💥غزوه خیبر (قسمت سوم)
⚡️دستور محمد به شکنجه، به قصد اعتراف گیری.
#کنانه_بن_ربیع بن ابی الحقیق را که گنج بنی نضیر پیش او بود به نزد پیغمبر آوردند و محل گنج را از او پرسیدند و کنانه انکار کرد و آنگاه یکی از یهودیان را پیش آوردند که گفت: "امروز کنانه را دیدم که اطراف فلان خرابه میگشت."
پیغمبر به کنانه گفت: اگر گنج را پیش تو پیدا کردم تو را بکشم؟
⚡️#کنانه گفت آری. پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیماندهی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به #زبیر_بن_عوام سپرد و گفت: عذابش(شکنجهاش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری" و زبیر چنان با مشت به سینهی او کوفت که نزدیک بود جان بدهد. انگاه پیغمبر او را به #محمد_بن_مسلمه داد که به انتقام برادر خود محمد بن مسلمه گردنش را بزند.....( تاریخ طبری صفحه ی ۱۱۴۹) (سیرت رسول، ابن هاشم.جلد ۲ صفحه ی ۴۲۱)
⚡️ یهودیان #فدک نیز با اطلاع از این ماجرا تصمیم گرفتند که کل اموال خویش را به محمد بدهند به شرطی که آنها را نفی بلد (تبعید) کند و خونشان را نریزد، محمد هم پذيرفت.
✨این است دینِ رحمت؟؟؟
@islie
⚡️دستور محمد به شکنجه، به قصد اعتراف گیری.
#کنانه_بن_ربیع بن ابی الحقیق را که گنج بنی نضیر پیش او بود به نزد پیغمبر آوردند و محل گنج را از او پرسیدند و کنانه انکار کرد و آنگاه یکی از یهودیان را پیش آوردند که گفت: "امروز کنانه را دیدم که اطراف فلان خرابه میگشت."
پیغمبر به کنانه گفت: اگر گنج را پیش تو پیدا کردم تو را بکشم؟
⚡️#کنانه گفت آری. پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیماندهی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به #زبیر_بن_عوام سپرد و گفت: عذابش(شکنجهاش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری" و زبیر چنان با مشت به سینهی او کوفت که نزدیک بود جان بدهد. انگاه پیغمبر او را به #محمد_بن_مسلمه داد که به انتقام برادر خود محمد بن مسلمه گردنش را بزند.....( تاریخ طبری صفحه ی ۱۱۴۹) (سیرت رسول، ابن هاشم.جلد ۲ صفحه ی ۴۲۱)
⚡️ یهودیان #فدک نیز با اطلاع از این ماجرا تصمیم گرفتند که کل اموال خویش را به محمد بدهند به شرطی که آنها را نفی بلد (تبعید) کند و خونشان را نریزد، محمد هم پذيرفت.
✨این است دینِ رحمت؟؟؟
@islie