من #نرگس_خرمی_فرد،۳۱ ساله وکیل پایه یک دادگستری مشهد بودم. درنظام جمهوری اسلامی، پایبند بودن یک وکیل به مردمش جرم است. دفاع از زندانیان سیاسی در نظام حاکم بهای جان دارد.
📌 من علاوه بر شرکت در مبارزات خیابانی در #خیزش_ژینا، وکالت جوان های بازداشتی و ربوده شده توسط نیروهای امنیتی رژیم در #قیام_ژینا را به عهده گرفتم و سرسختانه از موضع قدرت، قدرتی که مبارزات سراسری به من و امثال من داده بود، از آنان دفاع می کردم. چند بار تهدید شدم، چند باری احضار و بازجویی شدم و به من گفتند دفاع از بازداشتی ها را کنار بگذارم. اما من ادامه دادم و اواخر آبان بود که حوالی خیابان دانشجو در مشهد توسط نیروهای امنیتی ربوده شدم و به شدت شکنجه شدم. شکنجه گران با لبخند ابزار می کردند که چقدر خوشحالند از این که من در حال مرگم.
👈در روزهایی که حالم بشدت بد بود، شکنجه گران تصمیم گرفتند من را با آن حال دم در خانه امان رها کنند تا کشته شدنم درون زندان و مرتبط به رژیم نباشد و بتوانند به راحتی دروغ های همیشگی خود را علم کنند. من را بیهوش دم در خانه انداختند، خانواده ام توسط همسایه ها خبردار شدند و من را به بیمارستان بردند غافل از این که تعقیب می شوند. بخاطر وضعیتم من را به بخش آی سی یو منتقل کردند. نیمه های شب که من بین مرگ و زندگی دست و پا میزدم، دکتر نمای مزدور و دو پرستار وارد اتاق آی سی یو شدند، کارکنان بیمارستان آن ها را دیده بودند. در۱۱ آذر۱۴۰۲، آمپول مرگ را به من تزریق کردند. خانواده پس از ساعت ها انتظار، پیکر بی جانم را تحویل گرفتند. نیروهای امنیتی انواده ام را به شدت تهدید کردند که بی سر و صدا پیکرم را به خاک بسپارند در غیر این صورت همین سرنوشت گریبانگیر دیگر اعضای خانواده خواهد شد. خانواده ام من را در بهشت رضای مشهد بلوک ۶۲ ردیف ۲خاک سپردند.
📌📌من وکیلی بودم در خدمت مردم ،به امید روزی که وکلای مبارز، تمام ستمگران حاکم را پس از سرنگونی جمهوری اسلامی به جرم جنایت ۴۴ ساله شان در دادگاه هایی که مملو از خانواده های دادخواه و تمام مردم که بدرستی دادخواهند بطور علنی محاکمه کنند و این گونه یاد من و تمامی وکلایی که جان شان را در خدمت به مردم از دست دادند، گرامی داشته می شود. https://t.me/khabargar
📌 من علاوه بر شرکت در مبارزات خیابانی در #خیزش_ژینا، وکالت جوان های بازداشتی و ربوده شده توسط نیروهای امنیتی رژیم در #قیام_ژینا را به عهده گرفتم و سرسختانه از موضع قدرت، قدرتی که مبارزات سراسری به من و امثال من داده بود، از آنان دفاع می کردم. چند بار تهدید شدم، چند باری احضار و بازجویی شدم و به من گفتند دفاع از بازداشتی ها را کنار بگذارم. اما من ادامه دادم و اواخر آبان بود که حوالی خیابان دانشجو در مشهد توسط نیروهای امنیتی ربوده شدم و به شدت شکنجه شدم. شکنجه گران با لبخند ابزار می کردند که چقدر خوشحالند از این که من در حال مرگم.
👈در روزهایی که حالم بشدت بد بود، شکنجه گران تصمیم گرفتند من را با آن حال دم در خانه امان رها کنند تا کشته شدنم درون زندان و مرتبط به رژیم نباشد و بتوانند به راحتی دروغ های همیشگی خود را علم کنند. من را بیهوش دم در خانه انداختند، خانواده ام توسط همسایه ها خبردار شدند و من را به بیمارستان بردند غافل از این که تعقیب می شوند. بخاطر وضعیتم من را به بخش آی سی یو منتقل کردند. نیمه های شب که من بین مرگ و زندگی دست و پا میزدم، دکتر نمای مزدور و دو پرستار وارد اتاق آی سی یو شدند، کارکنان بیمارستان آن ها را دیده بودند. در۱۱ آذر۱۴۰۲، آمپول مرگ را به من تزریق کردند. خانواده پس از ساعت ها انتظار، پیکر بی جانم را تحویل گرفتند. نیروهای امنیتی انواده ام را به شدت تهدید کردند که بی سر و صدا پیکرم را به خاک بسپارند در غیر این صورت همین سرنوشت گریبانگیر دیگر اعضای خانواده خواهد شد. خانواده ام من را در بهشت رضای مشهد بلوک ۶۲ ردیف ۲خاک سپردند.
📌📌من وکیلی بودم در خدمت مردم ،به امید روزی که وکلای مبارز، تمام ستمگران حاکم را پس از سرنگونی جمهوری اسلامی به جرم جنایت ۴۴ ساله شان در دادگاه هایی که مملو از خانواده های دادخواه و تمام مردم که بدرستی دادخواهند بطور علنی محاکمه کنند و این گونه یاد من و تمامی وکلایی که جان شان را در خدمت به مردم از دست دادند، گرامی داشته می شود. https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999