اندیشکده خرد جنسی
11.6K subscribers
1.63K photos
577 videos
30 files
827 links
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.

ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
Download Telegram
💢 زن، کشتزار یا آرامش زندگی؟ 💢

❇️ اغلب مترجمان و مفسران، عبارت «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ» در آیهٔ ۲۲۳ سورهٔ بقره را «زنان شما کشتزار شمایند» ترجمه و تفسیر کرده‌اند؛ اما همان‌‌گونه که مرحوم مصطفوی در کتاب ارزشمند «التحقیق في کلمات القرآن الکریم» تذکر داده، «حرث» به‌معنی «کِشته‌های به ثمر رسیده» است و آیه می‌‌خواهد بگوید: «زنان موجب آرامش و شادی‌اند همان‌گونه که محصول به ثمر رسیده، کشاورزان را آرام و شاد می‌کند.»

🔸علاوه بر لغت‌نامه‌های معتبر، سایر کاربردهای واژهٔ «حرث» در قرآن نیز همین برداشت را تأیید و ما را به بازنگری در ترجمه‌ و تفسیر مشهور این عبارت دعوت می‌کند. به‌عنوان مثال، «حرث» در عبارت «مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» در آیهٔ ۲۰ سورهٔ شوری به هیچ وجه نمی‌تواند به‌معنی «کشتزار» یا «کشاورزی» باشد؛ زیرا اینجا سخن از «دستاورد و محصول» است.

اگرچه فرزندآوری موضوعی مهم و ارزشمند است که بار اصلی آن بر دوش زنان قرار دارد، ولی قرآن چنین مسئولیتی را صرفاً متوجه زنان ندانسته و همواره بر شراکت عادلانهٔ زن و مرد در امور زندگی و آرامش‌ و امنیت‌بخشی هر دو طرف به یکدیگر تأکید کرده و در این دو آیه نیز با یادآوری این نعمت و تشویق به بهره‌گیری از آن در مسیر تعالی، محدودیت در روابط زناشویی را به ایام عادت ماهیانه منحصر ساخته است.

#ترجمه_گروهی_قرآن
@kherad_Jensi
@hamidhossaini
💢 مردسالاری، بدفهمی مشهور از قرآن 💢

❇️ عبارت «لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ» در آیهٔ ۲۲۸ سورهٔ بقره یکی دیگر از فرازهای پرچالشی است که فهم و تبیین آن به دقت بیشتری از آنچه در کتب تفسیر دیده می‌شود نیاز دارد. البته در ترجمهٔ این عبارت، مشکل خاصی به‌ نظر نمی‌رسد و باید آن را همچون دیگران، «و مردان رتبهٔ بالاتری از زنان دارند» ترجمه کرد.

🔺مشکل در برداشت مشهوری است که چنین آیاتی را بیانگر نگاه مردسالارانهٔ قرآن می‌داند و برای دفاع از آن به واقعیت‌های اجتماعی و پژوهش‌هایی علمی در زمینهٔ برتری جسمی و عقلانی مردان استناد می‌کند. مستندی که با رفع تدریجی تبعیض تاریخی علیه زنان هر روز بیش از گذشته اعتبارش را از دست می‌دهد.

🔸برای درک معنای این آیه و شناخت نگاه قرآن به زن لازم است آیات دیگری را که با صراحت بیشتری در این ‌باره سخن می‌گوید در کنار آن قرار دهیم و جملهٔ قبل از همین فراز را نیز لحاظ کنیم تا هماهنگی آنچه اینجا گفته می‌شود را با امثال آیهٔ ۱۳ حجرات که زن یا مرد بودن را ملاک ارزش نمی‌داند، بهتر در یابیم.

🔸حتی در آیهٔ ۳۴ نساء که به نقش مرد در قبال زن می‌پردازد نیز فضیلت مردان مطرح نمی‌شود؛ بلکه سخن از این است که چون زن و مرد بر هم برتری‌هایی دارند، مردان باید در پشتیبانی از زنان و رفع نیازهای آنان «قوّام» و «پا به‌ کار» باشند و چون هزینه‌ها بر عهدهٔ مردان است، در ازای آن از حقوقی برخوردار می‌شوند.

🔸قرآن از یک سو تأثیر جنسیت در فضیلت را نفی می‌کند و از سویی دیگر، فضیلت‌هایی متفاوت در زن و مرد را یادآور می‌شود. این نکته اگر در کنار دقت به کاربردهای واژهٔ «درجه» در قرآن قرار گیرد، کلید فهم عبارت موضوع این یادداشت را در اختیار ما می‌گذارد و هماهنگی آیات قرآن را بهتر به نمایش می‌گذارد.

🔻مروری بر کاربردهای کلمهٔ «درجه» نشان می‌دهد قرآن این واژه را برای بیان دو نوع برتری استفاده می‌کند: گاهی برای بیان درجاتی معنوی که ملاک برتری واقعی نزد خداست (انفال، ۴) و گاهی برای برتری‌هایی دنیایی که آن را وسیلهٔ امتحان، مسئولیت (انعام، ۱۶۵) و سامان معیشت (زخرف، ۳۲) به شمار می‌آورد.

بنا بر این، برتری خاصی که «للرجال علیهنّ درجة» از آن سخن می‌گوید، بالاتر بودن مقام و حتی حقوق مرد نیست، بلکه قدرت و امکانی مادی است که آن را پس از جملهٔ «زن و مرد نسبت به هم حقوق و وظایفی متقابل دارند» مطرح می‌کند تا مسئولیت و امتحان دشوارتر مردان را در قبال زنان گوشزد کند.

#ترجمه_گروهی_قرآن

@kherad_Jensi
@hamidhossaini
💢 آیا ارزش گواهی زن نصف مرد است؟ 💢

❇️ بر اساس قرائت و برداشت مشهور از آیهٔ ۲۸۲ سورهٔ بقره، بخشی از این آیه ارزش و اعتبار گواهی زنان را دست‌کم در امور مالی نصف مردان اعلام می‌کند و حقی را که با شهادت دو مرد در دادگاه ثابت می‌شود، فقط با همراه شدن یک مرد، از دو شاهد زن قابل پذیرش می‌داند.

🔺این حکم حتی در همان دوران برای برخی عجیب به‌نظر می‌رسیده و اعتراض‌‌هایی را بر انگیخته است. اگرچه در احادیث، پاسخ پیشوایان دین در برابر این ابهام‌ها به‌گونه‌ای بیان شده که از اصل حکم، عجیب‌تر و غیر قابل اعتمادتر به‌نظر می‌رسد، ولی این گزارش‌ها تردیدی در طرح چنین پرسش‌هایی باقی نمی‌گذارد.

🔸برای درک مقصود آیه و شناخت حکم قرآن و سنت در این موضوع، چاره‌ای جز تجدید نظر در پیش‌فرض‌های مشهور و بررسی دقیق‌تر جوانب آن نداریم؛ زیرا در غیر این صورت، یا به توجیه‌هایی سست و مضحک رو می‌آوریم، یا در جمع کسانی قرار می‌گیریم که کتاب خدا را به مخالفت با عقل و وجدان متهم می‌کنند.

🔸کتابی که بارها از حقوق و کرامت بانوان دفاع کرده، به‌روشنی از ارزش یکسان زن و مرد سخن گفته و هزار سال زودتر از دیگران، به مقدمات و مبانی اموری چون حق رأی آنان پرداخته است، هرگز نمی‌تواند در بر دارندهٔ نگاهی تحقیرآمیز و تأییدکنندهٔ روایاتی باشد که فلسفهٔ این حکم را نقصان عقل زن اعلام می‌کند.

🔸البته راه فهم درست آیه، توجه به همین روایات است؛ اما نه برای تحمیل پیام ضد زن و خلاف علم این جعلیات بر کتاب خدا، بلکه برای درک فضای فکری زمان و محیطی که در آن، سخنانی واضح‌البطلان را به پیشوایان دین نسبت می‌دادند و چون با فرهنگ غالب هماهنگی داشت، با استقبال و نقل محدثان مواجه می‌شد.

🔸اگرچه وقتی از نگاهی که تا همین سده‌های اخیر در میان دانشمندان مکاتب شرق و غرب رایج بود آگاه باشیم، تقصیر چندانی را متوجه گذشتگان خود نمی‌بینیم؛ ولی امروز که با رشد علم، نادرستی باورهایی چون ضعیف‌تر بودن حافظه و اندیشهٔ زنان آشکار شده است، دیگر عذری برای تکرار آن سخنان نداریم.

🔸آشنایی با این نکات و موانعی که در برابر اهداف ساختارشکنانهٔ قرآن قرار داشت، به‌خوبی نشان می‌دهد چرا این کتاب گام‌های نخست را این‌گونه محتاطانه برداشته و تکمیل آن را بر عهدهٔ تبیین‌کنندگانی قرار داده است که متأسفانه با کنار زده شدن آنها، همان پایه‌های اولیه نیز بر خلاف مقاصد قرآن به‌کار گرفته شد.

🔸از این منظر اگر به توضیح آیه بنگریم می‌بینیم ذکر این علت، برای بیان فراموشکارتر بودن زنان نیست، بلکه می‌خواهد بگوید: «اگر مخالفت شما با شاهد گرفتن زنان به‌خاطر ناتوانی آنهاست، جای نگرانی نیست؛ زیرا وقتی دو زن را به‌جای یک مرد قرار داده‌ایم، اگر یکی فراموش کند، دیگری به او یادآوری خواهد کرد.»

🔻این‌گونه ضمن توجه به محدودیت‌های تحمیل شده بر زنان آن دوران، ملاک صلاحیت شاهدان نیز اعلام می‌شود تا به‌تدریج، جای دیگر ملاک‌ها را بگیرد و فقیهانی که از نگاه جنسیت‌زده و حصارهای فرهنگی عبور کرده باشند، طبق آنچه در اصول فقه پذیرفته‌اند، در مصداق حکم «منصوص العلّة» متوقف نمانند.

با این تحلیل، علاوه بر استنباط و دفاع عقلانی از حکمی فقهی، به نکته‌ای مرتبط با علم قرائت نیز دست می‌یابیم و برخلاف مشهور که خود را در روایت حفص محصور کرده‌اند، ترجیح خواهیم داد بر اساس آنچه خلف و خلّاد از حمزه روایت کرده‌‌اند، «أن» را «إن» و «فَتُذکِّرَ» را به‌صورت مرفوع، «فَتُذَکِّرُ» بخوانیم.

⬅️ یادداشت «حدیث مشهور هم شاید جعلی باشد» را نیز در این رابطه ملاحظه کنید.

#ترجمه_گروهی_قرآن

@hamidhossaini
@kherad_Jensi
💢 کامجویی از زنان شوهردار؟!! 💢
🔸بخش دوم و پایانی

✍️ سید حمید حسینی

پیامبر خدا و خاندان او (علیهم‌السلام) که همواره به‌جای برخورد سلبی با عرفیات جامعه، به ترویج ارزش‌های اخلاقی و اصلاح تدریجی عیوب می‌پرداختند، در این موضوع نیز با تأکید بر حقوق انسانی بردگان، پیشقدم شدن در آزاد کردن آنها و برده نگرفتن اسیران در جنگ‌هایشان، مسیر برچیده شدن این بساط را هموار کردند.
اما متأسفانه کسانی که به نام خلفای رسول خدا بر جوامع اسلامی حاکم شدند، به‌جای ادامهٔ این روش، رشته‌های قبلی را نیز پنبه کردند و برای توجیه کشورگشایی‌، اقتدارگرایی‌، نژادپرستی و دیگر رفتارهای مستبدانهٔ خود، به جعل حدیث و سیره‌سازی دروغین رو آورده و صدها سال، فرهنگ اسلامی را بر همین مبنا شکل دادند.
آنچه بالاتر دربارهٔ تأثیر اهل سنت بر تفاسیر شیعه بیان شد، نه بر مبنای انگیزه‌های بی‌ارزش فرقه‌ای، بلکه با توجه به این واقعیت بود که در میان کتب و مجامع علمی مسلمانان، هر کدام که به حاکمان نزدیک‌تر بوده‌اند، در توجیه شرعی قتل و شکنجهٔ دگراندیشان و منتقدان و سلب حقوق برده‌ها و اسیران نقش پررنگ‌تری داشته‌اند.
ولی مکتبی که همهٔ اهداف و اولویت‌هایش بر خلاف جریان برده‌داری است و این نظام را از سر ناچاری تحمل کرده، قطعاً در دورانی که وجدان مشترک بشری چنین مناسباتی را غیراخلاقی می‌داند، با چنین احکامی مخالف است و حتی در همان دوران نیز جز آنچه در قرآن و سنت قطعی آمده باشد را گردن نمی‌گیرد.
نه در قرآن و نه در تفاسیر شیعه تا پیش از قرن پنجم، موضوع کامجویی از زنان اسیر مطرح نبوده و احادیث مرتبط اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز دربارهٔ شرایطی است که ازدواج برده با ارادهٔ مالکی که قصد فسخ یا ایجاد وقفه در آن دارد صورت گرفته باشد، در غیر این صورت، همین روایات، جدا کردن کنیز از همسر و ارتباط جنسی با وی را ممنوع می‌دانند.

#ترجمه_گروهی_قرآن

⭕️ @hamidhossaini
@kherad_Jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞روحانی برنامهٔ محفل به نقل از قرآن می‌گوید که نمی‌توان دوست‌دختر یا دوست‌پسر کسی شد و به دو آیهٔ نساء: ۲۵ و مائده: ۵ استناد می‌کند.

«مخادنه» یکی از انواع ازدواج در دوران پیش از اسلام است که زن و مرد با یکدیگر رابطهٔ پنهانی دوستی دارند. در این دو آیه، اولاً به مردان توصیه می‌شود که با زنانی ازدواج کنند که اهل زنا و مخادنه نباشند و خودشان هم هنگام ازدواج اهل زنا و مخادنه نباشند. ثانیاً این مسئله ربطی به گذشتهٔ زن و مرد ندارد، مهم این است که اکنون این‌گونه نباشند. ثالثاً باید میان ذات خِدن (داشتن یک دوست) با ذات اَخدان (دوستان متعدد و‌ متکثر) فرق گذاشت. اهل مخادنه بودنْ چیزی شبیه پسربازی یا دختربازی است. علامه طباطبایی دربارهٔ این کلمه چنین توضیح می‌دهد:

«هم به دوست مذكر خدن گفته مى‌شود و هم به دوست مؤنث، هم به جماعت دوستان خدن گفته مى‌شود و هم به يک فرد، و اگر در مورد بحث به صيغهٔ جمع آمده، براى اين بود كه در دلالت بر كثرت و زيادى تصريح داشته باشد». (ترجمهٔ تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۴۳۹)

مطلب مرتبط:
ازدواج سنت پیامبر است؛ اما آیا همه باید به این سنت عمل کنند؟

#قرآن #ترجمه #تفسیر
@kherad_jensi
@elahiatik