▫️ در نسبت با منشور مطالبات حداقلی برخی از تشکلها
نوشتهی: جلیل شکری
5 مارس 2023
🔸 چندی پیش منشور مشترک مطالبات حداقلی از سوی برخی گروههای مدنی و کارگری منتشر شد که از همان ابتدا مخالفتها و موافقتهایی را به دنبال داشت. ما در این متنِ کوتاه درصدد هستیم تا ضمن برشمردن برخی نکات پیرامون این «منشور»، ظرفیتهای احتمالی نگارش چنین منشورهایی را نیز یادآور شویم.
🔸 چهار محور اصلی که نقدهای وارد شده بر منشور مطالبات حداقلی را دربرمیگیرد شامل: الف) خاستگاه امضاها و اهمیت واقعی بودن آنها؛ ب) وجود برخی امضاهای مشکوک با سابقهی ضدچپ در میان امضاکنندگان؛ ج) ماهیت محافظهکارانه و عدم گشودن مسائلی از قبیل «ستم ملی»؛ د) عدم نشانه گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تاکید بر رفع هر گونه مانع در راه تشکلیابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقهی کارگر در برابر بورژوازی ایران. در این مقاله تلاش خواهد شد تا هر کدام از موارد بالا به شکل مختصر و جداگانه بررسی شود.
🔸 اهمیت تأثیر هرگونه بیان مطالبات یا راههای وصول آن در جایی است که مختصات میدان واقعی سیاست توسط نیروهای واقعی تعیین میشود و نه کسانی که الزاماً بهترین سخنان را در متنهایشان میآورند؛ چراکه در نهایت مهمترین حاضران در عرصهی تغییر سیاست فعلی یعنی کارگران، دانشجویان، زنان، ملل تحتستم و سایر گروههای تحتستم هستند که باید بانی و مجری این تغییرات باشند.
🔸 امضاکنندگان منشور به درستی به بحث «ستم ملی» اشاره کردهاند و آن را یکی از بحرانهای اساسی و ذاتی جمهوری اسلامی دانستند، اما همینکه به رفع ستم ملی اشاره شود و انگیزهی بیانکنندگان این مسأله نیز صادقانه باشد، کفایت نمیکند. با نگاهی به کارنامهی ننگین رژیم گذشته و جمهوری اسلامی در این زمینه میتوان پیبرد که رفع این ستمْ با نفی مطلق حاکمیت مرکزگرای حکومت مستقر اتفاق خواهد افتاد. مشکل آنجایی است که این مسأله به هیچ عنوان باز نشده و تنها به شکل سربسته به وجود چنین ستمی اشاره شده است. این اتفاق زمانی معنادار میشود که بسیاری از راستگرایان و اپوزیسیون سلطنتطلب با حمله به «رفع ستم ملی» مذکور، در هر متنی آن را محکوم و حتی در مواردی به گروههای تجزیهطلب منتسب کردند. احتمالا تلاش امضاکنندگان برای فرار از این برچسبها و تمایل سیاسی برخی از امضاکنندگان به سرپوش گذاشتن بر مسألهی ستم ملی، که ماهیتی اساساً چپ دارد، یکی از دلایل مهم این سربسته ماندن است.
🔸 عدم نشانه گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تأکید بر رفع هرگونه مانع در راه تشکلیابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقهی کارگر در برابر بورژوازی ایران، از نقاط ضعف اساسی این «منشور مطالبات حداقلی» است... در شرایطی که دستکم از دی ماه 96 به بعد، و در اوج آن یعنی آبان خونین 98، کارگران و گروههای تحت ستم به وضوح جهت درست تاریخ را نشان ما دادند، از فعالینی که خود را چپ میدانند و هریک نام و نشانی از حمایت و مشورت با کارگران را برای دفاع از حقوق و کمک به سازماندهی آنها بر خود نهادهاند چه انتظاری میرود؟ جز این است که این مطالبات حداقلی باید دستکم انعکاسدهندهی صدای واقعی کارگران باشند؟ این چگونه منشوری است که حتی از بیان ابتداییترین خواستهی پایمالشدهی کارگران سرباز زده است؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3qg
#جلیل_شکری
#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقلی
https://t.me/khabargar
نوشتهی: جلیل شکری
5 مارس 2023
🔸 چندی پیش منشور مشترک مطالبات حداقلی از سوی برخی گروههای مدنی و کارگری منتشر شد که از همان ابتدا مخالفتها و موافقتهایی را به دنبال داشت. ما در این متنِ کوتاه درصدد هستیم تا ضمن برشمردن برخی نکات پیرامون این «منشور»، ظرفیتهای احتمالی نگارش چنین منشورهایی را نیز یادآور شویم.
🔸 چهار محور اصلی که نقدهای وارد شده بر منشور مطالبات حداقلی را دربرمیگیرد شامل: الف) خاستگاه امضاها و اهمیت واقعی بودن آنها؛ ب) وجود برخی امضاهای مشکوک با سابقهی ضدچپ در میان امضاکنندگان؛ ج) ماهیت محافظهکارانه و عدم گشودن مسائلی از قبیل «ستم ملی»؛ د) عدم نشانه گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تاکید بر رفع هر گونه مانع در راه تشکلیابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقهی کارگر در برابر بورژوازی ایران. در این مقاله تلاش خواهد شد تا هر کدام از موارد بالا به شکل مختصر و جداگانه بررسی شود.
🔸 اهمیت تأثیر هرگونه بیان مطالبات یا راههای وصول آن در جایی است که مختصات میدان واقعی سیاست توسط نیروهای واقعی تعیین میشود و نه کسانی که الزاماً بهترین سخنان را در متنهایشان میآورند؛ چراکه در نهایت مهمترین حاضران در عرصهی تغییر سیاست فعلی یعنی کارگران، دانشجویان، زنان، ملل تحتستم و سایر گروههای تحتستم هستند که باید بانی و مجری این تغییرات باشند.
🔸 امضاکنندگان منشور به درستی به بحث «ستم ملی» اشاره کردهاند و آن را یکی از بحرانهای اساسی و ذاتی جمهوری اسلامی دانستند، اما همینکه به رفع ستم ملی اشاره شود و انگیزهی بیانکنندگان این مسأله نیز صادقانه باشد، کفایت نمیکند. با نگاهی به کارنامهی ننگین رژیم گذشته و جمهوری اسلامی در این زمینه میتوان پیبرد که رفع این ستمْ با نفی مطلق حاکمیت مرکزگرای حکومت مستقر اتفاق خواهد افتاد. مشکل آنجایی است که این مسأله به هیچ عنوان باز نشده و تنها به شکل سربسته به وجود چنین ستمی اشاره شده است. این اتفاق زمانی معنادار میشود که بسیاری از راستگرایان و اپوزیسیون سلطنتطلب با حمله به «رفع ستم ملی» مذکور، در هر متنی آن را محکوم و حتی در مواردی به گروههای تجزیهطلب منتسب کردند. احتمالا تلاش امضاکنندگان برای فرار از این برچسبها و تمایل سیاسی برخی از امضاکنندگان به سرپوش گذاشتن بر مسألهی ستم ملی، که ماهیتی اساساً چپ دارد، یکی از دلایل مهم این سربسته ماندن است.
🔸 عدم نشانه گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تأکید بر رفع هرگونه مانع در راه تشکلیابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقهی کارگر در برابر بورژوازی ایران، از نقاط ضعف اساسی این «منشور مطالبات حداقلی» است... در شرایطی که دستکم از دی ماه 96 به بعد، و در اوج آن یعنی آبان خونین 98، کارگران و گروههای تحت ستم به وضوح جهت درست تاریخ را نشان ما دادند، از فعالینی که خود را چپ میدانند و هریک نام و نشانی از حمایت و مشورت با کارگران را برای دفاع از حقوق و کمک به سازماندهی آنها بر خود نهادهاند چه انتظاری میرود؟ جز این است که این مطالبات حداقلی باید دستکم انعکاسدهندهی صدای واقعی کارگران باشند؟ این چگونه منشوری است که حتی از بیان ابتداییترین خواستهی پایمالشدهی کارگران سرباز زده است؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3qg
#جلیل_شکری
#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقلی
https://t.me/khabargar
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
در نسبت با منشور مطالبات حداقلی برخی از تشکلها
نوشتهی: جلیل شکری نهایتاً آنچه مهم است، اثرگذاری بر میدان تغییر واقعی سیاست است، میدان تغییری که گروههای تحت ستم و تودهی حاضر در خیابان بانیان اصلی آن هستند. بدون الزامات چنین سطحی از اثرگذاری،…