نشست علمی با موضوع:
سایبری شدن آموزش دانشآموزان و آسیبهای جنسی
با حضور اساتید دانشگاه و حوزه و فعالان فضای مجازی
برگزارکننده:
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)
شرکت برای عموم آزاد است.
@kherad_jensi
سایبری شدن آموزش دانشآموزان و آسیبهای جنسی
با حضور اساتید دانشگاه و حوزه و فعالان فضای مجازی
برگزارکننده:
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)
شرکت برای عموم آزاد است.
@kherad_jensi
«کمک به یک تحقیق دانشگاهی»
✅ همانطور که می دانید یکی از تغییرات مهم در جامعه ایرانی، ظهور پدیده ای به نام «ازدواج سفید» است.
✅ منظور از ازدواج سفید، «تجربه زندگی مشترک با جنس مخالف بدون عقد رسمی و قانونی» است.
✅ در همین راستا یک نظرسنجی ترتیب داده شده است که هدف آن، سنجش میزان گرایش و تمایل به «ازدواج سفید» در ایران است.
✅ سپاسگزار میشویم اگر دقایقی از وقت خود را برای پاسخ دادن به این پرسشنامه اختصاص داده و آن را برای دیگران هم ارسال کنید تا پاسخ دهند.
@kherad_jensi
لینک پرسشنامه:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfYLGlZgbJbh3hXSQKcpcefHQLLGMScrBpWnWXRG9FebkJ5SQ/viewform?usp=sf_link
✅ همانطور که می دانید یکی از تغییرات مهم در جامعه ایرانی، ظهور پدیده ای به نام «ازدواج سفید» است.
✅ منظور از ازدواج سفید، «تجربه زندگی مشترک با جنس مخالف بدون عقد رسمی و قانونی» است.
✅ در همین راستا یک نظرسنجی ترتیب داده شده است که هدف آن، سنجش میزان گرایش و تمایل به «ازدواج سفید» در ایران است.
✅ سپاسگزار میشویم اگر دقایقی از وقت خود را برای پاسخ دادن به این پرسشنامه اختصاص داده و آن را برای دیگران هم ارسال کنید تا پاسخ دهند.
@kherad_jensi
لینک پرسشنامه:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfYLGlZgbJbh3hXSQKcpcefHQLLGMScrBpWnWXRG9FebkJ5SQ/viewform?usp=sf_link
Google Docs
...
پاسخگوی گرامی، این پرسشنامه، یک نظرسنجی علمی پیرامون «ازدواج سفید» در ایران است.
منظور ما از ازدواج سفید، «زندگی مشترک با جنس مخالف بدون عقد رسمی و قانونی» است.
سپاسگزار شما خواهیم شد اگر ما را در این مسیر پژوهشی، یاری فرمایید.
نظرات و دیدگاه هاي شما…
منظور ما از ازدواج سفید، «زندگی مشترک با جنس مخالف بدون عقد رسمی و قانونی» است.
سپاسگزار شما خواهیم شد اگر ما را در این مسیر پژوهشی، یاری فرمایید.
نظرات و دیدگاه هاي شما…
سینا کلهر:
اگر جمهوری اسلامی به جای این همه تمرکز و تلاش بر سخت تر شدن طلاق کمی از انرژی اش را بر آشتی و رجوع بعد از طلاق می گذاشت، اثرش برای نهاد خانواده بسیار بیشتر، بهتر و ماندگارتر بود. (توییت)
@kherad_jensi
سوال:
آیا وظیفه حکومت دخالت مستقیم و آمرانه در امور مربوط به نهاد خانواده است؟
اگر جمهوری اسلامی به جای این همه تمرکز و تلاش بر سخت تر شدن طلاق کمی از انرژی اش را بر آشتی و رجوع بعد از طلاق می گذاشت، اثرش برای نهاد خانواده بسیار بیشتر، بهتر و ماندگارتر بود. (توییت)
@kherad_jensi
سوال:
آیا وظیفه حکومت دخالت مستقیم و آمرانه در امور مربوط به نهاد خانواده است؟
Forwarded from یاسر عرب
روایتِ دختری از دختران شهید قاسم سلیمانی!
✍سمانه ....
یکساعتی شده از قرارگاه انتظامی ارشاد آرژانتین آزاد شدم
در بلوار کشاورز گشت ارشاد جلویم را گرفت شالم افتاده بود گفت سوارشو باید استعلامات را بگیرم گفتم حواسم نبود، کارت شناسایی شما را هم لطفن ببینم. جناب سروانشان را صدا کرد که یکدقیقه مینشینی استعلام میگیریم میروی/1
گفتم سوار نمیشوم همینجا استعلام بگیرید سروان گفت شما جایی مهمان باشی داخل نمیروی دم درب میایستی؟ خلاصه تا سوار شدم ون راه افتاد سمت قرارگاه
در طول مسیر چون اعتراض میکردم که دروغ گفتید و کارت ملی و گوشی را ندادم خانم با فریاد گفت تو خیلی پرویی میفرستمت دادسرا حالت جا بیاد/2
رسیدیم قرارگاه، پر بود از نوجوانان و خانمهایی که یا گریه میکردند یا مضطرب دنبال شماره ملی و لباس بودند
فرم پر کردم رفتم داخل یک اتاق دیگر. دو خانم بودند که نام یکی سروان فاطمه نقی زاده بود. یکی اطلاعات فرم را داخل سیستم ثبت میکرد فاطمه روبه دیوار، از بغل و از پشت عکس میگرفت/3
انگار مجرم و قاتل دستگیر کردند. گفتند زنگ بزن لباس بیاورند مانتوت جلو باز است فاقات هم معلوم، گفتم کسی را ندارم گفتند پس همینجا میمانی. قبلش بچههای قدیمیتر دستگیر شده گفته بودند اگر کسی را نداری زیاد که بمانی خودشان خسته میشوند ولت میکنند/4
گوشی را که درب پلیس امنیت اخلاقی گرفته بودند خواستم تا تماس بگیرم نگرانم نشوند. فاطمه گفت بیا اینجا گوشی را بگذار روی میز جلوی خودم بازش کن. گفتم تاچ نمیگیرد، نمیخواهم رمزش را ببینی گفت بزن نگاه نمیکنم تا زدم گوشی را از زیر دستم قاپید و شروع کرد به گشتن در برنامهها/5
گفت توییتر داری؟ دیدم دارد توی تایملاین میچرخد ترسیدم، تا آنجا که میدانم حق نداشت در گوشی بچرخد آمدم گوشی را بگیرم دستم را گرفت گفت چه داری تو گوشی و پرتم کرد آن سمت، داد زد دستبند بیارید و آمد گردنم را گرفت تقلا میکردم از دستان پر زورش رها شوم/6
کشاندم یک گوشه زد زیر پام و کوباندم زمین و با دو دستش پشت گردنم را فشار داد گفت جم بخوری بیچارهات میکنم.
کف زمین بودم و شلوارم پاره شده بود کودکانه گفتم ببین چکار کردی چجوری برگردم خانه! از آن جملههای احمقانهام بود. گفت چی داری توی توییتر که ترسیدی/7
کف زمین نالیدم از تو ترسیدم. گفت در گوشی کاری کنی یا چیزی از قولم بنویسی یا هک کنی یا هر کار دیگری... گفتم میخواهم به وکیل زنگ بزنم
هنوز کف زمین مثل یک قاتل نشسته بودم البته با خشتکِ جِر خورده
نیم ساعتی گذشت داد زد بلند شو چرا نشستی؟ گفتم خودت گفتی تکون نخور گفت بایست، تکون نخور، حرفم نباشه/8
کمی بعد بیرونم کرد. یکی از خانم سروانهای دیگر،پلیس مهربونه، آمد گفت چکار کردی قاتی کرده تعریف کردم گفت بگذار آرام شود میروم باهاش صحبت میکنم. بهشرطی که حرف نزنی و ساکت بنشینی/9
بعد از صحبتهای این یکی، فاطمه تعهد گرفت در صحت و سلامت قرارگاه را ترک مینمایم، شکایتی ندارم و هیچگونه عکسی در هیچ شبکه اجتماعی به اشتراک نمیگذارم و اگر این کار را کردم برابر ضوابط باهام برخورد شود/10
به جرم معلوم بودن فاق گرفتند با شلوار پاره و خشتک معلوم آزادم کردند
یعنی دزد و قاتل و مفسد در این خراب شده بیشتر از یک خانم امنیت دارد
ولی نامرد بدجور کتک زدها، قشنگ فنون رزمیاش را اجرا کرد برگهای همه ریخته بود از درگیریمان، دردم این است شکایت از پلیس را پیش کی باید ببرم/11
@yaser_arab57
حالا لطفا تصویر الصاق شده از توییت مدتی قبل این خانم را ببینید!
https://uupload.ir/files/vldw_img_-jrume9.jpg
✍سمانه ....
یکساعتی شده از قرارگاه انتظامی ارشاد آرژانتین آزاد شدم
در بلوار کشاورز گشت ارشاد جلویم را گرفت شالم افتاده بود گفت سوارشو باید استعلامات را بگیرم گفتم حواسم نبود، کارت شناسایی شما را هم لطفن ببینم. جناب سروانشان را صدا کرد که یکدقیقه مینشینی استعلام میگیریم میروی/1
گفتم سوار نمیشوم همینجا استعلام بگیرید سروان گفت شما جایی مهمان باشی داخل نمیروی دم درب میایستی؟ خلاصه تا سوار شدم ون راه افتاد سمت قرارگاه
در طول مسیر چون اعتراض میکردم که دروغ گفتید و کارت ملی و گوشی را ندادم خانم با فریاد گفت تو خیلی پرویی میفرستمت دادسرا حالت جا بیاد/2
رسیدیم قرارگاه، پر بود از نوجوانان و خانمهایی که یا گریه میکردند یا مضطرب دنبال شماره ملی و لباس بودند
فرم پر کردم رفتم داخل یک اتاق دیگر. دو خانم بودند که نام یکی سروان فاطمه نقی زاده بود. یکی اطلاعات فرم را داخل سیستم ثبت میکرد فاطمه روبه دیوار، از بغل و از پشت عکس میگرفت/3
انگار مجرم و قاتل دستگیر کردند. گفتند زنگ بزن لباس بیاورند مانتوت جلو باز است فاقات هم معلوم، گفتم کسی را ندارم گفتند پس همینجا میمانی. قبلش بچههای قدیمیتر دستگیر شده گفته بودند اگر کسی را نداری زیاد که بمانی خودشان خسته میشوند ولت میکنند/4
گوشی را که درب پلیس امنیت اخلاقی گرفته بودند خواستم تا تماس بگیرم نگرانم نشوند. فاطمه گفت بیا اینجا گوشی را بگذار روی میز جلوی خودم بازش کن. گفتم تاچ نمیگیرد، نمیخواهم رمزش را ببینی گفت بزن نگاه نمیکنم تا زدم گوشی را از زیر دستم قاپید و شروع کرد به گشتن در برنامهها/5
گفت توییتر داری؟ دیدم دارد توی تایملاین میچرخد ترسیدم، تا آنجا که میدانم حق نداشت در گوشی بچرخد آمدم گوشی را بگیرم دستم را گرفت گفت چه داری تو گوشی و پرتم کرد آن سمت، داد زد دستبند بیارید و آمد گردنم را گرفت تقلا میکردم از دستان پر زورش رها شوم/6
کشاندم یک گوشه زد زیر پام و کوباندم زمین و با دو دستش پشت گردنم را فشار داد گفت جم بخوری بیچارهات میکنم.
کف زمین بودم و شلوارم پاره شده بود کودکانه گفتم ببین چکار کردی چجوری برگردم خانه! از آن جملههای احمقانهام بود. گفت چی داری توی توییتر که ترسیدی/7
کف زمین نالیدم از تو ترسیدم. گفت در گوشی کاری کنی یا چیزی از قولم بنویسی یا هک کنی یا هر کار دیگری... گفتم میخواهم به وکیل زنگ بزنم
هنوز کف زمین مثل یک قاتل نشسته بودم البته با خشتکِ جِر خورده
نیم ساعتی گذشت داد زد بلند شو چرا نشستی؟ گفتم خودت گفتی تکون نخور گفت بایست، تکون نخور، حرفم نباشه/8
کمی بعد بیرونم کرد. یکی از خانم سروانهای دیگر،پلیس مهربونه، آمد گفت چکار کردی قاتی کرده تعریف کردم گفت بگذار آرام شود میروم باهاش صحبت میکنم. بهشرطی که حرف نزنی و ساکت بنشینی/9
بعد از صحبتهای این یکی، فاطمه تعهد گرفت در صحت و سلامت قرارگاه را ترک مینمایم، شکایتی ندارم و هیچگونه عکسی در هیچ شبکه اجتماعی به اشتراک نمیگذارم و اگر این کار را کردم برابر ضوابط باهام برخورد شود/10
به جرم معلوم بودن فاق گرفتند با شلوار پاره و خشتک معلوم آزادم کردند
یعنی دزد و قاتل و مفسد در این خراب شده بیشتر از یک خانم امنیت دارد
ولی نامرد بدجور کتک زدها، قشنگ فنون رزمیاش را اجرا کرد برگهای همه ریخته بود از درگیریمان، دردم این است شکایت از پلیس را پیش کی باید ببرم/11
@yaser_arab57
حالا لطفا تصویر الصاق شده از توییت مدتی قبل این خانم را ببینید!
https://uupload.ir/files/vldw_img_-jrume9.jpg
🤯1
بایدن؛ رای اکثریت قاطع زنان آمریکا
نقشه تفکیک آراء انتخابات آمریکا بر اساس رای زنان نشان میدهد اگر فقط زنان در انتخابات حق رای داشتند جو بایدن با نتیجه ۴۶۲ رای الکترال در مقابل تنها ۷۶ رای ترامپ پیروز قاطع انتخابات آمریکا میشد!
منبع:
مرکز مطالعات خلیج فارس
@kherad_jensi
www.persiangulfstudies.com
نقشه تفکیک آراء انتخابات آمریکا بر اساس رای زنان نشان میدهد اگر فقط زنان در انتخابات حق رای داشتند جو بایدن با نتیجه ۴۶۲ رای الکترال در مقابل تنها ۷۶ رای ترامپ پیروز قاطع انتخابات آمریکا میشد!
منبع:
مرکز مطالعات خلیج فارس
@kherad_jensi
www.persiangulfstudies.com
دلایل اصلی جدایی مشخص شد / اختلافات فرهنگی در صدر طلاقهای توافقی
«بهزاد وحیدنیا» مدیرکل دفتر مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور:
✅از ابتدای سال ۹۹ تاکنون ۶۷ هزار و ۶۰۰ نفر در سامانه تصمیم برای طلاق توافقی درخواست خود را اعلام کردند و درخواستشان پذیرش شده است که در مدت مشابه در سال ۹۸ این آمار ۵۳ هزار و ۸۰۰ نفر بوده است.
✅بیشترین دلایل طلاق، بر اساس خوداظهاری افراد در مرتبه اول مربوط به اختلافات فرهنگی - طبقاتی، اختلافات سنی و اختلالات شخصیتی - روانی است.
در مرتبه بعدی بددهنی، بی احترامی، بی توجهی، بیکاری، پایین بودن آستانه تحمل، طلاق عاطفی، عدم مسئولیت زوجین و ضعف در مهارتهای بینفردی به عنوان درصد بیشترین دلایل طلاق گزارش شده و کمترین سهم طلاقها در مرتبه بعدی به موضوعات خیانت و مهاجرت گزارش داده شده است.
@kherad_jensi
«بهزاد وحیدنیا» مدیرکل دفتر مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور:
✅از ابتدای سال ۹۹ تاکنون ۶۷ هزار و ۶۰۰ نفر در سامانه تصمیم برای طلاق توافقی درخواست خود را اعلام کردند و درخواستشان پذیرش شده است که در مدت مشابه در سال ۹۸ این آمار ۵۳ هزار و ۸۰۰ نفر بوده است.
✅بیشترین دلایل طلاق، بر اساس خوداظهاری افراد در مرتبه اول مربوط به اختلافات فرهنگی - طبقاتی، اختلافات سنی و اختلالات شخصیتی - روانی است.
در مرتبه بعدی بددهنی، بی احترامی، بی توجهی، بیکاری، پایین بودن آستانه تحمل، طلاق عاطفی، عدم مسئولیت زوجین و ضعف در مهارتهای بینفردی به عنوان درصد بیشترین دلایل طلاق گزارش شده و کمترین سهم طلاقها در مرتبه بعدی به موضوعات خیانت و مهاجرت گزارش داده شده است.
@kherad_jensi
Forwarded from jomhourtv
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥هفتمین برنامه ی رویای ایران با موضوع جوکر و جوکریسم در ایران.
علل علاقه ی نوجوانان ایرانی به شخصیتِ آنارشیستِ جوکر (قسمت اول)
با حضور:
↙️ عباس کاظمی (جامعه شناس)
↙️ امیر حسین جلالی (روانشناس)
↙️ یاسر عرب (تسهیلگر گفتگو)
↙️ محمد حسین بادامچی (پژوهشگر علوم سیاسی و اجتماعی)
و گشایش، روایت، و تجربه زیسته نوجوانان در بخش دایرهی گفتگو
👊 چطور جوکر شخصیت محبوب نوجوانان شد؟ و ارتباط حوادث آبان ماه با روحیه ی اعتراضی نسل جوان چیست؟
✌️بچه های ما چه ویژگی هایی را در شخصیت جوکر بیشتر پسندیدند؟ چگونه ممکن است یک ضد قهرمان، قهرمان شود؟
📽 کاری از یاسر عرب، سید محمد فاطمی و ابراهیم قهوه چیزاده
اگر دوست دارید این برنامه را با کیفیت بیشتر در سایت آپارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/Y7lfU
جمهور تیوی را دنبال کنید.
@jomhourtv
«دیگری کسی است که قصه اش را نمی دانیم»
#رویای_ایران
تولید برنامه در گروه جمهور تی وی بدون تهیه کننده و با کمک های مردمی انجام می شود آیا مایلید از تولید این برنامه حمایت کنید؟
با این لینک ارتباط برقرار کنید:
@roya_iran
علل علاقه ی نوجوانان ایرانی به شخصیتِ آنارشیستِ جوکر (قسمت اول)
با حضور:
↙️ عباس کاظمی (جامعه شناس)
↙️ امیر حسین جلالی (روانشناس)
↙️ یاسر عرب (تسهیلگر گفتگو)
↙️ محمد حسین بادامچی (پژوهشگر علوم سیاسی و اجتماعی)
و گشایش، روایت، و تجربه زیسته نوجوانان در بخش دایرهی گفتگو
👊 چطور جوکر شخصیت محبوب نوجوانان شد؟ و ارتباط حوادث آبان ماه با روحیه ی اعتراضی نسل جوان چیست؟
✌️بچه های ما چه ویژگی هایی را در شخصیت جوکر بیشتر پسندیدند؟ چگونه ممکن است یک ضد قهرمان، قهرمان شود؟
📽 کاری از یاسر عرب، سید محمد فاطمی و ابراهیم قهوه چیزاده
اگر دوست دارید این برنامه را با کیفیت بیشتر در سایت آپارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/Y7lfU
جمهور تیوی را دنبال کنید.
@jomhourtv
«دیگری کسی است که قصه اش را نمی دانیم»
#رویای_ایران
تولید برنامه در گروه جمهور تی وی بدون تهیه کننده و با کمک های مردمی انجام می شود آیا مایلید از تولید این برنامه حمایت کنید؟
با این لینک ارتباط برقرار کنید:
@roya_iran
Forwarded from یاسر عرب
اسم این یادداشت مهم را چه بگذارم؟
✍️یاسر عرب
(بخش اول)
✅میگویند «یه حزب الهی یه روز نگفت "لیبرال ها..." مُرد!» حالا ما «انضمامی» ها هم همینطور هستیم. یعنی اگر با مثال شروع نکنیم می میریم!
پس مثلا وارد اتاق عمل یک بیمارستان می شویم. قرار است عمل جراحی پیوند قلب در آنجا اتفاق بیفتد. چه عناصری می بینیم؟ پاسخ به این سوال خیلی مهم نیست! چون هر چیزی که ببینیم یک «تاریخ» دارد. تخت جراحی یک تاریخ تطور دارد از اولین نمونه ها تا تخت برقی الان. نورهای بزرگ اتاق عمل، از روزی که با نور خورشید و شمع چراحی می شده تا الان که میزان زردی یا سفیدی پرتو نور، هارمونی دقیقی دارد. آن گوشه، مواد ضد عفونی کننده ی اتاق، یک «تاریخ علم شیمی» پشت اش نهفته. شاید از روزهایی که محل زخم را با ادرار استریل می کردند تا ترکیبات جدید. همچنین تاریخ تحقیقات و آزمون و خطا برای فهم دوز داروی بیهوشی تا میزان انحنای چاقوی برش و کیفیت نخ بخیه و کیفیت ماسکی که روی صورت پزشکان قرار دارد... اینها همه یک تاریخ چند هزار ساله ی تدوینِ علم پشت اش هست تا بهبودی بیمار تضمین شود.
✅حالا از اتاق عمل قلب خارج شویم و برویم درون یک محضر ازدواج و طلاق! در اینجا قرار است «پیوند قلوب» زوجی اتاق بیفتد. آن قلم و کاغذ و نحوه ی مهر و امضای سند ازدواج همه پشت اش تاریخ تطوری حداقل سیصد ساله هست اما برای دو انسانی که قرار است با هم «زندگی» کنند. چیزی به نام «دانش زندگی» گویا وجود ندارد. آن یکی مریخی و این یکی ونوسی است! حالا هر دو باید اینقدر با هم کلنجار بروند تا بعد چند سال طبع و خلق و خو و حال و احوال یکدیگر را بشناسند و بعد با یکی دو تا بچه به این نتیجه برسند که «این زندگی نشد!» کلاسهای پیش از ازدواج هم که بهتر از بنده می دانید چه وضعیتی دارد! (قبل از ازدواج یادم هست یکی از همین کلاسهای اجباری را شرکت کردم. دکتری آمده و یک خودکار بیک دست اش گرفته بود و نوک خودکار بیک را به جمع ما مردان نشان می داد و می گفت «خانمها درون محل خصوصی شان یک زائده این شکلی دارند که این باید قبل از رابطه جنسی تحریک شود!»)
♨️بگذریم... باقی این یادداشت را با چند سوال ادامه می دهم!
✅شما گواهینامه دارید؟
بفرمایید ببینیم ماشین در چه شرایطی ممکن است واشر سر سیلندر بسوزاند؟ (اگر چند بار سوازنده باشید احتمالا دو مورد را می توانید نام ببرید) زنجیر چرخ چی؟ بلدید بیندازید؟ صافی ماشین شما هر چند کیلومتر باید عوض شود؟ صافی هوا چی؟ ریپ زدن برق ماشین با ریپ زدن بخاطر بنزین فرق اش چیست؟ هیچکدام این موارد (که مورد ابتلای اکثر ما رانندگان است) به ما آموزش داده نشده. کارکرد گواهینامه تنها رعایت نکات قانونی در حین رانندگی است. بقیه را باید با آزمون، خطا و صرف وقت، هزینه و اعصاب! باید یاد گرفت. مثل همان زندگی مشترک!
✅شما دبیرستان یا دانشگاه رفتی؟
مهارت زبان انگلیسی شما در چه حدی است؟ عربی چه؟ شیمی چقدر می دانید؟ جدول مندلیف یادتان هست؟ اینها هیچ! مساحت مثلث چطور محاسبه می شود؟ جواب رادیکال 2 چیست؟ سینوس اساسا چی بود؟ دوروس مرتبط با دینی را پاس کردی؟ خوب الان دین را بیشتر می دانی؟ اصلا نماز می خوانی؟ این تحصیلات ابتدایی و متوسطه چه آورده ای برای شما داشت؟
✅حالا چند سوال دیگر ...
شیر خام چقدر باید بجوشد؟ چای سبز را چطور باید دم کرد؟ در جمع چطوری شوخی کنیم که شخصی ناراحت نشود؟ چگونه با دوست مان قهر کنیم که بعدها افسوس نخوریم؟ چطور آشتی کنیم که بعدها پشیمان نباشیم؟ عصبانیت خودمان را چطور کنترل کنیم؟ وقتی حوصله مان توی آپارتمان سر رفت چه کار کنیم؟ فرق سوختگی دست با آب جوش و روغن چیست؟ کدام را باید آب بزنیم و کدام را نه؟ مکروه است که نشد جواب! بالاخره رابطه جنسی مقعدی داشته باشیم یا نه؟ به همسایه بی مبالاتمان چگونه تذکر بدهیم صدای تلویزیون را کم کند که در عوض اش صدای رادیو را زیاد نکند؟ با گربه ای که جلوی پله ی خانه ی ما دراز می کشد چطور برخورد کنیم؟
✅اینها و صدها سوالات دیگر را من «هنر زندگی» کردن می دانم. هنری که گویا هیچ کس متولی آموزش آنها نیست! پدر و مادر ما فهمی عرفی، همراه با تخیلات شخصی و خرافات اجتماعی و آغشته به باورهای دینی در مورد «چگونگی زندگی» کردن داشته اند و ما نیز دوغ و دوشاب قاطی یک چیزی از آنها و ده چیز از رسانه ها و ده چیز دیگر از باورهای خودمان قاطی اش کردیم و داریم لنگ لنگان زندگی می کنیم. تا دهه ها پیش ما آدمها با چم و خم زندگی در دهه ی پنج زندگی تازه آشنا می شدیم و به خاطر همین به ما ریش سفید گفته می شد. یعنی کسی که احتمالا بخاطر تجربه اش می تواند به سوالات ما پاسخ دهد تا آزموده را نیازماییم. اما در حال حاضر هم دستمان از ریش سفید کوتاه است و هم سبک زندگی هر دهه چنان تغییراتی می کند که رابطه ی ما با بسیاری سوالات عوض می شود! حالا ریش سفید بسیاری از ما «گوگل» است.
@yaser_arab57
ادامه در بخش دوم👇
✍️یاسر عرب
(بخش اول)
✅میگویند «یه حزب الهی یه روز نگفت "لیبرال ها..." مُرد!» حالا ما «انضمامی» ها هم همینطور هستیم. یعنی اگر با مثال شروع نکنیم می میریم!
پس مثلا وارد اتاق عمل یک بیمارستان می شویم. قرار است عمل جراحی پیوند قلب در آنجا اتفاق بیفتد. چه عناصری می بینیم؟ پاسخ به این سوال خیلی مهم نیست! چون هر چیزی که ببینیم یک «تاریخ» دارد. تخت جراحی یک تاریخ تطور دارد از اولین نمونه ها تا تخت برقی الان. نورهای بزرگ اتاق عمل، از روزی که با نور خورشید و شمع چراحی می شده تا الان که میزان زردی یا سفیدی پرتو نور، هارمونی دقیقی دارد. آن گوشه، مواد ضد عفونی کننده ی اتاق، یک «تاریخ علم شیمی» پشت اش نهفته. شاید از روزهایی که محل زخم را با ادرار استریل می کردند تا ترکیبات جدید. همچنین تاریخ تحقیقات و آزمون و خطا برای فهم دوز داروی بیهوشی تا میزان انحنای چاقوی برش و کیفیت نخ بخیه و کیفیت ماسکی که روی صورت پزشکان قرار دارد... اینها همه یک تاریخ چند هزار ساله ی تدوینِ علم پشت اش هست تا بهبودی بیمار تضمین شود.
✅حالا از اتاق عمل قلب خارج شویم و برویم درون یک محضر ازدواج و طلاق! در اینجا قرار است «پیوند قلوب» زوجی اتاق بیفتد. آن قلم و کاغذ و نحوه ی مهر و امضای سند ازدواج همه پشت اش تاریخ تطوری حداقل سیصد ساله هست اما برای دو انسانی که قرار است با هم «زندگی» کنند. چیزی به نام «دانش زندگی» گویا وجود ندارد. آن یکی مریخی و این یکی ونوسی است! حالا هر دو باید اینقدر با هم کلنجار بروند تا بعد چند سال طبع و خلق و خو و حال و احوال یکدیگر را بشناسند و بعد با یکی دو تا بچه به این نتیجه برسند که «این زندگی نشد!» کلاسهای پیش از ازدواج هم که بهتر از بنده می دانید چه وضعیتی دارد! (قبل از ازدواج یادم هست یکی از همین کلاسهای اجباری را شرکت کردم. دکتری آمده و یک خودکار بیک دست اش گرفته بود و نوک خودکار بیک را به جمع ما مردان نشان می داد و می گفت «خانمها درون محل خصوصی شان یک زائده این شکلی دارند که این باید قبل از رابطه جنسی تحریک شود!»)
♨️بگذریم... باقی این یادداشت را با چند سوال ادامه می دهم!
✅شما گواهینامه دارید؟
بفرمایید ببینیم ماشین در چه شرایطی ممکن است واشر سر سیلندر بسوزاند؟ (اگر چند بار سوازنده باشید احتمالا دو مورد را می توانید نام ببرید) زنجیر چرخ چی؟ بلدید بیندازید؟ صافی ماشین شما هر چند کیلومتر باید عوض شود؟ صافی هوا چی؟ ریپ زدن برق ماشین با ریپ زدن بخاطر بنزین فرق اش چیست؟ هیچکدام این موارد (که مورد ابتلای اکثر ما رانندگان است) به ما آموزش داده نشده. کارکرد گواهینامه تنها رعایت نکات قانونی در حین رانندگی است. بقیه را باید با آزمون، خطا و صرف وقت، هزینه و اعصاب! باید یاد گرفت. مثل همان زندگی مشترک!
✅شما دبیرستان یا دانشگاه رفتی؟
مهارت زبان انگلیسی شما در چه حدی است؟ عربی چه؟ شیمی چقدر می دانید؟ جدول مندلیف یادتان هست؟ اینها هیچ! مساحت مثلث چطور محاسبه می شود؟ جواب رادیکال 2 چیست؟ سینوس اساسا چی بود؟ دوروس مرتبط با دینی را پاس کردی؟ خوب الان دین را بیشتر می دانی؟ اصلا نماز می خوانی؟ این تحصیلات ابتدایی و متوسطه چه آورده ای برای شما داشت؟
✅حالا چند سوال دیگر ...
شیر خام چقدر باید بجوشد؟ چای سبز را چطور باید دم کرد؟ در جمع چطوری شوخی کنیم که شخصی ناراحت نشود؟ چگونه با دوست مان قهر کنیم که بعدها افسوس نخوریم؟ چطور آشتی کنیم که بعدها پشیمان نباشیم؟ عصبانیت خودمان را چطور کنترل کنیم؟ وقتی حوصله مان توی آپارتمان سر رفت چه کار کنیم؟ فرق سوختگی دست با آب جوش و روغن چیست؟ کدام را باید آب بزنیم و کدام را نه؟ مکروه است که نشد جواب! بالاخره رابطه جنسی مقعدی داشته باشیم یا نه؟ به همسایه بی مبالاتمان چگونه تذکر بدهیم صدای تلویزیون را کم کند که در عوض اش صدای رادیو را زیاد نکند؟ با گربه ای که جلوی پله ی خانه ی ما دراز می کشد چطور برخورد کنیم؟
✅اینها و صدها سوالات دیگر را من «هنر زندگی» کردن می دانم. هنری که گویا هیچ کس متولی آموزش آنها نیست! پدر و مادر ما فهمی عرفی، همراه با تخیلات شخصی و خرافات اجتماعی و آغشته به باورهای دینی در مورد «چگونگی زندگی» کردن داشته اند و ما نیز دوغ و دوشاب قاطی یک چیزی از آنها و ده چیز از رسانه ها و ده چیز دیگر از باورهای خودمان قاطی اش کردیم و داریم لنگ لنگان زندگی می کنیم. تا دهه ها پیش ما آدمها با چم و خم زندگی در دهه ی پنج زندگی تازه آشنا می شدیم و به خاطر همین به ما ریش سفید گفته می شد. یعنی کسی که احتمالا بخاطر تجربه اش می تواند به سوالات ما پاسخ دهد تا آزموده را نیازماییم. اما در حال حاضر هم دستمان از ریش سفید کوتاه است و هم سبک زندگی هر دهه چنان تغییراتی می کند که رابطه ی ما با بسیاری سوالات عوض می شود! حالا ریش سفید بسیاری از ما «گوگل» است.
@yaser_arab57
ادامه در بخش دوم👇
Forwarded from یاسر عرب
اسم این یادداشت مهم را چه بگذارم؟
✍️یاسر عرب
(بخش دوم/ پایانی)
✅به داوری من، ما اساسا «فلسفه ی حیات» را متناسب با زندگی امروزمان نداریم. فیلسوفان ما سر در دعواهایی دارند که گویا هیچ وقت قرار نیست انضمامی شود. ما به عکس آنچه فریاد می زنیم ارزش زیادی برای «زندگی» قائل نیستیم. حکومت ما که ارزش زیادی برای «ساخت موشک» یا «تربیت نیروی رزمی» قائل است توجهی به «تولید آدم» ندارد. فلسفه ی حیات ما یک کلاژ بی در و پیکر (و گاها مبتنی بر مرگ!) است. و از این رو آموزش و پروش ما نیز محصول اش دانشی که به درد «زندگی کردن» بخورد نیست!
✅اسوه های ما (ائمه اطهار) طوری بازنمایی می شوند که گویا هیچ گوشه ی چشمی به این زندگیِ دنیاییِ پست نداشته و اساسا شان ایشان اجل این بوده که حتی خانه ای بسازند، یا غذایی بخورند... البته چون انسان بوده اند بعضی وقتها خرما و نان جوی سفت یا مثلا آب خورده اند! اما زندگی و شادی و نشاط؟ اصلا و ابدا .. یعنی مثلا ما نمی دانیم اگر فرزند یازده ساله ی امام صادق توی جمع شکلک در میاورد ایشان چه برخوردی می داشت؟ (نعوذ به الله مگر فرزند امام زبان در میارود؟) ما نمی دانیم اگر دختر امام سجاد می خواست در هشت سالگی روی پای پدر اش بنشیند ایشان با این عمل موافق بود یا نه؟ (تصور اش هم گناه است؟) ما نمی دانیم امام علی (ع) وقتی از دست کسی لج اش می گرفت چه می کرد؟ (خوب امامی که عالم به الغیب و الشهاده است نعوذ به الله لج اش می گیرد مگر؟) ما نمی دانیم امام حسن عسگری وقتی سالها در محاصره سپاه بود با افسردگی مزمن خود چه می کرد؟ (خوب معلوم است امام معصوم که افسردگی نمی گیرد!) ما از امامان تنها درس نماز خواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن و با شهادت از دنیا رفتن می آموزیم. (اساسا حالا شلوغ اش هم نکنیم .. کدام امامان؟ در عمل توجه به یک امام، یعنی امام حسین (ع/ روحی فدا) جای یازده امام دیگر ما را گرفته است!) در مورد همین امام حسین (ع) مثلا ما تعداد تیرهایی که روز عاشورا بر بدن مطهر شان وارد شده را می دانیم و هرسال دهه ی محرم هزار بار بر منابر روضه تکرار می کنیم اما از 50 سال زندگی خانوادگی ایشان هیچ اطلاعی نداریم! از شیوه ی تربیتی فلان دختر حضرت کاملا بی اطلاعیم و اگر کسی بگوید آن دختر، کارکشته ی دانش موسیقی بوده و .. ممکن است ناگهان ببیند وسط خیابان از وسط دو نیمه شده!
✅اسطوره های ما هم زندگی کردن به ما نمی آموزند! چند نمونه:
کیومرث:
نخستین بشر را، اهورامزدا آفرید، کیومرث به مدت سی سال تنها در کوهساران بسر برد، در هنگام مرگ از او نطفهای خارج شد و به وسیله اشعه خورشید تصفیه شد و در خاک محفوظ بماند، پس از چهل سال از آن نطفه، گیاهی بشکل دو ساقه ریباس بهم پیچیده در مهرماه و مهر روز (جشن مهرگان) از زمین بروییدند!
سیامک:
آرامش پادشاهی کیومرث با شوراندن و برانگیختن آهرمن به پایان خود میرسد، درخشش و فرّهٔایزدی کیومرث بانی رشک اهریمن گشت و او تاب محبوبیت روزافزون پادشاهی کیومرث را نداشت؛ بدین انگیزه فرزندش دیو سیاه را که نهادی پلید داشت به جنگ کیومرث برشوراند!
اسفندیار:
پسر گشتاسپ و کتایون، و نوهٔ لهراسپ، شاهزاده کیانی در تاریخ اسطورهای و حماسی ایران و قهرمان جنگهای مقدس کیش زرتشتی است که بیشتر برای نبرد سوگانگیزش با رستم، دیگر پهلوان ایرانی شناخته میشود!
رستم و سهراب را هم که خودتان می شناسید!
✅حالا نگاهی کنیم به بخش تاریخی و صد البته زنانه یا مادرانه ی سرزمین مان:
یوتاب:
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده. او در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته.
آرتمیز:
نخستین و تنها زن دریا سالار جهان تا به امروز. او به سال ۴٨٠ پیش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشیارشا رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد.
آتوسا: ملکه بیش از ٢٨ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا او را چندین بار در لشگر کشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش دانسته است.
✅اینکه چرا طرحواره های کلان ما بیشتر «دانش جنگ» دارند تا «دانش صلح» حتما به این مرتبط است که حالا «چگونه مردن» برای ما مسئله است و نه «چگونه زیستن!» اما ما به لقمان نیاز داریم... به حکمت گویی که لقمه لقمه و قدم به قدم به ما «هنر زندگی کردن» بیاموزد. حکیمی که بفهماند «فهمیدن یک فرایند عاطفی است.» و وقتی بچه های ما از مدرسه و محتوای کتب درسی بدشان می آید چیزی نمی فهمند حتی اگر صدر تا ذیل آن را حفظ کنند! ما به تراکم و صورت بندی «دانش زندگی» نیازمندیم. حرفهای دیگری هم هست که باشد طلب دوستان ...
@yaser_arab57
پایان.
✍️یاسر عرب
(بخش دوم/ پایانی)
✅به داوری من، ما اساسا «فلسفه ی حیات» را متناسب با زندگی امروزمان نداریم. فیلسوفان ما سر در دعواهایی دارند که گویا هیچ وقت قرار نیست انضمامی شود. ما به عکس آنچه فریاد می زنیم ارزش زیادی برای «زندگی» قائل نیستیم. حکومت ما که ارزش زیادی برای «ساخت موشک» یا «تربیت نیروی رزمی» قائل است توجهی به «تولید آدم» ندارد. فلسفه ی حیات ما یک کلاژ بی در و پیکر (و گاها مبتنی بر مرگ!) است. و از این رو آموزش و پروش ما نیز محصول اش دانشی که به درد «زندگی کردن» بخورد نیست!
✅اسوه های ما (ائمه اطهار) طوری بازنمایی می شوند که گویا هیچ گوشه ی چشمی به این زندگیِ دنیاییِ پست نداشته و اساسا شان ایشان اجل این بوده که حتی خانه ای بسازند، یا غذایی بخورند... البته چون انسان بوده اند بعضی وقتها خرما و نان جوی سفت یا مثلا آب خورده اند! اما زندگی و شادی و نشاط؟ اصلا و ابدا .. یعنی مثلا ما نمی دانیم اگر فرزند یازده ساله ی امام صادق توی جمع شکلک در میاورد ایشان چه برخوردی می داشت؟ (نعوذ به الله مگر فرزند امام زبان در میارود؟) ما نمی دانیم اگر دختر امام سجاد می خواست در هشت سالگی روی پای پدر اش بنشیند ایشان با این عمل موافق بود یا نه؟ (تصور اش هم گناه است؟) ما نمی دانیم امام علی (ع) وقتی از دست کسی لج اش می گرفت چه می کرد؟ (خوب امامی که عالم به الغیب و الشهاده است نعوذ به الله لج اش می گیرد مگر؟) ما نمی دانیم امام حسن عسگری وقتی سالها در محاصره سپاه بود با افسردگی مزمن خود چه می کرد؟ (خوب معلوم است امام معصوم که افسردگی نمی گیرد!) ما از امامان تنها درس نماز خواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن و با شهادت از دنیا رفتن می آموزیم. (اساسا حالا شلوغ اش هم نکنیم .. کدام امامان؟ در عمل توجه به یک امام، یعنی امام حسین (ع/ روحی فدا) جای یازده امام دیگر ما را گرفته است!) در مورد همین امام حسین (ع) مثلا ما تعداد تیرهایی که روز عاشورا بر بدن مطهر شان وارد شده را می دانیم و هرسال دهه ی محرم هزار بار بر منابر روضه تکرار می کنیم اما از 50 سال زندگی خانوادگی ایشان هیچ اطلاعی نداریم! از شیوه ی تربیتی فلان دختر حضرت کاملا بی اطلاعیم و اگر کسی بگوید آن دختر، کارکشته ی دانش موسیقی بوده و .. ممکن است ناگهان ببیند وسط خیابان از وسط دو نیمه شده!
✅اسطوره های ما هم زندگی کردن به ما نمی آموزند! چند نمونه:
کیومرث:
نخستین بشر را، اهورامزدا آفرید، کیومرث به مدت سی سال تنها در کوهساران بسر برد، در هنگام مرگ از او نطفهای خارج شد و به وسیله اشعه خورشید تصفیه شد و در خاک محفوظ بماند، پس از چهل سال از آن نطفه، گیاهی بشکل دو ساقه ریباس بهم پیچیده در مهرماه و مهر روز (جشن مهرگان) از زمین بروییدند!
سیامک:
آرامش پادشاهی کیومرث با شوراندن و برانگیختن آهرمن به پایان خود میرسد، درخشش و فرّهٔایزدی کیومرث بانی رشک اهریمن گشت و او تاب محبوبیت روزافزون پادشاهی کیومرث را نداشت؛ بدین انگیزه فرزندش دیو سیاه را که نهادی پلید داشت به جنگ کیومرث برشوراند!
اسفندیار:
پسر گشتاسپ و کتایون، و نوهٔ لهراسپ، شاهزاده کیانی در تاریخ اسطورهای و حماسی ایران و قهرمان جنگهای مقدس کیش زرتشتی است که بیشتر برای نبرد سوگانگیزش با رستم، دیگر پهلوان ایرانی شناخته میشود!
رستم و سهراب را هم که خودتان می شناسید!
✅حالا نگاهی کنیم به بخش تاریخی و صد البته زنانه یا مادرانه ی سرزمین مان:
یوتاب:
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده. او در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته.
آرتمیز:
نخستین و تنها زن دریا سالار جهان تا به امروز. او به سال ۴٨٠ پیش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشیارشا رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد.
آتوسا: ملکه بیش از ٢٨ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا او را چندین بار در لشگر کشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش دانسته است.
✅اینکه چرا طرحواره های کلان ما بیشتر «دانش جنگ» دارند تا «دانش صلح» حتما به این مرتبط است که حالا «چگونه مردن» برای ما مسئله است و نه «چگونه زیستن!» اما ما به لقمان نیاز داریم... به حکمت گویی که لقمه لقمه و قدم به قدم به ما «هنر زندگی کردن» بیاموزد. حکیمی که بفهماند «فهمیدن یک فرایند عاطفی است.» و وقتی بچه های ما از مدرسه و محتوای کتب درسی بدشان می آید چیزی نمی فهمند حتی اگر صدر تا ذیل آن را حفظ کنند! ما به تراکم و صورت بندی «دانش زندگی» نیازمندیم. حرفهای دیگری هم هست که باشد طلب دوستان ...
@yaser_arab57
پایان.
📝📝📝زیبا باشید ولی ملانیا ترامپ نباشید
✍️افسون حضرتی
✅اگر حق انتخاب داشتم، ترجیح می دادم ملاله یوسف زی باشم یا مزین السلطنه، شاید هم فروغ السلطنه آذرخشی و حتی جاسیندا آردن و استیسی آبرامز شاید هم خانم دکتر کحال مدیرمسوول نشریه دانش، یا جی کی رولینگ، اوپرا وینفری و میشل اوباما یا قمرالملوک وزیری که با شهامت تمامی تصنیف مرغ سحر را خواند و نترسید و حتی کامالا هریس که این روزها همه درباره او صحبت می کنند. زنانی که با معیارهای زیبایی امروز جامعه ایران و استانداردهای دنیای مد و فشن فاصله معناداری داشته و دارند ولی تا توانسته اند در زندگی شخصی و اجتماعی خود نقششان را به عنوان یک زن تاثیرگذار و ماندگار به خوبی ایفا کرده اند.
✅اگر هر کدام از این زنان در ایران امروز زندگی می کردند باید در اولین قدم فکری به حال سر و شکل خود می کردند. میشل اوباما رنگین پوست کمی تُپُل با لباس هایی که به درد کاخ نشینی نمی خورد باید به سر و وضعش می رسید، یا مثلا فروغ السلطنه آذرخشی که اولین مدرسه دخترانه را در خانه خود برپا کرد احتمالا این روزها از اینکه ساده و بی آلایش بود در انزوایی درونی دست و پا می زد، اُپرا وینفری رنگین پوستی با گذشته ای دردناک باید به فکر ساکشن و لیپولیز و پیکرتراشی بود تا در قالب تنگ و تهی جامعه امروزی برای خود جایگاه بی محتوایی دست و پا کند. مزین السطنه مدیرمسوول روزنامه شکوفه و خانم دکتر کحال هم سرنوشت بهتری نداشتند. جی کی رولینگ با آن ذهن خیال پرداز شگفت انگیزش که به دلیل نابرابر جنسیتی سالها کتاب هایش را با نام مردان به چاپ می رساند، باید هر ماه چندین و چند دقیقه در دستگاه های سولاریوم پوستش را برشته می کرد تا شکلاتی می شد و بعد هم می رفت سراغ کک و مک های پوستش. جاسیندا آردن نخست وزیر موفق نیوزلند در مهار کرونا و ارتقا کشورش به یکی از کشورهای سطح اول دنیا در به در مطب های دندان پزشکی بود تا جراحی لثه کرده و دندان هایش را لمینت کند تا خرگوشی شوند. نقدی بر زیبایی و زیبا بودن نیست که اتفاقا هیچ نظریه ای در نکوهش زیبایی در هیچ دین و قانونی وجود ندارد.
@kherad_jensi
@Ebrahimbaysalami
📌ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید:
https://telegra.ph/زیبا-باشید-ولی-ملانیا-ترامپ-نباشید-11-12-4
✍️افسون حضرتی
✅اگر حق انتخاب داشتم، ترجیح می دادم ملاله یوسف زی باشم یا مزین السلطنه، شاید هم فروغ السلطنه آذرخشی و حتی جاسیندا آردن و استیسی آبرامز شاید هم خانم دکتر کحال مدیرمسوول نشریه دانش، یا جی کی رولینگ، اوپرا وینفری و میشل اوباما یا قمرالملوک وزیری که با شهامت تمامی تصنیف مرغ سحر را خواند و نترسید و حتی کامالا هریس که این روزها همه درباره او صحبت می کنند. زنانی که با معیارهای زیبایی امروز جامعه ایران و استانداردهای دنیای مد و فشن فاصله معناداری داشته و دارند ولی تا توانسته اند در زندگی شخصی و اجتماعی خود نقششان را به عنوان یک زن تاثیرگذار و ماندگار به خوبی ایفا کرده اند.
✅اگر هر کدام از این زنان در ایران امروز زندگی می کردند باید در اولین قدم فکری به حال سر و شکل خود می کردند. میشل اوباما رنگین پوست کمی تُپُل با لباس هایی که به درد کاخ نشینی نمی خورد باید به سر و وضعش می رسید، یا مثلا فروغ السلطنه آذرخشی که اولین مدرسه دخترانه را در خانه خود برپا کرد احتمالا این روزها از اینکه ساده و بی آلایش بود در انزوایی درونی دست و پا می زد، اُپرا وینفری رنگین پوستی با گذشته ای دردناک باید به فکر ساکشن و لیپولیز و پیکرتراشی بود تا در قالب تنگ و تهی جامعه امروزی برای خود جایگاه بی محتوایی دست و پا کند. مزین السطنه مدیرمسوول روزنامه شکوفه و خانم دکتر کحال هم سرنوشت بهتری نداشتند. جی کی رولینگ با آن ذهن خیال پرداز شگفت انگیزش که به دلیل نابرابر جنسیتی سالها کتاب هایش را با نام مردان به چاپ می رساند، باید هر ماه چندین و چند دقیقه در دستگاه های سولاریوم پوستش را برشته می کرد تا شکلاتی می شد و بعد هم می رفت سراغ کک و مک های پوستش. جاسیندا آردن نخست وزیر موفق نیوزلند در مهار کرونا و ارتقا کشورش به یکی از کشورهای سطح اول دنیا در به در مطب های دندان پزشکی بود تا جراحی لثه کرده و دندان هایش را لمینت کند تا خرگوشی شوند. نقدی بر زیبایی و زیبا بودن نیست که اتفاقا هیچ نظریه ای در نکوهش زیبایی در هیچ دین و قانونی وجود ندارد.
@kherad_jensi
@Ebrahimbaysalami
📌ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید:
https://telegra.ph/زیبا-باشید-ولی-ملانیا-ترامپ-نباشید-11-12-4
Telegraph
زیبا باشید ولی ملانیا ترامپ نباشید
اگر حق انتخاب داشتم، ترجیح می دادم ملاله یوسف زی باشم یا مزین السلطنه، شاید هم فروغ السلطنه آذرخشی و حتی جاسیندا آردن و استیسی آبرامز شاید هم خانم دکتر کحال مدیرمسوول نشریه دانش، یا جی کی رولینگ، اوپرا وینفری و میشل اوباما یا قمرالملوک وزیری که با شهامت تمامی…
📕 زیبا بنویسید، اما نه سطحی!
✍ اکبر جباری
نوشته "زیبا باشید، ولی ملانیا ترامپ نباشید" نوشتهای عمیقا سطحی و بیمحتوا بود که خواندنش در کانال وزین و علمی "خرد جنسی" مرا به حیرت افکند. چنین مطالب سطحی و ژورنالیستی در این مجازستان کم نیستند، اما حیف است کانالی که رسالت خود را ترویج علم و اندیشه در حوزه مربوط به خود میداند، به استقبال چنین مطالبی برود. و اگر انتشار آن در کانال خرد جنسی نمیبود، هرگز به انتقاد از آن نیز نمینشستم.
پاراگراف آخر نوشتار، برای نشان دادن این بی محتوایی کفایت میکند. بخشی از این پاراگراف را با هم میخوانیم:
"دردهای گذشته ملانیا با پا گذاشتن به زندگی ترامپ به پایان نرسید."
کدام درد؟ نویسنده بی هیچ استنادی و هیچ اشارهای به زندگی گذشته ملانیا، پیشفرض گرفته است که ملانیا زندگی پر از دردی داشته! چرا؟ از کجا میداند زندگی با ترامپ نیز ادامه ان درد است؟ گویا نویسنده محترم، هم پیشفرضش و هم ادعا درباره زندگی فعلی ملانیا را از تصاویر و عکسهایی که در اینستاگرام و دنیای مجازی منتشر میشود اخذ کرده است. صفحاتی که بعد از اعلام نتایج انتخابات امریکا توسط بایدن، اعلام کردند که ملانیا از ترامپ همان شب طلاق گرفته است!! همینقدر کمیک و ابلهانه...
" او وارد قفسی طلایی شد که خبری از احترام و ارزش گذاری برای زن در آن مفهومی نداشت."
از کجا میداند کاخ سفید برای ملانیا قفس است؟ بر اساس کدام اطلاعات معتبر؟ از کجا مدعی است که ارزشی برای زن، در آنجا قائل نیستند؟ همه این ادعاهای دُرشت را از چند عکس و کلیپ اینستاگرامی فهمیده است؟
"او عروسکی زیبا و «لوند» برای همخوابگی مردی بود که دستی در هوسرانی هم داشت و ملانیا هم یکی دیگر از دلبرکانی بود که به بارگاه او رفت و 15 سال در این اسارت ماندگار شده است"
نویسنده چه چیزی از شخصیت ملانیا میداند که چنین درباره او قضاوت میکند؟ چون ملانیا چندان در رسانهها خودنمایی نمیکند؟ یا دنبال سمت و شغلی و استفاده از عنوان بانوی اولی نیست؟ نویسنده محترمِ غیبگو، چگونه مدعی است که ملانیا در اسارت است؟
ادامه پاراگراف تا آخر مشحون از چنین ادعاهای بدون دلیل و مدرک و سند و صرفا برونفکنیهای ذهنی خود نویسنده است. چنین قضاوتهای سطحی و ژورنالیستی، باز تکرار همان نگاه سطحی و کوتهبینی است که نسبت به زنان فرهنگ پیشین و سنتی ما میشود. نگاهی که فکر میکند زنان در گذشته تاریخی ما به صرف نداشتن تظاهرات بیرونی و آشکار، محکوم به بردگی و اسارت بودند. این نگاه ظاهربین، قادر نیست پدیده را در بستر خود ببیند و بفهمد. لذا میکوشد هر چیزی را در قالبهای تنگ و محدود خود بسنجد و قضاوت کند.
ژان بودریار، بدرستی درباره چنین نگاهها و قضاوتهای سطحی نوشته بود:
این رویای زیبایی بیش نیست که زنان را در گذشتهی دور، از خود بیگانه بپنداریم که بعد آزاد شدند. در این نگاه، اهانت عمیقی نهفته است، همان اهانت به تودههای بیگانه شده که آنها را چیزی جز گوسفندانی منگ به حساب نمیآورد.
خلاصه اینکه اتمسفر نوشتار خانم افسون حضرتی، مرا به یاد کسانی میاندازد که چون در فقر اقتصادی بسر میبرند و عطش ثروتمند شدن از یکسو و ناکامی در رفع این عطش از دیگرسو گریبانش را گرفته، لذا میکوشد با تحقیر همسایه ثروتمندش، خود را تسلی دهد و مدام با خود بگوید، "درست است که او ثروتمند است، ولی خوشبخت نیست!" همینقدر ساده و سطحی...
@kherad_jensi
https://t.me/kherad_jensi/1092
✍ اکبر جباری
نوشته "زیبا باشید، ولی ملانیا ترامپ نباشید" نوشتهای عمیقا سطحی و بیمحتوا بود که خواندنش در کانال وزین و علمی "خرد جنسی" مرا به حیرت افکند. چنین مطالب سطحی و ژورنالیستی در این مجازستان کم نیستند، اما حیف است کانالی که رسالت خود را ترویج علم و اندیشه در حوزه مربوط به خود میداند، به استقبال چنین مطالبی برود. و اگر انتشار آن در کانال خرد جنسی نمیبود، هرگز به انتقاد از آن نیز نمینشستم.
پاراگراف آخر نوشتار، برای نشان دادن این بی محتوایی کفایت میکند. بخشی از این پاراگراف را با هم میخوانیم:
"دردهای گذشته ملانیا با پا گذاشتن به زندگی ترامپ به پایان نرسید."
کدام درد؟ نویسنده بی هیچ استنادی و هیچ اشارهای به زندگی گذشته ملانیا، پیشفرض گرفته است که ملانیا زندگی پر از دردی داشته! چرا؟ از کجا میداند زندگی با ترامپ نیز ادامه ان درد است؟ گویا نویسنده محترم، هم پیشفرضش و هم ادعا درباره زندگی فعلی ملانیا را از تصاویر و عکسهایی که در اینستاگرام و دنیای مجازی منتشر میشود اخذ کرده است. صفحاتی که بعد از اعلام نتایج انتخابات امریکا توسط بایدن، اعلام کردند که ملانیا از ترامپ همان شب طلاق گرفته است!! همینقدر کمیک و ابلهانه...
" او وارد قفسی طلایی شد که خبری از احترام و ارزش گذاری برای زن در آن مفهومی نداشت."
از کجا میداند کاخ سفید برای ملانیا قفس است؟ بر اساس کدام اطلاعات معتبر؟ از کجا مدعی است که ارزشی برای زن، در آنجا قائل نیستند؟ همه این ادعاهای دُرشت را از چند عکس و کلیپ اینستاگرامی فهمیده است؟
"او عروسکی زیبا و «لوند» برای همخوابگی مردی بود که دستی در هوسرانی هم داشت و ملانیا هم یکی دیگر از دلبرکانی بود که به بارگاه او رفت و 15 سال در این اسارت ماندگار شده است"
نویسنده چه چیزی از شخصیت ملانیا میداند که چنین درباره او قضاوت میکند؟ چون ملانیا چندان در رسانهها خودنمایی نمیکند؟ یا دنبال سمت و شغلی و استفاده از عنوان بانوی اولی نیست؟ نویسنده محترمِ غیبگو، چگونه مدعی است که ملانیا در اسارت است؟
ادامه پاراگراف تا آخر مشحون از چنین ادعاهای بدون دلیل و مدرک و سند و صرفا برونفکنیهای ذهنی خود نویسنده است. چنین قضاوتهای سطحی و ژورنالیستی، باز تکرار همان نگاه سطحی و کوتهبینی است که نسبت به زنان فرهنگ پیشین و سنتی ما میشود. نگاهی که فکر میکند زنان در گذشته تاریخی ما به صرف نداشتن تظاهرات بیرونی و آشکار، محکوم به بردگی و اسارت بودند. این نگاه ظاهربین، قادر نیست پدیده را در بستر خود ببیند و بفهمد. لذا میکوشد هر چیزی را در قالبهای تنگ و محدود خود بسنجد و قضاوت کند.
ژان بودریار، بدرستی درباره چنین نگاهها و قضاوتهای سطحی نوشته بود:
این رویای زیبایی بیش نیست که زنان را در گذشتهی دور، از خود بیگانه بپنداریم که بعد آزاد شدند. در این نگاه، اهانت عمیقی نهفته است، همان اهانت به تودههای بیگانه شده که آنها را چیزی جز گوسفندانی منگ به حساب نمیآورد.
خلاصه اینکه اتمسفر نوشتار خانم افسون حضرتی، مرا به یاد کسانی میاندازد که چون در فقر اقتصادی بسر میبرند و عطش ثروتمند شدن از یکسو و ناکامی در رفع این عطش از دیگرسو گریبانش را گرفته، لذا میکوشد با تحقیر همسایه ثروتمندش، خود را تسلی دهد و مدام با خود بگوید، "درست است که او ثروتمند است، ولی خوشبخت نیست!" همینقدر ساده و سطحی...
@kherad_jensi
https://t.me/kherad_jensi/1092
Telegram
خرد جنسی
📝📝📝زیبا باشید ولی ملانیا ترامپ نباشید
✍️افسون حضرتی
✅اگر حق انتخاب داشتم، ترجیح می دادم ملاله یوسف زی باشم یا مزین السلطنه، شاید هم فروغ السلطنه آذرخشی و حتی جاسیندا آردن و استیسی آبرامز شاید هم خانم دکتر کحال مدیرمسوول نشریه دانش، یا جی کی رولینگ، اوپرا…
✍️افسون حضرتی
✅اگر حق انتخاب داشتم، ترجیح می دادم ملاله یوسف زی باشم یا مزین السلطنه، شاید هم فروغ السلطنه آذرخشی و حتی جاسیندا آردن و استیسی آبرامز شاید هم خانم دکتر کحال مدیرمسوول نشریه دانش، یا جی کی رولینگ، اوپرا…
یادآوری!
خرد جنسی رسانه ای است برای انعکاس نظرات کنش گران، مددکاران، روزنامه نگاران، اهالی رسانه، اندیشمندان، و متفکرینی که به صورت مستمر، یا مصداقی در حوزه زیست جنسی نگاه خود را به زبان یا قلم آورده اند.
قضاوت در مورد سطح، گستردگی، تعمیم، عمق، یا عالمانه و یا غیر عالمانه بودن یک نگاه، ایده یا ارائه، بر عهدهی مخاطب است.
اقتضای «جمهوریت» امکان سخن گفتن و نقد همهی دیدگاه ها است...
@kherad_jensi
خرد جنسی رسانه ای است برای انعکاس نظرات کنش گران، مددکاران، روزنامه نگاران، اهالی رسانه، اندیشمندان، و متفکرینی که به صورت مستمر، یا مصداقی در حوزه زیست جنسی نگاه خود را به زبان یا قلم آورده اند.
قضاوت در مورد سطح، گستردگی، تعمیم، عمق، یا عالمانه و یا غیر عالمانه بودن یک نگاه، ایده یا ارائه، بر عهدهی مخاطب است.
اقتضای «جمهوریت» امکان سخن گفتن و نقد همهی دیدگاه ها است...
@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الگو سازی از یک خانم دهه شصتی که دارای هشت فرزند است در صدا و سیما و اشاراتی در مورد جهاد فرزند آوری.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
🔴یادداشت زیبا باشید ولی ملانیا ترامپ نباشید،اتفاقا زیبا بود!
✍سید هاشم فیروزی
من باب نقد آورده اند، که منتقد نمی بایست نقد را بمثابه نقد شخصیت فرد و ابزاری جهت تحقیر بپندارد.
بلکه نقد معبریست در راستای رشد و حرکت رو به جلو در قالب بیان نقاط قوت و ضعف، که توسط ناقد نقد شونده را به حرکت در می آورد.
نه آنکه متوقف کند!
از این رو نقد جناب جباری در مورد یادداشت خانم حضرتی را نقدی محترمانه، دوستانه و سازنده ندانستم.
از دوست عزیزم جناب عرب بعید بود انتشار این نقد!
متن خانم حضرتی دغدغه ای زیبا در دل خویش داشت که به شکلی فصیح و جذاب روایت شده بود.
بنظر من دغدغه ایشان
هرمونتیک زدایی از مفهوم زیبایی و یکسان سازی جنسیتی(زنان)می باشد.
قیامی علیه تنزل زن به قالبهای هفت و هشت صرف!
منظور نویسنده در مثالها به زیبایی هرچه تمامتر ترسیم شده بود.
تمامی زنهای نام برده بعنوان الگوی موفق چیزی فراتر از #انتصاب داشتند!
آنها #اکتساب را در زیست بوم فرهنگی خودشان بخوبی معنا نموده بودند.
آری براستی که زن مخلوقی بسیار مهمتر از برآمدگی ها و برجستگی ها و کرمها و پودرهاست.
زنی در غایت خویش هدفی فراتر از کسب موقعیت اجتماعی مادی بواسطه ازدواج و دوستی و...دارد!
🔴در بحبوحه تغییر، تخریب و تحریف واژه #زیبایی بواسطه تکرار و تعمیم رسانه ای با هنرنمایی کارگردانان و اکترها و یا تیغ پزشکان قهار و یا قیچی طراحان لباس زبردست و یا لوازم آرایشی مرغوب و در نهایت نمایش این همسان شده ها در اینستا و سریال و فیلم!!
🟢چه زیبا ترسیم کرده بودید شخصیت زن را👌.
زن همچون نمونه هایی که ذکر کردید می تواند کمی چاق باشد یا کم آرایش باشد یا دماغ تراش خورده ای نداشته باشد همچون ملانیا و #دنیا_جهان_بخت خودمان، اما زنی موفق باشد.
زن و اساسا انسان می تواند بر محیط و سختی هایش غلبه کند و دست به خود تخریبی نزند.
🟢عبور از ماده به معنا و درونی سازی مولفه های تقویت کننده سلف یا همان خودانگاره زنان و عبور از عروسک سازی و عروسک نمایی خودشان، بنظر وجه ممیزه یادداشت خانم حضرتی بود.
تحلیل زبان بدن ملانیا در دیدارهای مختلف بعنوان یک مقوله علمی پذیرفته شده در علم ارتباطات در کنار اختلاف سنی او با ترامپ و همچنین عبور جامعه زنان در آمریکا از ترامپ و رای دهی بالای آنها به بایدن همراه با برخی حواشی خیانت و ارتباط ترامپ با دیگر زنان و... ادله ها و اماره هایی است که یادداشت خانم حضرتی را ملموس و باور پذیر می کند و جناب جباری نادیده گرفتند.
احتمالا زنان در آمریکا در وهله نخست دست به تحلیل و تفسیر تعامل او با ملانیا زدند که اینگونه بایدن را ارجح دانستند!
🔴بزرگترین تحریف جهان تحت سیطره هژمونی رسانه:
ستاندن معنای زیبایی از مرد و بویژه زن بود.
زنانی که در هر شکل و قالب و فرمی برای عده ای از مردان جذاب و زیبا هستند، این اصل را اگر از خود ستاندند، یقین بدانید اکو سیستم انسانی را در کوتاه یا بلند مدت برهم خواهند زد.
و مردانی که زیبایی را بد فهمیدند در دور باطلی خواهند ماند که هیچگاه به انتها نخواهد رسید!
@kherad_jensi
@seyyedhashemfirouzi
✍سید هاشم فیروزی
من باب نقد آورده اند، که منتقد نمی بایست نقد را بمثابه نقد شخصیت فرد و ابزاری جهت تحقیر بپندارد.
بلکه نقد معبریست در راستای رشد و حرکت رو به جلو در قالب بیان نقاط قوت و ضعف، که توسط ناقد نقد شونده را به حرکت در می آورد.
نه آنکه متوقف کند!
از این رو نقد جناب جباری در مورد یادداشت خانم حضرتی را نقدی محترمانه، دوستانه و سازنده ندانستم.
از دوست عزیزم جناب عرب بعید بود انتشار این نقد!
متن خانم حضرتی دغدغه ای زیبا در دل خویش داشت که به شکلی فصیح و جذاب روایت شده بود.
بنظر من دغدغه ایشان
هرمونتیک زدایی از مفهوم زیبایی و یکسان سازی جنسیتی(زنان)می باشد.
قیامی علیه تنزل زن به قالبهای هفت و هشت صرف!
منظور نویسنده در مثالها به زیبایی هرچه تمامتر ترسیم شده بود.
تمامی زنهای نام برده بعنوان الگوی موفق چیزی فراتر از #انتصاب داشتند!
آنها #اکتساب را در زیست بوم فرهنگی خودشان بخوبی معنا نموده بودند.
آری براستی که زن مخلوقی بسیار مهمتر از برآمدگی ها و برجستگی ها و کرمها و پودرهاست.
زنی در غایت خویش هدفی فراتر از کسب موقعیت اجتماعی مادی بواسطه ازدواج و دوستی و...دارد!
🔴در بحبوحه تغییر، تخریب و تحریف واژه #زیبایی بواسطه تکرار و تعمیم رسانه ای با هنرنمایی کارگردانان و اکترها و یا تیغ پزشکان قهار و یا قیچی طراحان لباس زبردست و یا لوازم آرایشی مرغوب و در نهایت نمایش این همسان شده ها در اینستا و سریال و فیلم!!
🟢چه زیبا ترسیم کرده بودید شخصیت زن را👌.
زن همچون نمونه هایی که ذکر کردید می تواند کمی چاق باشد یا کم آرایش باشد یا دماغ تراش خورده ای نداشته باشد همچون ملانیا و #دنیا_جهان_بخت خودمان، اما زنی موفق باشد.
زن و اساسا انسان می تواند بر محیط و سختی هایش غلبه کند و دست به خود تخریبی نزند.
🟢عبور از ماده به معنا و درونی سازی مولفه های تقویت کننده سلف یا همان خودانگاره زنان و عبور از عروسک سازی و عروسک نمایی خودشان، بنظر وجه ممیزه یادداشت خانم حضرتی بود.
تحلیل زبان بدن ملانیا در دیدارهای مختلف بعنوان یک مقوله علمی پذیرفته شده در علم ارتباطات در کنار اختلاف سنی او با ترامپ و همچنین عبور جامعه زنان در آمریکا از ترامپ و رای دهی بالای آنها به بایدن همراه با برخی حواشی خیانت و ارتباط ترامپ با دیگر زنان و... ادله ها و اماره هایی است که یادداشت خانم حضرتی را ملموس و باور پذیر می کند و جناب جباری نادیده گرفتند.
احتمالا زنان در آمریکا در وهله نخست دست به تحلیل و تفسیر تعامل او با ملانیا زدند که اینگونه بایدن را ارجح دانستند!
🔴بزرگترین تحریف جهان تحت سیطره هژمونی رسانه:
ستاندن معنای زیبایی از مرد و بویژه زن بود.
زنانی که در هر شکل و قالب و فرمی برای عده ای از مردان جذاب و زیبا هستند، این اصل را اگر از خود ستاندند، یقین بدانید اکو سیستم انسانی را در کوتاه یا بلند مدت برهم خواهند زد.
و مردانی که زیبایی را بد فهمیدند در دور باطلی خواهند ماند که هیچگاه به انتها نخواهد رسید!
@kherad_jensi
@seyyedhashemfirouzi
۹۹٫۹٫۹
روزنامه هفت صبح
✍فاطمه رجبی
طبیعتا در جریان علاقه بیحد و حصر عدهای برای رقم زدن رویدادهای مهم زندگیشان در یک تاریخ رند هستید؛ کسانی که ماهها صبر میکنند تا مثلا ۱۲ اسفند عقد کنند یا تمام سعیشان را میکنند که بچهشان را در دومین روز از دومین ماه سال به دنیا بیاورند.
ادامه:
https://b2n.ir/460356
@kherad_jensi
روزنامه هفت صبح
✍فاطمه رجبی
طبیعتا در جریان علاقه بیحد و حصر عدهای برای رقم زدن رویدادهای مهم زندگیشان در یک تاریخ رند هستید؛ کسانی که ماهها صبر میکنند تا مثلا ۱۲ اسفند عقد کنند یا تمام سعیشان را میکنند که بچهشان را در دومین روز از دومین ماه سال به دنیا بیاورند.
ادامه:
https://b2n.ir/460356
@kherad_jensi
سایه مردانگی بر قایق ها...
(بازار جنسیت زده)
✍دکتر مهتا بذرافکن
✅در بخش کشاورزی روستایی زنان تولید کنندگان خرده پا هستند و این امر شیلات را نیز دربرمیگیرد و اغلب بازارهای بزرگ در اختیار مردان است.
✅ماهیگیری در دنیا برای بیش از 180 میلیون نفر بطور مستقیم شغل ایجاد کرده است و درجاهایی از دنیا درآمد کلی مردم بر پایه این صنعت است و سهم زنان در این بازار ناچیز است.
✅در حوزه شیلات نیز ماهیهایی که زنان صید می کنند در بازارهای محلی بفروش رسیده و به عنوان محصولاتی با ارزش اقتصادی پایین به مصرف خانگی جوامع محلی می رسد.
✅ در این زنجیره ارزش زنان و مردان نقش های متفاوتی دارند و این بازار به شدت تحت تاثیر روابط قدرت و جنستی است. زنانی که در این حوزه مشغول به فعالیت هستند طبقه ای فرودست محسوب شده و نقشی در کنترل بازار و قیمت گذاری ندارند.
✅ در برخی از کشورها از آفریقای غربی (یعنی غنا، نیجر، بنین و گامبیا ...)
زنان به طور سنتی کم درآمد هستند، حمل ماهی، کمک به تخلیه قایق ها، کردن زنبیلها و تبدیل ضایعات ماهی به محصولات مفید از جمله اموری است که زنان به آن اشتغال دارند.
✅این زنان در مقایسه با مردان هم درآمد تاچیزی دارند و دسترسی شان به فناوری، ادوات پیشرفته صید، سیستم حمل و نقل ماهی و همچنین دسترسی به بازارهای بزرگ و از این قبیل محدود است.
✅از طرفی چون اسکلهای ماهیگیری مکانی مردانه تلقی می شود زنان نمی توانند به جز ساعاتی مشخص در آن کار کنند و تحت فشارهای فرهنگی و اجتماعی به فرصت های شغلی محدودی در بازار دسترسی داشته و معمولا محدود به مکانهایی که نزدیک به خانه هستند.
✅سیستم و ساختار فرهنگی مردانه در این صنعت هنوز فرصت نقش آفرینی موثر در طول زنجیره تأمین به زنان نداده، مثلا زنان به بازارهای بزرگتر دسترسی ندارند، در حالی که مردان به بازار ملی یا جهانی دسترسی دارند.
✅ البته بازار محلی بازاری ناپایدار است و گاه وضعیت بگونه ای است که ممکن است زنان بویژه زنان سرپرست با فروش ماهی نتوانند خانواده را اداره کرده و ممکن است حتی همه سرمایه شان نیز از دست بدهند
✅ حوزه شیلات فقط محدود به ماهیگیری نیست، امروزه بخش مهمی از غذاهای دریایی در مزارع آبزی پروری بدست می آید، دربعضی از کشورها زنان نقش ویژه ای در آبزی پروری ایفا کرده و در تقسیم کار ایجاد شده تغذیه ماهی ها بر عهده زنان است.(در کشور ما زنان در این نوع مشاغل چندان سهمی ندارند)
✅در برخی از روستاهای ساحلی مناطقی از جهان پرورش ماهی های حوضچه ای و زینتی، صدف، میگو و برخی دیگر از آبزیان در مقیاس خانگی رواج داشته و مدیریت آن بر عهده زنان است.
✅ایجاد این مشاغل موجب کاهش شکاف جنسیتی درحوزه شیلات و آبزی پروری شده و درآمد زنان را بهبود بخشیده است. مدیریت کسب و کار خانگی آبزی پروری موجب شده که نابرابری و استثمارگری کار دستمزدی تا حدود زیادی رفع شده و همچنین زنان از فشارهای فرهنگی و اجتماعی موجود دراین حرفه ها نیز آسوده شوند.
✅البته پژوهش های فائو نیز نشان میدهد که آبزی پروری در مقیاسهای خرد و خانگی بیش از ماهیگیری در سواحل و اسکله ها برای زنان رضایت بخش است و درآمدآن نیز بیشتر و پایدارتراست.
✅ بطورکلی آبزی پروری و شیلات فصلی است و تحت تاثیر متغیرهایی چون وضعیت آب و هوا قرار دارد. از این رو اغلب خانواده ها درآمد مکملی مانند صنایع دستی نیز در کنار آن دارند.
✅ آبزی پروری در شرایطی که ذخایر دریاها به علت های مختلفی همچون گرمایش زمین ، برداشت بی رویه و ناپایدار و تاثیر مخرب جنگها و آلودگی های مختلف در معرض خطر بوده و با کاهش جدی مواجه است یکی از بهترین گزینه های سازگاری با تغییر اقلیم است.
@kherad_jensi
@RuralWomenIssues
(بازار جنسیت زده)
✍دکتر مهتا بذرافکن
✅در بخش کشاورزی روستایی زنان تولید کنندگان خرده پا هستند و این امر شیلات را نیز دربرمیگیرد و اغلب بازارهای بزرگ در اختیار مردان است.
✅ماهیگیری در دنیا برای بیش از 180 میلیون نفر بطور مستقیم شغل ایجاد کرده است و درجاهایی از دنیا درآمد کلی مردم بر پایه این صنعت است و سهم زنان در این بازار ناچیز است.
✅در حوزه شیلات نیز ماهیهایی که زنان صید می کنند در بازارهای محلی بفروش رسیده و به عنوان محصولاتی با ارزش اقتصادی پایین به مصرف خانگی جوامع محلی می رسد.
✅ در این زنجیره ارزش زنان و مردان نقش های متفاوتی دارند و این بازار به شدت تحت تاثیر روابط قدرت و جنستی است. زنانی که در این حوزه مشغول به فعالیت هستند طبقه ای فرودست محسوب شده و نقشی در کنترل بازار و قیمت گذاری ندارند.
✅ در برخی از کشورها از آفریقای غربی (یعنی غنا، نیجر، بنین و گامبیا ...)
زنان به طور سنتی کم درآمد هستند، حمل ماهی، کمک به تخلیه قایق ها، کردن زنبیلها و تبدیل ضایعات ماهی به محصولات مفید از جمله اموری است که زنان به آن اشتغال دارند.
✅این زنان در مقایسه با مردان هم درآمد تاچیزی دارند و دسترسی شان به فناوری، ادوات پیشرفته صید، سیستم حمل و نقل ماهی و همچنین دسترسی به بازارهای بزرگ و از این قبیل محدود است.
✅از طرفی چون اسکلهای ماهیگیری مکانی مردانه تلقی می شود زنان نمی توانند به جز ساعاتی مشخص در آن کار کنند و تحت فشارهای فرهنگی و اجتماعی به فرصت های شغلی محدودی در بازار دسترسی داشته و معمولا محدود به مکانهایی که نزدیک به خانه هستند.
✅سیستم و ساختار فرهنگی مردانه در این صنعت هنوز فرصت نقش آفرینی موثر در طول زنجیره تأمین به زنان نداده، مثلا زنان به بازارهای بزرگتر دسترسی ندارند، در حالی که مردان به بازار ملی یا جهانی دسترسی دارند.
✅ البته بازار محلی بازاری ناپایدار است و گاه وضعیت بگونه ای است که ممکن است زنان بویژه زنان سرپرست با فروش ماهی نتوانند خانواده را اداره کرده و ممکن است حتی همه سرمایه شان نیز از دست بدهند
✅ حوزه شیلات فقط محدود به ماهیگیری نیست، امروزه بخش مهمی از غذاهای دریایی در مزارع آبزی پروری بدست می آید، دربعضی از کشورها زنان نقش ویژه ای در آبزی پروری ایفا کرده و در تقسیم کار ایجاد شده تغذیه ماهی ها بر عهده زنان است.(در کشور ما زنان در این نوع مشاغل چندان سهمی ندارند)
✅در برخی از روستاهای ساحلی مناطقی از جهان پرورش ماهی های حوضچه ای و زینتی، صدف، میگو و برخی دیگر از آبزیان در مقیاس خانگی رواج داشته و مدیریت آن بر عهده زنان است.
✅ایجاد این مشاغل موجب کاهش شکاف جنسیتی درحوزه شیلات و آبزی پروری شده و درآمد زنان را بهبود بخشیده است. مدیریت کسب و کار خانگی آبزی پروری موجب شده که نابرابری و استثمارگری کار دستمزدی تا حدود زیادی رفع شده و همچنین زنان از فشارهای فرهنگی و اجتماعی موجود دراین حرفه ها نیز آسوده شوند.
✅البته پژوهش های فائو نیز نشان میدهد که آبزی پروری در مقیاسهای خرد و خانگی بیش از ماهیگیری در سواحل و اسکله ها برای زنان رضایت بخش است و درآمدآن نیز بیشتر و پایدارتراست.
✅ بطورکلی آبزی پروری و شیلات فصلی است و تحت تاثیر متغیرهایی چون وضعیت آب و هوا قرار دارد. از این رو اغلب خانواده ها درآمد مکملی مانند صنایع دستی نیز در کنار آن دارند.
✅ آبزی پروری در شرایطی که ذخایر دریاها به علت های مختلفی همچون گرمایش زمین ، برداشت بی رویه و ناپایدار و تاثیر مخرب جنگها و آلودگی های مختلف در معرض خطر بوده و با کاهش جدی مواجه است یکی از بهترین گزینه های سازگاری با تغییر اقلیم است.
@kherad_jensi
@RuralWomenIssues