده است که فرمود: هنگامى كه زنان مسلمان به سوى پيامبر خدا (كه در مدينه بود) هجرت كردند، زنى به نام «امّ حبيب» نيز كه دختران را ختنه مىنمود، همراهشان هجرت نمود. زمانى كه پيامبر خدا او را ديد به او فرمود: اى امّ حبيب! آن كارى كه پيشتر انجام مىدادى، اكنون نيز انجام مىدهى؟ عرض كرد: آرى، اى پيامبر خدا! مگر اينكه حرام باشد و شما مرا از اين عمل نهى كنى. فرمود: نه، بلكه حلال است؛ نزديك من بيا تا به تو بياموزم. امّ حبيب گويد: نزديك پيامبر رفتم، آن حضرت فرمود: اى امّ حبيب! هنگامى كه اين كار را انجام مىدهى، در آن مبالغه نكن بلكه به مقدار اندكى ببُر؛ زيرا اين، صورت را روشنتر مىكند و نزد شوهر مطلوبتر است.
📓روضة المتقین / ج۸ / ص۶۱۷
د) در روایتی #قوی از امام صادق نقل شده است: زنى به نام «امّ طيّبه» دختران نوزاد را ختنه مىكرد. روزى پيامبر خدا او را به نزد فراخواند و به او فرمود: اى امّ طيّبه! هنگامى كه زنى را ختنه مىكنى، به مقدار اندك ببر و زياد نبر؛ زيرا اين، رنگ پوست را تميزتر مىكند و نزد شوهر مطلوبتر است.
📓روضة المتقین / ج۸ / ص۶۱۷
ه) امام رضا: ختنه کردن سنتی است واجب از برای مردان، و خیر است یعنی مستحب است برای زنان
📓عیون الأخبار / ج۲ / ص۳۶۲
ی) اول زنی را که ختنه کردند، هاجر مادر حضرت اسماعیل(ع) بود که ساره مادر اسحاق(ع) از روی غضب او را ختنه کرد و باعث زیاد شدن خوبی او شد و از آن روز سنت جاری شد که زنان را ختنه کنند.
📓حلیه المتقین / ص ۹۰
نکته:
روایات استحباب ختنه زنان به حد استفاضه یا تواتر رسیده است و طبق قواعد حدیث شناسی خود اسلامگرایان، در اعتبار این احادیث شکی وجود ندارد! چنانکه صاحب جواهر میگوید:
«خفض الجواري فمستحب بلا خلاف، بل الاجماع بقسميه عليه، والنصوص مستفيضة فيه أو متواترة».
ترجمه: استحباب ختنه زنان بدون خلاف است، بلکه اجماع محصل و منقول بر این وجود دارد و روایاتی مستفیضه و یا متواتره در این باب وجود دارد.
📓جواهر الكلام / شیخ محمد حسن النجفي الجواهري / جلد ۳۱ / صفحه ۲۶۲
ادامه دارد...
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️اثبات تحريف قرآن با مقايسه ٥ نسخه از قديمى ترين قرآنهاى موجود در موزه ها
#بخش_دوم
در اين ويديو كه برگرفته از کتب و روایات اسلامی و تاریخ عرب ميباشد، با مقايسه روایات قرآنی و تاریخ خط عرب و قرائت های متواتر با قرآنهاى كنونى اثبات ميكند كه مقدار بسيار فراوانى از كلمات و آيات در قرآنهاى موجود با هم اختلاف دارند و در طول زمان در اين كتاب دست برده شده است. اين موضوع از سوئى، ادعاى معجزه بودن قرآن را به كلى از بين برده و از سوى ديگر اثبات ميكند كه آيات و نوشته هاى اين كتاب دستخوش تغييرات فراوانى شده است و حتى اثبات ميكند كه خواستگاه اسلام و قرآن كشور عربستانى كنونى نيست.
▪️لینک بخش اول
▪️ترجمه و زيرنويس اين ويديو توسط مجموعه نقد اسلام انجام شده است.
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
#بخش_دوم
در اين ويديو كه برگرفته از کتب و روایات اسلامی و تاریخ عرب ميباشد، با مقايسه روایات قرآنی و تاریخ خط عرب و قرائت های متواتر با قرآنهاى كنونى اثبات ميكند كه مقدار بسيار فراوانى از كلمات و آيات در قرآنهاى موجود با هم اختلاف دارند و در طول زمان در اين كتاب دست برده شده است. اين موضوع از سوئى، ادعاى معجزه بودن قرآن را به كلى از بين برده و از سوى ديگر اثبات ميكند كه آيات و نوشته هاى اين كتاب دستخوش تغييرات فراوانى شده است و حتى اثبات ميكند كه خواستگاه اسلام و قرآن كشور عربستانى كنونى نيست.
▪️لینک بخش اول
▪️ترجمه و زيرنويس اين ويديو توسط مجموعه نقد اسلام انجام شده است.
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_اول ◾️عدهای گفتهاند ملاک بداهت یک گزاره «مقبولیت آن عندالجمیع» است؛ یعنی بدیهی، هر گزارهایست که همهی انسانها بدون استثناء آن را پذيرفته باشند. مثلاً اصل امتناع تناقض بدیهیست به این دلیل که هیچ انسانی وجود نداشته، ندارد و نخواهد…
📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_دوم
◾️در بخش اول یکی از ملاکهایی که برای بداهت گزارهها آوردهاند را معرفی و نقد کردیم؛ در این بخش به مشکلات این ملاک از نگاه ملکیان اشاره میکنیم.
2⃣ اِشکال دوم:
اگر بر فرض، قضیهای توسط همهی انسانها پذيرفته شود، چرا میتواند سنگ زيرين معرفت بشری باشد؟! به تعبير ديگر، قضيهی «اگر "p" پذيرفتهشده (مقبول) همهی انسانهاست، پس مبنای استواری برای معرفت بشریست.» چرا صادق است؟ صدق خود اين قضيه را از كجا آوردهاید؟ چه دليلی بر صدق آن داريد؟ اگر بگوييد: "خود اين قضيه از قضايای زيربناییست." خواهم گفت قابل قبول نيست؛ زيرا شما ملاک بداهت را «مقبول عندالجميع» میدانید و اين قضيه مورد قبول همگان نيست؛ لااقل من منكرم! پس سنگ زيربنا نيست و چون از قضايای زيربنایی نيست، بايد ابتناء داشته باشد بر قضيهی يا قضايای ديگر، تا آنها اين قضيه را توجيه كنند. حال مشكل اين است خود اين قضيه میخواهد زيربناییبودن چند قضيهی دیگر را توجیه بكند با اينكه خودش مبتنی بر آن چند قضيهی دیگر است! و در اينجا یک «دور معرفتشناختی» لازم میآید.
3⃣ اِشکال سوم:
اصلاً یک قضيه بايد دارای چه ويژگی یا ویژگیهایی باشد تا پذيرفتهی همهی انسانها شود؟! همان ویژگی، ملاک بداهت است نه پذيرفتهشدگی عندالجميع. به تعبير ديگر، اين قضايا (بديهيات) مقبوليت عامشان را از كجا آوردهاند؟ معلوم میشود كه در خود اين قضيهها ویژگی یا ویژگیهایی هست كه آنها را مقبول عندالجميع میكند (که البته آن ويژگیها در ساير قضايا نيست تا مقبول عندالجميع شوند). انسانها كه از سر گزاف اجماع بر اين چند قضيه نكردهاند! مسلماً این اجماع دليلی دارد. به تعبير ديگر، کسانی كه ملاک بداهت را پذيرفتهشدن میدانند، كار را از وسط شروع كردهاند. پذيرفتهشدن علتی دارد و آن علت، در دلِ خودِ قضيهی مقبوله است!
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
◾️در بخش اول یکی از ملاکهایی که برای بداهت گزارهها آوردهاند را معرفی و نقد کردیم؛ در این بخش به مشکلات این ملاک از نگاه ملکیان اشاره میکنیم.
2⃣ اِشکال دوم:
اگر بر فرض، قضیهای توسط همهی انسانها پذيرفته شود، چرا میتواند سنگ زيرين معرفت بشری باشد؟! به تعبير ديگر، قضيهی «اگر "p" پذيرفتهشده (مقبول) همهی انسانهاست، پس مبنای استواری برای معرفت بشریست.» چرا صادق است؟ صدق خود اين قضيه را از كجا آوردهاید؟ چه دليلی بر صدق آن داريد؟ اگر بگوييد: "خود اين قضيه از قضايای زيربناییست." خواهم گفت قابل قبول نيست؛ زيرا شما ملاک بداهت را «مقبول عندالجميع» میدانید و اين قضيه مورد قبول همگان نيست؛ لااقل من منكرم! پس سنگ زيربنا نيست و چون از قضايای زيربنایی نيست، بايد ابتناء داشته باشد بر قضيهی يا قضايای ديگر، تا آنها اين قضيه را توجيه كنند. حال مشكل اين است خود اين قضيه میخواهد زيربناییبودن چند قضيهی دیگر را توجیه بكند با اينكه خودش مبتنی بر آن چند قضيهی دیگر است! و در اينجا یک «دور معرفتشناختی» لازم میآید.
3⃣ اِشکال سوم:
اصلاً یک قضيه بايد دارای چه ويژگی یا ویژگیهایی باشد تا پذيرفتهی همهی انسانها شود؟! همان ویژگی، ملاک بداهت است نه پذيرفتهشدگی عندالجميع. به تعبير ديگر، اين قضايا (بديهيات) مقبوليت عامشان را از كجا آوردهاند؟ معلوم میشود كه در خود اين قضيهها ویژگی یا ویژگیهایی هست كه آنها را مقبول عندالجميع میكند (که البته آن ويژگیها در ساير قضايا نيست تا مقبول عندالجميع شوند). انسانها كه از سر گزاف اجماع بر اين چند قضيه نكردهاند! مسلماً این اجماع دليلی دارد. به تعبير ديگر، کسانی كه ملاک بداهت را پذيرفتهشدن میدانند، كار را از وسط شروع كردهاند. پذيرفتهشدن علتی دارد و آن علت، در دلِ خودِ قضيهی مقبوله است!
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 مغایرت روشهای رجالی و اسلامیِ تحقيق تاریخی با متدولوژیِ علم تاریخ! #بخش_اول ✨امروزه متدولوژیِ تحقيق تاریخی - مخصوصاً از زمان دیوید هیوم به بعد - متفاوت با قبل است. دیوید هیوم را بيشتر ما بهعنوان یک فيلسوف میشناسیم ولی در زمان خودش بيشتر بهعنوان «مورخ…
📌 مغایرت روشهای رجالی و اسلامیِ تحقيق تاریخی با متدولوژیِ علم تاریخ! #بخش_دوم
✨همانطور که در بخش اول گفته شد، در متدولوژیِ علم تاریخ یکی از روشهای اعتبارسنجیِ اقوال و اخبار مختلف، توجه به «گوناگونی و تنوع راویان» است؛ هر چه تنوع راویان کمتر باشد، احتمال تواطی بر کذب بيشتر است!
❕حال به متدولوژیِ تحقيق تاریخی در علم رجال توجه کنید: در علم رجال اگر بخواهند حدیثی را بر حدیث دیگر رجحان بدهند، با چه روشی رجحان میدهند؟ میگویند: "آن حدیثی رجحان دارد که همهی راویانش مسلمان و شیعه و امامیه باشند؛ حتی شیعهی کیسانیه و زیدیه هم مفيد نيستند!"
✨در حالی که این روش (Method) فقط احتمال تواطی بر کذب را بالا میبرد؛ امروزه روشهای تاریخنگاریِ علمی و آکادمیک در جهان با روشهای مرسوم مسلمانان از زمین تا آسمان فرق دارد! کدام روش درستتر است؟ روش هیومها یا روش مُلاها؟ وقتی که همهی راویان مسلمان باشند و همه شیعه باشند و همه امامیه باشند، حتماً تصدیق میکنند که فلان کس به فلان کس فحش داد یا فلان ظلم را کرد و قس علی هذا!
✨عدالتی که در اسلام در مورد راوی شرط است، خیلی متفاوت است با آن چیزی که امروزه در متدولوژیِ تحقيق تاریخی گفته میشود؛ برای مثال، اگر کسی «تارک الصلاة» باشد، «عادل» محسوب میشود؟ خير! اما در روش کنونیِ تحقيق تاریخی ذرهای اهمیت ندارد که راوی تارک الصلاة باشد/نباشد! آنچه اهمیت دارد «راستگویی و صداقت» راویست؛ چه بسيار نمازخوانهایی که دروغ میگویند، و چه بسیار راستگویانی که نماز نمیخوانند! در مسئلهی وثاقت تاریخی آنچه اهمیت دارد این است که راوی دروغگو نباشد نه تارک الصلاة! پس باید توجه داشت که روش اسلامی و سنتیِ تحقيق تاریخی کاملاً مغایر با روش علمی و جهانیِ تحقيق است.
@ISLIE
✨همانطور که در بخش اول گفته شد، در متدولوژیِ علم تاریخ یکی از روشهای اعتبارسنجیِ اقوال و اخبار مختلف، توجه به «گوناگونی و تنوع راویان» است؛ هر چه تنوع راویان کمتر باشد، احتمال تواطی بر کذب بيشتر است!
❕حال به متدولوژیِ تحقيق تاریخی در علم رجال توجه کنید: در علم رجال اگر بخواهند حدیثی را بر حدیث دیگر رجحان بدهند، با چه روشی رجحان میدهند؟ میگویند: "آن حدیثی رجحان دارد که همهی راویانش مسلمان و شیعه و امامیه باشند؛ حتی شیعهی کیسانیه و زیدیه هم مفيد نيستند!"
✨در حالی که این روش (Method) فقط احتمال تواطی بر کذب را بالا میبرد؛ امروزه روشهای تاریخنگاریِ علمی و آکادمیک در جهان با روشهای مرسوم مسلمانان از زمین تا آسمان فرق دارد! کدام روش درستتر است؟ روش هیومها یا روش مُلاها؟ وقتی که همهی راویان مسلمان باشند و همه شیعه باشند و همه امامیه باشند، حتماً تصدیق میکنند که فلان کس به فلان کس فحش داد یا فلان ظلم را کرد و قس علی هذا!
✨عدالتی که در اسلام در مورد راوی شرط است، خیلی متفاوت است با آن چیزی که امروزه در متدولوژیِ تحقيق تاریخی گفته میشود؛ برای مثال، اگر کسی «تارک الصلاة» باشد، «عادل» محسوب میشود؟ خير! اما در روش کنونیِ تحقيق تاریخی ذرهای اهمیت ندارد که راوی تارک الصلاة باشد/نباشد! آنچه اهمیت دارد «راستگویی و صداقت» راویست؛ چه بسيار نمازخوانهایی که دروغ میگویند، و چه بسیار راستگویانی که نماز نمیخوانند! در مسئلهی وثاقت تاریخی آنچه اهمیت دارد این است که راوی دروغگو نباشد نه تارک الصلاة! پس باید توجه داشت که روش اسلامی و سنتیِ تحقيق تاریخی کاملاً مغایر با روش علمی و جهانیِ تحقيق است.
@ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌فرق میان عقاید دینی و عقاید غیر دینی! #بخش_اول ❔هر انسانی بطور معمول در ذهنش به میلیاردها گزاره عقیده و باور دارد، یا طوری زندگی میکند که گویی این گزارهها صادق اند؛ این انسان آیا میتواند تمام این گزارهها را اثبات کند؟ به سود هر کدام از آنها چند استدلال…
📌فرق میان عقاید دینی و عقاید غیر دینی! #بخش_دوم
❔اگر خدایی وجود داشته و برای انسانها پیامی فرستاده باشد، انسانها باید به پیامش توجه و عمل کنند و نباید از احکامش سرپیچی کنند. اما چرا؟
❕فقط به این دلیل که این خدا علی الفرض و بطور مطلق، دانا، توانا، خیرخواه و عادل است؛ چون چنین است هر چه بفرستد عین حقیقت و مصلحت و حکمت است بطوری که از آن بالاتر نداریم. به این دلیل است که امر الهی مطاع و اجراء احکامش اوجب از هر واجبی است و حتی «لایسأل عما یفعل».
❗️اما اگر خدا فقط یکی از آن صفات را نداشته باشد، این دلیل بطور کامل باطل میشود. اگر بطور یقینی اثبات نتوان کرد که خدا آن صفات را دارد، دیگر اجراء احکام منتسب به او، واجب که نیست، جایز هم نخواهد بود. وقتی که عدل یا خیرخواهیِ مطلق خدا مشکَک باشد این احتمال وجود دارد که خدا گاهی شرارت و شیطنت و ظلم هم میکند. اگر در علمش شکی باشد، وجود خطاء و اشتباه در پیامش محتمل است. شاید خیر ما را بخواهد اما در محاسبهاش دچار جهل و خطاء شود؛ شاید شما در حسن نیت مادربزرگ خود هیچ شکی نداشته باشید اما چون در علمش شک دارید به راهی که نشان میدهد نخواهید رفت. اگر در قادریت مطلق خدا هم شک رخنه کند، محتملات فراوان دیگری وارد استدلال میشود و آن را باطل میکند.
❗️لطفاً به این توجه کنید که اگر علم و قدرت و خیرخواهی و عدل خدا بسیار بسیار بیشتر از انسانها باشد هم، فرقی نمیکند. برای استدلال ما، خدا این صفات را باید فقط بنحو لایتناهی و مطلق داشته باشد وگرنه هر چه از علم و عدل و قدرت که داشته باشد هنوز یک موجود محدودی است و از هیچ موجود محدودی، شرارت، ظلم، جهل، خطاء و... بعید نیست. بین خدای بسیار بسیار دانا با خدای دانای مطلق، «بینهایت» فرق است. پس چنانچه بنحو یقینی (آن هم یقین منطقی) وجود چنین خدایی اثبات نشود، سرپیچی از پیامهای منتسب به او، جایز و در مواردی حتی واجب است. لذا بقول اصولیون، قیاس بین این دو موضوع - یعنی گزارههای دینی و گزارههای غیر دینی - مع الفارق است.
@islie
❔اگر خدایی وجود داشته و برای انسانها پیامی فرستاده باشد، انسانها باید به پیامش توجه و عمل کنند و نباید از احکامش سرپیچی کنند. اما چرا؟
❕فقط به این دلیل که این خدا علی الفرض و بطور مطلق، دانا، توانا، خیرخواه و عادل است؛ چون چنین است هر چه بفرستد عین حقیقت و مصلحت و حکمت است بطوری که از آن بالاتر نداریم. به این دلیل است که امر الهی مطاع و اجراء احکامش اوجب از هر واجبی است و حتی «لایسأل عما یفعل».
❗️اما اگر خدا فقط یکی از آن صفات را نداشته باشد، این دلیل بطور کامل باطل میشود. اگر بطور یقینی اثبات نتوان کرد که خدا آن صفات را دارد، دیگر اجراء احکام منتسب به او، واجب که نیست، جایز هم نخواهد بود. وقتی که عدل یا خیرخواهیِ مطلق خدا مشکَک باشد این احتمال وجود دارد که خدا گاهی شرارت و شیطنت و ظلم هم میکند. اگر در علمش شکی باشد، وجود خطاء و اشتباه در پیامش محتمل است. شاید خیر ما را بخواهد اما در محاسبهاش دچار جهل و خطاء شود؛ شاید شما در حسن نیت مادربزرگ خود هیچ شکی نداشته باشید اما چون در علمش شک دارید به راهی که نشان میدهد نخواهید رفت. اگر در قادریت مطلق خدا هم شک رخنه کند، محتملات فراوان دیگری وارد استدلال میشود و آن را باطل میکند.
❗️لطفاً به این توجه کنید که اگر علم و قدرت و خیرخواهی و عدل خدا بسیار بسیار بیشتر از انسانها باشد هم، فرقی نمیکند. برای استدلال ما، خدا این صفات را باید فقط بنحو لایتناهی و مطلق داشته باشد وگرنه هر چه از علم و عدل و قدرت که داشته باشد هنوز یک موجود محدودی است و از هیچ موجود محدودی، شرارت، ظلم، جهل، خطاء و... بعید نیست. بین خدای بسیار بسیار دانا با خدای دانای مطلق، «بینهایت» فرق است. پس چنانچه بنحو یقینی (آن هم یقین منطقی) وجود چنین خدایی اثبات نشود، سرپیچی از پیامهای منتسب به او، جایز و در مواردی حتی واجب است. لذا بقول اصولیون، قیاس بین این دو موضوع - یعنی گزارههای دینی و گزارههای غیر دینی - مع الفارق است.
@islie